46 نتیجه برای تولید
سیدمحمد هاشمی، جواد پوررضا،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
این آزمایش به منظور تعیین اثرات سطوح مختلف ویتامین C (صفر، 150، 300 و 450 قسمت در میلیون) و تراکم در قفس (3، 4 و 5 مرغ) بر کیفیت پوسته تخم مرغ و عملکرد مرغان تخمگذار، تحت شرایط دمای بالای محیطی به اجرا در آمد. یک آزمایش فاکتوریل 4×3 شامل 12 تیمار آزمایشی در یک طرح کاملاً تصادفی به مورد اجرا گذاشته شد. 192 مرغ لگهورن سفید، در سن 25 هفتگی به 48 واحد آزمایشی تقسیم شدند. در هر تیمار 4 تکرار وجود داشت. طول دوره آزمایش 12 هفته بود. صفات مورد اندازهگیری عبارت بود از: وزن تخم مرغ، وزن پوسته، ارتفاع سفیده، ضخامت پوسته، تولید روزانه هر مرغ (گرم)، درصد تولید تخم مرغ و ضریب تبدیل غذایی. درصد تولید به طور روزانه و صفات تولید روزانه هر مرغ (گرم)، وزن تخم مرغ، وزن پوسته، ارتفاع سفیده، و ضخامت پوسته، هر دو هفته اندازهگیری میشد. درصد کلسیم پوسته، در آخرین دوره نمونهگیری اندازهگیری گردید. ویتامین C به میزان 150 قسمت در میلیون باعث افزایش معنیدار وزن تخم مرغ و کلسیم پوسته و به میزان 300 قسمت در میلیون سبب افزایش معنیدار ارتفاع سفیده گردید (05/0 > P). تراکم بر وزن پوسته، ضخامت پوسته، ارتفاع سفیده و درصد کلسیم پوسته تأثیر معنیدار نداشت. وزن تخم مرغ، تولید روزانه هر مرغ (گرم) و درصد تولید، با افزایش تراکم کاهش معنیدار داشت (05/0 > P) و ضریب تبدیل فقط با افزایش تراکم افزایش معنیدار نشان داد (05/0 > P). اثر متقابل ویتامین C و تراکم بر وزن پوسته و وزن تخم مرغ معنیدار بود (05/0 > P).
محمدعلی ادریس، جواد پوررضا، سعید انصاری،
جلد 3، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی صفت تولید تخم مرغ بر روی گلهای از مرغان بومی اصفهان و نیز آمیختههای آنها با سه نژاد خارجی اصلاح شده به اجرا درآمد. صفات سن بلوغ جنسی، وزن اولین تخم مرغ، تعداد و وزن تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی و تولید تخم مرغ طی دوره تخمگذاری (سن بلوغ تا 52 هفتگی) به طور انفرادی بر روی 774 مرغ آماربرداری گردید. نتایج حاصله نشان میدهد که از نظر وزن اولین تخم مرغ تفاوت معنیداری در بین چهار گروه ژنتیکی وجود ندارد (05/0>p)، در حالی که صفات سن بلوغ جنسی، تعداد و وزن تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی به طور معنیداری تحت تأثیر گروه ژنتیکی قرار گرفته است (01/0>p). مقدار ضرایب وراثتپذیری اعداد ادغام شده کلیه گروهها (به روش اجزاء واریانس پدری) برای صفات سن بلوغ جنسی، وزن اولین تخم مرغ، تعداد تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی به ترتیب 10/0 ±24/0، 08/0 ±03/0، 12/0 ±41/0، 12/0 ±48/0، 09/0 ±13/0 و 09/0 ±18/0 برآورد شد. در تجزیه کلی دادهها، تولید تخم مرغ از بلوغ تا 34 هفتگی همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی مثبتی با تولید تخم مرغ تا 52 هفتگی نشان داد (71/0 = rp و 11/0 74/0 = rg). این مقادیر مبین وجود یک رابطه نسبتاً مناسب در کل گروهها است. به علاوه تولید تخم مرغ تا 34 هفتگی همبستگی منفی با ضریب تبدیل غذایی طی همین دوره داشته است (81/0- = rp و 53/0 rg=-92/0, rg). برآوردهای تنوع ژنتیکی و فنوتیپی در این مطالعه نشان میدهد که انتخاب بر اساس تولید تخم مرغ تا 34 هفتگی نه تنها میتواند به طور مؤثری برای بهبود تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری استفاده بشود، بلکه ممکن است منجر به افزایش عملکرد در کل دوره تخمگذاری گردد.
