جستجو در مقالات منتشر شده


387 نتیجه برای بر

سیدفرهاد موسوی، احمد محمدزاده، احمد جلالیان، حسین صمدی بروجنی،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده

یکی از مشکلات اساسی ذخیره و بهره‌برداری از آبهای سطحی برای مصارف شرب، کنترل سیل،‌ برقابی و کشاورزی، مسئله رسوبگذاری در مخازن سدها و سر آمدن عمر مفید آنهاست. عمر مفید یک سد معادل مدت زمانی است که حدود 80 درصد حجم اولیه مخزن آن از رسوب پر شود. عمر مفید تابعی از مقدار رسوبات وارده، وزن مخصوص مواد رسوبی و بازده (راندمان) تله‌اندازی مخزن سد می‌باشد. بازده تله‌اندازی رسوب به خصوصیات ذرات رسوب، عمر مفید مخزن، شکل مخزن، روش بهره‌برداری از مخزن و نسبت ظرفیت ذخیره به میزان جریان ورودی بستگی دارد. هدف از این تحقیق، محاسبه بازده تله‌اندازی رسوب در تعدادی از سدهای خاکی کوچک و تعیین روابط حاکم بر عناصر مؤثر در آن در منطقه استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بدین منظور، تعداد 14 سد خاکی کوچک در اطراف شهرکرد و بروجن، با ارتفاع کمتر از 15 متر و ظرفیت کمتر از یک میلیون متر مکعب انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. چون هیچگونه اندازه‌گیری میزان رسوب وارده به این مخازن وجود نداشت، برای برآورد مقدار رسوب وارده به سدها از مدل تجربی MPSIAC استفاده شد. این مدل، 9 عامل مؤثر در فرسایش و رسوب‌دهی حوزه‌ها شامل زمین‌شناسی سطحی، خاک، آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین،‌ کاربری زمین، فرسایش سطحی و فرسایش رودخانه‌ای را در نظر می‌گیرد. عوامل نه‌گانه در حوزه بالا دست سدها بررسی شده و میزان رسوب وارده به مخازن در طی یک سال تخمین زده شده است. با نقشه‌برداری از مخازن سدها و مقایسه نقشه‌های حجم – ارتفاع اولیه و ثانویه، مقدار رسوب ته‌نشین شده در طی کل دوران بهره‌برداری از سدها به دست آمد. بازده تله‌اندازی رسوب در هر مخزن محاسبه شد. نتایج حاصل نشان می‌دهد بازده تله‌اندازی رسوب در سدهای مورد مطالعه از 4/10 تا 9/68 درصد متغیر است. منحنی‌های جدیدی برای پیش‌بینی تله‌اندازی رسوب در سدهای کوچک رسم شده است.
احمد ثباتی، ابوالحسن هاشمی دزفولی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده

رشد و عملکرد دانه ارقام جو آبی (والفجر، بینام و ریحانه) در 4 تاریخ کاشت (14 و 30 مهر و 23 و 29 آبان) در منطقه کرج مطالعه شد. تأثیر تاریخ کاشت، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنی‌دار بود. کاشتهای زود و دیر باعث افزایش خسارت سرما شد، اما در کاشتهای دیر خسارت شدیدتر بود. برآورد گردید که مناسب‌ترین زمان کاشت، در حدود 50 روز (600 درجه روز) پیش از یخبندان می‌باشد و بیشترین خسارت سرما در صورتی رخ می‌دهد که کاشت تا حدود 22 روز (230 درجه روز) قبل از یخبندان به تاخیر افتاده باشد و با تاخیر بیش از این در کاشت، از شدت خسارت کاسته می‌شود. بالاترین عملکرد دانه، در تاریخ کاشت دوم و در رقم ریحانه حاصل شد. رقم بینام عملکرد پایدار و نسبتاً بالایی به ویژه در تاریخ کاشتهای نامساعد داشت. در دو تاریخ کاشت نسبتاً مساعد (14 و 30 مهر)، وزن دانه با سرعت رشد خطی دانه و میزان ذخیره سازی و انتقال ذخیره‌ها همبستگی مثبت نشان داد. شاخص سطح برگ، نسبت سطح برگ، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول و دوام سطح برگ هر رقم در تاریخ کاشت دوم بالاتر بود. نسبت رشد پس از گلدهی به حداکثر ماده خشک کل همبستگی بالایی با شاخص برداشت داشت. رقم ریحانه از نظر مقاومت به خوابیدگی، شاخص برداشت، ذخیره سازی و انتقال مجدد و سرعت رشد خطی دانه، بالاترین رقم بود. به نظر می‌رسد در تاریخ کاشتهای مساعد، ارقام والفجر و بینام با محدودیت منبع یا اختلال در انتقال و رقم ریحانه با محدودیت مخزن روبرو بوده است.
ابوالفضل فرجی، آقا فخر میرلوحی،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده

به منظور بررسی اثر مقدار و نحوه تقسیط نیتروژن بر خصوصیات رویشی،‌ عملکرد و اجزا عملکرد برنج (رقم زاینده‌رود)، آزمایشی در سال 1375 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. چهار مقدار (60، 90، 120 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به صورت کود اوره) و چهار نحوه تقسیط [1- (1-0-0)، 2- ( 3/1-3/1 -3/1 )، 3- (0- 2/1- 2/1) و 4- (0- 3/1- 3/2)] با استفاده از طرح فاکتوریل در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در 3 تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. با افزایش مقدار کود، میانگین ارتفاع بوته‌ها، تعداد پنجه در واحد سطح و تعداد روز تا خوشه‌دهی و رسیدگی گیاه افزایش معنی‌داری پیدا کرد. با افزایش مقدار نیتروژن تا 120 کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه و تعداد خوشه در متر مربع زیاد شد، در حالی که مصرف 150 کیلوگرم نیتروژن سبب کاهش عملکرد دانه و تعداد خوشه گردید. اثر مقدار نیتروژن بر تعداد دانه در خوشه معنی‌دار نبود. با افزایش مقدار نیتروژن وزن هزار دانه از روند خاصی پیروی نکرد، در حالی که شاخص برداشت و درصد دانه‌های پر شده کاهش معنی‌داری یافت. همچنین درصد نیتروژن اندام هوایی در مرحله خوشه‌دهی و درصد نیتروژن خوشه‌ها در زمان برداشت با افزایش مقدار کود افزایش یافت. کاربرد کود پایه سبب افزایش معنی‌دار ارتفاع، تعداد پنجه در واحد سطح، وزن خشک اندام هوایی، عملکرد دانه و تعداد خوشه و کاهش معنی‌دار شاخص برداشت شد. تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه در اثر نحوه تقسیط کود از روند خاصی پیروی نکرد، در حالی که درصد نیتروژن گیاه با تاخیر مصرف کود افزایش یافت. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که حداکثر عملکرد دانه با مقدار 120 کیلوگرم نیتروژن و تقسیط ( 3/1- 3/1- 3/1) به دست آمد.
منصور زیبایی، غلامرضا سلطانی، احمدعلی کیخا،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده

میزان سطح زیر کشت و تولید ذرت در کشور و استان فارس با نرخ فزاینده‌ای در حال افزایش است. در این بررسی پیامد این افزایش بر الگوی کشت و درآمد کشاورزان، از طریق به‌کارگیری یک مدل برنامه‌ریزی ریسکی (موتاد) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان داد که برای تمام سطوح درآمد، الگوهای بهینه با ذرت نسبت به الگوهای بهینه بدون ذرت دارای واریانس کمتری می‌باشند. همچنین نتایج نشان داد که با وارد شدن ذرت به الگوی کشت، هر چند میزان مصرف آب و سطح زیر کشت بهره‌برداران نمونه هر دو افزایش یافته، اما به دلیل تغییر الگوی کشت، درصد افزایش مصرف آب کمتر از درصد افزایش سطح زیر کشت بوده است. از طریق تعیین ضریب ریسک گریزی برای کشاورزان مورد مطالعه، به تحلیل حساسیت الگوی کشت بهره‌برداران نماینده نسبت به تغییرات قیمت ذرت اقدام گردید. نتایج نشان داد که ذرت با گندم رابطه مکملی و با چغندر قند، پنبه، محصولات جالیزی، حبوبات و جو رابطه رقابتی دارد.
سیدفرهاد موسوی، بهروز مصطفی زاده، شکراله آبسالان،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده

این تحقیق برای دستیابی به عملکرد مدیریت فعلی آبیاری نواری در استان کهگیلویه و بویراحمد در مزارع گندم، یونجه و چغندر قند، در دو شهر بویراحمد و گچساران انجام گرفته است. مزارع آزمایشی شامل 5 مزرعه گندم، 8 مزرعه یونجه و 5 مزرعه چغندر قند بود که در مراحل مختلف رشد مورد آزمایش واقع شدند. این بررسی بر روی نوارهای مرسوم از نظر ابعاد، شیب و برای مدیریتهای رایج بین زارعین در اراضی مذکور انجام شد. روابط عوامل کمبود رطوبت مجاز، میزان کمبود رطوبت خاک قبل از آبیاری و عمق آب نفوذ یافته نشان داد که در اکثر موارد کم آبیاری و یا آبیاری تنشی انجام گرفته است. این نحوه آبیاری بر روی تأمین کمبود رطوبت مورد نیاز گیاهان تأثیر مثبت داشت. در آبیاریهای اول تا سوم مزارع، طیف بازده کاربرد آبیاری به ترتیب 8/40 تا 100، 2/52 تا 100 و 6/61 تا 100 درصد اندازه‌گیری شد. نمودارهای پیشروی، پسروی و پسروی ایده‌آل تأثیر شیب و طول نوار بر زمان قطع جریان ورودی و یکنواختی توزیع آب در نوار را نشان داد. رسم نیمرخ نفوذ آب به نوار میزان کم آبیاری را معین کرد. بررسی نتایج نشان داد که ضعف مدیریت آبیاری عمدتاً ناشی از سه عامل عدم آگاهی زارعین از وضعیت رطوبتی خاک و تشخیص زمان مناسب آبیاری، عدم تناسب میزان آب موجود یا استحصال شده با آب مورد نیاز برای سطوح زیر کشت و ضعف برنامه‌ریزی آبیاری می‌باشد که منجر به اتلاف آب و کاهش عملکرد آبیاری می‌گردد.
جهانگرد محمدی،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده

در این بررسی روش مناسبی جهت مطالعه تغییرات مکانی شوری خاک ارائه می‌گردد. بدین منظور اطلاعات حاصل از مطالعات تفضیلی اراضی منطقه رامهرمز خوزستان، که بر پایه روش مساحی آزاد استوار بوده، مورد استفاده قرار گرفت. بررسی تغییرات میزان شوری، با استفاده از حدود 600 نمونه، به فاصله تقریبی 500 متر و در سه عمق 50-0 و 100-50 و 100-150 سانتیمتری انجام شد. برای تعیین تغییرات مکانی شوری در اعماق مختلف خاک از واریوگرام، که یک تابع آماری مخصوص تجزیه و تحلیل ساختار مکانی متغیرهای جغرافیایی می‌باشد، استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که دامنه تأثیر واریوگرام‌های محاسبه شده در هر سه عمق تقریباً یکسان (13-12 کیلومتر) بوده،‌که چگونگی الگوی پراکنش جغرافیایی مواد مادری و واحدهای فیزیوگرافی در منطقه را نشان می‌دهد. به منظور تهیه نقشه شوری در اعماق مختلف خاک از روش آماری کریجینگ معمولی برای قطعات به ابعاد 500 × 500 متر در سطح منطقه مطالعاتی استفاده شد. مقایسه بین نقشه‌های شوری حاصل از کریجینگ و نقشه شوری حاصل از مساحی آزاد منطقه مطالعاتی با استفاده از داده‌های معیار صورت گرفت. نتایج نشان می‌دهد که شباهت کلی بین داده‌های معیار و نتایج کریجینگ حدود 40% بوده، در حالی که برای نقشه شوری حاصل از مساحی آزاد حدود 36% می‌باشد. علاوه بر آن، نتایج حاصله موید این نکته است که نقشه‌های مبتنی بر روش کریجینگ از قابلیت اعتماد بیشتری جهت تعیین موقعیت کلاس‌های شوری 0S و 1S برخوردار بوده (75%) و این در حالی است که قابلیت اعتماد نقشه شوری حاصل از مساحی آزاد برای نشان دادن این کلاس‌ها حدود 50% می‌باشد. نتایج حاصله موید این نکته است که می‌توان در کنار روشهای معمول تهیه نقشه‌های شوری خاک از روشهای آماری ارائه شده در نظریه ژئواستاتیستیک نیز بهره جست.
محمد لغوی، سعید بهنام،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده

در این تحقیق تأثیر سه محدوده از رطوبت خاک (12-10، 15-13 و 18-16 درصد بر مبنای وزن خشک) و سه عمق شخم (15، 20 و 25 سانتیمتر) بر مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز گاوآهن بشقابی سه خیش و همچنین بر میزان خرد شدن و برگردان شدن خاک، با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی، در یک خاک لوم رسی مورد بررسی قرار گرفت. تأثیر رطوبت خاک در محدوده مورد مطالعه بر کلیه معیارهای عملکردی فوق‌الذکر به استثنای میزان برگردان شدن خاک بسیار معنی‌دار بود، به طوری که میانگینهای مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز در طیف رطوبتی 15-13 درصد به حداقل رسید. تأثیر عمق شخم تنها بر مقاومت کششی و توان مالبندی معنی‌دار بود، به طوری که میانگینهای این دو پارامتر با افزایش عمق شخم به طور قابل توجهی فزونی یافت ولی مقاومت ویژه تنها روندی نزولی را نشان داد. به منظور تعیین شاخصی کمی که بیان کننده میزان خرد شدن خاک توسط ادوات خاک‌ورزی باشد، یک دستگاه مجموعه الکهای دوار قابل اتصال و حمل توسط تراکتور طراحی و ساخته شد. با استفاده از این دستگاه اندازه‌گیری قطر متوسط وزنی (MWD) کلوخه‌های حاصل از اجرای عملیات شخم در داخل مزرعه مقدور گردید. نتایج نشان داد در حالی که عمق شخم تأثیری بر MWD نداشت، تأثیر رطوبت خاک بسیار معنی‌دار بود، به طوری که درشت‌ترین کلوخه‌ها به هنگام انجام شخم در رطوبت 12-10 درصد تشکیل گردید. روند کاهش اندازه کلوخه‌ها با افزایش رطوبت خاک تا بالاترین سطح رطوبت مورد مطالعه (18-16 درصد) ادامه یافت و در این رطوبت کلوخه‌هایی با میانگین   8/33 میلیمتر تشکیل گردید که نسبت به طیف رطوبتی 12-10 درصد در حدود 72 درصد کاهش داشت. تأثیر عمق شخم و رطوبت خاک بر میزان برگردان شدن خاک توسط گاوآهن بشقابی معنی‌دار نبود. میانگین کلی درصد برگردان خاک در سطوح مختلف عمق شخم و رطوبت خاک در حدود 54 درصد بود که با گزارشهای سایر محققین مطابقت داشت.
سیدفرهاد موسوی، جعفر جمشیدنژاد عنبرانی، سیدسعید اسلامیان ، ناصر رستم،
جلد 3، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده

تخمین مقدار سیلابها، روشی برای جلوگیری از خسارات ناشی از وقوع آنها می‌باشد. این تخمین پایه و اساس طراحی انواع ابنیه هیدرولیکی، سرریز سدها، طرحهای آبخیزداری و کنترل و مهار سیلاب است. به وسیله روشهایی نظیر کریگر، جارویس – مایر، سیپرس کریک و استدلالی (منطقی) مقدار دبی حداکثر سیلاب محاسبه می‌شود. روش استدلالی – احتمالی نیز روش دیگری برای تخمین مقدار اوج سیلاب است که به صورت زیر بیان می‌شود:

Q(y) = F.C(y). I(tc,y).A

که در آن Q = حداکثر دبی سیلاب (متر مکعب بر ثانیه)، y = دوره برگشت (سال)، C = ضریب رواناب با دوره برگشتA ،  y= مساحت حوضه (کیلومتر مربع)، I = شدت بارندگی (میلیمتر بر ساعت) برای دوره برگشت معین و مدتی معادل زمان تمرکز حوضه و F = ضریب تبدیل واحدها که در صورت کاربرد واحدهای فوق برابر 278/0 می‌باشد. تخمین ضریب رواناب، (C(y، یکی از مشکلات این روش است. این ضریب تاکنون به طور تجربی تعیین شده و مقدار آن از جداولی که در مراجع مختلف وجود دارد به دست می‌آید. در تحقیق حاضر از برنامه کامپیوتری TR برای تجزیه و تحلیل آمار حداقل 10 سال 18 ایستگاه آبسنجی و 6 ایستگاه ثبات بارندگی استفاده شده است. این تحقیق در قسمتی از حوضه آبریز دریای مازندران (بخش مرکزی و شرقی حوضه آبریز شماره یک ایران)، در حوضه رودخانه‌هایی نظیر اترک، تجن، چالوس، سرداب‌رود، سیاه‌رود، گرگان‌رود، صفارود، کسیلیان، بابل‌رود و نکا انجام گردید. ضرایب رواناب با دوره برگشت 2، 5، 10، 25، 50 و 100 سال این زیر حوضه‌ها محاسبه و سپس منحنیهای هم ضریب رواناب در محدوده طول جغرافیایی 51 درجه و 13 دقیقه تا 55 درجه و 23 دقیقه و نیز عرض جغرافیایی 36 درجه و 32 دقیقه تا 37 درجه و 13 دقیقه با استفاده از نرم‌افزار سورفر رسم گردید. نتایج نشان داد که : 1) مقادیر ضرایب رواناب به دست آمده کمتر از مقادیر داده شده در جداول تجربی است، 2) با افزایش دوره برگشت، ضریب رواناب افزایش می‌یابد و 3) کاربرد مقادیر به دست آمده ضرایب رواناب در سه حوضه آبریز منطقه نشان داد که با استفاده از منحنیهای هم ضریب رواناب می‌توان دبی‌های حداکثر لحظه‌ای را با دقت بهتری تخمین زد.


ستار چاوشی بروجنی، سیدسعید اسلامیان،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

مطالعه تناوب سیلاب در مناطق خشک به دلیل تعداد کم ایستگاه‌های هیدرومتری، کمبود آمار و وجود داده‌های پراکنده ناشی از وقوع جریانهای نادر، بسیار مشکل می‌باشد. تحلیل منطقه‌ای سیلاب یکی از روشهای مناسب جهت غلبه بر چنین مشکلاتی می‌باشد. در این تحقیق یکی از روشهای تحلیل منطقه‌ای سیلاب به نام روش هیبرید مورد بررسی قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه شامل 17 حوضه همگن واقع در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری می‌باشد. نخست با استفاده از رگرسیون چندگانه بین دبی سیلاب با دوره‌های مختلف بازگشت، به عنوان عامل وابسته و خصوصیات فیزیکی و اقلیمی حوضه، به عنوان عوامل مستقل، مهم‌ترین عوامل فیزیکی و اقلیمی مرتبط با سیلاب که عبارت از سطح و ارتفاع متوسط حوضه بودند تعیین گردید. مدل‌های تناوب سیل هیبرید مرتبط با این دو عامل تعیین و با مدل‌های رگرسیون چندگانه در این منطقه مقایسه گردید. مقایسه مقادیر نسبی خطای مدل‌های هیبرید و رگرسیون نشان می‌دهد که در دوره‌های بازگشت کوتاه، دقت مدل هیبرید بیشتر از روش رگرسیون بوده ولی در دوره‌های بازگشت بالا، دقت مدل رگرسیون بیشتر از روش هیبرید می‌باشد.
بابک بحرینی نژاد، محمدرضا خواجه پور،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

تلفیق پهن‌برگ‌کشها و باریک‌برگ‌کشها برای کنترل علفهای هرز در گندم، تحت شرایط اصفهان مورد مطالعه قرار نگرفته است. بدین لحاظ، آزمایشی در سال زراعی 75-1374 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. در این مطالعه علف‌کشهای توفوردی + ام‌سی‌پی‌آ (یو46کمبی‌فلوئید6)، بروموکسینیل، متریبیوزین، دیکلوفوپ-متیل و ترالکوکسیدیم و تلفیق آنها به صورت 11 تیمار علف‌کش، همراه با شاهد وجین و شاهد علف هرز در قالب طرح آماری بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند.

 ناخنک و یولاف وحشی مهم‌ترین علفهای هرز مزرعه بودند. کنگر وحشی و پیچک صحرایی اهمیت کمتری داشتند. اثربخشی بروموکسینیل بر روی علفهای هرز پهن‌برگ یکساله بیشتر از توفوردی + ام‌سی‌پی‌آ بود، در حالی که توفوردی + ام‌سی‌پی‌آ اثربخشی بیشتری بر روی علفهای هرز چندساله داشت. تیمارهای دیکلوفوپ-متیل و تلفیق بروموکسینیل با ترالکوکسیدیم بیشترین اثربخشی را بر روی کنترل یولاف وحشی نشان دادند، هر چند که تفاوت معنی‌داری بین تیمارهای حاوی دیکلوفوپ-متیل و ترالکوکسیدیم از لحاظ کاهش تعداد و وزن خشک یولاف وحشی مشاهده نشد. بیشترین خسارت ظاهری بر گندم توسط متریبیوزین و کمترین خسارت توسط بروموکسینیل وارد شد. عملکرد دانه گندم تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. به هر حال، بالاترین عملکرد دانه گندم توسط تیمار تلفیق ترالکوکسیدیم با بروموکسینیل، که پایین‌ترین وزن خشک مجموع علفهای هرز را در مراحل سنبلچه انتهایی و سنبله‌دهی گندم داشت، به دست آمد. بر اساس نتایج حاصله، چنانچه علفهای هرز چندساله پهن‌برگ مسأله‌ساز نباشند، تلفیق بروموکسینیل با ترالکوکسیدیم جهت کنترل مجموع علفهای هرز مزرعه گندم، در شرایط مشابه با آزمایش حاضر، مناسب است. اما در صورت غالبیت علفهای هرز چندساله پهن‌برگ و یولاف وحشی در مزرعه، تلفیق توفوردی + ام‌سی‌پی‌آ با دیکلوفوپ-متیل جهت کنترل مجموع علفهای هرز مطلوب‌تر می‌باشد.


تیمور سهرابی، یوسفعلی خوش خواهش،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده

هدف از این تحقیق تعیین بازده کاربرد آب و بررسی علل پایین بودن و تعیین عوامل موثر در افزایش آن می‌باشد. در این تحقیق مزارع برنج بر اساس اقلیم، مشخصات خاک، اندازه مزرعه و مدیریت کشاورزان انتخاب شدند و با استفاده از اندازه‌گیریهای صحرایی، بازده کاربرد آب در شالیزارهای استان گیلان، که تحت پوشش شبکه‌های آبیاری مدرن و سنتی در سه منطقه فومن، رشت – مرکزی و لاهیجان می‌باشد، برآورد گردید. در مزارع انتخابی علاوه بر تعیین بازده کاربرد آب در طول فصل آبیاری، تاثیر اندازه مزرعه، دبی و مدیریت آبیاری در بازده مذکور نیز مورد توجه قرار گرفت. مزارع تحت بررسی دارای خاک سنگین بود و میزان نفوذ عمقی کمتر از سه میلیمتر در روز اندازه‌گیری شد. بازده کاربرد آب در دو حالت بدون استفاده مجدد از رواناب و با استفاده مجدد از رواناب بررسی گردید. در حالت اول متوسط بازده کاربرد آب در مناطق فومن، رشت و لاهیجان به ترتیب برابر 2/51، 0/49 و 4/49 درصد و مقادیر حداکثر آنها به ترتیب 6/52، 7/50 و 7/50 و حداقل مقدار آنها به ترتیب 7/49، 3/47 و 0/48 درصد به دست آمد. در حالت دوم متوسط بازده کاربرد آب در مناطق فوق به ترتیب برابر 4/73، 3/73 و 4/72 درصد و مقادیر حداکثر به ترتیب 3/74، 3/74 و 2/73 درصد و حداقل مقدار آنها به ترتیب 4/72، 1/72 و 5/71 درصد به دست آمد. نسبت پایاب در مناطق سه گانه فوق به ترتیب 30، 33 و 31 درصد برآورد شد. در طول دوره رشد برنج (از نشاکاری تا برداشت) مقدار آب آبیاری متوسط برای منطقه 1130 میلیمتر (11300m3/ha ) و مقدار تبخیر و تعرق برنج به طور متوسط 561 میلیمتر به دست آمد.
مسعود کاوسی، محمود کلباسی،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده

استان گیلان از عمده‌ترین مناطق تولید برنج در سطح کشور است که استفاده از ارقام پرمحصول برنج در آن هر روز رونق بیشتری می‌یابد. با این وجود مطالعات اندکی در مورد وضعیت پتاسیم در مزارع برنج آن صورت گرفته و حتی تاکنون عصاره‌گیر مناسبی برای استخراج پتاسیم قابل جذب معرفی نگردیده است. لذا این تحقیق با هدف ارزیابی 15 روش عصاره‌گیری به منظور تعیین عصاره‌گیر یا عصاره‌گیرهای مناسب جهت تعیین پتاسیم قابل دسترسی خاک و سطح بحرانی پتاسیم برای برنج رقم سپیدرود در تعدادی از خاکهای استان گیلان به اجرا درآمد. این آزمایش در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی و به صورت فاکتوریل شامل 23 نمونه خاک و دو سطح صفر و 300 میلیگرم پتاسیم در کیلوگرم خاک انجام گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از کود پتاسیم در اکثر خاکها باعث افزایش عملکرد دانه، کاه و غلظت پتاسیم در گیاه و نیز افزایش جذب پتاسیم توسط گیاه شده است. بررسی روابط همبستگی گویای این حقیقت بود که روشهای عصاره‌گیری با استات منیزیوم، اسید سولفوریک، مورگان و کلرید کلسیم یک صدم مولار همبستگی بالایی با غلظت پتاسیم در کاه (به ترتیب 83/0، 78/0، 8/0 و 78/0) و غلظت پتاسیم در کل گیاه (به ترتیب 79/0، 76/0، 75/0 و 73/0) داشته است. همچنین ضریب همبستگی بین روشهای مذکور و مقدار جذب پتاسیم توسط کاه برنج (به ترتیب 83/0، 82/0، 78/0 و 76/0) و پتاسیم جذب شده توسط کل گیاه (به ترتیب 79/0، 83/0، 74/0 و 71/0) نیز بالا بوده که نشان می‌دهد این روشها مناسب می‌باشند. سطح بحرانی پتاسیم در روشهای مختلف عصاره‌گیری متفاوت بود. سطح بحرانی پتاسیم برای 90 درصد عملکرد نسبی دانه با روش استات منیزیوم 38، روش مورگان 74، روش کلووانا 72، روش تگزاس 160، اسید سولفوریک 111، روش کلرید کلسیم یک صدم مولار 36، روش استات آمونیوم بدون غرقاب 112 و روش استات آمونیوم پس از دو هفته غرقاب 100 میلیگرم در کیلوگرم خاک بود. تقریباً 75 درصد خاکها از نظر پتاسیم قابل استفاده برای گیاه پایین‌تر از سطح بحرانی بوده‌اند.
عباس عبدشاهی، غلامرضا سلطانی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

درجه موفقیت طرح‌های اقتصادی - اجتماعی، به سطح آگاهی برنامه‌ریزان از نحوه برخورد افراد با ریسک بستگی دارد. چون کشاورزی فعالیتی ریسکی است، بنابراین آگاهی از رفتار ریسکی کشاورزان در هر منطقه امری ضروری است. این مطالعه به بررسی رفتار ریسک‌گریزی زارعین در منطقه همایجان، از توابع شهرستان سپیدان در استان فارس، پرداخته است. آمار و اطلاعات مقطعی مورد نیاز از طریق پرسش‌نامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان، و اطلاعات سری زمانی از سازمان کشاورزی استان فارس جمع‌آوری شده است. برای بررسی رفتار ریسکی زارعین در منطقه مورد مطالعه، از سه روش قاعده “اول اطمینان”، تابع تولید تصادفی یافته و مدل برنامه‌ریزی ریسکی تارگت موتاد استفاده شده است.

نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که کشاورزان منطقه مورد مطالعه، در تولید محصول ریسک‌گریزند، اما در مصرف نهاده‌های نوین دارای ریسک‌گریزی پایین هستند. علایم متغیرهای تابع تولید تصادفی تعمیم یافته، نشان داد که مصرف نهاده‌های نوین باعث کاهش ریسک می‌شود. مدل برنامه‌ریزی ریسکی تارگت موتاد نیز ریسک‌گریزی زارعین در تولید محصول را تأیید کرد، به طوری که با افزایش ریسک، محصولاتی مثل گندم، که از ثبات نسبی قیمت یا عملکرد برخوردار است، وارد الگو شده، و محصولاتی مثل پیاز، که نوسان قیمت و عملکرد بالایی دارند، از الگو حذف می‌گردند.


خشنود نوراللهی، ‌ماهرخ فلاحتی رستگار، بهروز جعفرپور،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

تعداد 400 جدایه قارچ .Ascochyta rabiei (Pass.) Lab از مزارع آلوده نخود کشور، از قبیل منطقه دریاچه زریوار مریوان در استان کردستان، شبستر و خسروشهر در استان آذربایجان شرقی، سرو، بوکان و شاهین‌دژ در استان آذربایجان غربی، مشهد و ایلام جمع‌آوری شد.

 این جدایه‌ها از نظر خصوصیات رشد کلنی و اسپورزایی روی محیط کشت و قدرت بیماری‌زایی تفاوت کمی نشان دادند، و بر اساس منطقه جمع‌آوری به 17 گروه، و نهایتاً بر اساس خصوصیات مورفولوژی کلنی‌ها روی محیط‌های کشت مختلف به 11 گروه تقسیم شدند. جدایه شماره 16 از مشهد بیش‌ترین و جدایه شماره یک از استان کردستان کم‌ترین میزان رشد را داشت. یک جدایه از هر گروه به عنوان نماینده انتخاب شد و بیماری‌زایی آنها مورد آزمایش قرار گرفت. در این طرح نوع واکنش 11 جدایه رقم افتراقی و یک رقم محلی (جم) بررسی گردید، و بر اساس عکس‌العمل ارقام شاخص مطابق روش ایکاردا (ICARDA) دو نژاد فیزیولوژیک شماره چهار و شماره شش تشخیص داده شد.


احمد ارزانی،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده

آگاهی از اثر فاصله ردیف کاشت و مقادیر مختلف بذر برای تولید دومنظوره علوفه و بذر، در بهره‌برداری بهینه زراعی گیاه علوفه‌ای بقوله یکساله امری ضروری است. در مطالعه حاضر، تاثیر فواصل مختلف ردیف و مقدار بذر بر عملکرد علوفه و بذر شبدر برسیم (.Trifolium alexandrinum L)، در طی دو سال زراعی در منطقه اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در یک طرح کرت‌های خرد شده، و در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار، که در آن چهار فاصله ردیف به عنوان کرت‌های اصلی و پنج میزان بذر به عنوان کرت‌های فرعی بود، اجرا شد.

نتایج تجزیه واریانس ترکیبی داده‌ها در طی دو سال نشان داد که فاصله کاشت و میزان بذر، ارتفاع، وزن هزار دانه و شاخص برداشت تاثیر معنی‌داری دارند. اثر سال و هیچ یک از اثرهای متقابل دو و سه عامله بر عملکرد بذر معنی‌دار نبود، در حالی که اثرهای متقابل فاصله ردیف × میزان بذر و سال × میزان بذر بر عملکرد علوفه معنی‌دار بودند. مقایسه میانگین‌ها نشان داد که فاصله ردیف‌های 30 و 45 سانتی‌متر به ترتیب با تولید 2/3912 و 3900 کیلوگرم ماده خشک در هکتار، و تیمارهای 45 و 60 سانتی‌متر با تولید 4/1045 و 3/1093 کیلوگرم دانه در هکتار به عنوان بهترین تیمارهای اصلی این آزمایش شناخته شدند. کاشت مقدار 24 و 20 کیلوگرم بذر در هکتار با میانگین‌های تولیدی 7/1244 و 1223 کیلوگرم دانه در هکتار، به ترتیب بیشترین عملکرد بذر را داشتند. کاشت 16 کیلوگرم بذر در هکتار با تولید میانگین عملکرد ماده خشک 5/3837 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد علوفه را در سال اول، و کاشت 20 کیلوگرم بذر با تولید 3/3875 کیلوگرم بیشترین عملکرد علوفه را در سال دوم ایجاد نمود. با توجه به تولید دومنظوره علوفه و بذر شبدر برسیم، مقدار 20 کیلوگرم بذر در هکتار با فاصله کاشت 45 سانتی‌متر، در شرایط محیطی مشابه این آزمایش قابل توصیه می‌باشد.


عباسعلی ولی، مهدی بصیری،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده

سطح وسیعی از مراتع ایران دارای پوشش درمنه است، که مورد بهره‌برداری نیز قرار می‌گیرد. تعیین میزان بهره‌برداری از پوشش درمنه‌زار در مدیریت صحیح بهره‌برداری ضروری است. انتخاب روش مناسبی که دقت قابل قبول و سرعت لازم را داشته باشد، مورد نیاز مرتع‌داران است. روش‌های تعیین درصد بهره‌برداری متداول برای گیاهان چوبی و بوته‌ها عبارت است از: قطع و توزین، واحد مرجع، تخمین چشمی، طول سرشاخه، قطر سرشاخه و شاخص تولید. این روش‌ها در مرتع قشلاقی چاره‌لر جرقویه، در فاصله 250 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان انجام شد. در بین این روش‌ها، روش قطع و توزین دقیق‌ترین روش است، ولی به دلیل زمان‌بر بودن، مشکل است. در این تحقیق به کمک آزمون آماری تی‌تست میانگین روش‌های ذکر شده با روش قطع و توزین مقایسه گردید.

نتایج نشان داد که میانگین‌های روش‌های واحد مرجع، طول سرشاخه و قطر سرشاخه با میانگین روش قطع و توزین اختلاف معنی‌داری ندارند. پس از مقایسه سرعت آنها، روش واحد مرجع به خاطر سرعت زیادتر، انتخاب و برای درمنه‌زارها معرفی گردید.


محمد زمان ‌نوری دلاور، احمد ارزانی،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده

تحقیق حاضر، به منظور ارزیابی واکنش 18 رقم برنج (.Oryza sativa L) مشتمل بر 15 رقم برنج ایرانی و سه رقم خارجی، برای کالوس‌زایی و باززایی گیاهچه از کالوس با کشت جنین نارس نسبت به سه محیط کشت MS، LS و 6N اجرا گردید. میزان کالوس‌دهی با استفاده از صفات قطر کالوس، وزن تر و وزن خشک مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس با انتقال کالوس‌های تولیدی از سه محیط کشت ذکر شده به محیط کشت باززایی (MSR) ، و از طریق سنجش درصد گیاهچه‌های تولید شده از کالوس‌ها، میزان باززایی اندازه‌گیری گردید.

نتایج نشان داد که تفاوت معنی‌داری هم از لحاظ کالوس‌زایی و هم باززایی بین ارقام وجود دارد (01/0>P). در مرحله کالوس‌زایی، از نظر قطر کالوس، ارقام نعمت و چرام-2 به ترتیب با متوسط قطر 83/4 و 6/4 میلی‌متر به عنوان ژنوتیپ‌های برتر شناخته شدند. از نظر وزن تر کالوس ارقام نعمت، چرام-2 تا سپیدرود، طارم محلی و لاین‌های خارجی 33IRCTN91 و 30-IRFAON به طور معنی‌داری بهتر از سایرین بودند. ارقام نعمت، زاینده‌رود و لاین 33IRCTN91 بالاترین درصد محتویات آبی را داشتند. از نظر باززایی، لاین 33IRCTN91 و ارقام عنبربو محلی، نعمت، چرام-2 و طارم محلی بیشترین میزان باززایی گیاهچه از کالوس را دارا بودند. از هر دو جنبه کالوس‌زایی و باززایی بین محیط‌های کشت تفاوت معنی‌دار وجود داشت.

 بدین ترتیب که از لحاظ قطر کالوس، وزن تر، و میزان باززایی، محیط‌های کشت MS و N6 با یکدیگر تفاوت معنی‌داری نداشتند، ولی نسبت به محیط کشت LS، به طور معنی‌داری برتر بودند( 01/0>P )کالوس‌هایی که در محیط کشت MS رشد یافتند، بیشترین و در محیط کشت LS، کمترین درصد آب را داشتند. محیط کشت MS و N6 برای کشت این ویترو جنین نارس برنج مناسب تشخیص داده شد، و از بین ارقام مورد مطالعه، ارقام نعمت و چرام-2 به عنوان ارقام برتراز لحاظ کالوس‌دهی و میزان بازززایی گیاهچه شناخته شدند. هم‌چنین، برنج‌های ژاپونیکای مورد مطالعه در زمره بهترین ارقام از نظر میزان باززایی گیاهچه بودند. مطالعه روابط هم‌بستگی بین صفات نشان داد که بین صفت کالوس‌زایی و باززایی گیاهچه، هم‌بستگی معنی‌داری وجود ندارد، و این دو صفت مستقل از هم عمل می‌کنند.


لاله مشرف بروجنی، جواد کرامت،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده

محدودیت مصرف رنگ‌های قرمز مصنوعی در مواد غذایی، سبب توجه بیشتر به تولید رنگ‌های طبیعی به عنوان افزودنی‌های مجاز گردیده است. یکی از منابع مهم تولید این گونه رنگ‌ها چغندر قرمز (.Beta vulgaris L) است، که رنگ حاصل از آن به صورت پودر یا کنسانتره در فراورده‌های غذایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این تحقیق نمونه‌های چغندر قرمز پس از عملیات آماده‌سازی، آنزیم‌بری شد، عصاره آن پس از صاف کردن و تنظیم pH از ستون رزین آمبرلیت 7-XAD عبور داده شد و محلول رنگ به کمک الکل اسیدی استخراج گردید. پس از تبخیر حلال توسط دستگاه خشک‌کن تصعیدی، رنگ جامد به صورت پودر تولید شد. سپس ویژگی‌های رنگ تولیدی شامل خاکستر، قند، طول موج حداکثر جذب، میزان خلوص و پایداری رنگ تحت شرایط مختلف هم‌چون pH، دما و نور تعیین گردید. در مرحله بعد کاربرد رنگ تولیدی درمحصولات سرد مثل بستنی و شربت یخ‌زده مورد بررسی قرارگرفت. به منظور مقایسه کیفیت این رنگ با رنگ‌های مجاز مصنوعی، محصولاتی با استفاده از رنگ طبیعی حاصل، و رنگ مصنوعی کارموییزین ساخته شده در سطح آزمایشگاه، تولید شد و آزمایش‌های حسی بر روی آنها انجام گرفت.

نتایج نشان داد که رنگ تولیدی بتاسیانین خالص بوده و در دمای چهار درجه سانتی‌گراد، در تاریکی و pH برابر پنج بیشترین پایداری را دارد. هم‌چنین، محصولات تولیدی با رنگ طبیعی از مطلوبیت بیشتری برخوردار بودند. از هر کیلوگرم چغندر قرمز 7/2 گرم پودر رنگ تولید شد. سهم هزینه رنگ در مواد مصرفی تولید فراورده‌های یاد شده بسیار اندک، و هزینه رنگ در تولید بستنی کمتر از یک درصد کل هزینه‌های مواد مصرفی بود.


محمود شیوازاد، علی رضا صیداوی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

به منظور بررسی امکان رشد جبرانی با تغییر تراکم مواد مغذی جیره در جوجه‌های گوشتی ماده آمیخته آرین، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از جیره‌های استاندارد و رقیق طراحی و اجرا شد. در این تحقیق منظور از جیره استاندارد، جیره بیان شده در دفترچه راهنمای مدیریت پرورش جوجه‌های آمیخته گوشتی آرین، توصیه شده به وسیله شرکت سهامی طیور کشور بود. جیره رقیق هم جیره‌ای بود که بر حسب شرایط کشور در مرغداری‌های ایران تهیه و مصرف می‌گردد. ولی در هر دو جیره نسبت انرژی قابل سوخت و ساز به مواد مغذی ثابت نگهداشته شده بود. جوجه‌ها در هفت تیمار مورد بررسی، به ترتیب در دوران آغازین، رشد و پایانی از جیره‌های استاندارد و استاندارد و استاندارد، استاندارد و رقیق و رقیق، رقیق و استاندارد و رقیق، رقیق و رقیق و استاندارد، رقیق و استاندارد و استاندارد، رقیق و رقیق و رقیق، و بالاخره استاندارد و استاندارد و رقیق استفاده کردند. هر تیمار دارای سه تکرار، و هر تکرار شامل 30 قطعه جوجه بود. آزمایش در فصل پاییز، روی بستر، با استفاده از 630 قطعه جوجه ماده آمیخته گوشتی آرین به مدت هشت هفته انجام شد. در این آزمایش مشخص شد در تیمارهایی که پس از اعمال جیره رقیق در دوره آغازین، از جیره‌های استاندارد در دوران رشد و پایانی استفاده نمودند، افزایش وزن جوجه‌ها کاهش معنی‌داری نسبت به دیگر تیمارها نداشت. اما میزان مصرف خوراک به طور معنی‌داری کمتر از تیمارهای دیگر بوده و بازده خوراک بهتری نیز داشتند. در این تیمارها درصد تلفات به طور معنی‌داری در سطح پایین‌تری قرار داشت، و شاخص تولید بهتر از دیگر تیمارها بود. ویژگی‌های لاشه، شامل درصد امعا و احشا، و نیز چربی شکمی تفاوت معنی‌داری نشان نداد. ولی هزینه خوراک به ازای تولید هر کیلو مرغ زنده در تیمار حاوی جیره‌های رقیق، در هر سه مرحله پرورش جوجه‌های گوشتی، کمتر از سایر تیمارها بود.
مصطفی طالبی اسفندارانی، محمدعلی ادریس، رحیم عبادی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

این پژوهش به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی چند صفت مهم اقتصادی در کرم ابریشم، در شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران، شعبه نطنز انجام پذیرفت. در هر نژاد 9 تلاقی بر اساس آمیزش‌های جفتی ساده انجام، و پس از پرورش در شرایط استاندارد، صفات مورد نظر در 30 نتاج از هر تلاقی اندازه‌گیری شد.

 ضرایب وراثت‌پذیری با استفاده از داده‌های مربوط به نتاج تنی برای صفات وزن یک پیله، وزن قشر ابریشمی، وزن شفیره، و درصد قشر ابریشمی به ترتیب 123/0 ±209/0، 129/0 ±228/0، 109/0± 174/0 و 042/0± 044/0، و در نژاد چینی به ترتیب 118/0± 196/0، 13/0± 234/0، 103/0± 159/0 و صفر برآورد گردید. هم‌بستگی فنوتیپی و ژنتیکی بین وزن یک پیله و وزن قشر ابریشمی به ترتیب 645/0 و 957/0، بین وزن یک پیله و وزن شفیره به ترتیب 962/0 و 982/0، بین وزن یک پیله و درصد قشر ابریشمی و ترتیب 351/0- و 123/0، بین وزن قشر ابریشمی و وزن شفیره به ترتیب 496/0 و 871/0 بین وزن قشر ابریشمی و درصد قشر ابریشمی، به ترتیب 265/0 و 457/0 و بین شفیره و درصد قشر ابریشمی به ترتیب 446/0- و 169/0 برآورد گردید. وراثت‌پذیری صفات وزن یک پیله و وزن قشر ابریشمی نشان می‌دهد که با گزینش افراد برتر در این صفات احتمالاً پیشرفت ژنتیکی مناسبی حاصل خواهد شد. با توجه به ضرایب هم‌بستگی به دست آمده میان صفات اقتصادی پیله، گزینش بر پایه وزن قشر ابریشمی، به دلیل هم‌بستگی ژنتیکی مثبت با دو صفت مهم یعنی وزن یک پیله و درصد قشر ابریشمی، نتیجه مطلوب‌تری خواهد داشت.



صفحه 1 از 20    
اولین
قبلی
1
...
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb