196 نتیجه برای کل
مرضیه گرجی، مرتضی زاهدی، امیرحسین خوشگفتارمنش،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده
به منظور بررسی اثر افزایش غلظت پتاسیم و کلسیم در محیط آبکشت بر پاسخ گلرنگ به شوری آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. در این آزمایش چهار تیمار آزمایشی شامل محلول غذایی جانسون شور (حاوی ١٠٠ میلیمولار کلرید سدیم)، محلول جانسون شور + ١٠ میلیمولار پتاسیم، محلول جانسون شور + ٥ میلیمولار کلسیم و محلول جانسون شور + ٥ میلیمولار کلسیم + ١٠ میلیمولار پتاسیم در نظر گرفته شدند. همچنین یک تیمار حاوی محلول غذایی جانسون کامل بدون اضافه کردن نمک به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. شوری باعث کاهش سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، غلظت پتاسیم و کلسیم و افزایش غلظت سدیم در اندام هوایی گلرنگ شد. افزایش غلظت کلسیم در محلول غذایی باعث کاهش آثار منفی شوری بر رشد گیاه شد به طوری که با افزایش غلظت کلسیم محلول غذایی شور میزان کاهش سطح برگ و وزن خشک اندام هوایی گیاه در مقایسه با سایر تیمارها کمتر بود. افزایش غلظت پتاسیم در محلول غذائی نتوانست موجب بهبود رشد گیاه در شرایط تنش شوری شود. افزایش توأم غلظت پتاسیم و کلسیم در محلول غذایی باعث کاهش بیشتر وزن خشک گیاه در محیط شور شد. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که افزایش غلظت کلسیم در محلول غذایی میتواند تا حدودی آثار مخرب شوری بر رشد گیاه را تعدیل نماید.
هانیه اسدی، حمیدرضا مرادی، عبدالرسول تلوری، سید حمیدرضا صادقی،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده
روش کلارک یکی از روش های کاربردی تهیه آب نمود واحد لحظه ای در حوزه های آبخیز می-باشد که کارآیی آن به دقت تخمین پارامتر ضریب ذخیره آن بستگی دارد. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین میزان کارآیی آب نمود به دست آمده بر اساس روش کلارک و مقایسه پارامتر ضریب ذخیره در معادله ماسکینگام از روش های ترسیمی، کلارک، لینزلی، میشل، جانستن- کراس و ایتن در حوزه آبخیز کسیلیان در استان مازندران انجام پذیرفت. در این تحقیق، ابتدا نمودار زمان- مساحت منطقه تهیه و اطلاعات مربوط به ایستگاه های هواشناسی سنگده و هیدرومتری ولیک بن برای تهیه آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز استفاده شد. سپس کارآیی آب نمودهای واحد لحظه ای حاصل از روش کلارک با توجه به ضریب ذخیره معادله ماسکینگام و حاصل از شش روش مذکور، از طریق تبدیل آن به آب نمود واحد 3 ساعته و مقایسه آنها با آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز بر اساس شاخص های آماری ارزیابی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که روش ترسیمی مورد استفاده در تهیه آب نمود واحد لحظه ای کلارک با خطای تخمین و ضریب کارآیی به ترتیب 33/33 و 83 درصد از دقت مناسب برای شبیه سازی مؤلفه های آب نمود سیلاب واحد مشاهده ای حوزه آبخیز مورد مطالعه برخوردار بوده است.
مهدی بحرینی طوحان، اسماعیل دردی پور ، سید علیرضا موحدی نایینی،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده
مطالعه سرعت رها سازی پتاسیم غیر تبادلی، در جهت مدیریت و استفاده صحیح از منابع خاکی و همچنین در فراهمی و قدرت تأمین پتاسیم به ویژه در خاکهای حاوی کانیهای پتاسیم، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. اطلاعات درباره سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در خاکهای استان گلستان محدود است. هدف این تحقیق مطالعه سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در دوازده سری غالب خاکهای زراعی استان گلستان، با استفاده از دو عصاره گیر اسید سیتریک و کلرید کلسیم با غلظت 01/0 مولار در مدت زمان های 2 تا 1844 ساعت بود. خاکهای مختلف رهاسازی متفاوتی به عصارهگیری پی در پی توسط عصارهگیرها از خود نشان دادند. میزان پتاسیم رها شده در خاکهای مختلف توسط کلرید کلسیم کمتراز اسید سیتریک بود. رهاسازی پتاسیم در تمام خاکها در مراحل اولیه سریع بود و در مراحل بعدی با سرعت کمتری تا پایان آزمایش ادامه یافت. با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد، سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی توسط اسید سیتریک، با معادلات الوویچ و پخشیدگی و کلرید کلسیم با معادلات توانی، مرتبه اول و الوویچ به خوبی توصیف شدند. بنابراین سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی به وسیله پخشیدگی از سطح هوادیده کانیهای خاک کنترل میشود.
مهدی سمواتی، علیرضا حسینپور،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
فسفر اغلب محدود کنندهترین عنصر غذایی برای تولید محصول در خاکهاست. اجزای معدنی و آلی فسفر به وسیله آزمونهای معمول خاک تعیین نمیشود و روش تفکیک اجزا با استفاده از عصارهگیرهای مختلف برای کمی کردن شکلهای شیمیایی مختلف فسفر پیشنهاد شده است. اهداف این پژوهش 1. بررسی تأثیر شکلهای مختلف فسفر بر فسفر قابل جذب (فسفر عصارهگیری شده به روش اولسن)، 2. ارزیابی نسبت بین اجزای فسفر معدنی با شاخصهای گیاه سیر بود. در این پژوهش فسفر معدنی در 30 نمونه خاک سطحی ( 30 -0 سانتیمتر) از نواحی مختلف استان همدان جمعآوری و به صورت عصارهگیری متوالی به شش شکل شامل: دی کلسیم فسفات (Ca2-P)، اکتا کلسیم فسفات (Ca8-P)، آپاتیت (Ca10-P)، فسفر پیوند شده با آلومینیوم (Al-P)، فسفر پیوند شده با آهن (Fe-P)، و فسفر حبس شده درون اکسیدهای آهن (O-P)، تفکیک شد. فسفر آلی و فسفر کل نیز تعیین گردید. به منظور ارزیابی قابلیت فراهمی شکلهای مختلف فسفر برای گیاه سیر آزمایش گلدانی با نه نمونه از 30 نمونه خاک در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار صفر و 150 میلیگرم فسفر در کیلوگرم خاک با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد میانگین فسفر کل در این خاکها 1500 میلیگرم بر کیلوگرم بود و فسفر آلی 19 درصد از آن را تشکیل داد. اجزای معدنی فسفر شامل دی کلسیم فسفات، اکتا کلسیم فسفات، فسفر پیوند شده با آلومینیوم، فسفر پیوند شده با آهن، فسفر حبس شده درون اکسیدهای آهن، آپاتیت و فسفر باقیمانده هر کدام به ترتیب 7/4، 20، 7/8، 0/3، 8/2، 24 و 18 درصد از فسفر کل را به خود اختصاص دادند. بیشترین مقدار فسفر معدنی به شکل فسفات کلسیم بود که 49 درصد از فسفر کل را تشکیل داد. نتایج مطالعات همبستگی بین اجزای مختلف فسفر نشان داد که دی کلسیم فسفات، اکتا کلسیم فسفات، آپاتیت و فسفر پیوند شده با آلومینیوم همبستگی معنیداری با فسفر عصارهگیری شده به روش اولسن داشتند. این نتیجه احتمالاً نشاندهنده آزاد شدن فسفر از این شکلها در مدت عصارهگیری فسفر قابل دسترس است. نتایج آزمایش گلدانی نشان داد شاخصهای گیاهی شامل عملکرد نسبی و بازده زراعی همبستگی معنیداری با دی کلسیم فسفات، اکتا کلسیم فسفات و فسفر قابل جذب به روش اولسن داشتند و قابلیت جذب فسفر در این خاکها بیشتر تحت تأثیر دی کلسیم فسفات و اکتا کلسیم فسفات است که میتوانند در دراز مدت نیاز فسفر گیاه را برآورده کنند
فاطمه آقابابائی، فایز رئیسی،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
آثار مفیـد و مثبت همزیستی میکوریزایـی بر رشد گیاهان مختلف در گذشته اثبات شده است. اغلب گیاهان زراعی قادر به برقراری همزیستــی با قـارچهای اندومیکـــوریزا هستند ولــی تاکنون مطالعهای در مورد امکـــان برقراری ارتباط همزیستی این قارچها با گیاه بادام (Prunus amygdalus) و بررسی نقش آنها بر این گیاه، به ویژه در خاکهای آهکی انجام نشده است. از اینرو به منظور بررسی رابطه همزیستی قارچهای میکوریزا و ژنوتیپهای تجاری و بومی بادام در استان چهارمحال و بختیاری، آزمایشی به صورت فاکتوریل، شامل تیمارهای ژنوتیپ بادام (مامایی، ربیع، تلخ و سفید)، فسفر (0 و 150 کیلوگرم در هکتار) و قارچ میکــوریزا
(Glomus intraradices Glomus mosseae,) به همراه یک تیمار بدون تلقیح به عنوان شاهد در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانهای به مدت 4 ماه اجرا شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این آزمایش شاخصهای فیزیولوژیکی گیاه بادام شامل غلظت کلروفیل کل برگ، سرعت فتوسنتز خالص و بازده آب مصرفی در گیاهان همزیست با قارچهای میکوریزا نسبت به گیاهان شاهد فاقد همزیستی میکوریزی به ترتیب 20%، 300% و 300% افزایش پیدا کردند، ولی سرعت تبخیر و تعرق از سطح برگ گیاه کاهش (%10-8) یافت. هرچند میزان تغییر شاخصهای یاد شده به نوع ژنوتیپ بادام و سطح فسفر خاک بستگی دارد، ولی گونههای قارچ مورد مطالعه دارای آثار یکسانی بودند. افزایش فسفر قابل جذب در خاک موجب افزایش رشد گیاهان تلقیح شده و شاهد و افزایش فتوسنتز تنها در گیاهان دارای همزیستی میکوریزایی گردید.
کوکب عنایتی، محمد جواد روستا، آزاده وکیلی،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
با توجه به تأثیر ساختمان خاک و پایداری خاکدانهها بر فرسایش پذیری خاک و لزوم افزایش پایداری و مقاومت خاکدانهها در برابر عوامل فرسایندهای مانند باد و آب، این تحقیق روی نمونه خاک سطحی (عمق20-0 سانتیمتر) جمعآوری شده از اراضی زراعی حساس به فرسایش واقع در دشت چاهو (شهرستان مهر) در جنوب استان فارس انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار در 3 تکرار اجرا شد و تیمارها عبارت بودند از شاهد (بدون افزودن ماده اصلاحکننده)، گچ خالص، کاه و کلش خرد شده گندم، کود دامی، کاه و کلش همراه با گچ، کود دامی همراه با گچ هر کدام به میزان 1 درصد وزنی، سیمان در سطوح 3/0، 6/0 و 9/0 درصد وزنی و گچ همراه با سیمان 9/0 درصد وزنی. یک، چهار و هفت ماه پس از اعمال تیمارها با برداشت نمونههای 50 گرمی از هر تیمار، میزان خاکدانههای با اندازههای 53 تا 4000 میکرومتر به روش الکتر اندازهگیری شد و میانگین وزنی- قطر (MWD) آنها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کاربرد تیمارهای کود دامی و کاه و کلش به تنهایی یا همراه با گچ، متناسب با کاهش مقدار خاکدانههای با اندازه µm>106 باعث افزایش خاکدانههای با اندازه µm< 106 شدهاند. همچنین، تأثیر این تیمارها در افزایش میزان MWD ناشی از افزایش بیشتر خاکدانههای با اندازه µm<1000 بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، میتوان کاربرد این تیمارها را برای افزایش مقاومت خاکهای سیلت لوم حساس در شرایط مشابه پیشنهاد نمود.
حمید رضا عشقی زاده ، امیرحسین خوشگفتارمنش، پرویز احسانزاده، محمد کافی،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
ویژگیهای فلورسانس کلروفیل برگ و رشد چهار دورگه ذرت شامل دو دورگه ذرت شیرین (Zea mays L. cv. Saccharata) سینگل کراس کرج 403 و 404 و دو دورگه ذرت دانهای (Zea mays L.) سینگل کراس 500 و 700 در دو سطح آهن شامل 5 و 50 میکرو-مولار از منبع FeEDTA و دو سطح روی شامل صفر و 2 میکرومولار از منبع سولفات روی در محلول غذایی بررسی شد. این مطالعه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1385 در گلخانه تحقیقاتی مرکز پژوهشی کشت بدون خاک دانشگاه صنعتی اصفهان در محیط هیدروپونیک انجام شد. نتایج نشان داد که افزایش غلظت آهن محلول غذایی از 5 به 50 میکرومولار، مقادیر فلورسانس کمینه (F0)، فلورسانس بیشینه (Fm) و کارایی کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm) را به ترتیب حدود 48٪، 96٪ و 123٪ افزایش داد. این مقادیر همچنین تحت تأثیر نوع نژادگان مورد مطالعه بود به گونهای که بین آنها از نظر F0 و Fv/Fm در سطح احتمال 1٪ و از نظر Fm در سطح احتمال 5٪ تفاوت معنیدار دیده شد. کمبود آهن به شکل معنیداری (05/0P<) وزن خشک ریشه دورگههای مورد مطالعه را کاهش داد. همچنین کمبود روی منجر به کاهش معنیدار وزن خشک ریشه دورگههای 500 و 403 شد در حالی که تفاوت معنیداری در مورد دورگههای 700 و 404 مشاهده نگردید. نتایج این مطالعه نشان داد که تحمل به کمبود آهن و روی در دورگههای مورد مطالعه تفاوت چشمگیری داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از ویژگیهای رشد و فلورسانس کلروفیل برگ دورگههای مورد مطالعه، دو دورگه ذرت دانهای به کمبود آهن و روی در محلول غذایی متحملتر از دو دورگه ذرت شیرین بودند. به نظر میرسد که ویژگیهای فلورسانس کلروفیل بتواند به عنوان یک شاخص مناسب در غربال دورگههای متحمل به کمبود روی و به ویژه کمبود آهن مورد استفاده قرار گیرد
مهدی انصاری عزآبادی، حسین شیرانی، حسین دشتی، احمد تاجآبادیپور،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
خاکهای آهکی و گچی، عواملی محدودکننده برای جذب برخی عناصر غذایی توسط گیاه و تولید محصول هستند. اغلب خاک در ایران آهکی و گچی میباشند. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر کربنات کلسیم و گچ بر قابلیت جذب برخی عناصر غذایی و رشد گیاه ذرت بود. این مطالعه در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان انجام شد. تیمارها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اعمال شدند. تیمارها شامل کربنات کلسیم در سه سطح (صفر، 20 و 40 گرم در صد گرم خاک)، گچ در سه سطح (صفر، 15 و 30 گرم در صد گرم خاک) و بافت خاک در دو سطح (شن و لوم رسی سیلتی) بود. نتایج نشان داد که افزایش مقدار کربنات کلسیم به هر دو نوع بافت خاک در بالاترین سطح موجب کاهش معنیدار سطح برگ (80 و 15 درصد کاهش بهترتیب برای بافت شنی و لوم رسی سیلتی)، وزن خشک (70 و 14 درصد کاهش بهترتیب برای بافت شنی و لوم رسی سیلتی)، ارتفاع گیاه (شیب 7/0- برای خاک شنی و 15/0- برای خاک ریزبافت)، جذب آهن (شیب 67/9- برای خاک شنی و 3/11- برای خاک ریزبافت) و روی (شیب 24/0- برای خاک شنی و 1- برای خاک ریزبافت) اندام هوایی شد، ولی تأثیر معنیداری بر جذب مس اندام هوایی نداشت. افزایش مقدار گچ به خاک شنی، باعث کاهش معنیدار سطح برگ (80 درصد کاهش)، وزن خشک (62 درصد کاهش) و جذب مس اندام هوایی (شیب 93/1-) شد، ولی اثر معنیداری بر ارتفاع و جذب روی اندام هوایی نداشت. کاربرد گچ، جذب آهن اندام هوایی در خاک ریزبافت را بهطور معنیداری کاهش داد (شیب 86/24-)، در صورتی که بر جذب آن در خاک درشت بافت اثر معنیداری نداشت.
