جستجو در مقالات منتشر شده


۸۳ نتیجه برای دما

سیدفرهاد موسوی، احمد محمدزاده، احمد جلالیان، حسین صمدی بروجنی،
جلد ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۷۶ )
چکیده

یکی از مشکلات اساسی ذخیره و بهره‌برداری از آبهای سطحی برای مصارف شرب، کنترل سیل،‌ برقابی و کشاورزی، مسئله رسوبگذاری در مخازن سدها و سر آمدن عمر مفید آنهاست. عمر مفید یک سد معادل مدت زمانی است که حدود ۸۰ درصد حجم اولیه مخزن آن از رسوب پر شود. عمر مفید تابعی از مقدار رسوبات وارده، وزن مخصوص مواد رسوبی و بازده (راندمان) تله‌اندازی مخزن سد می‌باشد. بازده تله‌اندازی رسوب به خصوصیات ذرات رسوب، عمر مفید مخزن، شکل مخزن، روش بهره‌برداری از مخزن و نسبت ظرفیت ذخیره به میزان جریان ورودی بستگی دارد. هدف از این تحقیق، محاسبه بازده تله‌اندازی رسوب در تعدادی از سدهای خاکی کوچک و تعیین روابط حاکم بر عناصر مؤثر در آن در منطقه استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بدین منظور، تعداد ۱۴ سد خاکی کوچک در اطراف شهرکرد و بروجن، با ارتفاع کمتر از ۱۵ متر و ظرفیت کمتر از یک میلیون متر مکعب انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. چون هیچگونه اندازه‌گیری میزان رسوب وارده به این مخازن وجود نداشت، برای برآورد مقدار رسوب وارده به سدها از مدل تجربی MPSIAC استفاده شد. این مدل، ۹ عامل مؤثر در فرسایش و رسوب‌دهی حوزه‌ها شامل زمین‌شناسی سطحی، خاک، آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین،‌ کاربری زمین، فرسایش سطحی و فرسایش رودخانه‌ای را در نظر می‌گیرد. عوامل نه‌گانه در حوزه بالا دست سدها بررسی شده و میزان رسوب وارده به مخازن در طی یک سال تخمین زده شده است. با نقشه‌برداری از مخازن سدها و مقایسه نقشه‌های حجم – ارتفاع اولیه و ثانویه، مقدار رسوب ته‌نشین شده در طی کل دوران بهره‌برداری از سدها به دست آمد. بازده تله‌اندازی رسوب در هر مخزن محاسبه شد. نتایج حاصل نشان می‌دهد بازده تله‌اندازی رسوب در سدهای مورد مطالعه از ۴/۱۰ تا ۹/۶۸ درصد متغیر است. منحنی‌های جدیدی برای پیش‌بینی تله‌اندازی رسوب در سدهای کوچک رسم شده است.
منوچهر مفتون، حسن حقیقت‌ نیا، نجف علی کریمیان،
جلد ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۹ )
چکیده

از آن‌جا که بازیابی ظاهری روی در خاک‌های معدنی (غرقابی و غیر غرقابی) ناچیز می‌باشد، بررسی دقیق فرایندهایی که باعث ابقای روی در خاک می‌شود اهمیت ویژه‌ای دارد. لذا در یک مطالعه آزمایشگاهی، ویژگی‌های جذب سطحی روی در هشت خاک آهکی زیر کشت برنج، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت مورد بررسی قرار گرفت و برازش داده‌های جذب توسط هم دماهای فروندلیچ و لانگ مویر ارزیابی شد. در این آزمایش دو گرم خاک برای ۲۴ ساعت با ۴۰ میلی‌لیتر محلول ۰۱/۰ مولار کلسیم کلرید محتوی ۵-۵۰۰ میلی‌گرم روی در لیتر، به حالت تعادل رسانده شد. تفاوت میان غلظت‌های اولیه و نهایی روی در محلول تعادل، به عنوان روی جذب شده منظور گردید. جذب سطحی روی با شکل خطی معادله فروندلیچ قابل توجیه بود. علاوه بر آن، از برازش داده‌های جذب این عنصر با هم دماهای لانگ مویر، دو قسمت خطی متقاطع به دست آمد، که احتمالاً بیانگر دو محل جذبی با میل ترکیبی متفاوت برای روی می‌باشد. ضریب متناسب با انرژی پیوندی بخش اول (K۱)، یعنی در غلظت‌های کم محلول تعادل، بیشتر و حداکثر جذب (b۱) کمتر از بخش دوم (غلظت‌های زیاد محلول تعادل) بود. بنابراین، به نظر می‌رسد که در بخش اول، محل‌های جذبی به علت انرژی پیوندی بیشتر و در بخش دوم، به واسطه ظرفیت جذبی زیادتر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد. حداکثر ظرفیت جذب سطحی روی در بخش دوم حاصل از هم دماهای لانگ‌مویر (b۲)، با مقدار رس، کربنات کلسیم معادل و غلظت فسفر بومی قابل استفاده هم‌بستگی مثبت و با ظرفیت تبادل کاتیونی هم‌بستگی منفی نشان داد.
مهدی بصیرت، حسین سیدالاسلامی،
جلد ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۰ )
چکیده

در زمستان سال ۱۳۷۵، میوه‌های پسته بسیار آلوده، برای انجام آزمایش‌های تعیین آستانه کمترین دما و دمای یک‌نواخت، از منطقه برخوار اصفهان جمع‌آوری گردید. آستانه کمترین دما با استفاده از روش‌های تعیین درجه رشد و کمترین ضریب تغییرات دمای موثر به دست آمد. هم‌چنین، دمای یک‌نواخت لازم برای مراحل مختلف رشد در شرایط آزمایشگاهی برآورد، و در یک آزمایش مقدماتی با دانسته‌های موجود در شرایط صحرایی مقایسه گردید.

 نتایج این پژوهش نشان داد که آستانه کمترین دما برای لارو درون میوه تا تشکیل ۵۰% شفیره، لارو لخت تا تشکیل ۵۰% شفیره، لارو درون میوه تا ۵۰%خروج حشرات کامل و ۵۰% تشکیل شفیره تا ۵۰% خروج حشرات کامل، به روش تعیین درجه رشد، به ترتیب ۹۶/۷، ۷۸/۷، ۵۲/۹ و ۱۴/۱۱، و به روش کمترین ضریب تغییرات دمای موثر به ترتیب ۹۲/۷، ۵۹/۷، ۸۱/۹ و ۹۹/۱۱ درجه سانتی‌گراد می‌باشد. دمای یک‌نواخت لازم برای ۵۰% خروج حشرات کامل از لارو زمستان‌گذران، تشکیل ۵۰% شفیره از لارو زمستان‌گذران، ۵۰% خروج حشرات کامل از زمان تشکیل ۵۰% شفیره و ۵۰% خروج حشرات کامل از زمان خروج ۵% حشرات کامل، به ترتیب با توجه به آستانه‌های کمترین دمای ۵/۹، ۸، ۱۱، و ۱۱ درجه سانتی‌گراد در شرایط آزمایشگاهی، به ترتیب ۰۳/۱۷±۷۸۳، ۷/۱±۶۰۹ ، ۰۵/۱۹ ±۳/۲۱۵ و ۱۰۷ بود. ولی با دمای یک‌نواخت برآورد شده در شرایط صحرایی، بجز مورد آخر، اختلاف زیادی داشت. دلایل این اختلاف در دمای موثر در شرایط صحرایی و آزمایشگاهی، و کاربرد این دانسته‌ها در پیش آگاهی از چگونگی آفت در متن مقاله مورد بحث قرار گرفته است.


محمد رضا خواجه پور، فرامرز سیدی،
جلد ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو سه رقم آفتاب‌گردان از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعه‌ای، و مدل‌سازی سرعت نمو آنها در دوره‌های مختلف نمو، آزمایشی با بهره‌گیری از طرح کرت‌های یک بار خرد شده، در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه پژوهش کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال ۱۳۷۵ انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریخ کاشت (۷ و ۲۲ اردیبهشت، ۶ و ۲۲ خرداد و ۸ تیر) و تیمار فرعی شامل سه رقم آزاد گرده‌افشان آفتاب‌گردان به نام‌های رکورد، ونیمیک ۸۹۳۱ و آرماویرس بود.

 شمار روز از کاشت تا رؤیت طبق، و کاشت تا آغاز گرده‌افشانی، به گونه معنی‌داری با تأخیر در کاشت و در نتیجه افزایش دما در دوره‌های یاد شده کاهش یافت. شمار روز از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک نیز با تأخیر در کاشت به گونه معنی‌داری کم شد. ولی تفسیر نتایج با بهره‌گیری از روند تغییرات دما و طول روز در این دوره امکان‌پذیر نگردید. شمار روز از رؤیت طبق تا آغاز گرده‌افشانی، در هماهنگی با ثبات نسبی دماهای حداکثر و میانگین شبانه‌روزی در دوره یاد شده، از تاریخ کاشت تأثیر نپذیرفت. شمار روز از آغاز گرده‌افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک، تنها در تاریخ کاشت آخر با دیگر تاریخ‌های کاشت تفاوت معنی‌دار داشت. این تفاوت به دوام اثر دماهای حداکثر بسیار زیاد و پایدار در دوران رؤیت طبق، تا آغاز گرده‌افشانی در تاریخ کاشت آخر ارتباط داده شد. رقم آرماویرس به گونه معنی‌داری از لحاظ شمار روز از کاشت تا رؤیت طبق و کاشت تا آغاز گرده‌افشانی، زودرس‌تر از ارقام رکورد و ونیمیک ۸۹۳۱ بود. در دوره‌های آغاز گرده‌افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک و کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، تفاوت‌های میان هر سه رقم آشکارا نمایان گردید. آرماویرس زودرس‌ترین، و رکورد دیررس‌ترین رقم بود. بر پایه نتایج آزمایش، ارقام مورد بررسی از لحاظ واکنش به طول روز بی‌تفاوت می‌باشند. سرعت نمو رقم آرماویرس به گونه خطی، و ارقام رکورد و ونیمیک ۸۹۳۱ به گونه غیرخطی، به افزایش متغیرهای دمایی در دوره‌های کاشت تا رؤیت طبق و کاشت تا آغاز گرده‌افشانی واکنش نشان داد. شتاب نمو ونیمیک ۸۹۳۱ در اثر دماهای بسیار زیاد بیش از رکورد بود. سرعت نمو ارقام مورد آزمایش در دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، به گونه معنی‌دار و خطی با افزایش طول روز کاهش یافت. پیوستگی میان سرعت نمو و طول روز را می‌توان به عنوان یک مدل کاربردی برای برآورد طول دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک این سه رقم آفتاب‌گردان به کار برد.


سیدمحمد جعفر ناظم‌ السادات، علیرضا سپاسخواه، شهرام محمدی،
جلد ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۰ )
چکیده

کاهش سریع دمای محیط، فعالیت‌های متابولیک گیاهان را مختل نموده موجب افت چشم‌گیر فرآورده‌های زراعی و باغی می‌گردد. چنانچه دما برای مدت زیادی به زیر صفر رود امکان تشکیل هسته‌های یخی درون سلول افزایش یافته، موجب پارگی و از هم‌گسیختگی سلول‌های گیاهی می‌شود. بیشترین خسارت مربوط به هنگام وقوع کمینه دما است. سرمازدگی در سال‌های اخیر میلیاردها ریال خسارت به باغ‌های مرکبات در جنوب استان فارس وارد نموده، ولی تاکنون در این منطقه پژوهش جامعی به منظور پیش‌بینی کوتاه مدت سرمازدگی، و ارتباط این پدیده با دیگر عوامل جوی انجام نگرفته است. در پژوهش حاضر امکان پیش‌بینی کوتاه مدت کمینه دما در منطقه جهرم استان فارس، با استفاده از نقطه شبنم در روز قبل مورد ارزیابی قرار گرفت.

