24 نتیجه برای بافت
سپیده بهرامی، محمد شاهدی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
با توجه به تأثیر فاکتورهای مختلف بر ویژگیهای ارگانولپتیک، بافت و بیاتی نان، دراین پژوهش سعی شد اثر رقم، درجه استحصال، دما و زمان پخت و زمان نگهداری بر کیفیت نان بررسی شود. آرد دو رقم گندم مهدوی و تجن هر یک با درجه استحصال 70 و 95 درصد مورد استفاده قرار گرفت، سپس نان تافتون در دو زمان 100 ثانیه و دمای 220–200 درجه سانتیگراد و 75 ثانیه و دمای 260-240 درجه سانتیگراد پخته و در بستههای پلی اتیلنی دو لایه با ضخامت 40 میکرون به مدت 168 ساعت نگهداری گردید. از 4 ساعت پس از پخت و با فواصل 24 ساعته، نانها از جهت خصوصیات رئولوژیکی و ارگانولپتیکی بررسی شدند.
نتایج این پژوهش نشان داد که رقم و درجه استحصال بهطور معنی داری بر حداکثر تنش برشی مؤثربودند وزمان نگهداری اثر معنیداری بر حداکثر تنش کششی و برشی داشت. رقم تجن سفتی و بیاتی کمتری داشته و نان بهدست آمده از آرد با درجه استحصال 95% سفتی بیشتری نسبت به نان تهیه شده از آرد 70% داشت. دما و زمان پخت منظور شده در این بررسی اثر معنی داری بر سفتی بافت نداشت. نتایج ارزیابی ارگانولپتیک نشان دهنده پذیرش کمتر نان تهیه شده از آرد با درجه استحصال 95%، همچنین نان پخته شده در دمای بیشتر و زمان کمتر بود.
محسن فروزان گهر، غلامحسین حق نیا، علیرضا کوچکی، فروزان طباطبایی یزدی،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
در میان انواع آلایندههای آلی، آفت کشها و از جمله علف کشها به دلیل استفاده گسترده در سراسر جهان نقش چشمگیری در آلودن خاک و آب داشتهاند. در این بررسی آزمایشگاهی توانایی مواد آلی در افزایش نرخ تجزیه علف کشهای آترازین و متامیترون در دو خاک با بافتهای متفاوت، بررسی شد. نمونهها از افق سطحی دو خاک دارای بافتهای لوم شنی و رس سیلتی جمع آوری و به علف کشهای آترازین و متامیترون با غلظت 50 میلیگرم در کیلوگرم آلوده شدند. خاکهای آلوده زیر تأثیر کود دامی، کمپوست و ورمی کمپوست به مقدار 5/0 و 2 درصد (وزنی/وزنی) در برابر شاهد (بدون افزایش ماده آلی) قرار گرفتند. سپس در دورههای زمانی 20، 40 و 60 روز باقیمانده علف کشها از نمونههای خاک استخراج و به وسیله HPLC اندازهگیری شد. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی و به صورت فاکتوریل با 3 تکرار، انجام گردید. میانگین باقیمانده آترازین در خاک پس از گذشت 20، 40 و 60 روز به ترتیب 0/93، 77/8، و 4/72 درصد غلظت نخستین بود. متامیترون با سرعت بسیار بیشتر نسبت به آترازین تجزیه شد . میانگین غلظت باقیمانده متامیترون پس از گذشت 20، 40 و 60 روز به ترتیب 8/5، 0/2، و 2/1 درصد بود. تجزیه این دو علف کش با افزودن 5/0 و 2 درصد از هر سه نوع ماده آلی، به گونهای معنی دار نسبت به شاهد افزایش یافت. بنابراین میان تأثیر انواع متفاوت ماده آلی در مقادیر 5/0 و 2 درصد تفاوتی دیده نشد. بافت خاک تأثیر مشخصی بر سرعت تجزیه علف کشها داشت. تجزیه هر دو علف کش در بافت لومی شنی به مراتب کندتر از سرعت تجزیه در بافت رسی سیلتی بود.
آرش کوچکی، سیدعلی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی، مهدی کریمی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
به منظور تعیین تأثیر نوع امولسیفایر (لسیتین، E471 و E472) و سطوح مصرف آن ( 0، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد) و نیز میزان آنزیم α- آمیلاز قارچی و سطوح مصرف آن (0، 5، 10 و 20 گرم در صد کیلوگرم آرد) روی نان آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. در فاصله صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از پخت، آزمونهای بافت سنجی و حسی روی نانهای تهیه شده صورت گرفت. رابطه بین متغیرهای اندازهگیری شده با استفاده از رگرسیونهای ساده و چند متغیره مطالعه شد. نتایج آزمایشها نشان داد که افزودن امولسیفایر باعث کاهش سفتی بافت نان شد. در بین سه امولسیفایر مورد بررسی امولسیفایر E472 بیشترین اثر و E471 کمترین اثر را بر کاهش میزان سفتی نان در 72 ساعت پس از پخت داشت. افزودن آنزیم α- آمیلاز نیز باعث کاهش میزان سفتی بافت نان گردید که این اثر در 72 ساعت پس از پخت بسیار کمتر بود. نتایج مدلسازی و کمی کردن روابط بین متغییرهای مختلف حاکی از آن است که در روزهای اولیه تولید حد بهینه امولسیفایرها برای حصول حداکثر کیفیت نان بهترتیب برای لسیتین حدود 1 درصد، 25/0 درصد برای E471 و 5/0 درصد برای E472 بود. مقدار بهینه آنزیم در هنگام استفاده هم زمان آن با امولسیفایرها حدود 5 گرم در 100 کیلوگرم آرد بهدست آمد.
نفیسه زمیندار، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
از گرانول خشک سیبزمینی و پوره سیبزمینی پخته (ارقام اگریا و مارفونا)، آرد ذرت، نشاسته، آب، نمک امولسیفایر، پودر سیر، فلفل سفید، آسکوربیک اسید، اسید سیتریک، سولفیتسدیم و روغن قنادی با توجه به رقمهای سیبزمینی دو نوع خمیر تهیه شد، این خمیر با غلتک به صورت صفحهای با ضخامت 1 تا 2 میلیمتر گسترده و با قالب برش داده شد و در آون 1250 طی مدت 30 دقیقه تنوری شد و در دو نوع محیط یکی با اتمسفر ازت و دیگری هوای اتمسفر ودر پوشش پلی اتیلنی بستهبندی گردید و هر دو نوع مدت سه ماه درتاریکی و در دمای 25 درجه سانتیگراد نگهداری شد. پس از تولید و در طول انبارداری مقاومت بافت به نیروی خمشی، رنگ و مقدار پراکسید نمونهها در فواصل یک ماهه ارزیابی شد. تا پایان ماه دوم پراکسید در نمونهها در حد قابل اندازهگیری نبود ولی در پایان ماه سوم مقدار پراکسید نمونهها قابل اندازهگیری شد. این مقدار برای نمونههای نگهداری شده در بستههای حاوی گاز ازت به مراتب کمتر از نمونههای بستهبندی شده با هوا بود. البته مقدار پراکسید برای هر دو نوع محیط بستهبندی کمتر از حد مجاز بود. ارزیابی مقاومت خمشی بافت محصول نشان داد در سطح احتمال 5 درصد اثر رقم بر مقدار تنش لازم برای شکستن برگهها معنیدار نیست، در حالی که اثر محیط بستهبندی بر این خصوصیت در سطح احتمال 1 درصد معنیدار است و نگهداری برگهها در فضای ازت باعث سفتتر شدن بافت آنها شده است. اثر زمان نگهداری بر ماکزیمم تنش خمشی برای شکستن برگهها نیز در سطح احتمال 1 درصد معنیدار بود و با افزایش زمان نگهداری بافت سختتر شده بود. در بررسی رنگ نمونهها معلوم شد که اثر زمان و اثر رقم در سطح احتمال 1 درصد بر روشنی و تیرگی برگهها (عدد L در سیستم هانترلب) معنیدار است. اثر رقم، زمان نگهداری و اثر متقابل این فاکتورها بر قرمزی یا سبزی برگهها (عدد a در سیستم هانترلب) در سطح احتمال 5 درصد معنیدار نبود. اثر رقم در سطح احتمال 1 درصد، زمان نگهداری در سطح احتمال 5 درصد بر زرد و آبی بودن نمونهها (عدد b در سیستم هانترلب) معنیدار بود.
نعمتاله اعتمادی، خورشید رزمجو، احمد خلیقی، ذبیحاله زمانی، حسین لسانی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
چمنها مهمترین گیاهان پوششی جهان محسوب میشوند. بررسی کیفیت آنها براساس زیبایی و بر پایه تخمین صفاتی مانند رنگ، بافت، تراکم و یکنواختی بوده و معمولاً به وسیله ارزیاب صورت میگیرد. ممکن است نظر ارزیابها متفاوت باشد و در نتیجه موجب نگرانی محقق گردد. رنگ و بافت از جمله صفات کیفی در چمن است که روشهای کمّی مختلفی برای افزایش دقت اندازهگیری و ثبات در نتایج آن به کار گرفته شده است. در این مطالعه سه روش اندازهگیری رنگ از طریق اسپکتروفتومتری (میزان کلروفیل)، دستگاه کلروفیلمتر 502-SPAD و ارزیاب و همچنین اندازهگیری بافت توسط ارزیاب و اندازه عرض برگ برای مقایسه 75 توده گیاه چمنی مرغ (.Cynodon dactylon L. Pers) و رقم "تیف دوآرف" به کار گرفته شد. نتایج نشان داد بین تودههای مختلف تفاوت معنیداری در سطح یک درصد از نظر رنگ و بافت وجود دارد. در اندازهگیری رنگ از طریق بررسی کلروفیل در برگها با استفاده از روشهای اسپکتروفتومتری، دستگاه کلروفیلمتر 502- SPAD و همچنین درجهبندی توسط یک نفر ارزیاب با تجربه، همبستگی معنیداری بین سه روش مشاهده نشد. استفاده از دستگاه 502-SPAD در چمنهای آفریقایی بهعلت عرض کم برگها قابل توصیه نیست. همبستگی معنیداری بین دو روش تعیین بافت توسط ارزیاب و اندازهگیری عرض برگها در این تودهها به دست آمد، بنابراین در صورت عدم وجود ارزیاب با تجربه میتوان از عرض برگها برای تعیین بافت در این گیاهان استفاده نمود.
محمود ولیزاده، عباس صفرنژاد، قربانعلی نعمت زاده، سید کمال کاظمی تبار،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
زیره پارسی که به آن زیره سیاه یا زیره کوهی نیز گفته میشود، یکی از مهمترین گیاهان دارویی بوده و ارزش اقتصادی بالایی دارد. بهطور کلی اطلاعات محدودی در ارتباط با کشت این ویترو این گیاه وجود دارد. در این پژوهش برای اولین بار از ریزنمونه محور جنینی برای باززایی زیره پارسی استفاده شد. محیط کشت B5 (گامبورگ) حاوی غلظتهای مختلف هورمونهای NAA (نفتالن استیک اسید)، 2,4-D ( دو و چهار - دی کلرو فنوکسی استیک اسید) به تنهایی یا همراه با Kin (کینتین) مورد استفاده قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 30 تیمار مختلف و 10 تکرار در هر تیمار انجام شد. بیشترین تعداد ریزنمونه تولید کننده کالوس مربوط به تیمار با ترکیب هورمونی 1/0 میلیگرم در لیتر 2,4-D و 2 میلیگرم در لیتر Kin یا 1 میلیگرم در لیتر NAA و 2 میلیگرم در لیتر Kin بود. در تعدادی از تیمارهای فاقد کینیتین نیز باززایی صورت گرفت که نشان داد، برای باززایی زیره پارسی وجود هورمون سیتوکینین الزامی نیست. بهترین تیمار از لحاظ میانگین تعداد ساقه باززایی شده، تیمار با ترکیب هورمونی 1/0 میلیگرم در لیتر NAA و 4 میلیگرم در لیتر Kin بود. بیشترین فراوانی القای جنین سوماتیکی مربوط به تیمار با ترکیب هورمونی 2 میلیگرم در لیتر 2,4-D بود. در این روش بهدلیل جوان بودن ریزنمونه و عکسالعمل مناسب به محیط کشت، کالوس دهی و باززایی فقط در یک نوع محیط کشت و بدون نیاز به هیچگونه واکشتی صورت گرفت که منجر به کوتاه شدن زمان کشت بافت و کم شدن آلودگی و نیاز به مواد مصرفی شد.
سید علی اکبر هدایتی، وحید یاوری، محمود بهمنی، مرتضی علیزاده، رضوان ا.. کاظمی، علی حلاجیان،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
برای حفظ ذخائر با ارزش ماهیان خاویاری، تعیین وضعیت دقیق مراحل مختلف رسیدگی غدد جنسی و روند تغییرات رشد غدد جنسی بسیار حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر روند رشد و تکامل سیستم تولید مثلی 74 قطعه از فیل ماهیان پرورشی آب لب شور (در سن 4 تا 5 سالگی) از طریق مطالعات بافت شناسی به روش تکهبرداری (بیوپسی) و آماده سازی بافت گناد مورد بررسی قرار گرفت. مراحل رسیدگی جنسی فیل ماهیان 4 ساله جنس نر عبارت بود از: 6 درصد در مرحله I، 11 درصد در مرحله I-II ، 61 درصد در مرحله II، 3 درصد در مرحله II-III ، 11 درصد در مرحله III-IV و 8 درصد در مرحله IV-V. در جنس ماده نیز 3 درصد در وضعیت نامشخص، 3 درصد در مرحله I، 11 درصد در مرحله I-II، 60 درصد در مرحله II، 14 درصد در مرحله II-III و 9 درصد در مرحله III قرار داشتند. اما در جراحی سال بعد مشاهده شد که در جنس نر تنها 5/12 درصد در مرحله II رسیدگی، 25 درصد در مرحله II-III رسیدگی جنسی، 50 درصد در مرحله III و 5/12 درصد نیز در مرحله IV رسیدگی جنسی قرار داشتند. در مورد جنس ماده نیز 5/62 درصد از نمونهها در مرحله II رسیدگی و 5/37 درصد نیز در مرحله گذر از مرحله II به II-III قرار داشتند. نتایج حاصل نشان داد که مراحل رسیدگی جنسی در دو جنس یکسان نبوده و از اوایل رشد گنادی تفاوت نشان میدهد. طولانیترین مرحله رسیدگی جنسی در فیل ماهی مرحله II میباشد که این مدت در جنس ماده طولانیتر از جنس نر است. رسیدگی جنسی و گذر از مرحله II در جنس نر سریعتر از ماده رخ میدهد. ماهیان نر 5 ساله دارای رشد سوماتیک بالاتری بودند که این مساله ارتباط ویژگیهای سوماتیک و غدد جنسی را نمایان میسازد. سرعت رشد گنادیک در محیطهای پرورشی بیشتر از طبیعی و در آب لب شور بیشتر از آب شیرین بود که این سرعت رشد بخصوص در جنس ماده تفاوت قابل ملاحظهای دارد، لذا میتوان محیط آب لب شور را محیطی مناسب جهت مولد سازی و تولید خاویار معرفی نمود.
