298 نتیجه برای Sa
کورش شیرانی، رامین ارفعنیا، یزدان فریدونی، رضا نادری سامانی، محسن شریعتی، محمد فیضی،
جلد 26، شماره 4 - ( 9-1401 )
چکیده
آب زیرزمینی یکی از منابع مهم آبی بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک جهان مانند ایران بوده و در سالهای اخیر بهدلیل برداشتهای بیرویه بهشدت رو به کاهش رفته است. هدف این پژوهش تعیین بهترین مدل درونیابی و بررسی تغییرات زمانی و مکانی سطح آب زیرزمینی در دشت صحنه - بیستون استان کرمانشاه طی سه دهه بین سالهای 1370 تا 1399 است. بدینمنظور نخست چهار نیمتغییرنمای گوسی، خطی، کروی و توانی برای مشاهدات بهدست آمد. در مرحله بعد بهترین نیمتغییرنما و روش میانیابی از بین روشهای مورد بررسی برای پهنهبندی سطح آب زیرزمینی در منطقه انتخاب شد. بهمنظور ارزیابی و تعیین مناسبترین نیمتغییرنما و روش میانیابی برای پهنهبندی، کمترین مقدار مجموع معیارهای خطای RMSE، MBE، MAE و بیشترین مقدار ضریب تعیین (R2) بین مشاهدات و برآوردها در هر سه دهه و میانگین کل دوره محاسبه و درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که روش کریجینگ معمولی با وریوگرام گوسی بهترین روش برای میانیابی عمق سطح آب زیرزمینی در دشت صحنه – بیستون است. اختلاف بین حداقل و حداکثر سطح ایستابی آب زیرزمینی بر مبنای چاههای مشاهدهای و مدل پهنهبندی بهترتیب بین 1279 تا 1372 متر و 1289 تا 1409 متر در دوره مورد بررسی است و با نزدیکی به نواحی مرکزی و جنوبی، سطح آب زیرزمینی در عمق بیشتری قرار میگیرد. بیشترین میزان کاهش و افزایش تغییرات سطح آب زیرزمینی در طول سه دهه نسبت به همدیگر بهترتیب ۱۲ و ۱۹ متر بوده است. همچنین تغییرات سطح آب زیرزمینی در طی این سه دهه نشان میدهد سطح تراز آب زیرزمینی در هر دو دهه دوم و سوم نسبت به دهه اول و دهه سوم نسبت به دهه دوم در بیشتر از 50 درصد منطقه افزایش یافته است. این موضوع میتواند ناشی از ترسالی و مدیریت بهینه برداشت آب زیرزمینی در این سالها باشد. بنابراین نتایج پایش تغییرات آب زیرزمینی در سه دهه اخیر کمک مؤثری برای کارشناسان و بهرهبرداران در برنامهریزی و مدیریت بهینه آب زیرزمینی بهمنظور توسعه پایدار منابع آبی را بههمراه دارد.
رقیه موسوی، میرحسن رسولی صدقیانی، دکتر ابراهیم سپهر، محسن برین،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
مطالعه همدماهای جذب سطحی، از جمله روشهای ارزیابی فراهمی فسفر در خاک است که میتواند اطلاعات مفیدی در ارتباط با توانایی هر خاک در جذب فسفر و عوامل مؤثر بر آنها ارائه کند. در این پژوهش برای بررسی تأثیر بیوچار تولید شده از پیرولیز در دمای 350 درجه سانتیگراد و غنیشده با انواع ترکیبات، بر رفتار جذب سطحی فسفر یک آزمایش بهصورت دستهای با غلظتهای فسفر (0 تا 35 میلیگرم در لیتر) در دو خاک با قابلیت هدایت الکتریکی متفاوت (S2=15dS m-1 و 2= S1) با انواع تیمارهای بیوچاری شامل بیوچار ساده بقایای هرس سیب- انگور (BC)، مخلوط بیوچار با خاک فسفات (BC-RP)، بیوچار غنیشده با اسید فسفریک و خاک فسفات (BC-H3PO4-RP)، بیوچار غنیشده با اسید کلریدریک و خاک فسفات (BC-HCl-RP)، سوپرفسفات تریپل (TSP) و شاهد (Cont) انجام شد. بر اساس نتایج، تیمارهای بیوچار در کاهش جذب سطحی فسفر در هر دو خاک مؤثر بودند؛ بهطوری که در اثر تیمار انواع بیوچار غنیشده BC- H3PO4-RP و BC-HCl-RP حداکثر جذب فسفر خاک S1 (خاک غیر شور) بهترتیب 14 و 23 درصد و خاک S2 (خاک شور) بهترتیب 26 و 19 درصد کاهش یافت. همچنین، مصرف این تیمارها پارامترهای شدت جذب لانگمویر (KL) خاک S1 را بهترتیب به 0/085 و 0/066 و خاک S2 بهترتیب به 0/11و 0/15 لیتر بر میلیگرم، ظرفیت جذب فروندلیچ (KF) خاک S1 بهترتیب به 19/2 و 22/5 و خاک S2 به 28/2 و 28/1 لیتر بر کیلوگرم کاهش دادند. در این پژوهش، بیوچارهای غنیشده با بلوکهکردن مکانهای تثبیت فسفر و افزایش فراهمی فسفر، نیاز استاندارد فسفر محاسبه شده هر دو خاک را بطور معنیدار کاهش داد. بنابراین، غنیسازی بیوچار میتواند بهعنوان راهکار مؤثری در افزایش قابلیت فراهمی فسفر و کاهش نیاز به مصرف کود در شرایط شور و غیر شور مطرح باشد که از اینرو نیاز به پژوهشهای گستردهتر آزمایشگاهی و مزرعهای است.
هادی سیاسر، امیر سالاری،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
دسترسی به دادههای ﺑﺎرشی وسیع با دقت مناسب، میتواند نقش مؤثری در برنامهریزیهای آبیاری و مدیریت منابع آبی ایفا نماید. ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای با تولید دادههای زیاد، وسیع، ارزان و بهروز بهعنوان راﻫﻜﺎری ﻋﻤﻠﻲ جهت ﺗﺨﻤـﻴﻦ ﺑـﺎرش ﻣﻄـﺮح است. بدینمنظور، در این پژوهش با استفاده از سامانه گوگلارثانجین و محصولات بارش حاصل از تصاویر ماهوارهای مدل PERSIANN و CHIRPS در بازههای زمانی روزانه، ماهانه و سالانه به ارزیابی و صحتسنجی مقدار بارش ایستگاه بندرعباس طی دوره آماری ۲۰۲۰- ۱۹۸۳ پرداخته شد. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺑﺮآورد ﺑﺎرش ﺗﻮﺳﻂ ماهوارههای PERSIANN و CHIRPS در ﻣﻘﻴﺎس ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ و سالانه از دﻗﺖ بیشتر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﻴﺎس روزانه ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده و در ﻣﻘﻴﺎسهای ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ و ﺳﺎﻻﻧﻪ، ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻰ و ﻛﻢﺗﺮﻳﻦ مقدار RMSE ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ الگوریتم PERSIANN است. مقدار ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻰ الگوریتم PERSIANN در ﻣﻘﻴﺎسهای روزانه و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ و سالانه بهترتیب برابر با 0/32 ، 0/83 و 0/94 و ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻰ الگوریتم CHIRPS در ﻣﻘﻴﺎسهای روزانه و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ و سالانه بهترتیب برابر با 0/24، 0/71 و 0/90 ﺑﻪدﺳﺖ آﻣﺪ. مقدار ضریب تبیین R2 الگوریتمهای PERSIANN و Chrips در مقیاس ماهانه بهترتیب برابر با 0/89 و 0/70 و در مقیاس سالانه بهترتیب برابر با 0/88 و 0/80 بهدست آمد. نتیجهگیری کلی این بود که دقت ﻫﺮ دو الگوریتم در تعیین اﻟﮕﻮی ﻣﻜﺎﻧﻰ ﺑﺎرﻧﺪﮔﻰ در ﻣﻘﻴﺎس ماهانه و ﺳﺎﻻﻧﻪ مناسب بوده و الگوریتم PERSIANN از دقت بالاتری در مقیاس زمانی ماهانه برخوردار است.
ثریا یعقوبی، چوقی بایرام کمکی، محسن حسینعلی زاده، علی نجفی نژاد، حمیدرضا پورقاسمی، مرزبان فرامرزی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
تحلیل فراوانی بارشهای روزانه و یا دوره بازگشت رخدادهای بارش و سیلاب به دلیل پیچیدگی رفتاری فراوان در مدیریت منابع آب، از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارتی، عدم توجه به آن ممکن است سیلهای مخرب را به دنبال داشته باشد. به همین منظور در پژوهش حاضر جهت بررسی و انتخاب مناسبترین تابع توزیع، با استفاده از دادههای هواشناسی و ماهواره CHIRPS در هفت ایستگاه موجود در حوزه آبخیز سد بوستان، سه تابع توزیع پیرسون 3، بتا و گاما مورد مقایسه قرار گرفتند. آنالیز آماری نشان داد که دادههای ماهوارهای در برآورد بارش روزانه، به دلیل بالابودن مقدار خطای RMSE، MADو NASH ناکارآمد هستند، به همین دلیل تنها از دادههای ایستگاههای هواشناسی برای تعیین بهترین توزیع استفاده شد. برای این منظور زبان برنامهنویسی گوگل ارث انجین و پایتون مورداستفاده قرار گرفت. سپس از تابع توزیع منتخب برای تعیین حداکثر بارش روزانه، احتمال فراوانی در دورههای بازگشت 2، 10، 50، 100 و 200 ساله استفاده شد. نتایج بهدستآمده از آزمون نکویی برازش مجموع مربعات خطا، معیارهای ارزیابی آکائیک، بیزین و معیار واگرایی کولبک لیبلر نشان داد که در پنج ایستگاه کلاله، قرناق، پارک ملی گلستان، سد گلستان و گلیداغ تابع پیرسون 3 مناسبترین تابع توزیعی است. همچنین، در دو ایستگاه دیگر (گنبد و تمر)، تابع بتا بهعنوان تابع مناسب تشخیص داده شد، این درحالی است که طبق نتایج بهدستآمده توزیع گاما در منطقه مورد مطالعه دارای کارایی مناسبی نیست. پس میتوان نتیجه گرفت که بارشهای شدید و نامنظم ازنظر زمانی و مکانی میتواند در انتخاب مناسبترین تابع توزیع آماری در هر ایستگاه مؤثر باشد. بنابراین، توصیه میشود بارشهای حداکثر محتمل و در نتیجه وقوع سیلابهای محتمل در نظر گرفته شوند تا با مدیریتی اصولی و دقیق از خسارات جانی و مالی در مناطق مستعد بخصوص در منطقه مورد مطالعه جلوگیری شود.
شاهرخ شاهمنصوری، محمد رضا مصدقی، حسین شریعتمداری،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
از آنجا که افزایش سریع جمعیت، چالشهای بیسابقهای را برای تولید منابع غذایی مناسب و اقتصادی ایجاد میکند، سیستمهای تولید گلخانهای کشت بدون خاک مورد توجه قرار گرفته است. اجزای بسترهای رشد مورد استفاده در باغبانی اغلب بر اساس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و بهویژه توانایی آنها برای تأمین کافی آب و اکسیژن برای ریشهها انتخاب میشوند. این پژوهش برای بررسی امکان استفاده از برخی از بقایای کشاورزی (خاک¬اره و کاه گندم) و سه نوع پشمسنگ (خام، حلاجی شده و حلاجی- سرند شده) بهعنوان جایگزینی برای بسترهای رشد تجاری رایج و گران مانند کوکوپیت و پیت انجام شد. ویژگیهای هیدرولیکی، تهویهای و شیمیایی متعددی شامل آب به آسانی قابل دسترس (EAW)، هوا پس از آبیاری (AIR)، گنجایش نگهداشت آب (WHC)، گنجایش بافری آب (WBC)، مقدار رطوبت اشباع (θs)، چگالی ظاهری (BD)، تخلخل کل (TP)، زمان نفوذ قطره آب (WDPT)، pH و رسانایی الکتریکی (EC) در بسترهای مورد بررسی اندازهگیری و امتیازدهی شدند. پشمسنگ خام ذرات درشتتری نسبت به پشمسنگهای حلاجی شده داشت که سبب شد آب خود را سریعتر از دست بدهد. فرآوری پشمسنگ خام سبب کاهش مقدار رطوبت اشباع و هدایت هیدرولیکی اشباع بهدلیل کاهش اندازه ذرات شد. چهار بستر مورد بررسی خیلی خوب و یک بستر خوب ارزیابی شدند. بیشترین و کمترین امتیاز بهترتیب برای دو بستر خاک اره (34) و پشمسنگ حلاجی شده (30) بهدست آمد. بسترهای رشد مورد بررسی با مقادیر زیاد TP، EAW و WHC و مقادیر کم BD ، EC و WDPT در کشتهای گلخانهای به صورت منفرد یا در ترکیب با سایر بسترهای رایج دیگر قابل استفاده خواهند بود.
حسین جعفری،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
قابلیت سنجش از دور (RS) در برنامهریزی آبیاری بهدلیل جمعآوری دادهها در سطح وسیع با سرعت بیشتر و هزینه کمتر، در جهان پذیرفته شده است. شاخص تنش آبی گیاه (CWSI) و شاخص کمبود آب (WDI) جزء شناختهترین شاخصهای تنش آبی هستند. وابستگی شاخص CWSI به تراکم کامل پوشش گیاهی، باعث عدم استفاده از این شاخص در برنامهریزی آبیاری در مراحل اولیه رشد گیاهان میشود. در صورتی که برآورد شاخص کمبود آب با استفاده از فناوری سنجش از دور، این محدودیت را ندارد. بهمنظور بررسی دقت این شاخص آزمایشی در سال زراعی 98-99 در شهر کرج اجرا شد. در این آزمایش، ابتدا بر اساس دادههای میدانی و مطابق دستورالعمل حد بالا و پایین تنش آبی و شاخص تنش آبی گیاه گندم (CWSI) تعیین شد سپس با استفاده از تصاویر ماهوارهای اختلاف دمای سطح مزرعه و هوا (Ts-Ta) و شاخص NDVI برآورد و بر اساس آنها شاخص کمبود آب (WDI) گندم محاسبه شد. در انتهای فصل، مقادیر شاخصهای WDI و CWSI برآوردشده در ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد با استفاده از پارامترهای آماری مقایسه و ارزیابی شدند. نتایج نشان از ضریب تبیین بالا بین این دو شاخص در این سه ماه بهترتیب معادل 0/77، 0/85 و 0/71 داشت.
علیرضا توکلی، مجید بصیرت،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور افزایش شاخص بهرهوری آب، افزایش کارآیی مصرف کودهای پتاسیمی و تعیین اثرات آن بر رشد و عملکرد پسته، این پژوهش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و به صورت پلاتهای خردشده در سه تکرار و به مدت سه سال (95-1392) اجرا شد. مقادیرمختلف مصرف کود پتاسیم از منبع سولفات پتاسیم محلول در سه سطح بهعنوان کرت اصلی و آرایش لولههای هادی آبیاری قطرهای اصلاح شده مطبق در هفت سطح بهعنوان کرت فرعی بود. تیمارهای مصرف کود شامل سه سطح مصرف کود سولفات پتاسیم محلول بصورت کود آبیاری Fertigation)) شامل: 50، 75 و 100 درصد نیاز غذایی گیاه و تیمارهای آرایش لولههای هادی آبیاری قطرهای اصلاح شده مطبق (عمق قرارگیری قطرهچکان نسبت به سطح زمین) شامل 40-40-40-40، 40-40-50-50، 40-40-60-60، 40-40-50-60، 40-40-50-70 و 40-40-50-80 همراه با تیمار ستون شن به طول 40 سانتیمتر (شاهد) بوده است. میزان رشد سالانه و نیز میزان عملکرد پسته در تیمارهای مختلف و میزان مصرف آب، اندازهگیری و دادههای عملکرد و بهرهوری آب در عملکرد و بهرهوری آب در رشد تیمارها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که وقتی کود سولفات پتاسیم و آب آبیاری در ناحیه ریشه در اختیار پسته قرار میگیرد، بهترین کارآیی را داشته و نسبت به شرایط ستون شن، برتری و مزیت دارد. مطلوبترین وضعیت از منظر میزان عملکرد و میزان رشد مربوط به کاربرد 100 درصد کود سولفات پتاسیم محلول و آرایش 40-40-50-70 و 40-40-50-80 است. تیمارهای دارای لولههای هادی مطبق ضمن توزیع مطلوب آب و کود محلول، سبب بهبود بهرهوری آب و رسیدن به دامنه 0/64-0/54 کیلوگرم بر متر مکعب از طریق کاهش مصارف غیرمفید شده است و با توجه به اینکه این شیوه آبیاری، محدودیتهای مربوط به آبیاری قطرهای زیرسطحی مانند تجمع ریشه و نفوذ ریشه به داخل منافذ قطرهچکان و نیز تجمع املاح را ندارد، میتواند مورد توجه قرار گیرد.
یعقوب گاطع زاده، حیدرعلی کشکولی، داود خدادادی دهکردی، علی مختاران، علی عصاره،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور پایش و مقایسه تغییرات املاح در نیمرخ خاک اطراف ریشه گیاه ذرت، میزان عملکرد گیاه و بهرهوری آب ذرت، آزمایشی با راهاندازی دو سامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی با عمق کارگذاری cm30 از سطح خاک وآبیاری قطرهای تیپ، با دو دور آبیاری 2 و 4 روزه در قالب بلوک کاملاً تصادفی در سه تکرار در دو سال زراعی 1398-1397 و 1399-1398، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اهواز انجام شد. نتایج پایش املاح خاک حاصل از نمونهبرداری از اعماق (0-25 ،25-50 و 50-75) سانتیمتری، نشان داد که شوری خاک در سال دوم، در هر دو سامانه در نتیجه بهبود کیفیت آب آبیاری از (3/61 به 2/01) دسیزیمنس برمتر، تا دو برابرکاهش پیدا کرد. نتایج حاصل از پایش املاحخاک، بیشترین نسبت کاهش شوری با دورآبیاری 2روزه در هردو سامانه آبیاری را نشان داد. بیشترین آبشویی درعمق آبیاری 25-50 سانتیمتری درسامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی و عمق0-25 سانتیمتری سامانه تیپ صورت گرفت. بیشترین عملکرد علوفه تر و خشک گیاه ذرت بهترتیب 9/31 و13/7 تن درهکتار و بهترین بهرهوری آّب بر اساس علوفه خشک ذرت بهمیزان 1/74kg/m3، در سامانه آبیاری قطرهای نواری (تیپ) با دور آبیاری دو روزه و در سال دوم زراعی بهدست آمد. نتایج حاصل از اندازهگیری شوری خاک نیز نشان داد که اجرا و بهرهبرداری از سیستم آبیاری قطرهای میتواند زمینهساز بهبود کیفیت خاک بهعنوان مهمترین منبع تجدیدناپذیر کشاورزی باشد.
الناز میرزاخانی، حمیدرضا متقیان، علیرضا حسین پور،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
علاوه بر توزیع عناصر در فاز جامد خاک، گونههای عناصر در محلول نیز بهدلیل اینکه مهمترین بخش تأمینکننده عناصر برای جذب ریشه است، اهمیت زیادی دارد. برای مطالعه کاملتر چرخه شیمیایی عناصر در خاکهای شور تیمارشده با بیوچار مطالعه گونهبندی بسیار مفید است و راهکارهای عملی برای کاهش و یا تبدیل سمیت ناشی از عناصر سمی را در خاکهای شور فراهم مینماید. بنابراین بهمنظور بررسی اثر بیوچار بر گونهبندی کادمیم در دو خاک آهکی شور ۱۵ میلیگرم بر کیلوگرم کادمیم از منبع کادمیم کلرید به نمونه خاکها (۲0۰ گرم) اضافه و نمونهها بهمدت 3 هفته در دمای 2±۲۵ درجه سلسیوس در رطوبت 80 درصد ظرفیت مزرعهای خوابانده شدند. سپس، 20 و 40 میلیمول بر کیلوگرم نمک سدیمکلرید (معادل 3/65 و 7/30 دسیزیمنس بر متر) به نمونههای خاک اضافه شد. در ادامه، 1 درصد (وزنی-وزنی) باگاس نیشکر و بیوچار دمای 400 درجه سلسیوس و بیوچار دمای 600 درجه سلسیوس در ۳ تکرار به نمونه خاک اضافه و به مدت ۳ ماه در دمای 2±۲۵ درجه سلسیوس در رطوبت 80 درصد ظرفیت زراعی در انکوباتور نگهداری شدند. پس از پایان دوره خوابانیدن، برای گونهبندی کادمیم در محلول خاک (با نسبت 2 به 1)، غلظت کاتیونها و آنیونهای محلول در نمونههای خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل شوری، بیوچار و خاک بر +CdC120 ،CdC1+،Cd2 و -Cd(SO4)22 معنیدار بود. کاربرد بیوچار در خاک شنی موجب کاهش (0/05>p) غلظت گونههای +CdSO40،CdC120،CdC1 و +CdOH نسبت به خاک شاهد شد. درحالی که در خاک رسی تفاوت معنیداری دیده نشد. همچنین در خاک شنی شوری ناشی از کلریدسدیم باعث افزایش غلظت گونههای +CdCl و CdCl20 و کاهش گونههای CdSO40 و +CdOH نسبت به خاک شاهد شد (0/05>p). نتایج نشان داد که تأثیر بیوچار بر کاهش سمیت کادمیم در محلول در خاک شنی بیشتر از خاک رسی بود.
سید مرتضی ابطحی، محمد خسروشاهی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
عملیات بیولوژیک مقابله با فرسایش بادی باید در بستر آرام ماسهزارها صورت گیرد و این کار به دلیل وجود بادهای با سرعت زیاد همواره با مشکلاتی مواجه است؛ بنابراین پیششرط لازم برای متوقف کردن جابهجایی ماسهها، ایجاد موانع بر سر راه حرکت آنها است تا طی چند سال اول، گیاهان کاشته شده از آسیب باد مصون مانده و پایدار شوند. در این پروژه روشهای مختلف جلوگیری از فرسایش بادی اعم از ایجاد بادشکن و ریگپاشی با هدف افزایش سرعت آستانه فرسایش باد، در ماسهزارهای ابوزید آباد کاشان که تحت فرسایش شدید باد است، مورد ارزیابی قرار گرفت. بادشکنهای مورداستفاده شامل توری با درصد تخلخل 50 درصد بهصورت شطرنجی به ابعاد 2/5 در 2/5 متر، پنبهچوبهای برداشت شده از مزارع پنبه بهصورت شبکهای به ابعاد 5*5 متر بود. ارتفاع و فاصله بادشکنها به کمک سرعت آستانه باد و بیشینه سرعت باد منطقه محاسبه شد. ریگپاشی روی تپههای ماسهای و کفههای رسی - نمکی مجاور آن با تراکم 50 و 30 درصد مورد آزمایش قرار گرفت. بهمنظور مقایسه میزان جابهجایی خاک در تیمارهای یادشده و شاهد، از شاخصهای چوبی مدرج به ارتفاع یک متر و تلههای رسوبی استفاده شد. در این پژوهش هزینه اجرای هر روش بهطور جداگانه محاسبه و با هزینه پاشش مالچ نفتی مقایسه شد. نتایج نشان داد، ریگ پاشی 50 درصد با تثبیت 100 درصدی، بهترین عملکرد را به لحاظ تثبیت ماسههای روان و همچنین ثبات و پایداری دارد. هزینه اجرای روشهای ریگپاشی 50 درصد، بادشکن چوبی و بادشکن توری بهترتیب برابر 122/5، 156 و 524 میلیون ریال در هکتار بود؛ بنابراین روش ریگپاشی 50 درصد بهعنوان بهترین روش جلوگیری از فرسایش با کمترین هزینه و همچنین سازگار با محیطزیست معرفی شد.
بابک ابراهیمی، مهرداد پسندی، هانیه نیل فروشان،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
کاربری اراضی مختلف در محدوده تحت آبیاری انهار یازدهگانه شهرستان خوانسار طی سالهای 1348، 1374، 1393 و 1398 از طریق بررسی عکسهای هوایی و همچنین تصاویر ماهوارهای کوئیکبرد و لندست در محیط گوگل ارث انجین (GEE) تشخیص و تعیین مساحت شده است. سپس مقایسه بین مساحت خالص و ناخالص اراضی تحت آبیاری انهار، مساحت کاربریهای غیرکشاورزی اراضی، موقعیت و مساحت کاربریهای کشاورزی اراضی تحت آبیاری انهار به تفکیک نوع فعالیت کشاورزی (باغی و یا زراعی) و به تفکیک هر نهر صورتگرفته است. عکسهای هوایی سال 1348 منطقه مطالعاتی مبنای ارزیابی وضعیت کشاورزی قبل از قانون توزیع عادلانه آب است. نتایج نشان میدهد، کاربریهای غیرکشاورزی و بهخصوص شهری و مسکونی از سال 1348 تاکنون روند افزایشی داشته است. بهعبارتدیگر، کاربری بخشی از اراضی کشاورزی منطقه به کاربریهای مسکونی و شهری تغییریافته است. اگرچه روند کاهشی اراضی کشاورزی در 50 سال گذشته دیده میشود، اما میزان این تغییرات برای اراضی تحت کشت باغی و زراعی یکسان نبوده و سطح زیر کشت باغات افزایش پیدا کرده است که این تغییرات تأثیر زیادی بر نیاز آبی به انهار گذاشته است. تغییرات کاربری اراضی طی سالهای 1393 تا 1398 تغییر محسوسی نداشته است و در میزان اراضی کشاورزی، کشاورزی سبز و درصد اراضی باغی و زراعی تغییر محسوسی دیده نمیشود. نتایج این پژوهش تأییدی بر چشمگیر بودن تغییرات کاربری اراضی کشاورزی و به دنبال آن، مصرف آب در محدوده انهار یازدهگانه خوانسار در دهههای اخیر است و بهخوبی کارایی زیاد استفاده تلفیقی از عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای طیفی با قدرت تفکیک مکانی متوسط و دادههای ماهوارهای طیف مرئی با تفکیک مکانی زیاد و همینطور استفاده از امکانات سامانه ابری گوگل ارث انجین در بررسی تغییرات اراضی کشاورزی در ادوار مختلف را نشان میدهد.
