جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱۴ نتیجه برای جو

جواد پوررضا،
جلد ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۶ )
چکیده

این آزمایش به منظور تعیین رابطه تری گلیسریدهای پلاسما و رطوبت لاشه با میزان چربی حفره بطنی به اجرا در آمد. مسئله بالا بودن چربی لاشه، به ویژه چربی حفره بطنی، به دلیل رشد سریع مرغهای گوشتی یکی از مشکلات مرغداریها محسوب می‌شود، ضمن این که مورد علاقه مصرف کنندگان نیز نمی‌باشد. تعداد ۶۰۰ قطعه جوجه یکروزه گوشتی تجارتی به ۴۰ گروه ۱۵ قطعه‌ای تقسیم شدند و به هر چهار گروه از جوجه‌ها یکی از ۱۰ جیره آزمایشی که در آنها جو در سطوح صفر (گروه شاهد) ۵، ۱۰، ۲۰ و ۴۰ درصد جایگزین ذرت شده بود همراه با ۴ درصد پیه به مدت ۵۶ روز داده شد. جیره‌ها با استفاده از پوسته برنج به نحوی فرموله شدند که پروتئین و انرژی آنها یکسان گردیده بود. در سنین ۴۲، ۴۹ و ۵۶ روزگی از هر تکرار، یک قطعه مرغ و یک قطعه خروس انتخاب و پس از خونگیری، درصد لاشه و مقدار چربی حفره بطنی هر لاشه مشخص گردید. نمونه‌های خون جهت اندازه‌گیری اجزای پلاسما به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج نشان داد که با افزایش چربی حفره بطنی رطوبت لاشه کاهش یافت. همبستگی چربی حفره بطنی با تری گلیسرید پلاسما معنی‌دار و مثبت ولی با رطوبت لاشه معنی‌دار و منفی بود. معادلات رگرسیون به دست آمده نشان داد که از چربی تری گلیسرید پلاسما و رطوبت لاشه می‌توان چربی حفره بطنی و نهایتاً چربی لاشه را تخمین زد. معادلات نشان داد که استفاده از چند معیار در تخمین چربی حفره بطنی بهتر از استفاده از یک معیار می‌باشد.
جواد پوررضا، سعید مصلحی،
جلد ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۷ )
چکیده

به منظور برآورد ارزش غذایی ارزن و چربی حیوانی (پیه) برای جوجه‌های گوشتی دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، انرژی قابل سوخت و ساز با تصحیح ازت برای ارزن و چربی حیوانی، به روش سیبالد تعیین شد. انرژی قابل سوخت و ساز تصحیح شده برای ازت ۳۲۶۰(AMEn) کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن (دانه کامل)، ۳۲۰۴ کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن آسیاب شده،‌ ۳۲۳۷ کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن غربال و آسیاب  شده و ۸۱۶۶ کیلوکالری در کیلوگرم برای پیه به دست آمد. به منظور تعیین اثرات جایگزینی ارزن به جای ذرت در جیره‌های با درصد متفاوت چربی، یک آزمایش فاکتوریل ۵ × ۳ طراحی شد که در این آزمایش عامل چربی با سه سطح صفر، ۳ و ۶ درصد و عامل جایگزینی ارزن به جای ذرت با پنج سطح صفر، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد بررسی شد. هر یک از پانزده جیره در چهار تکرار، هر تکرار شامل دوازده جوجه مورد آزمایش قرار گرفت. کلیه جیره‌ها هم انرژی و هم پروتئین بودند. وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی، به طور گروهی در هر هفته تعیین گردید. بین سطوح جایگزینی ارزن به جای ذرت در سن ۵۶ روزگی، اختلاف معنی‌داری از نظر وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی مشاهده نشد. با افزایش سطح چربی حیوانی، وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذا (۰۵/۰ > p) یافت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که ارزن از ارزش انرژی‌زائی زیادی برخوردار است و به نظر می‌رسد در افزایش وزن جوجه‌های گوشتی، حداقل با ذرت برابر باشد. چربی حیوانی (پیه) به عنوان منبع انرژی، تا سطح ۳ درصد قابل استفاده است ولی بیش از آن تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر بهبود بازده غذایی جوجه‌های گوشتی ندارد.


جواد پوررضا، جواد میرمحمدصادقی،
جلد ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۷ )
چکیده

به منظور مطالعه امکان جایگزینی سطوح مختلف جو با ذرت در جیره جوجه‌های گوشتی از ۶۰۰ قطعه جوجه یکروزه گوشتی تجارتی، از سن ۱ تا ۵۶ روزگی استفاده شد. در یک طرح کاملاً تصادفی، هر یک از ۱۰ جیره آزمایشی که در آنها جو با و بدون پیه در سطوح صفر (گروه شاهد)،‌ ۵، ۱۰، ۲۰ و ۴۰ درصد جایگزین ذرت شده بود به ۴ تکرار ۱۵ جوجه‌ای داده شد. جیره‌ها از لحاظ انرژی و ازت یکسان بودند. در سن ۴۲، ۴۹ و ۵۶ روزگی از هر تکرار یک مرغ و یک خروس ذبح و چربی حفره بطنی آنها اندازه‌گیری شد. اضافه وزن بدن، غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذا در اثر سطوح مختلف جو، با و بدون پیه، در سن ۴۲ روزگی اختلاف معنی‌داری نداشتند. افزایش میزان جو تاثیری بر وزن بدن در سن ۵۶ روزگی نداشت. افزودن ۴ درصد پیه باعث بهبود نسبی ضریب تبدیل غذا در جیره‌های حاوی سطوح جو گردید. چربی حفره بطنی در اثر افزودن ۴ درصد پیه در خروسها و مرغها افزایش یافت. افزایش سن کشتار باعث افزایش چربی حفره بطنی در هر دو جنس شد. چربی حفره بطنی در مرغها بیشتر از خروسها بود.
علیرضا آذربایجانی، محمود شیوازاد، علی اکبر یوسف حکیمی،
جلد ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۷ )
چکیده

تغذیه دانه جو به میزان بالا به مرغان تخمگذار، موجب کاهش مصرف خوراک و کوچک شدن اندازه تخم مرغها می‌شود. جهت رفع مشکلات تغذیه‌ای دانه جو در مرغان تخمگذار از مواد شیمیایی مانند آنزیم تجاری مؤثر بر جو (فین فید)، آنتی بیوتیک اکسی تتراسیکلین، سولفات مس، سولفات منیزیوم و بی‌کربنات سدیم استفاده گردید. افزودن مواد شیمیایی همچون آنتی بیوتیک، بی‌کربنات سدیم، سولفات مس و سولفات منیزیوم، تأثیری بر عملکرد مرغان تخمگذار تغذیه شده با جو نداشت، جز این که سولفات مس باعث افزایش جزئی در وزن تخم مرغ گردید. افزودن آنتی بیوتیک و بی‌کربنات سدیم ضخامت پوسته تخم مرغ را افزایش داد. افزودن آنزیم به جیره مرغان تخمگذار تغذیه شده با جیره پایه جو، موجب بهبود عملکرد مرغان تخمگذار گردید. مرغان تخمگذار بالغ به خوبی توانستند جیره‌های حاوی سطوح بالای جو به همراه آنزیم را تحمل کنند و چنین جیره‌ای برای مرغان تخمگذار تفاوت محسوسی با جیره شاهد ذرت نداشت.
عباسعلی قیصری،
جلد ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۷ )
چکیده

تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر وزن تخم مرغ و مدت زمان نگهداری بر pH آلبومین و قدرت جوجه درآوری تخم مرغهای قابل جوجه‌کشی انجام گرفت. بدین منظور از مرغهای مادر بومی که در محدوده سنی ۲۸ تا ۳۱ هفتگی بودند و میانگین وزن تخم مرغهای تولیدی آنها ۵۰ گرم بود، استفاده شد. این تحقیق به صورت یک آزمایش فاکتوریل ۸ × ۳ (هشت دوره نگهداری و سه گروه وزنی) و در قالب یک طرح کاملاً تصادفی انجام گردید. دوره‌های مختلف نگهداری به ترتیب ۱، ۳، ۶، ۹، ۱۲، ۱۵، ۱۸ و ۲۱ روز نگهداری قبل از گذاشتن تخم مرغها در دستگاه جوجه‌کشی و گروههای مختلف وزنی در هر دوره نگهداری نیز به ترتیب ۴۹-۴۶، ۵۲-۵۰ و ۵۶-۵۳ گرم بود. درجه حرارت و رطوبت نسبی محل نگهداری تخم مرغها نیز در طول دوره نگهداری به ترتیب  ۱۶± ۱/۵°Cو ۸۵-۷۵ درصد بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که مدت نگهداری تأثیر معنی‌داری بر روی pH آلبومین (۰۰۱>۰)، درصد جوجه درآوری(۰/۰۰۱>p)،‌ وزن جوجه یک روزه (۰۱/۰>p)، درصد وزن جوجه یک روزه به وزن تخم مرغ (۰۱/۰>p)و مرگ و میر جنینی در سنین پایانی یعنی ۲۱-۱۵ روزگی (۰۵/۰>p) داشت، به طوری که با افزایش مدت نگهداری از یک روز به بیست و یک روز قدرت جوجه درآوری تخم مرغهای بارور از ۴/۸۹ به ۷/۴۲ درصد، وزن جوجه یک روزه از ۸/۳۴ به ۹/۳۵ گرم، درصد وزن جوجه یک روزه به وزن اولیه تخم مرغ از ۵/۶۷ به ۱/۷۰ درصد و مرگ و میر جنینی در سنین پایانی دوره جوجه‌کشی از ۱۹/۵ به ۷/۴۲ درصد رسید. گروههای مختلف وزنی نیز تاثیرات معنی‌دار ولی مختلفی بر روی صفات مورد اندازه‌گیری داشت، به طوری که با افزایش وزن تخم مرغهای قابل جوجه‌کشی قدرت جوجه درآوری کاهش(۰۵/۰>p)، وزن جوجه یک روزه و درصد وزن جوجه یک روزه به وزن تخم مرغ افزایش (۰۱/۰>p) و درصد مرگ و میر در سنین انتهایی جنینی نیز افزایش (۰۵/۰>p) یافت. به طور کلی با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق و همچنین با توجه به شرایط محیطی نگهداری فوق ( ۱۶ ± ۱/۵°C)، به نظر می‌رسد که با استفاده از تخم مرغهایی که دارای دامنه وزنی نزدیک به میانگین گله بوده و نگهداری آنها کمتر از ۳ تا ۴ روز باشد می‌توان بالاترین قدرت جوجه درآوری تخم مرغهای بارور را انتظار داشت.


حسن نصیری مقدم، سیدحمیدرضا رضیان، فریبرز خواجه علی،
جلد ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۸ )
چکیده

به منظور مطالعه اثر چربیها بر عملکرد جوجه‌های گوشتی تعداد ۳۳۶ قطعه جوجه یک روزه به ۴۲ گروه ۸ قطعه‌ای تقسیم گردید. تیمارهای آزمایشی که عمدتاً بر پایه ذرت و سویا استوار بودند بر اساس انرژی و پروتئین همسان تنظیم و چربیهای زیر به آنها افزوده شد: ۵ درصد پیه گاو، ۵ درصد روغن خام تخم پنبه، ۵ درصد خلط روغن تخم پنبه، ۵/۲ درصد پیه + ۵/۲ درصد روغن خام، ۵/۲ درصد پیه + ۵/۲ درصد خلط یا ۵/۲ درصد روغن خام + ۵/۲ درصد خلط. تیمار شاهد فاقد هر نوع چربی بود. میانگین مصرف خوراک جوجه‌های تغذیه شده با جیره‌های حاوی چربی و مخلوط آنها در سن صفر تا ۵۶ روزگی، اختلاف معنی‌داری با گروه شاهد نداشت. چربیهای مصرفی و مخلوط آنها باعث افزایش اضافه وزن و بهبود ضریب تبدیل غذایی شد ولی خلط روغن تأثیری بر عملکرد جوجه‌ها نداشت. چربی افزوده شده به جیره‌های غذایی باعث افزایش میزان چربی حفره شکمی جوجه‌ها گردید. از نتایج به دست آمده چنین استنباط می‌شود که برعکس خلط روغن تخم پنبه، پیه و یا روغن خام افزوده شده به جیره غذایی موجب بهبود عملکرد جوجه‌های گوشتی می‌شود.
علی پیشنمازی، جواد پوررضا،
جلد ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۸ )
چکیده

مصرف جو به علت داشتن پلی‌ساکاریدهای بتا–گلوکان در جیره جوجه‌های گوشتی محدودیت دارد. می‌توان با مصرف آنزیم‌های تجارتی از جو به مقدار بیشتری در جیره طیور استفاده کرد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مکمل آنزیمی بتا–گلوکاناز بر عملکرد جوجه‌های گوشتی، درصد چربی محوطه بطنی، وزن روده‌ها و ارزیابی اقتصادی تولید یک کیلوگرم گوشت در جیره‌های شامل سطوح مختلف ذرت و جو به اجرا درآمد. تعداد ۵۴۰ قطعه جوجه گوشتی تجارتی در سن هفت روزگی به ۴۵ گروه ۱۲ قطعه‌ای تقسیم شدند و به هر سه گروه از جوجه‌ها یکی از ۱۵ جیره آزمایشی که در آنها جو در سطوح صفر (گروه شاهد)، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد جایگزین ذرت شده بود، همراه با دو سطح از آنزیم (۰۲۵/۰ و ۰۵/۰ درصد)، تا سن ۴۹ روزگی داده شد. جیره‌ها با استفاده از روغن به نحوی فرموله شدند که پروتئین و انرژی آنها یکسان گردیده بود. در سن ۴۹ روزگی دو قطعه خروس و دو قطعه مرغ از هر تکرار انتخاب و پس از وزن کشی، جهت تعیین وزن لاشه، چربی محوطه بطنی و وزن روده‌ها ذبح شدند. نتایج نشان داد که افزایش وزن جوجه‌های گوشتی با افزایش هر سطح از جانشینی جو بدون آنزیم به جای ذرت به ترتیب ۸۳/۰، ۰۸/۶، ۹/۱۲ و ۱/۱۶ درصد کاهش یافت. افزایش وزن جوجه‌های تغذیه شده با جیره‌های حاوی مقادیر بالای جو و سطح ۰۵/۰ درصد آنزیم هیچ گونه اختلاف معنی‌داری (۰۱/۰>p) با گروه شاهد نداشت. همچنین مکمل آنزیمی در هر دو سطح، به خصوص در سطح ۰۵/۰ درصد باعث بهبود معنی‌داری (۰۱/۰>p) در مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی جوجه‌های تغذیه شده با جو شد. آنزیم در هر دو سطح به کار رفته، مخصوصاً در سطح ۰۵/۰ درصد باعث کاهش معنی‌دار (۰۱/۰>p) در چربی محوطه بطنی جوجه‌ها گردید. نتایج کلی این آزمایش نشان داد که جو با آنزیم جایگزینی مناسب برای ذرت بوده و سطح ۰۵/۰ درصد آنزیم، به دلیل عملکرد بهتر و تولید اقتصادی‌تر یک کیلوگرم گوشت، بر سطح ۰۲۵/۰ درصد آنزیم برتری دارد.
جواد پوررضا، هاشم نصراللهی، عبدالحسین سمیع، مهدی محمدعلی پور، اکبر اسدیان،
جلد ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۸ )
چکیده

به منظور مطالعه اثر کل مواد جامد محلول (TDS) آب مناطق مختلف استان اصفهان بر عملکرد جوجه‌های گوشتی، پس از بررسی بر روی منابع آبی موجود استان و دسته‌بندی اطلاعات حاصل از تکرار آزمایشهای فیزیکی – شیمیایی و میکروبیولوژیک، ۶ تیمار در سطوح متفاوت TDS (کمتر از ۱۰۰۰، ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰، ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰، ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰، ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ و بیشتر از ۵۰۰۰ قسمت در میلیون) انتخاب گردید. آزمایشهای اصلی در یک طرح کاملاً تصادفی با استفاده از تعداد ۲۸۸ جوجه در فاصله ۷ تا ۵۶ روزگی، با یکنواخت کردن عوامل محیطی و ژنتیکی و با استفاده از تیمارهای انتخابی در یک سالن دارای شرایط یکسان، در ۳ تکرار انجام شد.

 نتایج نشان داد که TDS آب بیشترین اثر را بر روی میزان درصد تلفات جوجه‌ها در یک دوره دارد، به نحوی که بالاترین سطح TDS باعث ۲/۵۶ درصد تلفات گردید. این اثر در سنین ۲۱-۷ روزگی بیشتر نمودار بود. در کل دوره میزان مصرف آب همبستگی مثبت و معنی‌دار (۷۴/۰+ = r) با TDS آب نشان داد (۰۵/۰>P). همبستگی TDS آب با رطوبت بستر نیز معنی‌دار (۰۵/۰>P) و مثبت بود (۶۵/۰+ = r). اختلاف وزن نهایی فقط بین گروه شاهد و TDS بالاتر از ۵۰۰۰ قسمت در میلیون معنی‌دار بود (۰۵/۰>P). مصرف غذا متاثر از سطوح مختلف TDS بود و نتایج مشابهی را نسبت به وزن بدن نشان داد. اثر میزان TDS بالای آب بر روی کاهش چربی محوطه بطنی جوجه‌های ماده و وزن خاکستر استخوان ران جوجه‌های نر معنی‌دار بود (۰۵/۰>P). نتیجه این که در توسعه مرغداریهای صنعتی کیفیت آب مصرفی باید به عنوان یک عامل مهم مورد توجه قرار گیرد. بنابراین توصیه می‌شود آب دارای کیفیت خوب (حداقل TDS کمتر از  ۳۰۰۰ppm) استفاده شود و در غیر این‌صورت از دستگاه‌های مناسب برای بهسازی ترکیب فیزیکی و شیمیایی آب مصرفی استفاده گردد.


یحیی ابراهیم ‌نژاد، جواد پوررضا،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده

این آزمایش به منظور مطالعه اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر عملکرد طیور گوشتی اجرا شد. هم چنین، ارتباط این داروها با سه سطح متیونین ارزیابی گردید. تعداد ۱۲۱۵ قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین) به ۸۱ گروه ۱۵ قطعه‌ای تقسیم شدند و مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش در قالب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل ۳×۳×۳، شامل سه سطح دارو (صفر، سطح توصیه شده و ۵/۱ برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، ۱/۰% و۲/۰%) انجام شد.

 نتایج نشان داد که این داروها افزایش وزن بدن را در ۲۱ و ۵۶ روزگی کم کردند (۰۵/۰>P). در اثر داروی لازالوسید، مصرف غذا کاهش یافته و ضریب تبدیل غذا به طور معنی‌داری (۰۵/۰>P)بدتر شد.

افزایش سطح دارو اضافه وزن بدن و مصرف غذا را کاهش داد و ضریب تبدیل غذا را در دوره ۲۱-۴۲ و ۰-۵۶ روزگی به طور معنی‌داری (۰۵/۰>P)بدتر نمود. اثر مکمل متیونین بر وزن بدن در ۴۲ روزگی و (۰۵/۰>P) بر ضریب تبدیل غذا در روزهای ۲۱-۴۲ و ۰-۵۶ معنی‌دار (۰۱/۰>P) بود. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر اضافه وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا معنی‌دار (۰۵/۰ > P) گردید. لازالوسید مصرف آب را به طور معنی‌داری (۰۵/۰>P) افزایش داد. داروها رطوبت بستر و تلفات را تحت تأثیر قرار ندادند. از نتایج بالا چنین استنباط می‌شود که عملکرد سالینومایسین نسبت به لازالوسید بهتر بوده و هم‌چنین، مکمل متیونین تأثیری در جبران کاهش رشد ناشی از داروهای یونوفور نداشته است.


بهروز مصطفی ‌زاده، مسعود فرزام نیا،
جلد ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۹ )
چکیده

در این تحقیق عملکرد هیدرولیکی آبیاری جویچه‌ای با سه روش مدیریت دبی جریان، شامل روش‌های اعمال شده توسط زارع (سنتی)، واکر و اسکوگربو، و کاهش دبی در سه مزرعه آزمایشی لورک، شرودان و دانشگاه صنعتی اصفهان، برای سه مرحله آبیاری مورد مقایسه قرار گرفت.

در هر یک از مزارع آزمایشی، با در نظر گرفتن حداقل سه تکرار برای هر آزمایش، اطلاعات لازم برای هر یک از روش‌های فوق، شامل شکل هندسی، طول و شیب جویچه، بافت خاک، پیشروی سطحی آب، دبی ورودی و دبی خروجی جویچه جمع‌آوری گردید. پارامترهای معادله نفوذ کوستیاکف – لوییس، با استفاده از روش بیلان حجم تعیین شد. سپس نسبت نفوذ عمقی، نسبت پایاب و بازده کاربرد آب محاسبه گردید. نتایج نشان داد که همواره نسبت نفوذ عمقی در روش کاهش دبی بیشتر از روش واکر و اسکوگربو (۶/۱۸ درصد در مقایسه با ۷/۱۳ درصد)، و نسبت پایاب در روش کاهش دبی کمتر از روش‌های واکر و اسکوگربو و سنتی (به ترتیب ۴/۱۲ درصد در مقایسه با ۱۶ و ۶/۲۰ درصد) است. تاثیر این دو عامل، یعنی نسبت نفوذ عمقی و نسبت پایاب، سبب گردید که بازده کاربرد در روش سنتی کمتر از روش‌های کاهش دبی واکر و اسکوگربو (به ترتیب ۷/۴۲ درصد در مقایسه با ۶۹ و ۷۰ درصد) باشد. در مجموع، روش کاهش دبی در مزارع با بافت خاک سنگین، در مقایسه با مزارع با بافت خاک سبک، دارای بازده کاربرد بیشتری (۹/۷۳ درصد در مقایسه با ۲/۵۱ درصد) بود.


