49 نتیجه برای عملکرد دانه
پریسا شریفی، مهدی تاجبخش،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر عمل سرزنی بعد از گرده افشانی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت رقم سینکل کراس 704 از گروه دیررس، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرای گردید . تراکم بوته در سه سطح 53000 ، 66000 ، 88000 بوته در هکتار به عنوان فاکتور اصلی و تیمار سرزنی نیز در سه سطح عدم قطع گل تاجی (شاهد)، قطع فقط گل تاجی وقطع گل تاجی همراه با حذف 3 برگ بالای بلال اصلی، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج این بررسی نشان داد که تعداد بلال در بوته با افزایـش تراکم بوته روند کاهشی داشت و بیشترین تعداد بلال در بوته در تیمار اثر متقابل تراکم 53000 بوته در هکتار و قطع گل تاجی و سه برگ بالای بلال اصلی به دست آمد. بیشترین تعداد دانه در بلال در تراکم 53000 بوته در هکتار مشاهده شد و بالاترین میزان وزن دانه در بلال در اثر اعمال تیمار قطع گل تاجی و به دلیل کاهش رقابت گل تاجی و سنبله ماده در کسب مواد فتوسنتزی به دست آمد. در میان تیمارهای سرزنی، بالاترین عملکرد دانه با اعمال تیمار قطع گل تاجی به دست آمد. شاخص برداشت با افزایش بیوماس کل گیاه ذرت همراه بود و در بوتههای سرزنی شده نسبت به شاهد برتری نسبی نشان داد. مهمترین صفات تعیین کننده میزان عملکرد دانه عبارتاند از: شاخص برداشت بلال، قدرت منبع و مخزن، وزن هزار دانه که افزایش کمی این صفات در ترکیب با جذب بیشتر تشعشع خورشیدی منجر به دستیابی به بیشترین عملکرد دانه میشود. نتایج این آزمایش نشان داد تراکم بوته را میتوان به منظور حصول حداکثر عملکرد دانه، همراه با قطع تاج گل بعد از مرحله گرده افشانی تا 88000 بوته در هکتار افزایش داد و تراکم مطلوب بالاتری را برای ذرت فراهم ساخت.
حسین پورهادیان ، محمدرضا خواجهپور،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
آرایش کاشت از طریق تأثیر بر شاخصهای رشد بر عملکرد تأثیر میگذارد. به منظور بررسی این اثرها در کشت تابستانه گلرنگ، توده محلی اصفهان به نام کوسه، آزمایشی در سال 1383 با طرح بلوکهای کامل تصادفی و آرایش تیمارها در چارچوب کرتهای یکبار خرد شده در مزرعه پژوهش کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان با چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل سه فاصله ردیف کاشت (20 و 30 سانتیمتر به صورت مسطح و 45 سانتیمتر به صورت جوی و پشته) و فاکتور فرعی شامل دو تراکم 40 و 50 بوته در متر مربع بود. کاشت در تاریخ 4 تیر انجام شد. با کاهش فاصله ردیف کاشت، تاج پوشش گیاهی زودتر بسته شد، دوام سطح برگ افزایش یافت و تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول تا اواسط دوره رشد دانه بیشتر بود. همچنین حداکثر سرعت رشد نسبی و میزان جذب خالص در فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر به دست آمد. بیشترین عملکرد دانه (3093 کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر و کمترین عملکرد دانه (1930 کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف کاشت 45 سانتیمتر به دست آمد. تراکم بوته بر سرعت بسته شدن تاج پوشش، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی، میزان جذب خالص و عملکرد دانه بیتأثیر بود. اما حداکثر وزن خشک بوته و شاخص سطح برگ بیشتر و دوام سطح برگ کمتری در تراکم 50 بوته در متر مربع به دست آمد. نتایج به دست آمده نشاندهنده آن است که فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر با تراکم 50 بوته در متر مربع برای کشت تابستانه گلرنگ، توده محلی اصفهان، در شرایط مشابه با مطالعه حاضر ممکن است مناسب باشد.
مریم فضلعلی پور، بابک ربیعی، حبیب اله سمیع زاده لاهیجی، حسین رحیم سروش،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
استفاده از روشهای گزینش چند صفتی برای انتخاب گیاهان مطلوب از نظر مجموعهای از صفات کمی مؤثرتر از روش انتخاب مستقیم میتواند باشد. در این تحقیق، 87 بوته F 2 حاصل از تلاقی بین ارقام غریب و IR28 برنج، به منظور ارایه شاخصهای گزینشی مناسب برای اصلاح عملکرد و صفات مرتبط با آن، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال زراعی 1383 مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد روز از کاشت بذرهای جوانه زده تا رسیدگی کامل، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، وزن صد دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، طول و عرض دانه بود. نتایج حاصل نشان داد که در بین صفات اندازهگیری شده، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت هر کدام با مقدار 99/0 و عرض برگ پرچم با مقدار 35/0 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان وراثتپذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه اثرات مستقیم مثبت بر روی عملکرد دانه داشتند. برآورد پنج شاخص گزینشی مختلف براساس دو شاخص بهینه و پایه نشان داد که با استفاده از گزینش بر مبنای صفاتی نظیر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه، با توجه به اثرات مستقیم ژنتیکی (ضرایب علیت ژنتیکی) و وراثتپذیری آنها به عنوان ارزشهای اقتصادی، میتوان به شاخصهای برتر و مناسب جهت اصلاح جمعیت دست یافت. به علاوه نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از هر دو شاخص بهینه و پایه، پیشرفت ژنتیکی تقریباً مشابهی برای صفات مورد مطالعه ارایه میدهند . به هر حال استفاده از شاخص پایه به دلیل سهولت محاسبات و تفسیر نتایج بر شاخص بهینه ارجحیت داشته و پیشنهاد میگردد.
پریسا حیدریزاده ، محمد رضا خواجهپور،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
طی چند سال گذشته، ژنوتیپهایی از توده محلی گلرنگ اصفهان به نام کوسه تفکیک شدهاند که ممکن است واکنش آنها به تاریخ کاشت متفاوت باشد. بدین لحاظ، اثر تاریخ کاشت بر رشد رویشی و زایشی تعدادی ژنوتیپ گلرنگ متعلق به توده محلی کوسه، همراه با رقم اراک 2811 به عنوان شاهد در سالهای زراعی 82-1381 و 83-1382 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش با طرح اسپیلت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل تاریخ کاشت (20/12/81، 1/2/82 و 5/8/82) با سه تکرار و فاکتور فرعی شامل 22 ژنوتیپ بود. شمار روز از کاشت تا سبز شدن در کاشت زودهنگام بهاره بیشترین (0/18 روز) و در کاشت تأخیری بهاره کمترین (3/10 روز) میزان را داشت. شمار روز از کاشت تا رویت طبق، کاشت تا گلدهی و کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک با تأخیر در کاشت از کاشت پاییزه به کاشت دیرهنگام بهاره به طور معنیداری کاهش یافت. شمار روز از کاشت تا سبز شدن، کاشت تا رویت طبق و کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک تحت تأثیر ژنوتیپ واقع نشد. ژنوتیپهای 116 C و 29 DP بیشترین (0/145) و ژنوتیپ 28 ISF کمترین (2/140) شمار روز از کاشت تا گلدهی را داشتند. ارتفاع بوته، تعداد شاخههای فرعی درجه یک و درجه دو، تعداد طبق در شاخه فرعی درجه یک و درجه دو، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه و وزن دانه در بوته با تأخیر در کاشت از کاشت پاییزه به کاشت دیرهنگام بهاره به طور معنیداری کاهش یافت. ژنوتیپهای 128 C و 7 DP بیشترین (به ترتیب 0/120 و 5/120 سانتیمتر) و ژنوتیپ 9 DP کمترین(2/104 سانتیمتر) ارتفاع بوته را داشتند. ژنوتیپهای 6 DP و 9 DP به ترتیب بیشترین (8/12) و کمترین (7/6) تعداد شاخه فرعی درجه یک و رقم اراک 2811 بیشترین (9/16) و ژنوتیپهای 9 DP و 5 DP کمترین (به ترتیب 2/7 و 1/7) تعداد شاخه فرعی درجه دو در بوته را به خود اختصاص دادند. تعداد طبق در شاخه فرعی درجه یک تحت تأثیر ژنوتیپ قرار نگرفت. رقم اراک 2811 و ژنوتیپ 114 C بیشترین (به ترتیب 8/12 و 2/12) و ژنوتیپ 9 DP کمترین (1/5) تعداد طبق در شاخه فرعی درجه دو را دارا بودند. ژنوتیپ 7 DP بیشترین (9/45) و ژنوتیپ 111 C کمترین (0/28) تعداد دانه در طبق را دارا بودند. ژنوتیپهای 3 DP و 128 C به ترتیب بیشترین (2/34 گرم) و کمترین (0/22 گرم) وزن هزار دانه را داشتند. ژنوتیپ 25 DP بیشترین (5/20 گرم) و ژنوتیپهای 29 DP و 9 DP کمترین (به ترتیب 9/9 و 0/10 گرم) وزن دانه در بوته را دارا بودند. شاخص برداشت تحت تأثیر تاریخ کاشت و ژنوتیپ واقع نشد. با توجه به نتایج این آزمایش به نظر میرسد که در شرایط مشابه با مطالعه حاضر، عملکرد گلرنگ در تاریخ کاشت پاییزه بیشتر از بهاره باشد. ژنوتیپ 25 DP ممکن است برای این تاریخ کاشت، ژنوتیپهای 66 ISF و 25 DP برای کشت زودهنگام بهاره و ژنوتیپهای 7 DP و 14 ISF برای کشت تابستانه مناسب باشند.
محمودرضا تدین، یحیی امام،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور بررسی اثر مقادیر متفاوت آب دریافتی در مراحل مختلف رشد در سیستم آبیاری تکمیلی، بر فرایندهای فتوسنتزی و عملکرد دانه گندم تحت شرایط دیم، پژوهشی مزرعهای در قالب طرح آماری کرتهای دو بار خرد شده در سالهای زراعی 84-83 و 85-84 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به اجرا در آمد. تیمار کرتهای اصلی شامل آبیاری تکمیلی در ٥ سطح: بدون آبیاری (دیم)، آبیاری در مراحل: ساقه رفتن، غلاف رفتن، گلدهی و پر شدن دانه ، تیمار کرتهای فرعی شامل ٢ رقم گندم به نامهای آگوستا و فاین- ١٥ و تیمار کرتهای فرعی فرعی شامل کود نیتروژن در 3 سطح صفر، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که در هر دو سال آزمایش، سرعت فتوسنتز، میزان هدایت روزنهای، غلظت CO2 زیر روزنهای و سرعت تعرق، در تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن نسبت به سایر تیمارها برتری معنیدار داشت . بهعلاوه، در هر ٤ تیمار آبیاری تکمیلی و در مراحل مختلف رشد، میزان پارامترهای فتوسنتز، هدایت روزنهای و تعرق با کاهش میزان آب دریافتی در هر کرت آزمایشی کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه در هر دو سال آزمایش، از تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن و کمترین مقدار از تیمار دیم حاصل شد. بیشترین میزان پارامترهای فتوسنتزی، اجزای عملکرد و عملکرد دانه از برهمکنش تیمارهای آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن × رقم فاین-15 و سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهدست آمد. آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن در سال 84-83 و 85-84 منجر به افزایش عملکردی به ترتیب حدود 200 و 221 درصد، در مقایسه با تیمار دیم گردید. بنابراین، به نظر میرسد آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن تأثیر بارزی بر عملکرد دانه ارقام گندم دیم دارد و در صورت تأمین آب کافی در دیمزارها میتوان با یک آبیاری تکمیلی در زمان مناسب، عملکرد گندم دیم را تا دو برابر افزایش داد.
الهام فراهانی ، احمد ارزانی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
این پژوهش به منظور برآورد هتروزیس در 12 هیبرید F1 گندم دوروم با استفاده از صفات زراعی و مورفولوژیک انجام گردید. گزینش والدین براساس فاصله ژنتیکی برآورد شده طی دو سال آزمایش مزرعهای انجام و سپس با تلاقی والدین، هیبریدهای F1 آنها تولید شد. بدین منظور 23 ژنوتیپ (شامل 11 والدین و 12 هیبریدهای F1 ) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، واقع در لورک نجفآباد ارزیابی شدند. صفات زراعی تعداد روز تا 50% خوشهدهی، تعداد روز تا 50% گردهافشانی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در خوشه، وزن دانه در خوشه، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت در کلیه ژنوتیپها اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس تفاوتهای معنیداری را بین والدین، هیبریدهای F1 و والد در برابر تلاقی برای تمام صفات نشان داد که بیانگر تنوع مناسب ژرمپلاسم مورد مطالعه و وجود هتروزیس بوده است. برآورد ارزش هتروزیس براساس مقایسه با والد برتر نشان داد که هیبریدهای HPI40100×PI40099 و HEupoda6× Chahba88 به طور معنیداری از نظر رسیدگی و زودرس بودن بالاترین مقادیر هتروزیس را داشتهاند. ضمن اینکه بیشترین درصد هتروزیس از نظر صفات عملکرد دانه و اجزای عملکرد در بین 12 هیبرید مورد بررسی به هیبریدهای HAltar84/Ald×Chahba88 ، HBuchen7×Chahba88 و HEupoda6×Mexi75/Vic اختصاص داشت. ارقام والدینی که توانایی و پتانسیل کافی برای تولید هیبریدهای با عملکرد مطلوب دارند عبارتاند از: ژنوتیپهای Eupoda6 ، Odin12 ، Altar84/Ald و 45063Karaj در تلاقی با ژنوتیپ Mexi75/Vic و همچنین ارقام Buchen7 و Altar84/Ald در تلاقی با Chahba88 .
محمد صالحی، رحیم اکبری، محمد باقر خورشیدی بنام،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
به منظور بررسی واکنش عملکرد و اجزای عملکرد دانه ارقام لوبیا قرمز(.Phaseolus vulgaris L) به تأخیر در کاشت، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقی ترویجی جهاد کشاورزی شهرستان میانه در سال زراعی 85-1384 به اجرا درآمد. فاکتور اول شامل 3 رقم لوبیا قرمز (ناز، گلی و صیاد) و فاکتور دوم شامل سه تاریخ کاشت (15 و30 اردیبهشت و 15 خرداد) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات اندازهگیری شده نشان داد که تأثیر رقم و تاریخ کاشت روی تمامی صفات اندازهگیری شده معنیدار میباشد. اثر متقابل رقم و تاریخ کاشت برای صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در سطح احتمال 1% و برای تعداد دانه در غلاف اختلاف معنیداری در سطح احتمال 5% مشاهده گردید. مقایسه میانگین صفات نشان داد که رقم صیاد در تاریخ کاشت اول با 3/4033 کیلوگرم در هکتار بیشترین و رقم گلی در تاریخ کاشت سوم با 2/1500 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند و با تأخیر در کاشت تمامی صفات اندازهگیری شده کاهش پیدا کردند. مطالعه ضریب همبستگی صفات نشان داد که عملکرد دانه با تمامی صفات مورد بررسی به غیر از ارتفاع بوته، وزن صد دانه و درصد پروتئین، همبستگی مثبت و معنیداری داشت.
قدرتاله سعیدی، آزاده صدقی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر جداگانه و توأم عناصر غذایی Zn، Fe، K، P، Nو Mn بر عملکرد دانه و دیگر صفات زراعی کلزا (.Brassica napus L)، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1385 اجرا گردید. در این آزمایش که بهصورت کرتهای خرد شده انجام شد، تأثیر یازده تیمار کودی بهعنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم کلزا شامل اکاپی و زرفام بهعنوان فاکتور فرعی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان داد که هیچکدام از تیمارهای کودی تأثیر معنیداری را بر تعداد روز تا رسیدگی نداشتند. استفاده از Fe + NPK بهطور معنیداری موجب افزایش ارتفاع بوته درهر دو رقم گردید. اثر تیمارهای کودی بر تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف معنیدار نبود. تیمارهای کودی NP، K، P، Nو NK بهطور معنیدار موجب افزایش وزن هزار دانه در رقم اکاپی شد، ولی NPK + Fe موجب کاهش معنیدار این صفت و افزایش غیر معنیدار تعداد دانه در غلاف در رقم زرفام گردید. تیمارهای کودی NPK، Nو NPK + Fe نیز بهترتیب موجب افزایش 13، 7 و43 درصد عملکرد دانه گردید. براساس متوسط دو رقم، استفاده از نیتروژن موجب افزایش معنیدار درصد روغن دانه شد ولی اثر متقابل معنیدار بین ارقام و تیمارهای کودی نشان داد که استفاده از K و NP موجب کاهش معنیدار درصد روغن در رقم زرفام گردید.تیمارهای کودی NPK، NوNPK + Fe تأثیر بیشتری را بر درصد روغن دانه و عملکرد روغن داشتند، بهطوریکه میانگین درصد روغن دانه و عملکرد روغن در تیمارهای شاهدNPK، N و NPK + Fe بهترتیب برابر 7/ 39، 7/41، 4/39 و 8/39 درصد و 1/681، 4/816، 2/730 و 3/983 کیلوگرم در هکتار بود که نشان میدهد استفاده از N و Fe موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در هر دو رقم شده است. استفاده از کودهای دارای Zn و Mn نیز اثر معنیداری را بر عملکرد و میزان روغن دانه نداشت. در این مطالعه تغییرات عملکرد دانه و روغن اساساً و بهترتیب ناشی از تغییرات تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه بود. بهطور کلی بهنظر میرسد استفاده از N و Fe در شرایط اقلیمی و خاکی مشابه با این منطقه میتواند از لحاظ اقتصادی دارای اهمیت و موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در کلزا شود.
سید مهدی ناصر علوی، محدثه شمسالدین سعید،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تراکم کاشت و جهت کاشت بر رشد رویشی و عملکرد دانه سورگوم علفی، واریته اسپیدفید، آزمایشی در سال 1381 در روستای حسینآباد شه کل واقع در 90 کیلومتری جنوب شهرستان بم در استان کرمان انجام گردید. این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل جهت کشت (شمالی جنوبی، شرقی غربی و شمال شرقی جنوب غربی) و تراکم کاشت (110، 90، 70 و 50 هزار بوته در هکتار) بودند. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که جهت کشت اثر معنیداری بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد پنجه، عملکرد علوفه (ماده خشک)، ارتفاع گیاه و قطر ساقه داشت(05/0
قدرتاله سعیدی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی تأثیر سیزده تیمار کودی ( به عنوان فاکتور اصلی) بر صفات زراعی دو رقم کنجد ( به عنوان فاکتور فرعی) در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اصفهان انجام شد. نتایج نشان داد که هیچ یک از تیمارهای کودی دارای عناصر غذاییMn،Zn ،Fe ،K،P ،N , تأثیر معنیداری بر اجزای عملکرد، عملکرد دانه و روغن نداشتند، ولی مصرف هم زمان همه عناصر نسبت به تیمار شاهد موجب کاهش معنیدار تعداد روز تا رسیدگی شد. اثر متقابل معنیدار بین رقم و تیمارهای کودی برای درصد روغن دانه نیز نشان داد که مصرف عناصر غذایی NPK، P،Nو NPK+Fe+Zn در توده مبارکه و مصرف عناصر غذایی N+K در توده اردستان موجب کاهش معنیدار درصد روغن دانه آنها گردید و بقیه تیمارهای کودهی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه نداشتند. توده مبارکه نیز بهطور معنیداری نسبت به توده اردستان از ارتفاع بوته بیشتر، تعداد دانه در کپسول بیشتر، وزن هزار دانه کمتر،عملکرد دانه در بوته و در هکتار بیشتر، درصد روغن در دانه کمتر و عملکرد روغن بیشتری برخوردار بود. عملکرد دانه در توده مبارکه و اردستان به ترتیب 1646 و 1169 کیلوگرم در هکتار و درصد روغن دانه آنها به ترتیب برابر 88/52 و 81/53 بود. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر ناشی از تغییرات تعداد کپسول در بوته و تعداد دانه در کپسول بود و این دو صفت از اجزای اصلی عملکرد دانه در کنجد بودند. عملکرد روغن نیز همبستگی بسیار بالایی را با عملکرد دانه نشان داد (**99/0= r)، ولی ضریب همبستگی آن با درصد روغن دانه بسیار کم و غیر معنیدار بود (10/0- = r)، بنابراین این طور استنباط می شود که عملکرد دانه عامل اصلی تعیین کننده عملکرد روغن بوده است.
محسن دهقانیان، مهدی مدندوست،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مصرف کلات روی بر مقاومت به خشکی گندم کراس آزادی آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده با 3 تکرار در شهرستان خرامه واقع در شرق شیراز طی سال زراعی 84 - 1383 به مرحله اجرا در آمد. کرتهای اصلی مربوط به تنش خشکی شامل شاهد، تنش خشکی در مراحل گلدهی و مرحله شیری دانه و تنش خشکی توأم در دو مرحله گلدهی و شیری دانه بود و کرتهای فرعی شامل چهار مقدار مصرف روی به فرم کلات روی در سطوح شاهد (عدم مصرف روی)، 5 ، 10 و 15 کیلوگرم در هکتار در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف این کود در شرایط خشکی می تواند افزایش معنیداری در سطح احتمال 5 درصد بر تعداد سنبله در متر مربع ایجاد کند. تنش خشکی وزن هزار دانه گندم را کم کرد. کمترین وزن هزار دانه مربوط به تنش خشکی توام در مرحله گلدهی و شیری دانه به مقدار 78/29 گرم به دست آمد که با مصرف 15 کیلوگرم از روی نیز وزن دانه حفظ شد. تیمارهای تنش خشکی به طور معنیداری موجب کاهش عملکرد دانه شد (17/14% کاهش نسبت به شاهد). در حالی که مصرف کلات روی مقاومت گندم را به کاهش عملکرد در شرایط خشکی افزایش داد. در واقع عدم کاهش تعداد دانه در سنبله گندم تحت شرایط خشکی که در نتیجه مصرف کلات روی حاصل شده، منجر به مقاومت در کاهش عملکرد دانه و شاخص برداشت حاصل از آن شده است. به طور متوسط مصرف 15 کیلوگرم از کلات روی نیز شاخص برداشت را نسبت به شاهد 22% افزایش داد.
سیدسعید پورداد، خشنود علیزاده، رضا عزیزی نژاد، عبداله شریعتی، مسعود اسکندری، مجید خیاوی، عزتاله نباتی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) بومی ایران بوده و با شرایط آب و هوایی کشور سازگاری خوبی دارد. 16 ژنوتیپ گلرنگ در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شش ایستگاه تحقیقاتی سرارود (کرمانشاه)، مراغه، قاملو (کردستان)، خدابنده (زنجان)، شیروان (خراسان شمالی) و کوهدشت (لرستان) بهصورت دو آزمایش جداگانه در شرایط تنش و بدون تنش رطوبتی در بهار کشت گردید. شاخصهای کمّی مقاومت به خشکی شامل شاخص حساسیت به خشکی (SSI) ، شاخص متوسط محصولدهی (MP)، شاخص تحمل به خشکی (STI) ، میانگین هندسی محصولدهی (GMP) و شاخص تحمل (TOL) برای عملکرد دانه و نیز پایداری غشای ژنوتیپها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که شاخص تحمل به خشکی (STI) مناسبترین شاخص برای ارزیابی مقاومت به خشکی ژنوتیپها بوده و برآورد این ضریب از میانگین کل ایستگاهها نشان داد که ژنوتیپهایCW-4440 ،Gilaو PI-537598 با بیشترین میزان STI دارای عملکرد بالا در هر دو شرایط رطوبتی بودند. انحراف معیار STI این سه ژنوتیپ نشان داد که Gila پایداری کمتری از نظر این شاخص داشته و نهایتاً دو ژنوتیپ دیگر شایستگی بیشتری برای گزینش داشتند. تجزیه واریانس شاخص پایداری غشای (CMS) نشان داد که بین ژنوتیپها اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. رقم S-541 دارای بیشترین پایداری غشای و رقم KINO-76 دارای کمترین میزان پایداری غشا بود. پایدای غشا با شاخصهای STI,MP,GMP همبستگی مثبت و معنیداری نشان داد. یعنی ژنوتیپهای دارای غشای پایدارتر در شرایط واقعی و محیط طبیعی نیز مقاومت به خشکی بالایی نشان داده بودند. بنابراین آزمون پایداری غشا میتواند بهعنوان یک روش سریع برای غربال ژنوتیپها در مراحل اولیه اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. تجزیه کلاستر براساس سه ضریب مقاومت به خشکی(STI,MP,GMP)، پایداری غشا (CMS) و عملکرد در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی ژنوتیپهای تحت بررسی را به سه گروه تقسیم نمود. گروهبندی حاصل از تجزیه کلاستر نیز توانست چهار ژنوتیپ برتر CW-4440 ،PI-537598، Gilaو S-541 را شناسایی کرده و تأکیدی بر نتایج حاصل از دیگر روشها بود.
سید عبدالرضا کاظمینی، حسین غدیری، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی، منوچهر خردنام،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی برهمکنش نیتروژن و مواد آلی بر رشد و عملکرد گندم دیم، آزمایشی دردو سال 1٣٨٤ و ١٣٨٥ در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در باجگاه بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی نیتروژن در سه سطح (صفر، 40 و80 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و فاکتورهای فرعی سه نوع ماده آلی شامل پسمانهای گندم به میزان ٧٥٠ و ١٥٠٠ کیلوگرم در هکتار، پسمانهای ریشه شیرین بیان به میزان ١٥و٣٠ تن در هکتار و کمپوست ضایعات شهری به میزان 10 و20 تن در هکتار (معادل 50 و100%) بودکه با تیمار شاهد (فاقد هر گونه ماده افزودنی) مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد عملکرد دانه گندم با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ و از ٤٠ به ٨٠کیلوگرم در هکتار بهطور معنیداری افزایش یافت. از بین اجزای عملکرد گندم، تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در بوته افزایش یافت که این افزایش در مورد تعداد دانه در سنبله از صفر به ٤٠ و ٨٠ کیلوگرم در هکتار و در مورد تعداد خوشه از صفر به ٨٠ کیلوگرم در هکتار معنیدار بود. نتایج حاصله از مصرف مواد آلی مختلف به خاک نشان داد که حداکثر عملکرد دانه گندم دیم در تیمار 100 درصد کمپوست به میزان ٣٢% در مقایسه با تیمار شاهد افزایش داشت. نتایج بهدست آمده از اثر برهمکنش مواد آلی و نیتروژن (میانگین دو سال) نشان داد که در تیمار١٠٠درصد کمپوست، با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه گندم بهطور معنیداری افزایش پیدا کرد و افزایش نیتروژن از ٤٠ به 80 کیلوگرم اختلاف معنیداری ایجاد نکرد. بنابراین حداکثر ٥٠ درصد از نیتروژن مورد نیاز میتواند با کمپوست جایگزین گردد. دادههای بهدست آمده از تأثیر مواد آلی بر روند تغییرات آب موجود در خاک نشان داد که بهطور کلی در هر دو سال آزمایش مصرف مواد آلی، در مقایسه با تیمار شاهد، مقدار آب موجود درخاک (صفر تا ٦٠ سانتیمتر) را افزایش داد لیکن از بین مواد آلی، مصرف کمپوست تأثیر بیشتری بر ظرفیت نگهداری آب خاک داشت.
مهدی بیات، بابک ربیعی، محمد ربیعی، علی مومنی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور مطالعه روابط بین عملکرد دانه و برخی از صفات مهم زراعی در کلزا به عنوان کشت دوم در مزارع برنج، چهارده رقم کلزای بهاره در قالب طرح بلوکی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه برنج کشور (رشت) در سال زراعی 85-84 کشت شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام، از نظر اکثر صفات مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود دارد. وراثتپذیری عمومی صفات از حداقل 29/0 برای طول خورجین در شاخههای فرعی تا 99/0 برای روز تا رسیدگی متغیر بود. با محاسبه ضریب تغییرات ژنتیکی و فنوتیپی مشاهده شد که کمترین تنوع مربوط به روز تا رسیدگی و بیشترین تنوع مربوط به تعداد خورجین در شاخههای فرعی بود. همچنین پیشرفت ژنتیکی مورد انتظار با اعمال شدت گزینش 5 درصد از 68/3 درصد (25/0 سانتیمتر) برای طول خورجین در شاخه اصلی تا 46/31 درصد (58/915 کیلوگرم در هکتار) برای عملکرد دانه متغیر بود. نتایج به دست آمده از برآورد ضرایب همبستگی ژنوتیپی بین صفات نشان داد که بین عملکرد دانه با تعداد شاخههای فرعی، تعداد خورجین در شاخههای اصلی و فرعی، طول خورجین در شاخههای فرعی، قطر خورجین در شاخههای اصلی و فرعی، وزن هزار دانه و درصد روغن مثبت و معنیدار و بین عملکرد دانه با روز تا 90 درصد گلدهی و روز تا رسیدگی همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد. انجام تجزیه علیت روی همبستگیهای ژنوتیپی بین عملکرد دانه به عنوان متغیر وابسته و سایر صفات به عنوان متغیرهای مستقل نشان داد که وزن هزار دانه و تعداد خورجین در شاخههای فرعی دارای اثر مستقیم مثبت و بالا و روز تا 90 درصد گلدهی دارای اثر مستقیم منفی و پایینی روی عملکرد دانه بود. به این ترتیب برای اصلاح عملکرد دانه در کلزا به عنوان کشت دوم در مزارع برنج میتوان گزینشهای غیر مستقیمی از طریق افزایش وزن هزار دانه و تعداد خورجین در شاخههای فرعی انجام داد.
محمودرضا تدین،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر پساب کارخانه قند بر درصد عناصر اندام هوایی (شاخساره)، عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت دانه دو رقم گندم، پژوهشی مزرعهای در دو سال زراعی 1385 و 1386 در محدوده کارخانه قند اقلید به اجرا در آمد. تیمارها شامل دو رقم گندم الموت و زرین و دو سطح آبیاری با آب چشمه (شاهد) و آبیاری پساب کارخانه قند بود. پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که آبیاری با پساب کارخانه قند منجر به افزایش درصد نیتروژن، فسفر و کلسیم اندام هوایی و کاهش غلظت عناصر آهن، منگنز، روی، مس و بور شد ولی تأثیر معنیداری بر درصد عناصر پتاسیم، منیزیم و گوگرد نداشت. نتایج نشان داد که درصد نیتروژن در تیمار شاهد در هر دو رقم الموت و زرین به ترتیب 41/2 و 54/2 درصد و در تیمار پساب 28/3 و 41/3 درصد، درصد فسفر در تیمار شاهد 42/ و 47/ درصد و در تیمار پساب 46/ و 51/ درصد و کلسیم در تیمار شاهد 29/ و 32/ درصد و در تیمار پساب به 47/ و 48/ درصد افزایش یافت. در هر دو سال آزمایش و در هر دو رقم گندم کمترین تعداد پنجه، تعداد سنبله بارور، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت از تیمار آبیاری با پساب بهدست آمد هر چند که این میزان کاهش در رقم الموت بیشتر از رقم زرین بود. در هر دو رقم الموت و زرین کمترین تعداد پنجه به ترتیب با 33/2 و 56/2 ، تعداد سنبله با 83/1 و 92/1، تعداد دانه در سنبله با 67/31 و 51/32 عدد ، عملکرد دانه با 5233 و 5532 کیلوگرم در هکتار، شاخص برداشت با 03/32 و 53/33 درصد و بهره وری آب با 72/ و 75/ کیلوگرم بر متر مربع از تیمار پساب در مقایسه با شاهد به دست آمد. نتایج نشان داد که استفاده از پساب کارخانه میتواند منجر به کاهش درصد عناصر غذایی موجود در دانه و عملکرد دانه گندم شود.
فاطمه امینی، قدرت اله سعیدی، احمد ارزانی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی روابط بین عملکرد دانه و اجزای آن در گلرنگ، تجزیه ضرایب مسیر و تجزیه عامل ها با استفاده از برخی صفات زراعی و مورفولوژیک در 32 ژنوتیپ مختلف گلرنگ انجام شد. ژنوتیپ ها در سال زراعی 1384-1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار ارزیابی شدند. ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که بین هر کدام از صفات عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد دانه در بوته با صفات تعداد دانه در طبق و تعداد طبق در بوته همبستگی مثبت و بالایی وجود داشته است. بر اساس نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در واحد سطح، تعداد طبق در بوته به تنهایی 6/43 درصد و به همراه تعداد دانه در طبق و ارتفاع بوته 60 درصد از تغییرات این صفت را توجیه کردند. نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در بوته نیز نشان داد که صفات تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته و وزن هزار دانه 2/81 درصد از تغییرات عملکرد دانه در بوته را موجب شدند. بر اساس ضرایب مسیر، صفت تعداد طبق در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر هرکدام از صفات عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد دانه در بوته داشت، ضمن اینکه این اثر از طریق تأثیر غیر مستقیم و منفی وزن هزار دانه کاهش یافت. نتایج تجزیه به عامل ها برای صفات سه عامل اصلی را مشخص کرد که مجموعا" 81/81 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. این عامل ها با توجه به اجزای تشکیل دهنده آنها به ترتیب عامل عملکرد و اجزای آن، عامل خصوصیات فنولوژیکی بوته (روز تا 50 درصد سبز شدن، روز تا گلدهی و روز تا رسیدگی) و عامل شاخهبندی نامیده شدند. بهطور کلی می توان نتیجه گیری نمود که سه صفت تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه به ترتیب از اهمیت نسبی بیشتری درتعیین عملکرد دانه گلرنگ برخوردارند و این اجزای عملکرد می توانند به عنوان شاخص انتخاب در برنامه های به نژادی این گیاه مورد استفاده قرار گیرند.
مهدی بابائیان، مصطفی حیدری، احمد قنبری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر محلول پاشی عناصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز و حالات ترکیبی آنها در سه مرحله تنش خشکی بر دو تنظیم کننده کربوهیدرات و پرولین، عملکرد و اجزای عملکرد دانه آفتابگردان (رقم آلستر)، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل انجام گرفت. تیمار خشکی به صورت قطع آبیاری در سه مرحله ظهور طبق، گلدهی و پر شدن دانه به عنوان عامل اصلی و محلولپاشی عناصر ریز مغذی به صورتهای مصرف آهن، روی، منگنز، آهن+ روی، آهن+ منگنز، روی+ منگنز و آهن+ روی + منگنز به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اعمال تیمار خشکی در هر سه مرحله رشدی اثر معنیداری بر عملکرد و کلیه اجزای عملکرد دانه آفتابگردان (رقم آلستر) داشته است. بیشترین مقدار این اثر مربوط به مرحله پر شدن دانهها بود که سبب کاهش معنیداری در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، قطر طبق و وزن طبق گردید. استفاده از عناصر ریزمغذی هر چند سبب افزایش عملکرد دانه گردید ولی این اثر از لحاظ آماری معنیدار نبود. در بین عناصر ریزمغذی، عنصر منگنز در طی اعمال تنش خشکی در مرحله ظهور طبق بیشترین تأثیر مثبت بر اجزای عملکرد دانه داشت و منجر به افزایش معنیداری در عملکرد دانه گردید. اعمال تنش خشکی در هر سه مرحله رشد بر مقدار دو تنظیم کننده اسمزی کربوهیدرات و پرولین افزود. در این بین بیشترین مقدار افزایش مربوط به مرحله گلدهی بود. عناصر ریزمغذی نیز در طی بروز تنش خشکی بر مقدار سنتز و تجمع این دو ترکیب در بافت سبز برگها افزودند.
علی احمدی، مهدی جودی، افشین توکلی، مجید رنجبر،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر شناخت برخی ویژگیهای مورفولوژیکی مرتبط با پتانسیل عملکرد در 20 رقم گندم در دو شرایط فاریاب و تنش خشکی بود. بدین منظور آزمایشی در قالب کرتهای یک بار خرد شده به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی (رژیم رطوبتی به عنوان کرت اصلی، ارقام به عنوان کرت فرعی) با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در سالهای زراعی 82-1381 و 83-1382 اجرا گردید. تنش خشکی از مرحله پایان گلدهی شروع و آبیاری وضعیت تنش بر اساس ظهور علائم تنش در صبحگاه در گیاه انجام گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات متقابل رقم و سال و نیز رقم و رژیم رطوبتی در مورد صفت عملکرد دانه معنیدار است. ارقام مورد بررسی از نظر عملکرد دانه واکنشهای متفاوتی را به تنش خشکی در طی سالهای 82-81 و 83-82 نشان دادند. ارقام روشن، M-79-4 و الوند در سال زراعی 82-81 و ارقام آزادی، مرودشت و M-79-17 در سال زراعی 83-82 بیشترین عملکرد دانه را تحت شرایط تنش داشتند. بیشترین کاهش عملکرد دانه تحت شرایط تنش در مقایسه با شاهد مربوط به ارقام C-79-12، MV-17 و شاهپسند در سال زراعی 82-81 و M-79-4، روشن و نیک نژاد در سال زراعی 83-82 بود. همبستگی صفات مورد مطالعه با عملکرد دانه در شرایط فاریاب متفاوت از تنش خشکی بود. بنابراین به نظر میرسد که مکانیسمهای افزایش عملکرد در شرایط فاریاب و تنش خشکی متفاوت از یکدیگر عمل میکنند. تنش خشکی باعث کاهش وزن هزار دانه ارقام مورد مطالعه گردید. از بین اجزای عملکرد دانه، ارتباط بین وزن هزار دانه با عملکرد دانه در شرایط تنش و نیز تعداد دانه در سنبله با عملکرد دانه در شرایط فاریاب دیده گردید. ارتباط مشخصی بین طول سنبله ارقام مورد مطالعه با عملکرد دانه در شرایط فاریاب و تنش خشکی دیده نشد.
ابوالفضل فرجی، حسین حاتم زاده،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
توسعه کشت دانههای روغنی جهت تأمین روغنهای خوراکی یکی از اهداف مهم کشور در رسیدن به خودکفایی است. بدین منظور یافتن گونههایی از جنس براسیکا که دارای عملکرد بالا بوده و بتوانند با خشکی فصل رویش بهتر مقابله کنند برای مناطق دیم کشور حایز اهمیت فراوان است. این تحقیق از سال 1382 بهمدت سه سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی (گنبد در گلستان) بهاجرا در آمد. در این مطالعه تعداد بیست رقم و هیبرید کلزا از سه گونه B. napus، B. rapa و B. juncea گزینش شده از آزمایشهای مقایسه عملکرد سالهای قبل، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بهصورت کشت پاییزه برای سه سال در شرایط دیم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد بین سالها و ارقام از نظر صفات تعداد روز تا رسیدگی، تعداد خورجین در بوته، درصد روغن، عملکرد روغن و عملکرد دانه در سطح احتمال 1% اختلاف معنیداری وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه در سال دوم (2103 کیلوگرم در هکتار) و سپس سالهای اول و سوم (بهترتیب 1771 و 1575 کیلوگرم در هکتار) بهدست آمد. ارقام j-98-102/51-5 از گونه B. juncea و Alexandra و B. Comet از گونه بهاره B. napus بیشترین عملکردهای دانه (بهترتیب 2484، 2326 و 2290 کیلوگرم در هکتار) را داشتند. تجزیه رگرسیون بهروش گام به گام مشخص نمود که صفات تعداد خورجین در بوته و درصد روغن اثر مثبت (بهترتیب 53/508، 48/96) و تعداد روز تا رسیدگی اثر منفی (63/78-) معنیداری روی عملکرد دانه داشتند. در تجزیه عاملها چهار عامل استخراج شد. بردار بار عاملهای مربوط به سه ریشه مشخصه اول نشان داد که سه عامل اول 794/98% کل واریانس را توجیه میکند، که سهم عوامل اول و دوم وسوم بهترتیب 575/45% و 816/36% و 403/16% بود. عامل اول، عامل بهرهوری (صفات عملکرد دانه و عملکرد روغن از بار عاملی مثبت بالا بهترتیب 974/0 و 940/0)، عامل دوم، عامل مخزن (صفت تعداد خورجین در بوته از بار عاملی مثبت بالا بهترتیب 686/0)، عامل سوم، عامل سرمایه ثابت گیاه (صفات تعداد روز تا رسیدگی و ارتفاع بوته بار عاملی مثبت بالایی بهترتیب 672/0 و 944/0) نامگذاری شد. در نهایت ارقام j-98-102/51-5، Alexandra و Comet با داشتن بیشترین عملکردهای دانه و زودرسی، برای منطقه گنبد در شرایط دیم برای کشت پاییزه قابل توصیه هستند. و میتوان صفت تعداد روز تا رسیدگی کمتر (زودرسی) و تعداد خورجین در بوته را بهعنوان یک شاخص گزینش در شرایط دیم گنبد معرفی نمود.
مسعود اصفهانی، علیرضا حسین زاده گشتی، جعفر اصغری، محمدنقی صفرزاده ویشکایی، بابک ربیعی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر منبع گوگرد و مقدار آن بر شاخص های رشد و عملکرد گیاه بادام زم ینی، یک آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتور یل ٦٠ و ٩٠ کیلوگرم گوگرد ، با دو عامل نوع منبع گوگرد در دو سطح (سوپر فسفا ت ساده و گچ ) و مقدار مصرف در چهار سطح (صفر، ٣٠ در هکتار ) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصاد فی با سه تکرار در سال زراعی ١٣٨٤ در شهرستان بندر ک یاشهر، استان گیلان به اجرا گذاشته شد . تیمارهای گوگرد ی در زمان کاشت بذر همراه با سا یر کودها به صورت نواری در پای بوته ها جایگذاری شدند. نتایج نشان داد که مصرف گوگرد تأثیر معنی داری در افز ایش رشد و عملکرد بادام زمینی داشت . مصرف ٩٠ کیلوگرم گوگرد از هر دو منبع نسبت به سا یر مقادیر برتر ی معنی داری داشت . حداکثر عملکرد غلاف و عملکرد دانه (به تر تیب ٦٤٠٠ و ٥٢٠٠ کیلوگرم در هکتار) با مصرف ٩٠ کیلوگرم ٢٠ گرم در متر مربع در ١٢ درجه روز - رشد ) و / ٦)، سرعت رشد گیاه ( ٢ / گوگرد از منبع گچ به دست آمد . بالاترین شاخص سطح برگ ( ٦ ١١٤٢ و ١٢٨٩ واحد حرارتی و با مصرف ، سرعت رشد غلاف ( ١٦ گرم در متر مربع در ١٢ درجه روز- رشد) به ترتیب با دریافت ١١٤٢ ٩٠ کیلوگرم گوگرد در هکتار، از منبع گچ به دست آمد . بر اساس نتا یج این آزما یش می توان اظهار داشت که مصرف گوگرد به طور چشمگیری باعث افز ایش عملکرد دانه و بهبود صفات مرتبط با عملکرد در گیاه بادام زمینی می شود و از بین دو منبع تأمین کننده گوگرد، تأثیر گچ بر بهبود عملکرد و شاخص های رشد بادام زمینی بیشتر است . بنابراین، به نظر می رسد که با مصرف ٩٠ کیلوگرم گوگرد در هکتار از منبع گچ، می توان افزایش رشد و عملکرد بادام زمینی را انتظار داشت.