حمیدرضا فنایی، محمد گلوی، محمد کافی، احمد قنبری بنجار، امیرحسین شیرانی راد،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
به منظور ارزیابی تنش خشکی و مقادیر مختلف پتاسیم بر تجمع اسمولیتها و کلروفیل دو گونه کلزا و خردل هندی آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار با استفاده از سه رژیم آبیاری (آبیاری پس از50 (شاهد)، 70 و 90 درصد تخلیه رطوبتی خاک)، سه میزان پتاسیم مصرفی(صفر، 150 و 250 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار) و دو گونه کلزا (هیبرید هایولا 401) و خردل(توده بومی) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زهک، استان سیستان و بلوچستان در سال زراعی 88-87 اجرا شد. تنش خشکی سبب افزایش محتوای پرولین و هیدراتهای کربن محلول در برگ در هر دو گونه کلزا و خردل هندی شد. محتوای پرولین در تیمار شاهد در مراحل مختلف رشد کمتر از گیاهان دچار تنش بود. پس از انجام هر آبیاری نیز میزان پرولین به مقدار زیادی کاهش یافت. توده بومی خردل توانایی بالاتری در تجمع مواد اسمولیتی به ویژه هیدراتهای کربن محلول نسبت به هیبرید هایولا 401 کلزا نشان داد. تنش کم آبی موجب کاهش مقدار کلروفیل a، b و کلروفیل کل برگ شد، ولی با کاربرد پتاسیم میزان رنگیزههای فتوسنتزی افزایش یافت. بالاترین محتوای رنگیزههای کلروفیلی در مرحله گلدهی مشاهده شد. مصرف پتاسیم در شرایط تنش رطوبتی منجر به کاهش در تولید پرولین و افزایش محتوای هیدراتهای کربن محلول در برگ شد. عملکرد دانه با محتوی پرولین و هیدراتهای کربن محلول در برگ همبستگی منفی و با کلروفیل a و b همبستگی مثبت داشت. از نتایج این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد، که تنظیم اسمزی یک مکانیسم مهم در گونههای جنس براسیکا تحت تنش خشکی است و این که ترکیبات آلی و معدنی مانند پرولین، هیدراتهای کربن محلول و پتاسیم برگ نقشهای کلیدی از این جهت بازی میکنند.
محمد ربیعی، مسعود کاوسی، پری طوسی کهل،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
به منظور تعیین مقادیر مناسب کود نیتروژن و زمان مصرف بهینه آن جهت دستیابی به عملکرد دانه و روغن بالا در کلزا ( رقم هایولا 401) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در اراضی شالیزاری مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت به مدت دو سال زراعی اجرا شد. فاکتورهای مورد آزمایش شامل مقادیر کود نیتروژن در 5 سطح صفر ،60، 120، 180 و240 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و زمان مصرف کود نیتروژن (تقسیط) در 5 سطح شامل تماماً هنگام کاشت، زمان کاشت + زمان ساقه رفتن، زمان کاشت + زمان ساقه رفتن + قبل از گلدهی، زمان 4-3 برگی + زمان ساقه رفتن + قبل از گلدهی و زمان کاشت + زمان 4-3 برگی + زمان ساقه رفتن + قبل از گلدهی در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیههای آماری نشان داد که بین مقادیر کود نیتروژن، مقادیر 240 و 180 کیلوگرم در هکتار بهترتیب با میانگین 2596 و 2505 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند و در یک گروه قرار گرفتند. در بین زمانهای مصرف نیتروژن، مصرف در زمان زمان کاشت + زمان ساقه رفتن + قبل از گلدهی بیشترین عملکرد دانه و روغن را به ترتیب با میانگینهای 3/2155 و 5/986 کیلوگرم در هکتار دارا بود. بیشترین درصد روغن متعلق به تیمار شاهد بدون کود و بیشترین عملکرد روغن متعلق به مقادیر نیتروژن 180 و 240 کیلوگرم در هکتار بود. همچنین تیمار 240 کیلوگرم نیتروژن با 3/206 روز طول دوره رویش بیشتری داشت. نتایج بهدست آمده از آزمایش نشان داد که بین مقادیر 180 و 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از نظر عملکرد دانه و روغن اختلاف معنیداری وجود نداشته و از این رو مصرف 180 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دلیل اهمیت اقتصادی صرفهجویی در مصرف کود نیتروژن و کاهش خطرات آبشویی و جلوگیری از آثار مخرب آلایندههای زیست محیطی توصیه میشود
سید حسین صادقی، مهدی قیصری، مینا کاویانی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
به منظور کسب یکنواختی پخش و راندمان کاربرد آب قابل قبول، باید مجموع افتهای اختصاص یافته به زیرواحدهای سیستم آبیاری بارانی کلاسیک ثابت- آبپاش متحرک از 20 درصد فشار آبپاشی که با فشار متوسط کار میکند تجاوز ننماید. با وجود اینکه در برخی نوشتهها اختصاص دادن قسمت عمده افت مجاز به لترالها توصیه شده، ولی تاکنون معیار علمی و دقیقی جهت تعیین چگونگی تخصیص این افت بین مانیفلد و لترالها جهت به حداقل رساندن هزینههای طراحی این سیستم تدوین نشده است. در این مطالعه، با در نظر گرفتن شرایط رایج طراحی این نوع سیستم آبیاری در ایران و همچنین رعایت اصول هیدرولیکی، یک آنالیز طراحی جهت بهینهسازی سیستم براساس مقدار افت مجاز اختصاص یافته به مانیفلد و لترالها انجام شد، به گونهای که سیستم بیشترین سطح ممکن را با صرف کمترین وزن لوله آبیاری کند. تیمارهای طراحی در این تحقیق شامل 13 شیب متمایز برای لترال و مانیفلد ( بین 10% تا 10-%) و همچنین افت فشار مجاز اختصاصی به مانیفلد شامل 5/2، 5، 5/7، 10، 5/12، 15 و 5/17 درصد بودند. به این ترتیب، با انجام طراحیهای لازم توسط یک برنامه کامپیوتری، قطر و طول لولههای مانیفلد و لترال، وزن لولههای پلیاتیلن مورد نیاز و همچنین سطح زیر کشت ممکن برای هر ترکیب برآورد گردید. در کلیه طراحیهای صورت گرفته، نسبت وزن لوله مصرفی به مساحت آبیاری شده به عنوان معیار تشخیص بهترین درصد افت اختصاصی به لترالها و مانیفلد در نظرگرفته شد. به طور کلی، نتایج نشان داد که درصد افت فشار مجاز اختصاص داده شده به مانیفلد و لترالها در یک زیرواحد آبیاری تأثیر زیادی بر هزینههای سیستم دارد و مقدار درصد افت مجاز بهینه مانیفلد تابعی از شیب مانیفلد و شیب لترالهاست.
تورج هنر، علی ثابت سرورستانی، علیرضا سپاسخواه، علی اکبر کامگار حقیقی، شیده شمس،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
در سالهای اخیر شبیهسازی عملکرد گیاهان، مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته شده است. چرا که ضمن کاهش هزینههای اجرایی، امکان شبیهسازی در شرایط مختلف را به آسانی فراهم میآورد. در این تحقیق ضمن اضافه نمودن زیر برنامه گیاه کلزا به مدل گیاهی CRPSM، اثر تیمارهای مختلف آبی روی کلزا مورد آزمون قرار گرفت. در این بررسی گیاه کلزا واریته طلایه تحت 5 تیمار آبی مختلف (تیمار آبیاری کامل (شاهد)، تنش آبی در مرحله رشد رویشی مجدد در بهار، در مرحله گلدهی و تشکیل غلاف، مرحله رسیدن دانه و تیمار دیم با آبیاری تکمیلی در اول رشد) در چهار تکرار در قالب بلوکهای کامل تصادفی، در سال زراعی 1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه)، کشت گردید و سپس مدل اصلاح شده براساس اطلاعات موجود (خاک-محل-گیاه-آب) واسنجی شد. بررسی آماری مقادیر اندازهگیری و شبیهسازی شده حاکی از دقت بالای مدل در تخمین میزان محصول (98/0=2R) و آب خاک بود. همچنین نتایج اعتبارسنجی مدل با سری دادههای مستقل نیز نشان داد که نتایج به دست آمده از واحد آب خاک مدل به استثنای تیمار دیم مطلوب میباشد و همبستگی مناسبی مابین مقدار عملکرد محصول شبیهسازی شده با مقادیر اندازهگیری شده (98/0=2R) دیده شد.
علیرضا کاظمی، حسین شریعتمداری، محمود کلباسی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
از میان عناصر مورد نیاز گیاهان کمبود آهن به عنوان عنصر کم مصرف بیشترین محدودیت را برای محصولات کشاورزی سرتا سر جهان دارد. متخصصین امروزه برای حل مشکل کمبود آهن در گیاهان از روشهای بسیار پر هزینه مانند کاربرد نمکها وکلاتهای آهن، تعدیل مصنوعی پ- هاش خاک و جایگزینی گونههای گیاهی که توانایی زیاد برای جذب آهن دارند، استفاده نمودهاند. استفاده از مواد جامد زاید کارخانجات فولادسازی و ذوبآهن مانند سرباره و لجن کنورتور به عنوان مواد اصلاحی خاک در تغذیه آهن میتوانند مفید باشند. این ترکیبات حاوی درصد قابل توجهی آهن هستند و سالانه به مقدار خیلی زیاد تولید و انباشته میشوند. قابلیت دسترسی زیستی و تحرک عناصر وابسته به شکلهای شیمیایی آنها درخاک است. این تحقیق با هدف مطالعه اثر کاربرد سه ساله لجن کنورتور و سرباره کارخانه ذوبآهن اصفهان بر 1) مقدار آهن قابل جذب، 2) شکلهای شیمیایی آهن و 3) چگونگی توزیع این شکلها در خاک سطحی و عمقی سه خاک آهکی در قالب طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار، در سه تکرار و در دو عمق طی سه سال متوالی اجرا شد. کاربرد سرباره و لجن کنورتور برای یک، دو و سه سال متوالی سبب شد بیش از 99% آهن در فرمهای باقیمانده، متصل به اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، آمورف و آزاد و کمتر از 1% آهن در سایر فرمهای شیمیایی قرار گیرد. نتایج نشان داد کاربرد سرباره و لجن کنورتور طی سه سال متوالی باعث افزایش معنی دار شکلهای شیمیایی آهن و آهن قابل جذب در خاک هر سه مزرعه شد.
کامیار بیات، سید مجید میرلطیفی،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
تابش خورشیدی رسیده به سطح زمین در برآورد تبخیر- تعرق گیاهان و مطالعات هیدرولوژی عامل بسیار مهمی میباشد. به منظور برآورد مقدار تابش کل خورشیدی روزانه بر یک سطح افقی، از شبکههای عصبی مصنوعی و همچنین از پنج مدل تجربی شامل مدلهای فائو (نشریه 56)، هارگریوز-سامانی، محمود-هابرد، باهل و آناندل استفاده شد. دادههای مورد استفاده از سه ایستگاه هواشناسی کرج، شیراز و رامسر که براساس طبقهبندی اقلیمی دومارتن بهترتیب دارای اقلیمهای خشک، نیمهخشک و بسیار مرطوب میباشند و مقدار تابش کل خورشیدی روزانه در این سه ایستگاه بهصورت روزانه ثبت میشود در دوره آماری 1985 تا 1990 (6 سال) انتخاب شدند. دقت مدلهای مذکور در هر یک از سه ایستگاه بررسی شدند. از بین تمام مدلهای استفاده شده برای تخمین تابش کل خورشیدی روزانه، مدل شبکه عصبی مصنوعی با ورودیهای ساعات آفتابی روزانه و حداکثر ساعات آفتابی روزانه در هر سه ایستگاه کرج، شیراز و رامسر بهترتیب با ریشه متوسط مجذور خطا برابر 08/2، 85/1 و 05/2 مگاژول بر مترمربع در روز بهترین مدلها بودند. بعد از آن مدل فائو (نشریه 56) که تابش کل خورشیدی را براساس پارامتر ساعات آفتابی تخمین میزند، از بیشترین دقت برآورد برخوردار بود. در مقابل مدلهای ذکر شده، مدلهای شبکههای عصبی مصنوعی با پارامترهای ورودی دمایی (دمای حداقل و حداکثر) و همچنین مدلهای هارگریوز- سامانی، آناندل و محمود-هابرد که مدلهای دمایی هستند، از دقت کمتری برخوردارند و جهت تخمین تابش کل خورشیدی بهصورت روزانه مناسب نمیباشند
حسین خیرآبادی، امیرحسین خوشگفتارمنش، زهرا خانمحمدی،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
با توجه به کمبود روی در خاک و گیاه و تأثیر آن در کاهش عملکرد و کیفیت محصولات کشاورزی، در سالهای اخیر، مصرف کودهای حاوی این عنصر گسترش یافته است. برای دستیابی به مدیریت درست کوددهی، آگاهی از عوامل مؤثر بر فراهمی روی در خاک و جذب آن توسط گیاه ضروری است. بنابراین، به منظور بررسی تأثیر برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک بر قابلیت استفاده روی و جذب آن توسط ذرت، این پژوهش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در زمستان 1388 در گلخانه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. این آزمایش گلخانهای با 11 سری خاک در دو سطح روی (صفر و 15 میلیگرم بر کیلوگرم روی از منبع سولفات روی) انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد روی موجب افزایش معنیدار وزن ماده خشک و غلظت روی اندام هوایی و ریشه ذرت شد اگرچه مقدار افزایش بسته به سری خاک متفاوت بود. همبستگی بین روی استخراج شده با DTPA و روی جذب شده توسط ذرت معنیدار نبود. بین مقدارکربنات کلسیم معادل و فسفر قابل جذب خاک با روی عصارهگیری شده با DTPA همبستگی منفی و معنیداری (در سطح 5 درصد) وجود داشت. بین قدرت بافری روی خاک با مقدار رس خاک، رابطه خطی معنیداری (31/0 R2=) بهدست آمد اما با استفاده از رگرسیون مرحلهای رابطه معنیداری بین مقدار روی قابل عصارهگیری با DTPA و قدرت بافری روی با ویژگیهای خاک دیده نشد.