جهانگیر عابدی کوپایی، عارفه چهره راضی، فاطمه دادوند،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
کاهش روزافزون منابع آب شیرین، موجب اهمیت بیشتر شوریزدایی آب دریا و آبهای شور شده است. مصرف انرژی فراوان و هزینههای عملیاتی زیاد، یک مشکل بزرگ برای فناوری شوریزدایی آب است. ازاینرو شوریزدایی با هزینه کمتر از اهمیت به سزایی برخوردار است. هدف این پژوهش، شوریزدایی آب دریای خزر و آب چاه منطقه دارک اصفهان است. برای حذف یونهای شوری از دو جاذب گرافن اکساید و زئولیت استفاده شد که در ابتدا مقداری گرافن اکساید طبق روش هومر ساخته شد. سپس توسط طیفسنجی مادونقرمز با تبدیل فوریه و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی خصوصیات گرافن اکساید شناخته شد. پس از آن توانایی جاذبها برای حذف کاتیونها و آنیونهای عامل شوری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور ستون بستر ثابت تشکیل شده، از یک بسته 30 میلیگرمی گرافن اکساید و 13 گرم زئولیت برای حذف آنیونها و کاتیونهای 50 میلیلیتر آب شور استفاده شد و برای جذب آنیون بیشتر زئولیت با سورفکتانت عاملدار شد. نتایج نشان داد، برای آب دریای خزر مقدار 30 میلیگرم گرافن اکساید با 13 گرم زئولیت باعث کاهش شوری به میزان 23/84 درصد و برای آب چاه منطقه دارک مقدار 13 گرم زئولیت اصلاح شده با سورفکتانت باعث کاهش شوری به میزان 23/43 درصد شدهاند. نتایج نشان داد، آنیون و کاتیونهای پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر و سدیم بهترتیب بیشترین جذب را توسط جاذب داشتهاند.
سید محسن کاشی، سعدالله علیزاده اجیرلو، نصرت اله نجفی،
جلد 28، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
کاهش منابع آب باتوجهبه مسئله تغییر اقلیم جهانی و رشد جمعیت یکی از بحرانیترین مسائل پیش روی طراحان و برنامهریزان توسعه فضاهای سبز در شهرها است. در برابر این چالشها، نیاز فوری به بهبود کارایی مصرف آب و استفاده زنجیرهای از منابع آب با گزینههای مناسب وجود دارد. در این راستا باتوجهبه حجم قابلتوجه پسابهای شهری، استفاده مجدد از آن در آبیاری فضای سبز، از دیدگاه مدیریت منابع آب از نظر زیستمحیطی و اقتصادی اهمیت دارد. به همین منظور در این پژوهش تأثیر پساب فاضلاب تصفیهخانه شهر پرند بر خصوصیات شیمیایی خاک تحت کشت سه نوع گیاه پوششی (فرانکینیا (FR)، فستوکا آبی (FE)، دایکوندرا (DI)) در بستری با خاک لومی شنی بررسی میشوند. این مطالعه بهصورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با استفاده از اختلاط آب و پساب در 4 سطح با تیمارهای آبیاری صفر (شاهد)، 50، 75 و 100 درصد نسبت به آب شیرین و 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت و سپس خصوصیات شیمیایی خاک مانند pH، EC، OC، Na، Cl، Ca، Mg مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدستآمده از پارامترهای آنالیز شیمیایی خاک نشان داد که مقدار pH در تمامی تیمارهای دارای پساب نسبت به شاهد کاهش یافت که این مقدار کاهش در هیچ تیماری معنیدار نشد. مقـادیر EC و Cl در تمامی گیاهان دارای افزایش بوده که این مقادیر در تیمارهای FR100 به ترتیب با افزایش حدود 195 و 561 درصدی نسبت به شاهد و در تیمار FE100 به ترتیب با افزایش حدود 54 و 162 درصدی در سطح احتمال 5 درصد معنیدار شد. مقدار OC در تیمار FR100 با افزایش حدود 41 درصدی نسبت به تیمار شاهد معنیدار شد؛ اما در سایر گیاهان این نسبت در هیچ تیماری معنیدار نشد. بیشترین مقدار Mg در تیمار FR50 به مقدار 30/27 بوده که دارای اثر معنیدار نسبت به سایر تیمارها است. مقدار Na و Ca در تیمار FR100 به ترتیب با افزایش حدود 343 درصدی و 130 درصدی نسبت به تیمار شاهد معنیدار شد، درحالی که در گیاهان FE و DI این نسبت در هیچ تیماری معنیدار نشد.
محمد تاج سعید، مهدی قیصری، الهام فاضل نجف آبادی، رضا جعفری، الهه سیفی پورنقنه،
جلد 28، شماره 3 - ( 8-1403 )
چکیده
رطوبت خاک یکی از عوامل مهم و تعیینکننده برای رشد گیاه، میزان تبخیر و تعرق و همچنین مدیریت آبی در مزرعه است. به همین منظور سنجش آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. سطح زمین دارای تنوع زیادی در رطوبت خاک بوده و سنجش و اندازهگیری آن به شیوههای مختلف انجام میگیرد. بهدلیل مشکلاتی که روشهای تماسی اندازهگیری رطوبت خاک دارد، امروزه سنجشازدور به دلیل اینکه که امکان تحلیل و پایش رطوبت خاک را در مقیاسهای بزرگ و جهانی فراهم میکند، مورد توجه واقع شده است. در این پژوهش از دادههای ماهوارهای و رطوبتهای اندازهگیریشده در مزارع انتخابی واقع در دشت هرمزآباد استفاده و این دادهها تحلیل و مقایسه شدهاند. دادههای ماهواره سنتینل-2 با سامانه گوگل ارث انجین تحلیل شدهاند. نتایج این پژوهش نشان داد که اگر چه استفاده از شاخصهای سهگانه بهمنظور کاربرد در مدل OPTRAM برای برآورد رطوبت دقت زیادی ندارند، ولی بااینوجود استفاده از شاخص گیاهی EVI نتایج بهتری نسبت به دو شاخص دیگر ارائه کردهاست.
طاهره محمدی آرین، قاسم رحیمی، رضا خاوری فرید،
جلد 29، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
آلودگی ناشی از فلزات سنگین به دلیل سمیت و تجزیهناپذیری آنها یک خطر بسیار جدی برای محیطزیست و همچنین سلامتی بشر محسوب میشود. اندازهگیری و پایش غلظتهای ناچیز (حتی کمتر از حد تشخیص دستگاه) در مورد آلایندههای خطرناک و زیست پایداری همچون فلز سنگین کادمیم در نمونههای آب طبیعی یک ضرورت است. استخراج فاز جامد با استفاده از جاذبهای کربنی کارآمدترین و رایجترین روش پیشتغلیظی فلزات سنگین از نمونههای محیطی است. جاذب کربنی مورد استفاده در استخراج فاز جامد باید علاوه بر هزینه کم و زیستسازگاری، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی مطلوبی داشته باشد. در این پژوهش از یاختههای سیانوباکتری آفانوکاپسا بهعنوان یک پیشماده ارزانقیمت برای ساخت یک جاذب میکرومقیاس با استفاده از روش هیدروترمال بهرهگیری شد. ویژگیهای کیفی و جذبی این جاذب با استفاده از آزمونهای تجزیه دستگاهی و آزمایشهای شیمیایی مبتنی بر کادمیم ارزیابی شد. جاذب ساخته شده به صورت ذرات به نسبت کروی (با اندازه کمتر از 10 میکرومتر) با سطحی ناهموار و سطح ویژه 382/02 مترمربع بر گرم بود. این جاذب به نوعی خاصیت بافری داشت که کارایی جذب کادمیم توسط آن در محدوده وسیعی از pH (3 تا 8) بیش از 90 درصد بود. سطح جاذب به لحاظ گروههای عامل اکسیژندار و نیتروژن داری همچون هیدروکسیل، ایزوتیوسیانات و کربونیل غنی بود. همدمای جذب کادمیم بهترین برازش را با مدل غیرخطی فروندلیچ و سرعت جذب کادمیم بهترین برازش را با مدل غیرخطی شبهمرتبه دوم داشت. متغیرهای محاسباتی مرتبط با مدل فروندلیچ از جمله شدت جذب نشان داد که جاذب تمایل زیادی به جذب غلظتهای کم کادمیم دارد. کادمیم بیشترین و کمترین رقابت را برای جذب روی جاذب، بهترتیب با کاتیونهای فلزات قلیایی و کاتیونهای فلزات سنگین داشت. مقاومت جاذب در برابر افزایش قدرت یونی و غلظت کاتیونهای رقیب بهترتیب برابر با 4 و 20 میلیگرم بر لیتر بود. کارایی شستوشوی جاذب بارگذاریشده در نسبت جاذب به محلول (1 به 1000)، در غلظت 0/3 نرمال و حجم 160 میکرولیتر شوینده (اسید نیتریک) به بیشترین مقدار خود رسید. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان گفت جاذب کربنی با منشأ سیانوباکتری آفانوکاپسا بهدلیل خواص منحصربهفرد خود میتواند جاذب کارآمدی برای استفاده در استخراج فاز جامد کادمیم بهمنظور کاهش آلودگی زیستمحیطی باشد.
عبدالرحمان میرزائی، افشین سلطانی، فریبرز عباسی، ابراهیم زینلی، شهرزاد میرکریمی،
جلد 29، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
کمآبی و چگونگی سازگاری با آن مهمترین مسئله کشاورزی ایران است. بهینهسازی الگوی کشت یکی از راهکارهای اساسی برای سازگاری با کمآبی است. در مطالعه حاضر، بهینهسازی الگوی کشت محصولات گیاهی آبی در استان فارس، بهعنوان یکی از مهمترین مناطق تولید محصولات کشاورزی ایران، ارزیابی شد. برای این منظور، از برنامهریزی ریاضی خطی مبتنی بر سامانه استانی بیلان و حسابداری آب (SAWA) استفاده شد. الگوی کشت بهینه با هدف کمینهسازی حجم آب آبیاری کاربردی تعیین و با الگوی کشت فعلی و الگوی کشت سازمان جهاد کشاورزی (اکجک) برای سال زراعی 1403-1402 مقایسه شد. بر اساس نتایج، در الگوی کشت بهینه نسبت به الگوی کشت فعلی، سطح زیرکشت گندم 30 درصد، هر یک از گیاهان جو، ذرت دانهای، ذرت علوفهای، یونجه، چغندرقند، سیبزمینی، حبوبات سرمادوست و گیاهان روغنی سرمادوست 60 درصد، برنج 80 درصد، درختان گرمادوست 42 درصد و سبزی و صیفی 13 درصد کاهش یافته است. در مقابل، سطح زیرکشت هر یک از گروههای گیاهی حبوبات گرمادوست و درختان سرمادوست 60 درصد و حبوبات سرمادوست 150 درصد افزایش پیدا کرده است. در مجموع، برای دستیابی به اهداف سازگاری با کمآبی و کشاورزی پایدار تعریفشده در این مطالعه، کاهش 24 درصدی سطح زیرکشت آبی در استان فارس اجتنابناپذیر است. یکی از مهمترین دستاوردهای اجرای الگوی کشت بهینه کاهش مصرف آب آبیاری در استان به میزان 34 درصد بدون کاهش درآمد کشاورزان است. همچنین، با وجود اینکه در الگوی کشت بهینه نسبت به فعلی، میزان تولیدات گیاهی 32 درصد کاهش پیدا کرد، ولی کشت گیاهان با بازده اقتصادی بیشتر و مصرف آب کمتر بهجای گیاهان با بازده اقتصادی کمتر و مصرف آب بیشتر باعث شد تا بازدهی ناخالص اقتصادی الگوی کشت بهینه تفاوتی با الگوی کشت فعلی و اکجک نداشته باشد. مقایسه الگوی کشت بهینه با اکجک نشان داد که در اکجک به صرفهجویی آب، سازگاری با کمآبی و اصول کشاورزی پایدار بهطور جدی توجه نشده است و با توجه به پیامدهای اضافه برداشت آب استان ضرورت دارد تا اکجک بازنگری و با درنظرگرفتن ضرورت سازگاری با کمآبی و پایداری تولید بهینه شود.
جواد کرمی، مجید حبیبی نوخندان، مجید آزادی، اکبر رشیدی ابراهیم حصاری،
جلد 29، شماره 3 - ( 7-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تغییرات خط ساحلی بخش جنوبی دریای خزر در استان مازندران در بازه زمانی ۲۴ساله (2023–2000) با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست ۸ و سنتینل-۲ پرداخته است. تصاویر از پایگاههای USGS و Google Earth Engine تهیه و پس از تصحیحات هندسی و رادیومتریک، با بهرهگیری از باندهای Near-Infrared و Shortwave Infrared برای تشخیص مرز بین خشکی و آب استفاده شدند. خط ساحلی بهصورت بصری از تصاویر استخراج و برای هر بازه زمانی ترسیم شد. تغییرات مکانی خطوط ساحلی با استفاده از ابزار DSAS در محیط ArcGIS و به کمک روشهای آماری شامل حرکت خالص خط ساحلی (NSM)، پوشش تغییر خط ساحلی (SCE)، نرخ نقطه پایانی (EPR) و نرخ رگرسیون خطی (LRR) تحلیل شد. نتایج حاکی از پسروی قابل توجه خط ساحلی در بسیاری از نواحی مورد مطالعه و کاهش مداوم سطح آب دریای خزر در دهه اخیر است. ترکیب تحلیلهای سنجش از دور با دادههای جوی (دما، بارندگی و دبی رودخانهها) دقت نتایج را افزایش داده و نشان میدهد در صورت تداوم روند کنونی، احتمال پسروی شدیدتر سواحل جنوبی تا سال 2050 وجود دارد. این یافتهها بر ضرورت مدیریت هوشمند منابع آبی و اتخاذ سیاستهای سازگار با تغییر اقلیم در منطقه تأکید دارند.
معصومه گلستانی، سید فرهاد موسوی، حجت کرمی،
جلد 29، شماره 3 - ( 7-1404 )
چکیده
آبهای زیرزمینی بهعنوان منابع حیاتی برای تأمین نیازهای شرب، کشاورزی و صنعتی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران از اهمیت ویژهای برخوردارند. در این مطالعه، مدلسازی تغییرات کمّی و کیفی آبهای زیرزمینی دشت گرمسار در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ با استفاده از نرمافزارهای MODFLOW،GIS و MT3DMS انجام شد. دادههای مکانی و اقلیمی بهصورت جامع در محیط GIS پردازش و آمادهسازی شد و شبیهسازی جریان آب زیرزمینی با مدل MODFLOW و تحلیل تغییرات کیفیت آب با مدل MT3DMS انجام شد. مدل پس از صحتسنجی با دادههای میدانی سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ با شاخصهای آماری میانگین خطای مطلق (MAE) در بازه 0/4 تا 0/5 متر و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) بین 0/5 تا 0/6 متر، دقت قابل قبولی از خود نشان داد. نتایج مدلسازی نشان داد که افزایش ۱۵ درصدی برداشت آب منجر به کاهش سطح ایستابی تا ۸ متر، برداشت ثابت کاهش ۷ متر و کاهش ۱۵ درصدی برداشت کاهش ۵ متری سطح آب را به دنبال دارد. از منظر کیفیت، کاهش برداشت باعث بهبود کیفیت آب آبیاری اما افزایش غلظت برخی آلایندهها شد که نیازمند تدوین راهکارهای مدیریتی مؤثر برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی است. یافتههای این پژوهش گویای اهمیت بهرهبرداری پایدار و مدیریت هوشمند منابع آب زیرزمینی دشت گرمسار است.