48 نتیجه برای ایران
غلامحسین طهماسبی، رحیم عبادی، مرتضی اسماعیلی، جعفر کامبوزیا،
جلد 2، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
تعیین وضعیت ژنتیکی موجودات زنده، اولین قدم برای برنامهریزی اصولی اصلاح نژاد آنها میباشد. طی سالهای 75-1371 برای مشخص شدن این وضعیت در زنبور عسل موجود در ایران، تلاش شد با استفاده از خصوصیات ظاهری، وضعیت توده زنبور عسل معمولی ایران مشخص شده و رابطه آن با نژادهای جهان تعیین گردد. برای این منظور، اندازهگیری دوازده خصوصیت ظاهری روی بیش از 13000 زنبور کارگر برداشت شده از 1320 کلنی مربوط به 212 زنبورستان، 104 شهرستان و 25 استان کشور و نیز 7 صفت ظاهری روی بیش از 900 زنبور عسل نر برداشت شده از 403 کلنی مربوط به 111 زنبورستان، 42 شهرستان و 10 استان کشور، با استفاده از روش بینالمللی روتنر انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری نتایج به دست آمده با استفاده از روش تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، نشان میدهد که توده زنبور عسل موجود در ایران همان زنبور عسل نژاد ایرانی (Apis mellifera meda) است و از نژادهای اروپایی وارد شده به ایران مثل کارنیولان، ایتالیایی، قفقازی و حتی نژادهای آناتولی، سوری، یمنی و مصری فاصله زیادی دارد. واردات نژادهای بیگانه در گذشته، به دلیل پایداری نژاد ایرانی و عدم واردات ملکه در دهه اخیر، تأثیر قابل ملاحظهای روی آن نگذاشته و این نژاد هویت خود را از دست نداده است و حتی در سالهای اخیر، خصوصیات نژاد ایرانی در مقایسه با نژادهای مذکور، بیشتر تثبیت گردیده است.
غلامحسین طهماسبی، دردی قوجق، رحیم عبادی ، منصور آخوندی،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
تفکیک و متمایز ساختن جمعیتهای زنبور عسل ایرانی از اقدامات اساسی برای برنامهریزی اصولی اصلاح نژاد این حشره در ایران میباشد. طی سالهای 1375-1371 تلاش شد تا با استفاده از خصوصیات بیوشیمیایی، وضعیت این جمعیتها در ایران مشخص شود. برای این منظور از 251 کلنی مربوط به 21 استان، 84 شهرستان و 15 زنبورستان نمونهبرداری صورت گرفت. سپس با استفاده از روش الکتروفورز افقی پروتئینهای قفس سینه زنبوران عسل کارگر، تفاوتها و شباهتهای زنبوران عسل مناطق مختلف کشور مشخص گردید.
نتایج نشان داد که کلنیهای مربوط به شهرستانهای شمال و شرق کشور، به دلیل نداشتن باند پروتئینی با وزن مولکولی حدود صد هزار دالتون، از کلنیهای مناطق غربی و مرکزی کشور متمایز میشوند. با توجه به نتایج به دست آمده از این بررسی و مقایسات مورفولوژیک انجام شده بر روی تودههای زنبور عسل ایرانی میتوان نتیجه گرفت که حداقل در دو منطقه مذکور میتوان مراکز اصلاح نژادی زنبور عسل ایران را سازماندهی نمود و در جهت بهبود خصوصیات بیولوژیک زنبور عسل ایرانی تلاش کرد.
جواد کرامت، محمد خوروش،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
خرما از نظر ارزش غذایی با تولید 2830 کیلوکالری انرژی از هر کیلوگرم و نیز وجود مقادیر زیادی ویتامینها و املاح مختلف محصول بسیار ارزشمندی است. خرما همچنین میتواند جانشین بسیار مناسب و اقتصادی برای شکر مورد استفاده در تغذیه زنبور عسل باشد. ولی وجود قند مانوز و پتاسیم در خرما برای زنبور بسیار مضر است. در این پژوهش، با هدف تعیین مناسبترین واریته خرما در تغذیه انسان و زنبور عسل، واریتههای غالب خرما در ایران، شامل مضافتی بم، مضافتی جیرفت، سعمران، زاهدی، خنیزی، کنگرود، خاصی، کبکاب، بهبهان، شاهاتی، شهداد و کبکاب بوشهر جمعآوری و تجزیه گردید. میزان رطوبت، چربی، پروتئین، خاکستر و املاح سدیم، پتاسیم و کلسیم تعیین شد. همچنین، میزان قندهای موجود در واریتههای مزبور با استفاده از روشهای شیمیایی لین - آینون، شافر - سوموگای و روش کروماتوگرافی با کارایی زیاد اندازهگیری شد.
نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری از نظر مقدار رطوبت و پروتئین بین واریتهها وجود دارد (شهدادی بیشترین و زاهدی کمترین مقدار رطوبت و کبکاب بهبهان بیشترین و شهداد کمترین مقدار پروتئین را داشتند)، ولی از نظر چربی و خاکستر اختلاف معنیداری میان واریتهها وجود نداشت. از نظر میزان املاح نیز واریتهها اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند. مضافتی جیرفت کمترین میزان پتاسیم را داشت و از این نظر به عنوان مناسبترین واریته برای تغذیه زنبور عسل شناخته شد. همچنین، از نظر میزان قندهای مختلف اختلاف معنیداری بین واریتهها وجود داشت، که سعمران با کمترین میزان مانوز مناسبترین واریته در تغذیه زنبور عسل تعیین گردید. بیشترین مقدار ساکارز نیز در واریته کنگرود دیده شد، که از این نظر، نسبت به واریتههای دیگر برای تغذیه زنبور عسل مناسبتر میباشد. بنابراین، با توجه به نتایج فوق، این سه واریته برای تغذیه زنبور عسل بهتر است، ولی با توجه به قیمت زیاد برخی از واریتهها، واریته سعمران مناسبترین واریته در تغذیه زنبور عسل تشخیص داده شد. از نظر تغذیه انسانی، با توجه به میزان املاح و قندهای مختلف، واریته کبکاب بهبهان به عنوان ارزشمندترین واریته معرفی گردید.
غلامحسین طهماسبی، رحیم عبادی، ناصر تاج آبادی، منصور آخوندی، سعید فرج،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
زنبور عسل کوچک یکی از دو گونه زنبور عسل موجود در ایران است که در نواحی جنوبی کشور زندگی میکند، و نقش مهمی در گردهافشانی گیاهان این منطقه ایفا مینماید. در این پژوهش تلاش شد وضعیت تودههای زنبور عسل کوچک در ایران، و نیز اثر شرایط جغرافیایی و اقلیمی در تغییرات مورفولوژیک و جدا شدن این تودهها بررسی گردد. بدین منظور بیش از 400 نمونه زنبور کارگر از 40 کلنی مربوط به 26 شهرستان و 9 استان جمعآوری، و اندازهگیری دوازده صفت مورفولوژیک آنها با روش روتنر (1978) انجام شد. برای تعیین مختصات جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی، از میانگین این متغیرها در طول عمر ایستگاههای سینوپتیک هر منطقه و یا میانگین متغیرها در ایستگاههای هواشناسی مناطق استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با روش تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گردید.
نتایج نشان داد که گونه زنبور عسل کوچک دارای دو توده جداگانه در نواحی جنوبی ایران است. مناطق جنوب غربی با عرض جغرافیایی بیشتر و با زنبوران بزرگتر در یک گروه، و مناطق جنوب شرقی با عرض جغرافیایی کمتر با زنبوران کوچکتر در گروهی دیگر قرار میگیرند. بررسی همبستگی صفات ظاهری با شرایط جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی نشان داد که صفات مربوط به اندازه جثه، اندازه بال و پای زنبوران عسل کوچک با عرض جغرافیایی همبستگی مثبت و با طول جغرافیایی همبستگی منفی، و نیز با میزان بارندگی سالیانه منطقه همبستگی منفی معنیدار دارد، ولی با صفات مربوط به درجه حرارت، رطوبت نسبی، سرعت باد، حداقل درجه حرارت و ... همبستگی معنیداری ندارد. نتایج این پژوهش به طور کلی نشان داد که مناطق شمالیتر، مرتفعتر و پربارانتر دارای زنبوران بزرگتری است. این نتیجه با قانون برگمن، که معتقد است حیوانات مناطق شمالیتر و سردتر دارای جثه بزرگتری هستند، همخوانی دارد.
محمد حسین مهدیان، نجفقلی غیاثی، سید محمود موسوینژاد،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
دادههای نقطهای ایستگاههای هواشناسی به خودی خود از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. بنابراین، لازم است که این دادههای نقطهای به دادههای ناحیهای تبدیل شوند. پراکنش و شمار ایستگاههای هواشناسی در سطح کشور در حدی نیست که دستیابی به دادههای ناحیهای به طور مستقیم امکان پذیر باشد، که این مهم منوط به تولید داده در منطقه مورد بررسی است. تولید داده به کمک روشهای زمین-آمار سریع و آسان میباشد. بنابراین، برای تعمیم دادههای نقطهای به ناحیهای نیاز به تولید داده (برآورد) است. هدف این پژوهش تعیین روش مناسب میانیابی برای برآورد بارندگی ماهیانه در ناحیه مرکزی ایران است. در این پژوهش از روشهای کریجینگ (معمولی، با لگاریتم دادهها و با متغیر کمکی)، میانگین متحرک وزنی (با توانهای 1 تا 5) و TPSS (با توانهای 2 و 3 ، با و بدون متغیر کمکی) استفاده شده است. برای ارزیابی روشها از تکنیک تأیید متقابل استفاده شده است.
بررسی نتایج پژوهش نشان میدهد که شعاع تأثیر بارندگی ماهیانه در ناحیه مرکزی ایران در حدود 450 کیلومتر است. همچنین، نتایج نشان میدهند که روش TPSS با توان 2 و با متغیر کمکی ارتفاع، مناسبترین روش برای تولید دادههای بارندگی ماهیانه است. با تقسیم ناحیه مرکزی ایران به مناطق هماقلیم و اجرای روش انتخاب شده در این نواحی، دقت تولید داده در مقایسه با کل منطقه افزایش پیدا کرده است.
سید محمد جعفر ناظمالسادات، بهزاد بیگی، سیفالله امین،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
آگاهی از توزیع جغرافیایی الگوهای بارش، به دلیل استفاده گسترده آن در کشاورزی، منابع آب، صنعت، توریسم، بهرهبرداری از سدها و نیز دانش آبیاری، حائز اهمیت است. با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA)، که یک روش بهینه ریاضی است، منطقهبندی بارندگی زمستانه در ناحیه جنوب مرکزی ایران (استانهای فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد) بررسی گردید. با میانگینگیری از دادههای بارندگی در ماههای دی، بهمن و اسفند، سری زمانی فصلی بارندگی برای هر ایستگاه محاسبه، و سپس ماتریس همبستگی بین دادههای نرمال شده تشکیل گردید. در مرحله بعد اندازه مقادیر ویژه، بردارهای ویژه، سری زمانی مؤلفههای اصلی و عوامل بارگذاری نیز تعیین شد. با استفاده از روش آزمون Screet مؤلفههای اصلی و شمار آنها مشـخص گردید. مؤلفههای اول و دوم، که مجموعاً 1/68% از کل واریانس دادههای اولیه را توجیه مینمودند، به عنوان مؤلفههای اصلی در نظر گرفته شد و برای پهنهبندی بارندگی از آنها استفاده گردید. روش دوران داده شده عوامل بارگذاری به عنوان راه حل مناسب در تعیین گستره جغرافیایی مربوط به این مؤلفهها مورد آزمون و تأیید قرار گرفت.
نتایج نشان داد که عوامل بارگذاری دوران داده شده متناظر با مؤلفه اول، در سطح گستردهای از منطقه مورد بررسی دارای مقادیر بسیار زیادی است. بنابراین، سری زمانی PC1، که 4/60% از کل واریانس دادههای خام را توجیه میکند، میتواند به عنوان نماینده دادههای بارندگی بخش وسیعی از استانهای فارس، بوشهر، و کهگیلویه و بویراحمد به کار رود. بردارهای بارگذاری متناظر با دومین مؤلفه اصلی (PC2) مقادیر بسیار زیادی را برای منطقه بوانات در شمال استان فارس نشان داد، و این ناحیه به عنوان منطقه مستقل متناظر با دومین مؤلفه در نظر گرفته شد. بارندگی این منطقه از استان فارس همبستگی ضعیفی با بارندگی مناطق مجاور داشت. به نظر میرسد بارندگی ناحیه بوانات عموماً از تودههای بارانزای مدیترانهای ناشی میشود که از شمال و غرب وارد این ناحیه میگردند. برای دیگر ایستگاههای مورد بررسی، علاوه بر سیستمهای مدیترانهای، تودههای بارانزای ناشی از جریان سودانی نقش بسیار اساسی در تولید بارش زمستانه ایفا میکنند.
بیژن قهرمان،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
رگبار شدید مورخ 16/3/1371 در شهر مشهد باعث وقوع سیلاب در سطح شهر و سه منطقه مسکونی نجفی، چهارچشمه و نودره شد. در جریان سیل ایجاد شده از این رگبار، که در نوع خود بینظیر بود، 25 نفر جان خود را از دست دادند و خسارات مالی فراوانی وارد گردید. سه ایستگاه ثبات فرودگاه، دانشکده کشاورزی و سازمان آب در داخل شهر مشهد، و یک ایستگاه ثبات سد طرق در حومه این شهر توزیع زمانی رگبار فوق را ثبت کردهاند. اطلاعات مربوط به این بارندگی در 25 ایستگاه غیر ثبات دیگر نیز جمعآوری گردید.
نتایج تحلیل این بارندگی نشان داد که اولاً، بیشترین شدت بارش مزبور در یک فاصله زمانی 15 دقیقهای در ایستگاه دانشکده کشاورزی 112 میلیمتر در ساعت بوده است. ثانیاً، الگوی توزیع زمانی بارش در ایستگاههای ثبات مذکور تقریباً یکسان است، ثالثاً، این الگو با دیگر الگوهای بارانهای ثبت شده گذشته تقریباً مشابهت دارد. رابعاً، مقایسه حداکثر شدت بارش در یک فاصله زمانی 15 دقیقهای با منحنیهای شدت– مدت – فراوانی ایستگاههای ثبات، گویای دوره بازگشتی برابر 380 سال میباشد. بررسی انجام شده مشخص ساخت که گرچه باران با شدت زیاد نازل شده است، ولی تنها میتوان آن را یک مشاهده استثنایی دانست.
