32 نتیجه برای آهن
محمد لغوی، سیدرضا اشرفی زاده،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده
تأثیر سه محدوده از رطوبت خاک (10-8، 12-10 و 14-12 درصد) و سه عمق شخم (15، 20 و 25 سانتیمتر) بر مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز یک گاوآهن قلمی 7 شاخه، در یک خاک لوم رسی، با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی گردید. تأثیر عمق شخم بر هر سه پارامتر فوق معنیدار بود، به طوری که مقاومت کششی و توان مالبندی، هر دو با افزایش عمق شخم فزونی یافت، ولی مقاومت ویژه روندی نزولی را با عمق شخم نشان داد. رطوبت خاک در محدوده مورد مطالعه تأثیر معنیداری بر مقاومت کششی و مقاومت ویژه نداشت، هرچند که هر دو پارامتر در محدوده رطوبت 12-10 درصد به حداقل رسید. در این محدوده رطوبتی، توان مالبندی مورد نیاز گاوآهن نیز کاهش معنیداری نسبت به دو محدوده رطوبتی دیگر داشت که این پدیده را میتوان ناشی از نزدیک شدن خاک مورد مطالعه به بهترین حالت تردی در این محدوده رطوبتی دانست. بررسی شاخص مقاومت نفوذ در خاک، قبل و بعد از عملیات شخم، حاکی از وجود سخت لایهای در عمق 8 تا 20 سانتیمتری از سطح خاک بود که با انجام شخم برطرف شد، ولی لایه فشرده جدیدی در زیر عمق شخم، در اثر عبور تیغههای چیزل ایجاد گردید. مقایسه نتایج این تحقیق با یافتههای سایر پژوهشگران نشان داد که مقادیر به دست آمده برای مقاومت کششی و مقاومت ویژه گاوآهن قلمی، در حد قابل قبولی به میانگین نتایج سایر پژوهشگران نزدیک میباشد. همچنین مقایسه آن با گاوآهن برگرداندار در شرایط مشابه، یافتههای محققین قبلی را، مبنی بر این که مقاومت واحد گاوآهن قلمی در حدود نیمی از مقاومت واحد گاوآهن برگرداندار است مورد تأیید قرار داد.
محمد لغوی، سعید بهنام،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده
در این تحقیق تأثیر سه محدوده از رطوبت خاک (12-10، 15-13 و 18-16 درصد بر مبنای وزن خشک) و سه عمق شخم (15، 20 و 25 سانتیمتر) بر مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز گاوآهن بشقابی سه خیش و همچنین بر میزان خرد شدن و برگردان شدن خاک، با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، در یک خاک لوم رسی مورد بررسی قرار گرفت. تأثیر رطوبت خاک در محدوده مورد مطالعه بر کلیه معیارهای عملکردی فوقالذکر به استثنای میزان برگردان شدن خاک بسیار معنیدار بود، به طوری که میانگینهای مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز در طیف رطوبتی 15-13 درصد به حداقل رسید. تأثیر عمق شخم تنها بر مقاومت کششی و توان مالبندی معنیدار بود، به طوری که میانگینهای این دو پارامتر با افزایش عمق شخم به طور قابل توجهی فزونی یافت ولی مقاومت ویژه تنها روندی نزولی را نشان داد. به منظور تعیین شاخصی کمی که بیان کننده میزان خرد شدن خاک توسط ادوات خاکورزی باشد، یک دستگاه مجموعه الکهای دوار قابل اتصال و حمل توسط تراکتور طراحی و ساخته شد. با استفاده از این دستگاه اندازهگیری قطر متوسط وزنی (MWD) کلوخههای حاصل از اجرای عملیات شخم در داخل مزرعه مقدور گردید. نتایج نشان داد در حالی که عمق شخم تأثیری بر MWD نداشت، تأثیر رطوبت خاک بسیار معنیدار بود، به طوری که درشتترین کلوخهها به هنگام انجام شخم در رطوبت 12-10 درصد تشکیل گردید. روند کاهش اندازه کلوخهها با افزایش رطوبت خاک تا بالاترین سطح رطوبت مورد مطالعه (18-16 درصد) ادامه یافت و در این رطوبت کلوخههایی با میانگین 8/33 میلیمتر تشکیل گردید که نسبت به طیف رطوبتی 12-10 درصد در حدود 72 درصد کاهش داشت. تأثیر عمق شخم و رطوبت خاک بر میزان برگردان شدن خاک توسط گاوآهن بشقابی معنیدار نبود. میانگین کلی درصد برگردان خاک در سطوح مختلف عمق شخم و رطوبت خاک در حدود 54 درصد بود که با گزارشهای سایر محققین مطابقت داشت.
امیر هوشنگ جلالی، محمدجعفر بحرانی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سطوح گوناگون کود نیتروژن و تراکم بوته بر ویژگیهای کمی و کیفی عملکرد دانه در سورگوم دانهای (Sorghum bicolor L. Moench) رقم کیمیا، آزمایشی در تابستان 1377 در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در کوشکک انجام شد. چهار سطح تراکم 7/7، 10، 4/15 و 20 بوته در متر مربع به عنوان کرتهای اصلی و چهار میزان نیتروژن صفر، 40، 80 و 120 کیلوگرم در هکتار به عنوان کرتهای فرعی، در یک طرح آماری کرتهای یک بار خرد شده، در چارچوب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار بررسی گردید.
میزان 120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار عملکرد دانه را افزایش داد (7240 کیلوگرم در هکتار)، ولی در اثر افزایش تراکم، بیشترین میزان عملکرد دانه (5336 کیلوگرم در هکتار) در تراکمهای 4/15 بوته در متر مربع حاصل شد. برهمکنش نیتروژن و تراکم بوته نیز معنیدار بود. افزودن 80 کیلوگرم نیتروژن و بالاترین سطح تراکم بوته، بیشترین مقدار دانه را تولید کرد (8702 کیلوگرم در هکتار). اختلاف عملکرد میان سطوح مختلف نیتروژن و تراکم، به دلیل افزایش شمار دانه در شاخههای اصلی خوشه و افزایش شمار خوشه در متر مربع بود. روند تغییرات آهنگ رشد گیاه نیز با روند تغییرات عملکرد دانه هماهنگی داشت. در همه تیمارها، میزان پروتئین دانه با افزایش نیتروژن افزایش یافت، ولی تراکم بوته تأثیر معنیداری بر میزان پروتئین دانه نداشت. ترکیبات فنلی (تاننها) دانه با افزایش نیتروژن و کاهش تراکم بوته کاهش یافت. میان افزایش نیتروژن و ترکیبات فنلی همبستگی منفی دیده شد.
سیدعلی صفوی، غلامرضا رسولیان،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
برای بررسی اثر بیماریزایی قارچ Verticillium lecanii روی شته نخودفرنگی (Acyrthosiphon pisum) از فرم تجارتی قارچ (ورتالک) استفاده گردید. پورههای سن دوم شته نخودفرنگی با غلظتهای 104، 105، 106، 107 و 108 کنیدی در میلیلیتر قارچ و تیمار شاهد با آب مقطر و ماده خیسکننده Tween-80 محلولپاشی شد. هر غلظت با 30 شته و در سه تکرار بررسی گردید. شتههای تیمار شده در دمای 1±23 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 3±97% و دوره نوری 8:16 ساعت (نور : تاریکی) نگهداری و روی ساقههای یونجه پرورش یافتند. واحدهای آزمایشی به طور روزانه و به مدت 12 روز نمونهبرداری، و حشرات مرده و پورههای تازه متولد شده از روی گیاه حذف گردید.
فراورده ورتالک تلفات چشمگیری در شتههای تیمار شده ایجاد کرد، به طوری که میانگین درصد مرگ و میر از 93/6±55/45% در غلظت 104 کنیدی در میلیلیتر به 45/4±55/95% در غلظت 108 کنیدی در میلیلیتر افزایش یافت. LC50 محاسبه شده 104×14/5 کنیدی در میلیلیتر بود، که نشاندهنده بیماریزایی زیاد قارچ روی شته نخودفرنگی است. مقادیر LT50 با استفاده از آزمون بقا برای غلظتهای 105، 106، 107 و 108 کنیدی در میلیلیتر، به ترتیب 10، 8، 5/6 و 5 روز محاسبه شد. برای غلظت 104 کنیدی در میلیلیتر مقدار LT50 در طول مدت بررسی به دست نیامد. مقادیر آهنگ تولیدمثل ویژه (R0) با افزایش غلظت کنیدی کاهش چشمگیری یافت. میانگین مقدار R0 از 38/5±15/28 در شاهد به 81/1±15/5 در غلظت 108 کنیدی در میلیلیتر کاهش پیدا کرد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که ورتالک میتواند به عنوان عامل کنترل کننده موثری برای شته نخودفرنگی محسوب گردد. پژوهشهای تکمیلی در شرایط طبیعی، و نیز ارزیابی این فراورده علیه آفات دیگر توصیه میشود.
عبدالمجید رونقی، محمدرضا چاکرالحسینی، نجف علی کریمیان،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
فسفر و آهن از عناصر غذایی ضروری گیاهانند. در خاکهای آهکی ایران، به دلیل فراوانی کربنات کلسیم، و نیز پ-هاش بالا، قابلیت استفاده آهن کم میباشد. همچنین، مصرف بیش از نیاز کودهای فسفردار ممکن است قابلیت استفاده آهن را کاهش دهد. هدف از این بررسی ارزیابی گلخانهای تأثیر فسفر و آهن بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت (Zea mays L) بود. تیمارها شامل پنج سطح فسفر(صفر، 40، 80، 120 و 160 میلیگرم در کیلوگرم از منبع پتاسیم دیهیدروژن فسفات) و چهار سطح آهن (صفر، 5/2، 5 و 10 میلیگرم در کیلوگرم از مبنع سکسترین آهن) به صورت فاکتوریل، در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لومی سری چیتگر با نام علمی Typic Calcixerepts ، thermic ، carbonatic ، fine-loamy رشد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد فسفر تا سطح 80 میلیگرم در کیلوگرم سبب افزایش وزن خشک قسمت هوایی گردید. غلظت و جذب کل فسفر با مصرف فسفر افزایش، ولی با کاربرد آهن کاهش یافت. کاربرد آهن تا سطح پنج میلیگرم در کیلوگرم، وزن خشک را افزایش، ولی در سطوح بالاتر آن را کاهش داد. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، ولی با کاربرد فسفر کاهش یافت. با مصرف فسفر، غلظت روی و مس در گیاه به طور معنیداری کاهش پیدا کرد. غلظت منگنز در سطح 40 میلیگرم فسفر در کیلوگرم افزایش، ولی در سطوح بالاتر کاهش یافت. کاربرد آهن، غلظت روی و منگنز را در قسمت هوایی ذرت کاهش داد، ولی تأثیری بر غلظت مس نداشت.
محمد لغوی، احمد ملاصادقی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
بازده کششی دو نوع تراکتور میان قدرت متداول در ایران، یعنی تراکتورهای مسی فرگوسن 285 و یونیورسال 650 در عملیات شخم توسط گاوآهن برگرداندار ارزیابی و مقایسه گردید. آزمون مزرعهای در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به صورت فاکتوریل در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی، در مزرعهای با بافت خاک لومرسیشنی و میانگین رطوبت 18 درصد در عمق صفر تا 30 سانتیمتری انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه نوع یا وضعیت تراکتور (یونیورسال 650، مسی فرگوسن 285 بدون سنگینسازی چرخها و مسی فرگوسن 285 با سنگین کردن چرخها توسط آب نمک) و سه سطح عمق شخم سطحی (10 تا 15 سانتیمتر)، متوسط (15 تا 20 سانتیمتر) و عمیق (20 تا 25 سانتیمتر) بود. سرعت اجرای شخم در کلیه تیمارها در حدود چهار کیلومتر در ساعت ثابت نگه داشته شد. پارامترهای مورد اندازهگیری و مقایسه شامل نیروی کشش مالبندی، مقاومت کششی، درصد لغزش چرخهای محرک و بازده کششی تراکتور بود.
نتایج نشان داد که عمدهترین اختلاف بین سه نوع یا وضعیت تراکتورها مربوط به لغزش چرخهای محرک است، به طوری که میانگین درصد لغزش در سه سطح شخم در مورد تراکتور یونیورسال 650 کمترین (6/12%) و در تراکتور مسی فرگوسن 285 بدون سنگینسازی چرخها بیشترین (27%) بود، که با سنگینسازی چرخهای محرک به 7/17 درصد کاهش یافت. همچنین، در حالی که افزایش درصد لغزش تراکتور یونیورسال 650 با افزایش عمق شخم شدید نبود (7/9% به 5/16%)، تراکتور مسی فرگوسن 285 سنگینسازی نشده شدیدترین تغییرات را نشان داد (11% به 48%). تجزیه و تحلیل آماری بازده کششی تیمارها نشان داد که تغییر معنیداری در بازده کششی تراکتور یونیورسال 650 با افزایش عمق شخم حاصل نگردید، و با میانگین بازده 8/73% دارای عملکرد مطلوبی بود، در حالی که بازده کششی تراکتور مسی فرگوسن 285 سنگینسازی نشده، که در شرایط شخم سطحی بیش از 75% بود، با افزایش عمق شخم به 46% کاهش یافت. سنگینسازی چرخهای محرک تراکتور مسی فرگوسن 285 روند نزولی بازده کششی را با افزایش عمق به طور چشمگیری بهبود بخشید، و حداقل آن را به حدود 63% ارتقا داد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که تراکتور مسی فرگوسن 285، چنانچه سنگینسازی نگردد، تنها در انجام عملیات خاکورزی سطحی بازده مطلوب دارد، و برای شخم متوسط و عمیق باید از تراکتور یونیورسال 650 و یا مسی فرگوسن 285 سنگین شده استفاده نمود.
محمدرضا چاکرالحسینی، عبدالمجید رونقی، منوچهرمفتون، نجف علی کریمی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
قابلیت استفاده آهن در خاکهای آهکی ایران به دلیل فراوانی کلسیم کربنات و پ-هاش زیاد، کم است. همچنین، مصرف بیش از نیاز کودهای فسفردار ممکن است قابلیت استفاده آهن را کاهش دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی گلخانهای تأثیر فسفر، آهن و برهمکنش آنها بر وزن خشک اندام هوایی، غلظت، و جذب کل برخی از عناصر غذایی گیاه سویا [Glycine max (L.) Merrill] بود. تیمارها شامل پنج سطح فسفر (صفر، 40، 80، 120 و 160 میلیگرم در کیلوگرم از منبع پتاسیم دیهیدروژن فسفات) و چهار سطح آهن (صفر، 5/2، 5 و 10 میلیگرم در کیلوگرم از منبع سکسترین آهن) به صورت فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لومی سری چیتگر با نام علمی Fine-loamy, carbonatic, thermic, Typic, Calcixerepts رشد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد فسفر تا سطح 80 و آهن در سطح 5/2 میلیگرم در کیلوگرم سبب افزایش معنیدار (P<0.05) وزن خشک قسمت هوایی سویا گردید. میانگین غلظت، جذب کل فسفر و نسبت فسفر به آهن در گیاه با مصرف فسفر افزایش، ولی با کاربرد آهن کاهش یافت. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، ولی با مصرف فسفر کاهش یافت. برهمکنش آهن و فسفر تأثیری بر وزن خشک قسمت هوایی سویا نداشت. غلظت روی و مس در گیاه با مصرف فسفر به طور معنیداری کاهش یافت. غلظت منگنز تا سطح 40 میلیگرم فسفر در کیلوگرم افزایش، ولی در سطوح بالاتر کاهش یافت. کاربرد آهن تأثیری بر غلظت روی و مس در سویا نداشت، ولی در تمام سطوح غلظت منگنز را کاهش داد. قبل از هر گونه توصیه کودی لازم است تأثیر فسفر، آهن و برهمکنش آنها بر سویا در شرایط مزرعه با خاکها و واریتههای متفاوت سویا بررسی گردد.
علی عباس پور، محمود کلباسی، حسین شریعتمداری،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
امکان استفاده از لجن کنورتور، یک محصول فرعی صنایع فولاد، به عنوان کود آهن بررسی شد. حدود 64 درصد وزن این ماده را اکسیدهای دو و سه ظرفیتی آهن و بقیه را بهطور عمده عناصری مانند کلسیم، سیلیسیم، منگنز، پتاسیم و فسفر تشکیل داده است. این پژوهش به صورت یک آزمایش انکوباسیون در سه خاک آهکی و با نمونههای 400 گرمی در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای اتاق به مدت دو ماه انجام شد. تیمارها شامل سطوح مختلف لجن کنورتور(0، 4و8 درصد)، لجن همراه با گوگرد عنصری وتیوباسیلوس و لجن اسیدی شده بودند. نمونه برداری از تیمارها در زمانهای 1، 10، 30و 60 روز پس از شروع آزمایش صورت گرفت.
نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد لجن کنورتور باعث افزایش مختصری در pH خاک شد ولی در عین حال قابلیت جذب آهن خاک را افزایش داد. مقدار افزایش بهطور عمده متناسب با مقدار لجن مصرفی بود. اسیدی کردن لجن کنورتور باعث افزایش چشمگیری در قابلیت جذب آهن خاک شد ولی مقدار قابل جذب این عنصر عموماً با گذشت زمان کاهش یافت. استفاده از لجن کنورتور همراه با گوگرد عنصری قابلیت جذب آهن ومنگنز خاکها را در مقایسه با تیمارهای لجن به تنهایی افزایش داد. همچنین استفاده از لجن کنورتور به تنهایی و همراه باگوگرد عنصری واسیدسولفوریک باعث افزایش مختصری در قابلیت جذب فسفر خاکها شد. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان دریافت که لجن کنورتور فولادسازی پتانسیل کاربرد بهعنوان کود آهن در خاکهای آهکی را داراست هرچند که انجام
پژوهشهای بیشتر گلخانهای ومزرعهای بهمنظور بررسی این موضوع مورد نیاز است.
مسعود رضائی، محمد علی سحری، سهراب معینی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
درکیلکای آنچوی بلافاصله پس از صید و طی نگهداری به صورت منجمد در دو برودت 18- و30- درجه سانتیگراد طی 8 ماه(2، 4، 6 و 8)، شاخصهای کیفی از جمله مقادیر رطوبت، چربی کل، عدد پراکسید، اسیدهای چرب آزاد، آهن هِم، اسید تیوباربیتوریک، چربی خنثی و فسفولیپید تعیین شد. همچنین ترکیب اسیدهای چرب و تغییرات ممکن نیز بررسی گردید. نتایج آماری نشان داد نمونههای ماهی نگهداری شده در هر دو دما، از نظر مقادیر پر اکسید، چربی خنثی و اسیدهای چرب آزاد افزایش معنی دار و مقادیر چربی کل، فسفولیپید، آهن هِم، ترکیبت اسیدهای چرب چند غیر اشباعی PUFA) Poly unsaturated fatty acid ) و امگا-3 کاهش معنیداری در دوره نگهداری دارد (05/0>P). بر اساس نتایج بهدست آمده از آزمونهای آماری، چربی در دمای 30- درجه سانتیگراد از کیفیت بهتری برخوردار بود. همچنین مشخص شد که شاخص آهن میتواند توسط آزمون مؤلفههای اصلی PCA) Principal control analysis) با شاخصهای کیفی مهم نظیر(PUFA) و امگا-3 گروه بندی شود.
علیرضا سلطانی قلعه جوقی، محمد لغوی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
بازده کششی و مصرف سوخت دو تراکتور سنگین متداول در ایران، تراکتورهای مسی فرگوسن 399 و جان دیر 4230 در عملیات شخم با گاوآهن برگرداندار ارزیابی و مقایسه گردید. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در مزرعه ای با بافت خاک رسی شنی و میانگین رطوبت 18 درصد وزنی بر مبنای وزن خشک اجرا گردید. برای انجام این تحقیق از یک آزمایش فاکتوریل3×4 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار استفاده گردید. تیمارها شامل دو نوع تراکتور مسی فرگوسن 399 و تراکتورجان دیر 4230، هر یک در دو وضعیت از لحاظ بار محوری(بار محوری استاندارد و سنگین شده با وزنه آبی) و درسه عمق شخم، سطحی (20-15 سانتیمتری)، متوسط( 25-20 سانتیمتری) و عمیق (30-25 سانتیمتری) با گاوآهن برگردان دار چهار خیش بود. در کلیه تیمارها دور موتور در محدوده دور مشخصه (2000 و 2200 دور در دقیقه به ترتیب برای فرگوسن 399 و جاندیر 4230) و سرعت پیشروی در محدوده5/0± 5/4 کیلو متر در ساعت ثابت نگه داشته شد. پارامترهای مورد ارزیابی شامل نیروی کشش مالبندی، نیروی مقاومت غلتشی چرخهای تراکتور، درصد لغزش چرخهای محرک تراکتور، بازده کششی و میزان مصرف سوخت تراکتورها بود. نتایج بهدست آمده از این تحقیق، نشان داد که با سنگین کردن چرخهای محرک تراکتور مسی فرگوسن 399 میتوان بازده کششی آنرا در اجرای شخم عمیق از 5/36% به 53% افزایش داد ولی قابلیت رقابت با تراکتور جان دیر 4230 با بازدهی کششی 64% در همان عمق شخم را ندارد. اما وضعیت سنگین شده این تراکتور در اجرای شخم سطحی و نیمه عمیق با در نظر گرفتن میزان مصرف سوخت کمتر، درحد رقابت با جان دیر 4230 میباشد. استفاده از تراکتور جاندیر ٤٢٣٠ سنگین شده برای اجرای شخم با گاو آهن برگردان دار در اجرای شخم سطحی به دلیل مصرف سوخت بیشتر صرفه اقتصادی ندارد و بهدلیل داشتن درصد لغزش پایین تر از حد بهینه، موجب فشردگی خاک زراعی میگردد. در حالت کلی تراکتور فرگوسن 399 برای بارهای کششی سبک و جان دیر 4230 برای بارهای کششی سنگین پیشنهاد میگردد. در صورت عدم استفاده در شرایط فوق، تراکتور فرگوسن 399 با کاهش شدید بازده کششی و افزایش شدید در میزان مصرف سوخت مواجه خواهد بود و تراکتور جاندیر ٤٢٣٠ موجب فشردگی خاک زراعی میگردد.
احمد رضا مللی، حسین شریعتمداری،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
استفاده از سرباره ولجن کنورتور، از محصولات فرعی صنایع فولاد، جهت افزایش کیفیت دو نوع کود آلی و اثر آنها بر تغذیه گیاه ذرت بررسی شد. این آزمایش به صورت انکوباسیون دو کود آلی، کود گاوی و ورمی کمپوست کود گاوی در نمونههای 3 کیلوگرمی در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای اتاق به مدت سه ماه انجام شد. تیمارهای غنیسازی شامل سطوح مختلف 0، 5 و 10 درصد آهن خالص از سرباره و لجن کنورتور کارخانه ذوب آهن و سولفات آهن تجاری بودند که در ابتدای انکوباسیون به کودهای فوق الذکر اضافه شدند. سپس نمونهبرداری از تیمارها در زمانهای0، 10، 25، 45، 65 و 90 روز پس از شروع آزمایش صورت گرفت. سپس کودهای غنی شده به میزان 17 گرم بر کیلوگرم (50 تن در هکتار) در گلدانهای3 کیلوگرمی با خاک مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان مخلوط گردید. در هر گلدان دو گیاه ذرت رقم سینگل کراس 704 کشت گردید و پس از 70 روز عملکرد و غلظت آهن، منگنز، روی و مس اندام هوایی گیاه تعیین گردید. نتایج نشان داد که استفاده از سولفات آهن تجاری باعث افزایش آهن و منگنز قابل استخراج کود با DTPA شد. در غنیسازی به وسیله لجن کنورتور بهترین نتیجه در تیمار 10 درصد آهن مخلوط با ورمی کمپوست کود گاوی و در زمان حدود 60 روز بهدست آمد. تیمار 5 درصد آهن خالص سرباره در کود گاوی باعث افزایش آهن و منگنز قابل استخراج باDTPA با گذشت زمان شد، ولی تیمار 10 درصد تأثیر چندانی در افزایش آهن و منگنز قابل استخراج با DTPA نداشت. بیشترین مقدار کل آهن گیاه در تیمار های غنی شده با سولفات آهن وجود داشت. بعد از تیمار سولفات آهن مقدار آهن کل گیاه در تیمار 10 درصد لجن کنورتور نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. از طرف دیگر بیشترین میزان کل منگنز گیاه مربوط به تیمار 5 درصد لجن کنورتور مخلوط با ورمی کمپوست کود گاوی بود. در مجموع با توجه به تأثیر تیمار لجن کنورتور در افزایش جذب عناصر غذایی کم مصرف؛ آهن، منگنز، روی و مس گیاه؛ به نظر میرسد تیمار 10 درصد آهن خالص از لجن کنورتور مطلوبترین نتیجه را در غنیسازی کود دامی داشته است.
مرضیه گرجی، حمیدرضا عشقی زاده، امیرحسین خوش گفتارمنش، علی اشرفی، امیرحسین معلم، نازنین پورسخی، نسیبه پورقاسمیان، اسماء میلادی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
کمبود آهن در بسیاری از اراضی کشاورزی دنیا به ویژه در خاک های آهکی گسترش دارد. یکی از راهکارهای مقابله با کمبود آهن، کاشت گیاهان مقاوم به کمبود این عنصر می باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی «آهن کارایی» تعدادی از محصولات زراعی مهم و رابطه آن با برخی صفات کمّی و کیفی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1385 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. ذرت شیرین (هیبرید سینگل کراس کرج 404)، ذرت دانه ای (هیبرید سینگل کراس500)، دو رقم گلرنگ شامل 3110S- و 411S-، آفتابگردان رقم هایسون و گندم دوروم رقم شوگا در دو سطح 5 و 50 میکرو مولار آهن از منبع FeEDTA در محیط کشت محلول کاشته شدند. نتایج آزمایش نشان داد گیاهان مورد ارزیابی از لحاظ آهن کارایی اختلاف معنی داری در سطح یک درصد داشتند. هیبریدهای ذرت در مقایسه با سایر گیاهان مورد مطالعه به کمبود آهن حساستر بوده (آهن-کارایی برابر با 26 درصد) و کاهش بیشتری در وزن خشک اندام هوایی آنها در تیمار 5 میکرو مولار آهن مشاهده شد. در مقابل، گندم دوروم رقم شوگا در شرایط کمبود آهن کمترین کاهش وزن خشک ریشه و اندام هوایی را در مقایسه با شرایط کافی بودن آهن نشان داد (آهن-کارایی برابر با 94 درصد). ارزیابی آهن کارایی بر اساس صفات مختلف نشان داد که غلظت و محتوای آهن در کل گیاه، بخش هوایی و یا ریشه ارتباطی با میزان تحمل گیاه در برابر کمبود آهن نداشت.
حمیدرضا اولیائی، ابراهیم ادهمی، محمدرضا چاکرحسینی، مجید رجائی، علی کسرائیان،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به طور گستردهای جهت ارزیابی تکامل نیمرخ خاک به کار رفته است. 14 نیمرخ خاک در دامنه نسبتاً گستردهای از شرایط اقلیمی در استان فارس مورد مطالعه قرار گرفتند. عصارهگیر سیترات - بی کربنات - دی تیونات (CBD) و تصاویر میکرو کت اسکن جهت ارزیابی منشاء پذیرفتاری مغناطیسی استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که نمونههای خاک، 23 تا 91 درصد از پذیرفتاری مغناطیسی خود را پس از تیمارCBD از دست دادند که بیانگر اختلاف در منشاء (پدوژنیک یا لیتوژنیک) پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی به مقدار زیادتری در خاکهای با تکامل پروفیلی بیشتر و همچنین در سطح خاک غالباً مشاهده گردید. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd) پس از تیمار CBD، 22 تا 89 درصد بوده است. رابطه مثبت و معنیداری میان میزان کاهش پذیرفتاری مغناطیسی پس از تیمار CBD و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس در خاکهای مطالعه شده مشاهده گردید. تصاویر میکرو کت اسکن با قدرت تفکیک فضایی 33 میکرومتر، حضور ذرات اکسید مغناطیسی آهن (مگنتیت) لیتوژنیک را نشان داد.
الیاس دهقان، مرتضی الماسی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
مدیریت عملیات آمادهسازی زمین برای کشت محصولات مختلف در مناطق گوناگون نیازمند دسترسی به شاخصها و اطلاعاتی در مورد شرایط، چگونگی، مزایا و معایب انجام روشهای گوناگون خاکورزی است. این تحقیق در تابستان سال1382 در یک خاک رسی حاوی بقایای گندم در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شاوور واقع در شمال اهواز اجرا شد. آزمایشها بهصورت بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و با شش تیمار انجام شد. تیمارها شامل روشهای خاکورزی مرسوم بهصورت شخم برگردان به عمق cm20 + دوبار دیسک + ماله(T1)، دوبار دیسک سبک به عمق cm10-8 + ماله (T2)، دوبار دیسک سنگین به عمقcm15-12 + ماله (T3)، کولتیواتور به عمق cm10+ ماله (T4)، کولتیواتور به عمق cm15 + ماله (T5) و گاوآهن دوار به عمق cm5 (T6) بود. نتایج نشان داد که میزان مصرف سوخت در روشهای T2 تا T6 به ترتیب بهمیزان 57، 51، 67، 54 و 69 درصد نسبت بهروش مرسوم، با 49 لیتر در هکتار، کاهش یافت. کل زمان مورد نیاز در سیستمهای خاکورزی T2 تا T6 بهترتیب بهمیزان 42، 46، 42، 54 و 44 درصد نسبت بهروش مرسوم، با 41/4 ساعت بر هکتار، کاهش یافت. ظرفیت مزرعهای در روشهای T2 تا T6 نسبت بهروش مرسوم، با 227/0 هکتار بر ساعت، بهترتیب بهمیزان 4/2، 2/2، 4/2، 8/1 و 3/2 برابر افزایش یافت. قطر متوسط وزنی کلوخهها(MWD) در T2 تا T5 نسبت بهروش مرسوم با میانگین 92/1 سانتیمتر، بهترتیب بهمیزان 29، 21، 10 و 5 درصد بیشتر و در T6به میزان 6 درصد کمتر شد. هزینه خاکورزی T2 تا T6 نسبت بهروش مرسوم با هزینه 500000 ریال بر هکتار، بهترتیب بهمیزان 40، 32، 54، 50 و60 درصد کاهش نشان داد.
فرشته حسینی، محمدباقر حبیبی نجفی، ناصر صداقت،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
در این پژوهش تأثیر دو نوع بسته بندی، قوطی حلبی (قلع اندود ) و نوعی بست ه بندی انعطاف پذیر برمیزان تجمع فلزات آهن، قلع و سرب در کمپوت گیلاس مورد ارزیابی قرار گرفت . کمپوت گیلاس در شرایط یکسان در دو نوع بسته بندی تولید و تغییرات میزان فلزات در آن، طی ٦٠ و ٩٠ پس از آن به روش ، ٣٥ و ٤٠ در جه سلسیوس، بلافاصله پس از تولید و در روزهای ٣٠ ، ٢٣ ، نگه داری در درجه حرارت های ٤ ٤ و در بسته انعطاف پذیر / اسپکتروفوتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد . میانگین میزان آهن موجود در نمون ه ها، در قوطی برابر ٨٥٨ ٣٣ و میانگین میزان قلع در قوطی برابر /٩٩٣ μg/kg ٣٨ و در بسته انعطاف پذیر / ٣ ، میانگین میزان سرب در قوطی ٤٥٩ /١٦١ mg/kg برابر ٣٨٧ تعیین گردید. نتایج تجزیه واریانس داده ها حاکی از آن است که اثر نوع /٩٧٨μg/kg ٥٠٠ و در بست ههای انعطاف پذیر /٢٠٣ μg/kg معنی دار است و میزان آهن، قلع و سرب در قوط ی ها طی زمان نگه داری ب ه طور α =% بسته بندی بر تغییرات میزان فلزات فوق در سطح ٥ معنی دار افزایش می یابد. هم چنین دما سرعت حل شدن فلزات مذکور را افزایش می دهد و نمون ه های نگه داری شده در دماهای بالاتر، دارای محتوی فلزات بیشتر بودند . در نمونه های بسته بندی انعطاف پذیر، تغییرات میزان فلزات فوق طی زمان ناچیز بود و می توان گفت این نوع بسته بندی تغییر معن یداری در میزان فلزات در کمپوت گیلاس ایجاد نم یکند.
معصومه شریفی، مجید افیونی، امیرحسین خوشگفتارمنش،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
عناصر کم مصرف مانند آهن و روی در حد کفایت برای چرخه رشد گیاه لازم است و نقش مهمی در افزایش عملکرد کمی و کیفی محصولات کشاورزی دارند. استفاده مجدد از ضایعات آلی مانند لجن فاضلاب، کمپوست و کودگاوی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، روش مناسبی برای باز گرداندن مواد آلی و برخی عناصر غذایی کم مصرف به خاک است. هدف از این پژوهش، تعیین اثر کاربرد لجن فاضلاب پلی اکریل، کمپوست زباله و کود گاوی بر قابلیت جذب آهن و روی در خاک و جذب آنها توسط ذرت، یونجه و گل جعفری بود. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار (لجن فاضلاب، کمپوست و کود گاوی به میزان 25 تن در هکتار) و در 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که تیمارهای کود آلی اثر معنیداری بر افزایش آهن و روی قابل جذب خاک داشتند.کاربرد این کودها باعث افزایش معنیدار عملکرد گیاه ذرت، یونجه و گل جعفری شد. استفاده از کودهای آلی سبب افزایش جذب آهن و روی شاخساره گیاه شد. غلظت آهن و روی شاخساره در تیمارهای مواد آلی به طور معنیداری بیشتر از شاهد بود. بیشترین غلظت آهن شاخساره گیاهان مورد آزمایش مربوط به تیمار کود گاوی و بیشترین غلظت روی شاخساره گیاهان مربوط به تیمار کمپوست بود. براساس نتایج این پژوهش، میتوان از لجن فاضلاب، کمپوست و کود گاوی برای رفع کمبود عناصر آهن و روی در خاکها به ویژه خاک منطقه اصفهان که کمبود عناصر کم مصرف در آن از مهمترین مشکلات تغذیه گیاهان است، با در نظر گرفتن احتیاطهای زیست محیطی استفاده کرد.
حمید رضا عشقی زاده ، امیرحسین خوشگفتارمنش، پرویز احسانزاده، محمد کافی،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
ویژگیهای فلورسانس کلروفیل برگ و رشد چهار دورگه ذرت شامل دو دورگه ذرت شیرین (Zea mays L. cv. Saccharata) سینگل کراس کرج 403 و 404 و دو دورگه ذرت دانهای (Zea mays L.) سینگل کراس 500 و 700 در دو سطح آهن شامل 5 و 50 میکرو-مولار از منبع FeEDTA و دو سطح روی شامل صفر و 2 میکرومولار از منبع سولفات روی در محلول غذایی بررسی شد. این مطالعه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1385 در گلخانه تحقیقاتی مرکز پژوهشی کشت بدون خاک دانشگاه صنعتی اصفهان در محیط هیدروپونیک انجام شد. نتایج نشان داد که افزایش غلظت آهن محلول غذایی از 5 به 50 میکرومولار، مقادیر فلورسانس کمینه (F0)، فلورسانس بیشینه (Fm) و کارایی کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm) را به ترتیب حدود 48٪، 96٪ و 123٪ افزایش داد. این مقادیر همچنین تحت تأثیر نوع نژادگان مورد مطالعه بود به گونهای که بین آنها از نظر F0 و Fv/Fm در سطح احتمال 1٪ و از نظر Fm در سطح احتمال 5٪ تفاوت معنیدار دیده شد. کمبود آهن به شکل معنیداری (05/0P<) وزن خشک ریشه دورگههای مورد مطالعه را کاهش داد. همچنین کمبود روی منجر به کاهش معنیدار وزن خشک ریشه دورگههای 500 و 403 شد در حالی که تفاوت معنیداری در مورد دورگههای 700 و 404 مشاهده نگردید. نتایج این مطالعه نشان داد که تحمل به کمبود آهن و روی در دورگههای مورد مطالعه تفاوت چشمگیری داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از ویژگیهای رشد و فلورسانس کلروفیل برگ دورگههای مورد مطالعه، دو دورگه ذرت دانهای به کمبود آهن و روی در محلول غذایی متحملتر از دو دورگه ذرت شیرین بودند. به نظر میرسد که ویژگیهای فلورسانس کلروفیل بتواند به عنوان یک شاخص مناسب در غربال دورگههای متحمل به کمبود روی و به ویژه کمبود آهن مورد استفاده قرار گیرد
امیر حسین خوشگفتارمنش، الهام السادات رضیزاده، حمیدرضا عشقیزاده، حمیدرضا شریفی، غلامرضا ثواقبی، داود افیونی، مسعود تدیننژاد،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
این پژوهش به منظور ارزیابی تحمل به کمبود آهن 30 رقم گندم بهاره در مزرعه تحقیقاتی رودشت اصفهان به صورت آرایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی در آزمایش را دو سطح بدون مصرف کود و کوددهی 20 کیلوگرم سکوسترین آهن 138 (6%) در مرحله کاشت و شروع رشد فعال بهاره تشکیل داد. بررسی ارقام گندم از نظر عملکرد دانه در شرایط کوددهی و بدون کوددهی آهن نشان میدهد در اثر مصرف 20 کیلوگرم سکوسترین آهن، عملکرد دانه حدود 14 درصد افزایش یافت. با مصرف آهن عملکرد دانه در همه ارقام گندم مورد مطالعه به جز رقم روشن افزایش یافت. براساس نتایج بهدست آمده، شاخصهای میانگین بارآوری، میانگین هندسی بارآوری و تحمل به تنش مناسبترین شاخصها برای شناسایی و معرفی ارقام متحمل به کمبود آهن بودند. همبستگی هر سه شاخص با عملکرد دانه در هر دو شرایط کمبود و کوددهی آهن مثبت و در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. با شاخص تحمل به تنش، ارقام مورد مطالعه بر اساس پاسخ به کوددهی و پتانسیل عملکرد به گروههای مختلف دستهبندی شدند. براساس هر سه شاخص، رقم قدس، متحملترین و رقم فلات حساسترین رقم به کمبود آهن بود
علیرضا کاظمی، حسین شریعتمداری، محمود کلباسی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
از میان عناصر مورد نیاز گیاهان کمبود آهن به عنوان عنصر کم مصرف بیشترین محدودیت را برای محصولات کشاورزی سرتا سر جهان دارد. متخصصین امروزه برای حل مشکل کمبود آهن در گیاهان از روشهای بسیار پر هزینه مانند کاربرد نمکها وکلاتهای آهن، تعدیل مصنوعی پ- هاش خاک و جایگزینی گونههای گیاهی که توانایی زیاد برای جذب آهن دارند، استفاده نمودهاند. استفاده از مواد جامد زاید کارخانجات فولادسازی و ذوبآهن مانند سرباره و لجن کنورتور به عنوان مواد اصلاحی خاک در تغذیه آهن میتوانند مفید باشند. این ترکیبات حاوی درصد قابل توجهی آهن هستند و سالانه به مقدار خیلی زیاد تولید و انباشته میشوند. قابلیت دسترسی زیستی و تحرک عناصر وابسته به شکلهای شیمیایی آنها درخاک است. این تحقیق با هدف مطالعه اثر کاربرد سه ساله لجن کنورتور و سرباره کارخانه ذوبآهن اصفهان بر 1) مقدار آهن قابل جذب، 2) شکلهای شیمیایی آهن و 3) چگونگی توزیع این شکلها در خاک سطحی و عمقی سه خاک آهکی در قالب طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار، در سه تکرار و در دو عمق طی سه سال متوالی اجرا شد. کاربرد سرباره و لجن کنورتور برای یک، دو و سه سال متوالی سبب شد بیش از 99% آهن در فرمهای باقیمانده، متصل به اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، آمورف و آزاد و کمتر از 1% آهن در سایر فرمهای شیمیایی قرار گیرد. نتایج نشان داد کاربرد سرباره و لجن کنورتور طی سه سال متوالی باعث افزایش معنی دار شکلهای شیمیایی آهن و آهن قابل جذب در خاک هر سه مزرعه شد.
هاجر عروجی، احمد گلچین،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
سیبزمینی یکی از مهمترین محصولات غدهای است که دستیابی به حداکثر عملکرد در آن علاوه بر استفاده از رقم مناسب، مستلزم وجود مقدار کافی و متعادل عناصر غذایی در خاک است. به منظور مطالعه تأثیر روی، منگنز و مس بر عملکرد و غلظت فسفر و آهن در برگ و غده سیبزمینی رقم آگریا، آزمایشی گلخانهای با 32 تیمار و سه تکرار بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل چهار سطح روی(14/1، 5، 10 و 15 میلیگرم در کیلوگرم خاک)، چهار سطح منگنز(4/1، 5، 10 و 20 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و دو سطح مس(22/0 و 2 میلیگرم در کیلوگرم خاک) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح روی، منگنز و مس قابل جذب خاک تا حد معینی، عملکرد سیبزمینی بهطور معنیداری افزایش مییابد. کاربرد روی و منگنز سبب کاهش معنیدار غلظت فسفر و آهن در برگ و غده سیبزمینی شد. کاربرد مس غلظت آهن برگ را بهطور معنیداری نسبت به شاهد کاهش داد. بیشترین عملکرد سیبزمینی در تیمار کودی بهترتیب 15، 10 و 2 میلیگرم در کیلوگرم روی، منگنز و مس بهدست آمد.