جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای توده

سیدمحمدباقر نبوی، احمد سواری، غلامحسین وثوقی، علیرضا نیکویان،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

به منظور بررسی و برآورد توده زنده و تولید ثانویه ماکروبنتوزهای خورموسی، در خلال سال‌های 1375 و 1376، تعداد 216 نمونه رسوب از چهار خور مهم خورموسی برداشت گردید. نمونه‌برداری‌ها هر دو ماه یک بار از بخش‌های ابتدا، وسط و انتهای هر خور و با استفاده از گرب با سطح 1/0 متر مربع انجام گرفت. برای تعیین توده زنده با روش ارائه شده توسط کریسپ، میزان توده زنده گروه‌های مختـلف ماکروبنتوزی بـر پـایه وزن خشک و وزن خـاکستر محاسبه گردید. محـاسبه تـولیـد ثـانویه مـاکروبنتوزها بـا استفاده از گونه .Apseudes sp (یک گونه سخت‌پوست بنتیک)، که در کلیه فصول و نمونه‌برداری‌ها حضور داشت، صورت گرفت.

 نتایج بررسی نشان می‌دهد که از نظر ماکروبنتوز، خورموسی از توده زنده کلاً محدودی برخوردار است (18/0 گرم در متر مربع)، که بیشترین و کمترین میزان به ترتیب در تیرماه (54/33 گرم وزن خشک در متر مربع) و آذرماه (19/2 گرم وزن خشک در متر مربع) به دست آمده است. در همین زمینه، خور دورق با 93/24 گرم در متر مربع وزن خشک بیشترین میزان توده زنده، و خور بی‌حد با 24/2 گرم در متر مربع وزن خشک کمترین میزان توده زنده را داشته است. در طول دوره بررسی 1483 عدد از گونه .Apseudes sp جمع‌آوری گردید، که با استفاده از روش باتاچاریا در پنج کلاس طولی (سنی) قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که تولید ثانویه سالیانه این گونه برابر 080/0 گرم در متر مربع و بیشترین میزان تولید ثانویه این گونه معادل 033/0 گرم در متر مربع و مربوط به گروه سنی یک است. هم‌چنین، نسبت تولید به توده زنده این گونه برابر 44/0 محاسبه گردید. برآورد کل میزان تولید سالیانه ماکروبنتوزها، با توجه به مساحت تقریبی خورموسی، برابر 24300 تن برآورد شد که با در نظر گرفتن هرم و زنجیره غذایی دریاها و میزان انتقال انرژی از یک سطح تغذیه‌ای به سطح دیگر، که برابر 10 درصد می‌باشد، رقم 2430 تن تولد سالیانه ذخایر خورموسی قابل پیش‌بینی است.


فریبا رفیعی، قدرت‌اله سعیدی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده

به منظور ارزیابی و بررسی تنوع ژنتیکی صفات زراعی مختلف در لاین‌های انتخاب شده از توده‌های بومی گلرنگ در ایران، آزمایشی در سال زراعی 80-1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، به صورت طرح لاتیس ساده 9*9 اجرا شد. در این آزمایش، 66 لاین انتخاب شده از توده‌های بومی گلرنگ از استان‌های اصفهان، آذربایجان، طبس، کردستان و مرکزی به همراه 13 ژنوتیپ خارجی و هم‌چنین توده‌های کوسه و اراک 2811 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپ‌های مورد بررسی، برای کلیه صفات از جمله تعداد روز تا شروع گل‌دهی، 50% گل‌دهی و رسیدگی و هم‌چنین ارتفاع بوته، عملکرد دانه، اجزای عملکرد دانه، درصد روغن و مقاومت نسبی به بیماری سفیدک پودری اختلاف معنی‌داری وجود داشت (01/0> p). عملکرد دانه ژنوتیپ‌ها بین 1285 تا 3524 کیلوگرم در هکتار متغیر و میزان عملکرد دانه در مورد کشت در اصفهان (توده کوسه) که جزء پا بلند‌ترین و دیر‌رس‌ترین ژنوتیپ‌ها نیز بود، برابر 2317 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید. درصد روغن برای 20 لاین اصلاحی که از عملکرد دانه بیشتری برخوردار بودند با روش سوکسله اندازه‌گیری شد. درصد روغن لاین‌ها از 69/24% مربوط به یک لاین انتخابی از توده بومی کردستان تا 55/37 % مربوط به یکی از لاین‌های انتخابی از توده کوسه تغییرات داشت. در ضمن درصدروغن در توده کوسه برابر 99/35 % بود. بر اساس نتایج تجزیه خوشه‌ای، ژنوتیپ‌ها در3 گروه مختلف قرار گرفتند که برای تمامی صفات، به جز صفت تعداد روز تا سبز شدن دارای تفاوت معنی‌داری بودند. یکی از گروه‌ها دارای بیشترین تعداد انشعاب اصلی در بوته، تعداد قوزه در بوته، تعداد دانه در قوزه، ، عملکرد دانه در بوته و عملکرد دانه در واحد سطح، ولی کمترین وزن هزار دانه بود. بنابراین این طور استنباط می‌شود که لاین‌های این گروه ژنوتیپی که منشأ داخلی داشتند، جهت انتخاب برای افزایش عملکرد دانه مناسب‌تر باشند. در ضمن به‌نظر ‌می‌رسد که در لاین‌های حاصل از توده‌های بومی نواحی مختلف ایران، تنوع ژنتیکی از تنوع جغرافیایی تبعیت نداشت.
فایز رئیسی، اسماعیل اسدی، جهانگرد محمدی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده

در اکوسیستم‌های مرتعی، چرای مفرط باعث تغییراتی در پویایی کربن بقایای گیاهی و ماده آلی خاک می‌شود. هدف این پژوهش بررسی کیفیت شیمیایی بقایای سه گونه غالب مرتعی و ارتباط آن با پویایی کربن لاشبرگ تحت مدیریت‌های مختلف چرا و قرق در مراتع سبزکوه می‌باشد. این بررسی در مراتع مشجر منطقه سبزکوه (استان چهار محال و بختیاری) صورت گرفت. نمونه برداری از گیاهان مرتعی غالب شامل اگروپایرون (Agropyron intermedium)، جو پیازدار (Hordeum bulbosum) و جگن (Juncus stenophylla) از یک منطقه تحت قرق 15 ساله برداشت و مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم در نمونه‌ها اندازه‌گیری شد. علاوه بر این، سرعت تجزیه لاشبرگ گونه‌ها پس از یک سال خواباندن تحت شرایط طبیعی تعیین گردید. مقدار متوسط نیتروژن در لاشبرگ آگرو پایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 37/1، 36/1 و 98/0 در صد بود. بنابراین با در نظر گرفتن 50% کربن در ماده خشک، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) برای گونه‌های آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 2/37،3/37 و 1/51 خواهد بود. لاشبرگ‌های آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب حاوی 13/0، 12/0 و 21/0 درصد فسفر و 04/1 ،01/1 و 72/1 در صد پتاسیم بودند. نتایج پویایی کربن نشان می‌دهد که اختلاف بین سرعت تجزیه لاشبرگ در منطقه چرا و منطقه قرق معنی دار نیست (05/0< p)، ولی این اختلاف بین گونه‌های مطالعه شده از نظر آماری بسیار معنی‌دار است (01/0 >p). نتایج نشان می‌دهند که ظاهراً روند تجزیه این بقایای گیاهی در ابتدا با نسبت C/N هم‌بستگی دارد ولی در خلال فرآیند تجزیه سایر خصوصیات کیفی لاشبرگ و شرایط محیطی خاک تأثیر گذار خواهند بود. بنابراین می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که اثر نوع لاشبرگ گیاهی و کیفیت آن به روی تجزیه پذیری به مراتب ملموس‌تر از اثر چرا (قرق) است.
لیلا خدائی، حشمت الله رحیمیان، رضا امیری، محمود مصباح، اصغر میرزائی اصل، سید کمال کاظمی تبار،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

نرعقیمی ژنتیکی صفتی است که در چغندر قند به وسیله یک جفت آلل مغلوب (aa) کنترل می‌شود. وجود صفت نرعقیمی ژنتیکی در یک رگه یا جمعیت چغندر قند موجب تسهیل در انجام تلاقی‌های لازم در انتقال صفات مهم نظیر مقاومت به بیماری‌ها می‌شود. هم‌چنین با استفاده از نرعقیمی ژنتیکی می‌توان تنوع ژنتیکی جمعیت‌های تک‌جوانه‌ چغندرقند را افزایش داد. چنانچه صفت نرعقیمی ژنتیکی را بتوان با نشانگرهای مولکولی نشانمند نمود زمان و هزینه‌ای که برای انتقال آن به یک زمینه ژنتیکی دیگر لازم است، به شدت کاهش می‌یابد.‌‌‌‌ در این بررسی‏، برای نشانمند کردن ژن نرعقیمی ژنتیکی از 302 آغازگر RAPD به همراه روش BSA استفاده‌ شد. از مخلوط DNA 8 گیاه نر بارور و 8 گیاه نرعقیم از دو جمعیت 231 و 261 استفاده شد. ابتدا آغازگرها روی توده‌ها آزمون گردید و پس از شناسایی آغازگرهای چند شکل در بین دو توده، این آغازگرها روی تک‌ بوته‌های تشکیل دهنده هر کدام از توده‌ها آزمون شدند. چنانچه در این مرحله هم چند شکلی آغازگر تائید شد، در مرحله بعدی از آن در آزمون بقیه تک بوته‌های دو جمعیت 231 و 261 استفاده گردید. در پایان 10 نشانگر در جمعیت 231 و6 نشانگر در جمعیت 261 شناسایی شد که فاصله آنها از مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی کمتر از 50 سانتی‌مورگان بود. از میان این نشانگرها، نشانگر ناجفت AB 8-18-600 کمترین فاصله را با مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی داشت. این نشانگر فقط 3 نوترکیبی در جمعیت 231 و یک نوترکیبی در جمعیت 261 نشان داد، در نتیجه فاصله این نشانگر از مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی در مجموع این دو جمعیت برابر 3/5 سانتی‌مورگان برآورد شد.
مهدی نصراصفهانی، بهروز انصاری‌پور،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده

بیماری ریشه سرخی پیاز در اثر قارچ ( Pyrenochaeta terrestris (syn. Phoma terrestris یکی از بیماری‌های مهم مناطق پیاز کاری کشور بوده که برای اولین بار در اصفهان، شناسایی و گزارش گردید. در راستای کاهش مصرف سموم و در جهت دست‌یابی به ارقام و یا توده‌های مقاوم و یا متحمل، بررسی‌هایی در دو سال متوالی 1381 و 1382 روی حساسیت توده‌های پیاز ایرانی در مقایسه با ارقام خارجی نسبت به بیماری ریشه سرخی در شرایط گلخانه انجام گردید. مطالعات نشان داد که توده‌های مورد آزمون از حساسیت متفاوتی در واکنش به عامل بیماری‌زای ریشه سرخی و توسعه آن برخوردار هستند. توده‌های مورد آزمون از نظر حساسیت به بیماری ریشه سرخی به چهارگروه تقسیم بندی گردیدند. بر این اساس، دو توده صفی‌آباد رامهرمز و سرباز بلوچستان از حساس‌ترین توده‌های مورد آزمون در این مطالعات بودند و از نظر شاخص بیماری در طیف بیش از دو الی 3 واقع شدند (3-2). ولی اکثر توده‌ها در طیف 2-1 یعنی طیف حد واسط قرار گرفتند که در اینجا طیف متحمل تلقی می‌گردند. تعداد معدودی از توده‌ها در طیف 1-0 قرار گرفتند که در واقع کمترین آلودگی را نسبت به بیماری ریشه سرخی داشته و مقاوم محسوب می‌شوند. این توده‌های پیاز، به ترتیب شامل توده‌های اسحاق‌آباد نیشابور، محلی ساری، پوست طلایی لوشا، قوطی قصه زنجان، محلی شاهرود، آذربایجان شرقی، شاهرود لاسجرد، محلی رامهرمز، سفید کاشان، قرمز آذرشهر، مرودشت یزد و بومی بوشهر است. در واقع توده‌های اسحاق‌آباد نیشابور و محلی ساری از مقاوم‌ترین توده‌ها در این آزمایش‌ها قلمداد می‌شوند. این نتایج نشان می‌دهد که توده‌های ایرانی از مقاومت نسبی و بعضاً بالایی نسبت به بیماری ریشه‌سرخی برخوردار هستند.
عسکر غنی، مجید عزیزی، محمد حسن زاده خیاط، علی اصغر پهلوانپورفرد جهرمی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده

بومادران، گونه wilhelmsii Achillea از جمله گونه‌های متعلق به جنس Achillea می‌باشد که پراکنش نسبتاً وسیعی در مناطق مختلف ایران دارد. در طب سنتی از این گیاه به عنوان برطرف کننده ناراحتی‌های سینه، مقوی و بادشکن استفاده می‌گردد. در این تحقیق به منظور مقایسه درصد و اجزای اسانس دو توده وحشی (فارس و خراسان) این گونه، در خرداد 1384 اقدام به جمع‌آوری گیاه گل‌دار این گونه از دو منطقه مورد نظر(خراسان و فارس) گردید و سپس اسانس‌گیری به روش تقطیر با آب توسط کلونجر صورت گرفت. تعیین اجزای اسانس با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی( GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیف نگار جرمی (GC/MS )صورت گرفت. نتایج، نشان دهنده تفاوت بین این دو توده وحشی از نظر درصد و اجزای اسانس بود. از نظر درصد اسانس، توده وحشی مشهد 65/0 درصد وتوده شیراز دارای 2/0 درصد اسانس بودند. مهم‌ترین ترکیبات موجود در اسانس توده وحشی مشهد شامل: کامفور (06/19 درصد)، سمبرن (10درصد)، 1و8 سینئول (78/8 درصد)، آلفاپینن(06/8 درصد) و لینالول (47/7 درصد) بودند و مهم‌ترین ترکیبات در اسانس توده شیراز شامل: ایزوپنتیل ایزووالرات(46/9 درصد)، آلفاپینن(75/8 درصد)، 1و8 سینئول(7/8 درصد)، 10 اپی-گاما اودسمول (65/5 درصد)، اسپاچولنول(94/4 بودند.ترکیبات سمبرن(10 درصد)،جرماکرین ( درصد 5/68 ) Bو سابینن(34/4 درصد) در توده مشهد وجود داشت در حالی که در توده شیراز این ترکیبات تشخیص داده نشدند و هم‌چنین ترکیبات 10 اپی-گاما اودسمول (65/5 درصد)، بنزآلدهیددی متیل استال (47/4 درصد) و یونون ای بتا (29/4) ترکیبات مهمی بودند که در توده شیراز وجود داشتند ولی در توده مشهد تشخیص داده نشدند.
مجید لطفعلیان، باریس مجنونیان، معصومه رضوانفر، آیدین پارساخو،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

این تحقیق به بررسی صدمات بهره برداری و خروج چوب آلات از جنگل های تحت پوشش شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران می‌پردازد. پارسل های 17 و 28 سری واستون و پارسل 7 سری الندان با موجودی در هکتار بیشتر از 150 متر مکعب به عنوان عرصه های مناسب تحقیق انتخاب شدند. از روش آماربرداری تصادفی سیستماتیک با قطعات نمونه دایره ای شکل 10 آری برای بررسی صدمات وارده به توده و از قطعات نمونه 1 آری برای بررسی صدمات زادآوری استفاده شد. برداشت در مسیر چوب‌کشی با عرض 12 متر به روش آماربرداری صد در صد صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که در عملیات قطع و تبدیل درختان به 2/3 درصد از زادآوری و پس از عملیات وینچینگ و خروج چوب-آلات به 8/4 درصد زادآوری آسیب وارد شد که بیشترین مقدار آن مربوط به گروه سنی خال بود. در بخش توده نیز عملیات قطع و تبدیل به 6/13 درصد از درختان باقی‌مانده آسیب وارد کرد. میزان خسارت وارد شده به توده پس از چوب‌کشی که شامل مجموع صدمات بهره برداری است، معادل 5/15 درصد بود. با انتخاب روش بهره-برداری مناسب، تعیین دقیق جهت میل درختان، استفاده از گوه و تیرفور، ایجاد انگیزه مالی در بین کارکنان، نظارت میدانی و برخورد با متخلفین می توان از وقوع خسارت های قابل اجتناب به توده و زادآوری جلوگیری به عمل آورد.
فاطمه احمدلو، مسعود طبری، احمد رحمانی، حامد یوسف زاده،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده

و زربین (Cupressus arizonica) در این تحقیق بهبود رشد و عملکرد نها ل های سوزنیبرگ سرو نقره ای در ترکیبات متفاوت مواد آلی در نهالستان کلوده آمل صورت پذیرفت. بذرها در قالب طرح کاملاً (C. sempervirens var. horizantalis) تصادفی با چهار تکرار در گلدان های پلاستیکی و تیمارهای مختلف خاک شامل ١) خاک رایج نهالستان (شاهد)، ٢) خاک شاهد : کود دامی ٤) خاک شاهد : کود دامی : خاکبرگ ( ١:١:٥ ) کاشته شد . نتایج بعد از یک سال نشان داد که در هر ،( ٣) خاک شاهد : خاکبرگ ( ١:٥ ،(١:٥) دو گونه نهال های رشد یافته در تیمار ٤، دارای بیشترین میزان رشد اندام هوایی، قطر یقه، شاخص بنیه نهال، وزن خشک اند ام هوایی، وزن خشک ریشه، وزن خشک کل و شاخص کیفیت نهال بود . در اغلب صفات مورد بررسی سرو نقره ای پاسخ بهتری نسبت به زربین نشان داد . از نتایج این تحقیق استنتاج می شود که مواد آلی سبب افزایش مشخصه های رشد و زی توده نهال دو گونه مورد مطالعه گردیده است . پیشنهاد می شود در نهالستان های جنگلی جهت ارتقا ی میزان عملکرد و بهبود شاخص کیفیت نهال، به شرایط فیزیکی - شیمیایی خاک بستر کاشت، توجه ویژه اعمال شود.  
مژگان بویراحمدی، فایز رئیسی ، جهانگرد محمدی،
جلد 14، شماره 51 - ( 1-1389 )
چکیده

همانند گیاهان، شور شدن خاک از راه های گوناگون موجب کاهش رشد، تکثیر و فعالیت موجودات خاکزی به ویژه میکروفلور خاک می‌شود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثر سطوح مختلف شوری بر برخی شاخص های میکروبی خاک در حضور و عدم حضور ریشه زنده دو گیاه گندم و شبدر بود. در این تحقیق، پنج سطح شوری به صورت مخلوطی از نمک های کلرید سدیم، کلرید کلسیم، کلرید منیزیم و کلرید پتاسیم و سه محیط خاک (بدون کشت، تحت کشت گندم و تحت کشت شبدر) با سه تکرار در چارچوب طرح کاملاً تصادفی و به گونه فاکتوریل استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می-دهند که افزایش شوری در هر سه محیط بدون کشت، خاک تحت کشت گندم و خاک تحت کشت شبدر موجب کاهش معنی دار تنفس میکروبی تجمعی، کربن زیتوده میکروبی، تنفس برانگیخته با سوبسترا و شاخص قابلیت دسترسی به کربن شد. هم‌چنین، شوری موجب افزایش معنی دارqCO2 در هر سه محیط گردید. در سطوح بالای شوری، شاخص‌های میکروبی در خاک تحت کشت گندم و شبدر به میزان آنها در خاک بدون کشت نزدیک شد و تفاوت کمتری در فعالیت میکروبی بین سه محیط دیده شد، که نشان می دهد در سطوح بالای شوری، نقش محرک گیاه بر فعالیت میکروبی کم رنگ تر می گردد. نتایج به دست آمده از شاخص قابلیت دسترسی به کربن نیز نشان می دهد که در سطوح پایین شوری، محدودیت کربن در خاک تحت کشت گندم و شبدر وجود ندارد، اما با افزایش شوری، این شاخص به صفر نزدیک گردید که بیانگر محدودیت کربن برای تنفس میکروبی در این محیط هاست. هم‌چنین پایین تر بودن نسبت qCO2 در خاک تحت کشت گندم و شبدر در مقایسه با خاک بدون کشت، نشان‌دهنده نقش حمایت کنندگی ریشه بر فعالیت میکروبی در محیط های شور است. بنابراین، وجود گیاه در محیط های شور ممکن است از راه افزودن پی درپی ترشحات ریشه و بازگشت ریشـه های جوان، به کـاهش آثار مضر شـوری های کم تا متوسط بر فعالیت های میکروبی خاک کمک نماید.
مهشید منصورزاده، فایز رئیسی‌،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده

مصرف علف‌کش‌ها می‌تواند جمعیت و فعالیت ریزجانداران خاکزی را تغییر دهد، از این رو بر واکنش‌های بیـوشیمیایی خاک نیز تأثیرگذار هستند و معمولاً حاصل‌خیزی خاک و رشد گیاه به تبع آن تغییر می‌یابد. هدف این تحقیق ارزیابی تأثیر سطوح مختلف علف‌کش ارادیکان بر کربن و نیتروژن توده زنده میکروبی و نسبت آنها و نیز بررسی روند فعالیت آنزیم‌های اوره‌آز و آریل‌سولفاتاز تحت شرایط مزرعه‌ای بود. در این آزمایش، سطوح 6 و 9 لیتر در هکتار ارادیکان در خاک‌های تحت کشت ذرت و بدون کشت به صورت کرت‌های خرد شده و در قالب طرح پایه بلوک‌های کاملاً تصادفی با سه تکرار به یک خاک آهکی اضافه شد. کربن و نیتروژن توده زنده میکروبی طی دو مرحله (روزهای 30 و90 پس از کشت) و فعالیت آنزیم‌های اوره‌آز و آریل‌سولفاتاز در روزهای 30، 60 و 90 پس از شروع آزمایش اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد در محیط کشت ذرت با افزایش سطح ارادیکان کربن توده زنده میکروبی در تیمارهای 6 و 9 لیتر در هکتار (بین 12 تا 116 درصد)، نیتروژن توده زنده میکروبی (به طور متوسط حدود 50 درصد) و نسبت کربن به نیتروژن توده زنده میکروبی (بین 26 تا 115 درصد) در مقایسه با شاهد افزایش پیدا کرد. فعالیت اوره‌آز در مرحله اول نمونه‌برداری در هر دو محیط در سطح 6 لیتر در هکتار حدود 50 درصد کاهش و در سطح 9 لیتر در هکتار به ترتیب 3 و 137 درصد نسبت به شاهد در محیط کشت شده و کشت نشده افزایش پیدا نمود. با این وجود، در مرحله دوم تفاوت چندانی در فعالیت این آنزیم بین تیمارهای مختلف دیده نشد و در مرحله سوم فعالیت آن در بین تیمارهای مختلف در نوسان بود. این در حالی است که فعالیت آنزیم آریل‌سولفاتاز نیز در خاک تحت کشت ذرت در هر سه مرحله با افزایش سطح سم کاهش (در دامنه 30-50 درصد در سطح 9 لیتر در هکتار) پیدا کرد و در خاک بدون کشت ذرت از روند خاصی پیروی نکرد. به طور خلاصه، نتایج این تحقیق نشان داد مصرف علف‌کش ارادیکان می‌تواند باعث هم کاهش و هم افزایش توده زنده و فعالیت‌های آنزیمی در خاک‌های آهکی تیمار شده با این علف‌کش شود ولی این تغییرات به سطح مصرف ارادیکان، زمان سپری شده پس از مصرف آن و حضور یا عدم حضور گیاه بستگی دارد.
علی‌اصغر واحدی،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده

با توجه به بحران کمبود آب در کشور، برآورد هر چه دقیق‌تر ذخایر آب در اکوسیستم‌های جنگلی می‌تواند از مهم‌ترین راهکارهای مورد استفاده درزمینه مدیریت بهینه منابع و چرخه آب برای توسعه بهره‌وری مدنظر قرار بگیرد. بدین منظور، با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی موجودی وزنی ذخایر آب تنه ۱۷۴ پایه قطع‌ شده درختان گونه‌های مختلف اعم از راش، آزاد، ممرز، انجیلی، توسکا، بلوط و پلت شبیه‌سازی شد. از هر بخش از تنه استحصال‌ شده درختان، قطعاتی با ابعاد حجمی ثابت در دمای ۱۰۵ درجه سانتی‌گراد در آون قرارگرفته و ضریب خشکی و چگالی ویژه کلیه نمونه‌ها اندازه‌گیری شدند. سه لایه ورودی شامل قطر برابر سینه، ارتفاع تنه و چگالی ویژه برای روند شبیه‌سازی متغیر پاسخ مورد استفاده قرار گرفتند. برای معماری توپولوژی شبکه عصبی مورد مطالعه از روش سعی و آزمون استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از قطر برابر سینه به‌عنوان تنها لایه ورودی بر مبنای شاخص‌های اعتبار قطعیت شبکه عصبی، ۶۵ درصد از واریانس آزمون داده‌ها را توجیه کرد. با ورود هر سه لایه ورودی، خروجی بهینه با یک لایه پنهان حاوی تابع تانژانت سیگموئیدی در معماری صورت گرفته با تعداد ۱۵ نورون عصبی دارای حداکثر قطعیت برآوردی در جنگل‌های آمیخته راش مورد مطالعه است (۰۸/۸۱= RMSE، ۰۰۱/۰= MSE، ۹۲/۰ = ۲R). برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، نیروی انسانی و جلوگیری از روش برآورد تخریبی، خروجی بهینه حاصل در قالب جعبه سیاه با قابلیت کاربرد در فضای سیستم‌های دیجیتالی دارای قابلیت کاربرد وسیع برای پیش‌بینی ذخایر آب و به‌تبع آن مدیریت چرخه آب در اکوسیستم جنگلی مورد مطالعه است.


شجاع قربانی دشتکی، نسرین کریمیان، فایز رئیسی،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

استفاده از مواد آلی همچون لجن فاضلاب می‏تواند در بهبود کیفیت خاک موثر باشد. در این مطالعه تاثیر لجن فاضلاب بر ویژگی‏ های شیمیایی، تنفس و کربن زیست توده میکروبی خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور یک نمونه خاک آهکی با بافت‏ لوم سیلتی رسی از اراضی دانشگاه شهرکرد تهیه و به‌واسطه افزودن لجن فاضلاب شهری با نسبت‏های  صفر به صد، پنجاه به پنجاه و هشتاد به بیست (گرم لجن فاضلاب به گرم خاک) تیمار‏ها به ترتیب با سه درجه بدون آبگریزی (S0)، آبگریزی کم (S50) و آبگریزی قوی (S80) انتخاب و تهیه شدند. آبگریزی خاک به‌روش مدت زمان نفوذ قطره آب به خاک اندازه‏گیری شد. ویژگی‏های شیمیایی خاک از جملهpH ، قابلیت هدایت الکتریکی، درصد کربن آلی کل، کربنات کلسیم معادل ، میزان سدیم و پتاسیم محلول خاک تعیین گردید. تنفس پایه و کربن زیست توده میکروبی خاک پس از یک دوره کوتاه پیش انکوباسیون به مدت یک ماه به فاصله هر 10 روز یک بار اندازه‏گیری شد. نتایج نشان داد، اثر مصرف لجن فاضلاب بر آبگریزی و ویژگی‏های شیمیایی خاک معنی‏دار (0001/0 (P≤ بود. لجن فاضلاب شهری در سطح و شرایط بکار رفته شده منجر به افزایش معنی‏دار تنفس (27-16 برابر) و زیست توده میکروبی (5/16-2/15 برابر ) در تیمارهای آبگریز (S50 و S80) نسبت به تیمار شاهد گردید. این افزایش طی 10 روز اول بیشتر، ولی طی 10 روز دوم و سوم با سرعت کمتری افزایش یافت. این می‏تواند به‌علت کربن آلی و عناصر غذایی قابل استفاده در لجن فاضلاب شهری و کاهش میزان ترکیبات آلی قابل تجزیه موجود در لجن با گذشت زمان باشد.
 


حمید رضا مرادی، محمد رحمتی، حاجی کریمی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

آب زیرزمینی یکی از مهم‌ترین منابعی است که از خشکسالی تأثیر می‌پذیرد. آبخوانهای کارستی از منابع مهم آب زیرزمینی در غرب کشور و استان کرمانشاه هستند. پژوهش حاضر به‌منظور بررسی اثرات خشکسالی هواشناسی در مؤلفههای هیدرولوژیکی آبخوانهای کارستی با شرایط توسعه‌یافتگی متفاوت صورت گرفته است. مناطق مورد مطالعه در این تحقیق شامل دو آبخوان کارستی بیستون- پرآو و کوه پاطاق در استان کرمانشاه است. برای انجام این پژوهش از آمار ماهانه بارش و آب‌دهی چشمه‌ها طی دوره آماری 20 ساله استفاده شد. در این تحقیق، از شاخص‌های SPI و SDI به‌ترتیب برای بررسی حالات مختلف خشکسالیهای هواشناسی و هیدرولوژیکی استفاده شد. برای تعیین ارتباط خشکسالی هواشناسی با آب زیرزمینی از همبستگی پیرسون و برای تعیین تأخیر زمانی، به بررسی همبستگی بین شرایط زمانی مختلف (بدون تأخیر و تأخیر 1 تا 6 ماه) شاخص SDI نسبت به شاخص SPI پرداخته شد. نتایج تعیین ارتباط خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی نشان داد که این دو در سطح معنیداری یک درصد دارای همبستگی هستند. همچنین نتایج بررسی همبستگی بین شرایط زمانی مختلف (بدون تأخیر و تأخیر 1 تا 6 ماه) شاخص SDI نسبت به شاخص SPI نشان داد که تأخیر زمانی بین وقوع خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی در مناطق مورد مطالعه بدون تأخیر زمانی یا حداکثر با یک ماه تأخیر رخ داده است. براساس نتایج، مقادیر ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص‌های SPI و SDI در منطقه بیستون- پرآو بیشتر از منطقه کوه پاطاق است که بیانگر میزان توسعه‌یافتگی کارست منطقه بیستون- پرآو نسبت به کوه پاطاق است.

مهدی زبردست، فرناز دانشور وثوقی،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

مطالعه لرزهای درهها به‌دلیل احداث سازههای مهم مانند سد روی آنها همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. یکی از شرایط ساختگاهی مهمی که بر زمین‌لرزه عبوری از درههای سنگی اثر می‌گذارد وجود توده‌سنگ درزه‌‍دار در این نوع ساختگاه‌هاست. ما در این تحقیق به بررسی اثر این پدیده روی تفرق امواج لرزهای خواهیم پرداخت. به‌منظور بررسی این مسئله از ترکیب دو روش المان محدود در حوضه نزدیک و المان مرزی در حوضه دور استفاده شده است و برای مدل‌سازی توده‌سنگ درزهدار، مدل الاستیک خطی همسان به‌کار رفته است. با توجه به مطالعات انجام شده در این تحقیق، تودهسنگ درزهدار در حالات خاص که بستگی به زاویه برخورد امواج، ضخامت لایهها و مشخصات مصالح تشکیل دهنده آن دارد میتواند اثرات چشمگیری روی امواج زمین‌لرزه و در نتیجه روی سازههای ساخته شده روی دره‌ها داشته باشد و بایستی در طراحی این سازهها اثرات آن مورد توجه قرار گیرد.

اردوان قربانی، الناز حسن زاده، مهدی معمری، کاظم هاشمی مجد، اردشیر پورنعمتی،
جلد 23، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

در این پژوهش، تأثیر برخی پارامترهای خاک بر تولید اولیه سطح زمین فرم‌های رویشی (گندمیان و پهن‌برگان علفی) و تولید اولیه کل مراتع چمنزار منطقه فندوق‌لوی شهرستان نمین در استان اردبیل بررسی شد. تولید اولیه سطح زمین در 180 پلات‌ یک مترمربعی به‌روش قطع و توزین اندازه‌گیری شد. تعداد 18 نمونه خاک در امتداد ترانسکت‌ها برداشت شد. برخی از ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک با روش‌های استاندارد اندازه‌گیری شد. تعیین ارتباط بین این پارامترها و تولید اولیه فرم‌های رویشی و تولید کل با روش رگرسیون چندگانه توأم انجام شد. به‌منظور تعیین مهم‌ترین پارامتر‌های مؤثر خاک بر تولید کل از روش تجزیه به مؤلفه‌های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد پارامترهای هدایت‌الکتریکی، منیزیم، رس قابل انتشار، رطوبت حجمی، کربن آلی، پتاسیم محلول، پتاسیم تبادلی، سدیم و فسفر از پارامترهای مؤثر بر تولید اولیه فرم‌های رویشی و کل بودند (0/01>p). صحت معادلات استخراج‌شده نیز برای گندمیان، پهن‌برگان علفی و مقدار کل به‌ترتیب 79، 76 و 70 درصد محاسبه شد. نتایج PCA نشان داد که پارامترهای خاک 84/52 درصد از تغییرات تولید کل را توجیه می‌کند و در مقایسه با رگرسیون با ضریب تشخیص 28 درصد، نتیجه بهتری را ارائه کردند.

نعیمه عنایتی ضمیر، مجتبی نوروزی مصیر، اکبر قدم خانی،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

بخش آلی خاک با تأثیر‌گذاری بر ویژگی‌های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی نقش مهمی در افزایش تولید محصولات و چرخه عناصر غذایی مختلف در خاک دارد. مطالعه پیش ‌رو با هدف بررسی تأثیر باکتری‌های محرک رشد بر تنفس پایه، بهره‌ میکروبی، کربن آلی، کربن زیست‌توده میکروبی، کربن قابل اکسید با پرمنگنات، کربن محلول در آب سرد و گرم زیر کشت گندم رقم چمران در قالب طرح کاملاً تصادفی در شش تکرار صورت گرفت. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح باکتری (شاهد بدون مایه‌زنی، مایه‌زنی با انتروباکتر کلوآسه R33، مایه‌زنی با انتروباکتر کلوآسه R1 و مخلوط دو باکتری) بودند. طی دوره آزمایش ویژگی‌هایی مانند ارتفاع گیاه و شاخص کلروفیل اندازه‌گیری شد. در پایان دوره کشت، وزن خشک ریشه، اندام هوایی و عملکرد دانه محاسبه شد. همچنین ویژگی‌های بیولوژیکی و شکل‌های مختلف کربن در خاک پس از پایان کشت اندازه‌گیری شد. نتایج نشان‌دهنده تأثیر باکتری‌های محرک رشد بر افزایش شاخص کلروفیل، ارتفاع، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و عملکرد دانه در مقایسه با شاهد بود. کمترین مقدار pH و بیشترین مقدار شکل‌های کربن در حضور سویه‌های مختلف باکتری نسبت به شاهد مشاهده شد. بیشترین مقدار کربن آلی خاک با مخلوط دو باکتری با مقدار 22/7 درصد افزایش نسبت به شاهد مشاهده شد. بیشترین مقدار کربن زیتوده میکروبی به‌ترتیب با مخلوط دو باکتری، انتروباکترکلوآسه R1، انتروباکترکلوآسه R33 با مقادیر 87/67، 42 و 26/5 درصد افزایش نسبت به شاهد مشاهده شد. همبستگی بین شکل‌های کربن خاک نشان داد کربن قابل‌ استخراج با آب سرد و گرم، کربن آلی محلول و کربن قابل اکسید با پرمنگنات همبستگی مثبت معنی‌داری با تنفس و کربن زی‌توده میکروبی و همبستگی منفی با مقدار pH خاک دارند. استفاده از مایه‌ تلقیح میکروبی موجب افزایش اجزای کربن در خاک شد که می‌تواند در بهبود ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک و عملکرد گیاه نقش مثبت داشته باشد.

سعید عبدی اردستانی، بنفشه خلیلی، محمد مهدی مجیدی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

خشکی بلندمدت یکی از فاکتورهای اصلی تغییرات جهانی اقلیم است که می‌تواند اثرات منفی قابل توجهی بر چرخه بیوژئوشیمیایی کربن و نیتروژن خاک و کارایی اکوسیستم خاک در شرایط تنش برجای گذارد. در این تحقیق فرض شده است: 1) خاک ریزوسفری سه گونه بروموس اینرمیس، داکتیلس گلومراتا و فستوکا آروندیناسه در پاسخ به تنش خشکی متفاوت خواهد بود و 2) گونه گیاهی در شرایط خشکی می‌تواند تأثیرات تعدیل کننده‌ای بر خصوصیات بیولوژیکی خاک داشته باشد. این فرضیه‌ها با اندازه‌گیری کربن و نیتروژن زیست‌توده میکروبی و فعالیت آنزیم بتاگلوکزآمینیداز خاک ریزوسفری گونه‌های گراس‌های بروموس، داکتیلیس و فستوکا در طرح تحقیقاتی بلندمدت خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. پاسخ زیست‌توده میکروبی خاک به تنش خشکی بسته به نوع گونه گیاهی متفاوت بود، به‌طوری‌ که زیست‌توده میکروبی خاک ریزوسفری گونه بروموس بیشترین و گونه داکتیلیس کمترین مقدار را داشت و نشان‌دهنده حساسیت بیشتر گونه داکتیلس به تنش خشکی بود. پاسخ فعالیت آنزیم بتاگلوکزآمینیداز به تنش خشکی متأثر از نوع ژنوتیپ گیاهی (حساس و مقاوم به خشکی) سه گونه بروموس، داکتیلیس و فستوکا بود، اگر چه به تیمار تنش خشکی و نوع گونه گیاهی حساسیت نشان نداد. بنابراین در شرایط تنش خشکی تأثیرات مثبت ژنوتیپ گیاهی می‌تواند تأثیرات منفی خشکی بر زیست‌توده میکروبی و خصوصیات بیولوژیکی خاک را تعدیل کند.

اردوان قربانی، مهدی معمری، فرید دادجو، لیدا عندلیبی،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

هدف این تحقیق مدل‌سازی زی‌توده گیاهی فرم‌های رویشی و کل توسط پارامترهای خاک در مراتع هیر- نئور استان اردبیل بود. ابتدا با درنظر گرفتن تیپ‌های گیاهی و عوامل ‌محیطی، در مرحله اوج رویش گیاهان، زی‌توده گیاهی با استفاده از پلات‌های یک مترمربعی به‌روش قطع و توزین برداشت ‌شد. در امتداد هر یک از ترانسکت‌ها یک نمونه خاک برداشت و به آزمایشگاه خاک‌شناسی منتقل و برخی خصوصیات آن با روش‌های متداول اندازه‌گیری شد. با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه توسط عوامل خاک، معادله پیش‌بینی زی‌توده فرم‌های رویشی و کل سطح مراتع استخراج و نقشه‌های مربوطه شبیه‌سازی شد. با توجه به نتایج، پارامترهای سیلت، هدایت ‌الکتریکی، کلسیم، پتاسیم ‌محلول، کربن ‌آلی، کربن ‌آلی ذره‌ای، pH، منیزیم، آهک، رس، فسفر و رطوبت ‌حجمی بیشترین اثرگذاری و درصد پیش‌بینی را داشتند (01/0>P). صحت نقشه‌های شبیه‌سازی شده نیز با استفاده از معیار RMSE برای گندمیان، پهن‌برگان علفی، بوته‌ای‌ها و کل به‌ترتیب 81/0، 65/0، 34/0 و 46/0 محاسبه‌ شد. یافته‌های این تحقیق نه ‌تنها به اهمیت عوامل خاک بر تغییرات زی‌توده مراتع اشاره دارد، بلکه به‌عنوان اطلاعات ‌پایه برای مدیریت مراتع در راستای ایجاد حالت تعادل در میزان عرضه و تقاضای انرژی و توازن کربن اکوسیستم قابل ‌استفاده است.

مهران عابدین زاده، عبدالمهدی بخشنده، بهرام اندرزیان، آقای سیروس جعفری، آقای محمدرضا مرادی تلاوت،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

ایران در کمربند خشک کره زمین واقع شده است و پیش‌بینی می‌شود طی نیم قرن آینده با تنش آبی مواجه شود. سطح زیرکشت نیشکر در خوزستان هم‌اکنون بالغ بر 85 هزار هکتار است و با توجه به نیاز آبی بالای نیشکر و شرایط خشکسالی، بهینه‌سازی مصرف آب و مدیریت آبیاری به‌منظور استمرار تولید در این بخش ضروری است. لذا در این پژوهش مقادیر رطوبت خاک، پوشش سبز، عملکرد زیست‌توده در پنج تیمار و سطوح آبیاری (شروع آبیاری در زمان¬های40، 50، 60، 70 و 80 درصد تخلیه رطوبتی خاک) طی 2 تاریخ کشت در رقم CP69-1062 در سال زراعی 95-1394 درکشت و صنعت نیشکر امیرکبیر واقع در جنوب خوزستان توسط مدل آکواکراپ شبیه‌سازی شد. داده¬های اندازه‌گیری شده در تاریخ کشت اول (D1) برای واسنجی مدل و تاریخ کشت دوم (D2) برای صحت¬سنجی استفاده شد. نتایج آماره NRMSE در شبیه‌سازی پوشش سبز در مراحل واسنجی و صحت‌سنجی به‌ترتیب با مقادیر 2/1 تا 15/6 و 3/8 تا 18/3 درصد و در شبیه‌سازی زیست‌توده به‌ترتیب با مقادیر 6/2 تا 15/2 و 9/5 تا 12/6 درصد و ضریب تعیین (R2)، محدوده 0/98 تا 0/99 مبین توانایی بالای مدل آکواکراپ در شبیه‌سازی پوشش سبز و عملکرد زیست‌توده است. درحالی‌ که مقادیر آماره NRMSE رطوبت عمق خاک در مراحل واسنجی و صحت‌سنجی به‌ترتیب در محدوده 11/6 تا 23/8 و 12/2 تا 22/7 با ضریب تعیین (R2)، 0/73 تا 0/96 (در مرحله واسنجی) 0/8 تا 0/93 (در مرحله صحت‌سنجی) دقت کمتر مدل در شبیه‌سازی را نشان داد. بهترین سناریو مربوط به سومین پیشنهاد است که در آن مصرف آب 1710 میلی‌متر و راندمان مصرف آب 1/53 و عملکرد 42/27 تن در هکتار است که کاهش مصرف آب 360 میلی¬متر را نشان می‌دهد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb