3 نتیجه برای آغازگر
کامران سمیعی، احمد ارزانی، سید علیمحمد میرمحمدی میبدی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
نژادهای بومی یک گیاه زراعی به عنوان منابع با ارزش ژنتیکی محسوب میشوند. در این تحقیق 20 توده بومی شبدر ایرانی (.Trifolium resupinatum L) که از نقاط مختلف کشور جمعآوری شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. نمونه DNA متعلق به 20 ژنوتیپ شبدر با استفاده از نشانگرهای نیمهتصادفی که مکان هدف آنها براساس نواحی برش اتصال اینترون- اگزون (ISJ) است، تکثیر شدند. سی آغازگر نیمهتصادفی از دو گروه آغازگرهای با هدف اینترون (IT)و هدف اگزون (ET )در این مطالعه بهکار رفت که 10 آغازگر تکرار پذیر بوده و ایجاد چندشکلی در تودههای شبدر مورد مطالعه نمودند. تجزیه خوشه ای با استفاده از نرم افزار NTSYS و روش UPGMA و تشکیل ماتریس تشابه جاکارد صورت گرفت. آغازگرها مجموعا تولید 111 باند نمودند که از این تعداد، 93 باند (84%) در بین ژنوتیپهای شبدر چند شکل بودند. بیشترین و کمترین قطعات تکثیر شده به ترتیب مربوط به آغازگرهای IT15-31و ET18-4 بود و متوسط تعداد باند برای هر آغازگر 1/11 عدد برآورد شد. براساس تجزیه کلاستر تودههای شبدر به 5 گروه تقسیم شدند که از آن میان 2 توده کازرون و کرمانشاهی1 هر کدام به تنهایی یک گروه را تشکیل دادند. براساس ماتریس تشابه، کمترین شباهت (42/0) مربوط به تودههای الویجان و کازرون بود و تودههای چگنی و هفتچین همدانی بیشترین شباهت ژنتیکی را به خود اختصاص دادند. گروهبندی حاصله تا حدودی با گروهبندی تودههای شبدر ایرانی براساس مبداء جغرافیایی همآهنگی داشت. با توجه به نتایج بهدست آمده، میتوان بیان داشت که استفاده از فنآوری PCR با آغازگرهای نیمهتصادفی در بررسی تنوع ژنتیکی تودههای شبدر ایرانی مناسب بوده و آنها را به خوبی از هم متمایز نموده است.
هما عسکریان، بهرام شریف نبی، مجید اولیاء، عصمت مهدیخانی مقدم، علیرضا اخوان،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
بهمنظور شناسایی سریع گونه M. javanica که در ایران از نظر پراکندگی و فراوانی در درجه اول اهمیت قرار دارد، 100 نمونه خاک و ریشه آلوده به نماتود مولد غده ریشه از نقاط مختلف پسته کاری استان کرمان و مزارع داوران(رفسنجان) جمعآوری گردید. پس از خالص سازی و شناسایی گونه M. javanica بر اساس خصوصیات ریختشناسی و ریختسنجی ماده-های بالغ و لارو سن دوم، DNA ژنومی کلیه جمعیت ها از مرحله تخم، لارو سن دوم و ماده های بالغ نماتود، استخراج شد. DNA استخراج شده با کمک جفت آغازگرهای اختصاصی گونهOPARjav OPAFjav / و Mjavf / Mjavr تکثیر شد. در کلیه جمعیت های گونه M. javanica یک قطعه 670 جفتبازی توسط جفت آغازگر OPARjav OPAFjav / و یک قطعه 1600 جفتبازی توسط جفت آغازگرMjavf / Mjavr تکثیر شد، این قطعات در گونه M. incognita، M. arenaria و آب که بهعنوان کنترل منفی در آزمایش گنجانده شده بودند تکثیر نشد. لذا بهنظر می رسد کاربرد این جفت آغازگرها در قیاس با خصوصیات ریختشناسی به تشخیص سریع تر گونه M. javanica منجر شود.
محمود شیخ زین الدین، مهرنوش تدینی، شهرام دخانی، صبیحه سلیمانیان زاد،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
ترشح پلی ساکاریدهای خاص توسط برخی باکتر ی های اسید لاکتیک، حین فرایند تخمیر، باعث بهبود و یژگی های حسی و پایداری محصولات تخمیری ازجمله ماست می شود. هدف از این مطالعه اندازه گیری مقدار پلی ساکاریدهای مترشحه در چند نمونه ماست سنتی و ماست های تولید شده از : S و 2 S صنعتی و بررسی اثر این ترکیب برخصو صیات فیزیکی محصول می باشد. سه نمونه ماست سنتی ( 1 با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد (I) تولید شده از شیر گاو ) و یک نمونه صنعتی : G مخلوط شیر گاو و گوسفند و ماست مقدار ،pH ، بین نمونه های آزمایش شده تفاوت معنی داری به لحاظ ویژگ ی های فیزیکی و شیمیایی شامل مقدار چربی، ماده خشک غیر چرب پلیساکاریدهای مترشحه، گرانروی، کشداری و حساسیت به آب اندازی وجود دارد . بررسی آماری نمون ه ها در قالب طرح کاملاً تصادفی در .(P <٠/ حاکی از این است که هم بستگی بین پلیساکاریدهای مترشحه با گرانروی و کاهش حساسیت به آ باندازی معنی دار است ( ٠٥ حالی که در نمونه های مذ کور هم بستگی معنیداری بین خصوصیات فیزیکی مورد بررسی و میزان چربی و یا ماده خش ک بدون چرب در دامنه مورد مطالعه مشاهده نشد . در مرحله دوم، به منظورحذف اثر ترکیب شیمیایی شیر و بررسی اثر پلی ساکاریدهای مترشحه نمونه های ماست با استفاده از شیر فاقد چربی و ماس ت های بررسی شده در مرحله قبل، به عنوان آغازگر، تولید شدند . در این نمونه ها اختلاف معنیداری بین مقدار پلی سا کاریدهای مترشحه و هم چنین خصوصیات فیز یکی آنها مشاهده شد . از طرفی در نمون ه های تولید شده هم بستگی معنی داری بین خصوصیات فیزیکی و مقدار پلی ساکاریدهای مترشحه نیز وجود داشت.