8 نتیجه برای آبشویی
ملیحه ربیع، مهدی قیصری، سید مجید میرلطیفی،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل آلودگی منابع آب، مصرف کودهای نیتروژنی در بخش کشاورزی است. مدلهای گیاهی با قابلیت شبیهسازی آبشویی نیترات و تعیین سرنوشت نیتروژن در گیاه و خاک برای مدیریت کاهش آلودگی نیترات در آبهای سطحی و زیر زمینی بسیار مفید میباشند. مدل نیتروژن- خاک (Soil-Nitrogen-Balance) از بسته نرمافزاری DSSAT قابلیت شبیهسازی سرنوشت نیتروژن در خاک و گیاه را دارد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی مدل DSSAT برای آبشویی نیترات از عمق توسعه ریشه ذرت رقم سینگل کراس 704 و برداشت نیتروژن گیاه در سطوح مختلف نیتروژن و آب مصرفی است. طرح آزمایشی شامل سه سطح کود نیتروژنی شامل صفر، 150 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و چهار سطح آب کاربردی شامل 0.7SMD (Soil moisture depletion)، 0.85SMD، 1.0SMD و 1.13SMD بود که در سه تکرار اجرا شد. آبشویی نیتروژن نیتراتی از عمق 60 سانتیمتری در طی دوره رشد در 36 کرت آزمایشی بهوسیله دستگاه مکش رطوبت خاک (Ceramic Suction Cups, CSC) اندازهگیری گردید. پس از واسنجی مدل، با استفاده از دادههای مزرعهای مدول نیتروژن مدل ارزیابی گردید. چهار شاخص آماری راندمان مدل، میانگین انحراف، ضریب تبیین و شاخص توافق برای بررسی دقت مدل در شبیه-سازی آبشویی نیتروژن نیتراتی از عمق 60 سانتیمتر استفاده شد. مقایسه شاخصهای آماری در هر تیمار نشان داد که دقت مدل در سطح آّبیاری کامل (W3) و همینطور در سطح بیشآبیاری (W4) با افزایش کود نیتروژنی کاربردی، افزایش یافت. در تیمارهای کمآبیاری مدل مقدار تلفات نیترات را برابر مقدار واقعی (صفر) شبیهسازی نمود. بنابر نتایج، مدل با دقت قابل قبولی قادر به شبیهسازی آبشویی نیتروژن نیتراتی از زیر عمق توسعه ریشه در سطوح مختلف آب و کود نیتروژنی است.
نجمه مظلوم، رضا خراسانی، امیر فتوت، یوسف هاشمی نژاد،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
اصلاح خاکهای شور با وسعت جهانی 831 میلیون هکتار، اقدامی مؤثر در افزایش تولیدات کشاورزی است. کشت گونههایی از گیاهان مقاوم به شوری میتواند سبب افزایش حلالیت کلسیت و آزاد شدن کلسیم در محلول خاک و در نتیجه اصلاح خاک گردد. این تحقیق در قالب طرح کاملاَ تصادفی با آرایش کرتهای خرد شده در ستونهایی پر شده از یک خاک شور- سدیمی ( 8/23 SAR= ،7/7=pHs، dS m-188/12=(ECe انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمارهای تحت کشت روناس(Rubia tinctorum)، سسبانیا (Sesbania acuelata) و مرغ (Cynodon dactylon) و تیمارهای شیمیایی گچ در دو سطح 50 و 100 درصد نیاز گچی و اسید سولفوریک به میزان اکیوالانی برابر با نیاز گچی و یک شاهد، هر یک در سه تکرار اعمال شد. تمامی تیمارها با 41 لیتر آب شهری بهطور یکسان و بهمدت 30 روز در 8 مرحله آبشویی شدند. پس از آبشویی، ویژگیهایی شامل نسبت جذبی سدیم (SAR) و هدایت الکتریکی (EC) خاک، مقدار سدیم موجود در زهاب و مقدار سدیم جذب شده توسط گیاهان اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد گیاهان و بهسازهای شیمیایی بهطور میانگین بهترتیب سبب 59 و 65 درصد کاهش SAR خاک نسبت به شاهد شدند. همچنین، تیمارهای گیاهی به استثناء گیاه سسبانیا، سبب بیشترین مقدار آبشویی سدیم از خاک گردیدند که نشاندهنده نقش مؤثر این گیاهان در انحلال و آبشویی سدیم نامحلول یا تبادلی خاک است. با توجه به نتایج این تحقیق و نیز مزیت کشت گیاه جهت حفاظت خاک، گیاهپالایی را میتوان بهعنوان جایگزینی مناسب و سودمند برای اصلاح خاکهای شور- سدیمی مورد توجه قرار داد.
راحله ملکیان، جهانگیر عابدی کوپایی، سید سعید اسلامیان،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
در این مطالعه، از الگوریتم SUFI-2 (Sequential Uncertainty Fitting, ver. 2) در بسته نرمافزاری LEACHN-CUP در تعیین پارامترهای مدل LEACHN و تحلیل عدم قطعیت آن در دو حالت عدم استفاده از زئولیت کلینوپتیلولایت (کنترل) و کاربرد آن (تیمار Z) استفاده شد. مقادیر P-factor، R-factor (نشاندهنده درجه عدم قطعیت) و ضریب نش- ساتکلیف (NS) در شبیهسازی میزان زهآب خروجی در کنترل بهترتیب 71/0، 76/0 و 92/0 بهدست آمد. نتایج شبیهسازی در صورت کاربرد پارامترهای هیدرولیکی بهدست آمده از کنترل در شبیهسازی میزان زهآب خروجی در تیمار Z رضایتبخش بود (مقادیر P-factor، R-factor و NS بهترتیب 82/0، 78/0 و 87/0). مقادیر P-factor، R-factor و NS در پیشبینی میزان نیترات خروجی در کنترل بهترتیب 87/0، 36/1 و 91/0 بهدست آمد. در صورت کاربرد پارامترهای مؤثر در چرخه نیتروژن به دست آمده از کنترل در شبیهسازی میزان نیترات خروجی در تیمار Z، عدم قطعیت بهمقدار قابل توجهی افزایش یافت (مقادیر P-factor و R-factor بهترتیب 1 و 46/2). در صورت اصلاح پارامترهای کنترل برای تیمار Z، افزایش شدت دنیتریفیکاسیون، افزایش ضریب توزیع -N NO3 و کاهش شدت نیتریفیکاسیون در اثر کاربرد اصلاحکننده کلینوپتیلولایت مشاهده شد.
مهدیه ابراهیمی، محمد جعفری، عینالله روحیمقدم،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
مطالعه حاضر جهت افزایش کارایی گیاه استخراجی گونه Festuca ovina L. در خاکهای آلوده به سرب با استفاده از EDTA (غلظت صفر، 5/1، 3، 5/1+5/1، 3+3و 6 میلیمول در کیلوگرم)، تعیین بهترین زمان برداشت گیاه بهمنظور افزایش جذب سرب و شیوه کاربرد EDTA جهت کاهش خطر آبشویی سرب انجام شد. نتایج نشان داد که در تیمار 3 میلیمول حداکثر میزان برداشت سرب صورت گرفت. بنابراین در مرحله دوم، تیمار 3 میلیمول در کیلوگرم جهت ارزیابی بهترین زمان برداشت گیاه در دورههای زمانی 15 ، 30 و 45 روز استفاده شد. نتایج نشان داد که با گذشت زمان، غلظت سرب در بافتهای گیاهی افزایش داشت و بهترین زمان جهت حداکثر جذب سرب 60 روز پس از اولین برداشت است. در گام سوم جهت کاهش آبشویی سرب-کلات، غلظت 3 میلیمول در کیلوگرم EDTA در پنج روش یکبار، دوبار، سهبار، چهار بار و پنج بار متوالی به خاک اضافه شد. نتایج نشان داد در روش پنجبار، میزان سرب خاک حداقل و در اندامهای گیاهی حداکثر بود و بین غلظت فلز در اندامهای گیاهی بین روش سهبار، چهاربار و پنج بار تفاوت معنیداری وجود نداشت (5%P<). بهطورکلی، حد بهینه گیاه استخراجی F. ovina L. و کاهش آبشویی سرب در غلظت 3 میلیمول در کیلوگرم EDTA، در کاربرد به روش پنجبار و برداشت گیاه در انتهای رشد بهدست آمد.
صابر حیدری، شاهین اوستان، محمدرضا نیشابوری، عادل ریحانیتبار،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
پیامدهای انباشت فلزات سنگین در خاک خطرناک و نگران کننده است. یکی از روشهای آلودگیزدایی این فلزات از خاک استفاده از کیلیت کنندهها و بهویژه EDTA است. در این تحقیق حذف Zn، Pb و Cd از سه خاک سطحی (با میزان کل این فلزات بهترتیب 5/10، 8/55 و 6/80 میلی مول بر کیلوگرم خاک) جمعآوری شده از اطراف کارخانه سرب و روی زنجان به روش استخراج ستونی (شامل پیوسته و پالسی)، با استفاده از استخراجکننده EDTA 2 H 2 Na (100 میلی مول بر کیلوگرم خاک خشک) و با شدت جریان KS 5/0 مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایشهای مقدماتی، جریان محلول بهدلیل کاهش هدایت هیدرولیکی خاک متوقف گردید. لذا، آزمایشهای روش ستونی پیوسته در حضور محلول زمینه نیترات کلسیم و آزمایشهای روش ستونی پالسی در حضور این محلول زمینه و تنظیم pH در 8 انجام گرفت. نتایج نشان داد که متوسط درصد استخراج Cd و Pb در روشهای پیوسته و پالسی تقریباً یکسان بود. درحالیکه، میزان استخراج Zn در روش پیوسته بهطور متوسط حدود 13 درصد بیشتر از روش پالسی بود. وجود محدودیت غلظت EDTA برای کمپلکس کردن فلزات سنگین سبب تبعیت کارایی استخراج از ثابت پایداری کمپلکسهای EDTA با این فلزات بهصورت Pb>Zn>Cd گردید. همچنین بر خلاف Cd و Zn، درصد استخراج Pb رابطه خطی مستقیمی با مقدار کل این فلز در خاک داشت. درحالیکه غلظت Pb بهطور متوسط فقط حدود یک بیستم غلظت Znبود. منحنی های رخنه در هر دو روش ستونی پیوسته و ستونی پالسی ترتیب تحرک Cd>Zn>Pb را نشان دادند. بهطورکلی، بهنظر میرسد الگوی استخراج فلزات سنگین خاکها نه تنها به نوع خاک بلکه به روش استخراج بستگی دارد.
آذر شیخزینالدین، عبدالکریم اسماعیلی ، مسعود نوشادی،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده
کود اوره (%۴۶ نیتروژن) یکی از پرمصرفترین و ارزانترین کودهای شیمیایی نیتروژنی است و از آنجا که حلالیت بالایی در آب دارد، بخش قابل توجهی از آن در صورتیکه آب آبیاری یا بارندگی زیاد باشد، به راحتی شسته شده و منجر به تغییر کیفیت آبهای زیرزمینی و سطحی میشود. از اینرو، در این مطالعه اثرات استراتژیهای کمآبیاری و کوددهی بر روی تلفات نیترات با استفاده از مدل SWAT برای حوضه آبریز طشک- بختگان شبیهسازی شد. در این تحقیق از طریق مقایسه خروجی مدل با مشاهدات واقعی هیدرولوژیکی، عملکرد محصولات گندم، جو، ذرت و برنج و نیترات با استفاده از الگوریتم2SUFI در نرمافزار SWAT_CUP واسنجی و اعتبارسنجی شد، سپس از مدل واسنجی شده جهت ارزیابی استراتژیهای مدیریتی گوناگون استفاده شد. زمانیکه مدل اثرات کاهش مصرف در کود اوره از 10 تا 70 درصد را مدلسازی نمود، عملکرد گندم بین 1 تا 27، جو 8/0 تا 24 ، ذرت 42/0 تا 21 و برنج 47/0 تا 9 درصد کاهش یافت، این در حالیاست که این امر منجر به کاهش تلفات نیترات از طریق آبشویی به میزان 16 تا 81، 18 تا 80، 15 تا 85 و 5/12 تا 6/83 درصد، بهترتیب در این محصولات شد. بنابراین با مقایسه تغییرات در عملکرد محصولات و تلفات نیتروژن از طریق آبشویی، این نتیجه حاصل میشود که کاهش قابل توجهی در تلفات نیتروژن میتواند با حداقل هزینه روی عملکرد از طریق بهینه کردن مصرف کود، حاصل شود.
الناز صباغ تازه،
جلد 26، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
استفاده از کودهای آلی در اصلاح و احیای خاکهای شور و سدیمی میتواند از ضرورت استفاده از منابع شیمیایی کلسیم بکاهد. در پژوهش حاضر آزمایشهای آبشویی خاک در قالب طرح کاملاً تصادفی بهصورت فاکتوریل خردشده با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای اصلی: 1) نوع ماده اصلاحگر شامل کود دامی و کمپوست، 2) سطح ماده اصلاحگر شامل یک، سه و پنج درصد وزنی و 3) مرحله آبشویی در پنج سطح شامل: بدون آبشویی، یک بار، دو بار، سه بار و چهار بار آبشویی هر بار با یک حجم منفذی و با فواصل 30 روزه بود. تمامی ستونها بعد از اضافهکردن اصلاحگرها به مدت 30 روز تحت انکوباسیون قرار گرفته و سپس آبشویی شدند. صفات در هر ستون، در سه عمق بهعنوان فاکتور فرعی بررسی شد. بعد از 120 روز، شوری و درصد سدیم تبادلی خاک تیمارشده با هر دو اصلاحگر بهترتیب به کمتر از پنج دسیزیمنس بر متر و 15 درصد رسید. بعد از 150 روز، غلظت پتاسیم و منیزیم تبادلی توسط هر دو اصلاحگر کاهش یافت. کلسیم تبادلی خاک در پایان ماه پنجم توسط هر دو اصلاحگر افزایش معنیداری پیدا کرد. کارایی سطح یک درصد وزنی از هردو اصلاحگر با سطوح دیگر در بهبود ویژگیهای شور و سدیمی خاک برابر بود و بین آبشویی با سه و چهار حجم منفذی در مورد هیچکدام از اصلاحگرها در اکثر صفات، تفاوتی مشاهده نشد. در تیمار آبشویی با سه حجم منفذی با کاربرد سطح یک درصد وزنی کود دامی و کمپوست، ECخاک بهترتیب، 80 درصد و 71 درصد و ESPخاک بهترتیب 44/5 درصد و 35 درصد کاهش یافت.
آزاده صفادوست، ساناز غنی زاده، محسن نائل،
جلد 26، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی اثر نوع گیاه (گندم و یونجه) و شیب زمین (5 و 20 درصد) بر آلودگی آب¬های سطحی و زیرزمینی در یک خاک لوم¬رسی انجام گرفت. خاک¬های نمونه¬برداری شده در داخل جعبه¬های فلزی که دارای یک خروجی برای زه¬آب و یک خروجی برای رواناب بود، ریخته و گیاهان گندم و یونجه در آنها کاشته شد. پس از رشد گیاه محلول کلرید پتاسیم 0/05 مولار به سطح خاک اضافه و آبیاری با استفاده از شبیه¬ساز باران با شدت 64 میلی¬متر در ساعت به مدت دو ساعت انجام شد. سپس میزان کلرید و پتاسیم در نمونه¬های برداشت شده از رواناب و زه¬آب اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که غلظت اندازه¬گیری شده پتاسیم به علت ویژگی قابل جذب بودن آن کمتر از کلر بود. منحنی¬های رخنه کلر و پتاسیم نشان داد که شیب زمین و نوع کشت انتقال کلر و پتاسیم را تحت تأثیر قرار می¬دهد. زمان رسیدن به نقطه اوج منحنی¬های کلر و پتاسیم در رواناب به ترتیب کشت گندم با شیب 20 درصد > کشت یونجه با شیب 20 درصد > کشت گندم با شیب 5 درصد > کشت یونجه با شیب 5 درصد بود؛ و در زه¬آب به صورت کشت یونجه با شیب 5 درصد > کشت گندم با شیب 5 درصد > کشت یونجه با شیب 20 درصد > کشت گندم با شیب 20 درصد تغییر کرد. در هر شیب، پوشش گیاهی فشرده یونجه نسبت به گندم میزان آلودگی کلر و پتاسیم را در رواناب کاهش داد، در حالی¬که در زه¬آب به علت توسعه سیستم ریشه¬ای بزرگتر و عمیقتر، سبب آبشویی بیشتر هر دو ردیاب گردید. بر اساس مطالعه انجام شده تغییر پوشش سطحی گیاهی از گندم به یونجه در زمین¬های شیب¬دار برای جلوگیری از آلودگی آب¬های سطحی پیشنهاد می¬شود؛ اگرچه فاکتورهای دیگری مانند اقلیم، بافت و ساختمان خاک نیز باید مورد توجه قرار گیرد