196 نتیجه برای کل
حسن رمضانپور، احمد جلالیان،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
تغییر خواص و تکامل خاکها در واحدهای مختلف فیزیوگرافی، در دو ناحیه اقلیمی شهرکرد و چلگرد، به ترتیب با میانگین بارندگی سالیانه 314 و 1224 میلیمتر، بررسی گردید. در ناحیه اقلیمی شهرکرد، میزان Feo (آهن بیشکل + آهن در ترکیبات آلی) در افق سطحی تمام واحدها بیشتر از افق زیرین بوده، ولی Fed (آهن بلوری + آهن بیشکل + آهن در ترکیبات آلی) در خاکهای با زهکشی بهتر عمدتاً در سطح و در خاکهای با سطح ایستایی بالا در افق زیرین متمرکز است. افزایش اسمکتیت، کاهش کلریت و پالیگورسکیت در سطح خاک، احتمالاً به آثار موضعی اسیدهای آلی، تناوب اکسید و احیا و یا شدت هیدرولیز در اقلیم گذشته مرطوبتر مربوط میشود. حضور افق آرجیلیک و پتروکلسیک با کلسیت اسپاریتی و فابریک اسفرولیتیک، نشان دهنده آبشویی و رسوبگذاری مرحلهای و متناوب در اقلیم شهرکرد است. افزون بر این، کاهش میزان سنگریزه و شن از کوه به دشت را میتوان به حل شدن ذرات درشت کربناتها و رسوبگذاری مواد آبرفتی نسبت داد. در ناحیه اقلیمی چلگرد، کاهش pH و کربنات، و افزایش آهن پدوژنیک در افق سطحی نسبت به شهرکرد آشکار بود. همچنین، وجود کانیهای مخلوط کلریت - اسمکتیت، کاهش کلریت آهندار در بخش رس ریز همراه با افزایش اسمکتیت، CEC بالا و فقدان افق پتروکلسیک نشان دهنده هوادیدگی و آبشویی بیشتر است. در این ناحیه، وجود بقایای آرجیلان با فابریک دایرهای (پاپیول)، افزایش Feo - Fed و قرمزی در افق مدفون، دلیل بر منشأ پلیژنتیک خاکها است. تغییر اقلیم در دو منطقه وجود داشته، ولی در ناحیه شهرکرد عامل زمان مهمتر بوده است. در ناحیه چلگرد، به دلیل فعالتر بودن حرکات تکتونیک زمین و ناپایداری واحدهای فیزیوگرافی، عامل توپوگرافی اهمیت بیشتری داشته و ممکن است در تشکیل افقهای مدفون و خاکهای پالئوسول (تشکیل شده در اقلیم گذشته) نقش داشته باشد.
محمود شیوازاد، حسین جانمحمدی،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی، به منظور ارزیابی بازده کل پروتئین در پودر ماهی کیلکای ایران و انچوی پرو، شش جیره غذایی همسان از نظر انرژی (3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم) و پروتئین خام (5/18 درصد) بر پایه ذرت، با استفاده از شش نمونه پودر ماهی (شمارههای 1، 5 و 6 پودر ماهی کیلکا با فرایند حرارت غیرمستقیم، 4 و 2 با فرایند حرارت مستقیم و شماره 3 پودر ماهی انچوی پرو) تنظیم و از 7-42 روزگی به تغذیه جوجه خروسهای نژاد لهمان رسید. میزان مصرف غذا و اضافه وزن به طور هفتگی اندازهگیری و بازده کل پروتئین و ضریب تبدیل غذا محاسبه و توسط بسته نرمافزار MSTAT-C تجزیه و تحلیل آماری گردید.
بیشترین مقادیر بازده کل پروتئین در دوره 7-28 روزگی حاصل شد و اختلاف معنیداری (05/0>P) بین پودر ماهیهای کیلکا و پرو مشاهده نشد. به استثنای پودر ماهی کیلکای شماره 5، حداکثر مقادیر بازده کل پروتئین، در پودرهای ماهی کیلکا با فرایند حرارت غیرمستقیم، و کمترین مقادیر در پودرهای ماهی کیلکا با فرایند حرارت مستقیم به دست آمد. میزان بازده کل پروتئین در پودر ماهی پرو تقریباً حد واسط دو دسته ماهی کیلکا با فرایندهای متفاوت بود. مقایسه مستقل و غیرمستقل ضریب تبدیل غذایی و بازده کل پروتئین پودر ماهی کیلکا، صرف نظر از نوع فرایند، در مقابل پودر ماهی پرو در دوره 7-28 روزگی و نیز 7-42 روزگی، اختلاف معنیداری نشان نداد (05/0
سید محمد جواد آروین، محمد حسن بناکار،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
در پیاز خوراکی، گلدهی در سال اول باعث کاهش کیفیت و کمیت محصول میگردد. به منظور بررسی اثر تنظیمکنندههای رشد در کنترل گلدهی، پژوهشی گلخانهای روی رقم تگزاس ارلیگرانو، که به طور گستردهای در پاییز در مناطق نیمه گرمسیر استان کرمان کشت میگردد، انجام گرفت. در این پژوهش پاکلوبوترازول (صفر، 1000 و 2000 میلیگرم در لیتر)، اتفون (500، 1000، 2000، 3000 و 4000 میلیگرم در لیتر)، سایکوسل (500 و 1000 میلیگرم در لیتر) و اتفون همراه با سایکوسل پیش از بهاره شدن روی گیاهان پاشیده شد. در زمان برداشت پیاز، صفات مورفولوژیک (درصد گلدهی، طول و وزن خشک اندام هوایی، وزن پیاز و شاخص رسیدگی پیازها) و صفات بیوشیمیایی (کلروفیل a و b و کل کلروفیل در برگ، قندهای احیاکننده و پروتئینهای محلول در ریشه، پیاز و اندام هوایی) اندازهگیری شد.
نتایج آزمایش نشان داد که مصرف پاکلوبوترازول باعث کاهش درصد گلدهی، قندهای احیاکننده، پروتئینهای محلول و طول اندام هوایی و افزایش کلروفیلهای برگ، پروتئینهای محلول، قندهای احیاکننده و وزن پیاز گردید، ولی تأثیری بر وزن خشک اندام هوایی نداشت. مصرف اتفون باعث کاهش درصد گلدهی، رشد اندام هوایی، قندهای احیاکننده، پروتئینهای محلول و کلروفیل برگ، و افزایش شاخص رسیدگی، قندهای احیاکننده و پروتئینهای محلول در پیاز گردید و تأثیری بر وزن پیاز نداشت. مصرف سایکوسل درصد گلدهی، قندهای احیاکننده، پروتئینهای محلول، کلروفیل و وزن خشک اندام هوایی را افزایش داد، ولی تأثیری بر طول اندام هوایی، کلروفیلهای برگ، قندهای احیاکننده و پروتئین ریشه و وزن پیاز نداشت. سایکوسل همچنین باعث کاهش قندهای احیاکننده و پروتئینهای محلول پیاز گردید. مصرف همزمان اتفون و سایکوسل باعث کاهش درصد گلدهی، کلروفیل، طول و وزن خشک اندام هوایی گردید، ولی تأثیری بر وزن پیاز و دیگر صفات اندازهگیری شده نشان نداد.
عبدالمجید رونقی، محمدرضا چاکرالحسینی، نجف علی کریمیان،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
فسفر و آهن از عناصر غذایی ضروری گیاهانند. در خاکهای آهکی ایران، به دلیل فراوانی کربنات کلسیم، و نیز پ-هاش بالا، قابلیت استفاده آهن کم میباشد. همچنین، مصرف بیش از نیاز کودهای فسفردار ممکن است قابلیت استفاده آهن را کاهش دهد. هدف از این بررسی ارزیابی گلخانهای تأثیر فسفر و آهن بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت (Zea mays L) بود. تیمارها شامل پنج سطح فسفر(صفر، 40، 80، 120 و 160 میلیگرم در کیلوگرم از منبع پتاسیم دیهیدروژن فسفات) و چهار سطح آهن (صفر، 5/2، 5 و 10 میلیگرم در کیلوگرم از مبنع سکسترین آهن) به صورت فاکتوریل، در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لومی سری چیتگر با نام علمی Typic Calcixerepts ، thermic ، carbonatic ، fine-loamy رشد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد فسفر تا سطح 80 میلیگرم در کیلوگرم سبب افزایش وزن خشک قسمت هوایی گردید. غلظت و جذب کل فسفر با مصرف فسفر افزایش، ولی با کاربرد آهن کاهش یافت. کاربرد آهن تا سطح پنج میلیگرم در کیلوگرم، وزن خشک را افزایش، ولی در سطوح بالاتر آن را کاهش داد. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، ولی با کاربرد فسفر کاهش یافت. با مصرف فسفر، غلظت روی و مس در گیاه به طور معنیداری کاهش پیدا کرد. غلظت منگنز در سطح 40 میلیگرم فسفر در کیلوگرم افزایش، ولی در سطوح بالاتر کاهش یافت. کاربرد آهن، غلظت روی و منگنز را در قسمت هوایی ذرت کاهش داد، ولی تأثیری بر غلظت مس نداشت.
علیرضا عباسیان، رحیم عبادی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
به منظور ارزیابی اثر تغذیهای مواد پروتئینی مختلف در جیرههای غذایی زنبوران عسل کارگر آزمایشهایی با 15 تیمار به صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار روی زنبور عسل اروپایی (Apis mellifera L) انجام گرفت. در این آزمایشها اثر تغذیهای 15 تیمار روی مدت زمان مربوط به تلفات 50 درصد و طول عمر زنبورهای کارگر در قفس بررسی گردید. تأثیر تغذیه کیکهای جانشین گرده گل، شامل پودر دانه سویا، پودرکنجاله سویا، پودر مخمر نانوایی، گلوتن گندم، پودر دانه سویا+کنجاله سویا، پودر دانه سویا+گلوتن گندم، پودر دانه سویا+مخمر، کنجاله سویا+گلوتن گندم، گلوتن گندم+مخمر، و مکمل گرده گل شامل گلوتن گندم+گرده، پودر دانه سویا+گرده، کنجاله سویا+گرده، مخمر نانوایی+گرده، و دو تیمار شاهد شامل گرده گل و عسل بر مقدار پروتئین و چربی لاشه زنبورها مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که مواد پروتئینیمختلف آثار متفاوتی بر طول عمر زنبورهای کارگر داشتند، به طوری که مکمل گلوتن گندم و جانشین سویا به ترتیب بیشترین (58/60 روز) و کمترین (53/10 روز ) طول عمر زنبورهای کارگر را به همراه داشتند. مقدار مصرف غذا در تیمارهای مختلف مرحله انکوباتور تفاوت معنیداری نشان نداد ( 05/0
P). بیشترین درصد پروتئین لاشه مربوط به تیمار مکمل گلوتن گندم (57/22 درصد ) و کمترین آن مربوط به تیمار مکمل مخمر (01/20 درصد ) بود. همچنین، بیشترین درصد چربی لاشه در تیمار مکمل سویا (75/4 درصد ) وکمترین آن در مکمل گلوتن گندم (84/3 درصد ) دیده شد. نتایج نشان داد که میتوان از موادی نظیر پودر سویا، کنجاله سویا، گلوتن گندم و مخمر نانوایی در تهیه کیکهای جانشین و مکمل گرده گل در تغذیه زنبورعسل استفاده کرد.
رضا خراسانی، غلامحسین حق نیا،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
در خاکهای آهکی مناطق خشک و نیمه خشک حضور مقدار زیاد کاتیون کلسیم در سیستم تعادلی خاک (محلول و تبادلی)، همواره واکنشهای شیمیایی فاز محلول و تبادلی خاک را تحت تأثیر قرار میدهد. پدیده تبادل از جمله این واکنشهای شیمیایی است، که تأثیر کاتیون دو ظرفیتی کلسیم در آن بسیار مهم میباشد. یکی از تعادلهایی که در سیستم شیمیایی خاکهای آهکی از اهمیت بیشتری برخوردار است، تعادل پتاسیم-کلسیم است، که میتواند پاسخگوی بسیاری از مسائل در شیمی و حاصلخیری خاک و قابلیت استفاده این عناصر، به ویژه پتاسیم باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در خاکهای آهکی کشور در این زمینه پژوهش زیادی انجام نشده است. این بررسی در شماری از خاکهای آهکی شمال خراسان انجام شد. در مرحله نخست، رابطه رگرسیونی بین KAR (نسبت جذب پتاسیم) و EKR (نسبت پتاسیم تبادلی) در 26 نمونه خاک تعیین گردید (R2=0.77 Y=0.02+2.48X). بدین ترتیب KG (ضریب گزینشپذیری گاپون) خاکها حدود 48/2 برآورد شد. در مرحله دوم، در 14 نمونه خاک اشباع با کلسیم، با افزودن غلظتهای مختلف پتاسیم و برقراری تعادل، رابطه بین EKR و KAR با تقریب زیاد برای هر خاک تعیین شد. دامنه مقدار KG در این خاکها بین 21/1 تا 34/3 با ضریب تبیین (R2) بالای 91/0 به دست آمد. در محدوده خاکهای مورد بررسی، KG در دامنه پتاسیم مورد آزمایش ثابت، و تقریباً مشابه با KG حاصل از رابطه بین EKR و KAR در مرحله اول است. معادله پیشنهاد شده در حقیقت گویای ارتباط میان پتاسیم محلول و پتاسیم تبادلی است، که بر اساس آن میتوان در خاکهای آهکی تأثیر تغییرات پتاسیم محلول را بر پتاسیم تبادلی، در حضور کلسیم و منیزیم بررسی نمود.
محمد سیاری، مجید راحمی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
سیب گلدن دلیشس با غلظتهای کلرید کلسیم صفر، 4 و 6 درصد به مدت نیم دقیقه به روش نفوذ در خلأ (250 میلیمتر جیوه) و گرمای 38 درجه سانتیگراد در سه سطح صفر، 48 و 72 ساعت تیمار شد. سپس میوههای تیمار شده به مدت 5/2 و 5 ماه در دمای صفر درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 85-90 درصد، و پس از خروج از سردخانه به مدت یک هفته در دمای 20 درجه سانتیگراد نگهداری گردید. نتایج نشان داد که کلرید کلسیم 4 و 6 درصد به طور معنیداری باعث افزایش غلظت کلسیم گوشت میوه پس از 5/2 و 5 ماه در دمای صفر درجه شد. با افزایش میزان کلسیم گوشت میوه، سفتی بافت میوه نیز افزایش پیدا کرد، به طوری که بین غلظت کلسیم و سفتی گوشت میوه پس از 5/2 و 5 ماه به ترتیب ضریب رگرسیون 77/r2= 0 و 83/r2=0 به دست آمد. گرمادهی به مدت 48 و 72 ساعت باعث افزایش سفتی میوه نسبت به شاهد گردید. کلرید کلسیم 4 و 6 درصد همراه با گرمادهی به مدت 48 ساعت پس از 5/2 و 5 ماه نگهداری در دمای صفر درجه سانتیگراد و در طول یک هفته نگهداری در دمای 20 درجه سانتیگراد پس از خروج از سردخانه، سفتی گوشت میوه را به طور معنیداری افزایش داد. با افزایش غلظت کلرید کلسیم میزان از هم پاشیدگی میوه سیب کاهش یافت. در آزمایش دوم میوههای تیمار شده با کلرید کلسیم صفر، 4 و 6 درصد به روش نفوذ در خلأ و پرمنگنات پتاسیم صفر، 10 و 20 گرم در هر کیسه به مدت 2 و 4 ماه همچون آزمایش قبل در سردخانه نگهداری شد. پرمنگنات پتاسیم به تنهایی سفتی بافت میوه را به طور معنیداری افزایش داد، ولی در تیمارهایی که همراه با کلرید کلسیم به کار رفته بود تأثیر معنیداری بر سفتی گوشت میوه نداشت.
محمدرضا چاکرالحسینی، عبدالمجید رونقی، منوچهرمفتون، نجف علی کریمی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
قابلیت استفاده آهن در خاکهای آهکی ایران به دلیل فراوانی کلسیم کربنات و پ-هاش زیاد، کم است. همچنین، مصرف بیش از نیاز کودهای فسفردار ممکن است قابلیت استفاده آهن را کاهش دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی گلخانهای تأثیر فسفر، آهن و برهمکنش آنها بر وزن خشک اندام هوایی، غلظت، و جذب کل برخی از عناصر غذایی گیاه سویا [Glycine max (L.) Merrill] بود. تیمارها شامل پنج سطح فسفر (صفر، 40، 80، 120 و 160 میلیگرم در کیلوگرم از منبع پتاسیم دیهیدروژن فسفات) و چهار سطح آهن (صفر، 5/2، 5 و 10 میلیگرم در کیلوگرم از منبع سکسترین آهن) به صورت فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لومی سری چیتگر با نام علمی Fine-loamy, carbonatic, thermic, Typic, Calcixerepts رشد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد فسفر تا سطح 80 و آهن در سطح 5/2 میلیگرم در کیلوگرم سبب افزایش معنیدار (P<0.05) وزن خشک قسمت هوایی سویا گردید. میانگین غلظت، جذب کل فسفر و نسبت فسفر به آهن در گیاه با مصرف فسفر افزایش، ولی با کاربرد آهن کاهش یافت. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، ولی با مصرف فسفر کاهش یافت. برهمکنش آهن و فسفر تأثیری بر وزن خشک قسمت هوایی سویا نداشت. غلظت روی و مس در گیاه با مصرف فسفر به طور معنیداری کاهش یافت. غلظت منگنز تا سطح 40 میلیگرم فسفر در کیلوگرم افزایش، ولی در سطوح بالاتر کاهش یافت. کاربرد آهن تأثیری بر غلظت روی و مس در سویا نداشت، ولی در تمام سطوح غلظت منگنز را کاهش داد. قبل از هر گونه توصیه کودی لازم است تأثیر فسفر، آهن و برهمکنش آنها بر سویا در شرایط مزرعه با خاکها و واریتههای متفاوت سویا بررسی گردد.
حسین افضلی مهر، منوچهر حیدرپور، سید حسین فرشی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
در این پژوهش با در نظر گرفتن پارامترهای کلی همچون سرعت متوسط جریان در چند سطح مقطع از رودخانه گاماسیاب واقع در اطراف نهاوند، پارامترهای موضعی مانند سرعت متوسط نقطهای در هر نیمرخ سرعت جریان و توزیع نیمرخ سرعت بر اساس تئوری لایه مرزی، مقاومت در برابر جریان و عوامل مؤثر بر آن، با استفاده از دادههای اندازهگیری شده برای جریانهای یکنواخت و غیر یکنواخت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هر گونه تغییر در شکل تابع لگاریتمی توزیع جهانی سرعت با منظور کردن فاکتور شکل سطح مقطع رودخانه و یا ضریب تعدیل زبری مواد بستر برای قطر مشخصه رودخانه تأثیری بر پیشبینی مقاومت در مقابل جریان ندارد. در حالی که ارائه مقدار ثابت لگاریتمی (عرض از مبدأ) معادله توزیع جهانی سرعت به صورت تابعی از پارامترهای عدد فرود و پارامتر شیلدز میتواند تا حدی برآورد مقاومت در برابر جریان را بهبود بخشد. همچنین، در نظر گرفتن فاکتور شکل و ضریب تعدیل زبری در معادلات نمایی، پیشبینی مقاومت دربرابر جریان را بهبود نمیبخشد. از سوی دیگر، به کارگیری مشخصات لایه مرزی چون ضخامت و اندازه حرکت لایه مرزی در نیمرخ سرعت، خطر همبستگی ساختگی را در معادله پیشنهادی برای مقاومت در برابر جریان منتفی میسازد. معادله پیشنهادی حاصل از اندازهگیریهای نیمرخ سرعت جریان غیر یکنواخت در رودخانه گاماسیاب، نشان میدهد که عمق جریان آب، حداکثر سرعت جریان واقع در سطح آب و شیب خط انرژی از عوامل مؤثر بر مقاومت در برابر جریان میباشند.
کیوان اعتباری، محمد فضیلتی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر ترکیبات معدنی به عنوان مکملهای غذایی کرم ابریشم (Bombyx mori)، آزمایشی در چارچوب یک طرح کاملا" تصادفی با سه تیمار، شامل غلظتهای 1، 5 و 10 درصد ترکیب مولتی مینرال (شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و یک تیمار شاهد عادی، که در آن از هیچ مادهای به عنوان تیمار استفاده نشده بود، و یک تیمار آب مقطر انجام پذیرفت. لاروها تا سن چهارم از برگ توت تازه از واریته شین ایچه نویسه (SI) تغذیه میشدند و از آغاز سن چهارم روزانه یک نوبت از برگهای غنی شده استفاده مینمودند. غنیسازی برگها به وسیله افشاندن محلولها روی آنها انجام میگرفت. مقدار پروتئین کل و اسید اوریک موجود در همولنف لاروهای روز ششم سن پنجم اندازهگیری گردید. مقدار پروتئین کل در کلیه تیمارها افزایش چشمگیری را در مقایسه با شاهد نشان داد، و این در حالی است که وزن لاروی از روز سوم سن پنجم نیز اختلاف معنیداری با شاهد پیدا نمود، ولی وزن غده ابریشمساز تغییر چندانی نشان نداد. مقدار اسید اوریک اندازهگیری شده در خون حشره با وجود تغییرات جزئی، از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با حشرات شاهد نداشت. با وجود این، وزن پیله، قشر ابریشمی و شفیره نیز در مقایسه با شاهد اختلاف معنیدار نشان داد، به طوری که این افزایش در حشرات ماده بیش از حشرات نر بود. با توجه به افزایش شمار تخم در پروانهها، در مقایسه با شاهد، از لحاظ آماری تنها در تیمار 10% اختلاف معنیدار وجود داشت. ترکیبات مزبور باعث کاهش درصد تفریخ تخمها شد. وزن تخمها نیز در کلیه تیمارها در یک سطح آماری قرار گرفت.
شهرام محمود سلطانی، عباس صمدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
شناخت شکلهای مختلف فسفر خاک در ارزیابی وضعیت فسفر خاک و نیز پیدایش و حاصلخیزی خاک مهم است. بدین منظور، مقدار و توزیع فسفر در شکلهای مختلف معدنی و آلی در 39 نمونه خاک استان فارس بررسی شد. خاکها به طور دنبالهای برای تعیین شکلهای معدنی فسفر عصارهگیری شدند.
میزان فسفر کل خاکها بین 254 و 1176 میلیگرم در کیلوگرم خاک متغیر، و در خاکهای با بافت سبک (با میانگین 482 میلیگرم در کیلوگرم) کمتر از خاکهای با بافت سنگین (با میانگین 690 میلیگرم در کیلوگرم) بود. فسفر معدنی 73 درصد و فسفر آلی 27 درصد از فسفر کل را شامل میشد. فسفاتهای کلسیم با میانگین 424 میلیگرم در کیلوگرم (71 درصد فسفر معدنی)، شکل غالب فسفر خاک بود. تجزیه رگرسیونی ساده نشان داد روابط مثبت و معنیداری میان فسفر آلی، فسفاتهای کلسیم و فسفاتهای آهن-آلومینیم با درصد رس و گنجایش تبادل کاتیونی خاک برقرار است. تجزیه رگرسیونی چند متغیره نشان داد هنگامی که بعضی از ویژگیهای خاک همچون درصد رس، گنجایش تبادل کاتیونی خاک و کربنات کلسیم معادل با هم وارد مدل شدند، ضریب همبستگی مدل به طور معنیداری افزایش یافت. گرچه مدل رگرسیونی معنیدار (P<0.05) بود، سهم نسبی هر یک از ویژگیهای خاک در تغییرات فسفاتهای آهن-آلومینیم چندان چشمگیر نبود.
محمد پاکدل، جواد پوررضا، سعید انصاری،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره بر عملکرد مرغان مادر بومی اصفهان به اجرا در آمد. مرغان بومی مورد استفاده در سن 72 تا 80 هفتگی قرار داشتند. سه مقدار مختلف کلسیم شامل 27/3، 62/2 و 96/1 درصد، و سه مقدار مختلف فسفر قابل دسترس شامل 0/25، 0/20 و 15/0 درصد، بر اساس طرح آماری کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل بررسی گردید. بنابراین، 9 جیره آزمایشی در نظر گرفته شد، که به طور تصادفی به 9 گروه از مرغان مادر بومی (پنج تکرار و هر تکرار شامل دو قطعه در هر تیمار) اختصاص یافت. بر اساس نتایج حاصل، افزایش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به بیشترین مقدار باعث کاهش معنیدار (0/05 >P) در تولید و وزن تخم مرغ گردید. همچنین، کاهش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به 62/2 و 15/0 درصد مانع از کاهش وزن تخم مرغ شد، و ضریب تبدیل خوراک نیز بهبود یافت. با کاستن مقدار کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به 96/1 و 15/0 درصد، انباشت کلسیم در پوسته تخم مرغ، و در نتیجه درصد خاکستر آن افزایش معنیداری یافت (P<0.05). مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره اثر معنیداری بر خوراک مصرفی، و ضخامت و استحکام پوسته تخم مرغ نداشت. نتایج گویای آن است که مناسبترین مقدار پیشنهادی کلسیم و فسفر قابل دسترس در جیره مرغان مادر بومی اصفهان در اواخر دوره تولید، برای رسیدن به بهترین تولید و وزن تخم مرغ و بیشترین مقدار انباشت کلسیم در پوسته، 96/1 درصد کلسیم و 15/0 درصد فسفر قابل دسترس است.
عبدالکریم کاشی، سعید حسینزاده، مصباح بابالار، حسین لسانی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
هندوانه رقم چارلستون گری یکی از ارقام مهم هندوانه مورد کشت در ایران است که با دارا بودن صفات کمّی و کیفی مطلوب، نسبت به پوسیدگی گلگاه بسیار حساس است. بهمنظور شناخت برخی از عوامل مؤثر بر رشد، عملکرد و پوسیدگی گلگاه هندوانه، این بررسی در سالهای 1376 و 1377 در مرکز تحقیقات گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران با دو تیمار مالچ پلیاتیلن سیاه و بدون مالچ و تغذیه برگی با کلسیم نیترات در غلظتهای 0، 4 و 6 در هزار انجام گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار بود.
نتایج بررسی نشان داد که مالچ پلیاتیلن سیاه با جلوگیری از رویش علفهای هرز و حفظ رطوبت خاک، مقدار عملکرد کل میوه را به میزان قابل توجه 85 درصد (میانگین دو سال) افزایش داده است، همچنین وزن تر اندامهای هوایی بوته، تعداد و وزن متوسط میوه در هر بوته و میزان زودرسی محصول بهطور معنیداری تحت تأثیر مالچ افزایش یافت. مالچ تعداد میوههای دارای پوسیدگی گلگاه را به میزان 13 درصد (میانگین دو سال) و درصد وزنی آنها را به میزان 5/12 درصد کاهش داد. تغذیه برگی با کلسیم نیترات در هر دو سال آزمایش و در اکثر موارد اثر معنیداری روی صفات مورد اندازهگیری و پوسیدگی گلگاه نداشت.
حسین حکمآبادی، کاظم ارزانی، یحیی دهقانی شورکی، بهمن پناهی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
بهمنظور بررسی آثار شوری و زیادی بْر در آب آبیاری بر سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، نسبت وزن برگ و ویژگیهای فیزیولوژیکی پایههای درختان پسته، سه پایه بادامی زرند، سرخس و قزوینی که از پایههای عمده بهرهگیری شده در باغهای پستهاند، انتخاب و در گلدانهای 8 لیتری در خاک کاشته شدند. تیمارهای شوری در غلظتهای 0، 75، 150 و 225 میلیمول سدیم کلراید و بْر بهصورت اسید بوریک و در غلظتهای 0، 20 و 40 میلیگرم در لیتر تهیه و بهجای آبیاری روی نهالهای یکساله اعمال شد. قبل از شروع تیمارها و بعد از 30 و 60 روز از شروع تیمارها، از هر واحد آزمایش نهالها برداشت شدند و صفات مختلف از جمله شمار کل برگ، سطح برگ، ارتفاع ساقه و ریشه، وزن تر و وزن خشک ساقه، ریشه و برگ، میزان تجمع پرولین در برگ، میزان کلروفیل کل و میزان نسبی آب برگ روی گیاهان برداشت شده اندازهگیری شد، همچنین در طول آزمایش هر 14 روز یکبار پتانسیل آب برگ و میزان کلروفیل فلورسانس و ارتفاع بوته، شمار برگ و قطر ساقه مورد اندازهگیری قرار گرفت.
نتایج نشان داد که میزان سرعت رشد نسبی با افزایش سطح شوری و زمان شروع تیمار کاهش یافت. همچنین تیمار شوری مخصوصاً در غلظتهای بالا میزان سرعت فتوسنتز خالص را نیز کاهش داد، ولی در ارتباط با نسبت وزن برگی اختلافات معنیدار نبود. در تمام پایهها سرعت فتوسنتز خالص با سرعت رشد نسبی همبستگی بالایی داشت ولی این همبستگی با نسبت وزن برگی کمتر بود که نشاندهنده این است که سرعت فتوسنتز خالص عامل اولیه و مهم در تیمار شوری بوده و نسبت وزن برگی بهعنوان عامل ثانویه، از اهمیت کمتری برخودار است. همچنین مشخص شد که شوری اثری روی پتانسیل آب برگ، میزان کلروفیل و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، ولی با افـزایش میزان غلـظت سـدیم کلراید و زمان تـیمار، میـزان انباشتپرولین در برگها افزایش یافت. از پایههای مورد بررسی، پایه قزوینی نسبت به پایههای دیگر، پرولین بیشتری در برگها انباشت کرد، بههمین دلیل نسبت به پایه بادامی زرند و سرخس نسبت به شوری مقاومت بیشتری نشان داد. در ارتباط با بْر مشخص شد که تا غلظت 40 میلیگرم در لیتر هیچ تأثیری در سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، میزان تجمع پرولین و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، چرا که اختلاف معنیداری بین صفات اندازهگیری شده در نهالهای تیمار شده و شاهد دیده نشد.
اکبر انفراد، کاظم پوستینی، ناصر مجنون حسینی، احمدعلی خواجه احمد عطاری،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
طی یک بررسی که در قالب یک آزمایش فاکتوریل با طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد، واکنش رشد (ماده خشک اندامهای هوایی) 18 رقم کلزا در سطوح شوری برابر با 2/1، 6 و 12 دسیزیمنس بر متر حاصل از NaCl، مطالعه و ارتباط آن با پتانسیل آب برگ، غلظت Na و K، نسبت آنها و توان گزینش K در برابر Na و غلظت کلروفیل برگ ارزیابی شد.
نتایج نشان داد که همراه با اثر معنیدار شوری روی کاهش کل میزان ماده خشک تولید شده در اندامهای هوایی، صفات مربوط به یونها شامل: غلظت Na، نسبت K/Na، توان گزینش K در برابر Na و همچنین پتانسیل آب برگ بهطور معنیداری تحت تأثیر شوری کاهش و غلظت K افزایش یافت و تنها پتانسیل آب برگ بود که بالاترین همبستگی منفی و معنیدار را با ماده خشک گیاه نشان داد. بنابراین به نظر میرسد میزان آب موجود در داخل گیاه میتواند واکنشهای تحمل یا حساسیت به شوری را توجیه کند. بر این پایه ارقام با نشان دادن تفاوت معنیدار در گروههای مختلفی قرار گرفتند. ارقام آلیس، فورنکس، دی پی 8، 94 و لیکورد در گروهی که تصور میرود متحمل به شوری باشند و ارقام اوکاپی، اکامر و اورال درگروه موسوم به حساس به شوری قرار گرفتند. هشت رقم دیگر در حد میانگین بودند. بهعلاوه سه رقم کنسول، وی دی اچ 98ـ8003 و اورینت در صفات یاد شده بهگونهای واکنش نشان دادند که از وضعیتی خارج از توجیه فوقالذکر برخوردار میشوند. راهبرد هالوفیتی در مورد این سه رقم قابل بررسی است.
یونس عصری،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
ذخیرهگاه بیوسفر کویر به وسعت حدود 686598 هکتار در حاشیه شمال غربی دشت کویر و شرق دریاچه نمک قرار دارد. این ذخیرهگاه بیوسفر انواعی از زیستگاهها شامل صخرهها و برونزدگیهای سنگی، دشتهای دامنهای، بیابانهای سنگریزهای، بیابانهای شنی، (نبکا و ارگ)، حوضههای انتهایی (دشتهای شور، کویر و سبخا)، وادیها، چشمهها و برکهها را دارا میباشد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی گونههای گیاهی و معرفی فلور ذخیرهگاه بیوسفر کویر است. به این منظور نمونههای گیاهی از زیستگاههای مختلف منطقه در طی سه فصل رویشی بین سالهای 1378-1373 جمع آوری و سپس با استفاده از فلورهای مختلف شناسایی شدند. شکلهای زیستی گونههای شناسایی شده از این ذخیرهگاه تعیین گردید و طیف زیستی منطقه ترسیم شد. براساس دادههای بهدست آمده از پراکنش جغرافیایی گونهها و منابع موجود، جایگاه منطقه از نظر جغرافیای گیاهی ایران مورد بررسی قرار گرفت. از 359 گونه و تقسیمات تحت گونهای شناسایی شده از منطقه، 3 گونه بازدانه، 312 گونه نهاندانه دو لپهای و 44 گونه نهاندانه تک لپهای هستند. این گیاهان به 43 تیره و 224 جنس تعلق دارند. بیشترین غنای گونهای در تیرههای ,Chenopodiaceae ,Asteraceae Brassicaceae ,Poaceae, Boraginaceae و Fabaceae دیده میشود. در بین گیاهان منطقه، تروفیتها با 198 گونه (1/55 درصد) فراوان ترین شکل زیستی منطقه هستند. پراکنش 245 گونه (3/68 درصد) به ناحیه ایرانی ـ تورانی منحصر میگردد که از این تعداد، 30 گونه (2/12 درصد) اندمیک ایران هستند
علی عباس پور، محمود کلباسی، حسین شریعتمداری،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
امکان استفاده از لجن کنورتور، یک محصول فرعی صنایع فولاد، به عنوان کود آهن بررسی شد. حدود 64 درصد وزن این ماده را اکسیدهای دو و سه ظرفیتی آهن و بقیه را بهطور عمده عناصری مانند کلسیم، سیلیسیم، منگنز، پتاسیم و فسفر تشکیل داده است. این پژوهش به صورت یک آزمایش انکوباسیون در سه خاک آهکی و با نمونههای 400 گرمی در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای اتاق به مدت دو ماه انجام شد. تیمارها شامل سطوح مختلف لجن کنورتور(0، 4و8 درصد)، لجن همراه با گوگرد عنصری وتیوباسیلوس و لجن اسیدی شده بودند. نمونه برداری از تیمارها در زمانهای 1، 10، 30و 60 روز پس از شروع آزمایش صورت گرفت.
نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد لجن کنورتور باعث افزایش مختصری در pH خاک شد ولی در عین حال قابلیت جذب آهن خاک را افزایش داد. مقدار افزایش بهطور عمده متناسب با مقدار لجن مصرفی بود. اسیدی کردن لجن کنورتور باعث افزایش چشمگیری در قابلیت جذب آهن خاک شد ولی مقدار قابل جذب این عنصر عموماً با گذشت زمان کاهش یافت. استفاده از لجن کنورتور همراه با گوگرد عنصری قابلیت جذب آهن ومنگنز خاکها را در مقایسه با تیمارهای لجن به تنهایی افزایش داد. همچنین استفاده از لجن کنورتور به تنهایی و همراه باگوگرد عنصری واسیدسولفوریک باعث افزایش مختصری در قابلیت جذب فسفر خاکها شد. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان دریافت که لجن کنورتور فولادسازی پتانسیل کاربرد بهعنوان کود آهن در خاکهای آهکی را داراست هرچند که انجام
پژوهشهای بیشتر گلخانهای ومزرعهای بهمنظور بررسی این موضوع مورد نیاز است.
مختار جلالی جواران، حمید هاشم زاده، امیر موسوی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
بررسی گیاهان تراریخت در پروژه انتقال ژن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این پژوهش، نسل دوم (T1) گیاهان تراریخت کلزا که ژن گلوتامین سنتتاز در جهت آنتیسنس به آنها منتقل شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. میزان پروتئین کل محلول برگ و مقدارکلروفیلهای a ، b و کاروتنوئید، با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری و معادلات مربوطه تعیین شد. میزان کمی پروتئین در برگهای کلزا در مراحل مختلف رشدی گیاه و تیمارهای مختلف بررسی شد که در مرحله قبل از گلدهی (MG1) شروع به افزایش نموده و در زمان گلدهی (MG2) به بیشترین میزان رسید و در مرحله پیری برگ (SS) مقدار پروتئین کل کاهش نشان داد. در مقایسه بین تیمارها، تیمار A2 بیشترین میزان پروتئین و تیمار A6 کمترین مقدار را نشان دادند. از نظرمیزان کلروفیلهای a وb بین تیمارهای مورد مطالعه اختلاف معنیداری مشاهده نشد ولی بین مراحل مختلف رشد کلزا تفاوت معنی دار بوده و مرحله MG2 بیشترین و SS کمترین میزان کلروفیلهای a و b را نشان دادند. بهمنظور مطالعه الگوهای باندی در پروتئینهای استخراج شده از گیاهان تراریخت در مقایسه با گیاه شاهد از روش اس.دی.اس.پیج استفاده شد که در مقایسه الگوهای باندی حاصل از مرحله MG1 تفاوت قابل ملاحظهای بین باندها دیده نشد، ولی در باندهای حاصل از مراحل MG2 و YG تفاوتهایی مشاهده شد. در مرحله YG اختلاف بین تیمارهای A5 ، A3 ، A4 و A6 با شاهد در موقعیت وزنی 41 کیلو دالتون و بین تیمارهای A1 و A2 با تیمار شاهد در موقعیت 6/23 کیلو دالتون مشاهده گردید. در مورد باندهای حاصل از مرحله MG2 نیز بین تیمارهای A1، A3، A4 و A6 با تیمار شاهد در موقعیت وزنی57 کیلو دالتون اختلافاتی وجود داشت. با توجه به اینکه کلیه شرایط برای رشد، استخراج پروتئین و آنالیز ماکرومولکولها در گیاهان تراریخت و شاهد کاملاً کنترل شده و مشابه بوده است، در نتیجه میتوان احتمال داد که تفاوتهای مشاهده شده در گیاهان تراریخت نسبت به گیاهان شاهد به دلیل اثر آنتیسنس ژن گلوتامین سنتتاز می باشد.
مهران هودجی، احمد جلالیان،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
آلودگی خاک و تجمع فلزات سنگین در محصولات کشاورزی در مناطق صنعتی یکی از مهمترین مسایل زیست محیطی است که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدیـد مینماید. هدف از این پژوهش بررسی پراکنش نیکل، منگنز و کادمیوم در خاک و محصولات کشاورزی در منطقه اطراف مجتمع فولاد مبارکه بوده است. در این بررسی بر اساس نقشههای ردهبندی و قابلیت خاک و با در نظر گرفتن جهت باد غالب در منطقه (جنوب غربی- شمال شرقی)، 50 منطقه مجزا گردید. در هر منطقه از 4 عمق( 5-0 ، 10- 5 ، 20- 10 و 40- 20 سانتیمتری) نمونهبرداری گردید و در مجموع تعداد 200 نمـونـه خاک تهیه شد. غلظت نیکل، منگنز و کادمیوم قابل استخراج با DTPA در نمونههای خاک، اندازهگیری شد. همچنین غلظت کل نیکل، منگنز و کادمیوم در اندامهای هوایی36 نمونه از هجده نوع محصول کشاورزی عمده در این مناطق اندازهگیری شد.
نتایج نشان داد که، حداکثر غلظت نیکل و منگنز قابل استخراج با DTPA در شمال شرق منطقه و در لایه 5-0 سانتیمتری خاک بوده است ( به ترتیب 2/4 و 312 میلی گرم در کیلوگرم خاک). غلظت این دو عنصر در لایههای 10- 5، 20-10 و 40-20 سانتیمتری خاک کاهش یافته است ( به ترتیب 7/2 ، 7/2 ،1/2 و 200 ،212 ،146 میلیگرم در کیلوگرم خاک). غلظت نیکل و کادمیوم در اندامهای هوایی محصولات کشاورزی منطقه در حد تشخیص دستگاه جذب اتمی نبود ولی غلظت منگنز در اندام هوایی برنج 6/716 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک گیاهی بود که در مقایسه با استاندارد آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا (حدود 100- 15 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک گیاهی) بالا بوده است(24).
محمد حاجیان شهری، مسعود عباسی،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
به منظور بررسی تغییرات جمعیت، تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه و شناسایی نوع همزیستی میکوریزی همراه ریشه و ریزوسفر درختان پسته جنگلی Pistacia vera ، دو ایستگاه در جنگلهای طبیعی پسته مناطق کلات (چهچهه) و سرخس (شورلق) انتخاب شد. نمونهبرداری از خاک و ریشه درختان مزبور در فواصل زمانی حداکثر هر ماه یک بار در محدوده سایه انداز آنها و از عمق 30 سانتیمتری به عمل آمد. برای استخراج و جداسازی اسپورها از روش غربال تر استفاده شد. پس از رنگ آمیزی ریشهها، میزان کلونیزاسیون ریشهها و جمعیت اسپور این قارچها اندازهگیری شد. در همین ارتباط میزان تأثیر برخی خصوصیات خاک شامل pH، میزان رطوبت، ماده آلی و مقدار فسفر قابل جذب خاک نیز بر جمعیت اسپور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که نوع همزیستی میکوریزی درختان پسته از نوع میکوریز وزیکولار – آربوسکولار (Vesicular Arbuscular Mycorrhiza) میباشد. متوسـط میزان کلونیزاسـیون ریشهها در ایستگاه کلات 13% و در ایستگاه شورلق 11% و متوسط تعداد اسپور در منطقه کلات 12 و در منطقه سرخس 10 عدد در هرگرم خاک خشک بود. محاسبه همبستگی بین تغییرات جمعیت اسپور با میزان رطوبت، ماده آلی، فسفر قابل جذب، pH خاک و میزان کلونیزاسیون ریشه نشان داد که جمعیت اسپور با میزان کلونیزاسیون ریشه همبستگی مثبت و با میزان رطوبت خاک، ماده آلی، فسفر قابل جذب و pH خاک همبستگی منفی دارند.