جستجو در مقالات منتشر شده


28 نتیجه برای سمیع

مجید طغیانی، عبدالحسین سمیع، عباسعلی قیصری،
جلد 7، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

در این آزمایش از 288 قطعه جوجه یک‌روزه گوشتی نژاد لهمن در چارچوب یک طرح کاملاً تصادفی، به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×2 (سه سطح شدت محدودیت × دو سطح تراکم مواد مغذی) با چهار تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. جوجهها در 7-13 روزگی، تحت محدودیت کیفی غذایی با شدتهای صفر، 25 و 50 درصد قرار گرفته، پس از دوران محدودیت تا سن 21 روزگی با جیرههای تنظیم شده بر اساس توصیه NRC، و یا 10 درصد پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین بیشتر از NRC تغذیه شدند. برای رقیق‌سازی جیرههای مورد استفاده در اعمال محدودیت، پوسته شلتوک برنج به کار رفت که هیچ گونه ارزش انرژی‌زایی نداشت. وزن بدن، مصرف غذا، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذا در سنین مختلف، و اجزای لاشه شامل کبد، روده و چربی حفره شکمی در سن 49 روزگی اندازه‌گیری، و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. شدت محدودیت باعث کاهش وزن بدن و نامناسب‌تر شدن ضریب تبدیل غذا در پایان دوره محدودیت، در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>P). ولی پدیده رشد جبرانی سبب شد در تمامی گروه‌های آزمایشی اختلاف وزن ایجاد شده تا سن 49 روزگی جبران گردد. شدت محدودیت و افزایش تراکم پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین جیره بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا در طی دوران پایانی (42 تا 49 روزگی) و در کل دوره بعد از محدودیت (13 تا 49 روزگی) تأثیر معنی‌داری نداشت (05/0<P). هم چنین شدت محدودیت و تراکم مواد مغذی جیره بر اجزای لاشه اندازه گیری شده نبود(0/05<P). نتایج پژوهش نشان داد که با اعمال محدودیت غذایی جوجه های گوشتی در سنین اولیه ( بویژه 25 درصد محدودیت) و استفاده از جیره های تنظیم شده بر اساس NRC، می توان به دلیل بروز پدیده رشد جبرانی در پایان دوره پرورش، ورزن مشابه با جوجه های تغذیه آزاد اتظار داشت.

0


محمدامین سمیع، کریم کمالی، علی‌اصغر طالبی، یعقوب فتحی‌پور،
جلد 7، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده

پارامترهای جمعیت سفید بالک پنبه[ (Bemisia tabaci (Genn.) (Hom.: Aleyrodidae)]  در سال 1380 مورد بررسی قرار گرفت. برای این هدف برگ‌های پنبه آلوده به پوره‌ها وشفیره‌های این آفت از کشت‌زارهای پنبه داراب، قم، ساوه، گنبد،گرگان، ورامین، گرمسار، ارزوییه (کرمان) و شوشتر(خوزستان) گردآوری شدند. پوره‌ها و شفیره‌ها در اتاق رشد تحت شـرایط دمای2±24 درجه سانتی‌گراد، رطوبت نـسبی 3±55 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی روی پنبه رقم ورامین 76 پرورش داده شدند. حشرات کامل هر یک از جمعیت‌های گردآوری شده پس از خارج شدن از پوسته شفیرگی روی گلدان‌های حاوی بوته پنبه که از پیش کاشته شده و به مرحله گلدهی رسیده بودند، رها شدند. برای نگه‌داری و جلوگیری از درهم شدن حشرات هر منطقه از قفس‌های توری به ابعاد70×50×40 سانتی‌متر بهره‌گیری شد. در این بررسی از هر جمعیت 40 سفیدبالک ماده جفت‌گیری کرده، مطالعه شد. هر سفیدبالک ماده به همراه دو نر جداگانه در داخل قفس‌های برگی ساخته شده از ظروف پلاستیکی شفاف به ابعاد 3×10×13 رها شد و هر 24 ساعت یک‌بار این حشره به قفس جدید حاوی برگ پنبه متصل به بوته منتقل و برگ قبلی برای ادامه رشد تخم‌ها و اندازه‌گیری پارامترهای تولید مثل نگه‌داری گردید. نتـایج نشان داد نرخ ذاتی افزایـش جمـعیت [( Intrinsic rate of increase (r] برای جمعـیت‎های داراب، قم، سـاوه، گنبد، گرگان، ورامین، گرمسار، ارزوییه و شوشتر به‌ترتیب 0401/0، 0719/0، 0750/0 ، 0602/0، 0682/0، 0774/0، 0876/0، 0751/0 و 0988/0 نتاج ماده در هر ماده در روز، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت[(Doubling time(DT) ]  به‌ترتیب 26/17، 63/9، 24/9،51/11، 16/10، 94/8، 91/7، 22/9 و 083/7 روز و میانگین مدت‌زمان یک[( نسلMean generation time (T) ]  به‌ترتیب72/28، 9/28، 74/28، 13/28، 68/28، 53/27، 12/29، 21/28، 84/26 روز به‌دست آمد. سایر پارامترهای جمعیت از جمله نرخ متناهی افزایش جمعیت، نرخ ذاتی تولد، نرخ ذاتی مرگ و توزیع سنی نیز محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین پارامترهای جمعیت بخصوص نرخ ذاتی افزایش جمعیت در جمعیت‌های سفیدبالک پنبه اختلاف معنی‌دار وجود دارد ، به‌طوری که جمعیت جمع‌آوری شده از داراب دارای کمترین r و جمعیت مربوط به شوشتر دارای بیشترین r بود. این اختلاف نشان‌دهنده این‌است که اختلاف درونی و ذاتی در جمعیت‌ها وجود داشته و سرعت افزایش جمعیت در جمعیت جمع‌آوری شده از شوشتر بیشتر است..
علی اسدی الموتی، مسعود علیخانی، غلامرضا قربانی، عبدالحسین سمیعی،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده

هدف از این آزمایش بررسی ویژگی‌های سیلوی ارزن تهیه شده در آزمایشگاه به‌عنوان یک علوفه جایگزین در سال‌ها‌ی خشک و تعیین اثر افزودنی‌ها بر کیفیت تخمیر آن بود. علوفه ارزن در دو مرحله شیری و خمیری نرم دانه، بدون افزودنی یا با استفاده از جو، ملاس، اسیدفرمیک ، تلقیح باکتری‌های تولید کننده اسید لاکتیک و ترکیب ملاس و باکتری در قالب یک طرح کاملاً تصادفی و به‌صورت فاکتوریل 2 * 6 سیلو شد. مرحله برداشت تأثیری بر مقدار دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، ظرفیت بافرینگ، کربوهیدرات‌های محلول در آب، نیتروژن نامحلول در شوینده اسیدی، نیتروژن آمونیاکی و قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی نداشت، ولی مقادیر ماده خشک، پروتئین خام و pH سیلو در دو مرحله برداشت به‌طور معنی‌داری متفاوت بود. وقوع تخمیر کلستریدیایی در سیلوهای شاهد منجر به اتلاف ماده خشک و افزایش سطوح نیتروژن آمونیاکی (24 درصد نیتروژن کل)، اسیدبوتیریک (2/0 درصد) و اسید استیک (33/1درصد) نسبت به سایر تیمارها شد. بین افزودنی‌ها کمترین نیتروژن آمونیاکی مربوط به افزودن اسیدفرمیک بود (54/4 درصد نیتروژن کل) و بالاترین تولید اسیدلاکتیک و کمترین اسید بوتیریک به ترتیب در تیمار حاوی ملاس و ترکیب ملاس و باکتری دیده شد. تعیین قابلیت هضم سیلوهای ارزن در آزمایشگاه نشان دهنده افزایش قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی همه سیلوهای حاوی افزودنی نسبت به سیلوی شاهد بود. افزودن ملاس و ترکیب ملاس و باکتری بیشترین قابلیت هضم ماده خشک را درپی داشت ( به ترتیب با 1/63 و 34/64 درصد)، ولی اختلاف معنی‌داری بین قابلیت هضم سیلوهای حاوی جو، اسیدفرمیک و باکتری دیده نشد. نتایج این آزمایش نشان داد که برای تهیه یک سیلوی با کیفیت ارزن، افزودن یک منبع کربوهیدرات محلول به سیلو ضروری بوده و بدون حضور این منبع کربوهیدراتی، تلقیح باکتریایی لزوماً سیلوی مناسبی تولید نخواهد کرد.
علی آقائی، جواد پوررضا، آرش پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی آثار سطوح مختلف جایگزینی یولاف به جای ذرت (صفر ،10، 20، 30 و 40 درصد) و اثر مکمل آنزیم بتا- گلوکاناز (صفرو 1/0 درصد) بر عملکرد جوجه‌های گوشتی اجرا شد. در این آزمایش از480 قطعه جوجه گوشتی نژاد آرین به مدت 8 هفته (از سن 1تا56 روزگی) استفاده شد. آزمایش در یک طرح بلوک‌های کامل تصادفی به روش فاکتوریل با 10 تیمار و 3 تکرار (16 قطعه در هر تکرار) انجام گرفت. نتایج نشان دادند جوجه‌هایی که 10 درصد یولاف همراه با مکمل آنزیم دریافت کردند وزن بالاتری نسبت به تیمارهای دیگر داشتند. مصرف 40 درصد یولاف در جیره به طور معنی‌داری (P<0.05) وزن بدن را کاهش داد.ضریب تبدیل غذایی با افزایش مصرف یولاف افزایش غیر معنی‌داری یافت و آنزیم باعث کاهش ضریب تبدیل غذایی گردید. افزایش درصد یولاف در جیره باعث کاهش درصد لاشه و افزایش وزن پانکراس شد، ولی با مصرف آنزیم درصد لاشه بیشتر شد و وزن پانکراس کاهش یافت. درصد کلسیم و فسفر استخوان درشت نی با افزایش درصد یولاف جیره کاهش غیر معنی‌داری نشان دادند ولی کاهش درصد خاکستر معنی‌دار بود(01/P<0) و افزودن آنزیم باعث افزایش میزان کلسیم و فسفر و خاکستر استخوان درشت نی گردید. در مناطقی که تولید ذرت محدود است، حداکثر تا30 درصد جایگزینی یولاف به همراه مکمل آنزیم در جیره جوجه‌های گوشتی می‌تواند مفید واقع شود.
محمدجواد آگاه، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع، حمیدرضا رحمانی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده

این آزمایش به ‌منظور مطالعه آثار استفاده از سطوح مختلف نخود (رقم کابلی) با روش‌های عمل‌آوری متفاوت برعملکرد جوجه‌های‌گوشتی انجام شد. از 576 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس در یک آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با شانزده تیمار و برای هر تیمار 3 تکرار 12 قطعه‌ای استفاده شد. فاکتور اول شامل سه سطح نخود (10، 20 و 30 درصد) و فاکتور دوم شامل پنج شیوه عمل آوری نخود (خام، پخته شده به مدت 10 و 20 دقیقه و خیسانده شده به مدت 24 و 48 ساعت) بود. تیمارها شامل یک جیره شاهد (بدون نخود) و پانزده جیره آزمایشی بود که همگی دارای انرژی و پروتئین یکسان بودند. مدت انجام آزمایش 8 هفته (از سن 1 تا 56 روزگی) بود. اضافه وزن بدن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در سه دوره سنی7 تا 21، 7 تا 42 و 7 تا 56 روزگی اندازه‌گیری شد. درصد وزن لاشه، درصد وزن چربی حفره شکمی، درصد وزن روده و درصد وزن لوزالمعده به وزن زنده در پایان دوره آزمایشی محاسبه شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار اضافه وزن در دوره‌های سنی7 تا 42 و7 تا 56 روزگی و مربوط به جوجه‌های تغذیه شده با جیره حاوی 30 % نخود و با شیوه عمل آوری 48 ساعت خیساندن بودکه تفاوت آن با جیره شاهد معنی‌دار بود (05/0> P). اثر سطح نخود مصرفی و اثر شیوه عمل‌آوری بر خوراک مصرفی جوجه‌ها در دوره سنی 7 تا 56 روزگی معنی دارنبود. آثار متقابل سطح نخود در شیوه عمل‌آوری بر ضریب تبدیل غذایی در سه دوره سنی معنی‌دار نبود. اثر سطح نخود مصرفی و اثر شیوه عمل‌آوری بر درصد وزن لاشه، درصد وزن چربی محوطه شکمی و درصد وزن روده به وزن زنده معنی‌دار نبود، ولی بر درصد وزن لوزالمعده به وزن زنده معنی‌دار شد (05/0> P). بنابراین به نظر می‌رسد که نخود به‌ عنوان یک منبع خوب انرژی و پروتئین در شرایط کمبود ذرت و سویا، می‌تواند به ‌صورت خام تا سطح 20 % و به صورت خیسانده شده به مدت 48 ساعت تا سطح 30% نیز در جیره جوجه‌های گوشتی استفاده شود.
محمدرضا عبادی، جواد پوررضا، محمدعلی ادریس، جلال جمالیان، عبدالحسین سمیع، سیداحمد میرهادی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

به منظور بررسی و تعیین مقدار اسیدهای آمینه و قابلیت دسترسی آنها در ارقام مختلف سورگوم با مقدار تانن متفاوت، سه رقم سورگوم کم تانن (09/0%)، متوسط تانن (19/0%) و پرتانن (37/0%) تحت شرایط یکسان زراعی کشت شده و پس از برداشت و تعیین ترکیبات شیمیایی و تانن، مقدار اسیدهای آمینه در هر سه رقم تعیین گردید. قابلیت دسترسی اسیدهای آمینه با استفاده از خروس‌های فاقد روده کور و روش سیبالد تعیین شد. نتایج نشان داد که متیونین و سیستین به ترتیب اولین و دومین اسید‌های آمینه محدود کننده در ارقام کم و متوسط تانن بودند، در حالی که در رقم پرتانن لیزین اولین (166/0%) و متیونین دومین (176/0%) اسید‌های آمینه محدود کننده بودند. مقدار متیونین در رقم کم تانن 114/0% ، متوسط تانن 182/0% و در پرتانن 176/0% بود. علی‌رغم پایین‌تر بودن پروتئین خام در سورگوم پرتانن (10%)، درصد اسیدهای آمینه هیستیدین، ایزولوسین و متیونین در بخش پروتئین در این رقم بالاتر از دو رقم دیگر بود. با افزایش مقدار تانن از قابلیت دسترسی اسیدهای آمینه کاسته شد و همه اسیدهای آمینه در رقم پرتانن قابلیت دسترسی کمتری نسبت به ارقام کم و متوسط تانن داشتند (05/0> P). در دو رقم پر و کم تانن، متیونین و در رقم متوسط تانن، اسیدگلوتامیک بالاترین قابلیت دسترسی را نسبت به سایر اسیدهای آمینه نشان دادند. بیشترین تأثیر تانن بر اسید آمینه پرولین بود، به‌طوری که قابلیت دسترسی آن از 55/91% در رقم کم تانن به 82/84% در متوسط تانن و به 82/22% در پرتانن کاهش یافت (05/0> P).
مریم فضلعلی پور، بابک ربیعی، حبیب اله سمیع زاده لاهیجی، حسین رحیم سروش،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده

  استفاده از روش‌های گزینش چند صفتی برای انتخاب گیاهان مطلوب از نظر مجموعه‌ای از صفات کمی مؤثرتر از روش انتخاب مستقیم می­تواند باشد. در این تحقیق، 87 بوته F 2 حاصل از تلاقی بین ارقام غریب و IR28 برنج، به منظور ارایه شاخص‌های گزینشی مناسب برای اصلاح عملکرد و صفات مرتبط با آن، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال زراعی 1383 مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد روز از کاشت بذرهای جوانه زده تا رسیدگی کامل، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، وزن صد دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، طول و عرض دانه بود. نتایج حاصل نشان داد که در بین صفات اندازه‌گیری شده، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت هر کدام با مقدار 99/0 و عرض برگ پرچم با مقدار 35/0 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان وراثت­پذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه اثرات مستقیم مثبت بر روی عملکرد دانه داشتند. برآورد پنج شاخص گزینشی مختلف براساس دو شاخص بهینه و پایه نشان داد که با استفاده از گزینش بر مبنای صفاتی نظیر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه، با توجه به اثرات مستقیم ژنتیکی (ضرایب علیت ژنتیکی) و وراثت‌پذیری آنها به عنوان ارزش‌های اقتصادی، می‌توان به شاخص‌های برتر و مناسب جهت اصلاح جمعیت دست یافت. به علاوه نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از هر دو شاخص بهینه و پایه، پیشرفت ژنتیکی تقریباً مشابهی برای صفات مورد مطالعه ارایه می‌دهند . به هر حال استفاده از شاخص پایه به دلیل سهولت محاسبات و تفسیر نتایج بر شاخص بهینه ارجحیت داشته و پیشنهاد می‌گردد.


مهناز کریمی، معظم حسن‌پور اصیل، حبیب‌ا... سمیع‌زاده لاهیجی، سهیلا تالش ساسانی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده

جهت بررسی اثر دما و تیمارهای مختلف شیمیایی، گل های بریدنی هیبرید آسیاتیک لیلیوم، رقم’Pisa‘، آزمایشی فاکتوریل بر پایه کاملا تصادفی با 16 تیمار شیمیایی و 3 تکرار انجام شد. گل های بریدنی لیلیوم که در مرحله رنگ گرفتن اولین غنچه گل برداشت شده بودند با ترکیبی از مواد مختلف شیمیایی با غلظت های متفاوت جداگانه و یا در ترکیب با یکدیگر به شرح زیر به کار رفتند: این مواد عبارت‌اند از ساکاروز، 8- هیدروکسی کوئینولین سولفات، اسید سیتریک، کینتین، اسید جیبرلیک و آب مقطر به عنوان شاهد که به مدت 24 ساعت تیمار شدند. سپس گل های بریدنی در آب مقطر در دو دمای 4 و 22 درجه سانتی‌‌گراد قرار گرفتند. تأثیر تیمارهای اعمال شده روی طول عمر گل، طول عمر برگ، میزان جذب آب، قطر گل، درصد مواد جامد محلول گلبرگ ها و وزن تر گل ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دمای 4 درجه سانتی‌‌گراد نسبت به دمای 22 درجه سانتی‌‌گراد بیشترین تأثیر را در افزایش طول عمر و حفظ ویژگی های کمـّی و کیفی گل بریدنی لیلیوم پس از انبار داشت. در بین تیمارهای شیمیایی تیمار کینتین + ساکاروز در افزایش طول عمر گل و میزان مواد جامد محلول، تیمار اسید جیبرلیک + کینتین در افزایش طول عمر برگ، تیمار هیدروکسی کوئینولین سولفات در افزایش جذب آب توسط گل‌های بریدنی، تیمارهای کینتین + ساکاروز، اسید جیبرلیک + هیدروکسی کوئینولین سولفات و اسید جیبرلیک + اسید سیتریک در افزایش قطر گل ها بیشترین تأثیر را داشتند.


مهدی رحیمی، بابک ربیعی، حبیب‌اله سمیع‌زاده لاهیجی ، علی کافی‌قاسمی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده

برای ارزیابی ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی ارقام برنج، شش رقم برنج در سال 1384 به‌صورت یک طرح دای‌آلل یک طرفه با یکدیگر تلاقی داده شدند. در سال 1385 والدها و نتاج آنها در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار کشت و 10 صفت در آنها اندازه‌گیری شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از وجود تفاوت‌های ژنتیکی معنی‌دار بین ارقام و هم‌چنین ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی والدها و هیبریدها بود. بدین ترتیب وجود اثر افزایشی و غیرافزایشی ژن‌ها در کنترل صفات مورد مطالعه محرز گردید. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه دای‌آلل به روش‌های دوم و چهارم گریفینگ، سهم اثر افزایشی ژن‌ها در کنترل صفات دوره رشد رویشی، ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد خوشه در بوته و طول دانه قهوه‌ای بیشتر از اثر غیرافزایشی ژن‌ها بود، درحالی‌که سایر صفات مورد مطالعه بیشتر تحت کنترل اثر غیرافزایشی ژن‌ها قرار داشتند. هم‌چنین مقایسه روش‌های دوم و چهارم گریفینگ در ارزیابی صفات حاکی از تفاوت سهم واریانس افزایشی و غیرافزایشی در دو روش بود. به علاوه، ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی حاصل از دو روش در مورد بسیاری از صفات مانند دوره رشد رویشی و زایشی، ارتفاع بوته، تعداد دانه پر در خوشه و عملکرد دانه متفاوت و معنی‌دار بود، به طوری که می‌توان گفت استفاده از نسل‌های والدی در تجزیه دای‌آلل در روش دوم گریفینگ سبب می‌شود که برآورد واریانس‌های ترکیب‌پذیری دارای اریب باشند. بنابراین روش چهارم گریفینگ به دلیل عدم استفاده از والدها از نظر صرفه‌جویی در زمان، هزینه و امکانات، مناسب‌تر از سایر روش‌های گریفینگ بوده و به عنوان یک روش کاربردی پیشنهاد می‌شود.
محمدرضا برکتین، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع، سید علی تبعیدیان، ابراهیم روغنی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده

این آزمایش به منظور تعیین اثر سطوح مختلف جایگزینی پلت چسبان پروتئینی آمت به جای پودر ماهی بر عملکرد و قابلیت هضم مواد مغذی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 400 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه راس و با 5 تیمار و 4 تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل جایگزینی پنج سطح آمت ( صفر (گروه شاهد)، 5/1، 3، 5/4 و 6 درصد) به جای پودر ماهی بودند. اضافه وزن و مصرف خوراک در سنین 21، 42و 49 روزگی اندازه‌گیری و نهایتا ضریب تبدیل غذایی نیز محاسبه گردید. قابلیت هضم مواد مغذی و انرژی قابل سوخت و ساز جیره‌ها نیز به روش نمونه‌گیری از فضولات انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد، سطوح 5/4 و 6 درصد آمت، باعث کاهش مصرف خوراک شد (01/0>P). مصرف خوراک به ترتیب در تیمارهای 5/1 درصد، صفر و 3 درصد آمت بالاتر بود. در کل دوره بیشترین اضافه وزن مربوط به تیمارهای حاوی 5/1 درصد آمت و شاهد بود (01/0>P) در دوره آغازین تیمار 5/1 درصد آمت ضریب تبدیل غذایی را بهبود بخشید (01/0>P). تیمار 6 درصد آمت در تمامی دوره ها و تیمار 5/4 درصد در دوره پایانی و کل دوره موجب افزایش ضریب تبدیل غذایی شد. درصد چربی حفره بطنی تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. سطوح مختلف جایگزینی به غیر از سطوح 6 درصد آمت اثر معنی‌داری بر بازده لاشه نداشتند. سطح 5/1 درصد آمت انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری جیره را به‌طور معنی‌داری (01/0>P) نسبت به شاهد افزایش داد. به نظر می رسد افزودن پلت چسبان آمت در سطح 5/1 درصد بتواند اثرات مثبتی بر عملکرد جوجه های گوشتی و انرژی قابل سوخت و ساز جیره داشته باشد.


عبدالهادی رستاد، عبدالحسین سمیع، فرزاد دانشور،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده

  به منظور بررسی اثر پودر آب پنیر و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس- باکتوسل بر عملکرد جوجه‌های گوشتی آزمایشی با 300 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و تعداد 15 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. در روز 30 ام جهت یکسان نمودن تعداد مرغ وخروس‌ها در هر قفس تعداد جوجه‌ها به 10 قطعه در هر تکرار تقلیل یافت. جیره‌ها شامل جیره شاهد (فاقد پروبیوتیک و پودر آب پنیر) و سطوح 500 و750 گرم در تن پروبیوتیک و هر سطح از سطوح ذکر شده با و بدون 2 درصد پودرآب پنیر بودند. افزایش وزن روزانه، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذایی در دوره‌های مختلف پرورش و خصوصیات لاشه شامل وزن، گردن، جگر، بال، قلب، و چربی محوطه شکمی در سن 49 روزگی اندازه‌گیری و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. استفاده از جیره‌های غذایی حاوی 500 و750 گرم در تن پروبیوتیک به همراه 2 درصد پودر آب پنیر در فاصله زمانی 21-0 روزگی به شکل معنی‌داری بــاعث ایجاد افــزایش وزن بدنی جوجه‌ها نســـبت به سایر جیره‌ها شد(05/0>P). جیره‌های حاوی پودرآب پـنیر بویژه جیره حاوی 750 گرم پروبیوتیک در دوره‌های زمانی 21-0، 42-21 و 49-0 روزگی به شکل معنی‌داری سبب افزایش مصرف خوراک شدند(05/0>P). استفاده از جیره‌های حاوی پودر آب پنیر سبب کاهش معنی‌دار میزان کلسترول پلاسمای خون در 35 روزگی (05/0>P) و هم‌چنین افزایش معنی‌دار تعداد گلبول‌های سفید خون در سنین 21 و 35 روزگی(05/0>P) نسبت به سایر تیمارها گردید. هیچیک از جیره‌های غذایی بر ضریب تبدیل غذایی و خصوصیات لاشه تأثیر معنی‌داری نداشتند(05/0 <P ).


علی مشگلی، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده

  این آزمایش به‌منظور مقایسه زیست فراهمی و بررسی آثار چند نمونه مختلف دی‌کلسیم فسفات تولیدی در کارخانه‌های داخل کشور (ایران فسفات، پرتوبشاش، گدازه (قاسمی)، پویا خجسته، دان رازی کیمیا، فسفر ایران، گلبار شیمی، دان آور) در مرغ‌های تخم‌گذار به اجرا درآمد. 160 قطعه مرغ لگهورن سفید از سویه‌های لاین ـ W36 در سن 36 هفتگی به مدت 3 دوره 28 روزه با 8 جیره (که تنها از لحاظ منبع تأمین کننده فسفر متفاوت بودند) تغذیه و در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 8 تیمار و 4 بلوک و 5 قطعه مرغ به ازای هر بلوک مرتب شدند. آزمایش مدت 90 روز (یعنی تا سن 48 هفتگی) به‌طول انجامید. در این آزمایش صفات مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد پوسته، درصد خاکستر پوسته، فسفر پوسته، کلسیم پوسته، وزن تخم‌مرغ، درصد تولید، مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک و بازده تخم‌مرغ اندازه‌گیری و در نهایت با طرح کرت‌های خرده شده در زمان با طرح پایه بلوک کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. هم‌چنین صفات خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت‌نی در دوره آخر اندازه‌گیری شدند. بین تیمارها از لحاظ ضخامت پوسته، درصد خاکستر پوسته، درصد پوسته، مصرف خوراک، درصد خاکستر استخوان، درصد کلسیم استخوان اختلاف معنی‌داری وجود داشت(05/0 < P ). سایر صفات اندازه‌گیری شده تفاوت معنی‌داری نشان ندادند. ارزش بیولوژیکی نسبی نمونه‌های مختلف بین 85 درصد برای نمونه D تا 7/105 درصد برای نمونه F (ایران فسفات) متغیر بود(05/0 < P ). اثر دوره‌های متفاوت آزمایشی بر صفاتی که در 3 دوره مختلف اندازه گیری شدند، بر مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد خاکستر پوسته، فسفر پوسته، کلسیم پوسته، وزن تخم‌مرغ، تولید تخم‌مرغ، مصرف خوراک و بازده تخم‌مرغ معنی‌دار (05/0 < P ) شد ولی بر صفات ضریب تبدیل خوراک و واحد‌ها و اثر معنی‌داری نداشت. با توجه به روند موجود در نتایج و ارزش بیولوژیکی به دست آمده نمونه F (ایران فسفات) به‌عنوان نمونه بهتر و برتر معرفی شد.


مهدی رمضانی، حبیب ا... سمیع زاده لاهیجی، حسن ابراهیمی کولابی، علی کافی قاسمی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده

به‌منظور مطالعه صفات زراعی و مرفولوژیکی هیبریدهای ذرت در منطقه همدان سینگل کراس‌های زودرس 108, 301، متوسط رس 604، 647 و تری وی کراس 647 و دیررس 704، 711 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان در خرداد 1384 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار مورد کشت قرار گرفتند و 33 صفت مورفولوژیکی و فنولوژیکی با استفاده از 10 بوته تصادفی از دو خط وسط با رعایت اثر حاشیه یادداشت برداری گردید. بیشترین عملکرد دانه متعلق به هیبرید SC 647 و کمترین عملکرد مربوط به رقمSC 301 بود. عملکرد دانه بیشترین هم‌بستگی را با صفت وزن بلال بدون غلاف دارا بود. استفاده از تجزیه به عامل ها به همراه دوران واریماکس نشان داد که 4 عامل مستقل، مجموعاً 03/98 درصد از تغییرات کل داده‌ها را توجیه کردند. بر اساس نمودار پراکنش حاصل از دو عامل اصلی اول که عامل های خصوصیات فنولوژیکی و عملکرد نام‌گذاری شدند، رقم سینگل کراس 704 به‌عنوان رقمی که دارای ببشترین عملکرد علوفه بوده و از نظر شاخص های فیزیولوژیکی نیز برترین بوده و رقم سینگل کراس 647 به‌عنوان رقمی با بیشترین عملکرد دانه و قطر بلال و تعداد دانه در ردیف بود، تشخیص داده شد.
کامران سمیعی، احمد ارزانی، سید علی‌محمد میرمحمدی میبدی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده

نژادهای بومی یک گیاه زراعی به عنوان منابع با ارزش ژنتیکی محسوب می‌شوند. در این تحقیق 20 توده بومی شبدر ایرانی  (.Trifolium resupinatum L) که از نقاط مختلف کشور جمع‌آوری شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. نمونه DNA متعلق به 20 ژنوتیپ شبدر با استفاده از نشانگرهای نیمه‌تصادفی که مکان هدف آنها براساس نواحی برش اتصال اینترون- اگزون (ISJ) است، تکثیر شدند. سی آغازگر نیمه‌تصادفی از دو گروه آغازگرهای با هدف اینترون (IT)و هدف اگزون (ET )در این مطالعه به‌کار رفت که 10 آغازگر تکرار پذیر بوده و ایجاد چند‌شکلی در توده‌های شبدر مورد مطالعه نمودند. تجزیه خوشه ای با استفاده از نرم افزار NTSYS و روش UPGMA و تشکیل ماتریس تشابه جاکارد صورت گرفت. آغازگرها مجموعا تولید 111 باند نمودند که از این تعداد، 93 باند (84%) در بین ژنوتیپ‌های شبدر چند ‌شکل بودند. بیشترین و کمترین قطعات تکثیر شده به ترتیب مربوط به آغازگرهای IT15-31و ET18-4 بود و متوسط تعداد باند برای هر آغازگر 1/11 عدد برآورد شد. براساس تجزیه کلاستر توده‌های شبدر به 5 گروه تقسیم شدند که از آن میان 2 توده کازرون و کرمانشاهی1 هر کدام به تنهایی یک گروه را تشکیل دادند. براساس ماتریس تشابه، کمترین شباهت (42/0) مربوط به توده‌های الویجان و کازرون بود و توده‌های چگنی و هفت‌چین همدانی بیشترین شباهت ژنتیکی را به خود اختصاص دادند. گروه‌بندی حاصله تا حدودی با گروه‌بندی توده‌های شبدر ایرانی براساس مبداء جغرافیایی هم‌آهنگی داشت. با توجه به نتایج به‌دست آمده، می‌توان بیان داشت که استفاده از فن‌آوری PCR با آغازگرهای نیمه‌تصادفی در بررسی تنوع ژنتیکی توده‌های شبدر ایرانی مناسب بوده و آنها را به خوبی از هم متمایز نموده است.
زهرا دانشور راد، مسعود اصفهانی، میرحسن پیمان، محمد ربیعی، حبیب اله سمیع زاده،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده

تأثیر روش‌های مختلف خاک‌ورزی و مدیریت بقایا بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا پس از برداشت محصول برنج طی آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در سال زراعی 84-1383 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل خاک‌ورزی به سه روش، الف) خاک‌ورزی متداول ب) خاک‌ورزی حداقل و ج) بدون خاک‌ورزی، و مدیریت بقایا شامل الف) خارج نمودن بقایا و ب) باقی گذاشتن بقایای برنج بودند. رقم کلزای مورد استفاده‌ هایولا308 بود. در این آزمایش صفات عملکرد دانه، عملکرد و درصد روغن، تراکم بوته، ارتفاع بوته، فاصله پایین‌ترین شاخه خورجین‌دار از سطح زمین، تعداد خورجین در بوته، وزن خشک بوته کلزا و وزن خشک علف‌های هرز، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادکه نوع خاک‌ورزی تأثیر معنی‌داری بر عملکرد دانه داشت. هم‌چنین اثر نوع خاک‌ورزی بر تراکم بوته، ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، فاصله پایین‌ترین شاخه خورجین‌دار از سطح زمین و عملکرد روغن معنی‌دار بود. اثر مدیریت بقایای برنج بر هیچ‌کدام از صفات به غیر از وزن خشک علف‌های هرز معنی‌دار نبود. بیشترین مقادیر شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، در سیستم خاک‌ورزی متداول و خارج نمودن بقایای برنج به‌دست آمد. تجزیه و تحلیل اقتصادی نتایج نشان داد که کشت کلزا در بستری با وجود بقایای برنج و با خاک‌ورزی حداقل، از لحاظ هزینه‌های تولید، علی‌رغم کاهش عملکرد حدود 15درصدی نسبت به روش‌های دیگر، دارای برتری نسبی بوده است.
رسول کوثر، غلامرضا قربانی، مسعود علیخانی، عبدالحسین سمیع، محمد خوروش،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده

به منظور بررسی اث ر سطح و نوع علوفه بر خصوصیات فیزیکی جیره و رفتا ر های خوردن گا وهای شیری ازتعداد ۸ رأس گاو شیرده هولشتین ۲۰ % یونجه خشک + ( ۲۴ % یونجه خشک + ۱۶ % سیلاژ ذرت ۳ ( ۴۰ % یونجه خشک ۲ ( ۴ با جیره هایی شامل ۱ * در قالب طرح مربع لاتین ۴ ۴۰ بود . جیره ۴ نسبت به دیگر : ۱۶ % یونجه خشک + ۲۴ % سیلاژ ذرت استفاده شد . نسبت علوفه به کنسانتره ۶۰ ( ۲۰ % سیلاژ ذرت ۴ با افزایش .(P<۰/ ۱> میلی متر بود ( ۰۵ / جیره ها دارای بیشترین ذرات ۱۹ < میلی متر و فاکتور مؤثر فیزیکی و دارای کمترین میزان ذرات ۱۸ و (P<۰/۰۵) NDF بین جیره ها افزایش پیدا کرد . جیره ۴ نسبت به جیره های ۱ و ۲ حاوی peNDF و NDF میزان سیلاژ ذرت، میزان و مدت زمان جویدن و نشخوار peNDFI و NDFI بین جیر هها، میزان peNDF بیشتری بود . با افزایش سطح سیلاژ ذرت و میزان peNDF جیره ۱ نسبت به دیگر جیر ه ها مدت زمان کمتری .(P<۰/ بیشتری بود ( ۰۵ peNDFI افزایش یافت . جیره ۴ نسبت به دیگر جیره ها دارای گاو های جیره ۱، به مصرف انتخابی علیه ذرات بلند روی آورده بودند . چربی شیر و اسیدیته .(P<۰/ صرف خوردن و جویدن کرده بود ( ۰۵ ۶ رسید . / ۵ و در نهایت به ۰ /۹۵ ،۵/ ۵ به ۸۷ / شکمبه بین جیره ها تفاوت معنی داری نداشت؛ اما با تغذیه جیره های ۱ تا ۴ اسیدیته شکمبه از ۶ بنابراین، افزایش سطح سیلاژ ذرت تا سطح ۶۰ درصد بخش علوفه ای جیره از سویی سبب افزایش مصرف ماده خشک و از سوی دیگر با pH بهبود محتوای دیواره سلولی، محتوای دیواره سلولی فیزیکی مؤثر و ساختار فیزیکی جیرها سبب افزایش در میزان فعالیت جوی دن و شکمبه و در نهایت حفظ درصد چربی شیر شد
صنم صفایی چایی کار، حبیب الله سمیع زاده، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده

برای مطالعه هم بستگی صفات زراعی، مرفولوژیک و فیزیولوژیک و تأثیر آنها بر عملکرد شلتوک ژنوتیپهای برنج در دو شرایط آبیاری مطلوب و تنش رطوبتی، ۴۹ ژنوتیپ برنج در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با ۳ تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. به غیر از آبیاری که در شرایط تنش رطوبتی، ۴۰ روز پس ا ز نشاکاری (حدود مرحله پنجه زنی ارقام ) به طور کامل قطع شد، سایر شرایط آزمایش در دو محیط کاملاً یکسان بود . مقایسه میانگین ژنوتیپ ها، اختلاف معنی داری بین آنها در هر دو شرایط محیطی نشان داد . هم چنین تفاوت عملکرد و اجزای عملکرد هر ژنوتیپ در دو محیط معنی دار بو د. نتایج ضرایب هم بستگی فنوتیپی نشان داد که بیشترین ۰) و در محیط تنش متعلق به / هم بستگی مثبت و معنی دار با عملکرد شلتوک در محیط آبیاری مطلوب متعلق به تعداد خوشه در بوته ( ۹۵ ۰) بود. تجزیه رگرسیون گام به گام در شرایط آبیاری مطلوب، صف ات تعداد خوشه در بوته، میزان آب نسبی / تعداد دانه پر در خوشه ( ۹۲ طول برگ پرچم و تعداد خوشه چه در خوشه را به ترتیب به عنوان صفات م ؤثر بر عملکرد شناسایی نمود، در حالی که در ،(RWC) برگ شرایط تنش، به ترتیب صفات تعداد دانه پر در خوشه، تعداد خوشه در بوته و میزان آب نسبی برگ، صفات موثر بر ع ملکرد بودند . نتایج حاصل از تجزیه علیت نشان داد که در هر دو شرایط محیطی، تعداد خوشه در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد شلتوک داشت . تجزیه به عامل ها، چهار عامل اصلی در هر دو شرایط محیطی معرفی نمود که عامل عملکرد و تولید محصول، عامل فنولوژیک، عامل شاخص برداشت و شکل بوته و عامل کیفیت ظاهری دانه ها نام گذاری شدند . بنابراین، برای گزینش ژنوتیپ های با عملکرد دانه بالا و متحمل به تنش رطوبتی در برنج، می توان صفات تعداد دانه پر در خوشه، تعداد خوشه در بوته و میزان آب نسبی برگ را مورد توجه قرار داد و از طریق ب رآورد شاخص های گزینشی مناسب، گزینش های هم زمانی برای صفات مذکور انجام داد . علاوه بر آن، صفاتی مانند طول خوشه، تعداد خوشه چه در خوشه و طول و عرض برگ پرچم که ه م بستگی معنیداری با عملکرد شلتوک در شرایط تنش رطوبتی نشان دادند، در مرحله بعدی اهمیت قرار میگیرند.
سجاد سمیعی، منوچهر حیدرپور ، سید سعید اخروی،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده

سرریزهای جانبی عمدتاً در شبکه‌های آبیاری و زهکشی و سیستم‌های جمع‌آوری فاضلاب جهت تنظیم جریان به‌کار گرفته می‌شوند. یک راه آسان جهت افزایش عملکرد سرریز جانبی استفاده از پره‌های هادی می‌باشد. در این پژوهش، تاثیر حضور پره‌های هادی بر روی ضریب دبی و دبی عبوری از روی سرریز  جانبی لبه‌تیز مستطیلی بررسی شده است. از سرعت‌سنج ADV برای برداشت سرعت عمود بر تاج سرریز استفاده شده است. با استفاده از داده‌های سرعت، دبی عبوری المانی از روی تاج سرریز برای هر دوحالت با و بدون حضور پره‌های هادی بررسی شد. نتایج نشان داد برای هر دو حالت حضور و عدم حضور پره‌های هادی با افزایش عدد فرود، ‌ضریب دبی و دبی عبوری از سرریز جانبی لبه‌تیز مستطیلی کاهش می‌یابد. همچنین مشخص گردید که با افزایش عدد فرود، پره‌های هادی تأثیر بیشتری بر افزایش ضریب دبی و دبی المانی عبوری از سرریز جانبی دارند. مطالعات این تحقیق نشان داد که دبی المانی در طول سرریز افزایش می‌یابد تا جایی‌که بیشترین دبی المانی از نزدیکی انتهای سرریز خارج می‌شود و با افزایش عدد فرود دبی عبوری المانی از سرریز کاهش می‌یابد. نتایج نشان داد که پره‌های هادی باعث افزایش ضریب  دبی به‌طور متوسط تا 32 درصد می‌شوند.


رامین سمیعی فرد، حمیدرضا متین فر،
جلد 21، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1396 )
چکیده

طیف‌سنجی بازتابندگی روشی سریع و غیرمخرب برای پیش‌بینی‌های ارزان قیمت مشخصات فیزیکوشیمیایی و بیولوژی خاک می‌باشد. روش‌های سنتی تعیین خصوصیات خاک مستلزم صرف هزینه و زمان زیادی بوده به نحوی که عموما بهره برداران تمایل چندانی به استفاده از نتایج طیف‌سنج‌های آزمایشگاهی در مدیریت آب و خاک ندارند. طیف‌سنجی انعکاسی در محدوده طیفی 400 تا 2500 نانومتر (VNIR)، می‌تواند به‌عنوان یک روش جایگزین مناسب برای تخمین خصوصیات خاک مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه، ارزیابی نتایج استفاده از طیف‌سنج آزمایشگاهی در برآورد غلظت عناصر سرب (Pb) و نیکل (Ni) در خاک‌های تحت آبیاری با آب حاصل از تصفیه لجن فاضلاب در محدوده شهر ری و درنهایت مقایسه این نتایج با نتایج حاصل از طیف‌سنج‌های دستگاه جذب اتمی می‌باشد. در این مطالعه از مدل رگرسیون حداقل مربعات جزئی برای برآورد غلظت فلزات سنگین در ارتباط با محتوی کربن آلی خاک استفاده شد و برای ارزیابی عملکرد این مدل از روابط محاسباتی خطای جذر میانگین مربعات استفاده گردید. در این پژوهش پس از تصحیحات طیفی مربوط به حذف باندهای جذب آب ونیز حذف طیف‌‌های ناکار آمد در برآورد فلزات سنگین، از طریق مشتق‌گیری ریاضیاتی از مقادیر طیفی و همچنین به‌دست آوردن طیف‌‌های حذف پایستار، روش‌های برآورد این عناصر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد مقادیر برآورد شده با استفاده از طیف‌‌های مشتق تطابق بیشتری را با نتایج حاصل از طیف‌سنج‌های دستگاه جذب اتمی دارا می‌باشند.

آرش مهدوی، سعید سلطانی کوپائی، رضا مدرس، مسعود سمیعی،
جلد 27، شماره 4 - ( علوم آب و خاک-زمستان 1402 )
چکیده

تغییرات کاربری اراضی یکی از عوامل اصلی تغییر در میزان رواناب سطحی حوزه‌های آبخیز بوده که بررسی آن برای کاهش خسارات حاصل از سیل (جانی و مالی) و اعمال مدیریت صحیح در حوزه‌های آبخیز ضروری است. این در حالیست که حوضه آبخیز نهر اعظم در شمال کلان‌شهر شیراز واقع شده و در سال‌های قبل شاهد لطمات جانی و مالی فراوان به ساکنین شیراز در اثر سیل بوده‌ایم. پژوهش حاضر به‌منظور بررسی رابطه تغییر کاربری با میزان رواناب حوضه آبخیز نهر اعظم شهر شیراز با مساحت 94463 هکتار بوده که با استفاده از مدل SWAT در بازه زمانی 2020-2004 انجام شده است. مدل با استفاده از داده‌های سال 2004 تا 2014 واسنجی و از سال 2015 تا 2020 اعتبارسنجی شده و از تصاویر ماهواره‌ای لندست مربوط به سال‌های 2003 و 2020 استفاده شد. این تصاویر بعد از انجام پیش‌پردازش‌های ضروری با استفاده از روش طبقه‌بندی نظارت شده به 6 کاربری اصلی طبقه‌بندی شده و با استفاده از روش زنجیره مارکوف برای سال 2040 نقشه کاربری اراضی تهیه شد. سپس با مدل واسنجی شده، تأثیر تغییر کاربری سال 2003 و 2040 روی میزان رواناب شبیه‌سازی شده، ارزیابی شد. نتایج مرحله واسنجی حوضه آبخیز نهر اعظم برای مقادیر پارامترهای آماری برای ضریب تبیین، P-Facor وR-Facor  به‌ترتیب 0/77، 0/72، 2/43 و برای مرحله اعتبارسنجی این پارامترهای آماری به‌ترتیب 0/69، 0/65 و 2/3 به‌دست آمد. تحلیل نقشه کاربری نشان می‌دهد که بیشترین تغییر کاربری موجود در منطقه، مربوط به تبدیل مراتع به زمین کشاورزی آبی (142 هکتار) و اراضی شهری (4854 هکتار) بوده که موجب کاهش مراتع می‌شود. همچنین نتایج حاصل از شبیه‌سازی مدل با به‌کارگیری نقشه‌های کاربری سال‌های 2003 و 2040 نشان می‌دهد میزان رواناب به‌طورکلی 33 درصد کاهش می‌یابد. نتایج نشان داد که اگر همه عدم قطعیت‌ها کمینه شود، مدل SWAT واسنجی شده به خوبی می‌تواند نتایج شبیه‌سازی هیدرولوژی قابل‌قبولی در ارتباط با کاربری اراضی ایجاد کند که برای مدیران منابع طبیعی و آب و محیط‌زیست و سیاستمداران و مدیران شهری شیراز مفید باشد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb