در این بررسی، تعداد هفت باغ در نقاط مختلف شهرستان داراب به عنوان نمونه انتخاب و با هدف ارزیابی سیستمهای آبیاری قطرهای مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه بر این، با استفاده از چهار مدل: بلانی - کریدل فائو، هارگریوز - سامانی، تشت تبخیر کلاس A و سولومن - کوداما آب مورد نیاز مرکبات برآورد گردید. بر پایه نتایج حاصل از شیوه هارگریوز - سامانی با میزان 1296 میلیمتر نیاز سالیانه آبیاری، مقایسهای بین مصرف آب فعلی و آنچه که باید در شرایط مطلوب مصرف شود به عمل آمد.
نتایج اندازهگیریها نشان داد که در تمام باغهای مورد مطالعه، دبی قطرهچکانها به میزان قابل ملاحظهای، به دلیل پایین بودن فشار و یا گرفتگی، کمتر از دبی اسمی آنهاست. باغداران با افزایش تعداد قطرهچکان های هر درخت و افزایش زمان آبیاری، گاهی حتی بیش از 5/2 برابر حد نیاز آب برای هر درخت تأمین میکنند، که از طریق فرونشت عمقی و افزایش سطح خیسشدگی (تا 100%) تلفات چشمگیری را باعث میشوند. باغهایی که به مراتب بیش از حد نیاز آبیاری میشوند ضریب پخش یکنواختی نسبتاً خوبی دارند، ولی به دلیل تفاوت فاحش در حداقل فشار ورودی لولههای جانبی در مانیفلدها دارای بازده کاربرد آبیاری پایینی هستند. دامنه تغییرات ضریب یکنواختی در باغهای مورد مطالعه از 40% تا 91% و دامنه تغییرات بازده کاربرد چارک پایین از 31% تا 82% و بازده بالقوه کاربرد چارک پایین از 36% تا 82% متغیر بود. مجموعه بررسیها نشان داد که باغداران از میزان آب واقعی مورد نیاز مرکبات اطلاعی ندارند. باغهایی که در آنها سیستم صافی نسبتاً خوب عمل میکند، به دلیل بالا بودن تعداد قطرهچکانها، بیش از نیاز آبیاری میشوند و باغهایی که صافی ندارند و یا صافیهای ناقص دارند و یا در آنها فشار کافی تأمین نشده، به مراتب کمتر از حد مورد نیاز آبیاری میگردند. به دلیل بالا بودن ضریب تغییرات کارخانهای قطرهچکانهای شرکت قطران اتصال، که در منطقه کاربرد بیشتری دارد (22/0=CV)، ضریب یکنواختی قطرهچکانهای نو در حد 55% بود. حجم آبی که در زمان حداکثر نیاز در اغلب باغها برای هر درخت تأمین میگردید، به مراتب بیش از نیاز درختان در وضعیت مطلوب بود.