 نتایج بیانگر آن بود که با توجه به مقادیر نقطه شبنم و رطوبت نسبی، می‌توان وقوع سرمازدگی را در حد مطلوبی پیش‌بینی نمود. نتایج نشان داد هنگامی که رطوبت نسبی عصر روز i در محدوده ۴۵% الی ۵۵% باشد، تفاوت کمینه دما در روز ۱+i و نقطه شبنم در عصر روز i به کمترین مقدار خود می‌رسد. در حالتی که رطوبت نسبی بیشتر یا کمتر از این مقدار باشد، معمولاً مقدار کمینه دما در روز ۱+i به ترتیب کمتر یا بیشتر از نقطه شبنم روز i است.


مهران شیروانی، حسین شریعتمداری،
جلد ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده

فرایند جذب سطحی فسفر در خاک یکی از شاخص‌های مهم قدرت بافری و در نتیجه قابلیت استفاده این عنصر برای گیاه به شمار می‌رود و خود تابع ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک است. به منظور بررسی این فرایند در خاک‌های آهکی استان اصفهان، از افق سطحی هشت نقطه مختلف این استان نمونه تهیه شد و پس از هوا خشک کردن و گذراندن از الک دو میلی‌متری، نمونه‌های سه گرمی از این خاک‌ها به مدت ۲۴ ساعت و در دمای ۱ ۲۵ در تعادل با ۶۰ میلی‌لیتر محلول کلرید کلسیم ۰۱/۰ مولار حاوی صفر تا۳۳ میکروگرم فسفر در لیتر قرار گرفت. تفاوت غلظت P در محلول‌های اولیه و نهایی به عنوان مقدار جذب سطحی شده در نظر گرفته شد و ارتباط آن با غلظت تعادلی فسفر به وسیله چهار مدل لانگ‌مویر، فروندلیچ، تمکین و ون‌های برازش داده شد.

هر چهار معادله به خوبی این ارتباط را توصیف نمودند، ولی ضرایب هم‌بستگی مربوط به مدل ون‌های در شش خاک از هشت خاک مورد بررسی بیشترین مقدار را نشان داد. شماری از شاخص‌های بافری فسفر با استفاده از هم‌دماهای جذب محاسبه گردید. این شاخص‌ها با یکدیگر و با ویژگی‌های خاک روابط معنی‌داری نشان دادند، که در این میان درصد رس با ضریب هم‌بستگی ۷۷۱/۰ تا ۹۴۹/۰ مهم‌ترین عامل مؤثر بر قدرت بافری این خاک‌ها بود. درصد کربنات کلسیم معادل (CCE) و ظرفیت تبادل کاتیونی در درجات بعدی اهمیت قرار داشتند. نیاز استاندارد فسفر (SPR) که در واقع میزان جذب فسفر در خاک در غلظت تعادلی ۳/۰ میکروگرم فسفر در لیتر  است نیز از معادله ون‌های محاسبه گردید. این شاخص هم‌بستگی معنی‌داری با شاخص‌های ظرفیت بافری (۹۹۰/۰ تا ۸۰۷/۰=r)، درصد رس خاک (۹۶۰/۰=r) و درصد (r=۰/۸۰۹) CCEنشان داد. به طور کلی جذب سطحی و قابلیت استفاده فسفر در خاک‌های مورد بررسی به شدت تحت تأثیر میزان رس و آهک این خاک‌ها بوده و این عوامل در مراحل عملی آزمون خاک برای فسفر باید مدنظر قرار گیرند.


اصغر میرزایی اصلی، بهمن یزدی صمدی،
جلد ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده

به منظور بررسی روش‌های ارزیابی مقاومت به سرما و تعیین روشی سریع و مؤثر در ارزیابی گندم برای مقاومت به سرما، ۹ ژنوتیپ در سه آزمایش بررسی گردید. ژنوتیپ‌ها عبارت بودند از پنج رقم تجارتی (بزوستایا، سبلان، بولانی، خلیج و ناز) و چهار نمونه محلی (شماره‌های ۵۱۸، ۵۸۳، ۵۹۲ و ۱۲۵۵). در آزمایش اول، ژنوتیپ‌ها در گلدان‌های کوچک کشت و پس از عادت‌دهی به سرما در شرایط طبیعی، به اتاقک انجماد منتقل شدند و تحت درجات حرارت مختلف یخ‌زدگی (زیر صفر) قرار گرفتند و دمای ۵۰ درصد کشندگی (LT۵۰) آن‌ها تعیین گردید. در دمای ۱۲- درجه سانتی‌گراد نیز میزان پایداری غشای سیتوپلاسمی ژنوتیپ‌ها اندازه‌گیری شد. در آزمایش دوم، ژنوتیپ‌ها در مزرعه، در چارچوب طرح بلوک‌های کامل تصادفی کشت شدند و پس از سازش با سرما در اواخر زمستان، با انتقال طوقه ژنوتیپ‌ها از مزرعه به آزمایشگاه، دمای ۵۰ درصد کشندگی (LT۵۰) تعیین گردید. هم‌چنین، محتوای آب طوقه و برگ، محتوای قند طوقه و ارتفاع گیاه در ژنوتیپ‌های مورد بررسی اندازه‌گیری شد. در آزمایش سوم، محتوای آب طوقه و برگ در شرایط ناسازگاری با سرما در گلخانه بررسی گردید.

در میان صفات مورد بررسی، پایداری غشای سیتوپلاسمی، محتوای آب طوقه و محتوای قند طوقه هم‌بستگی معنی‌دارای با LT۵۰ نشان دادند. LT۵۰ حاصل از طوقه‌های مزرعه هم‌بستگی زیادی با LT۵۰ حاصل از گلدان‌های کوچک در آزمایشگاه داشت (۹۸/۰=r). پایداری غشای سیتوپلاسمی بیشترین هم‌بستگی را با LT۵۰ (۸۸/۰=r) نشان داد. مشخص شد که محتوای آب گیاه با عادت‌دهی به سرما کاهش می‌یابد و میزان کاهش محتوای آب در ژنوتیپ‌های مقاوم بیشتر است. هم‌بستگی معنی‌داری بین محتوای آب طوقه و برگ در شرایط ناسازگاری با سرما و LT۵۰ دیده نشد. رقم بزوستایا با داشتن ۷/۱۶-=LT۵۰ درجه سانتیگراد مقاوم‌ترین ژنوتیپ و نمونه ۵۱۸ با ۲/۸-=LT۵۰ درجه سانتیگراد حساس‌ترین ژنوتیپ به سرما شناخته شد.


بهروز مصطفی‌ زاده، محمد کهنوجی،
جلد ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده

دبی قطره‌چکان تحت تأثیر عوامل گوناگونی همچون فشار، دمای آب آبیاری، ضریب تغییرات ساخت و گرفتگی قرار دارد. به منظور مطالعه تأثیر دمای آب آبیاری بر دبی قطره‌چکان‌ها، تعیین تغییرات دبی نسبت به فشار، و تعیین ضریب تغییرات ساخت، یک سیستم آبیاری قطره‌ای آزمایشی در محل گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان طراحی و بررسی گردید. چون حساسیت قطره‌چکان‌های مختلف نسبت به تغییرات دمای آب آبیاری متفاوت است، از چهار نوع قطره‌چکان متداول ساخت ایران که عبارت بودند از قطره‌چکان‌های طولانی مسیر داخل خط، تفنگی، جبران کننده فشار، و لوله‌های روزنه‌دار استفاده گردید. هر یک از این قطره‌چکان‌ها برای ۱۴ تیمار دمای آب آبیاری در محدوده ۱۱ تا ۵/۴۳ درجه سانتی‌گراد مورد ارزیابی قرار گرفت.

نتایج نشان داد که به طور کلی با افزایش دمای آب آبیاری، دبی قطره‌چکان‌ها به گونه‌ای خطی افزایش و در مورد قطره‌چکان نوع جبران کننده فشار کاهش می‌یابد. عوامل یک‌نواختی پخش، یک‌نواختی پخش مطلق و ضریب یک‌نواختی کریستیانسن تحت تأثیر تغییرات دبی قطره‌چکان‌ها قرار گرفت. برای هر یک از قطره‌چکان‌های مورد آزمایش، تغییرات ضریب ساخت نسبت به دمای آب آبیاری متفاوت بود. ضریب تغییرات ساخت قطره‌چکان‌ها در دمای تقریبی آب آبیاری ۲۰ درجه سانتی‌گراد، به ترتیب برای لوله‌های روزنه‌دار، طولانی مسیر داخل خط، تفنگی و حبران کننده فشار برابر با ۵، ۷، ۱۳ و ۲۳ درصد بود. به طور کلی، حساسیت قطره‌چکان‌های نوع تفنگی، لوله‌های روزنه‌دار و طولانی مسیر داخل خط نسبت به تغییرات دمای آب آبیاری به طور مقایسه‌ای به ترتیب کمتر بود. قطره‌چکان‌های نوع تفنگی، لوله‌های روزنه‌دار، طولانی مسیر داخل خط و جبران کننده فشار به ترتیب حساسیت کمتری را نسبت به تغییرات فشار نشان دادند.


مجید راحمی، حمید زارع،
جلد ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

به منظور بررسی اثر تیمارهای گرمایی و سرمایی بر حشرات آلوده کننده انجیرهای خشک استهبان آزمایش‌هایی انجام گرفت. دو نوع کیسه بسته‌بندی (سوراخ‌دار و بدون سوراخ)، دو نوع انبار با دمای ۲۳ درجه سانتیگراد و انبار سرد ( ۲ و ۱۰ درجه سانتیگراد)، ۹ مدت زمان تیمارهای گرمایی و سرمایی (۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ ساعت) و ۱۳ تیمار دمایی [۲۳، ۴۵، ۵۰، ۵۵، ۶۰، ۶۵، ۷۰، ۷۵، ۲۵-، (۲۵-)+۴۵، (۲۵-)+۵۰، (۲۵-)+۵۵، و (۲۵-)+۶۰ درجه سانتی‌گراد] در این آزمایش‌ها بررسی گردید. نتایج آزمایش نشان داد که شب‌پره هندی (Plodia interpunctella) که یک آفت مهم در انبارهای انجیر است، با بسته‌بندی انجیر در کیسه‌های پلاستیکی بدون سوراخ با ضخامت ۲۴/۰ میلی‌متر، بعد از تیمارهای دمایی مناسب، به طور رضایت‌بخشی کنترل می‌شود. انبار سرد با دمای ۲ درجه سانتیگرادبه گونه‌ای معنی‌دار تمام مراحل زندگی پروانه را در انبار از بین می‌برد. انجیر خشک تیمار شده در دمای ۶۰ درجه سانتیگراد به مدت هفت ساعت و یا بیشتر، ۶۵ درجه سانتیگراد به مدت شش ساعت و یا بیشتر، ۲۵- درجه سانتیگراد به مدت ۱۵ ساعت و یا بیشتر، بدون تغییر کیفیت ظاهری میوه، به خوبی در برابر آفت حفظ گردید.
نصرت اله داداشی، محمدرضا خواجه‌پور،
جلد ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو چهار ژنوتیپ گلرنگ از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعه‌ای، و مدل‌سازی سرعت نمو در دوره‌های مختلف نمو، آزمایشی با بهره‌گیری از طرح کرت‌های یک بار خرد شده، در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال زراعی ۷۹-۱۳۷۸ انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریـخ کاشت (۲۱ اسفند ۱۳۷۸، ۲۳ فروردین، ۲۰ اردیبهشت، ۱۸ خرداد و ۲۱ تیر ۱۳۷۹) و تیمار فرعی شامل چهار ژنوتیپ گلرنگ به نام‌های اراک ۲۸۱۱، توده محلی کوسه، نبراسکا ۱۰ و ورامین ۲۹۵ بود. شمار روز از کاشت تا سبز شدن، طول دوره شروع رشد طولی ساقه تا رویت طبق و رویت طبق تا شروع گلدهی به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش دما کاهش یافت. شمار روز از سبزشدن تا شروع رشد طولی ساقه، طول دوره گلدهی و اتمام گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش طول روز کاهش پیدا کرد. شمار روز از کاشت تا ۵۰ درصد گلدهی و تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرارگرفت و در اثر افزایش دما و طول روز کاهش یافت. هم‌روندی وسیع طول روز با دما گویای بخشی از نقش طول روز در تفسیر تنوعات در طول دوره‌های فوق است. رقم ورامین ۲۹۵ از لحاظ طول دوره کاشت تا رویت طبق و به‌خصوص برای طول دوران روزت از سایر ژنوتیپ‌ها بسیار دیررس‌تر بود. هم‌چنین سرعت نمو آن در هیچ مرحله‌ای از نمو توسط متغیرهای دمایی و طول روز قابل تفسیر نبود. در بین سایر ژنوتیپ‌ها، توده‌ محلی کوسه با ۱۲۵ روز طول دوره رشد دیررسترین، و رقم نبراسکا ۱۰ با طول دوره رشد ۱۱۸ روز، زودرس‌ترین بود. توده محلی کوسه، ظاهراً به دلیل حساسیت نسبی به طول روز، روند عکس‌العمل متفاوتی از لحاظ طول مراحل مختلف نمو نسبت به ارقام اراک ۲۸۱۱ و نبراسکا ۱۰ در تاریخ‌های مختلف کاشت نشان داد. سرعت نمو توده محلی کوسه، اراک ۲۸۱۱ و نبراسکا ۱۰ طی دوران کاشت تا ۵۰ درصد گلدهی با یک رابطه خطی و سرعت نمو توده محلی کوسه طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک با یک رابطه درجه ۲ توسط حاصل‌ضرب طول روز با دما تفسیر گردید. سرعت نمو ارقام اراک ۲۸۱۱ و نبراسکا ۱۰ طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک توسط حداقل دما تفسیر شد. احتمال می‌رود که حساسیت نسبی توده محلی کوسه به طول روز نقش موثری در سازگاری این واریته به شرایط جوی موجود در کشت تابستانه تحت شرایط اقلیمی اصفهان داشته باشد.
غلامرضا چگینی، برات قبادیان، محسن برکتین،
جلد ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

شرایط سخت نگه‌داری آب‌میوه‌‌ها و بهره‌گیری از پودر آنها در صنایع مختلف غذایی سبب روآوری مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان به پودر آب‌میوه‌‌ها شده است. خشک کردن آب‌میوه‌‌ها به‌صورت پودر از پیچیده‌ترین روش‌های فرآوری میوه‌هاست. خواص آب‌دوستی ترکیبات آب‌میوه‌ و ویژگی‌های ترموپلاستیکی آنها پس از آب‌گیری، کنترل زمان خشک شدن و بردن از محفظه خشک‌کن به قسمت‌های بعدی را بسیار مشکل کرده است. دراین پژوهش با یک خشک‌کن پاششی ‌آزمایشگاهی، عوامل مؤثر بر رسوب پودر آب‌پرتقال بر دیواره‌های خشک‌کن بررسی شد. نتایج نشان می‌دهد که بدون بهره‌گیری از مواد افزودنی به کنسانتره پرتقال،‌ هیچ‌گونه پودری تولید نمی‌شود. بهره‌گیری از گلوکز مایع به‌عنوان ماده کمکی خشک شدن در کنسانتره پرتقال، عملکرد را بالا برده و رسوب پودر را به میزان قابل ‌توجهی کاهش می‌دهد. شرایط بهینه کاری خشک‌کن پاششی برای خشک‌کردن آب پرتقال با افزودنی گلوکز مـایع با دمای هـوای ورودی ۱۳۰ درجه سانتیگراد، دمای هـوای خروجی ۸۵ درجه سانتیگراد و مقدار تغذیه ۱۵ میلی لیتر در دقیقه به‌دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد که پارامترهای دمای هوای ورودی و مقدار تغذیه به‌صورت مستقل و در کنار هم، اثر معنی‌داری درسطح ۱% بر عملکرد خشک‌کن و رسوب دیواره دارند. با افزایش دمای هوای ورودی و مقدار تغذیه، عملکرد خشک‌کن کاهش و رسوب دیواره افزایش می‌یابد. با وجود بهره‌گیری از افزودنی مناسب، بین ۱۴ تا ۶۵% پودر بر دیواره‌ها رسوب کرد. نتایج آزمایش‌ها نشان می‌دهد که عامل اصلی رسوب، دمای بالای دیواره است. برای جلوگیری از رسوب، باید دمای دیواره از دمای نقطه چسبندگی پودر پرتقال کمتر باشد. برای پودر پرتقال با رطوبت ۲%، دمای نقطه ‌چسبندگی ۴۴ درجه سانتیگراد به‌دست آمد. برای کنترل دمای دیواره، خشک‌کنی با دیواره دو جداره و سیستم خنک‌کننده دیواره پیشنهاد می‌شود.
یعقوب فتحی‌پور، علی حسینی، علی اصغر طالبی، سعید محرمی‌پور، شهریار عسگری،
جلد ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده

پارامترهای زیستی شته مومی کلم (.Brevicoryne brassicae(L در سه دمای ۲۰، ۲۵ و ۳۰ درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی ۵±۶۰ درصد و دوره نوری ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی داخل اتاق رشد بررسی شد. از ۴۰ عدد پوره سن اول مورد استفاده در سه دمای فوق به ترتیب حدود ۴۰، ۵۵ و ۱۰ درصد آنها موفق به ورود به مرحله بلوغ شدند. اکثر فعالیت های زیستی شته در دمای ۳۰ درجه دچار اختلال شد و تلفات سنگینی به مراحل مختلف زندگی شته وارد شد. طول برخی از دوره های رشدی، طول عمر و میزان پوره زایی شته مومی کلم در دمای ۲۰ درجه به صورت معنی داری بیشتر از دو دمای دیگر بود. در بررسی جدول زندگی شته مومی کلم، مرگ آخرین فرد از گروه مورد مطالعه در دمای ۲۰، ۲۵ و ۳۰ درجه سانتیگراد به ترتیب در روزهای سی و سوم، بیست و نهم و شانزدهم اتفاق افتاد. امید به زندگی در نخستین روز آزمایش برای سه دمای فوق به ترتیب ۶۳/۱۳، ۵۰/۱۰ و ۱۹/۷ روز تعیین شد. نرخ خالص تولید مثل در دو دمای ۲۰ و ۲۵ درجه (به ترتیب ۷۴/۱۶ و ۹۲/۱۵ ) تفاوت اندکی با هم داشتند ول مقدار آن در دمای ۳۰ درجه به شدت کاهش یافت (۷۵/۱). نرخ ذاتی افرایش جمعیت در سه دمای ۲۰، ۲۵ و ۳۰ درجه به ترتیب ۱۸۷/۰، ۲۲۶/۰ و ۰۴۲/۰ تعیین شد که نشان می دهد شته مومی کلم در دمای ۲۵ درجه می تواند جمعیت خود را با سرعت بیشتری افزایش دهد و این دما به عنوان یک دمای مطلوب برای شته محسوب می شود. 


سید محمد جعفر ناظم‌السادات، امین شیروانی،
جلد ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۴ )
چکیده

با توجه به آن که نوسانات دمای سطح آب خلیج فارس (PGSST) (Persian Gulf Sea Surface Temperature) تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر بارش زمستانه، منابع آب و تولیدات کشاورزی نواحی جنوب غربی کشور دارد، امکان پیش بینی دمای زمستانه دمای سطح آب این گستره آبی با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه مورد ارزیابی قرار گرفت. سری‌های زمانی PGSST برای کلیه فصول در دوره ۱۹۹۲-۱۹۴۷ به عنوان پیشگوکننده و سری زمانی این متغیر برای دوره ۱۹۹۳-۱۹۴۸ به عنوان پیشگو شونده در نظر گرفته شدند. تحلیل مؤلفه‌های اصلی (PCA) (Principal Component Analysis) به منظور استخراج مؤلفه‌های اصلی و کاهش حجم داده‌ها به کار برده شد. چهار سری زمانی جدید (PC۱، PC۲ ، PC۳ و PC۴) که ۵/۷۳% از واریانس کل را شرح دادند به عنوان مؤلفه‌های اصلی انتخاب شده و بقیه به عنوان اختلال در نظر گرفته شد. دوران واریماکس به منظور یافتن وابستگی هر مؤلفه اصلی با سری‌های زمانی اولیه PGSST استفاده شد. این دوران نشان داد که PC۱، PC۲ ، PC۳ و PC۴ به ترتیب معرف تغییرات دما در فصل زمستان، پاییز، بهار و تابستان می‌باشند. در مدل رگرسیونی، مؤلفه‌های اول، دوم و چهارم در سطح ۵% معنی‌دار شدند و مؤلفه سوم معنی‌دار نگردید. نتایج نشان داد که متغیرهای معنی‌دار، ۵/۳۳% از واریانس PGSST زمستانه را شرح می‌دهند. روشن شد که جهت پیش بینی دمای زمستانه سطح آب خلیج فارس، دمای سطح آب این گستره آبی در زمستان سال قبل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در مرحله بعدی دمای پاییزه و تابستانه برای پیش‌بینی دمای زمستانه نقش دارند.
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

منحنی‌های همدما در کنترل رطوبت بذر و رطوبت نسبی محیط اطراف آن طی دوره نگه‌داری و هم‌چنین کنترل فرایند خشک‏شدن و طراحی خشک‏کن حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این منحنی‌ها، پژوهشی در قالب دو آزمایش فاکتوریل با ۳ فاکتور: هیبرید (شامل هیبریدهای ۶۴۷ و ۷۰۴)، دما (در ۶ سطح در دامنه ۵ الی ۵۵ درجه سانتی‌گراد) و رطوبت نسبی (در دامنه ۱۰ تا ۹۰ درصد) به طور مستقل برای پدیده‏های جذب و دفع رطوبت انجام گرفت. برای فراهم ساختن رطوبت نسبی در دامنه مورد نظر از محلول گلیسرول استفاده شد. آزمایش‌ها نشان داد که محلول این ماده می‏تواند شرایط مورد نظر را تأمین کند. البته رابطه میان غلظت و رطوبت نسبی، رابطه‏ای غیر خطی و به میزان کم وابسته به دما بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگین‌ها نشان داد که عوامل درجه‏ حرارت، رطوبت نسبی و هیبرید، هرسه بر رطوبت تعادلی جذب و دفع در سطح ۱% دارای اثر معنی‏دار هستند که البته در این میان رطوبت نسبی از اهمیت و تأثیر بیشتر برخوردار است. مقایسه هیبریدها نشان داد که در شرایط محیطی یکسان، هیبرید ۷۰۴ رطوبت تعادلی بالاتری نسبت به هیبرید ۶۴۷ دارد که این مسأله بیانگر بالاتر بودن قابلیت نگه‌داری و فعالیت آبی کمتر هیبرید ۷۰۴ است. انطباق مشاهدات بر مدل‌های ریاضی غیرخطی هندرسن، چانگ- فاست و اسوین پس از تعیین ضرایب منتج به این نتیجه شد که مدل اسوین برای منحنی‌های جذب و دفع هیبرید ۷۰۴ و جذب ۶۴۷ و مدل چانگ- فاست برای منحنی دفع هیبرید ۶۴۷ مدل‌های دقیق‌تر و مناسب‌تری است.
شهرام دخانی، سارا جعفریان، غلامحسین کبیر، احمد مرتضوی‌بک،
جلد ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر فرایند حرارتی مقدماتی بر کیفیت فرنچ فرایز یا خلال نیمه سرخ شده (سولانوم توبروزوم –ال )، چهار رقم سیب‌زمینی به نام‌های آگریا، مارفونا، آئولا وآئوزونیا از منطقه فریدن اصفهان خریداری و به سردخانه دانشکده کشاورزی با دمای ۵ درجه سلسیوس و رطوبت نسبی۹۰-۸۵ درصد منتقل گردیدند. در ابتدا آزمون‌های فیزیکوشیمیایی اندازه‌گیری وزن مخصوص و درصد ماده خشک به روش A.O.A.C و درصد قندهای احیا کننده به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) روی ارقام سیب‌زمینی انجام گرفت. نمونه برداری به صورت کاملاً تصادفی بود. خلال‌های سیب‌زمینی در ابعاد ۸/۰×۸/۰×۵ سانتی‌متر درآب با شرایط حرارتی مختلف ۷۰ درجه –۴ دقیقه، ۷۰درجه –۱۰ دقیقه و۹۵ درجه –۲ دقیقه تیمار شده و سپس به طور عمقی در روغن ۱۷۵درجه سلسیوس به مدت ۲ دقیقه سرخ شدند. خصوصیات کیفی مورد بررسی در محصول نهایی عبارت بودند از: بافت، رنگ و درصد جذب روغن. نتایج تحقیق در طرح آماری کاملاً تصادفی با آزمون فاکتوریل و مقایسه میانگین چند دامنه‌ای دانکن تجزیه و تحلیل شدند (۰۱/۰ >p) نتایج نشان داد تیمار ۷۰ –۱۰ دقیقه شاخص‌های کیفی محصول را به طور محسوسی بهبود می‌بخشد. تیمار ۹۵ - ۲ دقیقه از نظر فاکتور‌های رنگ هانترلب، تفاوت معنی داری با تیمار ۷۰ –۱۰ دقیقه نداشت ولی بافت خلال‌ها افت قابل توجهی نشان داد. جذب روغن در تیمارهای غیر از ۷۰ –۱۰ دقیقه افزایش یافت. تیمار ۷۰ –۴ تغییر محسوسی درکیفیت محصول ایجاد نکرد. هم‌چنین ملاحظه گردید که درمیان ارقام مورد بررسی در این تحقیق، ارقام آگریا وآئولا برای فرایند تولید فرنچ فرایز مطلوب تر از دو رقم دیگر هستند.
حامد یوسف زاده، کامبیز اسپهبدی، مسعود طبری، غلامعلی جلالی،
جلد ۱۱، شماره ۴۰ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

به منظور تعیین مناسب ترین منشاء بذر پلت از لحاظ جوانه زنی و راندمان تولید نهال آن، یازده رویشگاه جنگلی واقع در محدوده ارتفاعی ۲۰ الی ۲۲۰۰ متر از سطح دریا در جنگل‌های مازندران انتخاب شد. از هر رویشگاه ۱۰ درخت بالغ برای جمع آوری بذر انتخاب گردید. بذرها در کرت‌های یک متر مربعی در سه تکرار و در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در نهالستان اوری ملک سنگده (۱۶۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا) کاشته شدند. نتایج نشان داد که اختلاف بین مبداء‌های مختلف در خصوص جوانه زنی بذر، زنده مانی و راندمان تولید نهال معنی دار بوده است. از نظر جوانه زنی بیشترین مقدار به رویشگاه لمزر و کمترین مقدار جوانه زنی به رویشگاه‌های پاسند۱، پاسند۲، دییز و اشک مربوط شد. از نظر زنده مانی مبداء لاجیم دارای بیشترین مقدار و مبداء اشک دارای کمترین مقدار بوده است. هم‌چنین بیشترین راندمان تولید نهال مربوط به رویشگاه‌های پارک نور، لاجیم، لمزر و سنگده و کمترین آن مربوط به رویشگاه‌های پاسند ۲ و اشک گردید. به طور کلی از آن جایی که همواره تطابق خصوصیات اقلیمی مبداء بذر با محل کاشت از اهمیت خاصی برخوردار است لذا ترجیحاً بذرهای لمزر (ارتفاع ۱۰۰۰ متر) و سنگده (ارتفاع ۱۶۰۰ متر) برای کاشت در نهالستان اوریملک( ارتفاع۱۶۰۰ متر) توصیه می‌گردند.
سمیرا اخوان، سید فرهاد موسوی، بهروز مصطفی‌زاده فرد، علی قدمی فیروزآبادی،
جلد ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

به منظور بررسی روش‌های آبیاری تیپ و شیاری از لحاظ عملکرد و کارایی مصرف آب در زراعت سیب‌زمینی، آزمایشی در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان (ایستگاه اکباتان) در سال ۱۳۸۳ انجام شد. این تحقیق به صورت کرت‌های خرده شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با فاکتور اصلی مقادیر مختلف آب آبیاری در سه سطح (۷۵، ۱۰۰ و ۱۲۵ درصد تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس A) و فاکتور فرعی روش آبیاری در چهار تیمار (شامل نوارهای تیپ وسط پشته روی سطح خاک، نوارهای تیپ وسط پشته در عمق ۵ سانتی‌متری، نوارهای تیپ کناره‌های پشته روی سطح خاک و آبیاری شیاری) در سه تکرار انجام گردید. نتایج نشان داد که با افزایش آب مصرفی، عملکرد محصول افزایش می‌یابد. بدون در نظر گرفتن روش آبیاری، در بین سطوح فاکتور اصلی، حداکثر عملکرد سیب‌زمینی (۵۱/۳۲ تن در هکتار) مربوط به تیمار آبیاری ۱۲۵% و حداقل عملکرد (۳۳/۱۹ تن در هکتار) مربوطه به تیمار آبیاری ۷۵% بود. در میان تیمارهای مختلف فاکتور فرعی، کمترین عملکرد (۳۵/۲۱ تن در هکتار) مربوط به روش آبیاری شیاری و بیشترین عملکرد (۹۱/۲۸ تن در هکتار) مربوط به روش آبیاری تیپ، تیمار نوار تیپ در عمق ۵ سانتی‌متری از سطح زمین و وسط پشته می‌باشد. بیشترین کارایی مصرف آب (۶۸/۴ کیلوگرم بر متر مکعب) مربوط به روش آبیاری تیپ، تیمار نوار تیپ در عمق ۵ سانتی‌متری از سطح زمین و وسط پشته و کمترین کارایی مصرف آب (۳۲/۳ کیلوگرم بر متر مکعب) مربوط به آبیاری شیاری بود. اختلاف کارایی مصرف آب بین تیمارهای آب آبیاری ۷۵ و ۱۰۰ درصد معنی‌دار نبود و بیشترین کارایی مصرف آب (۴۹/۴ کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمار آبیاری ۱۲۵ درصد به‌دست آمد. هم‌چنین از نظر اقتصادی، سطح آبیاری ۱۲۵ درصد نسبت به سایر سطوح مورد استفاده مقرون به صرفه‌تر می‌باشد.
سلیمان عباسی، سحر فروغی‌نیا،
جلد ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

ثعلب یک ترکیب هیدروکلوئیدی است که از ریشه‌های افشان، غده‌ای و یا ریزوم‌های خزنده گیاهان تیره ارکیده‌ها به‌دست می‌آید. این ترکیب، علاوه بر کاربردهای دارویی، دارای کاربردهای بسیاری در صنعت غذا به‌ویژه در بستنی‌سازی می‌باشد ولی به دلیل بومی بودن، تاکنون پژوهش‌های چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. بنابراین، در پژوهش حاضر تأثیر متغیرهایی مانند دما (۵ تا ۵۵ درجه سانتی‌گراد)، زمان (چرخه ۲۴ ساعته)، غلظت (۳ تا ۷ گرم در لیتر) و پ هاش (۲، ۴، ۶، ۷، ۹ و ۱۱) روی گرانروی ظاهری و رفتار جریان این محلول مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها نشان دادند که این محلول در غلظت‌های پایین (۳ و ۴ گرم در لیتر) رفتار نیوتنی و در غلظت‌های بالاتر (۵، ۶ و ۷ گرم در لیتر) رفتار شبه‌پلاستیک داشته و افزایش غلظت سبب افزایش گرانروی ظاهری و بالا رفتن دما اثر عکس روی آن داشت. در ضمن، زمان و پ هاش اثر معنی‌داری روی گرانروی ظاهری محلول ثعلب نداشتند.
علی رحیمی خوب، سید محمود رضا بهبهانی ، محمدهادی نظری فر،
جلد ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده

  مدل‌های پیش‌بینی دمای هوا با استفاده از داده‌های ماهواره‌ای، مبتنی بر متغیرهای دمای سطح زمین و شاخص پوشش گیاهی هستند. این متغیرها با اعمال تصحیحات اتمسفری بر روی داده‌های فوق تعیین می‌شوند. میزان بخار آب، اوزن و عمق اپتیکی ذرات معلق در جو از داده‌های مورد نیاز برای تصحیح اتمسفری باندهای مرئی هستند ولی در اغلب مناطق ایران، این پارامترها اندازه‌گیری نمی‌شوند. هم‌چنین با استفاده از روش‌های موجود، دمای سطح زمین تا دقت ۲ درجه سانتی‌گراد تعیین می‌شود. در این تحقیق با توجه به محدودیت‌های فوق، دقت پیش‌بینی دمای بیشینه هوا با استفاده از داده‌های بدون تصحیح اتمسفری شده ماهواره نوا و مدل شبکه عصبی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، مدل‌های مختلف شبکه عصبی، حاصل از ترکیب‌های مختلف داده‌های ۴ باند ماهواره نوا و ۳ متغیر جغرافیایی به عنوان ورودی‌های مدل ساخته شدند و بهترین مدل انتخاب شد. نتایج نشان داد، مدل شبکه عصبی با ساختار ۶ نرون در لایه ورودی (شامل ۴ باند ماهواره نوا، روز شمار سال و ارتفاع زمین) و ۱۹ نرون در لایه پنهان بهترین مدل می‌باشد. در این ساختار حدود ۴/۹۱ درصد نتایج در محدوده دقت ۳ درجه سانتی‌گراد واقع شدند و معیارهای آماریRMSE ، R۲  و MBE به ترتیب ۶۲/۰، ۷/۱ درجه سانتی‌گراد و ۰۱/۰- درجه سانتی‌گراد می‌باشند.


مسعود قنبری ، محمد شاهدی ،
جلد ۱۲، شماره ۴۳ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده

پخت نان قطعاً یکی از مهم‌ترین مراحل تهیه نان است. شرایط مختلف تنور مانند دما و زمان پخت تأثیر بسیار زیادی در کیفیت و نگه‌داری نان خواهد داشت. هدف از این تحقیق بررسی اثر تغییر دما و زمان پخت بر کیفیت و نگه‌داری نان است. در این تحقیق تأثیر سه سطح زمان و دمای پخت برکیفیت و نگه‌داری نان تافتون مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارهای حرارتی عبارت‌اند از :‌ ۱- دمای زیر و روی نان به ترتیب ۳۰۰oC  و ۲۸۰oCو زمان سه دقیقه و بیست ثانیه، ۲- دمای زیر و روی نان به ترتیب ۳۰۰oC  و۳۵۰oC و زمان دو دقیقه و سی ثانیه، ۳- دمای زیر و روی نان به تــرتیب ۳۵۰oC  و ۳۸۰oC و زمان ۲ دقیقه. روی تمامی نمونه‌ها آزمایش‌های تعیین رطوبت، میزان نشاسته محلول و بیاتی انجام شد. نتایج حاصل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت مقایسه میانگین‌ها از آزمون دانکن در سطح آماری پنج درصد (۰۵/۰ = α) استفاده شد. نتایج نشان می‌دهد نان‌هایی که در شرایط مختلف حرارتی پخت شدند، دارای تفاوت معنی‌داری در مقدار رطوبت هستند. نان‌هایی که در زمان طولانی و دمای کمتر پخت شدند دارای کمترین مقدار رطوبت هستند. نتایج ارزیابی مقدار نشاسته محلول در نان‌ها نشان می‌دهد با افزایش مدت زمان و کاهش دمای پخت میزان نشاسته محلول در نان افزایش می‌یابد‌. نتایج آزمون بیاتی نشان می‌دهد که میزان بیاتی در نان‌هایی که در شرایط مختلف تنور پخت شدند، تفاوت معنی‌داری با هم دارند. میزان بیاتی در نان‌هایی که در زمان کم و دمای بالا پخت شدند کمتر از نمونه‌های دیگر است .



صفحه ۱ از ۵    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb