31 نتیجه برای شریعتمداری
حسین شریعتمداری، یحیی رضایی نژاد، علی عبدی، علی محمودآبادی، مهین کرمی،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
با توجه به نتایج مثبت کاربرد لجن کنورتور و سرباره کارخانه ذوب آهن اصفهان جهت درمان کلروز ناشی از کمبود آهن در گیاهان مختلف در تحقیقات گذشته، در این تحقیق مقدار کاربرد بهینه این دو ترکیب و همچنین قابلیت جذب برخی عناصر ضروری موجود در لجن کنورتور و سرباره برای گیاه ذرت در مزرعه بررسی شد. لجن کنورتور حاوی حدوداً 64 درصد وزنی اکسیدهای دو و سه ظرفیتی آهن و برخی دیگر از عناصر ضروری گیاه و سرباره حاوی حدوداً 17 درصد اکسیدهای آهن، 8/52 درصد اکسید کلسیم و مقدار زیادی عناصر ضروری دیگر است. در پژوهش حاضر تیمارهای آزمایشی شامل شاهد، تیمار محلولپاشی توسط فتریلون (Fe-EDTA) با غلظت 5 در هزار، لجن کنورتور در 4 سطح (L1 ، L2 ، L3 و L4 به ترتیب برابر با 83/5، 33/13، 83/20 و 67/26 تن در هکتار) و سرباره در چهار سطح (S1، S2 ، S3 و S4 به ترتیب برابر با 20/3، 28/7، 36/11 و 44/15 تن در هکتار) بودند که سطوح لجن و سرباره تأمین کننده 1، 2، 3 و 4 برابر مقدار توصیه شده آهن قابل جذب در خاک بودند. گیاه ذرت رقم سینگل کراس 704 به عنوان گیاه آزمایشی کشت گردید. سطوح مختلف دو ترکیب سبب افزایش آهن و منگنز و کاهش منیزیم قابل عصارهگیری خاک شده ولی تأثیری روی، مس و کلسیم قابل عصارهگیری نداشت. سطوح مختلف سبب افزایش عملکردهای گیاه ذرت شد به گونهای که بیشترین عملکرد در سطوح بالای دو ترکیب (L4، L3، S4 و S3) اتفاق افتاد. تیمار محلولپاشی سبب از بین رفتن کلروز برگی شد و توانست عملکردهای سیلو، بلال و ساقه + برگ را نسبت به شاهد افزایش دهد، هر چند این تأثیر به اندازه سطوح بالای دو ترکیب لجن کنورتور و سرباره نبود. همچنین در تیمارهای لجن کنورتور و سرباره جذب آهن، منگنز، روی، مس، کلسیم و منیزیم در عملکردهای گیاه افزایش یافت. بر اساس نتایج این تحقیق سطوح L3 و S3 لجن کنورتور و سرباره میتوانند مناسبترین سطوح این ترکیبات به عنوان کود آهن پیشنهاد شوند.
علیرضا کاظمی، حسین شریعتمداری، محمود کلباسی،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده
از میان عناصر مورد نیاز گیاهان کمبود آهن به عنوان عنصر کم مصرف بیشترین محدودیت را برای محصولات کشاورزی سرتا سر جهان دارد. متخصصین امروزه برای حل مشکل کمبود آهن در گیاهان از روشهای بسیار پر هزینه مانند کاربرد نمکها وکلاتهای آهن، تعدیل مصنوعی پ- هاش خاک و جایگزینی گونههای گیاهی که توانایی زیاد برای جذب آهن دارند، استفاده نمودهاند. استفاده از مواد جامد زاید کارخانجات فولادسازی و ذوبآهن مانند سرباره و لجن کنورتور به عنوان مواد اصلاحی خاک در تغذیه آهن میتوانند مفید باشند. این ترکیبات حاوی درصد قابل توجهی آهن هستند و سالانه به مقدار خیلی زیاد تولید و انباشته میشوند. قابلیت دسترسی زیستی و تحرک عناصر وابسته به شکلهای شیمیایی آنها درخاک است. این تحقیق با هدف مطالعه اثر کاربرد سه ساله لجن کنورتور و سرباره کارخانه ذوبآهن اصفهان بر 1) مقدار آهن قابل جذب، 2) شکلهای شیمیایی آهن و 3) چگونگی توزیع این شکلها در خاک سطحی و عمقی سه خاک آهکی در قالب طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار، در سه تکرار و در دو عمق طی سه سال متوالی اجرا شد. کاربرد سرباره و لجن کنورتور برای یک، دو و سه سال متوالی سبب شد بیش از 99% آهن در فرمهای باقیمانده، متصل به اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، آمورف و آزاد و کمتر از 1% آهن در سایر فرمهای شیمیایی قرار گیرد. نتایج نشان داد کاربرد سرباره و لجن کنورتور طی سه سال متوالی باعث افزایش معنی دار شکلهای شیمیایی آهن و آهن قابل جذب در خاک هر سه مزرعه شد.
مجید حجازی مهریزی، حسین شریعتمداری، مجید افیونی،
جلد 17، شماره 64 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1392 )
چکیده
استفاده از لجن فاضلاب به عنوان کود آلی در خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک ایران مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی آثار تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب شهری بر شکلهای معدنی فسفر در خاک و ارتباط آنها با قابلیت دسترسی فسفر و عملکرد گندم در مقایسه با تیمار شاهد بود. بدین منظور سطوح 50 و 100 مگاگرم بر هکتار لجن فاضلاب ( به عنوان سطوح کوددهی) و تعداد یک، 3 و 5 مرتبه کوددهی (به عنوان دفعات کوددهی) در یک خاک آهکی به همراه تیمار شاهد در نظر گرفته شد. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. نمونههای مرکب خاک در پایان سال پنجمین کوددهی از عمق 0-30 سانتیمتری برداشت شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطح و دفعات کوددهی مقدار دیکلسیم فسفات(Ca2-P)، اکتاکلسیم فسفات (Ca8-P)، آپاتایت (Ca10-P)، فسفات آلومینیوم (Al-P)، فسفات آهن (Fe-P) و فسفر قابل جذب خاک افزایش ولی مقدار فسفر محبوس شده(OC-P) کاهش یافت. آثار باقیمانده لجن در یک بار کوددهی سبب افزایش مقدار شکلهای مختلف فسفر در مقایسه با تیمار شاهد گردید. به غیر ازOC-P، بین شکلهای معدنی فسفر و فسفرعصارهگیری شده به روش اولسن، عملکرد گندم و جذب فسفر همبستگی مثبت و معنیداری دیده شد. نتایج این تحقیق نشان داد کاربرد لجن فاضلاب در خاک سبب افزایش شکلهای فسفر معدنی و قابلیت دسترسی فسفر شده است.
بهاره دانش بخش، امیر حسین خوشگفتارمنش، حسین شریعتمداری،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تغذیه روی بر مقدار ترشح فیتوسیدروفور ریشه در سه رقم گندم نان (روشن، کویر و بککراس-روشنبهاره) با روی- کارایی متفاوت بهصورت آبکشت انجام شد. بذرهای گندم در ماسه سترون کاشته شده و حدود دو هفته پس از کاشت گیاهان به محلول غذایی حاوی تیمارهای روی منتقل شدند. ده روز بعد از اعمال تیمار روی، فیتوسیدروفور ترشح شده از ریشه گیاه جمعآوری و به روش آزادسازی مس از رزین اندازهگیری گردید. حدود یک ماه پس از اعمال تیمارهای روی گیاهان برداشت شد و غلظت آهن و روی در ریشه و شاخسار اندازهگیری شده و مقدار کل (جذب) آهن و روی شاخسار محاسبه شد. در رقم روشن، کاربرد روی غلظت و مقدار کل روی شاخسار را افزایش داد در حالیکه اثر معنیداری بر غلظت و مقدار کل روی شاخسار در رقم-های کویر و بککراسروشن بهاره نداشت. افزودن روی به محلول غذایی، غلظت و مقدار کل آهن شاخسار را در تمامی ارقام گندم کاهش داد اگرچه این کاهش معنیدار نبود. تغذیه روی غلظت آهن ریشه را در رقمهای کویر و بککراس روشن بهاره کاهش داد ولی اثر معنیداری بر غلظت آهن ریشه رقم گندم روشن نداشت. از طرف دیگر تغذیه روی غلظت روی ریشه در رقمهای روشن و کویر را افزایش داد ولی باعث کاهش معنیدار غلظت روی ریشه در رقم بککراسروشنبهاره شد. اثر تغذیه روی بر مقدار ترشح فیتوسیدروفور ریشه در ارقام گندم، متفاوت بود. تغذیه روی باعث افزایش ترشح فیتوسیدروفور در رقم گندم روشن شد ولی در سایر رقمها اثر معنیداری نداشت.
عفیفه موسوی، فاطمه خیامیم، حسین خادمی، حسین شریعتمداری،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده
تا کنون مطالعه ای در رابطه با مقایسه رهاسازی پتاسیم از کانیهای مقاوم پتاسیم دار در ایران صورت نگرفته است. این پژوهش با هدف مقایسه سینتیک رهاسازی پتاسیم از فلدسپار و موسکویت، تحت تأثیر عصاره گیرهای آلی و معدنی به روش عصاره گیری متوالی انجام شد. مطالعه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل نوع کانی (موسکویت و فلدسپارهای یزد و وارد آمریکا)، نوع عصاره گیر (کلریدکلسیم، اسیدهای اگزالیک و سیتریک) با غلظت 01/0 مولار و 6 زمان عصاره گیری 1، 2، 4، 8، 24 و 48 ساعت بودند. نتایج نشان داد رهاسازی پتاسیم از موسکویت 8-6 برابر فلدسپارها است. تأثیر نوع عصاره گیر بر سینتیک رهاسازی پتاسیم معنی دار بود، به گونه ای که عصاره گیرهای آلی 3-5/2 برابر بیشتر از کلریدکلسیم پتاسیم آزاد کردند. برازش مدل های سینتیکی نشان داد که معادلات توانی، پارابولیکی و مرتبه اول قادر به توصیف رهاسازی پتاسیم هستند ولی معادله ایلوویچ نمی تواند رهاسازی پتاسیم را به خوبی توجیه کند. در بین سه معادله فوق الذکر معادله توانی بهترین معادله برای برازش دادهها تشخیص داده شد. همچنین بر اساس تطبیق مدلهای فوق الذکر چنین استنباط میشود که آزاد شدن پتاسیم از کانی های مذکور توسط فرآیند پخشیدگی یونها کنترل می شود.
فرناز السادات هدائی کشکوئی، حسین شریعتمداری، محسن حمیدپور، مهران شیروانی،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
پسماند جذب عناصر در خاک دارای اهمیت فراوانی بوده و بر انتقال آلایندهها و زیستفراهمی آنها تأثیر دارد. این پژوهش بهمنظور مطالعه برگشتپذیری جذب کادمیم توسط زئولیت طبیعی فیروزکوه انجام شد. همدماهای جذب براساس جذب کادمیم از محلولهای حاوی غلظتهای مختلفی از کادمیم در گسترهی 1 تا 10 میلیگرم بر لیتر و زمان تعادل 24 ساعت رسم شدند. مطالعه واجذب کادمیم با زئولیت طبیعی با 50 و 100 درصد حداکثر ظرفیت جذب انجام شد. همدماهای جذب به خوبی توسط مدلهای فروندلیخ و کوبله کوریگان توصیف شدند (96/0=R). همدماهای واجذب کادمیم از زئولیت انحراف کمی از دادههای جذب نشان داد که دلالت بر برگشتپذیر بودن جذب دارد. همچنین برای بررسی برگشتپذیری جذب شاخص پسماند ظاهری نیز مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دادکه پسماندی وجود ندارد. بهطور میانگین 75/71 % از میزان جذب اولیه کادمیم پس از پنج مرحله واجذب از زئولیت واجذب شد. آزادسازی چنین مقدار زیادی از کامیم جذب شده در مرحله واجذب نشاندهندهی مناسب بودن جاذب برای استفادهی مجدد میباشد.
سیدعلی محمد میرمحمدی میبدی، شایسته دیبایی، حسین شریعتمداری، ناصر باغستانی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
سازگاری گیاه تاغ به شرایط نامساعد محیطی بالاخص توان رشد آن در خاکهای شور، تناسب این گیاه را برای کنترل شنهای روان، جلوگیری از فرسایش خاک و بیانزدایی به روش بیولوژیکی ایجاد نموده است. بهمنظور مطالعه ویژگیهای اکوفیزیولوژیک گیاه تاغ، برخی از ویژگیهای مهم خاک تحت استقرار دراز مدت این گیاه و ترکیب یونی درختان تاغ در حال رشد در تاغزارهای استان یزد، تعداد 32 درخت همسن و مشابه از 8 ناحیه در دو منطقه چاه افضل و اشکذر انتخاب و ارتفاع و قطر تاج پوشش درختان منتخب و غلظت تعدادی از عناصر موجد شوری در آنها در هر ناحیه اندازهگیری شد. با قطع درختان از محل طوقه و حفر پروفیل در محل استقرار درخت، نمونههای خاک و ریشه به ترتیب از اعماق صفر تا 30، 60- 30، 90-60 و 120- 90 سانتیمتری از چهار جهت اصلی در اطراف درخت جمعآوری و EC، pH، کلر، سدیم و پتاسیم، منیزیم و کلسیم محلول خاک هریک از این نمونهها اندازهگیری شد. شاخص رشد و موجودی سرپای هر یک از درختان منتخب محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که خاک دو منطقه از نظر شوری و مقادیر عناصر کلر، سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم دارای تفاوتهای معنیدار بودند، اما از نظر میزان منیزیم و pH در این دو منطقه تفاوت معنیداری مشاهده نشد. شاخ و برگ درختان این دو منطقه تنها از نظر میزان کلر دارای تفاوت معنیدار بودند و از نظر سایر عناصر اندازهگیری شده تفاوتی نداشتند. ریشه گیاهان مورد آزمایش نیز تنها از نظر مقدار کلسیم دارای تفاوت معنیدار بودند. وضعیت درختان براساس پارامترهای شاخص رشد و موجودی سرپا در منطقه اشکذر، نامناسب (پایین) و در منطقه چاه افضل بالا ارزیابی شد. بهنظر میرسد در منطقه چاهافضل علیرغم شوری بسیار بالاتر، غلظت بالاتر کلسیم و پتاسیم و همچنین نسبت پایینتر سدیم به پتاسیم شرایط بهتری برای رشد و استقرار گیاهان تاغ در مقایسه با منطقه اشکذر فراهم نموده است. تأیید این فرضیه به مطالعات بیشترو بررسی کاربرد کودهای کلسیم و پتاسیم نیاز دارد.
امیررضا کشتکار، حسین شریعتمداری، حمیدرضا ناصری، مهدی تازه،
جلد 21، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1396 )
چکیده
امروزه کاربری نامناسب اراضی و تخریب منابع طبیعی باعث افزایش سیل، فرسایش خاک و غیره شده است .در چنین شرایطی باید با برنامهریزی منسجم در منابع طبیعی با هدف کنترل، احیاء و حفاظت از این منابع اقدام نمود، که مدیریت منابع جامع حوزه آبخیز چنین اهدافی را برآورده خواهد کرد. مدیریت جامع آبخیز، مدیریتی هماهنگ و موزون بر سیستمهای فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی و اقتصادی بوده و شرایطی فراهم میسازد که ضمن تأمین منافع جامعه، تأثیر منفی بر منابع به حداقل میرسد. در این تحقیق در راستای اهداف مدیریت منابع به بررسی و ارزیابی آثار معیارهای فیزیکی، اقتصادی و اکولوژیکی برروی تغییرات وضعیت پوشش گیاهی با تأکید بر رفع مشکلات سیل و فرسایش در حوزه آبخیز نهرین طبس به مساحت 8/18 هزار هکتار توسط چهار فعالیت مدیریتی (مدیریت چرایی، بوتهکاری، بذرکاری و کپهکاری) پرداخته شده است. در این پژوهش بهمنظور ارزیابی پیامدهای اقتصادی، اکولوژیک و فیزیکی بهترتیب از شاخصهای هزینه و درآمد ناخالص، شاخص پوشش گیاهی وزندهی شده و میزان حجم رواناب و سیل، استفاده و سپس براساس نظرات کارشناسی اقدام به ارزیابی گزینهها از طریق ماتریس مقایسه زوجی گردید و درنهایت اولویتبندی سناریوها با بهکارگیری تکنیک تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. نتایج نشان داد که معیار اقتصادی بهعنوان مهمترین معیار و فعالیت مدیریتی کپهکاری و سناریو شماره 16 که شامل کلیه فعالیتهای مدیریتی بود بهعنوان گزینه بهینه و برتر تعیین گردیدند.
وجیهه شاهرخ، حسین خادمی، حسین شریعتمداری،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
با وجود اهمیت پتاسیم در تغذیه درختان پرتقال و استفاده از کودهای پتاسه، اطلاعات کمی درباره میزان رهاسازی پتاسیم در ریزوسفر و خاکهای زیر کشت این محصول وجود دارد. لذا بهمنظور بررسی هوادیدگی کانیهای میکایی و تغییر شکلهای مختلف پتاسیم در خاکهای زیرکشت درختان پرتقال، از یک باغ بزرگ پرتقال در شهرستان داراب دارای درختان با سنین 5، 10 و 20 ساله از توده خاک و ریزوسفر درختان و همچنین خاک کشت نشده از سه عمق 30-0، 60-30 و 100-60 سانتیمتری نمونهبرداری شد. غلظت پتاسیم محلول، تبادلی، غیرتبادلی و کانیهای رسی خاکها اندازهگیری شد. نتایج بیانگر کاهش میانگین پتاسیم محلول و تبادلی خاکهای زیر کشت نسبت به خاکهای کشت نشده است. میزان پتاسیم غیرتبادلی در خاکهای زیر کشت درختان 20 ساله نسبت به درختان دیگر و خاکهای کشتنشده کاهش نشان میدهد. در تمامی نمونهها با افزایش عمق از میزان پتاسیم محلول و تبادلی کاسته میشود. همچنین تغییرات کانیهای رسی نشاندهنده کاهش مقدار کانی ایلیت و افزایش کانیهای اسمکتیت و مختلط ایلیت- اسمکتیت با افزایش سن باغهای مورد مطالعه است. با افزایش سن درختان، گسترش سیستم ریشهای و جذب بیشتر پتاسیم خاک، تغییرات کانیهای رسی نیز با شدت بیشتری صورت گرفته است. لذا بر اساس نتایج بهدست آمده، بهمنظور جلوگیری از کاهش بیش از حد ذخیره پتاسیم در خاکهای زیر کشت درختان پرتقال بهویژه در باغهای با سنین بیشتر، بر کوددهی پتاسیم متناسب با آزمون خاک در منطقه مورد مطالعه تأکید میشود.
فریبا جعفری، حسین خادمی، حسین شریعتمداری، شمس الله ایوبی،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
پژوهشهای گستردهای در زمینه تولید کمپوست و ورمیکمپوست از کودهای دامی و بقایای آلی متفاوت و همچنین غنیسازی آنها با برخی کودهای شیمیایی و مواد اصلاحی گوناگون صورت گرفته است. لیکن تاکنون مطالعهای روی غنیسازی کود دامی با کانیهای رسی انجام نشده است. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات برخی از ویژگیهای کود دامی غنیشده با کانی فلوگوپیت طی فرایند کمپوست شدن با کرم خاکی و بدون آن انجام شد. آزمایش با آرایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در ظروف پلاستیکی درب بسته در شرایط متوسط دمایی 5/27 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5/42 درصد صورت گرفت. فاکتورهای این آزمایش عبارت بودند از: فاکتور اول سطوح مختلف کانی فلوگوپیت (صفر، 20 و 40 درصد وزنی)، فاکتور دوم حضور یا عدم حضور کرم خاکی ایزینیا فوتیدا و فاکتور سوم طول دوره زمانی (5/1، 3، 5/4 و 6 ماه). بعد از نمونهگیری از تیمارهای مختلف در زمانهای مشخص مقدار کربن آلی، نیتروژن کل، پتاسیم، آهن و منیزیم کل و پتاسیم، آهن و منیزیم قابل استفاده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در تمامی تیمارها با گذشت زمان میزان کربن آلی کاهش و میزان نیتروژن، پتاسیم، آهن و منیزیم کل و قابل استفاده افزایش یافت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که درصد قابل توجهی از غلظت کل عناصر موجود در تیمارهای بدون فلوگوپیت بهصورت قابل استفاده است اما در تیمارهای حاوی فلوگوپیت غلظت قابل استفاده عناصر با گذشت زمان بهواسطه رهاسازی توسط کانیهای رسی فلوگوپیت و تجزیه کود دامی با سرعت کمتری افزایش یافته است. در مجموع بهنظر میرسد غنیسازی کود با فلوگوپیت تأمین عناصر غذایی همچون پتاسیم، منیزیم و آهن را برای مدت طولانیتری نسبت به کمپوستهای غنینشده تضمین کند.
شاهرخ شاهمنصوری، محمد رضا مصدقی، حسین شریعتمداری،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
از آنجا که افزایش سریع جمعیت، چالشهای بیسابقهای را برای تولید منابع غذایی مناسب و اقتصادی ایجاد میکند، سیستمهای تولید گلخانهای کشت بدون خاک مورد توجه قرار گرفته است. اجزای بسترهای رشد مورد استفاده در باغبانی اغلب بر اساس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و بهویژه توانایی آنها برای تأمین کافی آب و اکسیژن برای ریشهها انتخاب میشوند. این پژوهش برای بررسی امکان استفاده از برخی از بقایای کشاورزی (خاک¬اره و کاه گندم) و سه نوع پشمسنگ (خام، حلاجی شده و حلاجی- سرند شده) بهعنوان جایگزینی برای بسترهای رشد تجاری رایج و گران مانند کوکوپیت و پیت انجام شد. ویژگیهای هیدرولیکی، تهویهای و شیمیایی متعددی شامل آب به آسانی قابل دسترس (EAW)، هوا پس از آبیاری (AIR)، گنجایش نگهداشت آب (WHC)، گنجایش بافری آب (WBC)، مقدار رطوبت اشباع (θs)، چگالی ظاهری (BD)، تخلخل کل (TP)، زمان نفوذ قطره آب (WDPT)، pH و رسانایی الکتریکی (EC) در بسترهای مورد بررسی اندازهگیری و امتیازدهی شدند. پشمسنگ خام ذرات درشتتری نسبت به پشمسنگهای حلاجی شده داشت که سبب شد آب خود را سریعتر از دست بدهد. فرآوری پشمسنگ خام سبب کاهش مقدار رطوبت اشباع و هدایت هیدرولیکی اشباع بهدلیل کاهش اندازه ذرات شد. چهار بستر مورد بررسی خیلی خوب و یک بستر خوب ارزیابی شدند. بیشترین و کمترین امتیاز بهترتیب برای دو بستر خاک اره (34) و پشمسنگ حلاجی شده (30) بهدست آمد. بسترهای رشد مورد بررسی با مقادیر زیاد TP، EAW و WHC و مقادیر کم BD ، EC و WDPT در کشتهای گلخانهای به صورت منفرد یا در ترکیب با سایر بسترهای رایج دیگر قابل استفاده خواهند بود.