31 نتیجه برای آنزیم
علی پیشنمازی، جواد پوررضا،
جلد 3، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده
مصرف جو به علت داشتن پلیساکاریدهای بتا–گلوکان در جیره جوجههای گوشتی محدودیت دارد. میتوان با مصرف آنزیمهای تجارتی از جو به مقدار بیشتری در جیره طیور استفاده کرد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مکمل آنزیمی بتا–گلوکاناز بر عملکرد جوجههای گوشتی، درصد چربی محوطه بطنی، وزن رودهها و ارزیابی اقتصادی تولید یک کیلوگرم گوشت در جیرههای شامل سطوح مختلف ذرت و جو به اجرا درآمد. تعداد 540 قطعه جوجه گوشتی تجارتی در سن هفت روزگی به 45 گروه 12 قطعهای تقسیم شدند و به هر سه گروه از جوجهها یکی از 15 جیره آزمایشی که در آنها جو در سطوح صفر (گروه شاهد)، 25، 50، 75 و 100 درصد جایگزین ذرت شده بود، همراه با دو سطح از آنزیم (025/0 و 05/0 درصد)، تا سن 49 روزگی داده شد. جیرهها با استفاده از روغن به نحوی فرموله شدند که پروتئین و انرژی آنها یکسان گردیده بود. در سن 49 روزگی دو قطعه خروس و دو قطعه مرغ از هر تکرار انتخاب و پس از وزن کشی، جهت تعیین وزن لاشه، چربی محوطه بطنی و وزن رودهها ذبح شدند. نتایج نشان داد که افزایش وزن جوجههای گوشتی با افزایش هر سطح از جانشینی جو بدون آنزیم به جای ذرت به ترتیب 83/0، 08/6، 9/12 و 1/16 درصد کاهش یافت. افزایش وزن جوجههای تغذیه شده با جیرههای حاوی مقادیر بالای جو و سطح 05/0 درصد آنزیم هیچ گونه اختلاف معنیداری (01/0>p) با گروه شاهد نداشت. همچنین مکمل آنزیمی در هر دو سطح، به خصوص در سطح 05/0 درصد باعث بهبود معنیداری (01/0>p) در مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی جوجههای تغذیه شده با جو شد. آنزیم در هر دو سطح به کار رفته، مخصوصاً در سطح 05/0 درصد باعث کاهش معنیدار (01/0>p) در چربی محوطه بطنی جوجهها گردید. نتایج کلی این آزمایش نشان داد که جو با آنزیم جایگزینی مناسب برای ذرت بوده و سطح 05/0 درصد آنزیم، به دلیل عملکرد بهتر و تولید اقتصادیتر یک کیلوگرم گوشت، بر سطح 025/0 درصد آنزیم برتری دارد.
محمد شاهدی، بیتا منصوری،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
ماکارونی یکی از تولیدات صنایع غذایی است که از دسته فراودههای خمیر محسوب میگردد. فراوردههای خمیری معمولاً از سمولینا تهیه میشوند. این آرد از آسیاب کردن گندم دوروم و یا گندمهای سخت، تحت یک فرآیند خاص به دست میآید. در این تحقیق، برای بررسی تاثیر آنزیم آلفا آمیلاز بر کیفیت ماکارونی، سه رقم گندم دوروم، یاواروس، آلتار 84 و زردک انتخاب، و از هر رقم مقداری گندم جوانه زده تهیه شد. نمونههای جوانه زده هر رقم با نمونههای جوانه نزده همان رقم مخلوط شد تا سمولینا با سه دامنه عدد فالینگ 500-1000، 300-350 و 150-200 به دست آمد.
با مطالعاتی که انجام شد، مشخص گردید که حضور فعال آنزیم آلفا آمیلاز در سمولینا باعث کاهش زمان پخت و رنگ ماکارونی تولیدی میشود. در صورتی که مقدر آنزیم کم باشد، مقدار مدول الاستیسیته و مقاومت شکنندگی ماکارونی افزایش مییابد. این تحقیق نشان داد تغییرات میزان آنزیم آلفا آمیلاز، بر رنگ سمولینا و میزان افت پخت ماکارونی تاثیر ندارد.
فرشید نوربخش، شاپور حاج رسولیها، گیتی امتیازی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
شدت فعالیت آنزیم اورهآز نقش مهمی در کاربرد مؤثر کود اوره و ارزیابی آسیبهای بالقوه زیست محیطی دارد. در این پژوهش فعالیت آنزیم اورهآز در 20 خاک گوناگون از مناطق خشک و نیمه خشک استان اصفهان اندازهگیری شد، تا همبستگی آن با برخی از ویژگیهای مهم فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک تعیین گردد. نمونهبرداری از خاک به دو روش استریل و غیراستریل انجام شد، و ویژگیهای مورد نظر در آنها معین گردید. دامنه فعالیت آنزیم اورهآز برای خاکهای مورد بررسی 3/5-2/79 میکروگرم آمونیوم آزاد شده به ازای یک گرم خاک، در دو ساعت انکوباسیون تعیین شد.
نتایج حاصل از بررسی همبستگیهای خطی نشان داد که از میان ویژگیهای خاک، درصد کربن آلی با فعالیت آنزیم اورهآز بیشترین همبستگی را دارد (***899/0=r). میان فعالیت آنزیم اورهآز و درصد هیچ یک از ذرات شن، سیلت و رس همبستگی معنیداری دیده نشد. فعالیت آنزیم اورهآز و درصد نیتروژن کل خاک همبستگی بسیار معنیداری با یکدیگر داشتند (***797/0=r). همچنین، فعالیت اورهآز با هدایت الکتریکی عصاره اشباع نیز به طور معکوس همبستگی معنیدار نشان داد (*499/0-=r)، لیکن با نسبت جذب سدیم (pH ، (SAR درصد آهک و ظرفیت تبادل کاتیونی همبستگی معنیداری به دست نیامد. میان جمعیت کل باکتریها (باکتریهای رشد یافته در محیط آگار مغذی) و قارچها (قارچهای رشد یافته در محیط پوتیتو دکستروزآگار) با فعالیت آنزیم رابطه معنیداری وجود نداشت، ولی شمار باکتریهای رشد یافته در محیط اوره آگار، با فعالیت آنزیم اورهآز همبستگی معنیدار نشان دادند (*47/0=r). نتیجه بررسی همبستگیهای چندمتغیره گام به گام نشان داد که پس از ورود درصد کربن آلی به مدل، پارامترهای دیگر نمیتوانند به ضریب همبستگی مدل بیافزایند. بنابراین، مدل به صورت یک متغیره خواهد بود. به طور کلی، نتایج نشان میدهد که مهمترین عامل کنترل کننده فعالیت آنزیم اورهآز در خاکهای مورد آزمایش درصد کربن آلی خاک است.
مصطفی مطلبی، محمدرضا زمانی، اباصلت حسین زاده کلاگر،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
یکی از مهمترین بیماریها در نخود (Cicer arientinum) ، بیماری برقزدگی است، که توسط قارچ Ascochyta rabiei ایجاد میشود. در این پژوهش 43 جدایه از قارچ Ascochyta rabiei از بذور و گیاهان آلوده نخود، خالصسازی گردید، که از مناطق مختلف استانهای کرمانشاه، لرستان، همدان، کردستان، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در طول سالهای 1376 تا 1378 جمعآوری شده بود. برای تعیین شدت بیماریزایی، از محیط کشت ( CDA (Chickpea seed meal dextrose agar) استفاده گردید. در این روش، هر جدایه تحت شرایط آزمایشگاهی روی محیط CDA در دمای 1±21 درجه سانتیگراد به مدت 9 روز کشت داده شد. آسیبهای ناشی از حمله قارچ به قسمتهای مختلف گیاهچههای نخود رقم جم به طور روزانه تا روز پنجم ارزیابی، و از صفر تا صد درصد درجهبندی شد. نتایج نشان داد که 13 جدایه (IE06، IE04، IO00، IL10، IL01، IK21، IK19، IK17، IK14، IK13، IK10، IK08 و IK04) با شدت بیماریزایی زیاد (Highly virulent, HV) و هفت جدایه (IL06، IL04، IE08، IE01، IK15، IK06 و IK03) با شدت بیماریزایی کم (Weakly virulent, WV) هستند. جدایههای دیگر دارای شدت بیماریزایی متوسط (Moderately virulent, MV) بودند. فعالیت آنزیم پلیگالاکتوروناز این جدایهها روی محیط کشت (Pectin zymogram)(PZ) اندازهگیری شد. مقایسه نتایج به دست آمده با آزمون بیماریزایی حاصل از 43 جدایه نشان داد که جدایههای دارای فعالیت آنزیمی زیاد در گروه بیماریزایی شدید، و جدایههای با فعالیت آنزیمی کم در گروه بیماریزایی کم قرار دارند.
علی اعلمی، محمد تائب، عباس لطفی، یعقوب صادقیان مطهر،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ارقام و گونههای پسته ایرانی از سه آنزیم استراز، پراکسیداز و مالات دهیدروژناز در 30 ژنوتیپ مختلف پسته استفاده شد. نمونهها از برگهای تازه درختان پسته تهیه گردید. برای این منظور از بافر استخراج حاوی 20 درصد ساکارز، 01/0 مولار دیتیوتریتول، دو درصد پلیاتیلن گلایکول و 8 درصد پلیونیل پلیپیرولیدن استفاده شد. برای جداسازی ایزوآنزیمها تکنیک ایزوالکتریک فوکوسینگ با ژل پلیاکریلآمید با غلظت دو درصد وزنی حجمی آمفولیت به کار رفت.
نتایج چندشکلی زیادی را در هر سه سیستم آنزیمی نشان داد، که بیشترین آن مربوط به آنزیم استراز بود. تعداد 19 باند در آنزیم استراز و 28 باند برای آنزیم مالات دهیدروژناز دیده شد، که در دامنه گستردهای از شیب pH پراکنده بودند. برای آنزیم پراکسیداز در یک دامنه باریک pH، 11 باند مشاهده شد. نتایج حاصل از گروهبندی ژنوتیپها، بر اساس سه سیستم آنزیمی مذکور، آنها را در 8 گروه اصلی و 20 گروه فرعی تقسیم نمود، به نحوی که میزان تشابه ژنتیکی از سمت ارقام رایج باغی به سمت گونهها کاهش یافته، در نهایت گونهها در سه گروه انتهایی قرار گرفتند. واریته سرخس به عنوان فرم وحشی گونه ورا، حد واسط ارقام رایج باغی با گونههای دیگر قرار گرفت.
علی آقائی، جواد پوررضا، آرش پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی آثار سطوح مختلف جایگزینی یولاف به جای ذرت (صفر ،10، 20، 30 و 40 درصد) و اثر مکمل آنزیم بتا- گلوکاناز (صفرو 1/0 درصد) بر عملکرد جوجههای گوشتی اجرا شد. در این آزمایش از480 قطعه جوجه گوشتی نژاد آرین به مدت 8 هفته (از سن 1تا56 روزگی) استفاده شد. آزمایش در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی به روش فاکتوریل با 10 تیمار و 3 تکرار (16 قطعه در هر تکرار) انجام گرفت. نتایج نشان دادند جوجههایی که 10 درصد یولاف همراه با مکمل آنزیم دریافت کردند وزن بالاتری نسبت به تیمارهای دیگر داشتند. مصرف 40 درصد یولاف در جیره به طور معنیداری (P<0.05) وزن بدن را کاهش داد.ضریب تبدیل غذایی با افزایش مصرف یولاف افزایش غیر معنیداری یافت و آنزیم باعث کاهش ضریب تبدیل غذایی گردید. افزایش درصد یولاف در جیره باعث کاهش درصد لاشه و افزایش وزن پانکراس شد، ولی با مصرف آنزیم درصد لاشه بیشتر شد و وزن پانکراس کاهش یافت. درصد کلسیم و فسفر استخوان درشت نی با افزایش درصد یولاف جیره کاهش غیر معنیداری نشان دادند ولی کاهش درصد خاکستر معنیدار بود(01/P<0) و افزودن آنزیم باعث افزایش میزان کلسیم و فسفر و خاکستر استخوان درشت نی گردید. در مناطقی که تولید ذرت محدود است، حداکثر تا30 درصد جایگزینی یولاف به همراه مکمل آنزیم در جیره جوجههای گوشتی میتواند مفید واقع شود.
جهانگرد محمدی، حسین خادمی، محسن نائل،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
به منظور دستیابی به مدیریت پایدار اراضی و بهبود کیفیت آنها، ارزیابی کمّی عوامل و شاخصهای مؤثر در پایداری اراضی ضروری است. در بررسی حاضر آثار عوامل مختلف مانند نواحی جغرافیایی، کاربری و مدیریت اراضی بر تغییر پذیری برخی شاخصهای کیفیت خاک در زاگرس مرکزی ایران مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور 12 منطقه مطالعاتی در مناطق واقع در استانهای چهارمحال و بختیاری (سبزکوه و بروجن)، اصفهان (سمیرم) و کهکیلویه و بویراحمد (میمند یاسوج) انتخاب و در هر منطقه با توجه به کاربری و مدیریت های مختلف اراضی شامل مرتع (قرق، چرای کنترلی، چرای بی رویه)، کشاورزی (گندم دیم، گندم آبی، یونجه) و جنگل (قرق و تخریب شده) اقدام به نمونه برداری منظم و به تعداد 50 نمونه در هر منطقه شد. نتایج به دست آمده از تجریه و تحلیلهای آماری تک متغیره و چند متغیره نشان داد که کلیه عوامل نواحی جغرافیایی، نوع کاربری و مدیریت اراضی به طور معنی داری بر تغییر پذیری مکانی شاخصهای مورد مطالعه کیفیت خاک شامل فعالیت آنزیم فسفاتاز، تنفس میکروبی، مواد آلی و ازت کل خاک در عرصه های مختلف کشاورزی، مراتع و جنگل تأثیر گذاشتهاند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از روش تجزیه به توابع تفکیک کارایی شاخصهای مورد مطالعه کیفیت خاک در شناسایی اکوسیستمهای پایـدار و مدیریتهای بهینه به ویژه در مناطق کشاورزی و جنگل را نشان میدهد.
مانیا صالحیفر، محمد شاهدی، غلامحسین کبیر،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
نان در کشور ما و بسیاری از کشورها غذای اصلی مردم را تشکیل میدهد. با توجه به این که قسمت عمده نان تهیه شده در کشور ما از آرد گندم می باشد و با در نظر گرفتن این که پروتئین گندم به دلیل عدم تعادل اسیدهای آمینه از جمله لیزین از نظر تغذیهای غنی نمیباشد، لذا در سالهای اخیر مطالعات زیادی در ارتباط با جبران کمبودهای تغذیهای نانهای سنتی ایران انجام شده است. یکی از راههای مناسب و ارزان، استفاده از مخلوط آرد گندم و آرد سایر غلات در تهیه نان میباشد. در بین غلات یولاف از نظر تغذیهای نسبت به سایر غلات، غنیتر است. در این پژوهش آثار جایگزین نمودن مقادیر 0، 10، 20، 30 و 40 درصد آرد یولاف به جای آرد گندم بر روی خصوصیات بافت و بیاتی نان در تیمارهایی با فرمولاسیون بهینه شده و بهینه نشده، در دو درجه حرارت نگهداری (دمای اتاق و دمای 4) و چهار زمان نگهداری (0، 24، 48و 72 ساعت) بررسی شد . منظور از نانهای بهینه شده، نانهایی است که یولاف مورد استفاده در تهیه آنها آنزیم بری شده و همچنین مقدار 5/1 درصد چربی برای بهبود بافت و پوشاندن طعم تلخ و ppm 60 اسکوربیک اسید برای تقویت آرد اولیه به آنها اضافه شده است. نانهایی که با فرمولاسیون معمولی تهیه شدند و یولاف به کار رفته در تهیه آنها آنزیم بری نشده است، تحت عنوان بهینه نشده نام برده شدهاند. خصوصیات ارگانولپتیک نانها با فرمولاسیون بهینه شده و بهینه نشده به طور جداگانه در زمانهای 0 و 48 ساعت نگهداری بررسی شد. خصوصیات رئولوژیکی خمیرهای حاصل بررسی و با نمونه گندم به عنوان شاهد مقایسه شد. نتایج به دست آمده بر اساس آزمایشهای فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه میانگینها از آزمون حداقل تفاوت معنیدار (LSD) در سطح احتمال 5% استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش درصد آرد یولاف، نرمی و سستی نان افزایش یافت و روند بیاتی با گذشت زمان کاهش پیدا کرد. در آزمون حسی در نانهای حاوی 30 و 40 درصد آرد یولاف در تیمارهای بهینه نشده، طعم تلخ و در تیمارهای بهینه شده پس طعم تلخ محسوس شد.
آرش کوچکی، سیدعلی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی، مهدی کریمی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
به منظور تعیین تأثیر نوع امولسیفایر (لسیتین، E471 و E472) و سطوح مصرف آن ( 0، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد) و نیز میزان آنزیم α- آمیلاز قارچی و سطوح مصرف آن (0، 5، 10 و 20 گرم در صد کیلوگرم آرد) روی نان آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. در فاصله صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از پخت، آزمونهای بافت سنجی و حسی روی نانهای تهیه شده صورت گرفت. رابطه بین متغیرهای اندازهگیری شده با استفاده از رگرسیونهای ساده و چند متغیره مطالعه شد. نتایج آزمایشها نشان داد که افزودن امولسیفایر باعث کاهش سفتی بافت نان شد. در بین سه امولسیفایر مورد بررسی امولسیفایر E472 بیشترین اثر و E471 کمترین اثر را بر کاهش میزان سفتی نان در 72 ساعت پس از پخت داشت. افزودن آنزیم α- آمیلاز نیز باعث کاهش میزان سفتی بافت نان گردید که این اثر در 72 ساعت پس از پخت بسیار کمتر بود. نتایج مدلسازی و کمی کردن روابط بین متغییرهای مختلف حاکی از آن است که در روزهای اولیه تولید حد بهینه امولسیفایرها برای حصول حداکثر کیفیت نان بهترتیب برای لسیتین حدود 1 درصد، 25/0 درصد برای E471 و 5/0 درصد برای E472 بود. مقدار بهینه آنزیم در هنگام استفاده هم زمان آن با امولسیفایرها حدود 5 گرم در 100 کیلوگرم آرد بهدست آمد.
حسین فلاحی، مصطفی مطلبی، محمدرضا زمانی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
بیماری برق زدگی (Ascochyta blight) در نخود (Cicer arientinum) یکی از مهمترین بیماریهای این گیاه میباشد که توسط قارچ Ascochyta rabiei ایجاد میگردد و خسارات زیادی را به این محصول وارد میسازد. آنزیم پلی گالاکتوروناز یکی از عوامل مهم در بیماریزایی این قارچ محسوب میشود که با تخریب ترکیبات ساختمانی دیواره سلولی گیاه باعث سست شدن و نفوذ پذیرشدن آن نسبت به پاتوژن میگردد. در این تحقیق جهت بررسی خصوصیات آنزیم پلی گالاکتوروناز تولید شده توسط جدایه IK06 قارچ A. rabiei اقدام به خالص سازی این آنزیم با استفاده از ستون تعویض یونی بر روی بستر (Carboxy Methyl Sepharose) گردید. مناسبترین pH جهت اتصال آنزیم مذکور به بستر ستون برابر 5/5 تعیین گردید. پس از اتصال پروتئین، شستشوی ستون و اعمال شیب غلظت نمک NaCl یک مولار، نتایج نشان داد در فراکسیونهای 81 تا 96 در ناحیه غلظت نمکی بین 3/0 تا 4/0 مولار یک قله فعالیت آنزیمی مشاهده میگردد. پس از رسوب دهی پروتئینهای فراکسیونهای فوق و با استفاده از SDS-PAGE یک باند پروتئینی با جرم ملکولی حدود 27 کیلودالتون بهدست آمد. مطالعه زایموگرام مربوط به این باند پروتئینی نشان داد که این پروتئین دارای فعالیت آنزیم پلی گالاکتورونازی میباشد. بررسی pH مناسب برای فعالیت آنزیمی نشان داد که پروتئین خالص شده، در pH برابر 5/7 بالاترین فعالیت آنزیمی را از خود نشان میدهد.
عصمت مهدیخانی مقدم، احمد خیری، مجتبی محمدی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
استخراج DNA از تخم و لارو سن دوم نماتد با روش فنل - کلروفرم در مورد جمعیتهایی از گونههای Meloidogyne javanica و Meloidogyne incognita از ایران انجام و پس از تعیین کمیت و کیفیت، جهت انجام آزمون واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از آغازگرهای اختصاصی C2F3 / 1108 (20 و 23 نوکلئوتیدی)، قسمتی از DNA میتوکندریایی مربوط به ژن کد کننده سیتوکروم اکسیداز، تکثیر و یک نوار 7/1 کیلو باز درمورد جمعیتهای هر دو گونه ایجاد گردید. قطعات تکثیری با آنزیمهای محدودکننده AluI، DraI و HinfI برش داده شد و نتایج حاصل در ژل آگاروز مورد ارزیابی قرار گرفت. دو آنزیم محدود کننده AluI و DraI هیچگونه برشی درطول قطعه DNA تکثیر شده ایجاد نکردند. برش قطعه 7/1 کیلو باز با آنزیم محدودکننده HinfI نقوش مشخصی را برای جمعیتهای M. javanica و M. incognita ایجاد نمود. در جمعیتهای M. javanica قطعه 7/1 کیلو باز به دو قطعه 0/1و 7/0 کیلو باز و در جمعیتهای M. incognita قطعه 7/1 کیلو باز به سه قطعه 0/1، 4/0 و 3/0 کیلو باز برش داده شد. اما تفاوتی بین جمعیتهای مختلف هر گونه مشاهده نگردید.
شهرام دخانی، سارا جعفریان، غلامحسین کبیر، احمد مرتضویبک،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر فرایند حرارتی مقدماتی بر کیفیت فرنچ فرایز یا خلال نیمه سرخ شده (سولانوم توبروزوم –ال )، چهار رقم سیبزمینی به نامهای آگریا، مارفونا، آئولا وآئوزونیا از منطقه فریدن اصفهان خریداری و به سردخانه دانشکده کشاورزی با دمای 5 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی90-85 درصد منتقل گردیدند. در ابتدا آزمونهای فیزیکوشیمیایی اندازهگیری وزن مخصوص و درصد ماده خشک به روش A.O.A.C و درصد قندهای احیا کننده به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) روی ارقام سیبزمینی انجام گرفت. نمونه برداری به صورت کاملاً تصادفی بود. خلالهای سیبزمینی در ابعاد 8/0×8/0×5 سانتیمتر درآب با شرایط حرارتی مختلف 70 درجه –4 دقیقه، 70درجه –10 دقیقه و95 درجه –2 دقیقه تیمار شده و سپس به طور عمقی در روغن 175درجه سلسیوس به مدت 2 دقیقه سرخ شدند. خصوصیات کیفی مورد بررسی در محصول نهایی عبارت بودند از: بافت، رنگ و درصد جذب روغن. نتایج تحقیق در طرح آماری کاملاً تصادفی با آزمون فاکتوریل و مقایسه میانگین چند دامنهای دانکن تجزیه و تحلیل شدند (01/0 >p) نتایج نشان داد تیمار 70 –10 دقیقه شاخصهای کیفی محصول را به طور محسوسی بهبود میبخشد. تیمار 95 - 2 دقیقه از نظر فاکتورهای رنگ هانترلب، تفاوت معنی داری با تیمار 70 –10 دقیقه نداشت ولی بافت خلالها افت قابل توجهی نشان داد. جذب روغن در تیمارهای غیر از 70 –10 دقیقه افزایش یافت. تیمار 70 –4 تغییر محسوسی درکیفیت محصول ایجاد نکرد. همچنین ملاحظه گردید که درمیان ارقام مورد بررسی در این تحقیق، ارقام آگریا وآئولا برای فرایند تولید فرنچ فرایز مطلوب تر از دو رقم دیگر هستند.
حسن کرمانشاهی، محمدرضا اکبری، نظر افضلی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر حضور جهار هفتهای سطوح پایین آفلاتوکسین B1 در جیره بر عملکرد جوجههای گوشتی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تیمار و 4 بلوک انجام شد. تعداد 112 قطعه جوجه یکروزه نر گوشتی سویه تجاری Cobb 500 به 16 گروه 7 قطعهای با میانگین وزنی یکسان تقسیم شدند. تیمارها شامل سه سطح آفلاتوکسینB1 در جیره (4/0، 8/0 و 2/1 قسمت در میلیون) همراه با یک گروه شاهد (فاقد آفلاتوکسین) بود. وزن کشی بهصورت هفتگی انجام شد. در سنین 7، 14، 21 و 28 روزگی از هر واحد یک جوجه ضمن ایجاد برش در سیاهرگ گردنی جهت خونگیری، کشته شد و اندامهای مختلف بهصورت جداگانه توزین گردید. وجود آفلاتوکسین B1 در جیره بهطور معنیداری سبب کاهش مصرف خوراک و اضافه وزن در سن 28 روزگی گردید (p< 0/05). در پایان هفته چهارم، وزن کبد بهطور معنی داری افزایش یافت (p< 0/05). وزن مغز در پایان هفتههای اول و چهارم بهطور معنی داری (p< 0/05) تحت تأثیر تیمار قرار گرفت (در هفته اول کاهش و در هفته چهارم افزایش یافت). آفلاتوکسینB1 سبب افزایش فعالیت آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و کاهش فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز (LDH) در سرم گردید (p< 0/05). نتایج این پژوهش نشان داد که آفلاتوکسین B1 در کنار سایر اثرات منفی بر عملکرد، میتواند دارای آثار مضر بر مغز جوجههای گوشتی نیز باشد.
میر داریوش شکوری، حسن کرمانشاهی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
در این بررسی آزمایشی به منظور بررسی اثر جیرههای حاوی چهار غله ذرت، گندم قدس، گندم فلات و تریتیکاله با و بدون مکمل آنزیمی بر عملکرد تولیدی، اقتصادی و اندازه دستگاه گوارش، با استفاده از 288 قطعه جوجه خروس گوشتی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 2×4 برای یک دوره 57 روزه اجرا شد. افزودن مکمل آنزیمی به جیرههای حاوی گندم قدس و تریتیکاله باعث کاهش معنیدار ضریب تبدیل غذایی در جوجهها شد. همچنین وزن بدن جوجههای تغذیه شده با جیره حاوی گندم قدس افزایش یافت (P<0.05). بین شاخصهای عملکرد تولیدی و اقتصادی دو تیمار ذرت بدون مکمل آنزیمی و گندم قدس حاوی مکمل آنزیمی هیچگونه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. افزودن مکمل آنزیمی باعث کاهش معنیدار وزن نسبی ایلئوم جوجهها گردید. سنگدان و پیش معده جوجههای تغذیه شده با گندم فلات و تریتیکاله بزرگتر از بقیه جوجهها بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان دهنده تأثیر مثبت مکمل آنزیمی بر عملکرد تولیدی جوجههای تغذیه شده با تریتیکاله و مخصوصاً گندم قدس میباشد.
اباصلت حسین زاده کلاگر، علی مصطفایی، مصطفی مطلبی، محمدرضا زمانی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
قارچهای بیماریزا به منظور نفوذ به بافت گیاهی از آنزیمهای پلی گالاکتورونازی استفاده میکنند. در مقابل، برخی از گیاهان واجد پروتئینهای مهار کننده پلی گالاکتوروناز (Polygalacturonase-Inhibiting Proteins/ PGIP) میباشند که عملکرد این گلیکو پروتئینها به تأخیر انداختن نفوذ هیف آن و در نتیجه عدم کلونیزاسیون قارچی میباشد. در این تحقیق PGIP از هیپوکتیل واریتههای درخشان و ناز لوبیا (Phaseolus vulgaris) استخراج شد. سپس به روش کروماتوگرافی جذبی با استفاده از آنزیم پلی گالاکتوروناز بهعنوان لیگاند اختصاصی، تخلیص گردید. خلوص محصول با روش SDS-PAGE مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که حاوی سه باند پروتئینی در محدوده 47-45 کیلو دالتونی بود. نتایج خالصسازی نشان داد که محصول بهدست آمده از کرماتوگرافی جذبی از خلوص نسبتاَ بالایی برخوردار میباشد. همچنین بازده خالصسازی PGIP با استفاده از کروماتوگرافی جذبی به میزان 68/1 میلیگرم PGIP به ازای 100 گرم هیپوکتیل تازه لوبیا میباشد. اثر مهاری پروتئینهای تخلیص شده بر آنزیم پلی گالاکتوروناز جدایههای بیماریزای Fusarium oxysporum (جدایه F15) و Ascochyta rabiei (جدایه IK04) بررسی شد. پروتئینهای استخراج شده از هیپوکتیل واریتههای ناز و درخشان قبل از خالصسازی به ترتیب معادل 18 و 28 واحد فعالیت مهار کنندگی بر آنزیم پلی گالاکتوروناز قارچ Fusarium oxysporum از خود نشان میدادند در صورتیکه این میزان مهار کنندگی پس از خالصسازی ، هر کدام به 40 واحد افزایش یافت. همچنین فعالیت مهار کنندگی PGIP از این دو واریته بر آنزیم پلی گالاکتوروناز قارچ Ascochyta rabiei قبل از خالصسازی هر کدام به میزان 9 واحد بوده و پس از خالصسازی این میزان مهار کنندگی به ترتیب به 18 و 29 واحد افزایش مییابد.
علیرضا صادقی، فخری شهیدی، سید علی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی، سید حامد رضا بهشتی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از آنزیم آلفا آمیلاز Termamyl 2-x در تولید مالتودکسترین با استفاده از نشاسته ذرت و تسهیل فرایند صنعتی تولید مالتودکسترین بود. پس از بررسیهای آزمایشگاهی، فرایند مذکور در مقیاس پایلوت پلنت انجام شد. مراحل فرایند شامل تهیه سوسپانسیون نشاسته، تنظیم pH، افزودن آنزیم، گرم کردن سوسپانسیون در طی همزدن آن، کنترل مداوم اکیوالان دکستروز و مواد جامد محلول، غیر فعالسازی آنزیم پس از رسیدن به اکیوالان دکستروز مورد نظر، جداسازی بخشهای محلول با استفاده از سانتریفوژ و در نهایت خشککردن محلول حاصل از سانتریفوژ به روش پاششی بود. در این پژوهش، مقدار اکیوالان دکستروز بر حسب مادهی خشک، تحت تاثیر سه غلظت آنزیم (2/0، 25/0 و 3/0 میلیلیتر به ازاء هر کیلوگرم نشاسته) و در سه دمای متفاوت (60 ، 65 و70 درجه سانتیگراد) در طول زمان هیدرولیز و pH ثابت 6 مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری نتایج حاصل در قالب طرح کاملاً تصادفی، به روش فاکتوریل و در پنج تکرار صورت پذیرفت. جهت بررسی رابطه بین اکیوالان دکستروز و عوامل مؤثر بر آن از رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. در انتها نیز مدلی جهت تخمین مقدار اکیوالان دکستروز در ماده خشک بر حسب مقدار آنزیم مصرفی، دما و زمان هیدرولیز در محدودههای مورد ارزیابی، ارایه گردید. نتایج حاصل نشان میدهند که مقادیر اکیوالان دکستروز فراورده تولیدی تحت تأثیر غلظتهای مختلف آنزیم (در دما و زمان یکسان هیدرولیز) بهطور معنیداری (05/0≥ P) با یکدیگر تفاوت دارند. ضمن اینکه جهت تولید مالتودکسترین با اکیوالان دکستروز بالا، بهترین مقدار مصرف آنزیم و دمای بهینه فرایند هیدرولیز پس از 300 دقیقه به ترتیب 25/0 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم نشاسته و 70oC بهدست آمد. در این شرایط، کمترین میزان نشاسته هیدرولیز نشده و فعالیت باقیمانده آنزیم نیز مشاهده گردید.
صفورا بزی، مصطفی حیدری، نفیسه مهدی نژاد، فروغ عباسی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
جهت مقاومت به شوری، گیاهان علاوه بر تنظیم اسمزی از مکانیسم افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان نیز استفاده میکنند. به منظور بررسی نقش آنزیمهای آنتی اکسیدان کاتالاز (CAT)، اسکوربات پراکسیداز (APX) وگایاکول پراکسیداز (GPX) و دو تنظیمکننده اسمزی کربوهیدرات و پرولین در میزان تحمل به شوری دو رقم سورگوم، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1386 در مرکز زیست پژوهشی دانشگاه زابل (بیوسنتر) انجام گرفت. سه سطح شوری شاهد (0)، 100 و 200 میلیمولار نمک NaCl به عنوان فاکتور A و دو رقم سورگوم به نامهای پیام و محلی سیستان به عنوان فاکتور B در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل نشان داد با بالا رفتن سطح شوری از شاهد به 200 میلیمولار بر میزان فعالیت هر سه آنزیم افزوده شد، به طوری که بالاترین میزان فعالیت این آنزیمها در سطح شوری 200 میلیمولار به دست آمد. به جز CAT میزان فعالیت آنزیمهای APX وGPX رقم پیام بیشتر بود. شوری با تأثیر معنیدار بر دو تنظیمکننده اسمزی کربوهیدرات و پرولین بر غلظت آنها در دو رقم سورگوم افزود. میزان پرولین رقم محلی بیشتر بود. در این بین بیشترین میزان پرولین مربوط به رقم محلی سیستان بود. در این آزمایش رابطه معنیدار و مثبتی بین میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان با تجمع دو تنظیم کننده اسمزی در بخش هوایی گیاهان به دست آمد که نشاندهنده تأثیر همزمانی هر دو سیستم در تحمل به شوری در گیاه سورگوم به ویژه در رقم پیام است. در بالاترین سطح شوری هر چند بر میزان فعالیت آنزیمها و غلظت تنظیم کنندههای اسمزی در رقم پیام نسبت به شاهد افزوده شد ولی این افزایش با کاهش وزن کل گیاه همراه بود. این امر بیانکننده بالا رفتن هزینه خود نگهداری این رقم از سورگوم از طریق فعال شدن دو سیستم افزایش فعالیت آنزیمی و تنظیم کنندههای اسمزی است که به نوعی شرایط لازم برای ادامه بقای گیاه را در این حالت فراهم میکند.
زهره امینی، رحیم حداد، فواد مرادی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
در این پژوهش جهت بررسی اثر تنش کم آبی بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده، اثر تیمارهای آبی، دیم و خشکی بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده شامل سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، آسکوربیت پراکسیداز (APX)، کاتالاز (CAT) و پراکسیداز (POX)، در مراحل مختلف رشد زایشی گیاه جو در شرایط مزرعه بررسی گردید. همچنین سه شاخص پیری شامل کاهش میزان کلروفیل، پروتئین محلول کل و پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم رابیسکو نیز اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سن گیاه و همچنین در اثر تنش کم آبی میزان نسبی آب برگ پرچم (RWC)، کلروفیل، پروتئین محلول کل و پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم رابیسکو کاهش پیدا کرد. با افزایش سن گیاه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در هر سه تیمار و فعالیت آنزیم آسکوربیت پراکسیداز در گیاهان آبی (شاهد) کاهش یافتند. فعالیت آنزیم کاتالاز در گیاهان آبی (شاهد) با پیشرفت پیری تغییر معنیداری نشان نداد، در صورتی که در تیمارهای دیم و خشکی به تدریج کاهش پیدا کرد. فعالیت آنزیم پراکسیداز با افزایش سن گیاه در هر سه تیمار افزایش یافت. تنش کم آبی در تیمارهای دیم و خشکی باعث افزایش فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده گردید. در این بررسی مشخص گردید که از بین آنزیمهای مورد بررسی، آنزیم پراکسیداز میتواند به عنوان مهمترین آنزیم جهت افزایش مقاومت گیاه جو در مقابل تنش اکسنده ناشی از مراحل پیری و تنش خشکی فعالیت نماید.
فرزاد گودرزی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
برای بهینهسازی کاربرد گوگود در خشک کردن زردآلو، 4 تیمار: سولفیت زنی و خشک کردن، سولفیت زنی- آنزیم بری و خشک کردن، آنزیم بری- سولفیت زنی و خشک کردن و در نهایت، سولفیت زنی- خشک کردن تا 50 درصد رطوبت اولیه - آنزیم بری و خشک کردن نهایی مورد بررسی قرار گرفت. سطوح گوگرد مورد استفاده از 0 تا ppm 1500 گاز SO2 و دمای خشک کن 50 تا 74 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شد. کیفیت برگههای تولیدی برمبنای میزان سفتی بافت و تیرگی رنگ ارزیابی شد. از یک روش سطح پاسخ (Response surface analysis) جهت تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده گوگرد عامل عمده در کنترل کیفیت برگه بوده و در حضور آن، نقش دما تعیین کنندهای نداشت. میزان گوگرد مصرفی اثر معنیداری بر مدت زمان خشک شدن محصول نداشت. آنزیم بری به شکل معنیداری زمان لازم برای خشک شدن محصول را کاهش داد، اما تأثیر مؤثر و مستقیمی بر رنگ و یا سفتی بافت محصول نداشت. در همه تیمارها، با افزایش دمای خشک کردن، درصدگوگرد باقیمانده در محصول کاهش یافت. آنزیمبری محصول پس از سولفیتزنی، میزان گوگرد باقیمانده در محصول را به طور معنیداری کاهش داد. سولفیت زنی و خشک کردن، همراه با مصرف ppm 900 گاز SO2 در دمای 50 تا 68 درجه سانتیگراد منجر به تولید محصولی با متوسط سفتی بافت N/m2 44/1 و تیرگی رنگ Od 071/0 گردید.
آریا دولت آبادیان، سیدعلی محمد مدرس ثانوی، مظفر شریفی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
اثر تنش شوری و تغذیه برگ با آسکوربیک اسید بر میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان، تجمع پرولین و پراکسیداسیون لیپیدی غشای ریشه و برگ کلزا رقم اوکاپی، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تنش شوری با استفاده از محلول NaCl با غلظت mM 200 اعمال شد همچنین برای تغذیه برگ با آسکوربیک اسید از محلول mM 25 آسکوربیک اسید استفاده گردید. میزان فعالیت آنزیمهای پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در اندام هوایی و ریشه مورد سنجش قرار گرفت و همچنین محتوی مالون دی آلدهید پرولین و کلروفیل برگها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که فعالیت آنزیمهای فوق به جزء آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در ریشه در اثر تنش شوری افزایش پیدا کرد. کاربرد آسکوربیک اسید به عنوان یک آنتی اکسیدان سبب کاهش فعالیت آنزیمهای فوق در برگها شد. ولی در ریشهها غیر مؤثر بود. محتوای کل پروتئین محلول، هم در برگ و هم در ریشه در اثر تنش شوری کاهش یافت. در حالی که کاربرد آسکوربیک اسید سبب افزایش پروتئین در گیاهان تنش دیده شد. همچنین تنش شوری سبب افزایش پراکسیداسیون لیپیدی و تجمع پرولین شده ولی مصرف آسکوربیک اسید پراکسیداسیون لیپیدی و میزان پرولین برگها را کاهش میدهد. سنجش کلروفیل نیز کاهش معنیداری را در سطوح تنش دیده در مقایسه با کنترل نشان داد. بر طبق نتایج به دست آمده مصرف آسکوربیک اسید میتواند سبب کاهش اثر مضر تنش شوری شود.