جستجو در مقالات منتشر شده


42 نتیجه برای پروتئین

فرهاد قوامی، عبدالمجید رضایی، سیروس عبدمیشانی ، احمد ارزانی،
جلد 3، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده

تنوع الگوی پروتئین‌های ذخیره‌ای دانه با استفاده از روش الکتروفورز ژل پلی‌اکریلامید در حضور سدیم دو دسیل سولفات و ارتباط احتمالی آنها با برخی صفات مورفولوژیک و فنولوژیک، در 193 نمونه از کلکسیون ماش ایران مورد مطالعه قرار گرفت. الکتروفورز پروتئین‌های دانه شش الگوی متفاوت را آشکار ساخت، که تنها در 2 نوار آلبومین و 4 نوار گلوبولین موجود در محدوده وزن مولکولی 23500 تا 34000 دالتون متفاوت بودند. الگوهای 1 و 2 فراوانی قابل توجهی داشتند ولی فراوانی سایر الگوها اندک بود و به احتمال قوی در زمانهای نزدیک‌تری در سیر تکاملی ماش به وجود آمده‌اند. تجزیه خوشه‌ای کشورها و شهرها با استفاده از فراوانی زیر واحدهای آلبومین و گلوبولین، حاکی از عدم ارتباط بین تنوع جغرافیایی با فواصل تشابه حاصل از فراوانی زیر واحدها بود. همبستگی صفات مورفولوژیک با زیر واحدهای آلبومین و گلوبولین نشان‌دهنده ارتباط میان زیر واحدهای G1 و   G 2 با روز تا شروع رسیدگی و همچنین وزن هزار دانه بود. بنابراین، انتخاب بر اساس الگوی پروتئینی در مراحل اولیه برنامه‌های به‌نژادی می‌تواند در افزایش عملکرد و زودرسی موثر واقع شود.
رضا امیری، عبدالمجید رضایی، محمد شاهدی، شهرام دخانی،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

این مطالعه به منظور ارزیابی قابلیت روش کروماتوگرافی مایع فاز معکوس با کارایی بالا (RP-HPLC) در بررسی پروتئین‌های ذخیره‌ای و تنوع ژنتیکی آن در ایزولاین‌های بهاره و پاییزه، ارقام زراعی و بومی گندم نان اجرا گردید. پروتئین‌های گلیادین حاصل از آرد 5 بذر تصادفی از هر ژنوتیپ، با روش RP-HPLC تجزیه شدند. در این روش از ستون Nucleosil C18 300A و یک ستون محافظ و حلال متحرک استونیتریل حاوی TFA استفاده شد.

 کلیه شرایط انتخاب شده برای تجزیه پروتئین‌های ذخیره‌ای، اهداف این مطالعه را با منظور نمودن سرعت و بازده جداسازی مناسب تأمین نمود. تحت این شرایط تعداد اجزای حاصل از تجزیه گلیادین‌ها بیشتر از ریزواحدهای تجزیه الکتروفورز بود. به علاوه نتایج کمی حاصل از تجزیه RP-HPLC، تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها را آسان نمود. همچنین تجزیه گلیادین‌ها با روش RP-HPLC قابلیت بالایی در شناسایی ژن‌های چاودار داشت، به طوری که به سهولت حضور سکالین‌های امگا در ژنوم رقم فلات را معلوم کرد. بنابراین نتیجه‌گیری شد که تجزیه RP-HPLC پروتئین‌های گلیادین می‌تواند کارآیی روش الکتروفورز را داشته باشد و حتی در مواردی جایگزین آن شود. نتایج تجزیه خوشه‌ای پلی‌پپتیدهای گلیادین بیانگر افزایش تدریجی تنوع ژنتیکی از ایزولاین‌ها تا ارقام بومی بود. در مجموع، در بین ارقام بومی، گندمهای علی آباد، عقدا، سفید بافقی، قرمز بافقی، شهداس و سرخه از تنوع ژنتیکی بیشتری برخوردار بودند.


غلامحسین طهماسبی، دردی قوجق، رحیم عبادی ، منصور آخوندی،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده

تفکیک و متمایز ساختن جمعیتهای زنبور عسل ایرانی از اقدامات اساسی برای برنامه‌ریزی اصولی اصلاح نژاد این حشره در ایران می‌باشد. طی سالهای 1375-1371 تلاش شد تا با استفاده از خصوصیات بیوشیمیایی، وضعیت این جمعیتها در ایران مشخص شود. برای این منظور از 251 کلنی مربوط به 21 استان، 84 شهرستان و 15 زنبورستان نمونه‌برداری صورت گرفت. سپس با استفاده از روش الکتروفورز افقی پروتئین‌های قفس سینه زنبوران عسل کارگر، تفاوتها و شباهتهای زنبوران عسل مناطق مختلف کشور مشخص گردید.

 نتایج نشان داد که کلنی‌های مربوط به شهرستانهای شمال و شرق کشور، به دلیل نداشتن باند پروتئینی با وزن مولکولی حدود صد هزار دالتون، از کلنی‌های مناطق غربی و مرکزی کشور متمایز می‌شوند. با توجه به نتایج به دست آمده از این بررسی و مقایسات مورفولوژیک انجام شده بر روی توده‌های زنبور عسل ایرانی می‌توان نتیجه گرفت که حداقل در دو منطقه مذکور می‌توان مراکز اصلاح نژادی زنبور عسل ایران را سازماندهی نمود و در جهت بهبود خصوصیات بیولوژیک زنبور عسل ایرانی تلاش کرد.


امیر داور فروزنده، عبدالحسین سمیع، غلامرضا قربانی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

نود بره نایینی با میانگین وزن اولیه 9/2 ± 89/29 کیلوگرم، در یک طرح بلوک‌های کامل تصادفی به روش فاکتوریل، با 9 جیره غذایی به مدت 92 روز تغذیه شدند. جیره‌ها شامل سه سطح 2، 25/2 و 5/2 مگاکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم ماده خشک، و هر سطح انرژی شامل سه سطح 7/11، 2/13 و یا 7/14 درصد پروتئین خام بود.

 نتایج آزمایش نشان داد که بره‌های تغذیه شده با جیره‌های پرانرژی و دارای انرژی متوسط، نسبت به گروه‌های تغدیه شده با جیره‌های کم‌انرژی، خوراک بیشتری مصرف نمودند. میانگین وزن زنده در انتهای دوره، و افزایش وزن روزانه بره‌های تغذیه شده با جیره‌های پرانرژی، متوسط‌انرژی و کم‌انرژی، به ترتیب 1/41، 3/38 و 5/34 کیلوگرم و 162، 2، 124 و 74 گرم در روز بود، که بین سه سطح انرژی جیره اختلاف معنی‌دار (05/0>P) دیده شد. گروه مصرف‌کننده غذای پرانرژی از ضرایب تبدیل خوراک بهتری (3/8) نیز نسبت به گروه‌های مصرف‌کننده متوسط‌انرژی و کم‌انرژی (به ترتیب 4/10 و 3/14) برخوردار بود.

 افزایش انرژی جیره باعث بهبود معنی‌دار (05/0>P) بازدهی انرژی و پروتئین جیره گردید. درصد لاشه سرد و درصد گوشت لخم نسبت به وزن زنده، و عمق ماهیچه راسته نیز به طور معنی‌داری (05/0>P) با افزایش انرژی جیره بهبود یافت، اما افزایش درصد دنبه و درصد چربی لاشه را به دنبال داشت. درصد استخوان و خاکستر لاشه تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت. افزایش پروتئین جیره باعث بهبود بازده پروتئین و افزایش درصد گوشت لاشه گردید، اما درصد پروتئین لاشه را به طور معنی‌داری کاهش داد.


محمدجواد آروین، نسرین کاظمی ‌پور،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

آثار شوری و خشکی بر رشد و ترکیب شیمیایی و بیوشیمیایی چهار رقم پیاز خوراکی دسکس، تگزارس ارلی گرانو (تگزاس)، دهیدراتور و پی‌اکس 492 در یک آزمایش گلخانه‌ای در گلدان بررسی گردید. تیمارهای تنش شوری عبارت بود از شاهد، 45 میلی‌مول کلرور سدیم و 45 میلی‌مول کلرور سدیم + 5 میلی‌مول کلرور کلسیم و تیمارهای خشکی عبارت بود از شاهد (نگهداری رطوبت گلدان‌ها در حد ظرفیت مزرعه) و خودداری از آبیاری تا زمانی که 50 درصد آب قابل استفاده مصرف شد، و سپس آبیاری تا حد ظرفیت مزرعه. گیاهان پس از چهار هفته از اعمال تیمارها برداشت شدند و وزن خشک اندام هوایی و ریشه، و سدیم، پتاسیم، کلسیم، پروتئین کل، قند و پرولین در اندام هوایی و ریشه اندازه‌گیری گردید.

نتایج نشان داد که تیمارهای کلرور سدیم و خشکی به طور معنی‌داری باعث کاهش وزن خشک اندام هوایی و ریشه شدند. از میان ارقام، رقم تگزاس بیشترین و رقم دسکس کمترین مقدار وزن خشک اندام هوایی را تولید کرد. کلرور سدیم به گونه معنی‌داری باعث افزایش سدیم و کاهش پتاسیم در اندام‌های هوایی و ریشه، و کاهش کلسیم در ریشه گردید. تیمار کلرور سدیم توأم با کلرور کلسیم آثار سوء ناشی از کلرور سدیم را خنثی نمود؛ بدین صورت که به طور معنی‌داری باعث افزایش وزن خشک اندام هوایی در دو رقم، و افزایش وزن خشک و پتاسیم ریشه و کاهش سدیم و قند در اندام‌های هوایی و ریشه همه ارقام گردید. کلیه تنش‌ها مقدار پروتئین کل اندام هوایی را در رقم تگزاس به گونه‌ای معنی‌دار افزایش دادند، در ارقام دیگر یا بی‌تأثیر بودند و یا باعث کاهش معنی‌دار آن گردیدند. مقدار پروتئین ریشه در کلیه ارقام، در اثر تیمارهای کلرور سدیم و کلرور سدیم توأم با کلرور کلسیم افزایش معنی‌دار پیدا کرد، ولی تنش خشکی تأثیری بر مقدار آن نداشت. افزایش و یا کاهش مقادیر قند و پرولین در اندام هوایی و ریشه تحت تأثیر تنش‌ها، از الگوی خاصی پیروی نکرد. از میان ترکیبات بیوشیمیایی اندازه‌گیری شده، مقدار پروتئین موجود در اندام هوایی گیاهان، تحت تنش‌های شوری و خشکی، هم‌بستگی مثبت بسیار زیادی با وزن خشک اندام هوایی نشان داد، که احتمالاً می‌توان از آن برای ارزیابی ارقام پیاز به این تنش‌ها استفاده نمود.


مهرداد بویه، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

به منظور تعیین اثر سطوح مختلف اسید آمینه لیزین و پروتئین بر عملکرد مرغان تخم‌گذار، آزمایشی با 240 قطعه از نژاد های‌لاین W-36، و با 10 نوع جیره غذایی به صورت فاکتوریل 5×2، در چارچوب یک طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. در این جیره‌ها پنج سطح لیزین شامل 56/0، 62/0، 69/0، 76/0 و 83/0 درصد جیره، که به ترتیب 20 و 10 درصد کمتر از توصیه NRC، توصیه NRC و 10 و 20 درصد بیشتر از توصیه NRC می‌باشند، در دو سطح پروتئین 13 و 14 درصد مورد مقایسه قرار گرفت. در طی سه ماه دوره آزمایش، میزان تولید، وزن و تولید توده‌ای تخم مرغ، به همراه ضریب تبدیل غذا و میزان مصرف خوراک، پروتئین و لیزین اندازه‌گیری و داده‌های مربوط به هر ماه و نیز داده‌های کل دوره آزمایش تجزیه و تحلیل آماری شد.

 نتایج نشان داد که سطح 76/0 لیزین و بالاتر از آن، یعنی 10 و 20 درصد بیشتر از توصیه NRC، از گروه 13 درصد پروتئین به طور معنی‌داری (05/0 > P ) میزان تولید و تولید توده‌ای تخم مرغ بالاتر و نیز ضریب تبدیل بهتری را نسبت به سطوح پایین‌تر لیزین باعث شد، در حالی که وزن تخم مرغ اختلاف معنی‌داری نشان نداد. در گروه 14 درصد پروتئین، تفاوت عملکرد میان تیمارهای حاوی سطوح مختلف لیزین به مراتب کمتر از گروه 13 درصد پروتئین بود. پایین‌ترین سطح لیزین (56/0 درصد) از نظر تولید تخم مرغ، تولید توده‌ای و ضریب تبدیل، به طور معنی‌دار (05/0 > P ) وضعیت بدتری نسبت به تیمارهای حاوی سطوح بالاتر در این گروه داشت. در مجموع، در گروه 14 درصد پروتئین بهترین عملکرد متعلق به تیمار حاوی 62/0 درصد لیزین بود (10 درصد کمتر از توصیه NRC). گروه 14 درصد پروتئین به طور معنی‌داری (05/0 > P ) میزان تولید تخم‌مرغ، تولید توده‌ای و مصرف خوراک بالاتری داشت، ولی در وزن تخم مرغ و ضریب تبدیل اختلاف معنی‌داری دیده نشد. میان تیمارهای حاوی سطوح مختلف لیزین، در هر دو گروه پروتئینی، بهترین و اقتصادی‌ترین عملکرد متعلق به سطح 76/0 درصد لیزین از گروه 13 درصد پروتئین بود. نتایج این پژوهش نشان داد که در مورد مرغان تخم‌گذاری که نقطه فراز تولید خود را گذرانده‌اند، می‌توان با کاستن از سطح پروتئین جیره و افزودن سطح اسید آمینه محدود کننده عملکردی مناسب و در حد جیره‌هایی با پروتئین زیاد به دست آورد، و از این راه تولید اقتصادی‌تری داشت.


محمود شیوازاد، حسین جانمحمدی،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

در یک طرح بلوک‌های کامل تصادفی، به منظور ارزیابی بازده کل پروتئین در پودر ماهی کیلکای ایران و انچوی پرو، شش جیره غذایی همسان از نظر انرژی (3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم) و پروتئین خام (5/18 درصد) بر پایه ذرت، با استفاده از شش نمونه پودر ماهی (شماره‌های 1، 5 و 6 پودر ماهی کیلکا با فرایند حرارت غیرمستقیم، 4 و 2 با فرایند حرارت مستقیم و شماره 3 پودر ماهی انچوی پرو) تنظیم و از 7-42 روزگی به تغذیه جوجه خروس‌های نژاد لهمان رسید. میزان مصرف غذا و اضافه وزن به طور هفتگی اندازه‌گیری و بازده کل پروتئین و ضریب تبدیل غذا محاسبه و توسط بسته نرم‌افزار MSTAT-C تجزیه و تحلیل آماری گردید.

بیشترین مقادیر بازده کل پروتئین در دوره 7-28 روزگی حاصل شد و اختلاف معنی‌داری (05/0>P) بین پودر ماهی‌های کیلکا و پرو مشاهده نشد. به استثنای پودر ماهی کیلکای شماره 5، حداکثر مقادیر بازده کل پروتئین، در پودرهای ماهی کیلکا با فرایند حرارت غیرمستقیم، و کمترین مقادیر در پودرهای ماهی کیلکا با فرایند حرارت مستقیم به دست آمد. میزان بازده کل پروتئین در پودر ماهی پرو تقریباً حد واسط دو دسته ماهی کیلکا با فرایندهای متفاوت بود. مقایسه مستقل و غیرمستقل ضریب تبدیل غذایی و بازده کل پروتئین پودر ماهی کیلکا، صرف نظر از نوع فرایند، در مقابل پودر ماهی پرو در دوره 7-28 روزگی و نیز 7-42 روزگی، اختلاف معنی‌داری نشان نداد (05/0

علیرضا عباسیان، رحیم عبادی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

به‌ منظور ارزیابی‌ اثر‌ تغذیه‌ای‌ مواد پروتئینی‌ مختلف‌ در جیره‌های‌ غذایی‌ زنبوران عسل کارگر آزمایش‌هایی‌ با 15 تیمار به صورت‌ طرح‌ کاملاً تصادفی‌ با چهار تکرار روی‌ زنبور عسل‌ اروپایی (‌Apis mellifera L) انجام‌ گرفت‌. در این‌ آزمایش‌ها‌ اثر‌ تغذیه‌ای‌ 15 تیمار روی‌ مدت‌ زمان‌ مربوط به‌ تلفات‌ 50 درصد و طول‌ عمر زنبورهای‌ کارگر در قفس‌ بررسی‌ گردید. تأثیر تغذیه‌ کیک‌های‌ جانشین‌ گرده گل، شامل‌ پودر دانه‌ سویا، پودرکنجاله‌ سویا، پودر مخمر نانوایی‌، گلوتن‌ گندم‌، پودر دانه‌ سویا+کنجاله‌ سویا، پودر دانه‌ سویا+گلوتن‌ گندم‌، پودر دانه‌ سویا+مخمر، کنجاله‌ سویا+گلوتن‌ گندم‌، گلوتن‌ گندم‌+مخمر، و مکمل‌ گرده‌ گل شامل‌ گلوتن‌ گندم‌+گرده‌، پودر دانه‌ سویا+گرده‌، کنجاله‌ سویا+گرده‌، مخمر نانوایی‌+گرده‌، و دو تیمار شاهد شامل‌ گرده‌ گل‌ و عسل‌ بر مقدار پروتئین‌ و چربی‌ لاشه‌ زنبورها مورد آزمایش‌ قرار گرفت‌. نتایج‌ نشان‌ داد که‌ مواد پروتئینی‌مختلف‌ آثار متفاوتی‌ بر طول‌ عمر زنبورهای‌ کارگر داشتند، به طوری که‌ مکمل‌ گلوتن‌ گندم‌ و جانشین‌ سویا به ترتیب‌ بیشترین‌ (58/60 روز) و کمترین‌ (53/10 روز ) طول‌ عمر زنبورهای‌ کارگر را به‌ همراه‌ داشتند. مقدار مصرف‌ غذا در تیمارهای‌ مختلف‌ مرحله‌ انکوباتور تفاوت‌ معنی‌داری‌ نشان‌ نداد ( 05/0 P). بیشترین‌ درصد پروتئین‌ لاشه‌ مربوط به‌ تیمار مکمل‌ گلوتن‌ گندم‌ (57/22 درصد )‌ و کمترین‌ آن‌ مربوط به‌ تیمار مکمل‌ مخمر (01/20 درصد ) بود‌. هم‌چنین،‌ بیشترین‌ درصد چربی‌ لاشه‌ در‌ تیمار مکمل‌ سویا (75/4 درصد ) وکمترین‌ آن‌ در‌ مکمل‌ گلوتن‌ گندم‌ (84/3 درصد ) دیده شد. نتایج‌ نشان‌ داد که‌ می‌توان‌ از موادی‌ نظیر پودر سویا، کنجاله‌ سویا، گلوتن‌ گندم‌ و مخمر نانوایی‌ در تهیه‌ کیک‌های‌ جانشین‌ و مکمل‌ گرده‌ گل در تغذیه‌ زنبورعسل‌ استفاده‌ کرد.
جواد پوررضا، هنری کلاسن،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

تأثیر مکمل آنزیم فیتاز بر قابلیت استفاده فسفر و پروتئین و نیز عملکرد جوجه‌های گوشتی تغذیه شده با هشت واریته مختلف گندم ارزیابی شد. مقدار فیتات واریته‌های گندم در آزمایشگاه تعیین گردید. در چارچوب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل، 384 قطعه جوجه یک روزه گوشتی نر تجاری (هوبارد×پترسون) به 96 گروه چهار جوجه‌ای تقسیم شدند. هر یک از 24 جیره آزمایشی (هشت واریته گندم) در سه سطح آنزیم فیتاز (صفر، 500 و 1000 واحد در کیلوگرم) به چهار تکرار و به مدت 21 روز داده شد. در سن 21 روزگی، جوجه‌های هر تکرار توزین و به وسیله شکستن مهره گردن کشته شدند. محتویات ایلئوم جمع‌آوری و برای تعیین فسفر، فیتات، نیتروژن و اکسید کرم تجزیه شیمیایی گردید. استخوان ران چپ دو جوجه در هر تکرار جدا و با هم مخلوط و برای تعیین خاکستر استخوان مورد استفاده قرار گرفت. میان واریته‌های مختلف گندم از لحاظ میزان فیتات اختلاف معنی‌دار (P<0.03). دیده شد. اثر واریته گندم بر وزن بدن، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان معنی‌دار بود (P<0.05). فیتاز اضافه شده باعث بهبود معنی‌دار (P<0.05) وزن بدن، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان گردید. افزودن 500 واحد فیتاز در کیلوگرم غذا قابلیت هضم پروتئین را به گونه‌ای معنی‌دار بهبود بخشید. اختلاف بین سطوح فیتاز (500 و 1000 واحد) از لحاظ وزن بدن، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان معنی‌دار نبود. به طور کلی، افزودن فیتاز به جیره‌های حاوی گندم باعث بهبود عملکرد، قابلیت هضم پروتئین و قابلیت استفاده از فسفر فیتاته در جوجه‌های گوشتی شد. بنابراین، می‌توان برای کاهش هزینه غذا و آلودگی محیط از فیتاز استفاده نمود.
کیوان اعتباری، محمد فضیلتی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر ترکیبات معدنی به عنوان مکمل‌های غذایی کرم ابریشم (Bombyx mori)، آزمایشی در چارچوب یک طرح کاملا" تصادفی با سه تیمار، شامل غلظت‌های 1، 5 و 10 درصد ترکیب مولتی مینرال (شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و یک تیمار شاهد عادی، که در آن از هیچ ماده‌ای به عنوان تیمار استفاده نشده بود، و یک تیمار آب مقطر انجام پذیرفت. لاروها تا سن چهارم از برگ توت تازه از واریته شین ایچه نویسه (SI) تغذیه می‌شدند و از آغاز سن چهارم روزانه یک نوبت از برگ‌های غنی شده استفاده می‌نمودند. غنی‌سازی برگ‌ها به وسیله افشاندن محلول‌ها روی آنها انجام می‌گرفت. مقدار پروتئین کل و اسید اوریک موجود در همولنف لاروهای روز ششم سن پنجم اندازه‌گیری گردید. مقدار پروتئین کل در کلیه تیمارها افزایش چشم‌گیری را در مقایسه با شاهد نشان داد، و این در حالی است که وزن لاروی از روز سوم سن پنجم نیز اختلاف معنی‌داری با شاهد پیدا نمود، ولی وزن غده ابریشم‌ساز تغییر چندانی نشان نداد. مقدار اسید اوریک اندازه‌گیری شده در خون حشره با وجود تغییرات جزئی، از لحاظ آماری اختلاف معنی‌داری با حشرات شاهد نداشت. با وجود این، وزن پیله، قشر ابریشمی و شفیره نیز در مقایسه با شاهد اختلاف معنی‌دار نشان داد، به طوری که این افزایش در حشرات ماده بیش از حشرات نر بود. با توجه به افزایش شمار تخم در پروانه‌‌ها، در مقایسه با شاهد، از لحاظ آماری تنها در تیمار 10% اختلاف معنی‌دار وجود داشت. ترکیبات مزبور باعث کاهش درصد تفریخ تخم‌ها شد. وزن تخم‌ها نیز در کلیه تیمارها در یک سطح آماری قرار گرفت.
مجید طغیانی، عبدالحسین سمیع، عباسعلی قیصری،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده

در این آزمایش از 288 قطعه جوجه یک‌روزه گوشتی نژاد لهمن در چارچوب یک طرح کاملاً تصادفی، به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×2 (سه سطح شدت محدودیت × دو سطح تراکم مواد مغذی) با چهار تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. جوجهها در 7-13 روزگی، تحت محدودیت کیفی غذایی با شدتهای صفر، 25 و 50 درصد قرار گرفته، پس از دوران محدودیت تا سن 21 روزگی با جیرههای تنظیم شده بر اساس توصیه NRC، و یا 10 درصد پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین بیشتر از NRC تغذیه شدند. برای رقیق‌سازی جیرههای مورد استفاده در اعمال محدودیت، پوسته شلتوک برنج به کار رفت که هیچ گونه ارزش انرژی‌زایی نداشت. وزن بدن، مصرف غذا، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذا در سنین مختلف، و اجزای لاشه شامل کبد، روده و چربی حفره شکمی در سن 49 روزگی اندازه‌گیری، و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. شدت محدودیت باعث کاهش وزن بدن و نامناسب‌تر شدن ضریب تبدیل غذا در پایان دوره محدودیت، در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>P). ولی پدیده رشد جبرانی سبب شد در تمامی گروه‌های آزمایشی اختلاف وزن ایجاد شده تا سن 49 روزگی جبران گردد. شدت محدودیت و افزایش تراکم پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین جیره بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا در طی دوران پایانی (42 تا 49 روزگی) و در کل دوره بعد از محدودیت (13 تا 49 روزگی) تأثیر معنی‌داری نداشت (05/0<P). هم چنین شدت محدودیت و تراکم مواد مغذی جیره بر اجزای لاشه اندازه گیری شده نبود(0/05<P). نتایج پژوهش نشان داد که با اعمال محدودیت غذایی جوجه های گوشتی در سنین اولیه ( بویژه 25 درصد محدودیت) و استفاده از جیره های تنظیم شده بر اساس NRC، می توان به دلیل بروز پدیده رشد جبرانی در پایان دوره پرورش، ورزن مشابه با جوجه های تغذیه آزاد اتظار داشت.

0


مختار جلالی جواران، حمید هاشم زاده، امیر موسوی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده

بررسی گیاهان تراریخت در پروژه انتقال ژن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این پژوهش، نسل دوم (T1) گیاهان تراریخت کلزا که ژن گلوتامین سنتتاز در جهت آنتی‌سنس به آنها منتقل شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. میزان پروتئین کل محلول برگ و مقدارکلروفیل‌های a ، b و کاروتنوئید، با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری و معادلات مربوطه تعیین شد. میزان کمی پروتئین در برگ‏های کلزا در مراحل مختلف رشدی گیاه و تیمارهای مختلف بررسی شد که در مرحله قبل از گل‌دهی (MG1) شروع به افزایش نموده و در زمان گل‌دهی (MG2) به بیشترین میزان رسید و در مرحله پیری برگ (SS) مقدار پروتئین کل کاهش نشان داد. در مقایسه بین تیمارها، تیمار A2 بیشترین میزان پروتئین و تیمار A6 کمترین مقدار را نشان دادند. از نظرمیزان کلروفیل‌های a وb بین تیمارهای مورد مطالعه اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد ولی بین مراحل مختلف رشد کلزا تفاوت معنی دار بوده و مرحله MG2 بیشترین و SS کمترین میزان کلروفیل‌های a و b را نشان دادند. به‏منظور مطالعه الگوهای باندی در پروتئین‏های استخراج شده از گیاهان تراریخت در مقایسه با گیاه شاهد از روش اس.دی.اس.پیج استفاده شد که در مقایسه الگوهای باندی حاصل از مرحله MG1 تفاوت قابل ملاحظه‌ای بین باندها دیده نشد، ولی در باندهای حاصل از مراحل MG2 و YG تفاوت‏هایی مشاهده شد. در مرحله YG اختلاف بین تیمارهای A5 ، A3 ، A4 و A6 با شاهد در موقعیت وزنی 41 کیلو دالتون و بین تیمارهای A1 و A2 با تیمار شاهد در موقعیت 6/23 کیلو دالتون مشاهده گردید. در مورد باندهای حاصل از مرحله MG2 نیز بین تیمارهای A1، A3، A4 و A6 با تیمار شاهد در موقعیت وزنی57 کیلو دالتون اختلافاتی وجود داشت. با توجه به این‌که کلیه شرایط برای رشد، استخراج پروتئین و آنالیز ماکرومولکول‏ها در گیاهان تراریخت و شاهد کاملاً کنترل شده و مشابه بوده است، در نتیجه می‌توان احتمال داد که تفاوت‌های مشاهده شده در گیاهان تراریخت نسبت به گیاهان شاهد به دلیل اثر آنتی‏سنس ژن گلوتامین سنتتاز می باشد.
نسرین مهرداد، مسعود علیخانی، غلامرضا قربانی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده

در این بررسی از سه گوسفند فیستول شده با میانگین وزن 5/2 ± 5/47 کیلوگرم برای تعیین اثر چین (پنج نوبت) و مرحله رشد (بدون گل، اوایل گل‌دهی وگل‌دهی کامل) بر ترکیب شیمیایی و تجزیه‌پذیری یونجه (Medicago sativa) )به روش In situ استفاده شد . کیسه‌های نایلونی به قطر منافذ 50 میکرومتر با 5/3 گرم از هر نمونه پر و قبل از تغذیه صبحگاهی در داخل شکمبه گوسفندان قرارداده و برای هفت زمان مختلف (‌48، 24، 16، 8، 4، 2، صفر ساعت) انکوباسیون شدند. نتایج نشان داد یونجه در مرحله بدون گل حاوی بیشترین مقدار پروتئین خام وکمترین مقدار فیبرخام بود. چین نوبت سوم بیشترین میزان تجزیه‌پذیری ماده خشک و ماده آلی را داشت. میزان تجزیه‌پذیری، به ترکیبات فیبری و حلالیت بستگی دارد. با افزایش مرحله رشد، مقدار پروتئین خام، تجزیه‌پذیری و مواد محلول کاهش و مقدار فیبرخام، پروتئین دیواره سلولی و پروتئین دیواره سلولی بدون همی سلولز افزایش یافت. مقدار پروتئین دیواره سلولی نشانگر پروتئین غیر قابل دسترس در شکمبه بود. گرچه سرعت تجزیه‌پذیری ماده آلی در مرحله گل‌دهی کامل حداکثر بود، ولی اختلاف معنی‌داری بین مراحل رشد وجود نداشت. تجزیه‌پذیری موثر پروتئین خام بین مراحل رشد اختلاف معنی‌داری (P<0.05 ) داشت. تجزیه‌پذیری مؤثر ماده خشک با سرعت عبور 6 درصد در ساعت در سومین چین یونجه بیشترین مقدار بود. نتایج این بررسی نشان داد که چین اول و مرحله گل‌دهی کامل کمترین و چین پنجم و مرحله بدون گل‌دهی بیشترین پروتئین را دارا بودند و تأثیرات چین و مرحله رشد روی پارامترهای تجزیه‌پذیری متغیر بود و نتیجه مشخصی نمی‌توان گرفت.
عیسی ابراهیمی، جواد پوررضا، سرگی و. ‌پاناماریوف، ابوالقاسم کمالی، عباس حسینی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر مقادیر مختلف پروتئین وچربی بر رشد بچه ماهیان انگشت قد فیل ماهی ، 12 جیره غذایی مختلف با سه سطح 45 ، 50 و 55 در صد پروتئین و چهار سطح 5/0 ، 4 ، 8 و 12 در صد مکمل روغن ـ شامل روغن ماهی وروغن آفتابگردان ـ تهیه شد. جیره‌های آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 3×4 درسه تکرار با بچه ماهیان بلوگای 2/2 گرمی اجرا شد. تعداد 1260 قطعه بچه ماهی فیل ماهی پس از سازگاری به شرایط آزمایشی، انتخاب و در36 حوضچه ونیروی کوچک (با حجم 100 لیتر) و به تعداد 35 قطعه بچه ماهی در هر واحد آزمایشی توزیع شده و به مدت 45 روز با جیره‌های آزمایشی تغذیه گردیدند. نتایج به‌دست آمده تفاوت معنی‌داری را در شاخص‌های مورد بررسی شامل، در صد افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، بازده پروتئین، ضریب مصرف غذا و تولید پروتئین، نشان داد ( 05/p<0 ) ماهیان تغذیه شده با جیره شماره3 (حاوی 45 در صد پروتئین و 14 درصد چربی) و جیره شماره 8 (حاوی 50 درصد پروتئین و 17 درصد چربی) بالاترین در صد افزایش وزن، بهترین ضریب رشد ویژه، بهترین بازده پروتئین و کمترین ضریب مصرف غذا را نشان دادند. علاوه بر این بهترین میزان پروتئین تولید شده مربوط به جیره شماره2 (حاوی 45 در صد پروتئین و 5/10 درصدچربی) و جیره شماره 3 (حاوی 45 در صد پروتئین و 14درصد چربی) بود. مقایسه ترکیب شیمیایی لاشه ماهیان مورد آزمایش نیز تفاوت آماری معنی‌داری را در میزان پروتئین و چربی لاشه نشان داد ( 05/p<0 ). ولی در میزان ماده خشک و خاکستر لاشه تفاوت معنی‌داری بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید. نتایج به‌دست آمده نشان داد که نیاز پروتئینی بچه ماهیان انگشت قد فیل ماهی با جیره‌های غذایی حاوی 45 تا50 در صد پروتئین خام تأمین می‌شود. به‌علاوه میزان چربی مورد نیاز برای تأمین رشد بهینه بچه‌ ماهیان مذکور بین 14 تا 17 در صد جیره غذایی به ‌دست آمد.
احمد زارع شحنه، حسن صادقی‌پناه،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده

به منظور بررسی آثار سرعت رشد جنین بر غلظت‌های گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، کل پروتئین و اوره پلاسما، 16 رأس میش سالم و آبستن ورامینی در یک طرح آزمایشی کاملاً تصادفی به 4 گروه 4 رأسی تقسیم شدند که در فصل جفت‌گیری به ترتیب با قوچ نژاد ورامینی ( گروه اول )، قوچ نژاد مغانی( گروه دوم )، قوچ نژاد افشاری (گروه سوم) و قوچ نژاد شال ( گروه چهارم ) جفت‌گیری کرده بودند. بنابراین انتظار می‌رفت با توجه به ظرفیت ژنتیکی متفاوت پایه پدری، سرعت رشد جنین در هر کدام از گروه‌ها متفاوت باشد. با توجه به یکسان بودن جیره برای هر 4 گروه انتظار می‌رفت که تفاوت در سرعت رشد جنین بر بسیج ذخائر چربی و پروتئین بدن میش‌ها اثر متفاوت گذاشته و غلظت متابولیت‌های خون مادر را تغییر دهد. بنابراین با نمونه‌گیری خون از سیاهرگ وداج میش‌ها طی دو ماه آخر آبستنی (هفته‌ای یک‌بار پیش از وعده غذای صبح و در هفته آخر یک روز در میان) و یک هفته پس از زایمان (یک روز در میان ) غلظت متابولیت‌های خون مادر اندازه‌گیری شد. میزان گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما در بین 4 گروه تفاوت نداشت. میزان کل پروتئین پلاسما در میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند (پایه پدری شال) کمتر و در میش‌هایی که جنین‌های سبک‌تر داشتند (پایه پدری ورامینی) به طور معنی‌داری بیشتر بود (05/0>p). برعکس ، غلظت اوره پلاسما در میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند (پایه پدری شال) بیشتر و در میش‌هایی که جنین‌های سبک‌تر داشتند (پایه پدری ورامینی) کمتر بود. به نظر می‌رسد میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند، توانسته‌اند گلوکز مورد نیاز را تأمین کنند که بخشی از آن با هزینه کردن امینواسیدها انجام شده است.
عباسعلی قیصری، امید سرائیان، مجید طغیانی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده

در این پژوهش از 360 قطعه جوجه خروس مازاد مادر گوشتی آرین به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×2 با دو سطح انرژی قابل سوخت و ساز (3050 و 3200 کیلوکالری در کیلوگرم) و سه سطح پروتئین و اسیدهای آمینه گوگرددار (10 درصد بیشتر، برابر و 10 درصد کمتر از مقادیر پیشنهادی جداول احتیاجات غذایی طیور (1994) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار استفاده شد. نتایج به دست آمده از کل دوره آزمایش (صفر تا 49 روزگی) نشان داد که سطوح مختلف انرژی جیره، تأثیر معنی‌داری بر وزن بدن و افزایش وزن روزانه داشت(05/0 >P ) به طوری که با افزایش میزان انرژی از 3050 به 3200 کیلوکالری در کیلوگرم، وزن بدن (2216 در مقایسه با 2314 گرم) و افزایش وزن روزانه (2/45 در مقایسه با 2/47 گرم در روز) افزایش یافت. میزان انرژی جیره تأثیر معنی‌داری بر خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذا و اجزای لاشه نداشت. با افزایش سطح پروتئین جیره، وزن بدن و افزایش وزن روزانه افزایش ولی ضریب تبدیل غذایی و هم‌چنین درصد چربی حفره بطنی نسبت به وزن زنده کاهش یافت (P<0.05). نتایج این پژوهش نشان داد که با تغذیه جوجه خروس‌های مازاد مادر گوشتی آرین با جیره‌های حاوی 3200 کیلوکالری در کیلوگرم انرژی قابل قابل سوخت و ساز و میزان پروتئین و اسیدهای آمینه گوگرددار مطابق توصیه (NRC (1994 و یا 10 درصد بالاتر از آن در دوره‌های صفر تا 21، 21 تا 42 و 42 تا 49 روزگی می‌توان به سرعت رشد و وزن پایانی مناسبی دست یافت.
غلامرضا خواجوئی نژاد، حمدالله کاظمی، هوشنگ آلیاری، عزیز جوانشیر، محمد جواد آروین،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

این بررسی به منظور تعیین اثر رژیم‌های مختلف آبیاری و تراکم کاشت بر میزان عملکرد و کیفیت دانه در سه رقم سویا، طرح اسپلیت فاکتوریل براساس بلوک‌های کامل تصادفی، در سه تکرار و به مدت دو سال اجرا گردید. براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، میزان عملکرد دانه و هم‌چنین میزان روغن و پروتئین موجود در دانه، در هر دو سال آزمایش تحت تأثیر سطوح مختلف آبیاری، تراکم کاشت و رقم قرار گرفت. مقادیر حداکثر و حداقل عملکرد دانه در بوته و در واحد سطح به ترتیب در تیمارهای آبیاری I2 و I4 به دست آمد. علاوه بر آن، مقادیر حداکثر و حداقل عملکرد دانه در بوته به ترتیب در تراکم‌های کاشت D1 و D4 و در واحد سطح به ترتیب در تراکم‌های کاشت D3 و D1 حاصل شد. در بین ارقام نیز، حداکثر عملکرد دانه، هم در بوته و هم واحد سطح، به رقم V2 و حداقل آن به رقم V3 تعلق داشت. درصد روغن دانه در تیمارهای I1، D1 و V2 حداکثر و در تیمارهای I4، D4 و V3 حداقل بود، در صورتی که درصد پروتئین دانه در تیمارهای I4، D4 و V1 بیشترین و در تیمارهای I1، D1 و V3 کمترین میزان بود. بالاترین کارآیی مصرف آب در تیمار آبیاری I3 و کمترین آن در تیمار آبیاری I1 حاصل شد. بالاترین کارآیی مصرف آب براساس عملکرد بیولوژیک در رقم V2 و براساس عملکرد دانه در رقم V1 به دست آمد، در صورتی که کمترین کارآیی مصرف آب براساس بیولوژیک و دانه به ترتیب به ارقام V1 و V3 تعلق داشت. جهت افزایش تولید عملکرد در واحد سطح، اعمال تیمارهای I2V2D3 توصیه می‌شود.
منصور رضائی، حسن نصیری مقدم، جواد پور رضا، حسن کرمانشاهی،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

به منظور تعیین اثر سطوح مختلف اسید آمینه لیزین و پروتئین خام جیره بر عملکرد، خصوصیات لاشه و دفع ازت جوجه‌های گوشتی، آزمایشی با 240 قطعه جوجه گوشتی سویه تجارتی راس از سن یک تا 42 روزگی اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح مکمل اسید آمینه لیزین در دوره آغازین و رشد ( صفر، 15/0 و 30/0 درصد ) و دو سطح پروتئین خام (84/17 و 84/20 درصد در دوره آغازین و 12/16 و 12/18 درصد در دوره رشد) با انرژی قابل سوخت و ساز 2900 کیلوکالری در کیلوگرم بود. نتایج نشان داد که کاهش پروتئین خام جیره، میزان افزایش وزن در دوره آغازین، دوره رشد و کل دوره را به طور معنی دار به ترتیب 6، 6/4 و 6/5 درصد کاهش داد (05/0 > P )، هم‌چنین مصرف خوراک در دوره آغازین به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 > ‍P). کاهش پروتئین خام جیره، اثر معنی‌داری بر نسبت افزایش وزن به مصرف خوراک نداشت، ولی مقدار گوشت سینه را به طور معنی‌داری کاهش و درصد چربی حفره بطنی را افزایش داد (05/0 >‍P ). افزایش اسید آمینه لیزین در جیره مصرف خوراک در دوره آغازین، افزایش وزن و نسبت افزایش وزن به مصرف خوراک در دوره رشد و کل دوره را به طور معنی‌داری بهبود داد (05/0 > P ). افزایش اسید آمینه لیزین در جیره باعث افزایش معنی‌دار درصدگوشت سینه و ران گردید (05/0 > P) افزودن مکمل لیزین به جیره در دوره آغازین دفع ازت را به طور معنی داری کاهش داد (059/0 > P). هم‌چنین با کاهش پروتئین خام جیره در دوره آغازین دفع ازت به طور معنی‌داری کاهش یافت (05/0 > P). تیمارهای آزمایشی اثر معنی‌داری بر درصد تلفات نداشت. نتایج این آزمایش نشان داد که در صورت تأمین سایر اسیدهای آمینه محدود کننده در جیره، با افزودن مکمل لیزین می‌توان سطح پروتئین خام جیره را تا 3 درصد در دوره آغازین و تا 2 در صد در دوره رشد کاهش داد و این عمل تأثیر منفی بر بازده غذایی نداشت.
سید ابوالحسن میر مهدوی چابک، مرادپاشا اسکندری نسب، عبدالاحد شادپرور، احمد قربانی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

با استفاده از یک مدل قطعی برای گله‌های گاو شیری مطابق با سیستم نرخ گذاری شیر در ایران، معادلات ضرایب اقتصادی تولید شیر، درصد چربی، درصد پروتئین و طول عمر گله در گرایش حداقل هزینه و در محدودیت کل نهاده و برای شرایط بلند مدت یعنی متغیر بودن تمام هزینه‌ها بر حسب واحد گاو برآورد شدند. به وسیله روش شبیه سازی داده‌ها و اطلاعات سه گله گاو شیری مختلف در کشور، میزان حساسیت ضرایب اقتصادی صفات نسبت به 20 درصد تغییر (کاهش یا افزایش) قیمت علوفه و کنسانتره، هزینه‌های غذایی و غیر غذایی، قیمت شیر به نرخ دولتی و آزاد، سهم فروش شیر به نرخ دولتی، میانگین تولید شیر، درصد چربی و پروتئین و طول عمر گله بررسی شد. ضرایب اقتصادی تولید شیر در شرایط مبنا در سه گله به ترتیب برابر با: 55/0-، 24/0- و 54/0- ، ضرایب اقتصادی درصد چربی 34- ، 20- و 11- ، ضرایب اقتصادی درصد پروتئین 34- ، 37- و 33- و ضرایب اقتصادی طول عمر گله 37/0- ، 67/0 و 39/0- بود. تأثیر تغییر عوامل مختلف سیستم تولید بر ضرایب اقتصادی صفات در سه واحد گاوداری یکسان نبود. ضرایب اقتصادی تولید شیر، درصد چربی، درصد پروتئین و طول عمرگله به ترتیب به تغییر میانگین تولید شیر، قیمت دولتی شیر و میانگین طول عمرگله بیشترین حساسیت را نشان دادند.
علی مصطفایی، مریم چلبی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده

پروتئازها جایگاه مهمی در صنایع غذایی و دارویی دارند. اکتینیدین یک سیستئین پروتئاز است که در میوه کیوی به وفور یافت می‌شود. در این مطالعه محتوای پروتئین و میزان نسبی آنزیم اکتینیدین در چهار واریته کیوی رایج در کشور بررسی شد و آنزیم اکتینیدین با روشی مناسب برای استفاده‌های بعدی تخلیص گردید. عصاره میوه کیوی از چهار واریته هیوارد، مونتی، برونو و آبوت تهیه شد. تخلیص اکتینیدین از عصاره با دو مرحله رسوب‌دهی توسط سولفات آمونیوم و کروماتوگرافی تعویض ‌یون در ستـون دی اتیل آمینو اتیل سفارز انجام گرفت. برای تعیین وزن مولکولی و سنجش فعالیت آنزیمی، به ترتیب از الکتروفورز در ژل پلی‌اکریل آمید (SDS-PAGE) و آزمون هضم کازیین استفاده شد. غلظت پروتئین تام عصاره با سه روش برادفورد، لوری وUV و میزان نسبی اکتینیدین در هر واریته با تراکم‌سنجی باند‌های پروتئین در ژل تعیین گردید. راندمان عمل و درجه خلوص اکتینیدین به دست ‌آمده در این مطالعه، به ترتیب 65 و 95 درصد بود. نتیجه آزمون SDS-PAGE احیایی نشان داد که وزن مولکولی آنزیم به دست آمده حدود 29‌ کیلودالتون است. اندازه‌گیری محتوای پروتئین با سه روش برادفورد، لوری وUV که نتایج آنها تفاوت زیادی با یکدیگر داشت، نشان داد که غلظت پروتئین و اکتینیدین در کیوی کمتر از گزارش‌های مربوطه است و روش برادفورد روش دقیق‌تری برای محاسبه پروتئین در کیوی نسبت به دو روش دیگر است.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb