51 نتیجه برای بز
رضا امین پور، سیدفرهاد موسوی،
جلد 1، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
زیره سبز یکی از گیاهان داروئی ارزشمند است که در مناطق خشک و نیمه خشک ایران کشت میشود و تحقیقات چندانی در رابطه با جنبههای مختلف به زراعی آن صورت نگرفته است. برای تعیین اثرات دفعات آبیاری بر مراحل نمو، عملکرد و اجزاء عملکرد دانه زیره سبز، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی 73-1372 در مزرعه تحقیقاتی – آموزشی شرودان از توابع فلاورجان انجام شد.تیمارهای آبیاری عبارت بودند از: 1 I - آبیاری پس از کاشت، 2 I- آبیاری پس از کاشت و در موقع استقرار کامل گیاه، 3 I -آبیاری پس از کاشت، در موقع استقرار کامل گیاه و در مرحله آغاز گردهافشانی و 4 I- آبیاری پس از کاشت، در زمان استقرار کامل گیاه، در مرحله آغاز گردهافشانی و در مرحله شروع پر شدن دانه. از بررسی زمان وقوع مراحل نمو این گیاه در تیمارهای مختلف چنین نتیجهگیری شد که زمان سبز شدن تا گردهافشاتی تحت تأثیر دفعات آبیاری نمیباشد، ولی فاصله زمانی گردهافشانی تا آغاز دانهبندی، در تیمارهای 1 I و 2 I که آب کمتری را دریافت نمودند، حدود 5 روز کوتاهتر از تیمارهای دیگر بوده و فاصله زمانی گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک در تیمار 4 12 ، I روز و در تیمار 3 5 ،Iروز بیشتر از دو تیمار دیگر گردید. عملکرد دانه زیره در تیمارهای 1 I و 2 I حدود 60 درصد تیمار 4 I بوده و تفاوت معنیداری بین تیمارهای 3 I و 4 I حاصل نگردید. عملکرد دانه در تیمارهای3 I و 4 I به ترتیب حدود 1742 و 1800 کیلوگرم در هکتار شد. تعداد چتر در گیاه که مهمترین جزء عملکرد دانه بود در تیمارهای 3 I و4 I بیشتر از دو تیمار دیگر شد و برعکس تعداد دانه در چتر و وزن هزار دانه کمتر از تیمارهای1 I و 2 I گردید.
رضا جمشیدیان، محمدرضا خواجه پور،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
روشهای خاکورزی از طریق تغییر در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بر استقرار، رشد و عملکرد گیاه تأثیر میگذارند. این اثرات در کشت مضاعف گندم – ماش در اصفهان مورد مطالعه قرار نگرفته است. بدین لحاظ اثرات روشهای مختلف خاکورزی بر خصوصیات فیزیک و شیمیایی خاک و استقرار ماش (لاین آزمایشی 16-61-1)، در سال 1375 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. دو تیمار حفظ و سوزاندن بقایا با چهار روش خاکورزی شامل خاکورزی با گاوآهن برگرداندار، دیسک، خیشچی و عدم خاکورزی با استفاده از طرح بلوکهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار ارزیابی شد. جرم مخصوص ظاهری و فروپذیری اعماق مختلف خاک در مرحله سبز شدن تحت تأثیر بقایای گیاهی واقع نشد. اما حفظ بقایا سبب کاهش جرم مخصوص ظاهری خاک در عمق 15-0 سانتیمتر و افزایش فروپذیری خاک در عمق 15-3 سانتیمتر در مرحله گلدهی گردید. با سوزاندن بقایای گیاهی، مقدار ازت، فسفر و پتاسیم خاک در عمق 15-0 سانتیمتر در مرحله سبز شدن افزایش یافت، اما معدنی شدن عناصر غذایی آلی موجود در بقایای گیاهی سبب شد تا مقدار ازت، فسفر و پتاسیم خاک در عمق 15-0 سانتیمتر در مرحله گلدهی، در تیمار حفظ بقایا بیشتر گردد. سرعت و ضریب سبز شدن بذرها، در تیمار حفظ بقایا به طور معنیداری پایینتر بود. تیمار گاوآهن برگرداندار، در مراحل سبز شدن و گلدهی حداقل جرم مخصوص ظاهری خاک در عمق 30-0 سانتیمتر و حداکثر فروپذیری خاک در عمق 21-3 سانتیمتر را داشت. همچنین کمترین مقدار ازت، فسفر و پتاسیم خاک در عمق 15-0 سانتیمتر در مراحل سبز شدن و گلدهی، در تیمار اخیر به دست آمد. سرعت و ضریب سبز شدن گیاهچهها در تیمار عدم خاکورزی به شدت کاهش نشان داد. بر اساس نتایج حاصله و با توجه به تأمین اهداف کشاورزی پایدار، استفاده از دیسک تحت شرایط حفظ بقایا، ممکن است مطلوبتر از بقیه روشهای خاکورزی تحت شرایط مشابه با آزمایش حاضر باشد.
رحیم عبادی، رضا جعفری، فرامرز مجد، غلامحسین طهماسبی، حمیدرضا ذوالفقاری،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
کنترل شبپره بزرگ موم توسط روش نرسترونی با استفاده از پرتو گاما، و روش شیمیایی بررسی و مقایسه گردید. به منظور تعیین دوز مناسب پرتو گاما در سترون نمودن شفیرههای نر شبپره بزرگ موم، آزمایشی در چارچوب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار صفر، 250، 300، 350 و 400 گری) در سه تکرار انجام شد. بررسی نتایج مشخص نمود که بهترین دوز سترون کننده، دوز 350 گری پرتو گاما میباشد. برای مشخص نمودن نسبت رهاسازی نرهای سترون به نرهای سالم در برابر تعداد مساوی از حشرات ماده طبیعی، آزمایشی در چارچوب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار (1:1:1؛ 1:1:2؛ 1:1:3؛ 1:1:4؛ 1:1:5) در سه تکرار انجام گرفت.
نتایج به دست آمده نشان داد چنانچه نسبت رهاسازی نرهای سترون در جمعیتهای سالم 1:1:4 باشد، نتیجه مطلوب حاصل میگردد. به منظور بررسی امکان بکرزایی این حشره، طرح آزمایشی کامل تصادفی با دو تیمار (مادههای باکره و مادههای جفتگیری نموده)، در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که حشره ماده توانایی بکرزایی ندارد. بـرای مقایـسه عملکرد روش کـنترل نـرسترونی بـا روش شیمیایـی، آزمایشی بـا سه تیـمار و سه تـکرار در انبـارهای موم بـه ابعاد 100×115×176 سانتیمتر، که هر کدام حاوی 20 شان سیاه رنگ در یک کندوی دوطبقه و عاری از هر گونه آلودگی بود، انجام گردید.
تیمارهای آزمایشی شامل کنترل به روش نرسترونی، شیمیایی و بدون کنترل بود. برای کنترل شیمیایی، به ازای هر متر مکعب فضا یک قرص سه گرمی فستوکسین 56%، و برای تیمار نرسترونی به نسبت رهاسازی (1:1:4) در هر انبار، 134 نرسترون، 33 نر سالم و 33 ماده سالم استفاده شد. پس از بررسی میزان کنترل در روشهای مختلف، مشخص شد که به احتمال 95% بین کنترل شیمیایی و کنترل ژنتیکی (نرسترونی) این آفت تفاوتی وجود ندارد.
قدرت الله سعیدی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
بزرک (.Linum usitatissimum L) گیاهی است دانه روغنی با سازگاری گسترده، که روغن ژنوتیپهای معمولی آن به لحاظ ترکیب خاص اسیدهای چرب مصارف صنعتی دارد. روغن ژنوتیپهای جدید حاصل از جهشزایی، از نظر ترکب اسیدهای چرب مانند روغن آفتابگردان بوده و میتواند به مصارف خوراکی برسد. این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ویژگیهای زراعی و پتانسیل تولید ژنوتیپهای با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی بزرک در منطقه اصفهان انجام گردید. در این پژوهش، به منظور ارزیابی ژنوتیپها از طرح آماری ارزیابی مقدماتی آگمنت استفاده شد.
نتایج نشان داد که میانگین شمار گیاهچه در متر مربع، در ژنوتیپهای با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی به ترتیب 178 و 367، و دارای ضریب تغییرات 70 و 10 درصد بود. طول دوره رشد ژنوتیپها نیز متنوع و در دو گروه با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی به ترتیب 89-116 و 89-128 روز بود. ارتفاع گیاه در ژنوتیپهای با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی به ترتیب بین 57 تا 86 و 49 تا 73 سانتیمتر نوسان داشت. عملکرد دانه نیز تنوع چشمگیری نشان داد، به طوری که ژنوتیپهای با کیفیت روغن خوراکی دارای عملکرد دانه 429-2651 کیلوگرم در هکتار و ضریب تغییرات 35 درصد، و ژنوتیپهای با کیفیت روغن صنعتی دارای عملکرد 779-2389 کیلوگرم و ضریب تغییرات 25 درصد بودند. در این بررسی عملکرد دانه در گیاه همبستگی زیاد و مثبت با شمار انشعابات پایهای (**77/0=r) و شمار کپسول در گیاه (**93/0=r)، ولی همبستگی زیاد و منفی با شمار گیاه در واحد سطح (**66/0-=r) نشان داد. بر پایه نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون، شمار کپسول در گیاه، شمار بذر در کپسول و وزن دانه به ترتیب مهمترین اجزای عملکرد دانه در گیاه شناخته شدند (96/0=R2)، ولی شمار کپسول در گیاه به تنهایی بیشترین سهم را در تعیین عملکرد دانه داشت (87/0=R2).
قدرت الله سعیدی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
بزرک (Linum usitatissimum L) با کیفیت روغن خوراکی میتواند به عنوان یک محصول دانه روغنی در منطقه اصفهان کشت گردد. برای حصول عملکرد مطلوب و تولید موفق این گیاه، تاریخ کاشت از اهمیت ویژهای برخوردار است. این آزمایش به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و ژنوتیپ بر عملکرد، اجزای عملکرد و دوره رسیدگی در بزرک با کیفیت روغن خوراکی در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1379 انجام شد. در این بررسی از طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار، و به صورت کرتهای خرد شده استفاده گردید. تاریخ کاشت به عنوان فاکتور اصلی دارای هفت سطح (26 مهر، 25 آبان، 25 اسفند، 25 فروردین، 25 اردیبهشت، 24 خرداد و 25 تیر) و ژنوتیپ به عنوان فاکتور فرعی شامل چهار لاین اصلاحی بزرک با کیفیت روغن خوراکی بود. شمار کپسول در بوته، شمار دانه در کپسول، وزن صد دانه و عملکرد دانه برای همه ژنوتیپها در تاریخ کاشت اول (26 مهر) بیشترین بود. میانگین عملکرد دانه در نخستین تاریخ کاشت تقریباً دو و سه برابر عملکرد دانه در تاریخهای کاشت دوم و سوم، و تقریباً هشت برابر آن در سه تاریخ کاشت آخر بود. در تاریخ کاشت دوم نیز به خاطر پایین بودن دما بذرها به طور کلی سبز نشدند. عملکرد دانه و دوره رسیدگی به طور معنیدار تحت تأثیر متقابل ژنوتیپ و تاریخ کاشت قرار گرفت. به طور کلی، تأخیر در کاشت با کاهش میزان سبز شدن، شمار روز تا رسیدگی، عملکرد دانه و اجزای آن در تمام ژنوتیپها همراه بود، ولی تاریخ کاشت آخر موجب افزایش شمار روزهای تا رسیدگی و شمار دانه در کپسول گردید. نتایج تجزیه رگرسیون نشان داد که وزن دانه، شمار دانه در کپسول و شمار گیاهچه در متر مربع، به ترتیب مهمترین اجزای سهیم در ایجاد تغییرات عملکرد دانه بودند. ولی شمار کپسول در بوته و شمار دانه در کپسول به ترتیب بیشترین نقش را در ایجاد تنوع عملکرد دانه در بوته داشتند.
زهرا عباسی، قدرتاله سعیدی، آقافخر میرلوحی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
بزرک از گیاهان دانه روغنی با سازگاری وسیع است، که در بیشتر مناطق جهان کشت میشود. روغن بزرک معمولی به لحاظ میزان زیاد اسید چرب لینولنیک (50%<)، به عنوان روغن خشک شونده در صنعت به کار میرود. ژنوتیپهای جدید حاصل از پروژههای جهشزایی دارای اسید لینولنیک بسیار کمی (2% >) بوده و میتوانند به مصارف خوراکی برسند. رنگ زرد بذر به عنوان یک نشانه ظاهری برای ژنوتیپهای با کیفیت روغن خوراکی، در جدا کردن آنها از ژنوتیپهای معمولی با کیفیت روغن صنعتی، که عموماً دارای رنگ بذر قهوهای میباشند، مورد توجه است. در این پژوهش لاینهای مختلف با ترکیب کامل دو رنگ بذر (زرد و قهوهای) و دو میزان اسید لینولنیک (زیاد و کم)، در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی، برای صفات زراعی، به ویژه عملکرد دانه و اجزای آن، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1379 ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که لاینهای با میزان زیاد اسید لینولنیک، نسبت به لاینهای با میزان کم، به صورت معنیدار عملکرد دانه بیشتری (حدود 12%) داشتند. ولی هیچکدام از صفات زراعی دیگر و نیز اجزای عملکرد دانه به طور معنیدار تحت تأثیر میزان اسید لینولنیک قرار نگرفتند. صفات شمار گیاهچه در متر مربع، شمار انشعاب در بوته، شمار کپسول در بوته و عملکرد دانه در بوته به صورت معنیدار به رنگ بذر بستگی داشتند، به نحوی که لاینهای با رنگ بذر زرد نسبت به لاینهای با رنگ بذر قهوهای دارای میزان سبز شدن کمتر، ولی شمار انشعاب، شمار کپسول و عملکرد دانه در بوته بیشتری بودند. افزایش عملکرد دانه در بوته در لاینهای با رنگ بذر زرد نسبت به لاینهای با رنگ بذر قهوهای، ناشی از کاهش تراکم بوته، و در نتیجه افزایش شمار کپسول در بوته در این لاینها بوده است. لاینهای با رنگ بذر زرد و قهوهای از لحاظ عملکرد دانه تفاوت معنیدار نداشتند. بنابراین، تأثیر کاهش تراکم بوته بر عملکرد دانه در لاینهای با رنگ بذر زرد از طریق افزایش شمار انشعاب و شمارکپسول در بوته، و نتیجتاً عملکرد دانه در بوته جبران گردیده است.
زهرا رفیعی کرهرودی، بیژن حاتمی،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
بالتوری سبز [Chrysoperla carnea Steph] از دشمنان طبیعی مهم شتهها، به ویژه شته سبز جالیز (Aphis gossypii Glov) است. در این پژوهش دو آزمایش رهاسازی تخم بالتوری روی گیاه خیار در قفسهایی به ابعاد70*70*40 سانتیمتر و در گلخانه انجام شد. در آزمایش اول، رهاسازی تخم با روش کرایزوبگ (کیسههای توری مخصوص با 360 سوراخ در هر 215 سانتیمتر مربع، 8 سانتیمتر عرض و 12 سانتیمتر طول) در هفت تیمار شامل نسبتهای 1:1، 1:5،1:10، 1:15 و 1:20 (شکار: شکارگر)، و تیمارهای شاهد دارای گیاهانی با کیسه خالی و بدون آن صورت گرفت. این آزمایش یک بار در بهار و یک بار در پاییز انجام شد. در آزمایش دوم، بهترین نسبتهای رهاسازی تخم در کنترل شته جالیز با دو روش کرایزوبگ و رهاسازی تخم به صورت مخلوط با خاک اره به عنوان ماده همراه آن مقایسه شد. رهاسازی تعیین شده در هر دو روش شامل نسبتهای 1:1 و 1:5 (شکار: شکارگر) بود. تیمارهای شاهد در دو روش به ترتیب عبارت از کیسه خالی و خاک اره بودند. نتایج آزمایش اول نشان داد که نسبتهای رهاسازی 1:1 و 1:5 در پاییز بدون اختلاف معنیدار، ولی در بهار دارای اختلاف معنیدار بودند. این اختلاف احتمالاً ناشی از تفاوت درجه حرارت بود. همچنین، اثر متقابل تیمار و فصل نشان داد که بین نسبتهای 1:5 و 1:1 در بهار و پاییز اختلاف معنیدار وجود ندارد. در آزمایش دوم نیز نسبتهای رهاسازی 1:1 و 1:5 در روش خاک اره با یکدیگر، و با نسبت 1:1 در روش کرایزوبگ هیچ گونه اختلاف معنیدار نداشتند، در حالیکه نسبت رهاسازی 1:5 کرایزوبگ با 1:1 در هر دو روش اختلاف معنیدار نشان داد. در عینحال، رهاسازی تخم در روش خاک اره با نکروزه شدن برگهای خیار همراه بود.
قدرتالله سعیدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
به منظور بررسی صفات زراعی و پتانسیل عملکرد بزرک (Linum usitatissimum L) با کیفیت روغن خوراکی به عنوان یک محصول دوم پس از برداشت گندم و جو در منطقه اصفهان، در سال 1379، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، ژنوتیپهای مختلف در آزمایشهای مجزا و در تاریخهای کاشت زودهنگام بهاره (18 فروردین) به عنوان شاهد و تابستانه (25 تیر) با استفاده از طرح بلوک کامل تصادفی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که کاشت تابستانه به طور چشمگیر و معنیداری کاهش شمار گیاهچه در واحد سطح، شمار روز تا 50% گلدهی و عملکرد دانه، ولی تأخیر در رسیدگی را موجب گردید. بر اساس میانگین ژنوتیپها، عملکرد دانه در تاریخهای کاشت اول و دوم به ترتیب 1472 و 213 کیلوگرم در هکتار بود. ژنوتیپها نیز از لحاظ شمار گیاهچه در واحد سطح، شمار روز تا 50% گلدهی و دوره رسیدگی در هر دو تاریخ کاشت، و برای عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول، تفاوت معنیدار داشتند. کاشت تابستانه همچنین سبب کاهش عملکرد دانه در بوته، شمار کپسول در بوته، وزن صد دانه و افزایش شمار دانه در کپسول گردید، ولی مقادیر آنها معنیدار نبود. برای کلیه این صفات در هر دو تاریخ کاشت، ولی برای شمار دانه در کپسول در تاریخ کاشت اول، بین ژنوتیپهای مختلف تفاوت معنیدار وجود داشت. اثر متقابل ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای شمار دانه در کپسول و وزن صد دانه معنیدار بود، و تأخیر در کاشت باعث افزایش یا کاهش این صفات در برخی از ژنوتیپها شد. نتایج تجزیه رگرسیون، ضرایب همبستگی و ضرایب مسیر نشان داد که در هر دو تاریخ کاشت، شمار کپسول در بوته، و به دنبال آن شمار دانه در کپسول و وزن صد دانه، اجزای اصلی عملکرد دانه در بوته هستند. شمار کپسول در بوته به عنوان مهمترین جزء، بیشترین مقدار (حدود 80%) از تنوع موجود برای عملکرد دانه در بوته را موجب گردید. شمار گیاهچه در واحد سطح نیز از طریق اثر غیر مستقیم و منفی شمار کپسول در بوته، بر عملکرد دانه در بوته تأثیر داشت.
زینت احمدزاده، بیژن حاتمی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
سفیدبالک گلخانه (Trialeurodes vaporariorum West) یکی از آفات مهم گیاهان زراعی و زینتی در مزارع و گلخانههاست، که عموماً با استفاده از سموم شیمیایی و عوامل کنترل بیولوژیک با آن مبارزه میشود. در این پژوهش، به طور جداگانه تأثیر رها سازی تخم بالتوری سبز (Chrysoperla carnea Steph) درون کیسههای مخصوص به نام کرایزوبگ علیه پوره آفت در نسبتهای رها سازی 1:1، 1:5، 1:10، 1:15 و 1:20 (شکار:شکارگر)، و نیز اثر سه حشرهکش کونفیدر (محلول غلیظ قابل حل در آب 35 درصد)، پرمترین (امولسیون 25 درصد) و دیمیلین (پودر قابل حل در آب 25 درصد)، به ترتیب در غلظتهای 3/0 میلیلیتر، 3/0 میلیلیتر و 15/0 گرم در یک لیتر آب، بر جمعیت پورههای آفت روی گیاه گوجه فرنگی بررسی شد. در یک آزمایش، تخم بالتوری در نسبتهای مختلف روی 150 پوره از سنین مختلف آفت رها شد، و تیمار شاهد نیز شامل کیسه بدون تخم بود. یازده روز بعد، میزان مرگ و میر پورههای آفت در اثر شکارگری بالتوری سبز محاسبه گردید. در آزمایش دیگر، تاثیر سه حشرهکش فوق بررسی و در تیمار شاهد فقط آب پاشیده شد. هر دو آزمایش در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار و در شرایط گلخانه با میانگین دمای5± 25 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 50 تا 60 درصد و شرایط نوری 10 ساعت تاریکی و 14 ساعت روشنایی انجام شد. میانگینهای دادهها با آزمون چند دامنهای دانکن مقایسه شدند. نتایج نشان داد که یک بار رها سازی تخم بالتوری سبز در نسبت 1:1، باعث حداکثر 42/52 درصد مرگ و میر در جمعیت پورههای آفت میشود، و رها سازیهای دوباره شکارگر ضروری است. از میان سموم شیمیایی نیز با یک بار سم پاشی، حشرهکش کونفیدر با بیشترین تأثیر، حدود 88 درصد مرگ و میر جمعیت آفت را در پی داشت. اگرچه تأثیر حشرهکش بیشتر از رها سازی شکارگر بود، ولی هیچ کدام از دو روش باعث کنترل مؤثر آفت نشدند. بنابراین، به نظر میرسد در مبارزه با این آفت، اولاً کاربرد مجدد تیمارها مورد نیاز است، و ثانیاً احتمالاً تلفیق دو روش مبارزه شیمیایی و بیولوژیک باعث نتیجه بهتری خواهد شد.
بهنوش ماهرانی، محسن برزگر، محمد علی سحری، حمید دهقانی،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
استخراج آبی صمغ دانه بزرک (Linum usitassimum) با استفاده از طـرح آماری روش صفحه پاسـخ(response surface methodology ) (RSM) بهینه سازی شد. دراین پژوهش درجه حرارت استخراج در دامنه 45-100 درجه سانتیگراد، pH در محدوده 7 -3 و نسبت آب به دانه در دامنه 24-4 به عنوان فاکتورهای مؤثر بر درصد بازده استخراج، مقدار پروتئین و ویسکوزیته ظاهری صمغ های استخراج شده، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد درجه حرارت و pH دو فاکتور مؤثر بر بازده و کیفیت صمغ استخراجی (خلوص و ویسکوزیته ظاهری) است، در صورتی که فاکتور نسبت آب به دانه، دارای اثر کمتری میباشد. شرایط بهینه استخراج صمغ دانه بزرک به صورت زیر معرفی گردید، درجه حرارت: 90-85 درجه سانتیگراد، نسبت آب به دانه:14 و pH : 7- 5/6. ویسکوزیته ظاهری صمغهای استخراجی نیز اندازهگیری شد و اثر شرایط استخراج بر خصوصیت رئولوژیکی صمغ حاصل مورد بررسی قرار گرفت.
فایز رئیسی، اسماعیل اسدی، جهانگرد محمدی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
در اکوسیستمهای مرتعی، چرای مفرط باعث تغییراتی در پویایی کربن بقایای گیاهی و ماده آلی خاک میشود. هدف این پژوهش بررسی کیفیت شیمیایی بقایای سه گونه غالب مرتعی و ارتباط آن با پویایی کربن لاشبرگ تحت مدیریتهای مختلف چرا و قرق در مراتع سبزکوه میباشد. این بررسی در مراتع مشجر منطقه سبزکوه (استان چهار محال و بختیاری) صورت گرفت. نمونه برداری از گیاهان مرتعی غالب شامل اگروپایرون (Agropyron intermedium)، جو پیازدار (Hordeum bulbosum) و جگن (Juncus stenophylla) از یک منطقه تحت قرق 15 ساله برداشت و مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم در نمونهها اندازهگیری شد. علاوه بر این، سرعت تجزیه لاشبرگ گونهها پس از یک سال خواباندن تحت شرایط طبیعی تعیین گردید. مقدار متوسط نیتروژن در لاشبرگ آگرو پایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 37/1، 36/1 و 98/0 در صد بود. بنابراین با در نظر گرفتن 50% کربن در ماده خشک، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) برای گونههای آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 2/37،3/37 و 1/51 خواهد بود. لاشبرگهای آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب حاوی 13/0، 12/0 و 21/0 درصد فسفر و 04/1 ،01/1 و 72/1 در صد پتاسیم بودند. نتایج پویایی کربن نشان میدهد که اختلاف بین سرعت تجزیه لاشبرگ در منطقه چرا و منطقه قرق معنی دار نیست (05/0< p)، ولی این اختلاف بین گونههای مطالعه شده از نظر آماری بسیار معنیدار است (01/0 >p). نتایج نشان میدهند که ظاهراً روند تجزیه این بقایای گیاهی در ابتدا با نسبت C/N همبستگی دارد ولی در خلال فرآیند تجزیه سایر خصوصیات کیفی لاشبرگ و شرایط محیطی خاک تأثیر گذار خواهند بود. بنابراین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که اثر نوع لاشبرگ گیاهی و کیفیت آن به روی تجزیه پذیری به مراتب ملموستر از اثر چرا (قرق) است.
مجید آقا علیخانی، امیر قلاوند، افراسیاب علا،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر تراکمهای مختلف کاشت (10، 13، 20 و 40 بوته در مترمربع) بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم ( پرتو و گوهر) و یک لاین (VC-1973A) ماش سبز [Vigna radiata (L.) Wilczek] آزمایشی در تابستان 1377 در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر واقع در کرج انجام شد. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار به مرحله اجرا درآمد. نتایج نشان داد که لاین VC-1973A بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد و با توجه به زودرسی و هم زمان رسی نسبت به دو رقم دیگر برای برداشت مکانیزه ارجحیت دارد. تراکم کاشت بر عملکرد دانه ماش تأثیر بسیار معنیداری (01/0 > p) داشت، به طوری که تراکمهای 20 و 10 بوته در مترمربع به ترتیب بیشترین (2221kg/ha) و کمترین (1650kg/ha) عملکرد دانه را تولید کردند. از میان اجزای عملکرد، تنها تعداد غلاف در بوته تحت تأثیر تراکم واقع شد. مطالعات مربوط به همبستگی صفات نشان داد که تراکم با ارتفاع بوته و فاصله اولین غلاف از سطح زمین همبستگی مثبت و با عملکرد دانه در بوته، شاخص برداشت و تعداد شاخه فـرعی و غلاف در بـوته همبستگی مـنفی دارد. عـلاوه بـر ایـن به نـظر میرسد، تعداد غلاف در بوته که همبستگی بالایی (88/0 = r ) با عملکرد دانه در واحد سطح دارد، مهمترین جزء عملکرد ماش میباشد.
بیژن حاتمی، زینت احمدزاده،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
سفید بالک گلخانه Trialeurodes vaporarioum West یکی از آفات مهم گیاهان زراعی و زینتی در مزارع و گلخانههاست که معمولاً با استفاده از سموم شیمیایی و یا عوامل کنترل بیولوژیک کنترل میشود. در این مطالعه تأثیر استفاده جداگانه و توأم حشرهکش کونفیدر و بالتوری سبز (Chrysoperla carnea (Steph علیه سنین مختلف پورگی آفت روی گیاه گوجه فرنگی در هفت تیمار و سه تکرار بررسی شد. تیمارها شامل شکارگر تنها، حشرهکش تنها و چهار تیمار تلفیقی حشرهکش و بالتوری سبز بودند که در آنها رهاسازی شکارگر به ترتیب در فواصل 5، 10، 15 و 20 روز پس از سم پاشی انجام شد. آب پاشی در شاهد و سم پاشی در تیمار حشرهکش تنها و رهاسازی شکارگر در سایر تیمارها هر 10 روز یک بار تکرار گردید. در تیمارهای استفاده توأم سم و بالتوری، سم پاشی فقط یک بار در ابتدای آزمایش انجام شد. نتایج نشان دادند که بین تیمارهای مختلف، اختلاف معنیداری وجود دارد. یک یا دو بار سمپاشی و یا رهاسازی بالتوری باعث کنترل آفت نگردید. حذف جمعیت آفت تقریباً بعد از سم پاشی سوم در تیمار حشرهکش تنها و یا با رهاسازی سوم در تیمار تلفیقی حشرهکش + رهاسازی بالتوری در روز بیستم بعد از سم پاشی مشاهده شد. این دو تیمار نشان دادند که تأثیر یکسانی در کنترل آفت دارند. همچنین در تیمار حشرهکش + رهاسازی بالتوری در روز پنجم بعد از سم پاشی، پس از پنج بار رهاسازی، جمعیت آفت کنترل شد. بین تیمار شکارگر تنها با تأثیر کمتر از تیمار حشرهکش تنها، اختلاف معنیداری وجود داشت. به طور کلی، میتوان اظهار نمود که اعمال تیمار تلفیقی حشرهکش و بالتوری سبز مناسبترین و مطلوبترین گزینه ممکن در کنترل آفت در دراز مدت میباشد.
احمد قانع، محمدرضا احمدی، عباس اسماعیلی، علیرضا میرزاجانی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
پژوهش حاضر، اجتماعات کفزیان و ساختار جمعیتی آنها را در بخشی از رودخانه چافرود مورد بررسی قرار داده و با توجه به عوامل آشفتگیزای محیطی به طبقهبندی و ارزیابی ایستگاههای مورد بررسی پرداخته است. در مجموع 8 ایستگاه مطالعاتی در مسیرحدود 9 کیلومتری رودخانه انتخاب و فون کفزیان بزرگ آن بهصورت ماهانه توسط دستگاه سوربر و با 3 تکرار در هر ایستگاه نمونهبرداری شد. نمونههای جمع آوری شده توسط فرمالین 4% تثبیت و در آزمایشگاه جدا سازی، شناسایی و شمارش گردید. 73 گروه از بیمهرگان کفزی دراین مدت شناسایی شد که در میان آنها لارو حشرات آبزی بیشترین تنوع و فراوانی را داشتهاند. افراد متعلق به دو راسته Diptera و Ephemeroptera در همه ایستگاهها جانداران غالب بودهاند. حداکثر فراوانی کل جانداران دراین مدت 2335 عدد در ایستگاه 2 و حداقل آن 1639 عدد در متر مربع در ایستگاه 4 بوده است. دادههای مربوط به فراوانی کفزیان بزرگ بهصورت سنجههای ساختار جمعیتی (Community structure metrics) شامل غنای کل، غنای EPT و نسبت فراوانی EPT به خانواده Chironomidae، خلاصه شد. در ضمن شاخص تنوع شانن- وینر (Shannon-Winner diversity index) و شاخص زیستی در سطح خانواده هیلسنهوف (Hilsenhoff family level biotic index) نیز در ایستگاههای مورد بررسی محاسبه شد. نتایج به دست آمده از آنالیز خوشهای و نیز طبقهبندی کیفی آب براساس شاخص زیستی هیلسنهوف، باهم مطابقت داشته و ایستگاههای تحت تأثیر عوامل آلاینده در یک گروه طبقهبندی شدند.
غلامرضا محمدی، کاظم قاسمی گلعذانی، عزیز جوانشیر، محمد مقدم،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری بر برخی از شاخصهای زراعی و فیزیولوژیک، سه رقم نخود (جم، 301 و پیروز)، آزمایشی در سال 1377 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن رژیمهای آبیاری، شامل آبیاری کامل و آبیاری محدود (یک نوبت آبیاری در یکی از مراحل فنولوژیک شاخه دهی، گلدهی یا تشکیل نیام) در کرتهای اصلی و ارقام نخود در کرتهای فرعی گنجانده شدند. در شرایط آبیاری محدود بین رژیمهای آبیاری، اختلاف معنیداری از نظر درصد پوشش سبز و تعداد نیام در بوته وجود نداشت، در صورتی که سرعت، طول دوره پر شدن دانه، وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله تشکیل نیام به طور معنیداری بیشتر از رژیمهای آبیاری در مرحله شاخه دهی یا گلدهی بود. میانگین کلیه صفات، به استثنای تعداد دانه در نیام در شرایط آبیاری کامل به طور معنیداری بیشتر از آبیاریهای محدود بود. سرعت پر شدن، حداکثر وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله گلدهی به طور معنیداری بیشتر از شرایط آبیاری در مرحله شاخه دهی بود ولی از نظر سایر صفات در بین این دو رژیم آبیاری، اختلاف معنیداری دیده نشد. اگرچه درصد پوشش سبز و تعداد دانه در نیام در رقم 301 بیشتر از رقم جم بود ولی در سایر موارد واکنش این دو رقم به محدودیت آب، تقریباً مشابه بود. کلیه صفات به استثنای تعداد نیام در بوته در رقم پیروز به طور معنیداری کمتر از ارقام جم و 301 بود. درصد پوشش سبز، بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان داد. این بررسی مشخص کرد که در بین مراحل فنولوژیک گیاه نخود، مرحله تشکیل و پرشدن دانهها حساسترین مرحله به کمبود آب است و در شرایط محدودیت آب، با انجام آبیاری در این مرحله میتوان عملکرد نخود را به طور قابل توجهی افزایش داد.
شمس الله ایوبی، محسن حسین علیزاده،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
چرای بی رویه مراتع یکی از مهمترین عوامل تشدید کننده فرسایش خاک و تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمه خشک ایران است. برنامه ریزی اصولی و صحیح از اراضی بر اساس رعایت تناسب آنها زمینه مناسبی را برای حفاظت اراضی و کنترل بیابانزایی فراهم مینماید. در ارزیابی اراضی استفادههای ممکن از اراضی با توجه به نیازهای منطقهای و ملی با هم مقایسه میشود. روش ارزیابی تناسب اراضی در تیپ بهرهوری چرای مرتع، تناسب اراضی برای چرای دام در مراتع طبیعی تعیین میکند. این تحقیق به منظور بررسی تناسب کیفی و بررسی عوامل محدود کننده چرای بز و میش در بخشی از حوزه آبخیز مهر سبزوار واقع در استان خراسان صورت گرفته است. کیفیتهای اراضی مورد بررسی در این تحقیق شامل قابلیت دسترسی به رطوبت، شوری و سدیمی بودن، شرایط فیزیکی ریشه دهی، قابلیت دسترسی به چراگاه و قابلیت دسترسی به آب شرب بوده که هر کدام به وسیله یک یا چند خصوصیت از اراضی ارزیابی شدهاند. بعد از تعریف نیازهای تیپ بهرهوری مورد نظر و مقایسه خصوصیات اراضی مورد مطالعه درجات هر کیفیت در سلولهایی به ابعاد 200×200 متر در محیط GIS تعیین شده و در نهایت به وسیله معادله ریشه دوم در هم تلفیق شده و شاخص اراضی محاسبه گردید. بر اساس مقادیر شاخص اراضی، کلاس کیفی تناسب اراضی تعیین شده و به صورت نقشه تهیه شد. نتیجه این تحقیق در قالب دو سناریوی مختلف تأمین آب شرب برای دام، مورد تحلیل قرار گرفت. در سناریوی اول با فرض تأمین آب محدود به آب چشمهها و آبشخورهای دائمی شده و در سناریوی دوم علاوه بر منابع مزبور، تأمین آب توسط رودخانههای فصلی حوزه مد نظر قرار گرفته است. به عنوان یک نتیجه مهم، مدلسازی مکانی به وسیله GIS، باعث افزایش دقت در نتایج تناسب اراضی گردیده است. نتایج کلی پژوهش نشان میدهد که منطقه مورد مطالعه، دارای تناسب خوبی برای چرای دام نبوده و دارای تناسب بحرانی و عمدتاً نامناسب است. مهمترین عوامل محدود کننده شامل قابلیت دسترسی به رطوبت برای رشد گیاه، شیب، رخنمون سنگی و دسترسی به آب شرب میباشد. دو سناریوی مختلف از دسترسی به آب شرب نشان میدهد که در سناریوی دوم در حالتی که در اواخر زمستان و طول فصل بهار رودخانههای فصلی دارای آب هستند، تناسب برخی واحدهای اراضی برای این بهرهوری افزایش مییابد.
قدرت اله سعیدی، محمود خدام باشی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به منظور بررسی پتانسیل تولید و دیگر صفات زراعی بزرک (.Linum usitatissimum L) در شهرکرد، نه ژنوتیپ به صورت کاشت بهاره در دو تاریخ کاشت 15 فروردین و 15 اردیبهشت به صورت مجزا در دو سال زراعی 1382 و 1383 با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر ژنوتیپ و تاریخ کاشت بر همه صفات معنی دار بود و ژنوتیپها از لحاظ کلیه صفات دارای تنوع ژنتیکی زیادی بودند. بهطور متوسط تعداد گیاهچه در متر مربع ژنوتیپها بین 306 تا 464، تعداد روز تا رسیدگی بین3/93 تا 1/105، ارتفاع بوته آنها بین 8/28 تا 2/58 سانتیمتر، عملکرد دانه در بوته بین 274/0 تا 569/0 گرم، عملکرد دانه بین 995 تا 1423 کیلوگرم در هکتار و درصد روغن دانه بین 88/32 تا 83/34 متغیر بود. کمترین ارتفاع بوته و بیشترین عملکرد دانه در هکتار متعلق به توده بومی تهیه شده از کردستان بود. بهطور کلی تأخیر در کاشت موجب کاهش معنی دار میانگین تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در هکتار و افزایش معنیدار درصد روغن دانه گردید. بهطور متوسط، عملکرد دانه در بوته در تاریخهای کاشت اول و دوم به ترتیب برابر506/0 و 414/0 گرم و عملکرد دانه در هکتار برابر 1598 و 811 کیلوگرم بود. اثر متقابل معنی داری بین ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای بعضی از صفات از جمله عملکرد دانه و درصد روغن دانه مشاهده شد، به طوری که نسبت کاهش عملکرد دانه ژنوتیپها در تاریخ کاشت دوم متفاوت بود و در اثر تأخیر در کاشت، درصد روغن دانه بعضی از ژنوتیپها کاهش و در بعضی دیگر افزایش نشان داد. در تاریخ کاشت اول تغییرات عملکرد دانه ژنوتیپها بین 1358 تا 1784 و در تاریخ کاشت دوم بین 632 تا 1088 کیلوگرم در هکتار بود. توده بومی تهیه شده از کردستان بیشترین عملکرد دانه را در هر دو سال ارزیابی به خود اختصاص داد. نتایج تجزیه رگرسیون و ضرایب همبستگی نشان داد که تعداد گیاهچه در مترمربع و عملکرد دانه در بوته از عوامل اصلی ایجاد تنوع در عملکرد دانه در هکتار بودند. تعداد دانه در کپسول و تعداد کپسول در بوته نیز نقش موثرتری را در تعیین عملکرد دانه در بوته داشتند که به عنوان اجزای اصلی عملکرد دانه در بزرک محسوب می گردنند و می توان در برنامه های انتخاب از آنها به عنوان معیارهای انتخاب جهت بهبود عملکرد دانه استفاده نمود.
سید سعید مدرس نجفآبادی، غلامحسین غلامیان،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
در مطالعات انجام شده سالهای 1379 و1380 در مزارع گندم و جو واقع در بخشهای مختلف منطقه سیستان (شامل بخشهای میانکنگی، شهرکی و ناروئی، شیب آب و مرکزی) ، هفت گونه شته متعلق به شش جنس، مورد شناسایی قرار گرفتندکه در میان آنها گونه Schizaphis graminum Rondani (شته سبز گندم) با 4/85 درصد فراوانی، گونه غالب منطقه بوده است. برای بررسی تغییرات فصلی جمعیت شته سبز گندم، در هر یک از مزارع بخشهای منطقه سیستان، با وسعت تقریبی هر کدام نیم هکتار، بهطور هفتگی تعداد 30 برگ از بوتههای گندم و جو، به صورت تصادفی برداشت شد و مشخص گردید که جمعیت شتهها به ویژه شته سبز گندم از نیمه دوم اسفند تا اواسط اردیبهشت ماه، با متوسط دمای روزانه 28-22 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 65-45 درصد در اوج بود. همچنین بررسیهای بهعمل آمده در شرایط کنترل شده (انکوباتور با دمای2± 25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5 ± 75 درصد)، نشان داد که طول دوره یک نسل(مدت زمانی که یک نوزاد شته لازم دارد تا به مرحله تولید مثل برسد)، 7-5 روز و طول عمر یک شته بی بال،31-20 روز و تعداد نوزادان حاصل از آن، 98-18 عدد بود، در حالیکه این تعداد برای یک شته بی بال در شرایط متغیر آزمایشگاهی (اتاق پرورش با دمای 25-20 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی5 ± 55 درصد)، 93-22 عدد نوسان داشته است. در بررسیهای مربوط به شناسایی شکارگرها و پارازیتوئیدها، در نمونهبرداریهای صورتگرفته، شکارگرهای جمعآوری و شناسایی شده از مزارع گندم و جو طی سالهای مورد مطالعه، شامل شش گونه کفشدوزک(Col:Coccinellidae)، ده گونه مگس سیرفید (Dip:Syrphidae) و دو گونه بالتوری(Neu:Chrysopidae) بودند. همچنین از راسته بال غشاییان پنج گونه زنبور پارازیتوئید (Hym:Aphidiidae) نیز جمع آوری شدند.
مرضیه شفیعی حاجیآباد، یوسف حمید اوغلی، رضا فتوحی قزوینی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
سرخس بوستونی (Nephrolepis exaltata Schott cv. Bostoniensis) گیاهی است برگسارهای و یکی از پرفروشترین گیاهان زینتی گلدانی دنیا به شمار میرود. اخیراً کشت درون شیشهای این گیاه به علت محدودیت روشهای متداول تکثیر، گسترش زیادی یافته است. این تحقیق به منظور تعیین بهترین محیط کشت جهت کشت اولیه و آغازش رشد ساقههای رونده صورت گرفت. ساقههای رونده گندزدایی شده در دوازده محیط کشت مختلف دارای 3 غلظت هورمونی(5/0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر) بنزیل آدنین (BA)، دو غلظت نمکهای معدنی (نصف و یک چهارم) محیط موراشیگی و اسکوگ (MS) و دو غلظت ساکارز (20 و 30 گرم در لیتر) کشت شدند. این آزمون به صورت آزمایش فاکتوریل در پایه طرح کاملاً تصادفی و در 4 تکرار انجام شد. بعد از مدت شش هفته تعداد و طول شاخسارههای تولید شده از هر ساقه رونده اندازهگیری شد. در طی دوره آزمایش صفات کیفی مثل زمان تورم، زمان ظهور اولین برگچه و وجود اجسام سبز کروی نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند. اجسام سبز کروی که در واقع تجمعی از سرآغازههای جوانههای نابجا هستند در غلظتهای یک و 2 میلیگرم در لیتر BA مشاهده شدند. حداکثر تعداد شاخساره با طول کوچک در محیط کشتهای دارای نصـف غلظت نمکهای MS و 20 یا 30 گرم در لیتر ساکارز و غلظتهای یک یا 2 میلیگرم در لیتر BA به دست آمد. محیط کشت دارای نصف غظت نمکهای MS، 20 گرم در لیتر ساکارز و یک میلیگرم در لیتر BA با تعداد میانگین 6 عدد شاخساره 5 میلیمتری به عنوان محیط برتر معرفی شد.
غلامرضا مصباحی، جلال جمالیان،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
سس مایونز محصولی مغذی و انرژی زا با مصرف فراوان است. حفظ اصول بهداشت در تولید آن و جلوگیری از فساد فیزیکی، شیمیائی و میکروبی و کاهش کیفیت آن از نظر خواص حسی از اهمیت بالایی برخوردار است. دیده میشود که این ماده غذایی در بستههای بزرگ پلاستیکی به مدت زیاد در مراکز توزیع و عمده فروشیها درخارج از یخچال و در دمای محیط نگهداری میشود. برای اجرای این پژوهش ابتدا نمونههای لازم از سس مایونز در بستههای بزرگ پلاستیکی و بسـتههای شیشهای کوچک از یک کارخانه معتبر تهیه شد. پس از آزمایشهای مقدماتی کیفی روی نمونهها، آنها را در سه محدوده دمائی 5، 25 و 40 درجه سانتیگراد نگهداری کرده و در فواصل زمانی صفر، 1، 2، 3، 4، 5 و 6 ماه آزمونهای مختلف به منظور بررسی تغییرات خواص فیزیکی، شیمیایی، میکروبی و حسی برروی سسها انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از جنبه میکروبی روند گسترش و افزایش حضور میکروارگانیسمها در بستههای سس مایونز حتی در نگهداری در دمای بالا وجود نداشت. از جنبه تغییرات شیمیایی در هر دو نوع بسته بندی بخصوص در دمای بالا و نزدیک به 40 درجه سانتیگراد، افزایش اکسیداسیون چربی درحد قابل توجه پدید آمد. همچنین بررسی خواص حسی سسها نشان داد که در هر دو نوع بسته بندی در مدت کوتاه نگهداری در دمای بالا، تغییرات محسوس بهویژه از نظر رنگ و شکستن امولسیون حادث میشود. در نهایت این نتیجه گیری حاصل شد که بهتر است که از نگهداری سس مایونز در هر نوع بسته بندی که باشد در دمای بالا خودداری شود، زیرا اگر چه ممکن است که از نظر فساد میکروبی دچار مشکل نشود، اما از جنبه فساد فیزیکی مانند شکستن امولسیون وتغییر رنگ و از نظر تغییرات خواص حسی و فساد شیمیایی مانند اکسیداسیون چربی میتواند با کاهش کیفیت قابل ملاحظه مواجه شود.