اعظم جعفری، حسین خادمی، شمس الله ایوبی،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
نقشهبرداری رقومی خاک شامل پیشبینی مکانی خاکها و ویژگیهای آنها براساس ارتباط با متغیرهای کمکی میباشد. این مطالعه به منظور نقشهبرداری رقومی خاک با استفاده از مدلهای رگرسیونی لاجیستیک دوتایی و درختی توسعهیافته در منطقه زرند کرمان طراحی گردید. یک طرح نمونهبرداری طبقهبندی شده در منطقهای به مساحت نود هزار هکتار تعریف شد و در نهایت، 123 خاکرخ حفر و تشریح گردید. در هر دو مدل، ابتدا احتمال حضور افقهای مشخصه از طریق ارتباط دادن با متغیرهای کمکی، تخمین زده شد و سپس حضور کلاسهای مختلف خاک پیشبینی گردید. متغیرهای کمکی شامل نقشه ژئومرفولوژی، اجزای سرزمین و شاخصهای سنجش از دور بودند. نتایج نشان داد که نقشه ژئومرفولوژی، یک ابزار مهم در روشهای نقشه-برداری رقومی خاک است که به افزایش دقت پیشبینی کمک میکند. پس از سطوح ژئومرفیک، اجزای سرزمین بهعنوان پارامترهای کمکی مؤثر شناخته شدند. هر دو مدل، احتمال بالای حضور افق سالیک را در سیمای اراضی پلایا، افق جیپسیک را در تپههای گچی و افق کلسیک را در مخروطافکنهها پیشبینی کردند. در بین کلاسهای خاک مورد پیشبینی، کلاس "کلسیجیپسیدز"، دقت و قابلیت اعتبار تخمین پایینی را نشان داد، در صورتیکه تخمین کلاسهای "هپلوسالیدز" و "هپلوجیپسیدز" از دقت بالایی برخوردار بود.
حمیدرضا اولیایی،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن و منگنز از ترکیبات بسیار فعال در خاک هستند. این ترکیبات نسبت به تغییر شرایط محیطی خاک حساس بوده و اغلب در طول خاکرخ حرکت مینمایند. از اینرو مقدار شکلهای مختلف شیمیایی این ترکیبات و نسبت میان آنها بهعنوان شاخصی در مطالعات تکامل خاک بهکار میرود. این مطالعه به منظور بررسی آثار پستی و بلندی و شرایط زهکشی بر شکلهای شیمیایی آهن و منگنز در طول یک کاتنا در منطقه دشت روم در استان کهگیلویه صورت گرفت. نتایج نشان داد که حداکثر مقدار آهن و منگنز پدوژنیک (Fed و Mnd) در سطوح پایدارتر ژئومورفیک بوده و میزان آن با افزایش عمق عمدتاً کاهش مییابد. همچنین خاکرخهای دارای شرایط اکوییک دارای مقادیر بیشتر آهن با تبلور ضعیف (Mno و Feo) و مقادیر کمتر Fed و Mnd هستند. روابط مثبت و معنیداری میان Feo، Mno، Fet، Mnt و میزان رس در خاکها دیده شد. نتایج نشان داد که شرایط اکوییک موجب افزایش نسبتهای Feo/Fed ، Mno/Mnd و Mnd/Fed بهترتیب به میزان 1/3، 3/4 و 9/1 برابر و کاهش 6/2 برابری در شاخص تبلور آهن گردید. بالاتر بودن مقدار میانگین Mnd/Fed در خاک اکوییک نسبت به خاک غیر اکوییک احتمالاً نشاندهنده افزایش بیشتر میزان منگنز پدوژنیک نسبت به آهن پدوژنیک در شرایط اکوییک بوده است.
امیر حسین خوشگفتارمنش، حمید رضا عشقی زاده، آزاده سنایی استوار، مائده السادات میرلوحی، مریم تابان،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
زردبرگی آهن یکی از نارسائیهای مهم درختان چنار فضای سبز شهر اصفهان محسوب میشود. قبل از بهکارگیری روشهای اصلاحی این زردبرگی، تعیین یک شاخص مناسب ارزیابی وضعیت آهن گیاه ضروری است. بنابراین در این مطالعه فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز، غلظت کارتنوئیدها و کلروفیل برگ به عنوان شاخصهای فیزیولوژیکی آهن فعال در مقایسه با غلظت آهن کل برگ برای ارزیابی وضعیت آهن درختان چنار بررسی شد. برای این منظور ابتدا شدت زردبرگی ظاهری درختان چنار در مناطق مختلف مورد بررسی قرار گرفت. سپس تعداد 73 درخت با شدت زردبرگی مختلف انتخاب و در تیر ماه سالهای 1387 و 1388 از برگهای پیر و جوان آنها نمونه برداری شد. بعد از آن غلظت آهن برگ، مقدار کلروفیلa و b، غلظت کارتنوئیدها و فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز برگها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که دامنه غلظت آهن برگ درختان با شدت زردبرگی متفاوت و نیز در برگهای جوان و پیر گسترده بود و بین غلظت آهن برگ با شدت زردبرگی همبستگی دیده نشد. همچنین غلظت کلروفیلa برگهای با زردبرگی خیلی شدید به ترتیب بیش از 44 و 37 درصد کمتر از برگهای با شدت زردبرگی کم بود. غلظت کلروفیلb نیز در برگهای جوان (حدود 50 درصد) و پیر (حدود 37 درصد) در شرایط زردبرگی خیلی شدید کمتر از شرایط زردبرگی کم بود. غلظت کارتنوئیدهای برگهای جوان و پیر با شدت زردبرگی ظاهری متفاوت نیز از نظر آماری با یکدیگر اختلاف معنیداری داشت. همچنین فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز برگهای جوان نیز با افزایش شدت زردبرگی کاهش یافت. براساس نتایج این پژوهش، غلظت کلروفیلa، کارتنوئیدها و فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز برگها به عنوان شاخصهای مناسب ارزیابی وضعیت تغذیهای آهن، همبستگی نزدیکی با شدت ظاهری زردبرگی درختان چنار داشتند. همچنین، با توجه به فعالیت کم آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز، فعالیت آهن در گیاه پایین بوده و در نتیجه، کمبودن فعالیت آهن برگ، از دلایل احتمالی زردبرگی مشاهده شده در درختان چنار است.
علیرضا حسین پور، حمیدرضا متقیان، طاهره رئیسی گهرویی،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
اطلاعات درباره سرعت آزادشدن پتاسیم در خاکهای استان چهارمحال و بختیاری محدود است. در این تحقیق سرعت آزادشدن پتاسیم در 15 خاک آهکی مطالعه شد. نمونههای خاک به روش عصارهگیری متوالی و با استفاده از کلرید کلسیم و اسید سیتریک 01/0 مولار در دمای 1± 25 درجه سانتیگراد بهمدت 2 تا 2017 ساعت عصارهگیری شدند. همچنین پتاسیم خاکها با استفاده از 6 روش شیمیایی تعیین شد. نتایج نشان دادند که مقدار پتاسیم آزادشده پس از 2017 ساعت در دامنه 111 تا 411 میلیگرم در کیلوگرم در عصارهگیر کلرید کلسیم و در دامنه 177 تا 1199 میلیگرم در کیلوگرم در عصارهگیر اسید سیتریک بود. همچنین مقدار پتاسیم عصارهگیری شده با هر عصارهگیر شیمیایی در خاکها تفاوت داشت. نتایج مطالعه سینتیکی و عصارهگیرها نشاندهنده تفاوت خاکها در تأمین پتاسیم است. شیب نمودارهای مقدار تجمعی پتاسیم آزادشده در زمان 168 ساعت متفاوت بود. بنابراین بر مقدار تجمعی پتاسیم آزادشده در زمانهای 2 تا 168 ساعت و 168 تا 2017 ساعت معادلههای سینتیکی برازش داده شد. نتایج نشان داد که سینتیک آزادشدن پتاسیم در هر دو بخش و هر دو عصارهگیر با معادلههای انتشار پارابولیکی، تابع توانی و الوویچ ساده توصیف میشود. نتایج نشان داد که پتاسیم آزادشده با عصارهگیرهای کلرید کلسیم و اسید سیتریک 01/0 مولار با پتاسیم عصارهگیریشده با روشهای شیمیایی همبستگی معنیداری دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که مطالعات سینتیکی و آزمون خاک میتوانند در ارزیابی وضعیت حاصلخیزی خاکهای مطالعه شده استفاده شوند.
محمد ربیعی، مسعود کاوسی، حسن شکری واحد، پری طوسی کهل،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
به منظور بررسی اثر محلولپاشی کود نیتروژن به عنوان مکمل تغذیه خاکی بر عملکرد دانه کلزا رقم هایولا 401، آزمایشی به صورت بلوکهای کامل تصادفی با 16 تیمار و سه تکرار طی سالهای زراعی 89- 1387 در اراضی شالیزاری مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) اجرا گردید. دراین آزمایش غلظت نیتروژن خالص (از منبع اوره) در دو سطح (5 و 10 در هزار) در هفت زمان محلولپاشی شامل: 1- مرحله 6 تا 8 برگی؛2- ساقهرفتن؛ 3- قبل از گلدهی؛ 4- مرحله 6 تا 8 برگی + ساقهرفتن؛ 5- مرحله 6 تا 8 برگی + قبل از گلدهی؛ 6- ساقهرفتن + قبل از گلدهی؛ 7- مرحله 6 تا 8 برگی + ساقهرفتن + قبل از گلدهی همراه با دو تیمار شاهد شامل بدون مصرف کود نیتروژن و کود پایه به صورت
در زمان کاشت، در زمان ساقهرفتن و قبل از گلدهی به میزان 180 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار منظور شدند. نتایج حاصل از تجزیه مرکب نشان داد که بین تیمارهای مورد آزمایش از نظر اکثر صفات مورد بررسی تفاوت معنیداری وجود داشت. تیمار محلولپاشی با غلظت 10 در هزار در مرحله ساقهرفتن + قبل از گلدهی بیشترین طول خورجین (8/6 سانتیمتر)، تعداد شاخه فرعی در بوته (1/7) و ارتفاع بوته (1/141 سانتیمتر) را داشت. همچنین تیمار محلولپاشی با غلظت 10 در هزار در مرحله 8-6 برگی+ساقهرفتن + قبل از گلدهی، بیشترین عملکرد بیولوژیک (6/10684 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد دانه و عملکرد روغن (به ترتیب با میانگینهای 2/3686 و 3/1489 کیلوگرم در هکتار) و مدت زمان رسیدگی (202 روز) را دارا بود. تیمار محلولپاشی با غلظت 10 در هزار در مرحله ساقهرفتن + قبل از گلدهی نیز تفاوت معنیداری با محلولپاشی 10 در هزار در هر سه مرحله نداشت. بیشترین میزان روغن دانه متعلق به تیمار شاهد صفر (44 درصد) بود. براساس نتایج این آزمایش به نظر میرسد که محلولپاشی ده در هزار کود نیتروژن مکمل در مراحل انتهایی رشد کلزا (ساقهرفتن + قبل از گلدهی) باعث افزایش عملکرد دانه و روغن میشود.