جستجو در مقالات منتشر شده


298 نتیجه برای Sa

صادق فرهی آشتیانی، مجید مهدیه، ایرج نحوی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی چگونگی افزایش تولید کتوکاروتنویید آستاگزانتین در جلبک سبز هماتوکوکوس پلوویالیس، تأثیر شوری، ائوزین و کمبود فسفات بر میزان رشد و تولید آستاگزانتین انجام شده است. آزمایش‌های لازم، تحت شرایط سترون در اطاقک رشد با دمای 20 درجه سانتی‌گراد صورت گرفته است. نتایج نشان می‌دهد که شوری، کمبود فسفات و مصرف ائوزین کیست‌زایی را تحریک می‌کند، و هم‌زمان تشکیل آستاگزانتین و میزان وزن خشک جلبک افزایش می‌یابد. با افزودن هیستیدین به محیط کشت، به عنوان یک خاموش کننده اکسیژن یکتایی، تشکیل آستاگزانتین نیز تحت شرایط کمبود فسفات کاهش می‌یابد. از این رو، می‌توان گفت شاید انباشته شدن آستاگزانتین در جلبک به پاسخ‌های آنتی اکسیداتیو آن مربوط باشد، که زنده‌مانی سلول‌های جلبک را تحت شرایط دشوار محیطی افزایش می‌دهد.
سیدعلی میرمحمدی میبدی، علیرضا امینی حاجی‌ آبادی، جمال ‌الدین خواجه دین،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

محدوده اطراف مصب رودخانه زاینده‌رود به باتلاق گاوخونی، رویشگاه‌های مناسب گونه‌های شورپسندی مانند Aeluropus littoralis ، Aeluropus lagopoides، Halocnemum strobilaceum و Salicornia europea می‌باشد. با این حال، خواسته‌های اکولوژیک این گونه‌ها و فاکتورهای زیست‌محیطی کنترل کننده ساختار اجتماعات گیاهی و استقرار آنها روی خاک این مناطق به خوبی درک نشده است. دانش کافی در این زمینه برای به کارگیری این گونه‌ها در پهنه‌های شور ضروری است. در این پژوهش، الگوی استقرار چهار گونه مذکور در رویشگاه‌های متنوع، بر اساس شناخت اهمیت نسبی ویژگی‌های خاک رویشگاه هر یک از گونه‌ها و تاج پوشش گونه‌های مورد بررسی، به کمک روش ریاضی اوردیناسیون تشریح و ارزیابی شد. برای این منظور 48 قطعه روی ترانسکت‌های دارای بیشترین تنوع گونه‌ای از نظر پوشش انتخاب گردید، و متغیرهای درصد پوشش و عوامل خاک شامل EC، pH، مقادیر رس، سیلت، شن و عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در یک دوره یکساله در سال 1378 اندازه‌گیری شد. داده‌های جمع‌آوری شده از خاک و گیاه بر طبق روش اوردیناسیون از دسته PCA و CCA تجزیه شدند تا ارتباط ویژگی‌های خاک رویشگاه‌ها و گونه‌ها مشخص گردد. نتایج آنالیز اوردیناسیون به خوبی ویژگی کلی رویشگاه هر گونه را از لحاظ عوامل خاکی مورد بررسی تفکیک، و ارتباط آنها را مشخص نمود. تجزیه‌ها نشان دهنده وجود هم‌بستگی معنی‌دار بین تغییر نوع و درصد گونه‌ها با شیب تغییرات عوامل خاک بود. به طور کلی، واکنش گونه‌ها به عوامل خاکی در این آزمایش، می‌تواند به عنوان مؤلفه مهم در گسترش و تعمیم الگوهای رشد و نمو این گونه‌ها برای مناطق شور مشابه مورد توجه قرار گیرد.
حمیدرضا کریم‌ زاده، احمد جلالیان،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

به منظور بررسی فرسایش بادی در صحرا و طرح و ارزیابی فناوری‌های کنترل فرسایش بادی، مشاهدات جزئی از حمل ذره خاک و توزیع عمودی ذرات خاک فرسایش یافته مورد نیاز است. اهداف این پژوهش عبارت بود از: 1. توصیف یک ابزار برای اندازه‌گیری حمل ذرات خاک،BSNE به عنوان یک گیرنده رسوب 2. تعیین توزیع عمودی رسوب فرسایش یافته بادی با ارتفاع در منطقه شرق اصفهان. گیرنده رسوب BSNE یک نمونه‌بردار فرسایش بادی است، که مواد متحرک را در هفت ارتفاع، به ترتیب 24/0، 60/0، 08/1، 60/1، 00/2، 00/3 و 00/4 متر از سطح خاک به‌ دام می‌اندازد. هر تله شامل یک محفظه فلزی با یک دهانه ورودی و یک دهانه خروجی است، که روی یک بادنما نصب شده و حول یک محور می‌چرخد. پیش از استفاده در صحرا، نمونه‌بردار در تونل باد تحت آزمایش قرار گرفت و واسنجی شد. نتایج نشان داد که میانگین بازده تله‌اندازی در بادهایی با سرعت 2/5 تا 2/7 متر در ثانیه برای چهار رسوب بادی مختلف برابر با 44/0 تا 68/0 است. بازده تله‌اندازی به سرعت باد، توزیع اندازه ذرات، چگالی و نوع رسوب وابسته بود. کمترین کارایی تله‌اندازی نمونه‌بردار مربوط به ذرات کمتر از 44 میکرون می‌باشد. در این آزمایش یک دستگاه گیرنده رسوب BSNE در پایگاه هوایی بابایی نصب گردید. پس از یک دوره نمونه‌برداری، رسوب به ‌دام افتاده در هر تله (نمونه‌بردار) جمع‌آوری و توزین گردید. مواد به ‌دام افتاده مخلوطی از ذرات در حال جهش و تعلیق بود. توزیع نیم‌رخ عمودی رسوب فرسایش یافته بادی نشان داد که با افزایش ارتفاع، مقدار مواد جمع‌آوری شده کاهش، و درصد ذرات ریز (کمتر از 63 میکرون) افزایش می‌یابد. برای یک دوره نمونه‌برداری، مقدار رسوب به ‌دام افتاده در واحد سطح دهانه ورودی نمونه‌بردار، با افزایش ارتفاع، به ترتیب برابر با 00/12، 42/3، 99/1، 56/1، 75/0، 21/0 و 39/0 گرم بر سانتی‌متر مربع بود.
فواد تاجیک، حسن رحیمی، ابراهیم پذیرا،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

ویژگی‌های خاک‌های متأثر از املاح و فرایند تخریب ساختمان خاک تا حدی شناخته شده، ولی اثر شرایط شور و سدیمی بر ویژگی‌های مکانیکی خاک‌ها، کمتر بررسی شده است. در این پژوهش، اثر هدایت الکتریکی (EC) و نسبت جذب سدیم (SAR) بر مقاومت کششی خاک‌هایی که مقدار مواد آلی متفاوت دارند، در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردیده است. نمونه‌های خاک از منطقه دشت ناز ساری تهیه شده و دارای نوع رس یکسان (با کانی غالب ایلایت) هستند. تفاوت عمده خاک‌ها در مقدار مواد آلی آنها بوده که خود، تابع مدیریت کشت است. محلول‌هایی با EC و SAR معین تیمارهای آزمایش را تشکیل می‌داد. با افزایش SAR ، مقدار مقاومت کششی کاهش یافته است. در SAR مشابه، تیمارهای با EC زیادتر، مقاومت کششی بیشتری داشته‌اند. مقاومت کششی با مقدار مواد آلی خاک‌ها رابطه مستقیم داشته است. آنالیز واریانس داده‌ها نشان داد که در سطح یک درصد، بین انواع خاک‌ها (در چهار سطح)، عمق نمونه‌برداری (در دو سطح)، EC (در دو سطح) و SAR (در سه سطح)، تفاوت معنی‌داری در میانگین متغیرهای اندازه‌گیری شده وجود دارد. برای فاکتور خاک، ترتیب بزرگی میانگین‌ها چنین بوده است: خاک بکر < خاک تحت کشت علوفه دائم فسکیو < خاک تحت کشت فشرده با تناوب‌های منظم < خاک تحت کشت علوفه دائم آگروپایرون.
کاظم یوسفی کلاریکلایی، عبدالرضا کامیاب، منصور رضایی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده

در این پژوهش اثر رقیق‌سازی انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد جوجه‌های گوشتی سویه تجارتی راس در سن 6-12 روزگی بررسی گردید. این آزمایش در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با شش میزان محدودیت و در چهار تکرار انجام گرفت. برای رقیق‌سازی انرژی و پروتئین جیره آغازین از پوسته برنج به میزان 5/0 (شاهد)، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد استفاده شد. جیره‌های آزمایشی در دوره محدودیت (6-12 روزگی) دارای به ترتیب 3089، 2780، 2626، 2472، 2317 و 2163 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم جیره و 45/21، 29/19، 23/18، 16/17، 10/16 و 20/15 درصد پروتئین خام بودند. نتایج نشان داد که رقیق‌سازی جیره سبب افزایش مصرف خوراک در دوره محدودیت گردیده، ولی مصرف انرژی و پروتئین را کاهش داده است. میزان افزایش وزن در دوره محدودیت کاهش یافت، ولی به دلیل رشد جبرانی در دوره پس از محدودیت، تفاوت معنی‌داری در وزن نهایی بدن گروه‌های مختلف در سن 42 روزگی دیده نشد. مصرف خوراک در دوره پس از محدودیت، در گروه‌های تحت محدودیت اندکی کمتر از گروه شاهد بود، و به همین دلیل بازده غذایی در این گروه‌ها بهبود یافت، ولی اختلاف معنی‌داری با گروه شاهد نداشت. رقیق‌سازی جیره تأثیری بر درصد چربی محوطه شکمی نشان نداد. در این آزمایش اعمال 20 و 25 درصد محدودیت غذایی در هفته دوم به علت کاهش هزینه دان و افزایش جزئی در وزن نهایی سبب بهبود بازده تولید گردید.
پرویز احسان‌زاده، عباس زارعیان بغدادآبادی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

به منظور بررسی اثر رقم و تراکم بر مراحل رشد، عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگی‌های رشد گیاه گلرنگ آزمایشی به صورت فاکتوریل و در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال 1378، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان به اجرا درآمد. ارقام اراک 2811 و کوسه گلرنگ در چهار تراکم 6/16، 2/22، 3/33 و 50 بوته در متر مربع (فواصل روی ردیف 12، 9، 6 و 4 سانتی‌متر) با فواصل ردیف یکسان 50 سانتی‌متر کشت شد. در میان مراحل مختلف رشد، تراکم بوته تنها بر مرحله آغاز تکمه‌دهی اثر معنی‌داری داشت. هم‌چنین، اثر رقم بر مراحلی نظیر سبز شدن، تکمه‌دهی، آغاز گل‌دهی و 50 درصد گل‌دهی معنی‌دار بود و بر بقیه مراحل نمو تأثیر معنی‌داری نداشت. رقم کوسه دیررس‌تر از رقم اراک 2811 بود. شمار شاخه فرعی در بوته، شمار طبق در شاخه فرعی، شمار دانه در طبق و شاخص برداشت به طور معنی‌داری با افزایش تراکم بوته کاهش یافتند. اثر کاهش‌های ذکر شده، به وسیله افزایش شمار بوته در واحد سطح جبران شد، به طوری که عملکرد دانه دو ژنوتیپ گلرنگ با تغییر تراکم گیاهی تغییر معنی‌داری پیدا نکرد. به رغم این که رقم اراک 2811 برتری معنی‌داری در صفاتی همچون شمار طبق در شاخه فرعی و وزن هزار دانه و برتری نسبی غیر معنی‌داری در صفات دیگر داشت، ولی عملکرد دانه دو رقم از نظر آماری تفاوت معنی‌داری نداشت. اثر تراکم بوته و رقم بر شاخص‌های رشد مانند شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ و سرعت رشد محصول معنی‌دار نبود. بر پایه نتایج به دست آمده در این آزمایش، می‌توان گفت که دو رقم یاد شده در تراکم‌های اول و دوم، در شرایط آب و هوایی اصفهان قابل کشت و تولید می‌باشند.
آرمان آذری، محمدرضا خواجه‌پور،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

آرایش کاشت از طریق تغییر در رشد رویشی و بهره‌وری از عوامل محیطی بر اجزای عملکرد و عملکرد دانه گلرنگ تأثیر می‌گذارد. این تغییرات در بهار سال زراعی 79-1378 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان با طرح بلوک‌های کامل تصادفی و آرایش کرت‌های خرد شده با سه تکرار بررسی گردید. فاکتور اصلی شامل سه فاصله ردیف کاشت (30 سانتی‌متر مسطح و 45 و 60 سانتی‌متر جوی و پشته) و فاکتور فرعی شامل سه تراکم 30، 40 و 50 بوته در متر مربع بود. کاشت در تاریخ 22 اسفند 1378 انجام شد. افزایش فاصله ردیف و تراکم بوته سبب تسریع اکثر مراحل نمو گلرنگ گردید. شاخص سطح برگ تحت تأثیر فاصله ردیف کاشت قرار نگرفت، ولی همراه با افزایش تراکم بوته زیاد شد. وزن خشک بوته در فاصله ردیف کاشت 30 سانتی‌متر، تا مرحله 50 درصد گل‌دهی بیشترین مقدار بود، ولی ظاهراً به دلیل زیادتر بودن ریزش برگ‌ها در این تیمار، حداقل مقدار را در پایان فصل رشد داشت. تراکم 50 بوته در متر مربع تا مرحله پایان گل‌دهی بیشترین وزن خشک بوته را داشت، ولی به نظر می‌رسید به علت زیادتر بودن ریزش برگ‌ها در پایان فصل رشد، از وزن خشک کمتری در مرحله رسیدگی فیزیولوژیک نسبت به تراکم 30 بوته در متر مربع برخوردار شد. فاصله ردیف کاشت تأثیر معنی‌داری بر شمار شاخه در بوته و در متر مربع، شمار طبق در شاخه، شمار دانه در طبق، وزن هزار دانه و شاخص برداشت نداشت. ولی شمار طبق در بوته و در متر مربع، و عملکرد دانه در بوته و در متر مربع با افزایش فاصله ردیف کاشت کاهش یافت. تراکم بوته تأثیر معنی‌داری بر شمار شاخه در بوته، شمار طبق در متر مربع، شمار دانه در طبق، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در واحد سطح نداشت. شمار شاخه در متر مربع با افزایش تراکم زیاد شد، ولی از شمار طبق در شاخه و در بوته، عملکرد تک‌بوته و شاخص برداشت با افزایش تراکم کاسته شد. بیشترین عملکرد دانه با فاصله ردیف کاشت 30 سانتی‌متر و تراکم 40 بوته در متر مربع به میزان 4769 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. به طور میانگین از هر هکتار گلرنگ حدود 397 کیلوگرم گلبرگ برداشت شد، که ارزش اقتصادی زیادی دارد. ولی عمل گل‌چینی، به صورت میانگین تیمارها، سبب حدود 4/7 درصد کاهش در عملکرد دانه گردید. با توجه به اثر مطلوب توزیع یک‌نواخت بوته در واحد سطح و سازگاری گلرنگ به روش کاشت مسطح، فاصله ردیف کاشت 30 سانتی‌متر با تراکم 40 بوته در متر مربع برای تولید گلرنگ، در شرایط مشابه با آزمایش حاضر ممکن است مناسب باشد.
جلال جمالیان، امیر رضا رحیمی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

پودر آب پنیر به علت دارا بودن لاکتوز و پروتئین عامل مهمی در قوی کردن آرد و کاهش نقش نشاسته گندم بوده و می‌تواند سهمی در کاهش بیاتی نان داشته باشد. در این پژوهش پودر آب پنیر در پنج سطح (صفر تا پنج درصد) به آرد نان سنگک افزوده شد و با فرمولاسیون آرد و پودر آب پنیر، برابر روش معمول در نانوایی‌های سنگک سنتی نان تهیه شد. این نمونه‌ها به همراه نمونه شاهد در دمای اتاق و یخچال به مدت 36 ساعت قرار گرفت و بیاتی آنها توسط اعضای گروه چشایی ارزیابی گردید. پروتئین، خاکستر، رطوبت و چربی نان‌ها و نیز خواص فارینوگرافی، آمیلوگرافی، اکستنسوگرافی و فرمنتوگرافی خمیرهای آنها بررسی شد. نتایج حاصل از بررسی شاخص‌های بیاتی، شامل رنگ، بافت و طعم، و هم‌چنین میزان پروتئین، خاکستر و چربی نان‌ها به روش آنالیز واریانس ارزیابی، و برای تعیین اختلاف بین تیمارها از آزمون چنددامنه‌ای دانکن استفاده گردید. نتایج نشان می‌دهد که تیمار دارای سه درصد پودر آب پنیر بیشترین تأخیر را در بیاتی ایجاد کرده است. طعم تیمارهای مختلف در مقایسه با شاهد با هم تفاوتی نداشتند، ولی بهترین رتبه را از لحاظ رنگ، نان دارای پنج درصد پودر آب پنیر به دست آورد. از لحاظ بافت، نان دارای سه درصد پودر آب پنیر از همه بهتر بود. میزان پروتئین، خاکستر و چربی در نان دارای پنج درصد پودر آب پنیر بیشتر از بقیه بود. ویسکوزیته حاصل از آزمون آمیلوگرافی و پارامترهای فارینوگرافی در آرد دارای پنج درصد پودر آب پنیر به حداکثر خود رسید. در مورد خواص اکستنسوگرافی، دیده شد که بهترین کشش‌پذیری مربوط به خمیری بود که آرد آن چهار درصد پودر آب پنیر، و بیشترین انرژی خمیر متعلق به خمیری بود که آرد آن پنج درصد پودر آب پنیر داشت. نتایج فرمنتوگرافی نیز نشان داد که بهترین نمونه از لحاظ افزایش حجم مربوط به خمیر دارای سه درصد پودر آب پنیر است. به طور کلی، افزودن سه درصد پودر آب پنیر به آرد نان سنگک بهترین نتیجه را از لحاظ تأخیر در بیاتی، افزایش حجم و خوش‌رنگی نان، همراه با تأثیر مثبت در خواص رئولوژیک نشان می‌دهد.
مهرداد توده روستا، جواد میرمحمد صادقی،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی وضعیت توزیع درآمد کشاورزان در دو ناحیه دشت و کوه شهرستان ساوجبلاغ استان تهران بود. داده‌های پژوهش از طریق پرسش‌نامه و مصاحبه حضوری با 350 کشاورز، که از طریق نمونه‌گیری طبقه‌ای متناسب و تصادفی انتخاب گردیدند، به دست آمد. برای تحلیل نتایج از تکنیک‌های ضریب جینی، مقایسه پنجک‌ها و مقایسه میانگین‌های متغیرهای مختلف استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان نابرابری درآمد در ناحیه کوه بیشتر از ناحیه دشت است. میانگین درآمد در پنجک پنجم دشت و کوه به گونه‌ای چشم‌گیر بیشتر از پنجک‌های دیگر آنها بود، و این موضوع در ناحیه کوه شدت زیادتری داشت. نابرابری توزیع در مورد زمین نیز دیده شد. منابع درآمد کشاورزان از فعالیت‌های کشاورزی (زراعت، دامداری و باغداری) و غیر کشاورزی (شغل دوم و درآمدهای دیگر) بود. نابرابری در توزیع درآمد کل در نواحی دشت و کوه بیشتر از منابع کشاورزی نشأت می‌گرفت، و درآمدهای غیر کشاورزی در این نابرابری نقش کمتری داشتند. نابرابری درآمدهای کشاورزی در دشت به ترتیب به دامداری، باغداری و زراعت، و در کوه به دامداری، زراعت و باغداری مربوط می‌شد.
مجید طغیانی، عبدالحسین سمیع، عباسعلی قیصری،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده

در این آزمایش از 288 قطعه جوجه یک‌روزه گوشتی نژاد لهمن در چارچوب یک طرح کاملاً تصادفی، به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×2 (سه سطح شدت محدودیت × دو سطح تراکم مواد مغذی) با چهار تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. جوجهها در 7-13 روزگی، تحت محدودیت کیفی غذایی با شدتهای صفر، 25 و 50 درصد قرار گرفته، پس از دوران محدودیت تا سن 21 روزگی با جیرههای تنظیم شده بر اساس توصیه NRC، و یا 10 درصد پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین بیشتر از NRC تغذیه شدند. برای رقیق‌سازی جیرههای مورد استفاده در اعمال محدودیت، پوسته شلتوک برنج به کار رفت که هیچ گونه ارزش انرژی‌زایی نداشت. وزن بدن، مصرف غذا، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذا در سنین مختلف، و اجزای لاشه شامل کبد، روده و چربی حفره شکمی در سن 49 روزگی اندازه‌گیری، و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. شدت محدودیت باعث کاهش وزن بدن و نامناسب‌تر شدن ضریب تبدیل غذا در پایان دوره محدودیت، در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>P). ولی پدیده رشد جبرانی سبب شد در تمامی گروه‌های آزمایشی اختلاف وزن ایجاد شده تا سن 49 روزگی جبران گردد. شدت محدودیت و افزایش تراکم پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین جیره بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا در طی دوران پایانی (42 تا 49 روزگی) و در کل دوره بعد از محدودیت (13 تا 49 روزگی) تأثیر معنی‌داری نداشت (05/0<P). هم چنین شدت محدودیت و تراکم مواد مغذی جیره بر اجزای لاشه اندازه گیری شده نبود(0/05<P). نتایج پژوهش نشان داد که با اعمال محدودیت غذایی جوجه های گوشتی در سنین اولیه ( بویژه 25 درصد محدودیت) و استفاده از جیره های تنظیم شده بر اساس NRC، می توان به دلیل بروز پدیده رشد جبرانی در پایان دوره پرورش، ورزن مشابه با جوجه های تغذیه آزاد اتظار داشت.

0


زهرا شیخ‌الاسلامی، جلال جمالیان،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده

امروزه استفاده از نان‌های تهیه شده از آرد کامل، به خاطر داشتن مقادیر زیاد فیبر، ویتامین و املاح معدنی، در کشورهای غربی، و به تازگی در کشور ما عمومیت یافته است. ولی در آرد کامل گندم میزان برخی عوامل نامطلوب، که مهم‌ترین آنها اسید فیتیک است، بالا می‌باشد. اسید فیتیک ترکیبی فسفره است که به شکل نمک پتاسیم- منیزیم، به ویژه در سلول و لایه آلرون غلات وجود دارد، و معمولا" به فرم نمک آلی فیتات دیده می‌شود. میزان این ترکیب بسته به درصد استخراج آرد متفاوت است. اسید فیتیک توانایی زیادی برای اتصال به فلزات و املاح معدنی نظیر آهن، کلسیم، روی و غیره دارد. در نتیجه این عناصر را به صورت کمپلکس‌های غیر محلول در آورده، از دسترس بدن دور می‌سازد. افزون بر این، فیتات می‌تواند با پروتئین، کربوهیدرات و چربی موجود در رژیم غذایی واکنش کرده، آنها را به کمپلکس غیر محلول تبدیل و در نتیجه از هضم و جذب آنها جلوگیری کند. در پژوهش حاضر میزان اسید فیتیک در آرد، خمیر و نان‌های سنگک و لواش ماشینی متداول در خراسان اندازه‌گیری گردید. به این منظور، در مرحله نخست میزان اسید فیتیک آرد با درصدهای استخراج متداول در تهیه نان، و نیز دو آرد مخلوط 50-50 از این آردها اندازه‌گیری شد. در مرحله دوم نان معمولی مورد نظر (سنگک و لواش ماشینی) با استفاده از چهار تیمار از این آردها به شیوه نانوا تهیه و سپس در خمیر و نان حاصل مقدار اسید فیتیــــک اندازه گرفته شد. هم‌چنین، در مورد نان و آرد، ترکیبات مختلف تغذیه‌ای مرتبط با اسید فیتیک محاسبه گردید. نتایج نشان داد که میزان اسید فیتیک در نمونه‌های آرد مورد استفاده در تهیه نان‌ها زیاد است (به طور میانگین 37/570 میلی‌گرم در 100 گرم)، و با توجه به روش کنونی تهیه نان، که در اغلب نقاط کشور رایج است، تخمیر و پخت نان نمی‌تواند کمک چندانی به کاهش اسید فیتیک موجود در نان کند. در نتیجه، میزان اسید فیتیک در نان تولیدی نیز بالا است (به طور میانگین 31/347 میلی‌گرم در 100 گرم).
سیدعلی‌محمد میرمحمدی‌میبدی، علیرضا امینی، سیدجمال الدین خواجه‌،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده

در این‌ پژوهش پتانسیل‌ دو گونه‌ علفی‌ متحمل‌ به‌ شوری‌ به‌ نام‌های‌ چمن‌ شور ساحلی یا برت (Aeluropus littoralis) و چمن شور پاگربه‌ای‌ یا بونو(A. lagopoides) در کاهش‌ شوری‌ خاک بررسی شد. ‌بذرهای توده‌ بومی‌ دو گونه‌ جمع‌آوری‌شده‌ از منطقه‌ رودشت‌ اصفهان،‌ در چهار خاک‌ تهیه ‌شده‌ از رویشگاه‌های‌ آنها با درجات‌ مختلف‌ شوری،‌ در سه‌ تکرار در گلخانه‌ کشت‌ شد. هدایت‌ الکتریکی‌ خاک‌ تیمارهای‌ مورد استفاده‌ 4/12، 5/29، 0/43 و 0/69 دسی‌زیمنس‌ بر متر بود. نتایج‌ مقایسه‌ میانگین‌ها نشان‌ داد که‌ دو گونه‌ مورد بررسی‌ از لحاظ وزن‌ خشک‌ اندام‌ هوایی‌، وزن‌ خشک‌ ریشه‌، سدیم‌ ذخیره‌ای‌ کل‌ وزن‌ خشک‌ اندام‌ هوایی‌ و نسبت‌ پتاسیم‌ به‌ سدیم،‌ اختلاف‌ معنی‌داری‌ داشتند. هر دو گونه‌ به طور معنی‌داری‌ هدایت‌ الکتریکی‌ خاک‌ را کاهش‌ دادند. محدوده‌ کاهش‌ هدایت‌ الکتریکی‌ خاک‌ از 23 تا 5/42 درصد بر حسب‌ هدایت‌ الکتریکی‌ اولیه‌ خاک‌ متغیر بود. این‌ کاهش‌ شوری‌ به‌ طور عمده‌ ناشی‌ از جذب‌ یون‌های‌ سدیم‌، پتاسیم‌، کلسیم‌ و منیزیم‌ از خاک‌ بود. بخش‌ قابل‌ توجهی‌ از مقدار عناصر جذب‌ شده در غدد نمکی‌ گونه‌های‌ مورد بررسی‌، به‌ ویژه‌ گونه ‌A. lagopoides، به‌ خارج‌ از گیاه‌ ترشح‌ شده‌ بود. با توجه‌ به‌ ترشح‌ بیشتر از 50 درصد نمک‌ از بیشتر خاک‌ها، انتظار می‌رود بتوان‌ با کاشت‌ و برداشت‌ این‌ گیاهان‌ از طریق‌ چرا یا دست،‌ شوری‌ خاک‌ را کاهش‌ داد.
محمدهادی فرپور، مصطفی کریمیان اقبال، حسین خادمی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

اریدی‌سول‌های گچی از اهمیت و گسترش فراوانی در محیط‌های خشک و نیمه خشک برخوردارند. هم‌چنین، ارتباط نزدیکی بین موقعیت ژئومورفولوژی و نحوه تشکیل و تکامل خاک وجود دارد. مهم‌ترین اهداف این پژوهش، بررسی نحوه تشکیل و طبقه‌بندی خاک‌های گچی و نیز تعیین ارتباط بین فرم بلوری میکروسکوپی و ماکروسکوپی گچ و موقعیت ژئومورفولوژی در منطقه رفسنجان است. منطقه مورد بررسی با بارندگی حدود 60 میلی‌متر در منطقه نوق و در 30 کیلومتری شمال رفسنجان قرار دارد. از میان پروفیل‌های بررسی شده، هفت پروفیل به عنوان شاهد انتخاب شد. نمونه‌های خاک تحت آزمایش‌های پراش پرتو ایکس، میکرومورفولوژی، فیزیکی و شیمیایی و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) قرار گرفتند. سطوح ژئومورفولوژی پدیمنت سنگی کنونی، که در حقیقت، سواحل دریاچه‌های بسته قدیمی ایران مرکزی هستند، محل تجمع گچ بوده، به عنوان منشأ گچ در منطقه به حساب می‌آیند. آویزه‌های بزرگ گچی و نیز اشکال میکروسکوپی صفحه‌ای، عدسی، کرمی شکل و صفحات در هم قفل شده گچی در پدیمنت سنگی دیده می‌شود. به طرف پایین شیب (پدیمنت پوشیده) از میزان گچ و اندازه آویزه‌ها کاسته می‌شود. خاک واقع بر سطح حد واسط پدیمنت و پلایا دارای بلورهای عدسی و صفحات در هم قفل شده گچی می‌باشد. روی خاک شور موقعیت پلایا در مرکز دشت، سطوح پف کرده رسی دیده می‌شود. اشکال عدسی و کرمی شکل در جهت شیب افزایش یافته است، و در پلایا گچ به صورت ریزبلورین است. در سطح خاک پدیمنت سنگی واقع در غرب منطقه، مقادیر زیادی گره‌های نرم گچی مشاهده می‌شود. به علاوه، شکل دوکی گچ و نیز بلورهای پالیگورسکیت در این موقعیت دیده می‌شود. باد نقش مهمی در تشکیل و تکامل پروفیل واقع بر پدیمنت سنگی ایفا کرده است. ارتباط نزدیکی بین مورفولوژی گچ و موقعیت ژئومورفولوژی در منطقه یافت شد.
سیما چراغی دهدزی، شهرام دخانی، محمد شاهدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

یکی از راه‌های افزایش زمان نگه‌داری سوسیس و کاهش مصرف افزودنی‌هایی چون نیتریت، تولید کنسرو آن است. تولید سوسیس و کنسرو آن با فرمول خاص و آزمایش‌ها و ارزیابی‌های مختلف در دو مرحله انجام گرفت. مرحله اول شامل تهیه چهار نوع سوسیس با چند فرمول و تولید کنسرو آن در کارخانه صنوبر اصفهان بود، و در مرحله دوم آزمایش‌های فیزیکوشیمیایی و حسی انجام شد. کنسرو سوسیس در قوطی (409×214) و شیشه (مشابه شماره 67-10) تولید شد، و تا رسیدن به F value برابر چهار دقیقه فرایند حرارتی استریلیزاسیون را با فشار مطلق دو اتمسفر در اتوکلاو طی کرد. قوطی‌ها و شیشه‌ها با سوسیس بدون پوشش به قطر 22 میلی‌متر و محلول آب نمک دو درصد با دمای 75 درجه سانتی‌گراد با نسبت یک به یک پر شدند. آزمایش‌های شیمیایی همچون اندازه‌گیری میزان رطوبت، چربی و پروتئین برابر روش‌های استاندارد و AOAC، و آزمایش‌های فیزیکی مانند اندازه‌گیری میزان مقاومت برشی بافت سوسیس‌های غیر کنسروی و کنسرو شده در قوطی و شیشه در مدت سه ماه نگه‌داری، انجام پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌های حاصل از آزمایش‌های نمونه‌های سوسیس غیر کنسروی و کنسروی، آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی، و برای مقایسه میانگین‌ها آزمون چند دامنه‌ای دانکن به کار برده شد. فرایند استریلیزاسیون باعث افزایش رطوبت و کاهش میزان مقاومت برشی بافت سوسیس با هر چهار فرمول شد. با پیشرفت دوره نگه‌داری، تا پایان ماه دوم نیز رطوبت سوسیس‌های کنسرو شده در قوطی با هر چهار فرمول افزایش یافت، و میزان پروتئین و چربی کاهش داشت. هم‌چنین، در هر دو نوع ظرف، و با هر چهار فرمول، در میزان مقاومت برشی بافت سوسیس‌های کنسرو شده کاهش دیده شد. نتایج آزمون‌های حسی نشان داد که سوسیس‌های کنسرو شده در قوطی با هر چهار فرمول، از نظر عطر، طعم، بافت و رنگ در سطح احتمال یک درصد تفاوت معنی‌داری با هم ندارند.
احمد خیری، علی برهانی، سید محمود اخوت، حسن اشتیاقی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

در بررسی نهال‌های افراپلت در خزانه، که علایم کم رشدی، ضعف عمومی و کوتولگی نشان می‌دادند، نماتد مولد زخم ریشه و دو گونه قارچ فوزاریوم سولانی و فوزاریوم اکسیسپوروم از ریشه‌های آلوده جدا شد. اثر متقابل نماتد مولد زخم و قارچ‌های فوزاریوم در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار در شرایط گلخانه بررسی شد. نماتدهای جدا شده از ریشه پس از سترون کردن در محیط کشت دیسک هویج به میزان کافی تکثیر گردید و 40 نماتد در حجم 100 سانتی‌متر مکعب (520 عدد در cc 1300) خاک نهال‌های دو برگی افراپلت افزوده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی‌داری در سطح 1% بین تیمارهای مختلف وجود دارد. در تیمار نماتد تنها، هفت ماه پس از مایه‌زنی بیشترین کاهش رشد و 75% مرگ و میر نهال‌ها دیده شد، و جمعیت نماتد در گرم خاک و بافت ریشه به ترتیب به 2/11 و 1266 عدد رسید. در تیمار توأم نماتد و قارچ، اثر تخریبی نماتد در گیاه کاهش یافت و جمعیت آن در بافت ریشه و خاک کمتر از تیمار نماتد تنها بود. یعنی قارچ اثر کنترل کنندگی بر نماتد داشت، و مشخص شد که این اثر در قارچ فوزاریوم اکسیسپوروم بیشتر از گونه دیگر است.
امیرحسین خوش‌گفتار منش، حسین شریعتمداری، نجفعلی کریمیان،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

یک آزمایش فاکتوریل با دو سطح روی (صفر و 5/1 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک)، پنج سطح شوری آب آبیاری (صفر، 60، 120 و 180 میلـی‌مولار کـلرید سدیم و 120 میلی‌مولار نیترات سدیم) با سه تکرار اجـرا گردید. بذر گنـدم، رقـم روشـن (Triticum aestivum cv. Roshan) در داخل گلدان‌ها کشت گردید. بعد از برداشت گیاه، غلظت روی و کادمیم در اندام‌های هوایی اندازه‌گیری شد. فعالیت گونه‌های مختلف روی و کادمیم محلول خاک با استفاده از نرم‌افزار MINTEQA2 تخمین زده شد. شوری ناشی از کلرید سدیم باعث افزایش غلظـت کادمیم کل و نیز گونـه‌های CdC102, Cd2+ و+CdC1 محلول خـاک شد، در حـالی‌که شوری نیترات سدیم تأثیری بر غلظت کادمیم محلول خاک نداشت. غلظت کادمیم گیاه، با غلظت کادمیم کل و کلر محلول خاک هم‌بستگی مثبت و با غلظت روی محلول خاک هم‌بستگی منفی داشت. مصرف سولفات روی باعث کاهش غلظت کادمیم و افزایش غلظت روی در گیاه گردید. نتایج این آزمایش نشان داد یون کلرید، نقش مؤثری در افزایش حلالیت کادمیم خاک و جذب آن به وسیله گیاه دارد.
نصرت اله داداشی، محمدرضا خواجه‌پور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو چهار ژنوتیپ گلرنگ از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعه‌ای، و مدل‌سازی سرعت نمو در دوره‌های مختلف نمو، آزمایشی با بهره‌گیری از طرح کرت‌های یک بار خرد شده، در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال زراعی 79-1378 انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریـخ کاشت (21 اسفند 1378، 23 فروردین، 20 اردیبهشت، 18 خرداد و 21 تیر 1379) و تیمار فرعی شامل چهار ژنوتیپ گلرنگ به نام‌های اراک 2811، توده محلی کوسه، نبراسکا 10 و ورامین 295 بود. شمار روز از کاشت تا سبز شدن، طول دوره شروع رشد طولی ساقه تا رویت طبق و رویت طبق تا شروع گلدهی به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش دما کاهش یافت. شمار روز از سبزشدن تا شروع رشد طولی ساقه، طول دوره گلدهی و اتمام گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش طول روز کاهش پیدا کرد. شمار روز از کاشت تا 50 درصد گلدهی و تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرارگرفت و در اثر افزایش دما و طول روز کاهش یافت. هم‌روندی وسیع طول روز با دما گویای بخشی از نقش طول روز در تفسیر تنوعات در طول دوره‌های فوق است. رقم ورامین 295 از لحاظ طول دوره کاشت تا رویت طبق و به‌خصوص برای طول دوران روزت از سایر ژنوتیپ‌ها بسیار دیررس‌تر بود. هم‌چنین سرعت نمو آن در هیچ مرحله‌ای از نمو توسط متغیرهای دمایی و طول روز قابل تفسیر نبود. در بین سایر ژنوتیپ‌ها، توده‌ محلی کوسه با 125 روز طول دوره رشد دیررسترین، و رقم نبراسکا 10 با طول دوره رشد 118 روز، زودرس‌ترین بود. توده محلی کوسه، ظاهراً به دلیل حساسیت نسبی به طول روز، روند عکس‌العمل متفاوتی از لحاظ طول مراحل مختلف نمو نسبت به ارقام اراک 2811 و نبراسکا 10 در تاریخ‌های مختلف کاشت نشان داد. سرعت نمو توده محلی کوسه، اراک 2811 و نبراسکا 10 طی دوران کاشت تا 50 درصد گلدهی با یک رابطه خطی و سرعت نمو توده محلی کوسه طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک با یک رابطه درجه 2 توسط حاصل‌ضرب طول روز با دما تفسیر گردید. سرعت نمو ارقام اراک 2811 و نبراسکا 10 طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک توسط حداقل دما تفسیر شد. احتمال می‌رود که حساسیت نسبی توده محلی کوسه به طول روز نقش موثری در سازگاری این واریته به شرایط جوی موجود در کشت تابستانه تحت شرایط اقلیمی اصفهان داشته باشد.
اکبر انفراد، کاظم پوستینی، ناصر مجنون حسینی، احمدعلی خواجه احمد عطاری،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

طی یک بررسی که در قالب یک آزمایش فاکتوریل با طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد، واکنش رشد (ماده خشک اندام‌های هوایی) 18 رقم کلزا در سطوح شوری برابر با 2/1، 6 و 12 دسی‌زیمنس بر متر حاصل از NaCl، مطالعه و ارتباط آن با پتانسیل آب برگ، غلظت Na و K، نسبت آنها و توان گزینش K در برابر Na و غلظت کلروفیل برگ ارزیابی شد. نتایج نشان داد که همراه با اثر معنی‌دار شوری روی کاهش کل میزان ماده خشک تولید شده در اندام‌های هوایی، صفات مربوط به یون‌ها شامل: غلظت Na، نسبت K/Na، توان گزینش K در برابر Na و هم‌چنین پتانسیل آب برگ به‌طور معنی‌داری تحت تأثیر شوری کاهش و غلظت K افزایش یافت و تنها پتانسیل آب برگ بود که بالاترین هم‌بستگی منفی و معنی‌دار را با ماده خشک گیاه نشان داد. بنابراین به نظر می‌رسد میزان آب موجود در داخل گیاه می‌تواند واکنش‌های تحمل یا حساسیت به شوری را توجیه کند. بر این پایه ارقام با نشان دادن تفاوت معنی‌دار در گروه‌های مختلفی قرار گرفتند. ارقام آلیس، فورنکس، دی پی 8، 94 و لیکورد در گروهی که تصور می‌رود متحمل به شوری باشند و ارقام اوکاپی، اکامر و اورال درگروه موسوم به حساس به شوری قرار گرفتند. هشت رقم دیگر در حد میانگین بودند. به‌علاوه سه رقم کنسول، وی دی اچ 98ـ8003 و اورینت در صفات یاد شده به‌گونه‌ای واکنش نشان دادند که از وضعیتی خارج از توجیه فوق‌الذکر برخوردار می‌شوند. راهبرد هالوفیتی در مورد این سه رقم قابل بررسی است.
خلیل زینلی‌نژاد، آقافخر میرلوحی، قربانعلی نعمت‌زاده، عبدالمجید،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 100 ژنوتیپ برنج بر اساس صفات مورفولوژیک و ‌‌گروه‌بندی‌‌‌ آنها ، آزمایشی در قالب طرح لاتیس ساده در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال 1377 انجام شد . ژنوتیپ ها که اکثراً متعلق به منطقه شمال کشور و استان اصفهان بودند ، بر اساس صفات مورفولوژیک و اجزای عملکرد، در مزرعه ارزیابی شدند. ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات مورد بررسی تفاوت معنی داری (01/P< 0) داشتند. ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی برای اکثر صفات بالا بود که بیانگر وجود تنوع بالا در صفات مورد بررسی می‌باشد . تجزیه ‌‌‌عامل‌ها‌‌‌‌‌‌‌ سه عامل را معرفی نمود که بیش از 90 درصد از تنوع کل را توجیه نمودند. عوامل اول و سوم در ارتباط با ظرفیت مخزن و عامل دوم در ارتباط با تیپ گیاه بود و با توجه به بار ‌‌‌عامل‌ها‌‌‌‌‌‌‌ به ترتیب تعداد دانه، تیپ، ساختار گیاه و شکل دانه نام‌گذاری شدند. در تجزیه خوشه‌ای ژنوتیپ‌ها بر اساس «معیار توان سوم خوشه ها» و «آزمون T2 کاذب هوتلینگ» در چهار گروه جای گرفتند. تجزیه واریانس صفات برای گروه‌ها‌ نشان داد که تفاوت بین گروه‌ها‌ی مختلف از نظر اکثر صفات بسیار معنی دار بود.
عبدالمجید کریمی، ابراهیم روغنی، محمدجواد ضمیری، مجتبی زاهدی‌فر،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

در این آزمایش، امکان جایگزینی یونجه (Medicago Sativa) با کنگر (یک گیاه مرتعی استان فارس) در جیره بره‌های پرواری بررسی شد. گیاه مرتعی کنگر در گامه‌های پایانی دوره گل‌دهی در نسبت‌های 0، 25، 50، 75 و 100 درصد، در گروه‌های آزمایشی یک تا پنج با یونجه جایگزین و هر جیره، به 12 رأس‌‌ بره‌ نر (136 روز سن) پرواری کبوده‌ شیراز تغذیه شد. جیره‌ها از نظر غلظت نیتروژن و انرژی برابر بودند. در پایان مدت 75 روز پرواری، بره‌ها کشتار و قطعه بندی شدند. میانگین افزایش وزن روزانه، میزان مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، راندمان لاشه، وزن چربی درونی، وزن گوشت لاشه، درصد ماده خشک، پروتئین و چربی گوشت در بین گروه‌های آزمایشی، تفاوت آماری معنی‌داری نشان نداد (05/0< p). ضخامت چربی پشت، بین‌گروه‌های آزمایشی، تفاوت معنی‌داری نشان داد (01/0> p). هزینه‌ تولید هر کیلوگرم خوراک ( برپایه‌ ماده خشک) برای جیره‌ها‌ی شماره 1 تا 5 به ترتیب برابر1266، 1155، 1050، 924 و 787 ریال بود. به نظر می‌رسد که جایگزینی یونجه با کنگر در جیره بره‌های پرواری، با فرض ثابت بودن انرژی و پروتئین به خوبی امکان‌پذیر و از نظر اقتصادی با صرفه باشد.

صفحه 2 از 15     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Water and Soil Science

Designed & Developed by: Yektaweb