41 نتیجه برای انرژی
محمدرضا عبادی، جواد پوررضا، محمد خوروش، کامبیز ناظرعدل ، عباس المدرس،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده
سورگوم دانهای یکی از غلات مهمی است که در نقاط گرم و خشک به طور وسیع کشت میشود. توسعه کشت و کاربرد آن در تغذیه دام و طیور در ایران میتواند از حجم واردات ذرت کم کند. به منظور تعیین ارزش غذایی سورگوم، 36 رقم سورگوم دانهای و یک رقم ذرت تحت شرایط یکسان کشت شدند. نتایج حاصل از تجزیههای شیمیایی نشان داد که میانگین مقدار خاکستر، پروتئین خام، دیوار سلولی بدون همیسلولز و فسفر در ارقام سورگوم به ترتیب 8/35± 3/93 ، 11/6± 1/18 ،1/72± 0/054 و 0/34± 0/03درصدمیباشد که بالاتر از ذرت قرار داشت، ولی مقدار چربی خام در سورگوم کمتر از ذرت ایرانی و ذرت وارداتی بود. مقدار پروتئین، چربی و الیاف خام در ذرت ایرانی (7/10، 9/5 و 3/3 درصد) بیشتر از ذرت وارداتی (8/7، 2/4 و 2/2 درصد) به دست آمد. حداقل مقدار تانن در ارقام سورگوم 021/0% و حداکثر 998/0% بود. انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی، که به روش سیبالد تعیین گردید، با افزایش تانن کاسته شده و در بین سه رقم سورگوم اختلاف معنیداری (05/0 > p) ملاحظه شد. هر دو نمونه ذرت انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی بیشتری نسبت به سورگوم داشتند (05/0 > p). بیشترین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری را سورگوم کم تانن داشت (3543 کیلوکالری در کیلوگرم) و بین سورگوم دارای تانن متوسط (3458 کیلوکالری در کیلوگرم) و دو رقم ذرت (3406 کیلوکالری در کیلوگرم) تفاوت معنیداری ملاحظه نشد (05/0 > p).
جواد پوررضا، مهدی مهرشاد،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده
ارزش غذائی و تأثیر جایگزینی ارزن به جای ذرت و نیز تأثیر چربی حیوانی (پیه) در جیره مرغهای تخمگذار، در دو آزمایش مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش اول، انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی و تصحیح شده برای ازت (TMEn) پیه و ارزن، نیز قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین، چربی و الیاف خام ارزن غربال شده و نشده به روش سیبالد اندازهگیری شد. در آزمایش دوم، اثر جایگزینی سطوح مختلف ارزن (0، 25، 50 و 75 درصد) به جای ذرت و بهکارگیری چربی حیوانی (پیه) در مقادیر صفر، 3 و 6 درصد و نیز تأثیر عملآوری ارزن (آسیاب شده و نشده) در مرغهای تخمگذار سویههای لاین، از سن 26 تا 38 هفتگی در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل مورد بررسی قرار گرفت. معیارهای مورد سنجش، تولید تخم مرغ، وزن و بازده تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذا بودند. نتایج آزمایش اول نشان داد که غربال کردن ارزن، TMEn را افزایش میدهد. افزودن چربی حیوانی باعث افزایش معنیدار (05/0 >P) قابلیت هضم الیاف خام گردید. نتایج آزمایش دوم نشان داد که آسیاب کردن ارزن تأثیر معنیداری بر عملکرد مرغهای تخمگذار ندارد. آسیاب کردن باعث بهبود نسبی ضریب تبدیل غذا شد. جایگزینی ارزن به جای ذرت در تمام سطوح باعث افزایش معنیدار (05/0 > P) وزن، تولید، بازده تخم مرغ و مصرف غذا شد. افزودن پیه به جیرهها ضریب تبدیل غذا را به طور معنیداری (05/0 > P) بهبود بخشید. مصرف غذا در اثر افزودن 6 درصد پیه به طور معنیداری (05/0 >P) افزایش یافت.
جواد پوررضا، سعید مصلحی،
جلد 2، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
به منظور برآورد ارزش غذایی ارزن و چربی حیوانی (پیه) برای جوجههای گوشتی دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، انرژی قابل سوخت و ساز با تصحیح ازت برای ارزن و چربی حیوانی، به روش سیبالد تعیین شد. انرژی قابل سوخت و ساز تصحیح شده برای ازت 3260(AMEn) کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن (دانه کامل)، 3204 کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن آسیاب شده، 3237 کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن غربال و آسیاب شده و 8166 کیلوکالری در کیلوگرم برای پیه به دست آمد. به منظور تعیین اثرات جایگزینی ارزن به جای ذرت در جیرههای با درصد متفاوت چربی، یک آزمایش فاکتوریل 5 × 3 طراحی شد که در این آزمایش عامل چربی با سه سطح صفر، 3 و 6 درصد و عامل جایگزینی ارزن به جای ذرت با پنج سطح صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد بررسی شد. هر یک از پانزده جیره در چهار تکرار، هر تکرار شامل دوازده جوجه مورد آزمایش قرار گرفت. کلیه جیرهها هم انرژی و هم پروتئین بودند. وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی، به طور گروهی در هر هفته تعیین گردید. بین سطوح جایگزینی ارزن به جای ذرت در سن 56 روزگی، اختلاف معنیداری از نظر وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی مشاهده نشد. با افزایش سطح چربی حیوانی، وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذا (05/0 > p) یافت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که ارزن از ارزش انرژیزائی زیادی برخوردار است و به نظر میرسد در افزایش وزن جوجههای گوشتی، حداقل با ذرت برابر باشد. چربی حیوانی (پیه) به عنوان منبع انرژی، تا سطح 3 درصد قابل استفاده است ولی بیش از آن تأثیر قابل ملاحظهای بر بهبود بازده غذایی جوجههای گوشتی ندارد.