امین علیزاده، قربانعلی قربانی، غلامحسین حق‌ نیا،
جلد ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۹ )
چکیده

به منظور مقایسه اثر دو روش آبیاری قطره‌ای و جویچه‌ای با مقادیر مختلف آب (محاسبه شده بر مبنای ۵۰، ۷۵، و۱۰۰ درصد تبخیر تشت کلاس A در فاصله آبیاری‌ها، پس از اعمال ضرایب مربوطه)، در عملکرد کیفیت گوجه‌فرنگی (رقم پتوارلی)، آزمایشی در شرایط زراعی، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی مشهد با بافت خاک لوم سیلتی اجرا شد. طرح آزمایشی به صورت فاکتوریل، در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام پذیرفت.

نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد مربوط به آبیاری قطره‌ای با جای‌گزینی معادل ۱۰۰ درصد آب تبخیر شده از تشت، و به مقدار ۵۱ تن در هکتار بود، که نسبت به روش جویچه‌ای با مقدار آب مشابه، ۵/۴ تن در هکتار افزایش داشت. کاهش آب به میزان ۲۵ و ۵۰ درصد، عملکرد کل را در روش جویچه‌ای به ترتیب ۵۷/۲۷ و ۲۹/۶۴ درصد، و در روش قطره‌ای به ترتیب ۷/۳۴ و ۹۵/۶۷ درصد کاهش داد. با این وجود، کارایی مصرف آب در روش قطره‌ای با هر نوع تیمار آبیاری، حدوداً دو برابر مقدار آن در روش جویچه‌ای برآورد گردید. تاثیر دو روش آبیاری بر خصوصیات کیفی و درصد عناصر غذایی میوه یکسان بود. در هر دو روش، درصد مواد جامد محلول در میوه با کاهش مقدار آب مصرفی افزایش داشت، اما با کاهش مقدار آبیاری درصد آب میوه کاهش یافت.


فرهاد زرمهر، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۹ )
چکیده

این آزمایش به منظور تعیین میزان نیاز به مکمل ویتامینی و فسفر قابل استفاده، از سن ۴۲ تا ۵۶ روزگی طیورگوشتی انجام گرفت. تعداد ۲۷۰ قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل (۳×۳×۳) به ۲۷ گروه ۱۰ قطعه‌ای با ۹ تیمار و سه تکرار تقسیم شدند. از ۴۲ روزگی به هر تیمار یکی از ۹ جیره آزمایشی داده شد. مکمل ویتامینی در سه سطح ۵/۰، ۲۵/۰ و صفر درصد، و فسفر قابل استفاده در سطوح ۲۷/۰، ۲۲/۰ و ۱۶/۰ درصد بود. جیره‌ها از نظر انرژی و پروتئین یکسان بودند. در سنین ۴۲ و ۵۶ روزگی، وزن گروهی و مصرف خوراک هر یک از تکرارها تعیین و اضافه وزن روزانه، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی محاسبه گردید. پس از کشتار درصد اجزای لاشه و خاکستر ساق پا اندازه گرفته شد.

نتایج نشان داد که حذف مکمل ویتامینی از سن ۴۲ تا ۵۶ روزگی، بر اضافه وزن روزانه، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل غذایی، وزن زنده، امعا و احشا، چربی حفره شکمی، لاشه آماده طبخ، بال‌ها، گردن و استخوان پشت اثر معنی‌داری نداشت. هم‌چنین، کاهش فسفر قابل استفاده بر روی اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی، وزن زنده، امعا و احشا، چربی حفره شکمی، لاشه آماده طبخ، گوشت سینه، ران‌ها، بال‌ها، گردن و خاکستر ساق پا اثر معنی‌داری نداشت. اثر متقابل ویتامین و فسفر برای اضافه وزن روزانه، مصرف خوراک روزانه، وزن زنده، بال‌ها، گردن و خاکستر ساق پا اثر معنی‌داری بود (۰۵/۰>P) و برای گوشت سینه، ران‌ها و استخوان پشت بسیار معنی‌دار بود (۰۰۱/۰>P)


همایون ظهیرالدینی، سید رضا میرایی آشتیانی، محمود شیوازاد، علی نیکخواه،
جلد ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

اثر سطوح مختلف انرژی جیره بر عملکرد جوجه‌های آمیخته گوشتی آرین و نیز بازدهی اقتصادی جیره‌ها در دو آزمایش مشابه بررسی گردید. آزمایش‌ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با پنج جیره و دو جنس انجام گرفت. جیره‌های غذایی به ترتیب محتـوی ۲۸۰۰، ۲۹۰۰، ۳۰۰۰، ۳۱۰۰ و ۳۲۰۰ کیلوکالری انـرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره آغازین (۰-۴ هفتگی) و ۲۹۰۰، ۳۰۰۰، ۳۱۰۰، ۳۲۰۰ و ۳۳۰۰ کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره رشد (۴-۷ هفتگی) بودند. نسبت انرژی قابل متابولیسم به مواد مغذی در تمام جیره‌ها ثابت نگهداشته شد. آزمایش اول در فصل تابستان و آزمایش دوم در فصل پاییز اجرا گردید.

در هر دو آزمایش، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی با افزایش تراکم انرژی در جیره بهبود یافت (۰۱/۰>P)میزان مصرف خوراک فقط در تابستان تحت تأثیر نوع جیره واقع شد (۰۱/۰>P) ، به طوری که جوجه‌های تغذیه شده با جیره‌های حاوی پایین‌ترین سطح انرژی، خوراک کمتری نسبت به سایر گروه‌های آزمایشی مصرف نمودند. هم‌چنین، نسبت چربی محوطه شکمی به وزن لاشه جوجه‌ها، فقط در آزمایش اول تحت تأثیر نوع جیره واقع شد، و در جیره حاوی پایین‌ترین سطح انرژی کمتر از سایر گروه‌ها بوده است (۰۱/۰>P) .هزینه خوراک مصرف شده به ازای تولید هر کیلو مرغ زنده در هر دو نوبت آزمایش، بـه طور معکوس تحت تأثیر نـوع جیره غذایی قرار گرفت (۰۱/۰>P) ، به طوری که با کاهش تراکم انرژی جیره، بازده اقتصادی افزایش یافت. برتری جنس نر به لحاظ افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، ذخیره کمتر چربی در محوطه شکمی و هزینه کمتر خوراک به ازای تولید یک کیلو وزن زنده در هر دو آزمایش معنی‌دار بوده است (۰۱/,۰>P).


مریم زهروی، حسن نصیری مقدم، فریدون افتخاری شاهرودی، محسن دانش مسگران،
جلد ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۰ )
چکیده

به منظور بررسی اثر نوع منبع و سطح کلسیم جیره غذایی و اندازه ذرات سنگ آهک بر ویژگی‌های تولیدی و سختی استخوان درشت نی، آزمایشی با استفاده از ۳۸۴ قطعه جوجه گوشتی انجام گرفت. جوجه‌ها تا هفت روزگی با یک جیره آغازین تجارتی تغذیه، و سپس به طور تصادفی به ۶۴ گروه شش قطعه‌ای تقسیم شدند، به گونه‌ای که از نظر میانگین وزن بدن میان گروه‌ها اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (۴/۵± ۲/۸۲ گرم). از روز هشتم تیمارهای آزمایشی به جوجه‌ها اختصاص یافت. تیمارها شامل نوع منبع کلسیمی (سنگ آهک و پوسته صدف)، سطح کلسیم (۱۰۰ و ۸۵ درصد سطح تـوصیه شده NRC) و اندازه ذرات سنگ آهک ریز (کوچک‌تر از ۱۵/۰ میلی‌متر)، متـوسط (۳/۰ تا ۱۸/۱ میلی‌متر) و درشت (۱۸/۱ تا ۷۵/۴ میلی‌متر) بودند.

نتایج نشان داد که درصد ابقای ظاهری فسفر در سنین ۲۱ و ۵۶ روزگی، مقدار خاکستر، ماده خشک و طول و ضخامت استخوان درشت نی در سن ۵۶ روزگی، در جوجه‌های تغذیه شده با سنگ آهک بیشتر از گروه‌های تغذیه شده با پوسته صدف بود (۰۵/۰>P) سطح کلسیم ۸۵ درصد توصیه شده NRC، در برابر سطح کلسیم ۱۰۰ درصد NRC، به گونه معنی‌داری غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین کاهش (۰۰۱/۰>P) ، و درصد ابقای ظاهری کلسیم را در سنین ۲۱ و ۴۲ روزگی افزایش داد (۰۵/۰>P) سطح کلسیم معادل ۱۰۰ درصد NRC در مقایسه با سطح کلسیم ۸۵ درصد NRC، درصد ابقای ظاهری فسفر را در سنین ۲۱ و ۴۲ روزگی و ضخامت استخوان درشت نی را در سنین ۵۶ روزگی (۰۱/۰>P) و مقدار ماده خشک، مقدار و درصد خاکستر استخوان درشت نی را در سن ۴۲ روزگی به طور معنی‌داری افزایش داد (۰۵/۰>P) ذرات سنگ آهک در اندازه درشت و متوسط، در مقایسه با ذرات ریز، مقدار غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین، کاهش معنی‌داری دادند. ذرات متوسط سنگ آهک در سطح کلسیم ۸۵ درصد NRC، و ذرات درشت در سطح کلسیم ۱۰۰ درصد NRC، به طور معنی‌داری معیارهای مربوط به رشد و آهکی شدن استخوان درشت نی و درصد ابقای ظاهری کلسیم و فسفر را افزایش دادند (۰۵/۰>p) در سطح کلسیم ۸۵ درصد NRC، اندازه‌ی ذرات درشت و متوسط سنگ آهک در مقایسه با ذرات ریز آن، به گونه معنی‌داری درصد جوجه‌های مبتلا به فلجی پا را کاهش دادند (۰۵/۰>P) .


قدرت ‌الله فتحی، مانی مجدم، سید عطاءالله سیادت، قربان نورمحمدی،
جلد ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۰ )
چکیده

به منظور بررسی اثر نیتروژن و زمان برش علوفه بر عملکرد دانه و علوفه جو (.Hordeum vulgare L) رقم کارون، آزمایشی به صورت کرت‌های خرد شده در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی، در مزرعه پژوهشی مجتمع عالی آزموشی و پژوهشی کشاورزی رامین وابسته به دانشگاه شهید چمران اهواز، در سال زراعی ۷۶-۱۳۷۵ اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل پنج سطح نیتروژن ۴۵، ۹۰، ۱۳۵، ۱۸۰ و ۲۲۵ کیلوگرم نیتروژن در هکتار به صورت کود اوره در کرت‌های اصلی، و سه زمان برش علوفه شامل عدم برش علوفه، برش علوفه در ابتدای ساقه رفتن بدون قطع مریستم زایشی و برش علوفه در اواسط ساقه رفتن با قطع مریستم زایشی ساقه اصلی در کرت‌های فرعی بود. اختلاف معنی‌داری در عملکرد دانه بر اثر میزان‌های مختلف نیتروژن و زمان برش علوفه دیده شد. در بررسی اثر متقابل نیتروژن و زمان برش علوفه، بیشترین عملکرد دانه به میزان ۶/۲۸۱ گرم در متر مربع، با مصرف ۹۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان برش علوفه ابتدای ساقه رفتن، و کمترین عملکرد با میانگین ۷/۱۵۸ گرم در متر مربع با مصرف ۴۵ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان برش علوفه اواسط ساقه رفتن به دست آمد. تأثیر متقابل سطوح نیتروژن و برداشت علوفه از نظر شمار سنبله در واحد سطح، شمار دانه در سنبله و وزن هزار دانه معنی‌دار بود. در میان اجزای عملکرد، شمار سنبله و وزن دانه به ترتیب حساسیت بیشتری نسبت به سطوح نیتروژن و زمان برش علوفه نشان دادند. درصد و عملکرد پروتئین علوفه خشک با افزایش کاربرد نیتروژن افزایش معنی‌داری داشت، ولی با تأخیر در زمان برداشت علوفه، درصد پروتئین کاهش و عملکرد آن افزایش معنی‌دار یافت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که مقادیر زیاد نیتروژن نتوانست خسارت تأخیر در برداشت علوفه را بر تولید دانه جبران نماید. با توجه به اجزای اندازه‌گیری شده، می‌توان گفت که مصرف کود نیتروژن با کاربرد ۹۰ کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، و برداشت علوفه در مرحله ابتدای ساقه رفتن، نسبت به تیمارهای دیگر از برتری مناسبی در کشت دومنظوره (علوفه + دانه) برخوردار بود.
یحیی ابراهیم ‌زاده، جواد پوررضا،
جلد ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۰ )
چکیده

اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر ترکیب لاشه جوجه‌های گوشتی و نیز ارتباط این داروها با سه سطح متیونین، در ۱۲۱۵ قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین)، شامل ۸۱ گروه و ۱۵ قطعه در هر گروه آزمایش گردید. این آزمایش در چارچوب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل ۳×۳×۳ شامل سه نوع دارو با سه سطح (صفر، سطح توصیه شده و ۵/۱ برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، ۱/۰% و ۲/۰%) مورد تجزیه آماری قرار گرفت. نتـایج نشان داد کـه اثـر جنس در کلستـرول و تـری‌گلیسرید پلاسما، درصد خاکستر استخوان و درصد چربی حفره شکمی معنی‌دار (۰۱/۰ > P ) است. نوع دارو اثری بر صفات مذکور نداشت. سطح دارو درصد خاکستر استخوان، درصد لاشه خالص و درصد چربی حفره شکمی را بـه طور معنی‌داری (بـه تـرتیب در سطح ۰۱/۰، ۰۱/۰ و ۰۰۱/۰) تحت تأثیر قرار داد.

 هم‌چنین، سطح متیونین به طور معنی‌داری (۰۱/۰>P) بر کلسترول و تری‌گلیسرید پلاسما تأثیر گذاشت. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر کلسترول و تری‌گلیسرید پلاسما معنی‌دار (۰۵/۰>P) بود. اثر متقابل سطح دارو و متیونین بر کلسترول و تری‌گلیسرید معنی‌دار (۰۱/۰>P) گردید. از این نتایج چنین دریافت می‌شود که سطح این داروها ترکیب لاشه جوجه‌های گوشتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مکمل متیونین تأثیری در تعدیل اثر این داروها بر ترکیب لاشه ندارد.


ابراهیم روغنی حقیقی فرد،
جلد ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی اثر باکتری تولید کننده اسید لاکتیک (LAB) و اوره بر ترکیب شیمیایی، ارزش غذایی و ویژگی‌های مایع شکمبه علوفه کامل جو سیلو شده انجام گردید. در یک طرح کاملاً تصادفی و به صورت چرخشی، چهار گوسفند نر سافولک مورد استفاده قرار گرفت. محلول LAB به میزان دو لیتر بر هر تن گیاه تر جو (با ۳۵% ماده خشک) و اوره به میزان چهار کیلوگرم به هر تن ماده خشک (با ۵۵% ماده خشک)، افزوده و به مدت ۶۰ روز سیلو شد. سیلاژهای با ماده خشک کم، pH پایین‌تر، قندهای محلول در آب باقی‌مانده، ازت آمونیاک، اسید لاکتیک و اتانول بیشتر و نسبت لاکتات به استات بالاتری داشتند. LAB موجب افزایش اسید لاکتیک و نسبت بالاتر لاکتات به استات گردید. قابلیت هضم ماده خشک (P<۰,۰۰۱)، ماده آلی (۰۱/۰>P)، دیواره سلولی (P<۰.۰۵)، دیواره سلولی بدون همی‌سلولز (۰۱/۰>P) و ازت کل (۰۱/۰>P)، با افزودنی‌ها افزایش معنی‌داری نشان دادند. میانگین غلظت ازت آمونیاکی و pH شکمبه با سیلاژهای دارای اوره، به طور معنی‌داری (P<۰.۰۵) افزایش یافت. میزان پروپیونات شکمبه با سیلاژهای دارای LAB به طور معنی‌داری (۰۱/۰>P) بالاتر از سیلاژهای دارای اوره بود. نتایج نشان می‌دهد که افزودن LAB به میزان دو لیتر به هر تن علوفه کامل جو با حدود ۳۵ درصد ماده خشک، موجب بهبود تخمیر و ارزش غذایی گردیده است.
محمد مولایی، حسن نصیری مقدم، حسن کرمانشاهی،
جلد ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

به منظور بررسی رشد و شاخص‌های لاشه در جوجه خروس‌های تحت محدودیت غذایی، آزمایشی در اوایل دوره پرورش انجام گرفت. جوجه‌های با محدودیت غذایی از ۷ تا ۱۴ روزگی مقداری غذا دریافت کردند تا معادلBW۰,۶۷*۱,۵  کیلوکالری انرژی به ازای هر پرنده در روز تأمین گردد. از روز نخست تا ۷ روزگی و از ۱۴ تا ۵۶ روزگی تمام پرندگان به صورت آزاد تغذیه شدند. جیره‌های پرندگان تحت محدودیت در مرحله بازگشت به تغذیه آزاد، یعنی در دوره آغازین و رشد، دارای اسیدهای آمینه متیونین و سیستین به میزان ۱۵% بیشتر از توصیه (۱۹۹۴ NRC)   بود. اختلاف معنی‌داری در درصد کبد، سینه ، قلب، و درصد چربی کبد و لاشه میان پرندگان تحت محدودیت غذایی و گروه شاهد با تغذیه آزاد در ۵۶ روزگی دیده نشد. وزن بدنی جوجه‌های با محدودیت غذایی به طور معنی‌داری کمتر از گروه شاهد در ۵۶ روزگی بود (P<۰.۰۵). با وجود این ، جوجه‌های تحت محدودیت غذایی به طور معنی‌داری ضریب تبدیل غذایی کمتری در کل دوره پرورشی داشتند (P<۰.۰۵). پرندگان تحت محدودیت که جیره‌هایی با سطوح بالاتر اسیدهای آمینه گوگرددار را در دوره آغازین و رشد در مرحله بازگشت به تغذیه آزاد دریافت کردند، به طور معنی‌داری چربی محوطه شکمی کمتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (P<۰.۰۵).
جواد پوررضا، هنری کلاسن،
جلد ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۱ )
چکیده

تأثیر مکمل آنزیم فیتاز بر قابلیت استفاده فسفر و پروتئین و نیز عملکرد جوجه‌های گوشتی تغذیه شده با هشت واریته مختلف گندم ارزیابی شد. مقدار فیتات واریته‌های گندم در آزمایشگاه تعیین گردید. در چارچوب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل، ۳۸۴ قطعه جوجه یک روزه گوشتی نر تجاری (هوبارد×پترسون) به ۹۶ گروه چهار جوجه‌ای تقسیم شدند. هر یک از ۲۴ جیره آزمایشی (هشت واریته گندم) در سه سطح آنزیم فیتاز (صفر، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد در کیلوگرم) به چهار تکرار و به مدت ۲۱ روز داده شد. در سن ۲۱ روزگی، جوجه‌های هر تکرار توزین و به وسیله شکستن مهره گردن کشته شدند. محتویات ایلئوم جمع‌آوری و برای تعیین فسفر، فیتات، نیتروژن و اکسید کرم تجزیه شیمیایی گردید. استخوان ران چپ دو جوجه در هر تکرار جدا و با هم مخلوط و برای تعیین خاکستر استخوان مورد استفاده قرار گرفت. میان واریته‌های مختلف گندم از لحاظ میزان فیتات اختلاف معنی‌دار (P<۰,۰۳). دیده شد. اثر واریته گندم بر وزن بدن، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان معنی‌دار بود (P<۰.۰۵). فیتاز اضافه شده باعث بهبود معنی‌دار (P<۰.۰۵) وزن بدن، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان گردید. افزودن ۵۰۰ واحد فیتاز در کیلوگرم غذا قابلیت هضم پروتئین را به گونه‌ای معنی‌دار بهبود بخشید. اختلاف بین سطوح فیتاز (۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد) از لحاظ وزن بدن، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان معنی‌دار نبود. به طور کلی، افزودن فیتاز به جیره‌های حاوی گندم باعث بهبود عملکرد، قابلیت هضم پروتئین و قابلیت استفاده از فسفر فیتاته در جوجه‌های گوشتی شد. بنابراین، می‌توان برای کاهش هزینه غذا و آلودگی محیط از فیتاز استفاده نمود.
کاظم یوسفی کلاریکلایی، عبدالرضا کامیاب، منصور رضایی،
جلد ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۱ )
چکیده

در این پژوهش اثر رقیق‌سازی انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد جوجه‌های گوشتی سویه تجارتی راس در سن ۶-۱۲ روزگی بررسی گردید. این آزمایش در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با شش میزان محدودیت و در چهار تکرار انجام گرفت. برای رقیق‌سازی انرژی و پروتئین جیره آغازین از پوسته برنج به میزان ۵/۰ (شاهد)، ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵ و ۳۰ درصد استفاده شد. جیره‌های آزمایشی در دوره محدودیت (۶-۱۲ روزگی) دارای به ترتیب ۳۰۸۹، ۲۷۸۰، ۲۶۲۶، ۲۴۷۲، ۲۳۱۷ و ۲۱۶۳ کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم جیره و ۴۵/۲۱، ۲۹/۱۹، ۲۳/۱۸، ۱۶/۱۷، ۱۰/۱۶ و ۲۰/۱۵ درصد پروتئین خام بودند. نتایج نشان داد که رقیق‌سازی جیره سبب افزایش مصرف خوراک در دوره محدودیت گردیده، ولی مصرف انرژی و پروتئین را کاهش داده است. میزان افزایش وزن در دوره محدودیت کاهش یافت، ولی به دلیل رشد جبرانی در دوره پس از محدودیت، تفاوت معنی‌داری در وزن نهایی بدن گروه‌های مختلف در سن ۴۲ روزگی دیده نشد. مصرف خوراک در دوره پس از محدودیت، در گروه‌های تحت محدودیت اندکی کمتر از گروه شاهد بود، و به همین دلیل بازده غذایی در این گروه‌ها بهبود یافت، ولی اختلاف معنی‌داری با گروه شاهد نداشت. رقیق‌سازی جیره تأثیری بر درصد چربی محوطه شکمی نشان نداد. در این آزمایش اعمال ۲۰ و ۲۵ درصد محدودیت غذایی در هفته دوم به علت کاهش هزینه دان و افزایش جزئی در وزن نهایی سبب بهبود بازده تولید گردید.

صفحه ۱ از ۶    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb