82 نتیجه برای کیفیت
فرشته کامیاب، علی وزوایی، علی عبادی، بهمن پناهی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
مطالعه روی 10 ژنوتیپ نر به منظور تعیین زمان گلدهی، کمیـّت و کیفیت دانه گرده انجام شد. نتایج نشان داد که زمان گلدهی ژنوتیپهای نر p1 و p2 همزمان با رقم ماده کله قوچی، ژنوتیپهای نر p3 و p4 و p5 با رقم ماده احمد آقایی، ژنوتیپهای نر p6 و p7 همزمان با رقم ماده اوحدی و ژنوتیپهای نر p8 p9 و p10 همزمان با رقم ماده اکبری بودند. ژنوتیپهای نر از نظر وزن گل آذین اختلاف زیادی نشان دادند به طوری که دامنه آنها از 5/4 گرم برای ژنوتیپ p6 تا 66/1 گرم برای ژنوتیپ p8 بود. ژنوتیپهای نر از نظر مقدار دانه گرده حاصل از گل آذین نیز اختلاف زیادی نشان دادند و دامنه آنها از 71 میلیگرم برای ژنوتیپ 2p تا 267 میلیگرم برای ژنوتیپ p5 بود. به منظور تعیین درصد جوانه زنی دانه گرده از دو نوع محیط کشت مصنوعی استفاده شد. درصد جوانه زنی دانه گرده از 30% در ژنوتیپهای p3 و p4 تا 85% در ژنوتیپ p10 متغیر بود. گردههای نگهداری شده در دمای چهار درجه سانتیگراد پس از یک و سه ماه به ترتیب 30 درصد و صفر درصد جوانه زنی داشتند.
فرشاد کیانی، احمد جلالیان، عباس پاشایی، حسین خادمی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
تخریب اراضی جنگلی یکی از بزرگترین معضلات زیست محیطی در شمال کشور است. یکی از پیامدهای این تخریب تأثیر منفی بر کیفیت خاک میباشد. تبدیل جنگلهای طبیعی به اراضی کشاورزی، ایجاد قرق و تبدیل اراضی کشاورزی به مرتع و تخریب مراتع به دلیل چرای بی رویه در کنار یکدیگر در حوزه پاسنگ استان گلستان امکان بررسی تغییر کیفیت خاک را در این چهار کاربری فراهم آورده است. نتایج این مطالعه نشان داد، تبدیل جنگلهای طبیعی به اراضی کشاورزی تا 66 درصد مواد آلی خاک را کاهش داده و پایداری خاکدانهها را تا یک سوم مقدار اولیه تغییر میدهد. به تبع آن میزان نیتروژن به میزان یک سوم، و پتاسیم به میزان 15 درصد کاهش مییابد. به نظر میرسد خاک اراضی مرتعی ( اراضی کشاورزی قرق شده ) نسبت به خاک جنگلهای طبیعی از لحاظ کیفیت فیزیکی و در مقایسه با خاک کشاورزی از لحاظ کیفیت شیمیایی وضعیت مطلوبتری داشته و از لحاظ شاخصهای زیستی از دو کاربری دیگر نیز شرایط بهتری را دارا میباشد. نتایج نشان داد که فعالیت دو آنزیم، دهیدروژناز و ال آسپاراژیناز در اراضی مرتعی دارای مقادیر بیشتری نسبت به جنگلهای طبیعی و اراضی کشاورزی است و بر خلاف تنفس میکربی رابطه مستقیمی با میزان مواد آلی خاک ندارد. تفاوت در کیفیت مواد آلی اضافه شده به خاک به عنوان بستره موجودات زنده به نظر میرسد که عامل تأثیر گذارتری نسبت به کمیت مواد آلی، بر روی فعالیتهای آنزیمی در این منطقه باشد. گرچه با توجه به نتایج ذکر شده، اراضی مرتعی قرق شده دارای کیفیت مطلوبتری نسبت به کاربریهای دیگر است، با این حال نتایج بررسی شدت فرسایش این نکته را تأیید میکند که تخریب جنگلهای طبیعی تا چه حد فرسایش را در اراضی کشاورزی و مرتعی تشدید کرده است. تحقیق ارائه شده لزوم توجه بیشتر به بررسی شدت فرسایش و اصول حفاظتی، به عنوان یک شاخص مهم در ارزیابی کیفیت خاک را نشان میدهد.
مجید مدارای مشهود، مسعود اصفهانی، مجید نحوی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور کاهش خسارت ناشی از بارندگی در زمان برداشت محصول برنج از طریق کاهش سریع رطوبت گیاه با استفاده از محلول پاشی خشکاننده شیمیایی کلرات سدیم و بررسی تأثیر آن بر عملکرد دانه و صفات کیفی آن شامل، کارایی تبدیل برنج سفید، درصد و سرعت جوانهزنی بذر، میزان شکستگی بذر، میزان ترک بذر، مقدار آمیلوز، دمای ژلاتینی شدن و میزان قوام ژل، آزمایشی در سال 1383 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار روی برنج رقم درفک در مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) به اجرا گذاشته شد. تیمارها شامل درصدهای مختلف رطوبت دانه جهت تعیین زمان مناسب محلول پاشی بود. درصد رطوبت برای تیمارهای آزمایشی به ترتیب24 تا 28 درصد (M1)، بیست و دو تا 24 درصد (m2) ، بیست تا 22 درصد(M3) ، هجده تا 20 درصد (M4) و تیمار شاهد( M5 که در آن هیچ گونه محلول پاشی صورت نگرفته و زمان برداشت به صورت متداول انجام شد) بود. نتایج نشان داد که اکثر تیمارها، رطوبت دانه و رطوبت اندامهای هوایی گیاه را نسبت به شاهد به طور معنیداری کاهش دادند اما تیمارهای M2 و M3 بهترین تأثیر را در کاهش رطوبت گیاه داشتند، به طوری که در تیمار M2 و تیمار M3 برداشت محصول به ترتیب 12 و 8 روز زودتر از شاهد انجام شد. در تیمار M1 به دلیل رطوبت بالاتر دانهها و عدم همزمانی در رسیدگی محصول پنجههای مختلف یک بوته، تعداد زیادی از خوشهها به حالت نارس خشک شده و برخی از صفات مطلوب خود را از دست دادند و در تیمار M4 برداشت محصول فقط 2 روز زودتر از شاهد انجام گرفت. تجزیه واریانس دادهها نشان دادکه هیچ یک از صفات مورد آزمون تفاوت معنیداری با شاهد نداشتند، بنابراین به نظر میرسد که با مصرف ماده خشکاننده کلرات سدیم میتوان محصول برنج را با اطمینان از عدم افت کمـّیت و کیفیت آن زودتر برداشت نمود و از خسارتهای ناشی از بارندگیهای آخر فصل اجتناب نمود.
معصومه یوسفی، حسین شریعتمداری، محمد علی حاج عباسی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
مدیریت صحیح عملیات کشاورزی و حفظ مواد آلی خاک، از جمله عوامل مهم در کشاورزی پایدار میباشند. مقدار ماده آلی خاک یکی از شاخصهای مهم کیفیت خاک محسوب میشود. ذخایر لبایل مواد آلی به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک که بیشتر به تغییرات عملیات مدیریتی حساس میباشد، میتواند مورد بررسی قرار گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی برخی از ذخایر لبایل کربن آلی خاک به عنوان شاخص ارزیابی تأثیر مدیریتهای متفاوت زراعی در دو خاک آهکی صورت گرفت. این مطالعه دردو محل 1- کرتهای تحت کوددهی با چهار سطح0،25، 50 و 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار با تناوب زراعی ذرت- گندم ( C1, C2, C3, C4 ) و در کرتهای زیر سیستمهای کاشت ( C5, C6, C7 ) با سابقه تناوب مشخص در مزرعه تحقیقاتی لورک و2- در سیستمهای کاشت با تاریخچه کشت مشخص ( C8, C9, C10 ) در مزرعه ایستگاه تحقیقاتی فزوه اجرا گردید. نمونه برداری خاک از دو عمق 5- 0 و 15- 5 سانتیمتر از وسط کرتها انجام شد. در نمونههای خاک مقادیر کربن آلی، کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ، ذرات مواد آلی ( POM )، کربن آلی و مقدار کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ در بخش POM ومیانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در آب اندازهگیری شد. اجزای اندازهگیری شده مواد آلی و پایداری خاکدانهها، تحت تأثیر مدیریتهای گوناگون، تفاوت معنی داری نشان دادند. بیشترین مقدار کربوهیدرات و پایداری خاکدانه در منطقه لورک در پلاتهای 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار و در منطقه فزوه درزمین زیر کشت یونجه به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در آب همبستگی بیشتری با مقدار کربوهیدراتهای قابل عصارهگیری با آب داغ نسبت به سایر اجزای کربن آلی داشتند. بخش کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ به تغییرات مدیریتی در کوتاه مدت حساسیت بیشتری نشان داده و به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک به ویژه در ارتباط با تشکیل خاکدانه میتواند در ارزیابی کیفیت خاک مورد توجه باشد.
علی مشگلی، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
این آزمایش بهمنظور مقایسه زیست فراهمی و بررسی آثار چند نمونه مختلف دیکلسیم فسفات تولیدی در کارخانههای داخل کشور (ایران فسفات، پرتوبشاش، گدازه (قاسمی)، پویا خجسته، دان رازی کیمیا، فسفر ایران، گلبار شیمی، دان آور) در مرغهای تخمگذار به اجرا درآمد. 160 قطعه مرغ لگهورن سفید از سویههای لاین ـ W36 در سن 36 هفتگی به مدت 3 دوره 28 روزه با 8 جیره (که تنها از لحاظ منبع تأمین کننده فسفر متفاوت بودند) تغذیه و در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 8 تیمار و 4 بلوک و 5 قطعه مرغ به ازای هر بلوک مرتب شدند. آزمایش مدت 90 روز (یعنی تا سن 48 هفتگی) بهطول انجامید. در این آزمایش صفات مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد پوسته، درصد خاکستر پوسته، فسفر پوسته، کلسیم پوسته، وزن تخممرغ، درصد تولید، مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک و بازده تخممرغ اندازهگیری و در نهایت با طرح کرتهای خرده شده در زمان با طرح پایه بلوک کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین صفات خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشتنی در دوره آخر اندازهگیری شدند. بین تیمارها از لحاظ ضخامت پوسته، درصد خاکستر پوسته، درصد پوسته، مصرف خوراک، درصد خاکستر استخوان، درصد کلسیم استخوان اختلاف معنیداری وجود داشت(05/0 < P ). سایر صفات اندازهگیری شده تفاوت معنیداری نشان ندادند. ارزش بیولوژیکی نسبی نمونههای مختلف بین 85 درصد برای نمونه D تا 7/105 درصد برای نمونه F (ایران فسفات) متغیر بود(05/0 < P ). اثر دورههای متفاوت آزمایشی بر صفاتی که در 3 دوره مختلف اندازه گیری شدند، بر مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد خاکستر پوسته، فسفر پوسته، کلسیم پوسته، وزن تخممرغ، تولید تخممرغ، مصرف خوراک و بازده تخممرغ معنیدار (05/0 < P ) شد ولی بر صفات ضریب تبدیل خوراک و واحدها و اثر معنیداری نداشت. با توجه به روند موجود در نتایج و ارزش بیولوژیکی به دست آمده نمونه F (ایران فسفات) بهعنوان نمونه بهتر و برتر معرفی شد.
سمیه جنت، محمد چیذری، سلیمان عباسی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
هدف این تحقیق، بررسی نگرش دامداران پیرامون بهبود کیفیت شیر و نقشی است که آموزش در بهبود کیفیت و کمیت شیر تولیدی آنها و در کل بر سلامت جامعه دارد. این تحقیق در دو بخش انجام شده است. بخش اول تحقیق، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن، شامل 6200 دامدار سنتی شهرستان گلپایگان بودند که با روش نمونهگیری طبقهای تناسبی، از این تعداد، 130 نمونه انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش تحقیق تجربی نیز12 دامدار انتخاب شدند و نتایج دو صفت بار میکروبی شیر و درصد چربی شیر گاوهای شیری آنها بر پایه طرح بلوک کاملاً تصادفی در 3 تکرار و 2 تیمار (دامداران آموزش دیده و دامداران آموزش ندیده) مورد آزمایش قرار گرفت. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان دادند که از بین متغیرهای مستقل تحقیق، تنها بین متغیرهای سطح تحصیلات، جنسیت (07/4= t)، عضویت در اتحادیه دامداران (82/6= t)، دانش دامداران (297/0=r) و شرکت در کلاسهای آموزشی (21/4=t) با متغیر وابسته نگرش ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج تجزیه واریانس حاصل از تحقیق آزمایشی هم ارتباط معنیداری به ترتیب در صفت درصد چربی شیر و صفت بار میکروبی شیر (17/37=F و 09/10=F) در بین دو تیمار مورد بررسی نشان داد.
فرزاد گودرزی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به دلیل فاصله نسبتاً زیاد محل تولید تا مصرف، لطافت زیاد و حمل و نقل نامناسب، حدود 30تا 40 درصد میوه توت فرنگی در فاصله برداشت تا مصرف تلف میگردد. از جمله روشهای توصیه شده برای کاهش ضایعات توت فرنگی، کاربرد املاح کلسیم برای افزایش محتوای کلسیم بافت میوه است. برای این منظور توت فرنگیهای نمونه در محلولهای با غلظت 0 ، 25 ،50 و 75 میلیمول بر لیترکلرید کلسیم، سولفات کلسیم و نیترات کلسیم، برای مدت زمان 4 دقیقه غوطهور و سپس در هوای آزمایشگاه خشک و به مدت پنج و ده روز در یخچال و حرارت Cº5 نگهداری شدند. در پایان دوره با انجام آزمونهای کمّی و کیفی (شامل اندازهگیری میزان کلسیم، اسیدکل، بریکس، سفتی بافت، میزان فساد کپکی و آزمون ارزیابی حسی) تأثیر تیمارها بر محصول ارزیابی شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت نمکهای کلسیم مقدار اسیدیته، کلسیم بافت و سفتی بافت به میزان معنیداری افزایش و میزان کپکزدگی محصول کاهش یافت. در اغلب موارد غلظتهای 50 و 75 سولفات کلسیم نتایج مشابهی داشتند. از بین املاح مورد استفاده، نیترات کلسیم بیشترین تأثیر را بر میزان کلسیم و سفتی بافت میوهها نشان داد. اما سولفات کلسیم بهتر از دیگر نمکها کپک زدگی توت فرنگی را کنترل کرد. با افزایش زمان نگهداری میوهها، میزان اسیدیته و سفتی بافت میوهها به شکل معنیداری کاهش و درصد کپکزدگی افزایش یافت. آزمون ارزیابی حسی نشان داد که با افزایش غلظت محلولهای کلرید و یا نیترات کلسیم، ازمیزان مقبولیت طعم توت فرنگی کاسته میشود. به دلیل ته مزه تلخ، کمترین امتیاز به نمونههای تیمار شده با غلظت 75 میلیمول بر لیتر نیترات کلسیم اختصاص یافت. گروه ارزیاب بین نمونههای تیمار شده با غلظت 25 میلیمول بر لیتر سولفات و کلرید کلسیم و نمونه شاهد، اختلاف طعم معنیداری تشخیص نداد. از آنجا که هیچ یک از 9 تیمارمحلول پاشی نتوانست طراوت و شکل اولیه میوهها را طی دوره نگهداری حفظ نماید، این روش قابل توصیه برای افزایش ماندگاری میوه در سطح تازه خوری نیست، اما میتواند برای افزایش ماندگاری توت فرنگیهایی که در صنایع فراوری مصرف می شوند، مورد استفاده قرار گیرد.
حسین ارزانی، مرضیه مسیبی، علی نیکخواه،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
آگاهی از میزان علوفه مورد نیاز دام برای تعیین ظرفیت چرا و ایجاد تعادل دام و مرتع ضروری است. نیاز روزانه به کیفیت علوفه در دسترس، وزن زنده، سن و شرایط فیزیولوژیکی دام بستگی دارد. از آنجا که بیش از 20 نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت از مراتع کشور استفاده میکنند، وزن معادل واحد دامی برای هر نژاد باید تعیین و براساس آن نیاز روزانه علوفه تعیین گردد. در این تحقیق وزن زنده واحد دامی نژاد فشندی (با در نظر گرفتن میانگین وزن زنده میشهای سه و چهار ساله) تعیین شد. بدین منظور 3 گله از میان گلههای موجود در طالقان که بیش از 100 رأس گوسفند نژاد فشندی داشتند، انتخاب شدند. در هر گله 15 رأس میش سه ساله، 15 رأس میش 4 ساله، 5 رأس قوچ 3 ساله و 5 رأس قوچ 4 ساله انتخاب که در ابتدای ورود به ییلاق، هنگام خروج از ییلاق و یک بار در زمستان، جمعا سه بار وزن آنها اندازهگیری شد. همچنین در هر گله نیز 5 رأس بره سه ماهه در ابتدای فصل چرا، 5 رأس بره 6 ماهه در انتهای فصل چرا وزنکشی شدند. نیازهای غذایی آن در شرایط نگهداری با توجه به شرایط محیطی و فواصل آبشخوار (50 درصد بیشتر از مقدار پیشنهادی جداول NRC و فرمول پیشنهادی ماف1984) با استفاده از دو روش استفاده از دادههای جداول NRC و فرمول ماف محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیلهای آماری از نرمافزار SAS و آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاًَ تصادفی استفاده شد. نتایج نشان داد که اندازه واحد دامی گوسفند فشندی 7/60 کیلوگرم میباشد. همچنین میانگین وزن قوچهای سه و چهار ساله به ترتیب 3/80 و 3/85 کیلوگرم و برههای سه و شش ماهه به ترتیب 4/21 و 8/37 کیلوگرم تعیین شد. معادل واحد دامی برای قوچ و برههای سه و شش ماهه به ترتیب برابر با 36/1 ، 35/0 و 62/0 تعیین گردید. در روش اول میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه دام از جداول NRC (1985) استخراج شد که با احتساب شرایط منطقه برابر با 8/13 مگاژول انرژی متابولیسمی در روز بود. در روش دوم با استفاده از فرمول ماف، میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه برابر با 8/11مگاژول تعیین گردید.
براتعلی سیاه سر، علیرضا طالعی، سید علی پیغمبری، محمد رضا نقوی، عبدالمجید رضایی، شیرعلی کوهکن،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
به منظور ن قشه یابی نواحی ژنومی مؤثر در کمیت و کیفیت علوفه جو، دو آزمایش در سال ۱۳۸۶ با ۷۲ لاین هاپلوئید مضاعف جو به همراه والدین آنها (استپتو و مورکس )، در مزارع تحقیقاتی دانشکده علوم زراعی و دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستان، در طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار اجرا گردید . هر کرت آزمایشی شامل شش ردیف برای هر صفت در هر محیط (CIM) به روش نقشه یابی فاصله ای مرکب QTL به طول ۳ متر و فاصله بین ردیف ۲۵ سانتی متر بود . تجزیه به طور مجز ا انجام گرفت . اثر اصلی ژنوتیپ برای کلیه صفات مورد مطالعه بسیار معن ی دار بود. برای کلیه صفات مورد بررسی، تفکیک متجاوز از والدین در دو جهت مثبت و منفی دیده شد . هم بستگی بین صفات مربوط به کیفیت با کم یت علوفه منفی بود . برای صفات مورد ۳۹ درصد متغیر بود . / ۷ ت ا ۰۴ / ها از ۰۷ Q TL شناسایی شد. واریانس فنوتیپی توجیه شده ب هوسیله این QTL مطالعه در مجموع سی و سه های مربوط به شاخص های کیفیت علوفه (مواد QTL . ۲ به دست آمد H برای نسبت برگ به ساقه، روی کروموزوم LOD بیشترین مقدار مغذّی قابل هضم کل، قابلیت هضم مواد آلی خشک، نسبت برگ به ساقه، نسبت دانه به علوفه و تعداد پنجه در بوته ) و کمیت آن (ارتفاع های نقش هیابی شده از Q TL ۷ نقش هیابی گردیدند. اکثر H ۶ و H ،۵H ،۴H ،۳H ،۲H ،۱H بوته، وزن تر و خشک علوفه ) روی کروموزو مهای پایداری خوبی برخوردار بودند و م یتوانند در برنام ههای گزینش به کمک نشانگر مورد استفاده قرار گیرند.
شیوا روفی گری حقیقت، صمد صبوری هلستانی، کلثوم چراغی، سیداحمد تقی شکرگزار،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
در این پژوهش و طی یک دوره سه ساله، تغییرات کیفیت چای سیاه تولیدی از شاخسارههای یک غنچه و دو برگ در فصول مختلف برداشت (بهار، تابستان و پاییز)، مورد بررسی قرار گرفت. مقدار درصد ضایعات، مجموع امتیازات حسی، درصد مواد جامد محلول در آب، کافئین، تئافلاوین، تئاروبیجین، رنگ کل و شفافیت در چای سیاه تعیین گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از طرح آزمایشی کرتهای خرد شده در زمان بر پایه بلوکهای کامل تصادفی انجام شد. چای حاصل از برداشت برگ سبز در تابستان از نظر همه خصوصیات کیفی در نوع هیبرید، در رتبه بالاتر از برداشتهای بهار و پاییز بوده است. در کلون 100 درصد مواد جامد محلول در آب و کافئین در چای تابستان به ترتیب58/1 و 18/0 درصد از چای بهار و 14/6 و 79/0 از چای پاییز بیشتر بود. مجموع امتیازات حسی، درصد تئاروبیجین و رنگ کل در چای بهار و تابستان در یک رتبه و بیشتر از چای پاییز بوده است. در هر دو نوع چای مقدار ضایعات در پاییز بیشتر از دو فصل بهار و تابستان بود و تفاوت معنیداری (05/0P <) بین مقدار ضایعات در دو فصل بهار و تابستان دیده نشد. مقدار ضایعات در چای هیبرید تفاوت معنیداری(05/0P <) با کلون 100 نشان نداد. تفاوت معنیداری(05/0P <) بین مقدار ترکیبات شیمیایی که موجب افزایش کیفیت چای میشوند، در چای هیبرید و کلون 100 وجود دارد.
شعله کیانی، نادعلی باباییان جلودار، غلامعلی رنجبر، سید کمال کاظمی تبار، محمد نوروزی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
به منظور مطالعه نحوه عمل ژن در ارقام برنج از لحاظ کیفیت پخت برای صفاتی نظیر درجه حرارت ژلاتینه شدن، غلظت ژل و میزان آمیلوز، چهار رقم برنج با سطوح متفاوتی از صفات، مورد مطالعه قرار گرفتند. ده جمعیت والدین، F1، RF1، BC1، RBC1، BC2، RBC2، F2 و RF2 با استفاده از روش تجزیه میانگین نسلها و در شرایط آزمایشگاه برای دو تلاقی سنگ طارم×گرده و IRRI2×IR229 مورد ارزیابی قرار گرفتند. معنیدار شدن یکی از آثار متقابل یعنی [i]، [j]1، [j]2، [l]1، [l]2، [l] در برای صفات مورد بررسی نشان داد که علاوه بر عمل ژن افزایشی- غالبیت، اثر متقابل غیر آللی دو ژنی نیز وجود دارد به جز برای صفت درجه حرارت ژلاتینه شدن در تلاقی سنگ طارم×گرده. در حالت دو ژنی، اپیستازی از نوع مضاعف برای صفت غلظت ژل در تلاقی IRRI2×IR229 مشاهده گردید. آثار سیتوپلاسمی و اثر متقابل سیتوپلاسی/ هستهای برای صفات غلظت ژل و میزان آمیلوز، در هر دو تلاقی معنیدار بودند. توارثپذیری عمومی و خصوصی به ترتیب در دامنه 77/0 تا 99/0و 05/0 تا 93/0 برای کلیه صفات برآورد گردیدند. در تجزیه آماری اجزای واریانس، برای تمام صفات و تلاقیها واریانس افزایشی معنیدار بود. معنیدار شدن اجزای و (کوواریانس افزایشی× غالبیت) به طور غیر مستقیم نشاندهنده وجود اثر غالبیت ژنهاست. انجام دورگگیری و گزینش در نسلهای تفکیک بالاتر برای صفات غلظت ژل و میزان آمیلوز و اعمال گزینش در نسلهای اولیه برای صفت درجه حرارت ژلاتینه شدن در برنامه اصلاحی این صفات موثر است.
محمدمهدی مجیدی، احمد ارزانی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
اسپرس بهلحاظ تولید مناسب و تحمل به شرایط نامساعد محیطی جایگاه مهمی در زمینه تولید علوفه در بخشهای زراعی و مرتعی کشور داراست. این پژوهش بهمنظور براورد میزان تنوع، بررسی پتانسیل تولید و سازگاری 10 توده اسپرس اجرا گردید. مواد گیاهی مورد بررسی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تودهها از نظر عملکرد علوفه تر و خشک، درصد برگ، درصد ساقه، ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، تعداد گره در ساقه، درصد پروتئین خام و درصد فیبر خام تفاوت آماری معنیداری داشتند. براورد قابلیت توارث عمومی برای عملکرد علوفه، تعداد ساقه در بوته، تعداد گره در ساقه، درصد فیبر و درصد پروتئین خام بیشتر از 50 درصد بود. ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنتیکی صفات حاکی از وجود پتانسیل بالقوه در ژرم پلاسم مورد مطالعه بود که کارایی روشهای اصلاحی را در بهبود صفات نوید میداد. اختلاف چینهای علوفه برای همه صفات مورد اندازهگیری و اثر متقابل چین × رقم برای عملکرد علوفه خشک، درصد برگ، درصد ساقه و صفات کیفی از نظر آماری معنیدار بود (01/0>P) و در مجموع، چین سوم با 6/41 درصد از مجموع چینها تولید بیشتری داشت. روند تغییرات عملکرد از چین اول تا چین سوم مخالف روند تغییرات درصد برگ و درصد پروتئین خام و همآهنگ با روند تغییرات درصد ساقه و در صد فیبر خام بود. تودههای ارومیه و سراب بهترتیب با نسبتهای برگ به ساقه 87/6 و 28/6 درصد بالاترین کیفیت را از لحاظ این نسبت دارا بودند. توده گلپایگان با میانگین 68/23 درصد بیشترین درصد پروتئین خام علوفه را دارا بود. تودههای فریدن، خوانسار و گلپایگان بهترتیب در چینهای اول ، دوم و سوم حداکثر عملکرد علوفه خشک را تولید نمودند. با توجه به اینکه سه توده مزبور در مجموع سه چین نیز برتری معنیداری داشتند برای مطالعات به نژادی و به زراعی بعدی توصیه میگردند.
بیژن کاووسی، سعید عشقی، عنایت الله تفضلی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
محصول بیش از اندازه، سا یه و طول فصل رشد کوتاه می توانند موجب کاهش ذخیره کربوهیدرات ها و در نتیجه کاهش کیفیت میوه گردند . این پژوهش به منظور بررسی اثر های سطوح مختلف تعداد خوشه و سر برداری شاخه های بارور بر ایجاد عملکرد متعادل همراه با بهبود ویژگی های کیفی انگورعسکری به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلو ک های کامل تصادفی که فاکتور اول شامل تیمار تعداد خوشه با ٧ ١ طول / ١ و ٢ /٣، ١/ ٤٥ و ٥٠ خوشه در بوته ) و فاکتور دوم شامل تیمار سر برداری شاخه با ٤ سطح ( ٤،٠ ،٤٠، ،٣٥ ، ٣٠ ، سطح (شاهد ، ٢٥ شاخه) در ٤ تکرار اجرا گردید . نتا یج نشان داد که کاهش تعداد خوشه به ٢٥ تا ٣٥ عدد در هر بوته ، به طور معنی داری موجب افز ایش گردید ولی با افز ایش تعداد خوشه، کاهش معنی داری در میزان (pH) و واکنش آب میوه TSS/TA میزان درصد مواد جامد محلول، نسبت این صفات دیده شد. تیمار تنک ٢٥ خوشه از نظر درصد اسید کل نسبت به شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد . همچنین تیمار واکنش آب میوه و کاهش درصد اسید کل نسبت ،TSS/TA سربرداری به طور معنی داری موجب افز ایش درصد مواد جامد محلول، نسبت به شاهد گرد ید. تنک خوشه از ٢٥ تا ٤٥ خوشه در هر بوته موجب افز ایش معنی دار در وزن تک خوشه نسبت به شاهد گردید ولی بین تیمارهای شاهد و تیمار ٥٠ خوشه و بین تیمارهای ٢٥ تا ٥٠ خوشه اختلاف معنی داری از نظر افز ایش وزن خوشه وجود نداشت . از نظر عملکرد در واحد بوته، تمام تیمارهای تنک خوشه موجب کاهش معنی دار در عملکرد در واحد بوته نسبت به شاهد گرد ید ولی تیمارها ی ٢٥ تا ٣٥ خوشه و تیمارهای ٤٠ تا ٥٠ خوشه در هر بوته اختلاف معنی داری را نسبت به هم نشان ندادند . براساس نتا یج این پژوهش می توان تیمار تنک خوشه توام با سر برداری شاخه ها را به منظور افز ایش ویژگی های کیفی همراه با عملکرد متعادل انگور عسکر ی در منطقه سردسیری سی سخت توصیه کرد.
نفیسه واحدی، مصطفی مظاهری تهرانی، فخری شهیدی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
در این پژوهش، اثر افزودن فراورده های میوه ای حاصل از فرایند آبگیری اسمزی - انجمادی بر ویژگی های حسی، فیزیکی، شیمیایی و میکروبیولوژیکی ماست غلی ظ شده و تغییرات آن در طی دوره نگه داری بررسی شده است. این پژوهش در دو مرحله انجام پذیرفت . در مرحله اول، درصد، نوع و شکل میوه و نحوه افزودن آن (قبل و بعد از تخمیر ) بررسی شد و نتایج نشان داد که در شرایط افزودن میوه قبل از تخمیر محصول بهتری تولید می شود و در مورد درصد میوه، برای سیب ۱۰ درصد و برای تو ت فرنگی ۱۳ درصد درنظر گرفته شد . مقدار سینرزیس در نمونه های حاوی سیب کمتر بود که به دلیل بالاتر بودن فعالیت اسمزی سیب است . با توجه به انجام عمل اسمزی در هر دو نوع میوه، مقدار سینرزیس در مقایسه با ماست های حاوی میوه های فرایند نشده بسیار پایین تر بود . نمونه های حاوی توت فرنگی امتیاز طعم بالاتری را به خود اختصاص دادند و از نظر بافت و احساس دهانی نیز در درصدهای پایین تر میوه امتیا ز بیشتری داشتند . نتایج حاصل از اسیدیته، سینرزیس، طعم و ،pH آزمایش های مرحله دوم (بررسی تغییرات در طی دوره نگه داری) نشان دادند که نگه داری اثر معنی داری بر کلی فرم های موجود در نمونه های حاوی سیب پس از روز هفتم به صفر رسیدند. در مورد نمونه های حاوی .(P<۰/ بافت نمونه ها داشت ( ۰۵ توت فرنگی، کل یفرم ها پس از روز هفتم دیگر هیچ رشدی نداشتند.
فاطمه احمدلو، مسعود طبری، احمد رحمانی، حامد یوسف زاده،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
و زربین (Cupressus arizonica) در این تحقیق بهبود رشد و عملکرد نها ل های سوزنیبرگ سرو نقره ای در ترکیبات متفاوت مواد آلی در نهالستان کلوده آمل صورت پذیرفت. بذرها در قالب طرح کاملاً (C. sempervirens var. horizantalis) تصادفی با چهار تکرار در گلدان های پلاستیکی و تیمارهای مختلف خاک شامل ١) خاک رایج نهالستان (شاهد)، ٢) خاک شاهد : کود دامی ٤) خاک شاهد : کود دامی : خاکبرگ ( ١:١:٥ ) کاشته شد . نتایج بعد از یک سال نشان داد که در هر ،( ٣) خاک شاهد : خاکبرگ ( ١:٥ ،(١:٥) دو گونه نهال های رشد یافته در تیمار ٤، دارای بیشترین میزان رشد اندام هوایی، قطر یقه، شاخص بنیه نهال، وزن خشک اند ام هوایی، وزن خشک ریشه، وزن خشک کل و شاخص کیفیت نهال بود . در اغلب صفات مورد بررسی سرو نقره ای پاسخ بهتری نسبت به زربین نشان داد . از نتایج این تحقیق استنتاج می شود که مواد آلی سبب افزایش مشخصه های رشد و زی توده نهال دو گونه مورد مطالعه گردیده است . پیشنهاد می شود در نهالستان های جنگلی جهت ارتقا ی میزان عملکرد و بهبود شاخص کیفیت نهال، به شرایط فیزیکی - شیمیایی خاک بستر کاشت، توجه ویژه اعمال شود.
آزاده سنایی استوار، امیرحسین خوشگفتارمنش، محمد هادی میرزاپور،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تغذیهای و برخی جنبههای کیفی خیار گلخانهای در استان قم انجام شد. بعد از انتخاب 20 واحد گلخانه در استان، غلظت عناصر غذایی کم مصرف و پر مصرف به همراه سرب و کادمیم در خاک و گیاه اندازهگیری شد. همچنین برخی شاخصهای کیفیت میوه تعیین شد. غلظت فسفر و پتاسیم در خاک گلخانهها بسیار بالاتر از حد بحرانی آنها بود. میانگین غلظت آهن، مس و منگنز قابل عصارهگیری با DTPA خاک به ترتیب برابر با 0/12، 98/1 و 50/14 میلیگرم در کیلوگرم بود. میانگین غلظت کلسیم در برگ خیار بیشتر و در میوه کمتر از آستانه کفایت بود. بیشتر نمونههای میوه دچار کمبود پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز بودند. میانگین غلظت نیترات (336 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) و سرب بخش خوراکی خیار (34/0 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) بالاتر از حد مجاز بود. غلظت اسید آسکوربیک میوه با غلظت آهن ارتباط مثبت و معنیداری داشت. همچنین بین غلظت منیزیم میوه با میزان کل مواد جامد محلول همبستگی مثبت و با درصد رطوبت میوهها همبستگی منفی دیده شد. نتایج نشان داد که مدیریت تغذیهای نامطلوب در گلخانههای خیار علاوه بر کمبود عناصر غذایی کم مصرف، افزایش غلظت نیترات و سرب را در پی داشته که از جهت سلامت مصرف کنندگان دارای اهمیت است.
جابر فلاحزاده، محمدعلی حاجعباسی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینهای شور در قسمتهای خشک مرکزی ایران با ویژگیهایی مانند رطوبت و حاصلخیزی کم، شوری، تبخیر و تعرق زیاد شناخته میشوند. زیر کشتبردن این زمینها ممکن است بر برخی از شاخصهای کیفیت خاک تأثیر داشته باشد. هدف از این پژوهش تعیین میزان تغییرات شاخصهای کیفیت خاک در طی احیا و زیر کشتبردن زمینهای شور دشت ابرکوه واقع در مرکز ایران بوده است. شاخصهای کیفی خاک در سه کاربری شامل زمینهای شور، زمینهای زیر کشت گندم و یونجه اندازهگیری شدهاند. نمونههای ترکیبی خاک از چهار لایه 10-0، 20-10، 30-20 و 40-30 سانتیمتری برداشته شده و کربن آلی، نیتروژن کل، کربوهیدرات قابل عصارهگیری با اسید رقیق، کربن آلی ذرهای موجود در خاکدانههای درشت (POCmac) و ریز (POCmic)، معدنیشدن کربن آلی و پایداری خاکدانهها در آنها تعیین شد. زیر کشتبردن زمینهای شور باعث کاهش معنیدار شوری خاک در تمام لایهها گردیده ولی مقادیر کربن آلی، نیتروژن کل، کربوهیدرات، POCmac ،POCmic و معدنیشدن کربن آلی خاک در زمینهای کشاورزی افزایش یافته است. در تمام لایهها نسبت POCmac/POCmic در زمینهای زیر کشت یونجه بیشتر از زمینهای زیر کشت گندم بوده است. همچنین زیر کشتبردن زمینهای شور موجب افزایش معنیدار شاخص پایداری خاکدانهها (MWD) شده است. در بیشتر لایهها، میزان مواد آلی و پایداری ساختمان خاک در زمینهای زیر کشت یونجه بیشتر از زمینهای زیر کشت گندم بوده که این نشاندهنده بهتربودن کیفیت خاک و زیادتربودن پتانسیل ترسیب کربن در زمینهای زیر کشت یونجه نسبت به زمینهای زیر کشت گندم میباشد.
مهناز ختار، محمدرضا مصدقی، علیاکبر محبوبی،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1391 )
چکیده
در این پژوهش تأثیر شوری و سدیمیبودن آب بر توزیع اندازه منافذ و مقدار آب قابل استفاده برای گیاه در دو خاک آهکی رسی و لوم رسی شنی بررسی شد. خاکها با تیمارهای ترکیبی شامل 16 آب با کیفیت متفاوت (مقادیر EC برابر 5/0، 2، 4 و 1-dS m 8 و مقادیر SAR برابر 1، 5، 13 و 18) اشباع شده و پنج بار تر و خشک شدند. سپس مقدار رطوبت در مکشهای ماتریک 0 (θs)، 10 (10θ)، 100 و cm 300 (θFC) و cm 15000 (θPWP) اندازهگیری شد. تفاوتهای 100θ یا 300θ با 15000θ برابر آب قابل استفاده، θs با 10θ برابر تخلخل درشت، 10θ با 100θ برابر تخلخل میانه، و 100θ برابر تخلخل ریز در نظر گرفته شد. تخلخل اولیه دو خاک یکسان بود ولی مقدار بیشتر شاخصهای توزیع اندازه منافذ و θFC، θPWP و AWC را خاک رسی به علت ایجاد تخلخل بیشتر ناشی از آماس به خود اختصاص داد. با افزایش EC، منافذ میانه کاهش یافته و به منافذ درشت و ریز تبدیل شدند. همچنین EC به دلیل کاهش ضخامت لایه پخشیده دوگانه و همآوری ذرات خاک، باعث تبدیل منافذ میانه به منافذ درشت و در نتیجه کاهش θFC و از طرفی باعث ایجاد منافذ ریز جدیدی شد که θPWP را افزایش داد، و در کل منجر به کاهش AWC گردید. افزایش SAR منجر به تخریب و کاهش حجم منافذ میانه و تبدیل آنها به منافذ ریز شد ولی اثر معنیداری بر منافذ درشت نداشت. با افزایش SAR، θFC و θPWP به علت تخریب منافذ ساختمانی، آماس و پراکندگی رسها و افزایش سطوح برای جذب آب، افزایش یافت که این افزایش برای θPWP شدیدتر و مشخصتر بود و در نتیجه AWC کاهش یافت. بنابراین گذشته از اثر ویژه (سمیت) یون سدیم برای گیاه، با افزایش SAR، آب خاک در دسترس گیاه هم کاهش یافت. با افزایش شوری آب آبیاری، اثر تخریبی SAR کاهش یافت و اثر کیفیت آب بر نگهداشت آب خاک رسی بیشتر بود.
الهام فراهانی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
پدیده سختشوندگی یکی از نشانههای کیفیت فیزیکی ضعیف خاک است. خاکهای سختشونده، خاکهایی هستند که تغییر مقاومت مکانیکی آنها با خشکشدن شدید بوده، در هنگام خشکشدن، سخت و متراکم شده و خاکورزی آنها دشوار است. خاکهای سختشونده دارای دشواریهایی مانند تهویه ضعیف در شرایط مرطوب، مقاومت مکانیکی زیاد در دامنه رطوبتی خشک، نفوذپذیری اندک و رواناب و فرسایش زیاد میباشند. با توجه به اینکه اکثر خاکهای ایران از نظر ماده آلی فقیرند، انتظار میرود که پدیده سختشوندگی در برخی از آنها رخ دهد. این پژوهش بر روی 9 سری خاک از استان همدان با هدف بررسی پدیده سختشوندگی از راه اندازهگیری سه نوع مقاومت کششی (ITS)، فشاری غیرمحصور (UCS) و فروروی (PR) در نمونههای بازساختهشده خاک انجام شد. آزمونهای ITS، UCS و PR بر روی نمونههای ساختهشده با چگالی ظاهری (BD) که ضریبی از BD بحرانی برای رشد گیاه (BDcritical9/0) بود، انجام شدند. همچنین ویژگیهای ذاتی مؤثر بر این پدیده بررسی شد. براساس تعریف پیشنهادی در سمپوزیوم جهانی خاکهای سختشونده و سلهدار به اتحادیه بینالمللی خاکشناسی، که مقاومت کششی خاک سختشونده در حالت هوا-خشک باید بزرگتر یا برابر kPa 90 باشد، میتوان گفت که در BDcritical9/0، تنها یکی از خاکهای مورد بررسی (با بافت متوسط) سختشونده شد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که خاکهای با بافت متوسط بیشتر مستعد سختشوندگی هستند. در تمامی خاکهای مورد بررسی، با افزایش درصد رس، مقدار ITS افزایش یافت. همچنین اثر افزایشی مقدار رس بر UCS و اثر افزایشی مقدار کربنات کلسیم بر PR دیده شد. کربنات کلسیم مانند سیمانی بین ذرات خاک قرار گرفته و باعث گردیده خاک بیشتر مستعد سختشوندگی شود. همچنین در تمامی خاکهای مورد بررسی، روند کاهشی مقادیر مقاومت مکانیکی با افزایش مقدار رطوبت خاک مشاهده گردید. شیب مدل نمایی (b) برازشیافته بر منحنی مشخصه مقاومت مکانیکی بهعنوان شاخص سختشوندگی خاک، رابطهای مثبت با مقدار شن و رابطهای منفی با مقدار سیلت برقرار کرد. درکل میتوان گفت بافت و مقدار کربنات کلسیم از عوامل مهم و مؤثر بر پدیده سختشوندگی در خاکهای همدان میباشند.
مهرداد مقدس، علی رئیسی استبرق، جمال عبداللهی،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
خاکهای متورمشونده، خاکهایی هستند که با تغییر رطوبت، حجم آنها تغییر میکند. تغییر حجم این خاکها باعث ایجاد خسارت به سازههای بناشده روی آنها میشود. از آنجایی که تورم و انقباض در این خاکها از هم جدایی ناپذیرند، بنابراین بررسی تورم بدون انقباض منطقی به نظر نمی رسد. در این پژوهش میزان تورم-پذیری یک خاک متورمشونده تحت سربار 10 کیلوپاسکال با سه نوع کیفیت آب در چرخههای متوالی تر و خشکشدن، بررسی شد. به این منظور، یک نمونه از خاک متورمشونده که به روش استاتیکی متراکم شد، در دستگاه تحکیم اصلاحشده تحت سربار ثابت 10 کیلو پاسکال با سه کیفیت مختلف آب در معرض چرخههای تر و خشکشدن قرار گرفت. نتیجه حاکی از یکسانشدن تورم و انقباض پس از طی حدود 6 چرخه بود. همچنین تغییرات پتانسیل تورمی خاک در چرخههای متوالی تر و خشک متأثر از کیفیت آب بود به گونهای که آب شور سبب کاهش پتانسیل تورم پس از چند چرخه، نسبت به آب خالص شد. منحنیهای تغییرات نسبت پوکی در برابر رطوبت در حالت تعادل نیز نشانگر حذف پدیده پسماند پس از اعمال چرخههای تر و خشکشدن بود.