محمدرضا رضوانی، ابوالقاسم گلیان، فریدون افتخاری شاهرودی ، حسن نصیری مقدم،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
تعداد 720 قطعه نیمچه لگهورن سفید های لاین، از 14 تا 20 هفتگی، با دو رژیم غذایی کم انرژی و پرانرژی (2600 تا 3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم) تغذیه شدند. مرغهای تغذیه شده با هر یک از این دو سطح انرژی، به طور جداگانه در دوره تخمگذاری (20-44 هفتگی)، با شش رژیم غذایی شامل سه سطح انرژی کم، متوسط و پرانرژی (2600، 2750 و 2900 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم)، و در دو سطح چربی مکمل (صفر و دو درصد) تغذیه گردیدند.
سطح انرژی دوره پرورش بر درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و سن بلوغ جنسی در طی دوره تخمگذاری تأثیری نداشت. در صورتی که نیمچههای تغذیه شده با جیره پرانرژی، در شروع تخمگذاری وزن بیشتری نسبت به جیره کمانرژی داشتند. درصد تولید و وزن تخم مرغ در طول دوره تخمگذاری، با استفاده از دو درصد چربی مکمل در جیره، به طور قابل ملاحظهای بهبود یافت. اما خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تأثیر چربی مکمل قرار نگرفت. میانگینهای ضریب تبدیل، مصرف خوراک و درصد تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری، در جیره کم انرژی بیشتر از پرانرژی بود، اما وزن تخم مرغ تحت تأثیر انرژی جیره قرار نگرفت.
امیر داور فروزنده، عبدالحسین سمیع، غلامرضا قربانی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
نود بره نایینی با میانگین وزن اولیه 9/2 ± 89/29 کیلوگرم، در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی به روش فاکتوریل، با 9 جیره غذایی به مدت 92 روز تغذیه شدند. جیرهها شامل سه سطح 2، 25/2 و 5/2 مگاکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم ماده خشک، و هر سطح انرژی شامل سه سطح 7/11، 2/13 و یا 7/14 درصد پروتئین خام بود.
نتایج آزمایش نشان داد که برههای تغذیه شده با جیرههای پرانرژی و دارای انرژی متوسط، نسبت به گروههای تغدیه شده با جیرههای کمانرژی، خوراک بیشتری مصرف نمودند. میانگین وزن زنده در انتهای دوره، و افزایش وزن روزانه برههای تغذیه شده با جیرههای پرانرژی، متوسطانرژی و کمانرژی، به ترتیب 1/41، 3/38 و 5/34 کیلوگرم و 162، 2، 124 و 74 گرم در روز بود، که بین سه سطح انرژی جیره اختلاف معنیدار (05/0>P) دیده شد. گروه مصرفکننده غذای پرانرژی از ضرایب تبدیل خوراک بهتری (3/8) نیز نسبت به گروههای مصرفکننده متوسطانرژی و کمانرژی (به ترتیب 4/10 و 3/14) برخوردار بود.
افزایش انرژی جیره باعث بهبود معنیدار (05/0>P) بازدهی انرژی و پروتئین جیره گردید. درصد لاشه سرد و درصد گوشت لخم نسبت به وزن زنده، و عمق ماهیچه راسته نیز به طور معنیداری (05/0>P) با افزایش انرژی جیره بهبود یافت، اما افزایش درصد دنبه و درصد چربی لاشه را به دنبال داشت. درصد استخوان و خاکستر لاشه تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت. افزایش پروتئین جیره باعث بهبود بازده پروتئین و افزایش درصد گوشت لاشه گردید، اما درصد پروتئین لاشه را به طور معنیداری کاهش داد.
همایون ظهیرالدینی، سید رضا میرایی آشتیانی، محمود شیوازاد، علی نیکخواه،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
اثر سطوح مختلف انرژی جیره بر عملکرد جوجههای آمیخته گوشتی آرین و نیز بازدهی اقتصادی جیرهها در دو آزمایش مشابه بررسی گردید. آزمایشها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با پنج جیره و دو جنس انجام گرفت. جیرههای غذایی به ترتیب محتـوی 2800، 2900، 3000، 3100 و 3200 کیلوکالری انـرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره آغازین (0-4 هفتگی) و 2900، 3000، 3100، 3200 و 3300 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره رشد (4-7 هفتگی) بودند. نسبت انرژی قابل متابولیسم به مواد مغذی در تمام جیرهها ثابت نگهداشته شد. آزمایش اول در فصل تابستان و آزمایش دوم در فصل پاییز اجرا گردید.
در هر دو آزمایش، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی با افزایش تراکم انرژی در جیره بهبود یافت (01/0>P)میزان مصرف خوراک فقط در تابستان تحت تأثیر نوع جیره واقع شد (01/0>P) ، به طوری که جوجههای تغذیه شده با جیرههای حاوی پایینترین سطح انرژی، خوراک کمتری نسبت به سایر گروههای آزمایشی مصرف نمودند. همچنین، نسبت چربی محوطه شکمی به وزن لاشه جوجهها، فقط در آزمایش اول تحت تأثیر نوع جیره واقع شد، و در جیره حاوی پایینترین سطح انرژی کمتر از سایر گروهها بوده است (01/0>P) .هزینه خوراک مصرف شده به ازای تولید هر کیلو مرغ زنده در هر دو نوبت آزمایش، بـه طور معکوس تحت تأثیر نـوع جیره غذایی قرار گرفت (01/0>P) ، به طوری که با کاهش تراکم انرژی جیره، بازده اقتصادی افزایش یافت. برتری جنس نر به لحاظ افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، ذخیره کمتر چربی در محوطه شکمی و هزینه کمتر خوراک به ازای تولید یک کیلو وزن زنده در هر دو آزمایش معنیدار بوده است (01/.0>P).
شهریار مقصودلو، ابوالقاسم گلیان، فریدون افتخار شاهرودی، مهدی نصیری محلاتی، حسن کرمانشاهی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
در یک طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل 3×3 و با 5 تکرار 10 قطعهای، 450 جوجه خروس یک روزه آرین با سه میزان انرژی جیره (2800، 3000 و 3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم جیره) تغذیه شدند. دوره پرورش جوجهها به دو مرحله آغازین و پایانی تقسیم و به جوجهها دو جیره پیشدان و پسدان داده شد. جیرههای آغازین و پایانی در سه سن 16، 21 و 26 روزگی تعویض گردید. پس از این تعویض، جیره پایانی تا سن 42 روزگی به طور آزاد در اختیار جوجهها قرار گرفت. افزایش میزان انرژی و زمان استفاده از جیره متراکمتر پیشدان باعث بیشتر شدن افزایش وزن جوجهها و بهبود ضریب تبدیل خوراک، در سن 26 روزگی شد (01/0>P). ضریب تبدیل انرژی در سن 26 روزگی با کاهش انرژی جیره و افزایش زمان تعویض جیره پیشدان و پسدان، کاهش معنیدار یافت (01/0>P). در سن 42 روزگی، زمان تعویض جیره پیشدان و پسدان اثر معنیداری بر ضریب تبدیل خوراک و ضریب تبدیل انرژی نداشت، ولی با افزایش زمان استفاده از جیره پیشدان، جوجهها افزایش وزن بیشتری پیدا کردند (P<0.05). اثر تداخل انرژی و زمان تعویض جیره پیشدان و پسدان بر ضریب تبدیل خوراک و ضریب تبدیل انرژی در فاصله سنی 1-42 روزگی معنیدار شد (P<0.05). نتایج این آزمایش نشان داد که برای تولید جوجههای گوشتی با وزن تقریبی کمتر از دو کیلوگرم، افزایش میزان انرژی و زمان استفاده از جیره پیشدان، عملکرد عمومی را بهبود خواهد بخشید.
عباسعلی قیصری، امید سرائیان، مجید طغیانی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
در این پژوهش از 360 قطعه جوجه خروس مازاد مادر گوشتی آرین به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×2 با دو سطح انرژی قابل سوخت و ساز (3050 و 3200 کیلوکالری در کیلوگرم) و سه سطح پروتئین و اسیدهای آمینه گوگرددار (10 درصد بیشتر، برابر و 10 درصد کمتر از مقادیر پیشنهادی جداول احتیاجات غذایی طیور (1994) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار استفاده شد. نتایج به دست آمده از کل دوره آزمایش (صفر تا 49 روزگی) نشان داد که سطوح مختلف انرژی جیره، تأثیر معنیداری بر وزن بدن و افزایش وزن روزانه داشت(05/0 >P ) به طوری که با افزایش میزان انرژی از 3050 به 3200 کیلوکالری در کیلوگرم، وزن بدن (2216 در مقایسه با 2314 گرم) و افزایش وزن روزانه (2/45 در مقایسه با 2/47 گرم در روز) افزایش یافت. میزان انرژی جیره تأثیر معنیداری بر خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذا و اجزای لاشه نداشت. با افزایش سطح پروتئین جیره، وزن بدن و افزایش وزن روزانه افزایش ولی ضریب تبدیل غذایی و همچنین درصد چربی حفره بطنی نسبت به وزن زنده کاهش یافت (P<0.05). نتایج این پژوهش نشان داد که با تغذیه جوجه خروسهای مازاد مادر گوشتی آرین با جیرههای حاوی 3200 کیلوکالری در کیلوگرم انرژی قابل قابل سوخت و ساز و میزان پروتئین و اسیدهای آمینه گوگرددار مطابق توصیه (NRC (1994 و یا 10 درصد بالاتر از آن در دورههای صفر تا 21، 21 تا 42 و 42 تا 49 روزگی میتوان به سرعت رشد و وزن پایانی مناسبی دست یافت.
جواد پوررضا، محمدرضا عبادی،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
در طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم مواد مغذی سه واریته سورگوم (کم، متوسط و پرتانن) با و بدون مکمل فیتاز تعیین و با ذرت و گندم مقایسه شد. سه واریته سورگوم مورد مطالعه از بین 36 واریته مختلف سورگوم بر اساس میزان تانن انتخاب و همراه با ذرت و گندم در شرایط محیطی یکسان کشت شدند. مکمل فیتاز در سه سطح صفر، 500 و 1000 واحد به هر کیلوگرم از غلات مورد مطالعه اضافه شد. انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی با استفاده از خروسهای بالغ لگهورن و به روش سیبالد تعیین گردید. نتایج نشان داد که غلات مورد مطالعه از لحاظ انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک، نیتروژن و فسفر با هم متفاوت بودند. سورگوم متوسط تانن، بیشترین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و سورگوم، پرتانن کمترین انواع انرژی قابل سوخت و ساز را داشتند. قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک ذرت بیشتر از سایر غلات مورد مطالعه بود (0001/p<0). قابلیت هضم ظاهری و حقیقی نیتروژن سورگوم متوسط تانن، بیشتر از دو نوع دیگر سورگوم به دست آمد (001/p<0). اختلاف بین غلات مورد مطالعه از لحاظ قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و نیز قابلیت هضم حقیقی نیتروژن معنیدار نبود. تمام شاخصهای اندازهگیری شده در سورگوم پرتانن کمترین بود. افزودن 500 واحد فیتاز باعث بهبود معنیدار (001/p<0) انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری، قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک و قابلیت هضم ظاهری نیتروژن شد. اگرچه افزودن مکمل فیتاز باعث بهبود قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و قابلیت هضم حقیقی نیتروژن شد ولی اختلافات معنیدار نبود. اختلاف بین سطوح 500 و 1000 واحد فیتاز در بهبود شاخصهای اندازهگیری شده معنیدار نبود و نتایج نشان داد که مقدار 500 واحد مکمل فیتاز برای بهبود ارزش غذایی غلات کافی بود. هزار واحد آنزیم فیتاز در اکثر شاخصها موجب کاهش معنیدار گردید.
سید رضا میرایی آشتیانی، پویا زمانی، علی نیکخواه، محمد مرادی شهر بابک، عباسعلی ناصریان، فریدون اکبری،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
در پرورش گاوهای شیری، بهبود بازده خوراک از نظر اقتصادی دارای اهمیت بالایی است. در این بررسی پارامترهای ژنتیکی بازده خالص انرژی برای تولید شیر و ارتباط آن با صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک با استفاده از 2589 رکورد ماهانه از 723 گاو شیرده در سه گله مورد بررسی قرار گرفت. نیازهای مختلف انرژی حیوان با استفاده از مدلهای انجمن ملی تحقیقات (NRC) برآورد گردید. عوامل مؤثر بر صفات مختلف به وسیله یک مدل خطی تعمیم یافته تعیین شدند. پارامترهای ژنتیکی صفات مختلف با روش حداکثر درستنمایی محدود شده بینیاز از مشتقگیری (DFRNL)، بهصورت تجزیه چند صفتی برآورد شد. مدلهای حیوانی حاوی عوامل ثابت گله ـ سال ـ فصل، دوره زایش، مرحله شیردهی، ضرایب تابعیت هر صفت از سطوح پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و انرژی متابولیسمی جیره و عوامل تصادفی ژنتیک افزایشی، دایم محیطی و باقیمانده بودند. وراثتپذیری صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، بازده خالص انرژی، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک، بهترتیب 31/0، 32/0، 30/0، 34/0، 24/0، و 29/0 برآورد شد. نتایج این بررسی نشان داد که در صورت وجود امکانات لازم، انتخاب مستقیم برای بازده خالص انرژی میتواند سبب بهبود ژنتیکی بازده خوراک شود. هم چنین، بهنظر میرسد که انتخاب بر اساس تولید شیر تصحیح شده برای چربی از مؤثرترین روشهای انتخاب غیرمستقیم برای بهبود بازده خوراک و عملکرد اقتصادی در گاوهای شیری باشد.
مسعود عرب ابوسعدی، ابراهیم روغنی، بیان حسنزاده،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
اثر سطوح مختلف انرژی (2700، 2900 و 3100، کیلوکالری در کیلوگرم) و نسبتهای مختلف انرژی به پروتئین (195، 215 و 239) در جیره، بر عملکرد تولیدی مرغهای تخمگذار بومی استان فارس در مرحله دوم تخمگذاری بررسی شد. 216 قطعه مرغ تخمگذار بومی در سن 45 هفتگی در 6 گروه 4 قطعهای به 9 تیمار مورد آزمایش اختصاص داده شد. جیرههای آزمایشی بهگونهای فرموله شد که هر یک از سطوح انرژی دارای سه نسبت مختلف انرژی به پروتئین باشد. سپس جیرههای آزمایشی به مدت 20 هفته (هفته 42 تا 62) به صورت آزاد و در قالب طرح کاملاً تصادفی در اختیار مرغها قرار گرفت. درصد تخمگذاری، وزن تخممرغهای تولیدی، افزایش وزن و درصد ماندگاری مرغها بین تیمارهای مختلف، تفاوت معنیداری با هم نداشتند (05/0 .(P>میزان خوراک مصرفی روزانه تفاوت معنیداری را بین جیرههای 1، 2 و 3 (3100) و 5(2900) با جیره 7 (2700) نشان داد (P<0.05) ، به طوری که جیرههای 1، 2، 3 و 5 کمتر مصرف شد. تأثیر کلی سطوح مختلف انرژی بر مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک معنیدار بود (P<0.05)، به طوری که سطح انرژی 3100 با 2700 تفاوت معنیدار داشت (P<0.05) و کمتر مصرف شد. ضریب تبدیل خوراک برای سطح انرژی 3100 اختلاف معنیداری با سطح 2700 داشت. قیمت خوراک به ازای تولید هرکیلو تخممرغ به طور معنیداری با افزایش سطح انرژی و پروتئین جیره افزایش یافت (P<0.05). براساس نتایج به نظر میرسد که سطح انرژی 2700 کیلوکالری در کیلوگرم و 31/11 درصد پروتئین برای تأمین نیازهای تولیدی مرغهای تخمگذار بومی فارس در مرحله دوم تخمگذاری کافی و اقتصادیتر باشد.
مسعود عرب ابوسعدی، ابراهیم روغنی، محمدجواد ضمیری، مهدی عبدالحسینزاده،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
در این آزمایش، اثر سطوح مختلف انرژی قابل سوخت و ساز (2700، 2900 و 3100 کیلوکالری در کیلوگرم) و پروتئین (13، 5/14 و 16 درصد) جیره در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل (3×3) بر عملکرد تولیدی مرغهای بومی فارس در مرحله اول تخمگذاری بررسی شد. به این منظور 216 قطعه نیمچه بومی 25 هفتگی، به 54 گروه 4 قطعه ای با میانگین وزنی مشابه (169 ±994 گرم) تقسیم شدند و هر یک از 9 تیمار آزمایشی در 6 تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. تنظیم جیرهها به صورتی بود که هر سطح انرژی، دارای سه سطح پروتئین بود و سپس جیرههای آزمایشی به مدت 20 هفته (هفته 25 تا 45) به صورت آزاد تغذیه شدند. نتایج نشان داد که خوراک مصرفی روزانه درکل دوره جیرههای 1 (با سطح انرژی 3100 و 16 درصد پروتئین) و 3 (با سطح انرژی 3100 و 13 درصد پروتئین) کمتر از (05/0> P) جیره 7 (با سطح انرژی 2700 و 16 درصد پروتئین) بود (به ترتیب 5/90 و 30/87 در مقابل 20/101 گرم). اثر سطوح انرژی بر مصرف خوراک، انرژی مصرفی روزانه و ضریب تبدیل خوراک معنیدار بود (05/0> P). ضریب تبدیل خوراک در سطح انرژی 3100 با 2700 اختلاف معنیداری (05/0> P) داشت (به ترتیب 85/2 در مقابل 08/3). تأثیر سطوح پروتئین بر پروتئین مصرفی روزانه و اسید اوریک فضولات معنیدار بود (05/0> P) به طوری که میزان اسید اوریک در سطح پروتئین 16 درصد بالاتر از 13 درصد (40/11 در مقابل 5/10 گرم) بود. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از سطح انرژی 2700 کیلوکالری و سطح پروتئین 13 درصد برای تأمین نیاز مرغهای بومی فارس در مرحله اول تولید توصیه میشود.
عباسعلی قیصری، امیرحسین پورآباده، جواد پوررضا، مهرداد محلوجی، رامین بهادران،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
این تحقیق به منظور ارزیابی میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی 5 رقم جو کشت شده در ایران (کارون در کویر، والفجر، بی نام، ماکویی وبدون پوشینه) با استفاده از روشهای مختلف در جوجههای گوشتی انجام گرفت. جیره پایه شامل ذرت ،کنجاله سویا و مکملهای ویتامینه و معدنی بود. هر یک از جیرههای آزمایشی نیز حاوی 30 درصد جو به عنوان جایگزین ذرت وکنجاله سویا در جیره پایه بودند. این تحقیق در 3 آزمایش مجزا اجرا گردید. در آزمایش اول، مقدار ME ارقام جو توسط دو روش جمع آوری کل مدفوع و استفاده از نشانگر(اکسیدکروم) در مدفوع بهطور توأم در سن 35 روزگی تعیین شد. درآزمایش دوم مقادیر MEارقام جو توسط محتویات گوارشی ایلئوم تعیین شد. در آزمایش سوم، برای سنجش TME و TMEn از جوجههای دو آزمایش قبلی و در سن 48 روزگی استفاده گردید. اختلاف معنیداری بین روشهای مذکور برای میانگینME ارقام جو مشاهده شد (P<0.05). میانگینAMEn جو با استفاده از روش محتویات ایلئوم بهطور معنیدار(P<0.05) بیشتر ازروش استفاده از مدفوع (جمع آوری کل و معرف) بود (به ترتیب 2716 در مقابل 2318و 2124 کیلوکالری درکیلوگرم). مقادیر ME دانه جو تحت تأثیر رقم قرارگرفتند(P<0.05)، بهطوریکه رقم بدون پوشینه AME بیشتری نسبت به ارقام معمولی جو نشان داد (2695 درمقابل5/2407 برای AME و2630 درمقابل 7/2324 کیلوکالری در کیلوگرم برای AMEn). رقم، اثر معنیداری بر مقدار TME ارقام جو نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ارقام مختلف مورد مطالعه از نظر مقدار انرژی قابل سوخت و ساز اختلاف وجود دارد. بهعلاوه، به نظر میرسد که استفاده از محتویات گوارشی ایلئوم روش سنجش دقیق و صحیحی برای تعیین AME جو در جوجههای گوشتی نباشد.
عین اله عبدی قزلجه ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
بر اساس آمار رسمی سازمان صنایع و معادن در استان آذربایجان شرقی سالیانه مقدار 1000 تن ضایعات در کارخانجات تهیه ماکارونی و مقدار7500 تن ضایعات در کارخانجات لپه پاککنی تولید میشود. برای تعیین ترکیبات شیمیایی و انرژی قابل سوخت و ساز این ضایعات، ابتدا از 10% کارخانجات بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده، نمونه برداری بهعمل آمد. سپس مقادیر ماده خشک، پروتئین خام، الیاف خام، چربی خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و انرژی خام آنها طبق روشهای (1990) AOAC
اندازه گیری شد. مقدار پروتئین خام، الیاف خام، چربی خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز ضایعات ماکارونی به ترتیب، 7/12، 2/0، 4/2، 7/1و1/0درصد و در ضایعات لپه پاککنی به ترتیب،2/30، 8/ 17، 7/8، 3/32 و 4/22 درصد بود. ضایعات ماکارونی به نسبت 0، 15، 30، 45، 60، 75، 90 و 100 درصد و ضایعات لپه پاککنی به نسبت 15 و 45 درصد، با جیره پایه مخلوط شدند، جهت تعیین میزان انواع انرژی قابل سوخت و ساز (TMEn , TME , AMEn , AME) ضایعات، 30 گرم از جیره مخلوط شده به روش تغذیه اجباری به چهار قطعه خروس بالغ لگهورن خورانده شد. میزان AMEn ضایعات ماکارونی در سطوح مختلف به ترتیب، 2915، 3535، 3937، 3643، 3728، 3671، 3687 و 3717 کیلوکالری در کیلوگرم و میزان AMEn ضایعات لپه پاک کنی در سطوح مختلف به ترتیب 2677 و 2279 کیلوکالری در کیلوگرم بود. بیشترین انرژی قابل سوخت و ساز برای ضایعات ماکارونی در سطح 30 درصد و برای ضایعات لپه پاککنی در سطح 15 درصد نسبت به جیره پایه بهدست آمد.
آرش چکرائی ، جواد پوررضا ، سید علی تبعیدیان،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
این آزمایش بهمنظور تعیین ارزش غذایی و مطالعه اثرات استفاده از سطوح مختلف دانه و تفاله گوجهفرنگی بر عملکرد جوجههای گوشتی انجام شد. دانه گوجهفرنگی در سطوح 6، 12 و 18 درصد و تفاله گوجهفرنگی در سطوح 3، 9 و 12 درصد در جیره جایگزین ذرت و کنجاله سویا شد. ابتدا انرژی قابل سوخت و ساز دانه و تفاله گوجهفرنگی به روش سیبالد تعیین شد. در این آزمایش از 504 قطعه جوجه گوشتی تجاری (راس 308) به مدت 8 هفته (از سن 1 تا 56 روزگی) بهصورت یک طرح کاملاً تصادفی در 7 تیمار و 4 تکرار (18 قطعه جوجه در هر تکرار) استفاده شد. در21 روزگی قابلیت هضم ایلئومی پروتئین جیرهها تعیین شد. میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری دانه 3394 و تفاله 2329 کیلوکالری در کیلوگرم و میزان پروتئین خام آنها بهترتیب 31 و7/22 درصد بود. نتایج نشان داد که سطوح مختلف دانه و تفاله گوجهفرنگی بر وزن بدن، قابلیت هضم ایلئومی پروتئین جیره و در صد لاشه اثر معنیداری نداشت. بهترین ضریب تبدیل انرژی و پروتئین در سطح 6 درصد دانه و 9 درصد تفاله بوده که با تیمار شاهد اختلاف معنیداری نداشتند. جوجههایی که با دانه و 12 درصد تفاله گوجهفرنگی تغذیه شدند نسبت به تیمار شاهد مصرف خوراک بیشتری داشتند. جیرههای حاوی 6 درصد دانه،3 و 9 درصد تفاله از نظر ضریب تبدیل خوراک با تیمار شاهد اختلاف معنیداری نداشتند.
محمدرضا برکتین، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع، سید علی تبعیدیان، ابراهیم روغنی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
این آزمایش به منظور تعیین اثر سطوح مختلف جایگزینی پلت چسبان پروتئینی آمت به جای پودر ماهی بر عملکرد و قابلیت هضم مواد مغذی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 400 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه راس و با 5 تیمار و 4 تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل جایگزینی پنج سطح آمت ( صفر (گروه شاهد)، 5/1، 3، 5/4 و 6 درصد) به جای پودر ماهی بودند. اضافه وزن و مصرف خوراک در سنین 21، 42و 49 روزگی اندازهگیری و نهایتا ضریب تبدیل غذایی نیز محاسبه گردید. قابلیت هضم مواد مغذی و انرژی قابل سوخت و ساز جیرهها نیز به روش نمونهگیری از فضولات انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد، سطوح 5/4 و 6 درصد آمت، باعث کاهش مصرف خوراک شد (01/0>P). مصرف خوراک به ترتیب در تیمارهای 5/1 درصد، صفر و 3 درصد آمت بالاتر بود. در کل دوره بیشترین اضافه وزن مربوط به تیمارهای حاوی 5/1 درصد آمت و شاهد بود (01/0>P) در دوره آغازین تیمار 5/1 درصد آمت ضریب تبدیل غذایی را بهبود بخشید (01/0>P). تیمار 6 درصد آمت در تمامی دوره ها و تیمار 5/4 درصد در دوره پایانی و کل دوره موجب افزایش ضریب تبدیل غذایی شد. درصد چربی حفره بطنی تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. سطوح مختلف جایگزینی به غیر از سطوح 6 درصد آمت اثر معنیداری بر بازده لاشه نداشتند. سطح 5/1 درصد آمت انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری جیره را بهطور معنیداری (01/0>P) نسبت به شاهد افزایش داد. به نظر می رسد افزودن پلت چسبان آمت در سطح 5/1 درصد بتواند اثرات مثبتی بر عملکرد جوجه های گوشتی و انرژی قابل سوخت و ساز جیره داشته باشد.
محسن اعراب، مسعود علیخانی، شهاب الدین مشرف،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
در این پژوهش از 852 رأس گاو شیرده هلشتاین چند شکم زا در اواسط شیردهی در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی از نوع آشیانهای با دو تیمار شامل شهرستان اصفهان و شهرستان برخوار - میمه و سه تکرار شامل سه طبقه یک : از 1 تا 5 رأس گاو شیری، دو: از 6 تا 10 رأس گاو شیری و سه: از 11 تا 20 رأس گاو شیری بود استفاده شد. جهت مقایسه میانگینهای مواد معذی مصرف شده و مورد نیاز از آزمون T جفت شده استفاده گردید. نتایج بهدست آمده از پژوهش یکساله نشان داد که نوع شهرستان در طبقات مختلف بر مصرف ماده خشک مصرفی، انرژی ویژه شیردهی، پروتئین قابل سوخت و ساز، کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، کلر، گوگرد، سلنیم، روی، مس، ید، ویتامین A، ویتامین D، ویتامین E، پروتئین قابل تجزیه در شکمبه، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و کربوهیدرات غیر فیبری بدون اثر معنیدار و بر مصرف پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه اثر معنیدار داشت (05/0>P)نوع شهرستان بر نیاز مواد مغذی تأثیر معنیداری نداشت. تفاوت بین مصرف و نیاز در هر شهرستان به ازاء هر رأس گاو شیری در روز از نظر کیلوگرم ماده خشک مصرفی، مگاکالری انرژی ویژه شیردهی، گرم پروتئین قابل سوخت و ساز، گرم کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، کلر و گوگرد قابل جذب، میلیگرم در کیلوگرم سلنیم، روی، مس و ید، واحد بین المللی در روز ویتامین A، ویتامین D و ویتامین E، گرم در روز پروتئین قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه در شکمبه، درصد ماده خشک دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و کربوهیدرات غیر فیبری به ترتیب برابر با 6/1-، 5/2-، 2/630-، 8/21-، 5-، 6/40، 0، 3/3-، 2/44، 4/7-، 11/3-، 7/38-، 26/3-، 45/4-، 14834-، 234-، 5/342-، 5/542-، 886-، 5/28، 5/17 و 4/10- بود. تفاوت بین مصرف و نیاز در فسفر، منیزیم و سدیم بدون اختلاف آماری و برای بقیه مواد مغذی دارای اختلاف معنیدار بود (05/0>P).نتایج این پژوهش نشان داد با تغذیه گاوهای شیری با جیرههای حاوی کنجالههای پروتئینی و مکملهای معدنی و ویتامینی میتوان تولید شیر و درصد پروتئین شیر گاوهای شیری نژاد هلشتاین مناطق روستایی را بهبود بخشید.
محسن اعراب ، مسعود علیخانی، شهاب الدین مشرف،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
در این پژوهش از 600 رأس گوساله شیری نژاد هلشتاین یک تا سه ماهه، در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی از نوع ترتیبی (آشیانهای) با دو تیمار شامل شهرستانهای اصفهان و برخوار- میمه و سه تکرار شامل سه طبقه یک : گاوداری 1 تا 5 رأس گاو شیری، دو : گاوداری 6 تا 10 رأس گاو شیری و سه : گاوداری 11 تا 20 رأس گاو شیری استفاده گردید. برای مقایسه میانگینهای مواد مغذی مصرف شده و مورد نیاز از آزمون t جفت شده استفاده شد. نتایج پژوهش یکساله نشان داد که نوع شهرستان در طبقات مختلف بر مصرف ماده خشک مصرفی (شیر کامل و خوراک آغازین)، انرژی ویژه رشد، پروتئین خام، کلسیم، فسفر، منیزیم، کلر، پتاسیم، سدیم، گوگرد، کبالت، مس، ید، آهن، منگنز، سلنیم، روی، ویتامینهای D، A و E اثر معنیداری نداشت. نوع تیمار (شهرستان) بر نیاز مواد مغذی برای گوسالههای شیری اثر معنیداری نداشت. تفاوت بین مصرف و نیاز به ازای هر رأس گوساله شیری در روز از نظر کیلوگرم ماده خشک شیر مصرفی، ماده خشک خوراک آغازین، مگاکالری در کیلوگرم انرژی ویژه رشد، گرم پروتئین خام، درصد از ماده خشک کلسیم، فسفر، منیزیم، کلر، پتاسیم، سدیم، و گوگرد، میلیگرم در کیلوگرم کبالت، مس، ید، آهن، منگنز، روی و سلنیم، واحد بین المللی در کیلوگرم ویتامینهای D، A و E به ترتیب برابر با 15/0-، 092/0-، 165/0-، 7/17-، 09/0-، 1/0، 08/0، 53/0، 64/0، 0، 01/0، 1/0-، 2/7-، 32/0-، 9/36-، 1/14-، 12/0-، 5/0، 4499-، 515- و 8/40- بود. تفاوت بین مصرف و نیاز فسفر، سدیم، گوگرد و روی بدون تفاوت آماری و برای بقیه مواد مغذی دارای اختلاف معنیدار بود (05/0>P ). نتایج این پژوهش نشان داد گوسالههای شیری در جیره خود با کمبود ماده خشک مصرفی (شیر و خوراک آغازین)، انرژی ویژه رشد، پروتئین خام، کلسیم، کبالت، مس، ید، آهن، منگنز، سلنیم، ویتامین A ، ویتامین D و ویتامین E روبهرو بوده که میتوان با افزایش در میزان شیر مصرفی و خوراک آغازین مکمل شده با منابع پروتئینی با کیفیت و مکملهای معدنی و ویتامینی این کمبود را جبران نمود.
بهنام دولتی، شاهین اوستان، عباس صمدی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
کشت مستمر گیاهان زراعی به خصوص گیاهان پرتوقع نسبت به پتاسیم از جمله آفتابگردان سبب میشود که به مرور زمان مقدار قابل توجهی از پتاسیم قابل جذب خاک توسط گیاهان برداشت شود. این تحقیق به منظور بررسی وضعیت شکلهای مختلف پتاسیم و ارتباط آنها با پارامترهای کمیت به شدت (Q/I) پتاسیم در خاکهای تحت کشت آفتابگردان در منطقه خوی انجام شد. بدین منظور20 نمونه مرکب از خاکهای زراعی مربوط به سریهای مختلف جمعآوری گردید. برخی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و شکلهای مختلف پتاسیم (محلول، Kso: پتاسیم قابل استفاده، Kav: تبادلی، Kexو غیر تبادلی،Knex) در این خاکها تعیین شدند. نتایج نشان داد که مقادیر Kso خاکهای تحت کشت آفتابگردان از061/0 تا 54/0 به طور متوسط 28/0 میلیمول بر لیتر متغیر است. دامنه مقادیر Kav خاکهای زراعی 55 تا 699 به طور متوسط 265 میلیگرم برکیلوگرم است. همچنین دامنه مقادیر Kex این خاکها 54 تا 694 به طور متوسط 261 میلیگرم برکیلوگرم میباشد. دامنه مقادیر Knex نیز 160 تا 612 به طور متوسط 318 میلیگرم برکیلوگرم است. در بیش از 50% از خاکها، مقدار Kav کمتر از 250 (mg kg-1) بود که احتمالاً بیانگر تخلیه پتاسیم از خاکهای تحت کشت آفتابگردان میباشد. مطالعات روابط Q/I نشان داد که نمودارها عمدتاً در ناحیه جذب قرار گرفتهاند. نمودارهای فوق خطی بوده و فاقد انحنای مربوط به پر یا خالی شدن مکانهای اختصاصی میباشند. دامنه مقادیر ظرفیت بافری پتانسیل (PBCK) خاکهای زراعی 11 تا 108 با مقدار متوسط 38 (cmolc kg-1/(mol L-1) 0.5) است. بین پارامترهای PBCK و CEC رابطه خطی معنیداری (***82/0= r) بهدست آمد. دامنه مقادیر نسبت فعالیت پتاسیم در نقطه تعادل (AReK) 00014/0 تا 027/0 با مقدار متوسط 0076/0 (0.5(mol L-1)) میباشد. نتایج نشان داد که AReK همبستگی معنیداری با Kso (**68/0=r) دارد. دامنه تغیرات مقادیر پتاسیم به سهولت قابل تبادل (Ko)0050/0 تا 49/0 و به طور متوسط 21/0 (cmolc kg-1) است.Ko همبستگی معنیداری با ARoK (نسبت فعالیت پتاسیم در تیمار شاهد) (***95/0=r) دارد.
حسین حمیدی فر، محمد حسین امید، جواد فرهودی،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
اگرچه تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه پرش هیدرولیکی در مقاطع مستطیلی انجام شده است، اما مطالعات صورت گرفته روی مقاطع مثلثی بسیار اندک میباشد. در این مقاله، خصوصیات پرش هیدرولیکی در مقطع مثلثی به صورت تحلیلی و آزمایشگاهی مطالعه شده است. بررسی تحلیلی با استفاده از اصل پایستگی اندازه حرکت قبل و بعد از جهش صورت گرفته است. آزمایشها در یک کانال با مقطع مثلثی و با زاویه داخلی °4/94 و در دامنه وسیعی از دبی و عدد فرود و به ازای دو بازشدگی مختلف انجام شدند. مشخصههای کاربردی پرش از جمله نسبت عمق ثانویه، طول پرش، استهلاک انرژی و پروفیل سطح آب بررسی شد و نتایج با مشخصات پرش در مقطع مستطیلی مقایسه گردید. بررسیها نشان میدهد که مقطع مثلثی کارایی بیشتری نسبت به مقطع مستطیلی دارد. به طور مثال به ازای یک عمق اولیه (1Y) و عدد فرود (1F) معین جت ورودی، پرش در مقطع مثلثی به عمق ثانویه کمتری نیاز دارد. همچنین میزان استهلاک انرژی نسبی در مقطع مثلثی حدوداً 12 درصد بیشتر از مقطع مستطیلی است. در نهایت روابط تجربی و نمودارهایی نیز برای محاسبه طول پرش، استهلاک انرژی و پروفیل سطح آب در پرش پیشنهاد شد.