۴ نتیجه برای تغییرات اقلیمی
اسماعیل دودانگه، سعید سلطانی، علی سرحدی،
جلد ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
این مطالعه به بررسی روند متغیرهای اقلیمی و تأثیر احتمالی آنها بر تغییرپذیری منابع آبی میپردازد. برای این منظور آزمونهای ناپارامتریک من- کندال و اسپیرمن جهت بررسی روند بارش سالانه، بارش حداکثر ۲۴ ساعته، سیل و جریان حداقل مربوط به ۲۳ ایستگاه منتخب هیدرومتری و ۱۸ ایستگاه سینوپتیک واقع در حوضه سد سفیدرود به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که روند مجموع بارش سالانه و بارش حداکثر ۲۴ ساعته در تعداد کمی از ایستگاهها معنیدار است درحالیکه در مورد جریانهای حداقل و سیل این تعداد بالاتر است. با استفاده از آزمون توالی من- کندال (SQMK ) نیز نقطه شروع روند پارامترهای اقلیمی، از جمله مجموع بارش سالانه مربوط به سالهای ۱۹۶۵-۱۹۷۰، و نقطه شروع روند متغیرهای هیدرولوژیک، از جمله سیلاب مربوط به دهه ۱۹۷۰ – ۱۹۸۰، مشخص شد. نتایج نشان میدهد تغییرپذیری پارامترهای اقلیمی احتمالاً متأثر از تغییرات اقلیمی است. از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی ممکن است یکی از عوامل مؤثر بر روند کاهشی جریانهای حدی در دهههای گذشته باشد. بنابراین میتوان گفت تغییرات اقلیمی و فعالیتهای بشر باعث روند کاهشی متغیرهای هیدرولوژیک میباشند.
اسماعیل دودانگه، جهانگیر عابدی کوپائی، سید علیرضا گوهری،
جلد ۱۶، شماره ۵۹ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
در نتیجه نقش مهم پارامترهای اقلیمی از جمله تابش، دما، بارش و در نهایت تبخیر در مدیریت منابع آب، در این مطالعه به منظور پیش-بینی پارامترهای اقلیمی مدلهای سری زمانی ARIMA به کار گرفته شد. بدین منظور پس از بررسی دادههای اقلیمی از نظر نرمال بودن آزمون ناپارامتریک من- کندال برای بررسی روند دادهها در سطح اطمینان ۹۵ درصد به کار گرفته شد و پارامترهای درصد رطوبت نسبی و تبخیر با دارا بودن روند معنیدار (۳۴۸/۰- و ۴۲/۰- سانتیمتر در سال) و نیز دمای هوا، سرعت باد و تعداد ساعات آفتابی به منظور انجام مدلسازی انتخاب گردید. ابتدا با توجه توابع خودهمبستگی (ACF) و خودهمبستگی جزئی(PACF) و نیز وجود یا عدم وجود روند در دادهها سعی گردید تا مدلهای سری زمانی مناسب به دادههای مورد نظر برازش داده شود. پس از انتخاب مدلها معنیداری پارامترها با برآورد خطای معیار و مقادیر بررسی گردید و نیز شرایط ایستایی و معکوسپذیری پارامترهای اتورگرسیو و میانگین متحرک مورد آزمون قرار گرفت. سپس آزمونهای نکوئی برازش از جمله آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف، اندرسون دارلینگ و رایان-جوینر برای صحتسنجی مدلها به کار گرفته شد و در نهایت مدل ، ، ، و به ترتیب برای دادههای درصد رطوبت نسبی، تبخیر، دمای هوا، سرعت باد و ساعات آفتابی برازش داده شد و پیشبینیها براساس مدلهای مذکور صورت گرفت. سپس روند دادههای پیشبینی شده به منظور بررسی تغییرات اقلیمی تعیین گردید. نتایج این مطالعه بیانگر سودمندی مدلهای سری زمانی در مطالعات منابع آب از طریق پیشبینی پارامترهای اقلیمی و تعیین روند پارامترهای اقلیمی در آینده است.
معین متولی زاده، رضا مدرس،
جلد ۲۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
طوفانهای گرد و غبار در مناطق خشک و نیمهخشک آثار زیان¬باری بر محیط زیست، اقتصاد و سلامت جوامع محلی و جهان میگذارد. این طوفانها تحت تأثیر متغیرهای اقلیمی و متغیرهای سطح زمین هستند. در این مطالعه، از تعداد رخداد گرد و غبار سالانه در ۲۵ ایستگاه و ۵ متغیر اقلیمی از جمله بارندگی، حداکثر سرعت باد، متوسط سرعت باد، حداکثر دمای سالانه و متوسط دمای سالانه در مناطق خشک ایران تا سال ۲۰۱۴ استفاده شد تا تأثیرات تغییرات اقلیمی بر طوفانهای گرد و غبار نشان داده شود. ابتدا سری زمانی همبستگی سالانه متغیرهای اقلیمی و گرد و غبار بر مبنای مشاهدات ماهانه محاسبه شد. سپس با استفاده از روش من- کندال روند تغییرات متغیرهای اقلیمی، گرد و غبار و روند همبستگی بین آنها تعیین شد. نتایج نشان داد که تغییرات ضریب همبستگی در طول دوره آماری دارای نوسان بوده و در برخی سالها این ضریب معنیدار و در برخی سالها معنیدار نیست و مقادیر آنها برای سرعت باد و دما در بسیاری از ایستگاهها بین ۰/۶ تا ۰/۹ و برای بارندگی بین ۰/۲- تا ۰/۶- نیز میرسد، این روند همبستگی در بسیاری از ایستگاهها با روند تغییرات متغیرهای اقلیمی همسو است که بیانگر هم¬راستایی تغییرات اقلیمی با نوسانات گرد و غبار در منطقه مرکزی ایران است. نتایج نشان داد که سرعت باد و دما تأثیر بیشتری بر نوسانات فراوانی طوفانهای گرد و غبار دارند و کاهش بارندگی اثر افزایشی بر گرد و غبار دارد.
آرش مهدوی، سعید سلطانی کوپائی، رضا مدرس، مسعود سمیعی،
جلد ۲۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
تغییرات کاربری اراضی یکی از عوامل اصلی تغییر در میزان رواناب سطحی حوزههای آبخیز بوده که بررسی آن برای کاهش خسارات حاصل از سیل (جانی و مالی) و اعمال مدیریت صحیح در حوزههای آبخیز ضروری است. این در حالیست که حوضه آبخیز نهر اعظم در شمال کلانشهر شیراز واقع شده و در سالهای قبل شاهد لطمات جانی و مالی فراوان به ساکنین شیراز در اثر سیل بودهایم. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی رابطه تغییر کاربری با میزان رواناب حوضه آبخیز نهر اعظم شهر شیراز با مساحت ۹۴۴۶۳ هکتار بوده که با استفاده از مدل SWAT در بازه زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۴ انجام شده است. مدل با استفاده از دادههای سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ واسنجی و از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ اعتبارسنجی شده و از تصاویر ماهوارهای لندست مربوط به سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۲۰ استفاده شد. این تصاویر بعد از انجام پیشپردازشهای ضروری با استفاده از روش طبقهبندی نظارت شده به ۶ کاربری اصلی طبقهبندی شده و با استفاده از روش زنجیره مارکوف برای سال ۲۰۴۰ نقشه کاربری اراضی تهیه شد. سپس با مدل واسنجی شده، تأثیر تغییر کاربری سال ۲۰۰۳ و ۲۰۴۰ روی میزان رواناب شبیهسازی شده، ارزیابی شد. نتایج مرحله واسنجی حوضه آبخیز نهر اعظم برای مقادیر پارامترهای آماری برای ضریب تبیین، P-Facor وR-Facor بهترتیب ۰/۷۷، ۰/۷۲، ۲/۴۳ و برای مرحله اعتبارسنجی این پارامترهای آماری بهترتیب ۰/۶۹، ۰/۶۵ و ۲/۳ بهدست آمد. تحلیل نقشه کاربری نشان میدهد که بیشترین تغییر کاربری موجود در منطقه، مربوط به تبدیل مراتع به زمین کشاورزی آبی (۱۴۲ هکتار) و اراضی شهری (۴۸۵۴ هکتار) بوده که موجب کاهش مراتع میشود. همچنین نتایج حاصل از شبیهسازی مدل با بهکارگیری نقشههای کاربری سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۴۰ نشان میدهد میزان رواناب بهطورکلی ۳۳ درصد کاهش مییابد. نتایج نشان داد که اگر همه عدم قطعیتها کمینه شود، مدل SWAT واسنجی شده به خوبی میتواند نتایج شبیهسازی هیدرولوژی قابلقبولی در ارتباط با کاربری اراضی ایجاد کند که برای مدیران منابع طبیعی و آب و محیطزیست و سیاستمداران و مدیران شهری شیراز مفید باشد.