امید کرمی، علی دلجو، عقیل محمودی پور،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
شرایط لازم برای باززایی دو رقم میخک (’ Nelson’ و ’ Impulse‘) به روش رویانزایی بدنی مستقیم بررسی شد. رویانهای بدنی به طور مستقیم از ریز نمونههای گلبرگ گیاه میخک روی محیط کشت MS دارای 2/0، 5/0، 1، 2، 4 و 6 میلیگرم در لیتر پیکلورام ایجاد شدند. بیشترین رویانزایی روی محیط کشت حاوی 1 و 2 میلیگرم در لیتر پیکلورام بهدست آمد. وقتی که رویان کروی به محیطهای کشت بدون تنظیم کننده رشد دارای غلظتها مختلف سوکروز (20، 40، 60، 80 و 100 گرم در لیتر) منتقل شدند به صورت رویانهای لپهای توسعه یافتند. با افزایش غلظت سوکروز توسعه رویانهای کروی افزایش نشان دادند. وقتی که رویانهای لپهای به محیط کشت نیم غلظت MS دارای 30 گرم در لیتر سوکروز انتقال داده شدند، به صورت گیاهچه در آمدند. گیاهچههای به دست آمده در شرایط گلخانه نیز به طور عادی مراحل رشد خود را ادامه دادند.
اورنگ خادمی، یونس مستوفی، ذبیح اله زمانی ، محمد رضا فتاحی مقدم ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
در این آزمایش پاسخ میوه خرمالوی رقم کرج، در مرحله پس از برداشت، نسبت به تیمار اتانول به منظور کاهش گسی بررسی و نیز اثر این تیمار بر برخی از ویژگیهای مهم میوه مطالعه گردید. میوههای خرمالو در سه مرحله مختلف برداشت و در هر مرحله با توجه به نتایج آزمایش مرحله قبل، آزمایش جداگانهای طراحی و اجرا شد. بهترین تیمار رفع گسی اتانول در این مطالعه، کاربرد 10 میلیلیتر اتانول 38% به ازاء هر کیلوگرم میوه و در مدت زمان 48 ساعت شناخته شد. زمان نگهداری پس از تیمار با وجود نرم شدن بافت میوه و آزاد سازی بیشتر پکتین محلول تأثیری بر کاهش غلظت تانن محلول نداشت. نتایج آزمایش نشان داد که تیمارهای اتانول و شرایط دمایی آزمایش سفتی بافت میوه را کاهش و رنگ زمینه میوه را افزایش دادند، اما تأثیر تیمارهای اتانولی بیشتر از تأثیر شرایط دمایی بود. شرایط دمایی تولید اتیلن را افزایش داده و از این طریق سفتی بافت میوه را کاهش و شاخص رنگ زمینه میوه را افزایش داد. تیمار اتانول تأثیر قابل ملاحظهای بر تولید اتیلن نداشت و تغییرات ایجاد شده توسط آن ناشی از تأثیر مستقیم تیمار اتانول یا عواملی غیر از اتیلن بوده است.
علی خزائی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی ،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و شرایط آزمایش بر پایداری ساختمان خاک مؤثرند. در این پژوهش اثر شرایط آزمایش در کنار ویژگیهای ذاتی بر پایداری خاکدانههای شماری از خاکهای استان همدان به کمک روش الک تر و اندازهگیری مقاومت کششی خاکدانهها بررسی شد. از دو شاخص میانگین وزنی قطر (MWD) و مقاومت کششی (Y) خاکدانهها برای بیان پایداری ساختمان خاک استفاده شد. در روش الک تر و با استفاده از پیش-تیمار مرطوب کردن آهسته، سه زمان متفاوت (5، 10 و 15 دقیقه) الککردن خاکدانهها در آب به منظور اعمال تنشهای مکانیکی- آبی در نظر گرفته شد. مقاومت کششی خاکدانهها نیز در دو شرایط رطوبتی هوا-خشک و مکش ماتریک 500kPa به روش غیرمستقیم برزیلی اندازهگیری شد. با توجه به پایداری ساختمانی نسبتاً ضعیف خاکهای همدان که از ویژگیهای مناطق خشک و نیمهخشک است، زمانهای کوتاه الک کردن خاکدانهها برای تشخیص تغییرات پایداری ساختمان ناشی از ویژگیهای ذاتی مناسبتر بود. در بین ویژگیهای مؤثر بر MWD، بیشترین نقش مربوط به ماده آلی بود. از سه ویژگی ذاتی ماده آلی، رس و کربنات کلسیم که اثر آنها بر Y خاکدانهها بررسی شد، تأثیر ماده آلی به مراتب بیشتر از دو ویژگی دیگر بود. بالاترین ضریب تبیین (R2) برای رابطه Y خاکدانهها با ویژگیهای ذاتی خاکهای مورد بررسی در مکش ماتریک 500kPa حاصل شد. نقش ماده آلی در این خاکها در ایجاد خاکدانه های پایدار نسبت به سایر ویژگیهای خاک بیشتر قابل توجه است. نتایج این پژوهش، زمانهای کوتاه الک کردن (5 دقیقه در الک تر) و مکش ماتریک 500kPa را برای اندازهگیری مقاومت کششی برای ارزیابی پایداری ساختمان خاکهای استان همدان توصیه میکند.
حسن خوش قلب، کاظم ارزانی، محمد جعفر ملکوتی، محسن برزگر،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
میوه 2 رقم از گلابی آسیایی(.Pyrus serotina Rehd) به نامهای‘Ksq’9 و‘Ksq’13 در شرایط آب و هوایی تهران برای بررسی تغییرات میزان قندها و اسیدهای آلی و اثر آنها بر خواص فیزیکوشیمیایی و قهوهای شدن داخلی میوه مورد ارزیابی قرار گرفت. قندها و اسیدهای آلی 2 بار قبل از برداشت، زمان برداشت و 2 بار پس از برداشت (میوهها در دمای2°C رطوبت نسبی هوای%85-80 نگهداری شدند) به فواصل زمانی هر ماه یک بار با دستگاه HPLC اندازهگیری شد. تفاوت معنیداری بین ارقام مورد آزمایش، شاهد و زمان نمونه برداری از نظر میزان قندها و اسیدهای آلی مشاهده شد. در این مطالعه میزان قندهای فروکتوز، گلوگز و سوربیتول تا یک ماه بعد از برداشت افزایش نشان داد (از حدود 1 به 9% وزن تر میوه) و سپس کاهش یافت. ساکاروز از 2 ماه قبل از برداشت تا 2 ماه پس از برداشت کاهش یافت (از حدود 3 به 75/0% وزن تر میوه). در هر دو رقم اسیدهای آلی تا قبل از برداشت افزایش و از زمان رسیدن تا پیری میوه کاهش یافت. بیشترین مقادیر اسیدهای آلی مربوط به مالیک و آسکوربیک اسید بود (به ترتیب 345 و 1/41 میلیگرم در 100گرم وزن تر میوه، در زمان برداشت به ترتیب در ارقام ‘Ksq’9و شاهد). همبستگی زیادی (از 8/0تا 1) بین کاهش قندها و اسیدهای آلی با افزایش قهوهای شدن داخلی میوه و کاهش صفات سفتی بافت، وزن تر و خشک، و مواد جامد محلول کل میوه(TSS) مشاهده شد. نتایج نشان داد افزایش میزان قندها و اسیدهای آلی باعث تأخیر در قهوهای شدن میوه شد. ارقام گلابی آسیایی با میزان آسکوربیک اسید کمتر، احتمالاً به عارضه قهوهای شدن داخلی میوه حساسترند. ارتباط زیادی بین افزایش میزان قندها با افزایش رنگ در میوهها مشاهده شد.
عسگر فرحناکی، غلامرضا مصباحی، حامد عسکری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
خرما محصولی بسیار ارزشمند و مغذی است که در صورت فرآوری مناسب میتواند جزء اصلیترین اقلام صادراتی ایران قرار گیرد. در این پژوهش با هدف بهبود و تسریع فرایند تبدیل رطب به خرما از یک خشککن لایه نازک برای خشک کردن رطب واریته کبکاب استفاده شد. نمونههای رطب تحت تأثیر جریان هوای گرم در 5 سطح دمایی (56 ،66 ،76، 86، ˚C 96) خشک شدند و در طول زمان خشک کردن تغییرات در فاکتورهایی مانند میزان رطوبت، وزن، pH، رنگ، بافت و چگالی محصول مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در محدودههای دمایی پایین (56 و ˚C 66)، سرعت خشک کردن پایین و زمان خشک کردن طولانی و غیر اقتصادی است و در محدودههای دمایی بالا (86 و ˚C 96) گرچه سرعت خشک کردن بالاست، اما فاکتورهای کیفی محصول به ویژه رنگ و بافت نامناسبتر هستند. لذا دمای (˚C 76) برای خشک کردن رطب قابل توصیه میباشد. بررسی روند خشک کردن در دماهای مورد بررسی نشان داد که محدوده رطوبت 27-24 درصد (برپایه خشک) را میتوان به عنوان رطوبت بحرانی خشک کردن این نوع رطب به حساب آورد. از طرف دیگر با بررسی بافت نمونهها حین خشک کردن این نتیجهگیری حاصل شد که در رطوبتهای بالای 30% (بر پایه خشک)، بافت محصول چندان تحت تأثیر تغییرات رطوبت نیست در حالی که در رطوبتهای کمتر از حد مذکور حتی کاهش اندک در میزان رطوبت، سفتی نامطلوب را در محصول سبب میشود.
فرزاد گودرزی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
برای بهینهسازی کاربرد گوگود در خشک کردن زردآلو، 4 تیمار: سولفیت زنی و خشک کردن، سولفیت زنی- آنزیم بری و خشک کردن، آنزیم بری- سولفیت زنی و خشک کردن و در نهایت، سولفیت زنی- خشک کردن تا 50 درصد رطوبت اولیه - آنزیم بری و خشک کردن نهایی مورد بررسی قرار گرفت. سطوح گوگرد مورد استفاده از 0 تا ppm 1500 گاز SO2 و دمای خشک کن 50 تا 74 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شد. کیفیت برگههای تولیدی برمبنای میزان سفتی بافت و تیرگی رنگ ارزیابی شد. از یک روش سطح پاسخ (Response surface analysis) جهت تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده گوگرد عامل عمده در کنترل کیفیت برگه بوده و در حضور آن، نقش دما تعیین کنندهای نداشت. میزان گوگرد مصرفی اثر معنیداری بر مدت زمان خشک شدن محصول نداشت. آنزیم بری به شکل معنیداری زمان لازم برای خشک شدن محصول را کاهش داد، اما تأثیر مؤثر و مستقیمی بر رنگ و یا سفتی بافت محصول نداشت. در همه تیمارها، با افزایش دمای خشک کردن، درصدگوگرد باقیمانده در محصول کاهش یافت. آنزیمبری محصول پس از سولفیتزنی، میزان گوگرد باقیمانده در محصول را به طور معنیداری کاهش داد. سولفیت زنی و خشک کردن، همراه با مصرف ppm 900 گاز SO2 در دمای 50 تا 68 درجه سانتیگراد منجر به تولید محصولی با متوسط سفتی بافت N/m2 44/1 و تیرگی رنگ Od 071/0 گردید.
حسین شیرانی، الهام ریزهبندی، حسین دشتی، محمد رضا مصدقی، مجید افیونی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
عوامل مختلفی بر تراکمپذیری و خواص فیزیکی خاک تأثیر دارند که یکی از مهمترین آنها مواد آلی است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تفالههای پسته بر برخی خواص فیزیکی دو نوع خاک، قبل و بعد از عمل تراکم و منحنی تراکم دو نوع خاک بود. این پژوهش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانهای اجرا شد. تیمارهای اعمال شده شامل تفالههای پسته در 4 سطح (صفر، 3، 6 و 9 درصد وزنی) و بافت خاک در دو سطح (لوم رسی سیلتی و شنی) بود. در این تحقیق از تفالههای پسته (پوست تازه پسته، خوشههای بدون دانه و مقداری برگ درخت) بهعنوان ماده آلی استفاده شد. نتایج نشان داد که سطوح بالای تفاله قبل از عمل تراکم، موجب کاهش معنیدار جرم ویژه ظاهری خاک شنی شد، ولی بر جرم ویژه ظاهری خاک رسی تأثیری معنیدار نداشت. این در حالی بود که مقاومت فروپذیری هر دو خاک در اثر افزودن تفاله پسته بهطور معنیداری کاهش یافت. همچنین، منحنی رطوبتی هر دو نوع بافت خاک با افزودن ماده آلی به سمت بالاتر انتقال یافت. بدین معنی که ظرفیت نگهداری رطوبت در خاک در یک مکش معین افزایش پیدا کرد. پس از عمل تراکم، با افزایش سطوح بقایا، جرم ویژه ظاهری خاک کاهش یافت، بهطوریکه منحنی تراکم هر دو نوع خاک، در اثر افزودن تفالههای پسته به سمت پایینتر انتقال پیدا کرد. بدین معنی که حداکثر جرم ویژه ظاهری خاک، در سطوح بالاتر بقایا کاهش و رطوبت بحرانی (رطوبت معادل جرم ویژه حداکثر) افزایش یافت که این اثر در خاک ریزبافت چشمگیرتر بود. اثر تفاله پسته بر مقاومت فروپذیری خاک شنی پس از عمل تراکم، فقط در بالاترین سطح (9 درصد وزنی) معنیدار بود. ولی در مورد خاک لوم رسی سیلتی، سطح کمتر تفاله پسته نیز، مقاومت فروپذیری را نسبت به شاهد کاهش داد.
الهام نبیزاده، حبیب الله بیگی هرچگانی،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
انتخاب مناسبترین مدل توزیع اندازه ذرات خاک PSD)) به منظور تخمین دقیقتر خواص رطوبتی و هیدرولیکی خاک حائز اهمیت است. در این ارتباط تاکنون، انواع مختلفی از مدلهای ریاضی PSD ارائه شده است. هدف از این پژوهش مقایسه برازش هشت مدل PSD (فردلاند، گمپرتز، ونگنوختن، جیکی، لگاریتمی، نمایی، لگاریتمی- نمایی و فراکتال) به توزیع اندازه ذرات در 71 نمونه خاک از دو شهرستان لردگان و سامان استان چهارمحال و بختیاری است. ضریب تعیین ( ) و معیار آکائیکه ( ) برای مقایسه دقت و کیفیت برازش مدلهای PSD به دادههای آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که مدل فردلاند، بهترین مدل برای توصیف PSD در کلاسهای بافت لوم سیلتی، لوم رس سیلتی، رس سیلتی و لوم شنی است. سه مدل فراکتال، نمایی و لگاریتمی- نمایی که در کلاسهای بافت لوم سیلتی، لوم رس سیلتی و رس سیلتی ضعیفترین برازش را داشتند، ولی بهترین برازش را برای بافت لوم شنی نشان دادند. برازش دو مدل فردلاند و گمپرتز در توصیف PSD با بالا رفتن درصد رس و سیلت نمونههای خاک (به ترتیب از 25 و 40 درصد) بهبود یافت، برازش سه مدل فراکتال، نمایی و لگاریتمی- نمایی با افزایش مقدار شن افزایش یافت. رابطه معکوسی بین برازش مدل فراکتالی با مقدار سیلت نمونههای خاک دیده شد.
مهدی انصاری عزآبادی، حسین شیرانی، حسین دشتی، احمد تاجآبادیپور،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
خاکهای آهکی و گچی، عواملی محدودکننده برای جذب برخی عناصر غذایی توسط گیاه و تولید محصول هستند. اغلب خاک در ایران آهکی و گچی میباشند. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر کربنات کلسیم و گچ بر قابلیت جذب برخی عناصر غذایی و رشد گیاه ذرت بود. این مطالعه در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان انجام شد. تیمارها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اعمال شدند. تیمارها شامل کربنات کلسیم در سه سطح (صفر، 20 و 40 گرم در صد گرم خاک)، گچ در سه سطح (صفر، 15 و 30 گرم در صد گرم خاک) و بافت خاک در دو سطح (شن و لوم رسی سیلتی) بود. نتایج نشان داد که افزایش مقدار کربنات کلسیم به هر دو نوع بافت خاک در بالاترین سطح موجب کاهش معنیدار سطح برگ (80 و 15 درصد کاهش بهترتیب برای بافت شنی و لوم رسی سیلتی)، وزن خشک (70 و 14 درصد کاهش بهترتیب برای بافت شنی و لوم رسی سیلتی)، ارتفاع گیاه (شیب 7/0- برای خاک شنی و 15/0- برای خاک ریزبافت)، جذب آهن (شیب 67/9- برای خاک شنی و 3/11- برای خاک ریزبافت) و روی (شیب 24/0- برای خاک شنی و 1- برای خاک ریزبافت) اندام هوایی شد، ولی تأثیر معنیداری بر جذب مس اندام هوایی نداشت. افزایش مقدار گچ به خاک شنی، باعث کاهش معنیدار سطح برگ (80 درصد کاهش)، وزن خشک (62 درصد کاهش) و جذب مس اندام هوایی (شیب 93/1-) شد، ولی اثر معنیداری بر ارتفاع و جذب روی اندام هوایی نداشت. کاربرد گچ، جذب آهن اندام هوایی در خاک ریزبافت را بهطور معنیداری کاهش داد (شیب 86/24-)، در صورتی که بر جذب آن در خاک درشت بافت اثر معنیداری نداشت.
حبیب خداوردیلو، نوشآفرین حسینی عربلو،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) از ویژگیهای مهم خاک است. اندازهگیری مستقیم CEC، بهویژه در خاکهای اریدیسول بدلیل مقادیر بالای کربنات و گچ، دشوار، زمانبر و پرهزینه است. از دیگر سوی، CEC خاک را میتوان با روشهای غیرمستقیم مانند توابع انتقالی خاک (PTFs) برآورد نمود. هدف از این مطالعه برآورد CEC با استفاده از توابع انتقالی کلاسی و پیوسته بود. یک مجموعه داده (977n =) پس از گروهبندی بر اساس کلاس بافت خاک برای ایجاد توابع استفاده شد. مجموعه مستقل دیگری (173n =) برای ارزیابی اعتبار توابع بهکار رفت. برای ارزیابی توابع از مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و شاخص همخوانی (d) استفاده گردید. در هر کلاس بافتی، برتری (RI) توابع پیوسته نسبت به توابع کلاسی متناظر ارزیابی شد. توابع پیوسته در کلاسهای بافتی ریزتر دقیقتر از توابع کلاسی بودند. با این حال، در کلاسهای بافتی درشتتر، توابع کلاسی کارآمدتر بودند. با افزایش اندازه نسبی ذرات خاک، خطای برآورد توسط توابع کلاسی کاهش یافت، بهطوری که مقدار RMSE در بافت رسی و لوم شنی به ترتیب 55/8 و 88/3 بود. لذا، بر پایه نتایج این مطالعه، برای برآورد CEC خاک، توابع پیوسته در کلاسهای بافتی لوم سیلتی و ریزتر و توابع کلاسی در کلاسهای بافتی لوم و درشتتر پیشنهاد میشوند
نگار نورمهناد، سیدحسن طباطبایی، عبدالرحیم هوشمند، محمدرضا نوری امامزادهای، شجاع قربانی دشتکی،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
علیرضا واعظی، امین وطنی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
فرسایش شیاری عبارت از فرآیند جدا شدن و انتقال ذرات خاک توسط جریان متمرکز رواناب است. این فرسایش شکل رایج فرسایش آبی در دامنهها میباشد. فرسایشپذیری شیاری بیانگر میزان جدا شدن ذرات خاک و انتقال آنها توسط نیروی برشی جریان متمرکز است. این آزمایش بهمنظور تعیین فرسایشپذیری شیاری در برخی خاکهای استان زنجان تحت باران شبیهسازی شده انجام گرفت. برای اینمنظور نمونههایی از هشت خاک با بافت مختلف شامل رسی، لوم رسی، لوم سیلتی، لوم رس شنی، لوم شنی، شن لومی،لومی و شنی از سطح استان جمعآوری و به داخل کرتهای کوچک (120 ×100 سانتیمتر) مستقر روی زمینی با شیب یکنواخت (10 درصد) انتقال یافت. کرتها تحت پنج رخداد باران باشدت 60 میلیمتر در ساعت بهمدت یک ساعت قرار گرفتند. براساس نتایج، فرسایشپذیری شیاری در خاکهای با بافت مختلف تفاوتی معنیدار داشت (01/0P<). فرسایشپذیری شیاری خاکها همبستگی معنیداری با درصد بخش معدنی (شن، رس و سنگریزه) و درصد سدیم تبادلی داشت. با افزایش درصد شن و سنگریزه، نفوذپذیری خاک افزایش یافت و در نتیجه تولید جریان متمرکز کاهش یافت. تجزیه رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که فرسایشپذیری شیاری در خاکها بهطور قابل ملاحظهای رابطهای معنیدار با درصد سدیم تبادلی خاک دارد (01/0, P< 85/0=2R). در خاک رسی بهدلیل وجود درصد سدیم تبادلی بالا (حدود 13) نسبت به سایر خاکها بالاترین میزان فرسایشپذیری شیاری بین خاکها مشاهده شد.
حبیب بیگی، گلنوش بنی طالبی، مهدی قبادی نیا،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
افزایش هدایت آبی در خاکهای سنگینبافت مطلوب است. کاربرد پساب معمولاً ساختمان، تخلخل و به دنبال آن هدایت آبی اشباع خاک را تحت تأثیر قرار میدهد. اهداف اصلی این پژوهش بررسی اثر آبیاری دراز مدت با پساب شهری تصفیه شده بر هدایت آبی اشباع و برآورد آن با تابع انتقالی براساس بعد فرکتال بافت در خاک (لومسیلتی) ناحیه طاقانک شهرکرد بود. به همین منظور، سه مزرعه با بافت یکسان ولی تاریخچههای متفاوت کاربرد پساب (آبیاری فقط با آب چاه، آبیاری با پساب شهری به مدت 13 و یا 23 سال) انتخاب شدند. هدایت آبی اشباع (Ks) به روش نفوذسنج مکشی اندازهگیری شد. آبیاری با پساب به مدت 13 سال مقدار Ks خاک را از 7 میلیمتر بر ساعت به سه برابر افزایش داده است در حالی که آبیاری 23 سال با پساب این مشخصه را بیشتر افزایش نداده است. بعد فرکتال بافت از طریق سه رابطه خطیشده جرم- زمان، جرم- قطر، و کرچنکو- ژانگ محاسبه و با جاگذاری در تابع انتقالی راولز- همکاران هدایت آبی اشباع برآورد شد. مقادیر برآورد شده بر پایه بعد فرکتال حاصل از روشهای جرم- قطر و کرچنکو- ژانگ تفاوت معنیداری با مقادیر اندازهگیری شده با نفوذسنج مکشی نداشت و قادر بود اثر کاربرد پساب را بر هدایت آبی اشباع منعکس سازد.