محسن افشارمنش، جواد پوررضا،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
این آزمایش به منظور مطالعه اثر پنج سطح 06/3، 23/3، 4/3، 57/3 و 74/3 درصد کلسیم و سه سطح 2000، 2200 و 2400 واحد بینالمللی در کیلوگرم جیره ویتامین 3 Dبر خصوصیات تولیدی مرغهای تخمگذار به اجرا درآمد. آزمایش در یک طرح کاملاً تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 3 × 5 که جمعاً 15 تیمار آزمایشی را تشکیل دادند، صورت گرفت. 240 قطعه مرغ 26 هفتهای لگهورن سفید از سویههای لاین 36 W به 60 واحد آزمایشی تقسیم شدند، به طوری که هر تیمار 4 تکرار داشت. مدت آزمایش 90 روز بود و در پایان آزمایش مرغها 38 هفته سن داشتند. نتایج نشان داد که سطوح کلسیم بر درصد تولید، مصرف غذا، بازده تخم مرغ و ضریب تبدیل غذا اثر معنیداری نداشت، ولی سطح 4/3 درصد کلسیم سبب افزایش معنیداری (05/0>P) در وزن تخم مرغ شد. ویتامین 3 D اثر معنیداری روی وزن تخم مرغ، مصرف غذا و بازده تخم مرغ نداشت، اما با افزایش سطح ویتامین 3 D، درصد تولید به طور معنیداری (05/0>P) افزایش و ضریب تبدیل غذا کاهش یافت. اثر متقابل کلسیم و ویتامین 3 D بر وزن تخم مرغ و درصد تولید معنیدار بود (05/0>P). معادلات رگرسیون به دست آمده نشان داد که از کلسیم و ویتامین 3D جیره میتوان صفات تولیدی را تخمین زد.
علی نیکخواه، بهنام آبشت،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
با توجه به کمبود بارز خوراک دام در کشور، استفاده از فرآوردههای جنبی کارخانجات صنایع غدایی و کشتارگاهها در جیره غذایی دامها به خصوص دامهای پرواری یک ضرورت است. جهت مطالعه اثر پیه بر قابلیت هضم جیره، توان تولیدی و ترکیبات لاشه گوسالههای نر در حال رشد هلشتاین، تعداد 24 رأس گوساله با متوسط وزن 191 کیلوگرم، با جیرههای کامل 1، 2، 3 و 4 که به ترتیب حاوی صفر، 5/2، 0/5 و 5/7 درصد پیه و پروتئین خام یکسان بودند، به مدت 125 روز در شرایط محیطی یکسان تغذیه شدند. قابلیت هضم ظاهری جیرهها، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی، درصد لاشه و قطعات آن در گوسالهها اندازهگیری گردید.
افزودن پیه به جیرهها بر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام و انرژی کل اثری نداشت، ولی قابلیت هضم ظاهری دیواره سلولی را به طور معنیداری کاهش (01/0>P)و قابلیت هضم ظاهری چربی جیرهها را افزایش (05/0>P) داد. میانگین افزایش وزن روزانه گوسالههای تغذیه شده با جیرههای 1، 2، 3 و 4 به ترتیب برابر 56/1، 61/1، 69/1 و 75/1 کیلوگرم و به همین ترتیب ضریب تبدیل خوراک (ماده خشک) برابر 63/4، 31/4، 12/4 و 98/3 بود که از نظر آماری اختلاف معنیدار (05/0>P) داشتند. وزن بدن خالی و وزن لاشه گرم با افزودن چربی در جیره افزایش (01/0>P)یافت ولی درصد لاشه گرم و درصد وزن بدن خالی نسبت به وزن زنده تحت تأثیر سطوح مختلف پیه قرار نگرفت. اقتصادیترین سطح مصرف پیه در این آزمایش 5/2 درصد بود.
عباس عبدشاهی، غلامرضا سلطانی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
درجه موفقیت طرحهای اقتصادی - اجتماعی، به سطح آگاهی برنامهریزان از نحوه برخورد افراد با ریسک بستگی دارد. چون کشاورزی فعالیتی ریسکی است، بنابراین آگاهی از رفتار ریسکی کشاورزان در هر منطقه امری ضروری است. این مطالعه به بررسی رفتار ریسکگریزی زارعین در منطقه همایجان، از توابع شهرستان سپیدان در استان فارس، پرداخته است. آمار و اطلاعات مقطعی مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان، و اطلاعات سری زمانی از سازمان کشاورزی استان فارس جمعآوری شده است. برای بررسی رفتار ریسکی زارعین در منطقه مورد مطالعه، از سه روش قاعده “اول اطمینان”، تابع تولید تصادفی یافته و مدل برنامهریزی ریسکی تارگت موتاد استفاده شده است.
نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که کشاورزان منطقه مورد مطالعه، در تولید محصول ریسکگریزند، اما در مصرف نهادههای نوین دارای ریسکگریزی پایین هستند. علایم متغیرهای تابع تولید تصادفی تعمیم یافته، نشان داد که مصرف نهادههای نوین باعث کاهش ریسک میشود. مدل برنامهریزی ریسکی تارگت موتاد نیز ریسکگریزی زارعین در تولید محصول را تأیید کرد، به طوری که با افزایش ریسک، محصولاتی مثل گندم، که از ثبات نسبی قیمت یا عملکرد برخوردار است، وارد الگو شده، و محصولاتی مثل پیاز، که نوسان قیمت و عملکرد بالایی دارند، از الگو حذف میگردند.
محمود وطنخواه، محمدعلی ادریس،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
در ایـن مطالعه از 2510 رکورد صفات تولیدمثلی مربوط به 879 رأس میش جفتگیری کرده با 164 رأس قوچ، از سال 1368 تا 1376، در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند بختیاری، به منظور تعیین عملکرد و برآورد برخی از عوامل محیطی مؤثر بر صفات تولیدمثلی در گوسفندان نژاد بختیاری استفاده گردید.
میانگین و خطای معیار برای صفات تولیدمثلی، بدین شرح برآورد گردید: نسبت آبستنی 01/0± 90/0، تعداد بره متولد شده به ازای هر میش تحت آمیزش 01/0 ±06/1، تعداد بره زنده متولد شده به ازای هر میش تحت آمیزش 01/0± 00/1، تعداد بره شیرگیری شده به ازای هـر میش تحت آمیـزش 01/0± 93/0، تعداد بـره زنده متولد شده در هر زایمان 01/0± 10/1، تعداد بـره شیرگیری شده در هـر زایمان 02/0± 01/0 و تعداد بره شیرگیری شده به ازای هر میش زندهزا 01/0 ±09/1. سال جفتگیری بر روی همه صفات مورد بررسی اثر کاملاً معنیداری (01/0>P) نشان داد. سن میش در زمان جفتگیری نیز تأثیر معنیداری (05/0 یا 01/0>P) بر روی اغلب صفات مورد مطالعه داشت. حداکثر عملکرد صفات تولیدمثلی، در میشهای گروه سنی 4 تا 5 ساله حاصل گردید. زمان آمیزش نیز بر روی همه صفات مورد بررسی معنیدار (05/0 یا 01/0>P) بود. حداکثر عملکرد صفات تولیدمثلی مربوط به میشهایی بود که در خلال نیمه اول فصل جفتگیری آمیزش داده شده بودند. نوع تولد نیز تأثیر کاملاً معنیداری (01/0>P) روی صفات مربوط به تعداد بره متولد شده و شیرگیری شده نشان داد. لذا با توجه به اثر ملاحظه عوامل محیطی بر صفات مورد بررسی، و به منظور افزایش بازده تولیدمثلی، علاوه بر بهبود شرایط محیطی (جایگاه، مدیریت، تغذیه و ...)، آمیزش در ابتدای فصل جفتگیری و انتخاب ترکیب سنی مناسب برای گلههای میش پیشنهاد میگردد. در این ترکیب، کاهش درصد میشهای بالاتر از پنج سال باعث بهبود عملکرد گله خواهد شد.
محمد مستاجران، محمدعلی ادریس، رحیم عبادی، غلامحسین طهماسبی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
به منظور برآورد ضریب وراثتپذیری صفات ظاهری زنبور عسل کارگر و عملکرد کلنی زنبور عسل، 30 ملکه مادر، از زنبورستان مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان اصفهان، به طور تصادفی انتخاب شد. از هر ملکه مادر، پنج ملکه دختر پرورش داده شد و پس از جفتگیری طبیعی به کلنیهای همسان معرفی گردید. میزان عسل استخراجی تابستان اندازهگیری، و میزان عسل پاییز بر اساس مساحت سطح قاب سرپوشیده عسل برآورد گردید. تولید عسل سال از مجموع عسل تولیدی تابستان و پاییز محاسبه شد. برای تعیین ابعاد بدن زنبورهای کارگر، نمونههایی که به صورت تصادفی از هر کلنی انتخاب شده بود، با استفاده از استریو میکروسکوپ مجهز به عدسی چشمی مدرج، بر اساس روش روتنر (1985) اندازهگیری و ضریب وراثتپذیری صفات با استفاده از همبستگی داخل فامیل برآورد گردید. ضریب وراثتپذیری تولید عسل تابستان، زمستان و کل تولید عسل سالیانه به ترتیب (62/0± 65/0)، (58/0± 51/0) و (64/0± 36/0) برآورد شد. وراثتپذیری صفات ظاهری، به ترتیب: طول خرطوم (08/0± 64/0)، طول ساق (07/0± 45/0)، طول ران (08/0 ± 50/0)، طول پنجه (07/0± 47/0)، عرض پنجه (04/0± 33/0)، طول بال جلو (06/0 ±42/0)، عرض بال جلو (10/0± 90/0) طول کوبیتال bی (05/0 ±20/0)، شاخص کوبیتال (08/0± 50/0)، طول بال عقب (01/0± 94/0) و تعداد قلاب لبه جلویی بال عقب (07/0± 45/0) برآورد گردید. با توجه به میزان وراثتپذیری تخمینی تولید عسل، انتخاب بر اساس این صفت میتواند باعث افزایش عسل تولیدی شود. عرض بال جلو، و بعضی صفات ظاهری دیگر همچون طول بال عقب، دارای وراثتپذیری بالایی میباشند که انتخاب بر اساس این صفات نیز میتواند باعث تغییر سریع آنها گردد.
عباسعلی ولی، مهدی بصیری،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
سطح وسیعی از مراتع ایران دارای پوشش درمنه است، که مورد بهرهبرداری نیز قرار میگیرد. تعیین میزان بهرهبرداری از پوشش درمنهزار در مدیریت صحیح بهرهبرداری ضروری است. انتخاب روش مناسبی که دقت قابل قبول و سرعت لازم را داشته باشد، مورد نیاز مرتعداران است. روشهای تعیین درصد بهرهبرداری متداول برای گیاهان چوبی و بوتهها عبارت است از: قطع و توزین، واحد مرجع، تخمین چشمی، طول سرشاخه، قطر سرشاخه و شاخص تولید. این روشها در مرتع قشلاقی چارهلر جرقویه، در فاصله 250 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان انجام شد. در بین این روشها، روش قطع و توزین دقیقترین روش است، ولی به دلیل زمانبر بودن، مشکل است. در این تحقیق به کمک آزمون آماری تیتست میانگین روشهای ذکر شده با روش قطع و توزین مقایسه گردید.
نتایج نشان داد که میانگینهای روشهای واحد مرجع، طول سرشاخه و قطر سرشاخه با میانگین روش قطع و توزین اختلاف معنیداری ندارند. پس از مقایسه سرعت آنها، روش واحد مرجع به خاطر سرعت زیادتر، انتخاب و برای درمنهزارها معرفی گردید.
لاله مشرف بروجنی، جواد کرامت،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
محدودیت مصرف رنگهای قرمز مصنوعی در مواد غذایی، سبب توجه بیشتر به تولید رنگهای طبیعی به عنوان افزودنیهای مجاز گردیده است. یکی از منابع مهم تولید این گونه رنگها چغندر قرمز (.Beta vulgaris L) است، که رنگ حاصل از آن به صورت پودر یا کنسانتره در فراوردههای غذایی مورد استفاده قرار میگیرد. در این تحقیق نمونههای چغندر قرمز پس از عملیات آمادهسازی، آنزیمبری شد، عصاره آن پس از صاف کردن و تنظیم pH از ستون رزین آمبرلیت 7-XAD عبور داده شد و محلول رنگ به کمک الکل اسیدی استخراج گردید. پس از تبخیر حلال توسط دستگاه خشککن تصعیدی، رنگ جامد به صورت پودر تولید شد. سپس ویژگیهای رنگ تولیدی شامل خاکستر، قند، طول موج حداکثر جذب، میزان خلوص و پایداری رنگ تحت شرایط مختلف همچون pH، دما و نور تعیین گردید. در مرحله بعد کاربرد رنگ تولیدی درمحصولات سرد مثل بستنی و شربت یخزده مورد بررسی قرارگرفت. به منظور مقایسه کیفیت این رنگ با رنگهای مجاز مصنوعی، محصولاتی با استفاده از رنگ طبیعی حاصل، و رنگ مصنوعی کارموییزین ساخته شده در سطح آزمایشگاه، تولید شد و آزمایشهای حسی بر روی آنها انجام گرفت.
نتایج نشان داد که رنگ تولیدی بتاسیانین خالص بوده و در دمای چهار درجه سانتیگراد، در تاریکی و pH برابر پنج بیشترین پایداری را دارد. همچنین، محصولات تولیدی با رنگ طبیعی از مطلوبیت بیشتری برخوردار بودند. از هر کیلوگرم چغندر قرمز 7/2 گرم پودر رنگ تولید شد. سهم هزینه رنگ در مواد مصرفی تولید فراوردههای یاد شده بسیار اندک، و هزینه رنگ در تولید بستنی کمتر از یک درصد کل هزینههای مواد مصرفی بود.
مریم زهروی، حسن نصیری مقدم، فریدون افتخاری شاهرودی، محسن دانش مسگران،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
به منظور بررسی اثر نوع منبع و سطح کلسیم جیره غذایی و اندازه ذرات سنگ آهک بر ویژگیهای تولیدی و سختی استخوان درشت نی، آزمایشی با استفاده از 384 قطعه جوجه گوشتی انجام گرفت. جوجهها تا هفت روزگی با یک جیره آغازین تجارتی تغذیه، و سپس به طور تصادفی به 64 گروه شش قطعهای تقسیم شدند، به گونهای که از نظر میانگین وزن بدن میان گروهها اختلاف معنیداری وجود نداشت (4/5± 2/82 گرم). از روز هشتم تیمارهای آزمایشی به جوجهها اختصاص یافت. تیمارها شامل نوع منبع کلسیمی (سنگ آهک و پوسته صدف)، سطح کلسیم (100 و 85 درصد سطح تـوصیه شده NRC) و اندازه ذرات سنگ آهک ریز (کوچکتر از 15/0 میلیمتر)، متـوسط (3/0 تا 18/1 میلیمتر) و درشت (18/1 تا 75/4 میلیمتر) بودند.
نتایج نشان داد که درصد ابقای ظاهری فسفر در سنین 21 و 56 روزگی، مقدار خاکستر، ماده خشک و طول و ضخامت استخوان درشت نی در سن 56 روزگی، در جوجههای تغذیه شده با سنگ آهک بیشتر از گروههای تغذیه شده با پوسته صدف بود (05/0>P) سطح کلسیم 85 درصد توصیه شده NRC، در برابر سطح کلسیم 100 درصد NRC، به گونه معنیداری غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین کاهش (001/0>P) ، و درصد ابقای ظاهری کلسیم را در سنین 21 و 42 روزگی افزایش داد (05/0>P) سطح کلسیم معادل 100 درصد NRC در مقایسه با سطح کلسیم 85 درصد NRC، درصد ابقای ظاهری فسفر را در سنین 21 و 42 روزگی و ضخامت استخوان درشت نی را در سنین 56 روزگی (01/0>P) و مقدار ماده خشک، مقدار و درصد خاکستر استخوان درشت نی را در سن 42 روزگی به طور معنیداری افزایش داد (05/0>P) ذرات سنگ آهک در اندازه درشت و متوسط، در مقایسه با ذرات ریز، مقدار غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین، کاهش معنیداری دادند. ذرات متوسط سنگ آهک در سطح کلسیم 85 درصد NRC، و ذرات درشت در سطح کلسیم 100 درصد NRC، به طور معنیداری معیارهای مربوط به رشد و آهکی شدن استخوان درشت نی و درصد ابقای ظاهری کلسیم و فسفر را افزایش دادند (05/0>p) در سطح کلسیم 85 درصد NRC، اندازهی ذرات درشت و متوسط سنگ آهک در مقایسه با ذرات ریز آن، به گونه معنیداری درصد جوجههای مبتلا به فلجی پا را کاهش دادند (05/0>P) .
سیدمحمدباقر نبوی، احمد سواری، غلامحسین وثوقی، علیرضا نیکویان،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
به منظور بررسی و برآورد توده زنده و تولید ثانویه ماکروبنتوزهای خورموسی، در خلال سالهای 1375 و 1376، تعداد 216 نمونه رسوب از چهار خور مهم خورموسی برداشت گردید. نمونهبرداریها هر دو ماه یک بار از بخشهای ابتدا، وسط و انتهای هر خور و با استفاده از گرب با سطح 1/0 متر مربع انجام گرفت. برای تعیین توده زنده با روش ارائه شده توسط کریسپ، میزان توده زنده گروههای مختـلف ماکروبنتوزی بـر پـایه وزن خشک و وزن خـاکستر محاسبه گردید. محـاسبه تـولیـد ثـانویه مـاکروبنتوزها بـا استفاده از گونه .Apseudes sp (یک گونه سختپوست بنتیک)، که در کلیه فصول و نمونهبرداریها حضور داشت، صورت گرفت.
نتایج بررسی نشان میدهد که از نظر ماکروبنتوز، خورموسی از توده زنده کلاً محدودی برخوردار است (18/0 گرم در متر مربع)، که بیشترین و کمترین میزان به ترتیب در تیرماه (54/33 گرم وزن خشک در متر مربع) و آذرماه (19/2 گرم وزن خشک در متر مربع) به دست آمده است. در همین زمینه، خور دورق با 93/24 گرم در متر مربع وزن خشک بیشترین میزان توده زنده، و خور بیحد با 24/2 گرم در متر مربع وزن خشک کمترین میزان توده زنده را داشته است. در طول دوره بررسی 1483 عدد از گونه .Apseudes sp جمعآوری گردید، که با استفاده از روش باتاچاریا در پنج کلاس طولی (سنی) قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تولید ثانویه سالیانه این گونه برابر 080/0 گرم در متر مربع و بیشترین میزان تولید ثانویه این گونه معادل 033/0 گرم در متر مربع و مربوط به گروه سنی یک است. همچنین، نسبت تولید به توده زنده این گونه برابر 44/0 محاسبه گردید. برآورد کل میزان تولید سالیانه ماکروبنتوزها، با توجه به مساحت تقریبی خورموسی، برابر 24300 تن برآورد شد که با در نظر گرفتن هرم و زنجیره غذایی دریاها و میزان انتقال انرژی از یک سطح تغذیهای به سطح دیگر، که برابر 10 درصد میباشد، رقم 2430 تن تولد سالیانه ذخایر خورموسی قابل پیشبینی است.
محمدعلی ادریس، محمد مستاجران، رحیم عبادی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
به منظور برآورد همبستگی بین میزان تولید عسل و برخی از ویژگیهای ظاهری زنبور عسل، سی ملکه مادر، به صورت تصادفی از زنبورستان مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان اصفهان انتخاب، و از هر ملکه مادر پنج ملکه دختر پرورش داده شد و بررسی گردید. محصول عسل تابستان از اختلاف وزن شان عسل قبل و بعد از استخراج عسل اندازهگیری شد، و محصول عسل پاییز بر اساس مساحت سطح قاب سرپوشیده محاسبه گردید. صفات ظاهری با استفاده از استریومیکروسکوپ مجهز به عدسی چشمی مدرج، بر اساس روش روتنر اندازهگیری شد.
میانگین تولید عسل در سال 05/10 کیلوگرم تخمین زده شد. همبستگی فنوتیپی بین تولید عسل سالیانه با تولید عسل تابستان و پاییز به ترتیب 49/0 و 88/0 برآورد گردید، در حالی که همبستگی بین عسل تولیدی تابستان و پاییز در حد پایین بود. همبستگی معنیداری بین عسل تولیدی تابستان و ایندکس کوبیتال B ، طول ساق پا و عرض بال جلو (به ترتیب 28/0، 25/0 و 21/0) مشاهده شد. همچنین، همبستگی معنیداری بین عرض پنجه با عسل تولیدی کل و پاییز به دست آمد (به ترتیب 22/0 و 23/0). همبستگی ژنتیکی بین طول پنجه و ایندکس کوبیتال با تولید عسل تابستان منفی برآورد شد (به ترتیب 75/0- و 45/0-). با توجه به همبستگی زیاد بین عسل تولیدی تابستان و کل عسل تولیدی سالیانه، بهتر است برای صرفهجویی در زمان و هزینهها به منظور بهبود کل عسل تولیدی، انتخاب بر اساس محصول تولیدی تابستانه کلنی باشد. همچنین در طرحهای بهنژادی برای افزایش تولید عسل، میتوان از صفات همبسته طول ساق، عرض بال جلو و ایندکس کوبیتال استفاده کرد.
ابراهیم روغنی حقیقی فرد،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی اثر باکتری تولید کننده اسید لاکتیک (LAB) و اوره بر ترکیب شیمیایی، ارزش غذایی و ویژگیهای مایع شکمبه علوفه کامل جو سیلو شده انجام گردید. در یک طرح کاملاً تصادفی و به صورت چرخشی، چهار گوسفند نر سافولک مورد استفاده قرار گرفت. محلول LAB به میزان دو لیتر بر هر تن گیاه تر جو (با 35% ماده خشک) و اوره به میزان چهار کیلوگرم به هر تن ماده خشک (با 55% ماده خشک)، افزوده و به مدت 60 روز سیلو شد. سیلاژهای با ماده خشک کم، pH پایینتر، قندهای محلول در آب باقیمانده، ازت آمونیاک، اسید لاکتیک و اتانول بیشتر و نسبت لاکتات به استات بالاتری داشتند. LAB موجب افزایش اسید لاکتیک و نسبت بالاتر لاکتات به استات گردید. قابلیت هضم ماده خشک (P<0.001)، ماده آلی (01/0>P)، دیواره سلولی (P<0.05)، دیواره سلولی بدون همیسلولز (01/0>P) و ازت کل (01/0>P)، با افزودنیها افزایش معنیداری نشان دادند. میانگین غلظت ازت آمونیاکی و pH شکمبه با سیلاژهای دارای اوره، به طور معنیداری (P<0.05) افزایش یافت. میزان پروپیونات شکمبه با سیلاژهای دارای LAB به طور معنیداری (01/0>P) بالاتر از سیلاژهای دارای اوره بود. نتایج نشان میدهد که افزودن LAB به میزان دو لیتر به هر تن علوفه کامل جو با حدود 35 درصد ماده خشک، موجب بهبود تخمیر و ارزش غذایی گردیده است.
غلامرضا مصباحی، جلال جمالیان،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
پکتین به عنوان ماده ایجاد کننده ژل، قوام دهنده، بافت دهنده، امولسیون کننده و تثبیت کننده، در بسیاری از مواد غذایی کاربرد دارد. تفاله چغندر قند، که پس از استخراج قند از چغندر حاصل میشود، منبعی سرشار از پکتین است. هدف از این پژوهش، ارائه روشی خاص برای استخراج پکتین از تفاله چغندر، و نیز بهبود خواص عملکرد پکتین استخراجی به منظور افزایش کاربرد آن بود. نخست تفاله چغندر، خشک شده و به صورت پودر در آورده شد. سپس در شرایط اسیدی با pH برابر 1 و 5/1، و در دمای 80 و 90 درجه سانتیگراد، و طی زمانهای استخراج 1، 2، 3 و 4 ساعت، عمل استخراج پکتین از تفاله انجام شد. بیشترین بازده استخراج پکتین به میزان 35/22 درصد، تحت شرایط دمایی 90 درجه سانتیگراد، pH برابر 1 و مدت استخراج 4 ساعت حاصل گردید. در مرحله بعد ترکیبات ساختمانی پکتین استخراج شده از تفاله چغندر قند بررسی، و با پکتین تجاری مرکبات مقایسه شد. آن گاه پکتین تفاله چغندر قند در چند ماده غذایی مورد استفاده قرار گرفت، و برخی خواص عملکردی آن با پکتین تجاری مرکبات مقایسه گردید. همچنین، اثر آمونیوم پرسولفات و pH بالا بر توانایی ایجاد ژل و افزایش ویسکوزیته توسط پکتین حاصله بررسی شد. سپس اثر کاربرد پکتین تفاله چغندر قند بر عطر و طعم چند ماده غذایی ارزیابی، و با پکتین تجاری مرکبات مقایسه شد.
سرانجام نتیجه گرفته شد که پکتین استخراجی از تفاله چغندر، در برخی مواد غذایی مانند سس کچاپ به عنوان ماده قوام دهنده و افزایش دهنده ویسکوزیته قابل استفاده است، ولی نمیتوان از آن انتظار داشت که در مواد غذایی، ژل مستحکمی را ایجاد کند.
جواد ترکمانی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اقتصادی تولید و بازاریابی انجیر آبی در شهرستان گرمسار استان سمنان است. استان سمنان دارای بیشترین سطح زیر کشت انجیر آبی در ایران است. در حدود 84 درصد سطح زیر کشت انجیر این استان در شهرستان گرمسار قرار دارد. از این رو، این شهرستان برای پژوهش جاری انتخاب شد. دادههای مورد نیاز در تابستان 1378 از 70 نفر از انجیرکاران شهرستان گرمسار، با تکمیل پرسشنامه، و به روش نمونهگیری تصادفی به دست آمد. از تابع تولید ترانسلوگ برای تعیین رابطه تولید و تحلیل نحوه استفاده از نهادههای تولید استفاده گردید. کارایی فنی انجیرکاران عضو نمونه نیز با تخمین تابع تولید ترانسلوگ مرزی تصادفی محاسبه شد. حاشیههای بازاریابی و کارایی بازاریابی محاسبه، و مسیر بازاریابی انجیر آبی رسم گردید.
نتایج پژوهش گویای آن است که انجیرکاران از بیشتر نهادهها در حد منطقی تولید استفاده نمیکنند. تخمین تابع تولید مرزی تصادفی ترانسلوگ نشان داد که تفاوت معنیداری بین کارایی فنی انجیرکاران وجود ندارد. حاشیه خرده فروشی، حاشیه عمده فروشی و حاشیه بازاریابی یک کیلوگرم انجیر تازه به طور متوسط به ترتیب 900، 550 و 1450 ریال محاسبه گردید. کارایی بازاریابی انجیر آبی 151 درصد برآورد شد.
شمس الله ایوبی، جواد گیوی، احمد جلالیان، امیر مظفر امینی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
در ارزیابی کمِی تناسب اراضی، جنبههای اقتصادی ارزیابی اراضی مانند: عوامل فیزیکی محیطی مؤثر بر تولید محصولات کشاورزی، و مقدار عملکرد محصول در واحد سطح بررسی میشود. هدف از این پژوهش بررسی تناسب کمِی اراضی منطقه براآن شمالی واقع در شرق اصفهان بوده است. این بررسی کمِی به دنبال بررسیهای کیفی انجام شده در منطقه صورت گرفته است. بررسیهای اقتصادی انجام شده شامل گردآوری اطلاعات اقتصادی، مقایسه نهادهها و ستادهها و آنالیز درآمد ناخالص میباشد.
پتانسیل تولید گیاهان از روش پیشنهادی فائو، که بر اساس ویژگیهای گیاهی و شرایط اقلیمی منطقه همچون تابش خورشیدی و دما محاسبه میشود، به ترتیب برای گندم، جو، ذرت و برنج 45/10، 11/10، 64/13 و 93/11 تن در هکتار به دست آمد. از درهم آمیختن تولید پتانسیل، تولید مشاهده شده و تولید بحرانی با نتایج پژوهش ارزیابی کیفی، ارزیابی کمِی اراضی انجام شد و کلاسهای مربوطه تعیین گردید. تولید پیشبینی شده در واحدهای اراضی مختلف برای گندم بین 64/1 تا 17/9 تن در هکتار، برای جو بین 81/1 تا 9 تن در هکتار، برای ذرت 06/2 تا 42/9 تن در هکتار و برای برنج بین 35/1 تا 14/7 تن در هکتار متفاوت بود. وجود ارتباط آماری معنیدار بین تولید مشاهده شده و پیشبینی شده گویای انتخاب صحیح فاکتورها و روش ارزیابی در این پژوهش است. نتایج بررسیهای کمِی نشان میدهد که کشت گندم، جو، ذرت و برنج در بیشتر واحدهای اراضی تناسب متوسط تا کم دارد، محصول در چند واحد از اراضی مورد بررسی نامناسب تشخیص داده شده است. تلفیقی از نتایج ارزیابی کمِی، سودآوری و بررسی پیامدهای اثر کاربری بر خاک، موجب رهنمونی به انتخاب بهترین نوع استفاده در هر واحد از ارضی میشود. کشت برنج، با توجه به انحطاط فیزیکی و تأثیر آن در بالا بردن سطح ایستابی در منطقه مورد بررسی، توصیه نمیگردد.
سیاوش دهقانیان، محمد قربانی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از دادههای حاصل از 212 تولید کننده سیب استان خراسان، کارایی تولید کنندگان بررسی شد. یافتههای پژوهش برآورد میانگین کارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی را به ترتیب 31، 28 و 9 درصد، و برای افزایش کارایی پتانسیل زیادی را نشان داد. همچنین، معلوم شد سن باغدار و تحصیلات با تأثیر مثبت، و ریسک گریزی با تأثیر منفی، بر کارایی فنی مؤثر بوده است. با توجه به یافتهها، کاهش ضایعات سیب، استفاده بهینه از نهادهها، ارائه خدمات فنی- ترویجی و بیمه سیب برای افزایش کارایی پیشنهاد شده است.
مرجان خلیلی ماهانی، حسین سیدالاسلامی، بیژن حاتمی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
جداول زندگی و باروری سوسک برگخوار نارون (Xanthogaleruca luteola (Müller روی چهار میزبان نارون وسک Ulmus carpinifolia Borkh، نارون مجنون U. glabra var. pendula Renhd، نارون چتری U. c. var. umbraculifera و درخت تا Celtis coucasica willd در شرایط آزمایشگاهی( دما 2± 25 درجه سانتیگراد، رطوبت 5±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) در دو فصل بهار و تابستان بررسی شد. چون آزمایش در شرایط کنترل شده انجام شد، عامل مرگ و میر در جدول زندگی، تنها تغذیه از میزبانهای با کیفیت متفاوت در نظر گرفته شد. هدف از این مطالعه بررسی میزان حساسیت میزبانهای فوق نسبت به سوسک برگخوار نارون بود. این بررسی با صد عدد لارو سن اول روی شاخههای 20 سانتیمتری هر میزبان شروع و تا پایان طول عمر تمام حشرات کامل در طول یک نسل ادامه داشت. برای جلوگیری از اختلال در تغذیه، شاخهها مرتباً تعویض شدند. تلفات مراحل لاروی و حشره کامل و تعداد تخم افراد ماده بهطور روزانه بررسی و ثبت گردید. نتایج نشان داد که در هر دو فصل بهار و تابستان نرخ خالص تولید مثل( Ro) و نرخ ذاتی رشد (rm) سوسک برگخوار نارون روی نارون وسک بیشتر از سایر میزبانها بود. نرخ خالص تولید مثل در فصل بهار روی درخت تا و در فصل تابستان روی نارون چتری، کوچکتر از یک و نمایانگر رشد منفی جمعیت روی این میزبانها بود. در هر دو فصل نارون وسک به عنوان میزبان حساس مراحل نابالغ و بالغ سوسک برگخوار نارون شناخته شد. پس از آن نارون مجنون و نارون چتری به ترتیب میزبانهای حساس بودند. درخت تا در هر دو فصل کمترین حساسیت را نسبت به آفت نشان داد.
محمد نقی غلامی روچی، جواد میرمحمد صادقی، عباسعلی دهقانی،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
هدف از این پژوهش اندازهگیری بهرهوری کل عوامل تولید (TFP (Total Factor Productivity صنایع کوچک روستایی استان اصفهان که شامل شش نوع صنایع غذایی، نساجی، فلزی، کانی غیرفلزی، شیمیایی و سلولزی بودند، بود. برای این منظور 60 کارگاه از 166 کارگاه صنایع کوچک روستایی موجود که در سال 1380 زیر نظر سازمان جهاد کشاورزی کار میکردند انتخاب شدند. اطلاعات مقطعی سال 1380 به دست آمده از طریق پرسشنامه از این 60 کارگاه دادههای این تحقیق را تشکیل داد. توزیع نوع این60 کارگاه به نسبت توزیع نوع آنها در جامعه 166 کارگاهی بود. تحلیل استنباطی این پژوهش شامل دو بخش بود. در بخش اول TFP صنایع کوچک روستایی به کمک تابع تولید کاب - داگلاس تخمین زده شد که در آن ارزش تولید کارگاه متغیر وابسته و هزینههای سرمایه، تعداد کل ساعت نیروی کار، هزینه مواد اولیه و هزینه سوخت و آب کارگاه متغیرهای مستقل را تشکیل میدادند. در بخش دوم عوامل مؤثر بر TFP این صنایع تحلیل گردید. برای این منظور با استفاده از ضرایبی که در بخش اول تخمین زده شده بود و نیز ارقام واقعی متغیرها، TFP هر کارگاه محاسبه شد. سپس یک مدل رگرسیونی دیگر تخمین زده شد که در آن متغیر وابسته TFP های محاسبه شده و متغیرهای مستقل شامل میانگین تعداد کل فرزندان نیروی کار، درصد نیروی کار تولیدی با تحصیلات ابتدایی و بالاتر، تعداد روز تعطیلی کارگاه در سال، متغیر مجازی برای وجود مرکز تحقیقات در کارگاه، بیمه بودن کل نیروی کار، عضویت کارگاه در اتحادیه و چند متغیر دیگر بود. نتایج بخش اول نشان داد که TFP صنایع غذایی بیشتر از TFP سایر انوع صنایع بود و بین TFP صنایع نساجی، فلزی، کانی غیرفلزی، شیمیایی و سلولزی اختلاف معنیداری وجود نداشت. نتایج رگرسیون بررسی عوامل مؤثر بر TFP نشان داد که وجود مرکز تحقیقات در کارگاه، بیمه بودن کل نیروی کار و میانگین تعداد فرزندان نیروی کار روی TFP کارگاه اثر مثبت داشت. ولی سطح تحصیلات نیروی کار تولیدی، مساحت ساختمانهای کارگاه و تعداد روز تعطیلی آنها اثر منفی داشت.
محمد مهدی نخجوانی مقدم، بیژن قهرمان،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
به منظور تعیین توابع تولید گندم زمستانه رقم5/73 Cاز آب، آزمایشی در منطقه مشهد در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی شامل نه تیمار و در سه تکرار اجرا شد. تیمار اول بر اساس آبیاری در تمامی مراحل رشد گیاه (تیمار شاهد)، شش تیمار براساس قطع آب در مراحل ششگانه فصل رشد و دو تیمار باقیمانده نیز براساس کاهش یکسان میزان آب داده شده به میزان 20 و 60 درصد در طول فصل رشد نسبت به تیمار شاهد انتخاب شدند. به طور کلی تنش آبی سبب شد که مقادیر نفوذ عمقی به صورت منفی محاسبه شوند که این امر بیانگر استخراج آب از اعماق پایینتر از عمق ریشه گیاه بود. بر اساس نتایج به دست آمده، مدلهای برآورد عملکرد در واحد سطح دارای ضریب همبستگی بالاتری نسبت به مدلهای برآورد عملکرد در واحد آب (بازده مصرف آب) بودند. ضرایب حساسیت به دست آمده نشان داد که مراحل دانهبندی و گلدهی گندم زمستانه به ترتیب حساسترین مراحل فصل رشد به تنش رطوبتی میباشند. با مقایسه ضرایب حساسیت به دست آمده در پژوهش حاضر با مقادیر گزارش شده توسط سایر محققین اختلافاتی مشاهده شد که احتمالاً نوع واریته مورد استفاده، شرایط اقلیمی، شدت تنش اعمال شده و برخی عوامل ناشناخته ممکن است این اختلافات را توجیه کنند.