4 نتیجه برای اسیدیته
عباسعلی قیصری،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر وزن تخم مرغ و مدت زمان نگهداری بر pH آلبومین و قدرت جوجه درآوری تخم مرغهای قابل جوجهکشی انجام گرفت. بدین منظور از مرغهای مادر بومی که در محدوده سنی 28 تا 31 هفتگی بودند و میانگین وزن تخم مرغهای تولیدی آنها 50 گرم بود، استفاده شد. این تحقیق به صورت یک آزمایش فاکتوریل 8 × 3 (هشت دوره نگهداری و سه گروه وزنی) و در قالب یک طرح کاملاً تصادفی انجام گردید. دورههای مختلف نگهداری به ترتیب 1، 3، 6، 9، 12، 15، 18 و 21 روز نگهداری قبل از گذاشتن تخم مرغها در دستگاه جوجهکشی و گروههای مختلف وزنی در هر دوره نگهداری نیز به ترتیب 49-46، 52-50 و 56-53 گرم بود. درجه حرارت و رطوبت نسبی محل نگهداری تخم مرغها نیز در طول دوره نگهداری به ترتیب 16± 1/5°Cو 85-75 درصد بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که مدت نگهداری تأثیر معنیداری بر روی pH آلبومین (001>0)، درصد جوجه درآوری(0/001>p)، وزن جوجه یک روزه (01/0>p)، درصد وزن جوجه یک روزه به وزن تخم مرغ (01/0>p)و مرگ و میر جنینی در سنین پایانی یعنی 21-15 روزگی (05/0>p) داشت، به طوری که با افزایش مدت نگهداری از یک روز به بیست و یک روز قدرت جوجه درآوری تخم مرغهای بارور از 4/89 به 7/42 درصد، وزن جوجه یک روزه از 8/34 به 9/35 گرم، درصد وزن جوجه یک روزه به وزن اولیه تخم مرغ از 5/67 به 1/70 درصد و مرگ و میر جنینی در سنین پایانی دوره جوجهکشی از 19/5 به 7/42 درصد رسید. گروههای مختلف وزنی نیز تاثیرات معنیدار ولی مختلفی بر روی صفات مورد اندازهگیری داشت، به طوری که با افزایش وزن تخم مرغهای قابل جوجهکشی قدرت جوجه درآوری کاهش(05/0>p)، وزن جوجه یک روزه و درصد وزن جوجه یک روزه به وزن تخم مرغ افزایش (01/0>p) و درصد مرگ و میر در سنین انتهایی جنینی نیز افزایش (05/0>p) یافت. به طور کلی با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق و همچنین با توجه به شرایط محیطی نگهداری فوق ( 16 ± 1/5°C)، به نظر میرسد که با استفاده از تخم مرغهایی که دارای دامنه وزنی نزدیک به میانگین گله بوده و نگهداری آنها کمتر از 3 تا 4 روز باشد میتوان بالاترین قدرت جوجه درآوری تخم مرغهای بارور را انتظار داشت.
حسن خوش قلب، کاظم ارزانی، محمد جعفر ملکوتی، محسن برزگر،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
میوه 2 رقم از گلابی آسیایی(.Pyrus serotina Rehd) به نامهای‘Ksq’9 و‘Ksq’13 در شرایط آب و هوایی تهران برای بررسی تغییرات میزان قندها و اسیدهای آلی و اثر آنها بر خواص فیزیکوشیمیایی و قهوهای شدن داخلی میوه مورد ارزیابی قرار گرفت. قندها و اسیدهای آلی 2 بار قبل از برداشت، زمان برداشت و 2 بار پس از برداشت (میوهها در دمای2°C رطوبت نسبی هوای%85-80 نگهداری شدند) به فواصل زمانی هر ماه یک بار با دستگاه HPLC اندازهگیری شد. تفاوت معنیداری بین ارقام مورد آزمایش، شاهد و زمان نمونه برداری از نظر میزان قندها و اسیدهای آلی مشاهده شد. در این مطالعه میزان قندهای فروکتوز، گلوگز و سوربیتول تا یک ماه بعد از برداشت افزایش نشان داد (از حدود 1 به 9% وزن تر میوه) و سپس کاهش یافت. ساکاروز از 2 ماه قبل از برداشت تا 2 ماه پس از برداشت کاهش یافت (از حدود 3 به 75/0% وزن تر میوه). در هر دو رقم اسیدهای آلی تا قبل از برداشت افزایش و از زمان رسیدن تا پیری میوه کاهش یافت. بیشترین مقادیر اسیدهای آلی مربوط به مالیک و آسکوربیک اسید بود (به ترتیب 345 و 1/41 میلیگرم در 100گرم وزن تر میوه، در زمان برداشت به ترتیب در ارقام ‘Ksq’9و شاهد). همبستگی زیادی (از 8/0تا 1) بین کاهش قندها و اسیدهای آلی با افزایش قهوهای شدن داخلی میوه و کاهش صفات سفتی بافت، وزن تر و خشک، و مواد جامد محلول کل میوه(TSS) مشاهده شد. نتایج نشان داد افزایش میزان قندها و اسیدهای آلی باعث تأخیر در قهوهای شدن میوه شد. ارقام گلابی آسیایی با میزان آسکوربیک اسید کمتر، احتمالاً به عارضه قهوهای شدن داخلی میوه حساسترند. ارتباط زیادی بین افزایش میزان قندها با افزایش رنگ در میوهها مشاهده شد.
مهدی نورزاده ، سید مهدی هاشمی، محمدجعفر ملکوتی،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
هدایت الکتریکی و اسیدیته خاک، از جمله مهمترین فاکتورهای شیمیایی خاک برای کشاورزی محسوب میشود. ماهیت خاک به گونهای است که تغییر در ویژگیهای آن عمدتاً حالت پیوسته دارد. روشی که بتواند این پیوستگی را در نظر بگیرد، قادر خواهد بود تا تصویر واقعیتری از تغییرات خصوصیات خاک را نشان دهد. هدف از این تحقیق بررسی روابط بین دادههای اندازهگیری شده هدایت الکتریکی و اسیدیته خاک دشت قم، خوشهبندی، مقایسه روشهای خوشهبندی، تعیین تعداد بهینه خوشهها و پهنهبندی خوشهها در منطقه مورد مطالعه بوده است. به این منظور از دو روش خوشهبندی فازی FCM و GK به منظور دادهکاوی و خوشهبندی 465 داده اندازهگیری شده، استفاده گردید. همچنین به منظور صحتسنجی و مقایسه این دو روش از معیارهای ضریب تقسیمبندی، گشتاور ردهبندی، شاخص تقسیمبندی، شاخص جداشدگی و شاخص زای و بنی استفاده شده است. نتایج دادهکاوی دادهها نشان داد که تعداد بهینه خوشهها بر اساس روش FCM و GK به ترتیب 15 و 17 میباشد. پس از بررسی نتایج خوشهبندی و بر اساس معیارهای صحتسنجی، مشخص شد که روش GK روش بهتری برای خوشهبندی است. براساس این روش 295 داده از 465 نمونه مشاهداتی استفاده شده دارای درجه عضویت بیشتر از 40 درصد بودهاند. که در این میان 9 خوشه از 17 خوشه دارای تعداد بیش از 20 عضو بودهاند. سپس پهنهبندی شوری- قلیائیت بر اساس روش فازی GK و به منظور نمایش بهتر توزیع خوشههای تعیین شده برای منطقه مورد مطالعه بهدست آمده است. نقشه فازی تهیه شده بیانگر آن بود که قسمتهای شمال غربی و غرب بیشتر جز خوشه 1 و قسمت شرقی منطقه مورد مطالعه جزو خوشه 17 بودهاند. به این ترتیب شوری- قلیائیت و در پی آن احتمال تخریب خاک خاک در شرق منطقه مورد مطالعه به مراتب بیشتر از غرب آن است
یحیی کوچ، سید محسن حسینی، جهانگرد محمدی، سید محمد حجتی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
ریشهکن شدن درختان و ایجاد میکروتوپوگرافیهای پیت و ماند باعث ایجاد شرایط ناهمگن و غیریکنواخت در اکوسیستم خاکی میشوند. با توجه به اینکه اکوسیستم جنگلی هیرکانی ایران، اکوسیسستمی کوهستانی محسوب شده و دارای درختانی مسن با قطرهای بالا است بنابراین تصور بر آن است که درختان ریشهکن شده در چنین اکوسیستمی به تعداد زیاد قابل ملاحظه باشد. لذا هدف از انجام تحقیق حاضر، مطالعه و بررسی میزان تغییرپذیری برخی مشخصههای فیزیکی و شیمیایی خاک در محل درختان ریشهکن شده و موقعیت میکروسایتهای پیت و ماند است. به همین منظور، مساحت 20 هکتار از جنگل آموزشی- پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس واقع در استان مازندران پیمایش شده و تعداد 34 درخت ریشهکن شده از گونههای درختی مختلف شناسایی شد. نمونههای خاک از پنج میکروسایت بالای ماند، دیواره ماند، دیواره پیت، ته پیت و زیر تاج پوشش بسته (سطح جنگل) به کمک استوانهای مدور با سطح مقطع 81 سانتیمترمربع و از سه عمق 15 - 0، 30 - 15 و 45 - 30 سانتیمتری گرفته شد. رطوبت، اسیدیته، ماده آلی، نیتروژن و نسبت کربن به نیتروژن خاک در محیط آزمایشگاه اندازهگیری گردید. نتایج آماری صورت گرفته نشان داد که بیشترین مقادیر رطوبت، ماده آلی و نیتروژن به ته پیت، اسیدیته به دیواره و بالای ماند، نسبت کربن به نیتروژن به دیواره ماند اختصاص داشته است. اسیدیته خاک تفاوت آماری معنیداری را در بین عمقهای مختلف خاک نشان نداده است. نتایج این بررسی میتواند در ارزیابی خاکهای جنگلی و مدیریت جنگل بهکار گرفته شود.