محمدهادی فرپور، مصطفی کریمیان اقبال، حسین خادمی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
اریدیسولهای گچی از اهمیت و گسترش فراوانی در محیطهای خشک و نیمه خشک برخوردارند. همچنین، ارتباط نزدیکی بین موقعیت ژئومورفولوژی و نحوه تشکیل و تکامل خاک وجود دارد. مهمترین اهداف این پژوهش، بررسی نحوه تشکیل و طبقهبندی خاکهای گچی و نیز تعیین ارتباط بین فرم بلوری میکروسکوپی و ماکروسکوپی گچ و موقعیت ژئومورفولوژی در منطقه رفسنجان است. منطقه مورد بررسی با بارندگی حدود 60 میلیمتر در منطقه نوق و در 30 کیلومتری شمال رفسنجان قرار دارد. از میان پروفیلهای بررسی شده، هفت پروفیل به عنوان شاهد انتخاب شد. نمونههای خاک تحت آزمایشهای پراش پرتو ایکس، میکرومورفولوژی، فیزیکی و شیمیایی و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) قرار گرفتند. سطوح ژئومورفولوژی پدیمنت سنگی کنونی، که در حقیقت، سواحل دریاچههای بسته قدیمی ایران مرکزی هستند، محل تجمع گچ بوده، به عنوان منشأ گچ در منطقه به حساب میآیند. آویزههای بزرگ گچی و نیز اشکال میکروسکوپی صفحهای، عدسی، کرمی شکل و صفحات در هم قفل شده گچی در پدیمنت سنگی دیده میشود. به طرف پایین شیب (پدیمنت پوشیده) از میزان گچ و اندازه آویزهها کاسته میشود. خاک واقع بر سطح حد واسط پدیمنت و پلایا دارای بلورهای عدسی و صفحات در هم قفل شده گچی میباشد. روی خاک شور موقعیت پلایا در مرکز دشت، سطوح پف کرده رسی دیده میشود. اشکال عدسی و کرمی شکل در جهت شیب افزایش یافته است، و در پلایا گچ به صورت ریزبلورین است. در سطح خاک پدیمنت سنگی واقع در غرب منطقه، مقادیر زیادی گرههای نرم گچی مشاهده میشود. به علاوه، شکل دوکی گچ و نیز بلورهای پالیگورسکیت در این موقعیت دیده میشود. باد نقش مهمی در تشکیل و تکامل پروفیل واقع بر پدیمنت سنگی ایفا کرده است. ارتباط نزدیکی بین مورفولوژی گچ و موقعیت ژئومورفولوژی در منطقه یافت شد.
سیدمحمدجعفر ناظم السادات، امین شیروانی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
در ایران، حدود 75% از تولیدات برنج داخلی در استانهای گیلان و مازندران، که از پر بارش ترین نواحی کشورند، تهیه میشود. پیشبینیهای فصلی بارش تأثیر مهمی در تولید محصول و کاهش خطرهای حوادث اقلیمی در این ناحیه حاصلخیز از کشور دارد. با بهکارگیری مدل تحلیل همبستگی متعارف (Canonical Correlation Analysis, CCA)، امکان پیش بینی بارش زمستانه این استانها براساس وضـعیت پدیده النینیو- نوسـانات جنوبی (ELNino-Southern Oscillation, ENSO ) مورد ارزیابـی قرار گرفت. سریهای زمانی شاخص نوسانهای جنـوبی (Southern Oscillation Index, SOI) و دمای سطح آب در نینوها (Nino's SST) بهعنوان پیشگو کنندهها و بارش در بندر انزلی و نوشهر بهعنوان پیشگو شونده در نظر گرفته شدند. بهمنظور کاهش تعداد متغیرهای پیشگو کننده اولیه به تعداد معدودی از مؤلفههای اصلی از روش توابع متعامد تجربی (Empirical Orthogonal Function,EOF ) اسـتفاده گـردید. از مجـمـوع بیسـت سـری زمانـی پیـشگـوکننـده، چـهارمـؤلـفه اصلـی(EOF1, EOF2, EOF3, EOF4) از مجموعه دادههای پیشگو کننده که 92% از کل واریانس این مجموعه دادهها را شرح میدادند، انتخاب شده و بقیه مؤلفهها بهعنوان اختلال ( Noise ) در نظر گرفته شدند. بر مبنای EOF های انتخاب شده و سریهای زمانی بارش، مدل CCA برای پیش بینی بارش زمستانه بندر انزلی و نوشهر بهکار برده شد.
نتایج نشان داد که پیشگو کنندههای در نظر گرفته شده در حدود 45% از کل واریانس سری زمانی بارش را شرح میدهند. ضرایب همبستگی بین مقادیر بارش مشاهده و شبیه سازی شده در سطح 5% معنی دار بودند. در 70% از موارد، علائم مقادیر نرمال دیده شده و شبیهسازی شده یکسان بودند که توانایی معقول مدل برای پیشبینی خشکسالی و ترسالی را نشان میدهد. در پیشبینی بارش، نوسانهای Nino's SST (بهخصوص (Nino4 حدود 10% موثرتر از SOI تشخیص داده شد.
حمیدرضا کریمزاده، احمد جلالیان، حسین خادمی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
کانیهای رسی شایسته بررسی دقیقی هستند، زیرا در بسیاری از خاکها نقشی مهمی بازی میکنند. شناسایی کانیهای رسی پنج خاک گچــی از زمینریخـتهای مختـلف در شـرق اصـفـهان با استفاده از پراش اشـعه ایکـس (X-ray diffraction ) مـورد بررسی قرار گـرفت. علاوه بر این، خاکدانهها و رسوبهای فرسـایش یافته بادی بهوسیله میـکروسکوپ الکـترونی روبشی ( Scanning electron microscopy) مشاهده و با اسپکتروفتومتری اشعه ایکس ( Energy dispersive X-ray analyser) تجزیه گردید. نتایج نشان میدهند که در همه نیمرخهای خاک، کانیهای پالیگورسکیت، میکا، کائولینیت، کلریت و کوارتز و به مقدار ناچیز ورمیکولیت و کانیهای مخلوط نامنظم وجود دارند. اسمکتیت در خاکهای دشت دامنهای و تراس قدیمی رودخانه شناسایی شد ولی در خاکهای مخروطافکنه دیده نشد. احتمالاً کانیهای کلریت، کائولینیت، میکا و کوارتز از مواد مادری به ارث رسیدهاند. بهنظر میرسد که کانی پالیگورسکیت در خاکهای مخروطافکنه با عمق افزایش، در حالی که درخاکهای تراس قدیمی رودخانه، با عمق کاهش مییابد. بخش زیادی از پالیگورسکیت موجود در خاکهای مخروطافکنه در پایان دوره ترشیاری موقعیکه منطقه توسط برکههای کم عمق و خیلی شور پوشیده بود بهصورت خود تشکیل ایجاد گردیده است. منشأ پالیگورسکیت در خاکهای تراس قدیمی ماهیتاً آواری میباشد و منشأ بادی پالیگورسکیت نیز محتمل است، زیرا که در افقهای سطحی این خاک به مقدار زیاد شناسایی گردید. در خاکهای تراس قدیمی، افزایش اسمکتیت با عمق در مقایسه با کاهش پالیگورسکیت، به خود تشکیل اسمکتیت از پالیگورسکیت نسبت داده میشود.
بیژن قهرمان، حمیدرضا آبخضر،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
داشتن شدت بـارندگی در دورههای بازگشت مختلف بـرای بسیاری از مدلهای هیدرولوژی الزامی است. روابط شدت ـ مدت ـ فراوانی بارندگی از زمانهای قدیم در نقاط مختلفی از جهان بررسی شده است. در حال حاضر جدیدترین اطلاعات منحنیهای شدت ـ مدت ـ تناوب بارندگی در ایران، مربوط به 66 ایستگاه سازمان هواشناسی میباشد که در سال 1374 منتشر شده است. روابط جامع مقدار ـ مدت ـ تناوب بارندگی برای این اطلاعات به دست آمد.
نتایج بهدست آمده تغییرات محسوسی را نسبت به تحقیقات پیشین در ایران نشان داد. این امر میتواند مربوط به تغییر پارامترهای توابع توزیع احتمال سری زمانی شدتهای بارندگی به دلیل افزایش طول دوره آمـاری باشد. همچنین روابـطی برای برآورد مـقدار عددی باران ساعتی ده ساله برای ایران از روی پارامترهایی چون میانگین باران سالانه و میانگین حداکثر بارش روزانه ارائه شد. چنین رابطهای برای کل ایستگاهها و همچنین برای تقسیمبندیهای مختلفی از ایستگاهها (بــر اساس مـقدار بــاران سالانه، بر اساس تقسیمبندی ظاهری اقلیمی)
به دست آمد. اعتبار کلیه روابط بر اساس 8 ایستگاه مستقل که توزیع مکانی مناسبی در کشور داشتند، بررسی و نشان داده شد که در صورت انتخاب محدوده مناسبی برای ایستگاه، دقت روابط قابل قبول خواهد بود. همچنین نشان داده شد که روابط قبلی برای برآورد باران ساعتی ده ساله در ایران دیگر کارایی ندارد.
سید محمد جعفر ناظم السادات، احمد رضا قاسمی،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
در این پژوهش میزان تأثیر دمای سطح آب دریای خزر(SST) بر بارش فصلی نواحی شمالی و جنوب غربی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. دورههای گرم، سرد و پایه(شرایط معمولی دمای سطح آب دریا) تعریف و میانه بارش در هر دوره(به ترتیب Rw ،Rc ،Rb ) محاسبه و از مقادیر نسبتهای Rw/Rb, Rc/Rb, Rc/Rw، و به منظور ارزیابی میزان تأثیر این شرایط بر بارش استفاده شد. روشن گردید که سردی بیش از معمول سطح دریای خزر در زمستان منجر به افزایش بارش زمستانه در ناحیه غربی و مرکزی این دریا، مناطق مرکزی و جنوبی استان فارس و تمام ایستگاههای استان خوزستان میشود. نتایج نشان داد، وقوع شرایط گرم در دمای دریای خزر عموماً موجب 20 درصد کاهش در بارش فصل زمستان در سواحل دریای خزر و نواحی شمالی استانهای فارس و خوزستان شده است. در فاز گرمSST زمستانه، تمام ایستگاههای مورد بررسی در نواحی ساحلی دریای خزر با افزایش بارش بهاره همراه میباشند. بیشترین تأثیر در بندر انزلی و آستارا دیده شد، به نحوی که وقوع فاز گرم دمای دریا موجب 80% افزایش در بارش این دو ایستگاه و در مقابل وقوع شرایط سردSST زمستانه منجر به کاهش بارش بهاره در ناحیه غربی دریای خزر شده است. همچنین مبانی فیزیکی مربوط به تأثیر دمای سطح آب دریای خزر بر بارش نواحی جنوب ایران تشریح گردید. نتایج نشان داد که نوسانهای دمای سطح آب دریای خزر بیانگر پایداری زمانی و مکانی سامانه پرفشار سیبری بوده و بنابراین میتواند در پیشگویی وضعیت بارش ایران مورد استفاده قرار گیرد.
بهنوش ماهرانی، محسن برزگر، محمد علی سحری، حمید دهقانی،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
استخراج آبی صمغ دانه بزرک (Linum usitassimum) با استفاده از طـرح آماری روش صفحه پاسـخ(response surface methodology ) (RSM) بهینه سازی شد. دراین پژوهش درجه حرارت استخراج در دامنه 45-100 درجه سانتیگراد، pH در محدوده 7 -3 و نسبت آب به دانه در دامنه 24-4 به عنوان فاکتورهای مؤثر بر درصد بازده استخراج، مقدار پروتئین و ویسکوزیته ظاهری صمغ های استخراج شده، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد درجه حرارت و pH دو فاکتور مؤثر بر بازده و کیفیت صمغ استخراجی (خلوص و ویسکوزیته ظاهری) است، در صورتی که فاکتور نسبت آب به دانه، دارای اثر کمتری میباشد. شرایط بهینه استخراج صمغ دانه بزرک به صورت زیر معرفی گردید، درجه حرارت: 90-85 درجه سانتیگراد، نسبت آب به دانه:14 و pH : 7- 5/6. ویسکوزیته ظاهری صمغهای استخراجی نیز اندازهگیری شد و اثر شرایط استخراج بر خصوصیت رئولوژیکی صمغ حاصل مورد بررسی قرار گرفت.
فاطمه شهریاری، غلام خداکرمیان، اصغر حیدری،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
به منظور ارزیابی تأثیرات آنتاگونیستی بیووارهای باکتری Pseudomonas fluorescens علیه Pectobacterium carotovorum subsp. atrosepticum عامل بیماری ساق سیاه سیب زمینی، استرینهایی متعلق به بیووارهای IV , III وV باکتری P. fluorescens بررسی شدند. در ارزیابی اثر آنتاگونیستی علیه عامل بیماری ساق سیاه باکتریایی سیب زمینی روی محیط کشت PDA،60 درصد استرینها هاله بازدارنده ایجاد کردند که قطر هاله بازدارنده در استرینهای مختلف از 5/1 تا 5/5 سانتیمتر متغیر بود. استرینهایی از این باکتری با دو تراکم 107 تا 109 و 1110 تا 1012 واحد تشکیل دهنده پرگنه برای کنترل این پاتوژن در شرایط گلخانه نیز بررسی شدند. در آزمایشهای گلخانهای تعداد گیاهان سالم در گلدانهای تیمار شده با استرینهای باکتری آنتاگونیست 29 تا 54 درصد بیشتر از گیاهان شاهد بود. تفاوت معنیداری بین استرینها و تراکمهای به کار رفته وجود نداشت و هیچ استرینی نتوانست به طور کامل بیماری ساق سیاه سیب زمینی را کنترل کند. همچنین اکثر این استرینها وزن تر کل گیاه در هر گلدان را نیز به میزان دو تا سه برابر افزایش دادند. تمام استرینهای بررسی شده در گلخانه، روی محیط کشت قادر به تولید آنتی بیوتیک و سیدروفور بودند که به احتمال قوی توانایی آنها در جلوگیری از رشد این پاتوژن به دلیل اثر این متابولیتهای ثانویه است.
هادی شیر غلامی، بیژن قهرمان،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
پژوهشهای انجام شده در سطح جهان به طور عمده بیانگر افزایش تدریجی در دمای متوسط است. با این وجود گزارشهایی مبنی بر کاهش درجه حرارت نیز وجود دارد. در این پژوهش روند تغییرات دراز مدت دمای متوسط سالانه در 34 ایستگاه سینوپتیک ایران (2 ایستگاه در اقلیم سرد و مرطوب، 14 ایستگاه در اقلیم معتدل و مرطوب، 11 ایستگاه در اقلیم استپی و 7 ایستگاه در اقلیم بیابانی- بر اساس اقلیمبندی کوپن) با دوره آماربرداری حداقل 30 ساله، به روش کمترین مربعات خطا و روش من- کندال مورد بررسی قرار گرفت (روش والد - وولفوویتز منجر به نتایج متفاوتی شد).
نتایج نشان داد که در 59% ایستگاهها تغییرات دما دارای روند مثبت و در 41% ایستگاهها دارای روند منفی میباشد. با درنظر گرفتن سطح معنیداری، سه ناحیه روند مثبت، منفی و بدون روند در ایران تشخیص داده شد. به نظر نمیرسد که توزیع جغرافیایی این ایستگاهها از یک الگوی مشخص تبعیت کنند. نتایج بررسی در دوره مشترک آماری (1968-1998) نشان داد که در 68% ایستگاهها روند مثبت و در32% روند منفی حاکم است. توزیع جغرافیایی ایستگاهها در این حالت با حالت قبل بعضاً تفاوتهایی را نشان میدهد و در این حالت نیز نمیتوان الگوی جغرافیایی خاصی را بر آنها مترتب نمود. در این حالت و در سطح معنیداری 5 درصد، 44، 15 و 41 درصد از ایستگاهها به ترتیب روند مثبت، منفی و بدون روند را از خود نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که بیشتر مناطق در سالهای آتی با افزایش دما روبهرو خواهد بود. هرچند شیب خط روند دراز مدت دمای متوسط سالانه در برخی از ایستگاههای به لحاظ آماری معنیدار نشده است، ولی مثبت بودن این شیب بیانگر افزایش دماست.
علی اکبر فدایی تهرانی، احمد خیری،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
نماتدهای انگل گیاهی راسته Dorylaimida تنها در خانواده Longidoridae یافت می شوند. یکی از جنس های مهم این خانواده Longidorus است که گونه های آن علاوه بر خسارت مستقیم به انواع گیاهان زراعی، باغی و زینتی، تعدادی از ویروسهای مهم بیمارگر گیاهی را نیز منتقل می کنند. برای شناسایی گونه های این جنس، در سال های 1378 تا 1381 بیش از 250 نمونه خاک از نقاط مختلف کشور جمع آوری شد و پس از حمل به آزمایشگاه، نماتد های آنها با روش دگردیس استخراج و با فرمالین 4% تثبیت شده و از آنها اسلایدهای دائمی تهیه گردید. خصوصیات مرفولوژیکی و آناتومی نماتدها با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به لوله ترسیم بررسی شدند و ضمن اندازه گیری قسمت های مختلف بدن آنها و محاسبه شاخص های مربوطه اشکال آنها ترسیم گردید. پس از تهیه شرح کامل نمونه ها و مقایسه آنها با شرح اصلی گونه های موجود در منابع، گونه های Longidorus africanus و L. iranicus و L. pisi شناسایی شدند که گونه آخر برای نخستین بار در ایران شرح داده می شود. گونه L. africanus بیشتر در مناطق جنوبی و گونه L. iranicus بیشتر در نیمه شمالی کشور دیده شدند.
حسین ارزانی، محمد جنگجو، حسین شمس، سعید محتشمنیا، مجید آقامحسنی فشمی، حسن احمدی، محمد جعفری، علی اصغر درویش صفت، احسان شهریاری،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
شایستگی مرتع و از طرفی قابلیت چرایی مرتع از موارد مهم در امر آنالیز و ارزیابی مراتع بوده و شناخت عوامل مؤثر بر آن، خود از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجایی که تقریباً همه اجزای اکوسیستم مرتعی روی تعیین شایستگی مرتع تأثیر میگذارند، بنابراین از بین عوامل فیزیکی و پوشش گیاهی سه عامل تولید علوفه، منابع آب و حساسیت به فرسایش انتخاب شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تناسب مراتع لار، دشت بکان، سیاهرود و اردستان و ارائه مدلی برای چرای گوسفند میباشد. این تحقیق در 4 منطقه به ترتیب 2 منطقه سیاهرود و لار در رشتهکوههای البرز، اردستان در منطقه مرکزی و دشت بکان در منطقه زاگرس انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مناطق مورد مطالعه از بین عوامل فیزیکی شیب، دوری از منابع آب و فرسایش بیشتر از عوامل گیاهی در تعیین قابلیت چرایی نقش داشتند. به طور کلی در منطقه سیاهرود، فراوانی گیاهان سمی، شیب تند، موقتی بودن منابع آب سازندهای حساس به فرسایش عوامل محدودکننده بودند. شیب زیاد، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش و نحوه بهرهبرداری از اراضی در منطقه لار قابلیت آن را کاهش میداد. در منطقه اردستان تولید کم، وجود گیاهان مهاجم، دوری از منابع آب، نحوه بهرهبرداری از اراضی و فرسایشهای فعلی باعث کاهش شایستگی آن میشوند. در منطقه دشت بکان شیب، نحوه پراکنش منابع آب و عدم وجود منابع دائمی آب، ایجاد محدودیت میکنند. به طور کلی هر نوع بهره برداری از زمین نیازمندیهای مشخص و هر واحد اراضی کیفیت معینی دارد و در خصوص بهرهبرداری از مراتع برای چرای گوسفند، رعایت ظرفیت چرا، توجه به آمادگی مرتع و به کاربردن برنامههای اصلاحی در مراتع مورد مطالعه میتواند در افزایش قابلیت مراتع برای چرای گوسفند کمک کند.
عصمت مهدیخانی مقدم، احمد خیری، مجتبی محمدی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
استخراج DNA از تخم و لارو سن دوم نماتد با روش فنل - کلروفرم در مورد جمعیتهایی از گونههای Meloidogyne javanica و Meloidogyne incognita از ایران انجام و پس از تعیین کمیت و کیفیت، جهت انجام آزمون واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از آغازگرهای اختصاصی C2F3 / 1108 (20 و 23 نوکلئوتیدی)، قسمتی از DNA میتوکندریایی مربوط به ژن کد کننده سیتوکروم اکسیداز، تکثیر و یک نوار 7/1 کیلو باز درمورد جمعیتهای هر دو گونه ایجاد گردید. قطعات تکثیری با آنزیمهای محدودکننده AluI، DraI و HinfI برش داده شد و نتایج حاصل در ژل آگاروز مورد ارزیابی قرار گرفت. دو آنزیم محدود کننده AluI و DraI هیچگونه برشی درطول قطعه DNA تکثیر شده ایجاد نکردند. برش قطعه 7/1 کیلو باز با آنزیم محدودکننده HinfI نقوش مشخصی را برای جمعیتهای M. javanica و M. incognita ایجاد نمود. در جمعیتهای M. javanica قطعه 7/1 کیلو باز به دو قطعه 0/1و 7/0 کیلو باز و در جمعیتهای M. incognita قطعه 7/1 کیلو باز به سه قطعه 0/1، 4/0 و 3/0 کیلو باز برش داده شد. اما تفاوتی بین جمعیتهای مختلف هر گونه مشاهده نگردید.
محمد حسین بنابازی، سعید اسماعیل خانیان، سیدرضا میرائی آشتیانی، محمد مرادی شهربابک،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
در مطالعه حاضر تنوع ژنتیکی درون و بین پنج جمعیت گوسفند ایرانی (سنجابی، کردی کردستان، کردی خراسان، مهربان و مغانی) با استفاده از شش جفت آغازگر ریزماهوارهای (McMA2، McMA26، MAF64، OarCP26، OarAE64 و OarFCB304) بررسی گردید. واکنشهای PCR با تمام آغازگرها بجز OarAE64 بهخوبی انجام گردید. تمامی جایگاهها در همه جمعیتها چند شکل بودند. سه آلل اختصاصی در دو جایگاه برای جمعیت کردی خراسان بهدست آمد ولی فراوانی قابل ملاحظهای نداشتند. بهجز جمعیت مغانی برای جایگاه McMA2، تمامی جمعیتهای مورد مطالعه در جایگاههای ریزماهوارهای مورد بررسی در تعادل هاردی-واینبرگ بودند(005/0> P). کمترین و بیشترین فاصله ژنتیکی DA بهترتیب بین جمعیتهای کردی کردستان و کردی خراسان (234/0) و بین سنجابی و مغانی (388/0) بهدست آمد. در گروهبندی جمعیتها بر اساس ماتریس فاصله ژنتیکی DA، که با دو روش پیوند همجواری (NJ) و روش جفت گروهی غیر وزنی از طریق میانگین حسابی (UPGMA) انجام شد، دو جمعیت کردی خراسان و کردی کردستان با هم و سپس سنجابی با آنها در یک گروه قرار گرفت و جمعیت مهربان و مغانی یک گروه مجزا تشکیل دادند. بیشترین و کمترین تنوع درون جمعیتی، که برای هر جمعیت بهصورت متوسط هتروزایگوسیتی مورد انتظار در همه جایگاهها برآورد گردید، بترتیب مربوط به جمعیتهای مهربان (847/0) و کردی خراسان (744/0) بود. همچنین زمان انشقاق بین دو جمعیت کردی 445 سال بهدست آمد که با شواهد تاریخی همخوانی دارد.
همایون فرهنگفر، حسین نعیمیپور یونسی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
در این تحقیق از دادههای زایش اول سالهای 1380-1370 مربوط به 25471 رأس گاو شیری نژاد هلشتاین در 523 گله استفاده شد. صفات تولید شامل رکوردهای تصحیح شده 305 روز و دوبار دوشش شیر، چربی و درصد چربی و صفات تولید مثل شامل سن زایش اول، فاصله دو زایش، طول دوره آبستنی و تعداد تلقیح به ازای آبستنی دوم بود. صفت تعداد روزهای خشک بین زایش اول ودوم نیز بررسی شد. وراثت پذیری شیر، چربی، درصدچربی، سن زایش اول، روزهای خشک، فاصله دو زایش، طول دوره آبستنی و تعداد تلقیح به ازای آبستنی به ترتیب 31/0، 23/0، 31/0، 14/0، 03/0، 05/0، 10/0 و 01/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی صفت تولید شیر، مقدار چربی و درصد چربی با سن زایش اول به ترتیب 14/0-، 16/0-، 03/0، با تعداد روزهای خشک 31/0-، 23/0-، 15/0، با فاصله دو زایش 54/0، 44/0، 21/0-، با طول دوره آبستنی 01/0، 11/0 و 09/0 و با تعداد تلقیح به ازای آبستنی 38/0، 20/0، 25/0- بود.