18 نتیجه برای حوضه آبخیز
داور خلیلی، ابوالقاسم یوسفی،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
کاربرد روش تحلیل منطقهای، در برآورد دبی جریان به شکل تابعی از خصوصیات آماری حوضه آبخیز در طراحی سازههای آبی و یا مدیریت منابع آب، همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بدین منظور، در این تحقیق مناسبترین مدل تخمین دبیهای میانگین و حداکثر روزانه با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافیک، برای حوضه آبخیز اترک بررسی و ارائه گردیده است. این پارامترها شامل مساحت حوضه، طول آبراهه اصلی، ارتفاع میانگین حوضه، شیب حوضه و شیب آبراهه اصلی میباشند. پس از بررسی همبستگی بین پارامترها و تأثیر آنها در تولید دبی حداکثر روزانه، سه مدل تخمین دبی حداکثر روزانه به صورت توابعی از پارامترهای فیزیوگرافیک انتخاب گردید. مدل شماره 1 دبی حداکثر روزانه را به صورت تابعی از مساحت حوضه و مدل شماره 2 به صورت تابعی از مساحت حوضه و ارتفاع حوضه و مدل شماره 3 به صورت تابعی از مساحت حوضه، شیب متوسط آبراهه اصلی مشخص نمود. آزمونهای انجام گرفته بیانگر قابلیت خوب هر سه مدل در تخمین دبی حداکثر روزانه بود. البته این نتیجهگیری فقط بیانگر آن است که هر سه مدل در محدوده قابل قبولی از عهده آزمونهای آماری برمیآیند. این خود میتواند سبب ایجاد خطا در برآورد دبی جریانهای میانگین و حداکثر روزانه باشد. به منظور حداقل کردن خطای محاسباتی، در یک آزمون دیگر هر سه مدل مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. انتخاب بهترین مدل، بر اساس مقایسه دبی میانگین روزانه حاصله از مدلها با دبی میانگین روزانه مشاهده شده صورت گرفت. در نتیجه مدل شماره 1 انتخاب گردید. توصیههای لازم جهت بهکارگیری این مدل در حوضههای مشابه فاقد آمار انجام گردید. دستاورد اصلی این تحقیق در بهکارگیری روش تحلیل منطقهای آن بوده که صرفاً به نتایج خوب آزمون آماری در تناسب همبستگی دادهها بسنده نکرده است. انتخاب نهایی مدل منوط به قابلیت آن در تخمین آمار مشاهدهای است.
شیرزاد محمد نژاد کیاسری، مهرداد صفایی، شبانعلی نوروزی، سیدحسن احمدیان، اسدالله متاجی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
تعیین نوع گونه مناسب، مهم ترین عامل موفقیت فعا لیت های جنگل کاری در شر ایط سخت و نامساعد است . از کم هز ینه ترین و کوتاه تر ین روش های معر فی گونه های سازگار در سطح یک منطقه نیز، شناسا یی گیاهانی است که به صورت طبیعی رو یش می یابند . هدف از این در منطقه حوزه تحقیق بررسی تأثیر قرق کردن و انجام عملیات آبخوان داری در افزایش طبیعی نهال های(Juniperus excelasa Bieb) ارس پشتکوه مازندران بوده است . این مطالعه در سطح ایستگاه تحقیقات آبخوان داری پشتکوه و عرصه شاهد در بخش غر بی ا ین ایستگاه صورت در نوارهایی به عرض ٥٠ متر و به فواصل ٢٠٠ متر (Ratio estimation) پذیرفته است. در انجام تحقیق از روش آماربرداری برآورد نسبت از یکدیکر استفاده شده است . سطح عرصه های مورد آماربرداری در ایستگاه تحقیقات آبخوا ن داری و عرصه شاهد ٦٠٠ هکتار بوده و آماربرداری با شدت ١٦ درصد انجام گردید . بررسی آماری این تحق یق مؤید وجود اختلاف معنی دار در بین متوسط فراوان ی درختان و نهال های ارس در هکتار ایستگاه آبخوا ن داری و عرصه شاهد با سطح احتمال ٩٩ درصد بوده است. ایستگاه آبخوان داری عل ی رغم آن که ٠) داشته است، عرصه را به نحوی برای ادامه حیات / ٠) نسبت به منطقه شاهد ( ٦٦٦ / تعداد کمتری از درختان ارس در سطح هکتار ( ١٠٤ نهال های ارس فراهم نموده است که در زمان بررسی، متوسط فراوا نی نهال های ارس در هکتار عرصه ایستگاه آبخوان داری بیش از هشت ٨) متوسط نهال های ارس در هکتار ع رصه خارج ایستگاه آبخوان داری بوده است . با توجه به این که ارس تنها گونه درختی است / برابر ( ٣٤ که در سطح ایستگاه تحق یقات آبخوان داری به صورت طبیعی رویش یافته ، انجام عملیات جنگل کاری و با اولویت استفاده از گونه مذکور در سطح منطقه توصیه م یگردد.
عطاا... شیرزادی، کامران چپی، پرویز فتحی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
برآورد هیدروگراف سیل، اولین و مهمترین قدم در طراحی و اجرای طرحهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی از جمله در طرحهای مهار سیلاب به شمار میآید. در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برآورد هیدروگراف واحد بر مبنای خصوصیات ژئومورفولوژیکی حوضهها صورت میگیرد. هدف از پژوهش حاضر برآورد هیدروگراف واحد مصنوعی با استفاده از تحلیل منطقهای سیلاب و پارامترهای ژئومورفولوژیکی در دو حوضه آبخیز کانیسواران و مارنج در جنوب شرقی شهرستان سنندج، میباشد. هیدروگراف 1 و 2 ساعته با استفاده از دادههای دبی حداکثر سیل در ایستگاه هیدرومتری بر مبنای تحلیل منطقهای سیلاب تهیه گردیدند. دادههای زمانی دبی سیلاب برآوردی و مشاهدهای براساس ضریب ناش- ساتکلیف و ابعاد هیدروگراف واحد مصنوعی براساس خطاهای مطلق و بایاس مورد ارزیابی و صحتسنجی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که مدلهای رگرسیونی چند جملهای دارای بیشترین ضریب تبیین برای محاسبه پارامترهای هیدروگراف واحد مصنوعی بودهاند. آزمونهای صحتسنجی نشان دادند که دادههای برآوردی دبیهای سیلاب با ضریب ناش- ساتکلیف؛ 988/0 برای هیدروگراف 1 ساعته و 933/0 برای هیدروگراف 2 ساعته از دقت بسیار بالایی برخوردارند. همچنین، مقدار خطای مطلق 1294/0 برای هیدروگراف واحد 1 ساعته و 197/1 برای هیدروگراف واحد 2 ساعته و مقدار خطای بایاس نزدیک به صفر در هر دو هیدروگراف واحد، نشان داد که این مدلها کارایی خوبی در تهیه هیدروگرافهای 1 و 2 ساعته دارند. بنابراین میتوان از چنین روشی برای حوضههای آبخیز با شرایط ژئوهیدرولوژیکی مشابه با حوضههای مورد مطالعه که فاقد ایستگاههای هیدرومتری باشند، استفاده نمود.
سیدعلی اصغر هاشمی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
چکدمهای خشکه چینسنگی یکی از عمدهترین اقدامات برای کنترل سیلاب و رسوب در حوضههای آبخیز هستند که کاربردشان ازسال 1369 به سرعت درایران گسترش یافته است. این تخقیق درحوضه آبخیز درجزین در شمال شهر سمنان انجام شده است. چکدمهای خشکه چین سنگی به طورگسترده طی 15 سال گذشته در دو زیرحوضه آن با هدف کنترل سیل شهر مهدی شهر احداث شده اند. به منظورتعیین اثرچکدمها، تعداد بیش از650 چکدم درحوضه با پیمایش صحرایی اندازه گیری و ارزیابی میدانی شدند. دادههای جمع آوری شده به محیط نرم افزارArcGIS منتقل شد. با استفاده از برنامه الحاقی HECGeoHMS ومدل هیدرولوژیک HEC-HMS ، تاثیر این سازه ها بر کاهش سیلاب مورد ارزیابی قرارگرفت. با توجه به همگن بودن پروژههای آبخیزداری درحوضه واحداث چکدم های متعدد در مسیر آبراههها، هرگونه تغییر در سیلاب حوضه مربوط به این عملیات بوده است. ارزیابی اثر این سازهها برسیلاب با استفاده از آزمون مقایسه میانگین ها به روش t-استیودنت نشان داد بین دبی سیلاب در قبل و بعد از احداث چکدم های خشکه چین سنگی اختلاف معنی داری درسطح 5 درصد وجود دارد وچکدمها قادرند دبی پیک سیلاب را به طور میانگین 7/16 درصد کاهش دهند.
سهیلا یونسزاده جلیلی، میثم کمالی، پیمان دانشکار آراسته،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده
مدیریت جامع حوضههای آبخیز در گرو دانش عمیق از اطلاعات پایه حوضه و از جمله آرایش اراضی و نوع کاربرد آن میباشد. موقعیت مکانی و سطح پراکنش کاربری کشاورزی کمک شایانی به تعادل منابع آبی در یک حوضه میکند. در این تحقیق و با کمک تصاویر ماهوارهای لندست ۵ و ۸ و الگوریتم طبقهبندی نظارت شده به روش حداکثر احتمال، کاربریهای پهنههای آبی، شورهزار و کشت آبی حوضه آبخیز ارومیه و در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ تهیه گردید. تمام تصاویر انتخابی از ماهواره لندست در ماههای تیر و مرداد قرار گرفتهاند. سپس به مقایسه کاربریهای حاصل از ماهواره مودیس برای سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۱ و در انتها به مقایسه نتایج حاصل از ماهواره مودیس و لندست برای سال ۱۳۸۹ پرداخته شده است. نتایج بررسی ماهوارههای لندست و مودیس نشان میدهد که سطح اراضی کشت آبی افزایش و پهنههای آبی کاهش یافته است. با مقایسه کاربری اراضی کشت آبی و پهنههای آبی سال ۱۳۸۹ میان ماهواره مودیس و لندست نشان میدهد که ماهواره مودیس کشت آبی و پهنههای آبی را بهتر از زمینهای بایر برآورد نموده است. مقدار ضریب کاپا برای کاربریهای حاصل از ماهواره لندست برای سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ به ترتیب ۷۷/۰ و ۸۷/۰ میباشد.
پریسا الماسی، سعید سلطانی، مسعود گودرزی، رضا مدرس،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده
با توجه به آشکار شدن تغییرات اقلیمی در اکثر مناطق دنیا و اثر آن بر بخشهای مختلف چرخه آب، آگاهی از وضعیت منابع آب بهمنظور مدیریت صحیح منابع و برنامهریزی برای آینده ضروری است. از اینرو مطالعات زیادی در مناطق مختلف با هدف تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر فرآیندهای هیدرولوژیک در دورههای آتی انجام شده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تغییر اقلیم بر رواناب سطحی در حوضه آبخیز بازفت پرداخته شده است. حوضه آبخیز بازفت که در شمال غرب استان چهارمحال و بختیاری واقع شده، بهدلیل وضعیت خاص توپوگرافیکی و موقعیت جغرافیایی خود سهم قابل توجهی در تولید منابع آب منطقه دارد. در این مطالعه از مدل اقلیمی سه HadCM و سناریوهای انتشار ۲A و ۲B جهت ارزیابی عدم قطعیت موجود در پیشبینی تغییر اقلیم استفاده شده است. بدینمنظور، مدل آماری SDSM برای ریز مقیاس کردن دادههای بزرگ مقیاس بارش و دما و مدل هیدرولوژیک WetSpa برای شبیهسازی رواناب مورد استفاده قرار گرفته است. پس از واسنجی مدل هیدرولوژیک، دادههای ریز مقیاس شده بارش و دما در دورههای آینده نزدیک (۲۰5۰ – ۲۰2۰) و آینده دور (۲۱۰۰- ۲070) به مدل WetSpa معرفی و رواناب برای دورههای مذکور شبیهسازی گردید. نتایج این مطالعه بیانگر عملکرد مناسب مدل SDSM در ریز مقیاسسازی دادههای اقلیمی بهویژه دمای حداقل و حداکثر میباشد. ارزیابی کارایی مدل WetSpa نیز حاکی از عملکرد مناسب این مدل برای شبیهسازی رواناب در حوضه بازفت است، بهطوریکه ضریب ناش- ساتکلیف طی واسنجی و صحتسنجی بهترتیب برابر ۶۳/۰ و ۶۵/۰ حاصل شده است. همچنین، بررسی میزان رواناب پیشبینی شده در دورههای آتی نشاندهنده افزایش رواناب سالانه در حوضه آبخیز بازفت تحت هر دو سناریوی ۲ A و ۲B است.
کاظم نصرتی، مصطفی امینی، آرمان حدادچی، محمدرضا زارع،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده
فرسایش تشدید شونده خاک در سطح کشور موجب اثرات محلی و برون محلی میگردد و شناسایی منابع تولید رسوب و تعیین سهم هر کدام در تولید رسوب برای انتخاب راهبردهای مدیریتی در سطح حوضه آبخیز ضروری است. با وجود افزایش مطالعات منشایابی، تعیین مقادیر عدم قطعیت مرتبط با مدلهای ترکیبی بهویژه براساس ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، تعیین سهم زیرحوضهها در تولید رسوب با استفاده از ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی (فرکانس بالا، فرکانس پایین و فرکانس وابسته) و مدل ترکیبی عدم قطعیت است. به این منظور، تعداد ۲۵ نمونه از خروجی زیرحوضهها و حوضه اصلی جمعآوری و ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی آنها اندازهگیری و محاسبه شد. نتایج تحلیل آزمون کروسکال والیس و توابع تحلیل تشخیص نشان داد که میتوان ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی را به عنوان ترکیب بهینه ردیابها در مدل ترکیبی عدم قطعیت استفاده نمود. نتایج مدل منشایابی رسوب براساس عدم قطعیت Bayesian نشان داد که میانگین (حدود عدم قطعیت) سهم نسبی زیرحوضههای اسپاران، جویبند و بویوک چای بهترتیب ۹۲ (۸/۹۴-9/۸۳)، ۸/۲ (۷/۱۰-2/۰) و ۷/۵ (۵/۱۰- ۲/۰) درصد بود. براساس نتایج موجود، بیشترین میزان تولید رسوب مربوط به زیرحوضه اسپاران چای بوده و در اجرای برنامههای مدیریتی برای حفاظت خاک باید مدنظر قرار گیرد.
مهناز زارع خورمیزی، عطااله کاویان، کریم سلیمانی، کاظم نصرتی،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
لازمه اجرای برنامه های حفاظت آب و خاک و کنترل رسوب، کسب اطلاعات از اهمیت نسبی منابع رسوب و سهم آنها در تولید رسوب و در نتیجه شناسایی مناطق بحرانی در درون آبخیز است. به همین منظور در این مطالعه جهت تعیین سهم رسوب دهی هر یک از کاربری ها بهعنوان منابع رسوب در حوضه آبخیز کند در استان تهران، 35 ردیاب ژئوشیمیایی و کربن آلی در 45 نمونه از منابع رسوب و 11 نمونه رسوب آبخیز، اندازه گیری گردید. براساس نتایج آزمون کروسکال والیس، از بین 35 ردیاب اندازهگیری شده، 10 ردیاب شامل آلومینیوم (Al)، آرسنیک (As)، برلیم (Be)، کلسیم (Ca)، مولیبدن (Mo)، فسفر (P)، سرب (Pb)، گوگرد (S)، روی (Zn) و کربن آلی (OC)، با سطح معنی داری کمتر از یک درصد، توانایی تفکیک منابع رسوب را داشتند. سپس با استفاده از تحلیل تشخیص، 5 ردیاب کربن آلی (OC)، گوگرد (S)، فسفر (P)، روی (Zn) و آرسنیک (As) با ضریب معنیداری 000/0، بهعنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند که با تأیید 8/97 درصد قادر به تفکیک منابع رسوب شدند. درنهایت نتایج حاصل از مدل ترکیبی چند متغیره نشان داد که میانگین سهم کاربری باغ، مرتع و اراضی مسکونی در تولید رسوب بهترتیب 54/1، 27/14 و 18/84 درصد و مجموع مربعات خطا نیز 33/0 بود. نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب روش مناسب کنترل رسوب در منطقه مطالعاتی مورد استفاده قرار گیرد.
رئوف مصطفیزاده، شهناز میرزایی، پریا ندیری،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
روش شماره منحنی سرویس حفاظت خاک آمریکا (SCS-CN) یکی از روشهایی است که بهطور گسترده در برآورد ارتفاع رواناب از دادههای بارش استفاده میشود. شماره منحنی هر حوضه نشانگر رفتار هیدرولوژیکی و توان تولید رواناب حوضه در مواقع بارندگی میباشد. هدف از این پژوهش محاسبه مقدار شماره منحنی از رویدادهای مشاهداتی بارش و رواناب در فصول مختلف و تحلیل ارتباط آن با مؤلفههای بارش در حوضه آبخیز جعفرآباد استان گلستان است. در این پژوهش ابتدا مقادیر شماره منحنی 43 رویداد ثبت شده همزمان بارش و رواناب با استفاده از مدل SCS-CN محاسبه شده و بعد از تفکیک فصلی رویدادها، معنیداری تفاوت مقادیر شماره منحنی در فصول مختلف با آزمون ANOVA مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین برای تجزیه و تحلیل ارتباط تغییرات شماره منحنی با مؤلفههای بارش در مدل SCS-CN، از نمودارهای سه متغیره در نرمافزار Surfer استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین مقادیر شماره منحنی در فصلهای تابستان و زمستان حدود 60 و در فصلهای بهار و پاییز بهترتیب 50 و 56 میباشد. با برقراری ارتباط بین شماره منحنی با خصوصیات بارش در نمودارهای سه متغیره، مقدار بالای شماره منحنی در بارشهایی با شدت بیشتر از 10 میلیمتر در ساعت و مقدار بیش از 40 میلیمتر برآورد شد. همچنین در رخدادهایی با ضریب رواناب 80-40 درصد، مقدار شماره منحنی برآورد شده بالای 70 بود.
سمیرا پروینی، زینب جعفریان، عطااله کاویان،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
با توجه به نبود تجهیزات لازم برای اندازهگیری و ثبت تغییرات ایجاد شده در وضعیت رواناب و سیلاب حوضههای آبخیز پس از اجرای عملیات اصلاحی، استفاده از مدلهای هیدرولوژیک بهمنظور ارزیابی اقدامات انجام شده و شبیهسازی رفتار آبخیز در قبل و بعد از اجرای این اقدامات، ابزاری کارامد است. تحقیق حاضر با هدف شبیهسازی اثرات عملیات اصلاحی در قالب طرح مرتع و آبخیزداری انجام شده در سال 1385 و نقشه پیشبینی عملیات قابل اجرا در منطقه بر مؤلفههای رواناب با استفاده از مدل هیدرولوژیک HEC- HMS، در حوضه آبخیز میخوران، واقع در استان کرمانشاه انجام شد. برای این منظور سه سناریو شامل شرایط پیش از اجرای طرح مرتع و آبخیزداری در بهار 1385، شرایط پس از اجرای طرح و عملیات اجرایی منتج از نقشه مکانیابی پیشنهادی، در نظر گرفته شد. ابتدا نقشه تغییرات شماره منحنی تحت هر سه سناریو که ناشی از تغییر پوشش گیاهی است، تهیه شد و با اجرای مدل HEC-HMS، معیارهای شماره منحنی، دبی اوج و حجم سیلاب، برای ارزیابی تغییرات وضعیت هیدرولوژیک حوضه تعیین شدند و مقادیر آنها برای هر سه سناریو محاسبه و مقایسه شد. نتایج نشان داد که مدل HEC- HMS برای دوره پایه (سناریو اول) با ضریب نش- ساتکلیف 551/0 و ضریب تبیین 63/0 از دقت قابل قبولی در پیشبینی رواناب برخوردار است. ضریب نش- ساتکلیف برای سناریوهای دوم و سوم نیز بهترتیب 766/0 و 777/0 بهدست آمد، همچنین نتایج نشان داد، پس از اجرای طرحهای انجام شده (سناریوی دوم)، مقدار دبی اوج و حجم رواناب بهترتیب 85/8 و 74/7 درصد کاهش داشته و این مقادیر برای عملیات پیشنهادی بهترتیب 84/12 و 33/6 درصد براورد میشود. نتایج این تحقیق مؤید تأثیر قابل توجه اجرای طرحهای مرتعداری و آبخیزداری (سناریوی سوم) براساس مدل مکانیابی بر کاهش مؤلفههای تاثیرگذار رواناب بهویژه دبی اوج سیلاب است.
کاظم نصرتی، مینا حیدری، محمد مهدی حسین زاده، سمیه عمادالدین،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
حوضه آبخیز زیارت در جنوب شهرستان گرگان بهدلایل ژئومورفولوژیک، آنتروپوژنیک و زمینشناسی همواره در معرض وقوع حرکات تودهای بهویژه زمینلغزش است. هدف از این مطالعه پیشبینی قابلیت وقوع زمینلغزش و تحلیل فاکتورهای مؤثر بر آن در این حوضه با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر است. به این منظور لایههای متغیرهای زمینشناسی، کاربری اراضی، شیب، جهت شیب، فاصله از راههای ارتباطی، فاصله از رودخانه و فاصله از گسل با استفاده از نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی و عکسهای هوایی تهیه شدند، همچنین لایههای میزان رس، ماسه، سیلت، رطوبت اشباع و حد روانی خاک بعد از برداشت ۳۲ نمونه از نقاط لغزشی زمینلغزشها و۳۲ نمونه از نقاط فاقد لغزش و تجزیه آزمایشگاهی، آماده شدند. فاکتورهای کنترل کننده زمینلغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر مشخص و براساس ضرایب آنها نقشه پیشبینی قابلیت رخداد زمینلغزش تهیه و اعتبارسنجی شد. نقشه پهنهبندی زمینلغزش این حوضه به پنج کلاس خطر شامل خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقهبندی شد. با توجه به این نقشه، بیشترین مساحت حوضه به کلاس خطر بسیار زیاد با حدود 8/16 کیلومتر مربع تعلق دارد. نتایج اعتبارسنجی مدل رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر با استفاده از منحنی مشخصه عملکرد گیرنده (ROC)، مقدار 69/0 بهدست آمد که نشاندهنده معتبر بودن نتایج این مدل برای حوضه آبخیز زیارت است. بهطورکلی، نتایج این مطالعه میتواند برای اقدامات اصلاحی و آبخیزداری پهنههای با خطر بالا برای وقوع زمینلغزش مفید باشد.
ابراهیم شریفی گرمدره، مهدی وفاخواه، سیدسعید اسلامیان،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
تخمین دبی سیلاب با دوره بازگشت مختلف، یکی از مهمترین عوامل لازم برای طراحی و اجرای سازههای آبی است. از طرفی بسیاری از رودخانههای موجود در حوضههای آبخیز ایران فاقد آمار و اطلاعات آبسنجی کامل و دقیق هستند. در چنین مواردی یکی از راه حلهای مناسب برای برآورد دبیهای سیلابی با دوره بازگشت مختلف، انجام تحلیل منطقهای سیلاب است. در پژوهش حاضر 55 ایستگاه آبسنجی مورد استفاده قرار گرفتند. برای اینمنظور ابتدا دبیهای حداکثر لحظهای ایستگاههای منتخب در دوره بازگشتهای مختلف با استفاده از نرمافزار Easy Fit برآورد شد. سپس متغیرهای مؤثر بر دبیهای سیلابی جمعآوری و متغیرهای ورودی مدل با استفاده از آزمون گاما و به کمک نرمافزار WinGamma تعیین شدند. درنهایت مدلسازی دادهها با استفاده از ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون چند متغیره غیرخطی انجام پذیرفت. ارزیابی کمی و کیفی نتایج با استفاده از آمارههای گوناگون از جمله آماره ناش- ساتکلیف نشان داد که روش مدلسازی ماشین بردار پشتیبان، از بیشترین دقت نسبت به دو روش مدلسازی دیگر بهمنظور پیشبینی دبیهای حداکثر لحظهای در حوضه آبخیز دریاچه نمک برخوردار است.
کیوان صیدی، شمس اله ایوبی، کاظم نصرتی،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
هدف از این مطالعه، تعیین سهم نسبی منابع زیرحوضه در تولید رسوب بهوسیله دادههای پذیرفتاری مغناطیسی بهعنوان منشأیاب در حوضه آبخیز چهلگزی سنندج است. به این منظور، 20 نمونه از خروجی پنج زیرحوضه برداشت و پذیرفتاری مغناطیسی آنها اندازهگیری شد. نتایج تحلیل آزمون کروسکال والیس نشان داد هر سه ردیاب بسامد بالا، پایین و وابسته توانایی تفکیک حداقل دو منبع را دارا هستند. در مرحله دوم، سه ردیاب در منبع زیرحوضه بهوسیله تحلیل تشخیص آزمون شدند و دو ردیاب با توان تفکیکپذیری متفاوت، بسامد بالا 88 درصد و پذیرفتاری وابسته با 12 درصد و توان تفکیکپذیری هر دو ردیاب با هم در جداکنندگی زیرحوضهها برابر با 90 درصد بود، بهعنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند، پس این قابلیت را دارند که در مدل تعیین سهم نسبی رسوب شرکت داده شوند. نتایج مدل منشأیابی رسوب بر اساس روش عدم قطعیت Bayesian نشان داد، زیرحوضههای تودارصمدی با 44/4 درصد بیشترین سهم و دویسه، چتان و چرندو بهترتیب با 35/5، 7/9 و 4/5 و مادیاندول با 4/4 درصد کمترین سهم را در تولید رسوب داشت. بر اساس نتایج موجود، زیرحوضههای تودارصمدی و دویسه دارای بیشترین میزان تولید رسوب بود، پس در اجرای برنامههای مدیریتی حفاظت خاک باید در اولویت قرار گیرند.
علی طالبی، ایمان آبیاری، سارا پرویزی،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
سیلاب یک پدیده طبیعی است که هر ساله باعث بهوجود آمدن خسارات سنگین جانی و مالی در نقاط مختلف کشور میشود. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی کارایی مدل SWAT در پیشبینی سیلاب و اولویتبندی زیرحوضهها در حوضه آبخیز ارازکوسه استان گلستان است. برای واسنجی مدل از برنامه SUFI2 استفاده شد. بعد از اتمام واسنجی و بهینهشدن مدل در منطقه مطالعاتی اقدام به اعتبارسنجی مدل شد. واسنجی مدل برای سالهای 1991 تا 1998، و اعتبارسنجی نیز براساس آمار سالهای 2001 تا 2009 انجام شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از شاخصهای آماری R2، bR2 و ضریب نشساتکلیف (NS) استفاده شد. پس از واسنجی مدل با استفاده از الگوریتم 2SUFI ضرایب 2R، 2 bR و NS بهترتیب 0/81، 0/81 و 0/73 و برای مرحله اعتبارسنجی آن 0/81، 0/78 و 0/64 براورد شدند. نتایج آنالیز حساسیت 13 پارامتر مؤثر بر رواناب را نشان داد که شماره منحنی (CN2) بهعنوان مهمترین پارامتر شناخته شد و درنتیجه پارامترهای ثابت تخلیه آب زیرزمینی (ALPHA_BF)، زمان تأخیر آب زیرزمینی (GW_DELAY) و حداقل مقدار ذخیره آب لازم برای ایجاد جریان پایه (GWQMN) بهترتیب حساسیت بیشتری دارند. برای بررسی سیلخیزی، حوضه آبخیز ارازکوسه ابتدا به شش منطقه یا زیرحوضه کلی تقسیمبندی شد. بنابراین با توجه به نتایج حاصل از اجرای مدل SWAT و دو روش تغییر CN برای هریک از زیرحوضهها و تعیین دبی اوج با و بدون یک زیرحوضه، زیرحوضه شماره 6 با کاهش 22/4 درصدی دبی اوج رتبه اول را از لحاظ سیلخیزی در منطقه دارا است. درنتیجه بهترتیب زیرحوضه شماره 4، 1، 3، 5 و 2 دارای رتبه دوم تا ششم در پتانسیل سیلخیزی حوضه ارازکوسه هستند.
سیدحسین روشان، کاکا شاهدی، محمود حبیب نژاد روشن، ،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
شبیهسازی فرایند بارش- رواناب در حوضه آبخیز از نقطه نظر درک بهتر مسائل هیدرولوژیک، مدیریت منابع آب، مهندسی رودخانه، سازههای کنترل سیل و ذخیره سیلاب اهمیت ویژهای دارد. در این تحقیق، بهمنظور شبیهسازی فرایند بارش– رواناب از دادههای بارش و دبی جریان در دوره زمانی 1396-1376 استفاده شد. بعد از کنترل کیفی و صحت دادهها، تأخیر بارش و دبی با استفاده از ضرایب خودهمبستگی، خود همبستگی جزئی و همبستگی متقارن در نرمافزار R Studio مشخص شد. سپس پارامترهای مؤثر و ترکیب بهینه نیز بهروش آزمون گاما تعیین و برای اجرای مدل تحت سه سناریوی مختلف در نرمافزار MATLAB مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج آزمون گاما نشان داد که پارامترهای بارش روز جاری، بارش یک روز قبل، دبی روز قبل و دو روز قبل دارای بیشترین تأثیر در دبی خروجی حوضه هستند. همچنین ترکیبهای Pt Qt-1 و Pt Pt-1 Qt-1 Qt-2 Qt-3 مناسبترین ترکیب بهینه ورودی برای مدلسازی انتخاب شدند. نتایج مدلسازی نشان داد که در مدل ماشین بردار پشتیبان تابع کرنل پایه شعاعی (RBF) نسبت به کرنلهای چندگانه و خطی دارای عملکرد بهتری است. همچنین کارایی مدل شبکه عصبی مصنوعی (ANN) نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با تابع کرنل پایه شعاعی (RBF) بهتر است.
سعید طغیانی خوراسگانی، سعید اسلامیان، محمدجواد زارعیان،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
در دهه¬های اخیر با توجه به رشد جمعیت جهان و همچنین افزایش مصرف سرانه آب، کمبود آب به معضلی جهانی تبدیل شده است. بنابراین، برنامهریزی و مدیریت منابع آب با هدف جلوگیری از خطرات احتمالی از قبیل سیلاب و خشکسالی در آینده از جمله اقدامات مهم مدیریت منابع آب است. یکی از اقدامات مهم برای جلوگیری از خطرات احتمالی و پیش¬بینی آینده، مدل¬سازی بارش- رواناب است. این پژوهش با هدف بررسی کارایی مدل هیدرولوژیک WetSpa در برآورد رواناب سطحی در حوضه آبخیز اسکندری که از زیرحوضههای مهم حوضه آبریز زاینده رود میباشد، انجام شد. در این پژوهش از ایستگاه¬های سینوپتیک داران و فریدون¬شهر بهمنظور جمع¬آوری اطلاعات هواشناسی در حوضه آبخیز اسکندری استفاده شده است. همچنین، بهمنظور مطالعه جریان رودخانه پلاسجان، از داده¬های روزانه ایستگاه هیدرومتری اسکندری، واقع در خروجی حوضه استفاده شده است. داده¬های اقلیمی به همراه نقشه¬های رقومی ارتفاع، بافت خاک و کاربری اراضی بهعنوان ورودی به مدل WetSpa وارد شد. در نهایت به ارزیابی توانایی مدل WetSpa در تخمین رواناب سطحی رودخانه پرداخته شد. برای ارزیابی و واسنجی مدل از دبی مشاهده¬شده در ایستگاه هیدرومتری در خروجی حوضه استفاده شد. واسنجی مدل برای دوره آماری(1992-2000) و اعتبارسنجی آن برای دوره آماری (2001-2004) انجام شد. در دوره واسنجی از روش سعی و خطا برای واسنجی پارامترهای مدل استفاده شد. نتایج شبیه¬سازی تطابق خوبی را بین دبی شبیه¬سازی شده با دبی اندازه¬گیری شده نشان داد. در مطالعه حاضر، در مرحله واسنجی ضریب نش- ساتکلیف برابر 0/73 و در مرحله صحت¬سنجی برابر 0/75 بدست¬آمد که نشان¬دهنده توانایی خوب و قابل قبول مدل، در برآورد رواناب سطحی حوضه مورد مطالعه است.
سمیه دهقانی، مهدی نادری خوراسگانی، احمد کریمی،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
اطلاع و آگاهی از توزیع غلظت فلزات سنگین در اجزای مختلف ذرات خاک بهمنظور ارزیابی خطر فلزات سنگین دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف ارزیابی برخی شاخصهای آلودگی و تغییرات مکانی در برآورد آنها در اجزای مختلف ذرات خاک سطحی (2000> و 63> میکرون) در حوضه آبخیز باغان در جنوب شرقی استان بوشهر با وسعتی حدود 929 کیلومتر مربع انجام گرفت. 120 نمونه مرکب خاک سطحی از عمق0 تا 20 سانتیمتر با استفاده از تکنیک ابر مکعب لاتین برداشته شدند. آلودگی خاک با استفاده از شاخصهای ژئوشیمیایی ضریب آلودگی (CF) و بار آلودگی (PLI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. بهمنظور مدلسازی تغییرات مکانی CF و PLI از روش کریجینگ در محیط Arc GIS بهره گرفته شد. بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، شاخص CF نشان داد که ذرات در اندازه 2000> میکرون نسبت به همه فلزات در شرایط آلودگی متوسط (3≤ CF<1) قرار دارند و با ریزتر شدن ذرات خاک (ذرات با قطر63> میکرون) نسبت به فلز Cd وضعیت آلودگی قابل توجهی و نسبت به سایر فلزات آلودگی متوسط را نشان میدهد. CFZn، CFCu و CFFe در کلاس اندازه ذرات 2000> میکرون و CFPb در کلاس ریزتر با مدل کروی و سایر ضرایب آلودگی فلزات با مدل نمایی برازش داده شدند. بیشترین دامنه تأثیر در 2000> و 63> میکرون بهترتیب مربوط به CFCd و CFFe است. یافته¬های این مطالعه مؤید این است که منطقه مورد مطالعه نیازمند اقدامات اصلاحی نسبت به فلز کادمیوم و پایش مداوم در محیط است.
پوریا محیط اصفهانی، وحید چیتساز،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
روابط منطقهای قابل اطمینان که بتواند با استفاده از خصوصیات حوضههای آبخیز بزرگی دبی سیلابها را به ازای دوره بازگشتهای مختلف پیشبینی کند از اهمیت ویژهای برای مدیریت سیل و طراحی سازههای هیدرولیکی در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر سعی شد تا با استفاده از مدلهای رگرسیونی خطی تعمیم یافته (GLMs) مدلهای منطقهای مناسبی برای برآورد حداکثر دبیهای روزانه بهازای دوره بازگشتهای 2، 10، 50 و 100 سال برای 62 زیرحوضه از حوضههای کارون بزرگ و کرخه ارائه شود. بر اساس نتایج، حوضههای مورد مطالعه توسط برخی از خصوصیات فیزیوگرافی و اقلیمی به چهار زیرگروه گروهبندی شدند. بطورکلی نتایج نشان داد که بهجز زیرمنطقه شماره دو که شامل زیرحوضههای بسیار بزرگ (A̅≈17300km2) است، در تمامی زیرمناطق تعیین شده فرایند مدلسازی موفق است. بهطوری که مقادیر ضرایب تببین اصلاح شده مناسبترین مدلها برای حداکثر دبیهای 100 ساله در زیرمناطق اول، سوم و چهارم بهترتیب 82/4، 91/3 و 90/6 درصد و درصد نسبی خطای آنها (RRMSE) نیز بهترتیب 9/5، 9/23 و 6/8 درصد برآورد شد. همچنین، نتایج نشان داد که برای سیلابها با دوره بازگشتهای کوتاهمدت مانند 2 و 10 سال متغیرهایی همچون طول، محیط و مساحت حوضهها تأثیر زیادی روی حداکثر دبیهای روزانه خواهند داشت، درحالی که برای دوره بازگشتهای بلندمدت مانند 50 و 100 سال اغلب خصوصیات آبراههها و شبکه زهکشی حوضهها مانند طول آبراهه اصلی، مجموع طول سیستم رودخانهها و شیب آبراهه اصلی حداکثر دبیهای روزانه را تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به پژوهش صورت گرفته میتوان اظهار داشت که رفتار حداکثر دبیهای روزانه در منطقه مورد مطالعه تا حد زیادی از خصوصیات مختلف اقلیمی و فیزیوگرافی حوضهها تأثیر میپذیرید و بنابراین، با مدلسازی صحیح آن میتوان با دقت بهنسبت مناسبی ویژگیهای این متغیر را در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برآورد کرد.