62 نتیجه برای رطوبت
جواد پوررضا،
جلد 1، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
این آزمایش به منظور تعیین رابطه تری گلیسریدهای پلاسما و رطوبت لاشه با میزان چربی حفره بطنی به اجرا در آمد. مسئله بالا بودن چربی لاشه، به ویژه چربی حفره بطنی، به دلیل رشد سریع مرغهای گوشتی یکی از مشکلات مرغداریها محسوب میشود، ضمن این که مورد علاقه مصرف کنندگان نیز نمیباشد. تعداد 600 قطعه جوجه یکروزه گوشتی تجارتی به 40 گروه 15 قطعهای تقسیم شدند و به هر چهار گروه از جوجهها یکی از 10 جیره آزمایشی که در آنها جو در سطوح صفر (گروه شاهد) 5، 10، 20 و 40 درصد جایگزین ذرت شده بود همراه با 4 درصد پیه به مدت 56 روز داده شد. جیرهها با استفاده از پوسته برنج به نحوی فرموله شدند که پروتئین و انرژی آنها یکسان گردیده بود. در سنین 42، 49 و 56 روزگی از هر تکرار، یک قطعه مرغ و یک قطعه خروس انتخاب و پس از خونگیری، درصد لاشه و مقدار چربی حفره بطنی هر لاشه مشخص گردید. نمونههای خون جهت اندازهگیری اجزای پلاسما به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج نشان داد که با افزایش چربی حفره بطنی رطوبت لاشه کاهش یافت. همبستگی چربی حفره بطنی با تری گلیسرید پلاسما معنیدار و مثبت ولی با رطوبت لاشه معنیدار و منفی بود. معادلات رگرسیون به دست آمده نشان داد که از چربی تری گلیسرید پلاسما و رطوبت لاشه میتوان چربی حفره بطنی و نهایتاً چربی لاشه را تخمین زد. معادلات نشان داد که استفاده از چند معیار در تخمین چربی حفره بطنی بهتر از استفاده از یک معیار میباشد.
بهروز مصطفی زاده، سیدفرهاد موسوی، محمدحسین شریفبیانالحق،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
به منظور بررسی اثر شیب زمین، دبی قطرهچکان، حجم آب آبیاری و بافت خاک روی جبهه رطوبتی و خیسشدگی سطحی خاک از یک منبع نقطهای، مطالعات صحرایی بر روی سه خاک با نفوذپذیری متفاوت، سه دبی قطرهچکان (4، 8 و 12 لیتر بر ساعت)، چهار شیب سطحی زمین (صفر، 2، 5 و 10 درصد) و پنج حجم آب آبیاری (10، 20، 30، 40 و 50 لیتر) در سه تکرار انجام گردید. نتایج حاصل نشان داد که با افزایش دبی قطرهچکان سطح خیس شده افزایش مییابد. تغییرات سطح خیس شده با افزایش دبی قطرهچکان در مزارع آزمایشی مسطح و مزارع آزمایشی شیبدار با بافت خاک سبک کاهش یافت. در مزارع آزمایشی شیبدار با بافت خاک سنگین، در شیبهای بالای 5 درصد تغییرات سطح خیس شده با افزایش دبی افزایش یافت، ولی در شیبهای زیر 5 درصد تا حدودی از روند صعودی افزایش سطح خیس شده با افزایش دبی کاسته شد. با توجه به این که با افزایش دبی، سطح خیس شده افزایش مییابد، در یک حجم مساوی آب آبیاری، در دبیهای پایین، عمق جبهه خیس شده بیشتر بود، ولی در مجموع حجم خیس شده جبهه رطوبتی با افزایش دبی بیشتر گردید. حجم آب آبیاری تأثیر مستقیمی بر حجم جبهه رطوبتی نشان داد و با افزایش حجم آب آبیاری حجم جبهه خیس شده افزایش یافت. تأثیر حجم آب آبیاری بر حجم خیس شده خاک بیشتر از تأثیر دبی قطرهچکان بر این حجم به دست آمد. به طور کلی در خاکهای با بافت سنگین نسبت به خاکهای با بافت سبک، سطح خیس شده افزایش یافت و جبهه رطوبتی از عمق کمتری برخوردار بود. با افزایش شیب زمین، سطح خیس شده و انحراف جبهه رطوبتی در جهت شیب افزایش یافت،که این افزایش تحت تأثیر نفوذپذیری خاک، دبی قطرهچکان و حجم آب آبیاری قرار داشت.
محمدرضا مصدقی، محمدعلی حاج عباسی، عباس همت، مجید افیونی،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
مطالعه حاضر به جهت بررسی تاثیر رطوبت خاک و کود دامی بر تراکمپذیری خاک به صورت نوارهای خرد شده، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه آموزشی – پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان (لورک) اجرا شد. خاک مورد مطالعه از نظر ردهبندی تیپیک هاپل آرجید میباشد. کود دامی یک سال مانده، شامل سه سطح صفر، 50 و 100 تن در هکتار تا عمق شخم (20 سانتیمتر) توسط دیسک سنگین با خاک مخلوط شد. پس از گذشت 5 ماه (تیر تا آبان ماه) در رطوبتهای حد خمیری 80 ،(PL) درصد حد خمیری (0/8PL) و 60 درصد حد خمیری (0/6PL) توسط یک تراکتور دوچرخ متحرک مدل اونیورسال 650-U، با یک عبور (1 P) و دو عبور (2 P) تحت تیمار تراکم قرار گرفت و جرم مخصوص ظاهری (BD)، شاخص مخروطی (CI) تا عمق 40 سانتیمتر و نشست خاک به عنوان شاخصهای تراکمپذیری و ترددپذیری اندازهگیری شد.
افزودن کود سبب کاهش قابل توجه تاثیر بارگذاری و رطوبت در زمان بارگذاری بر BD و CI شد. تفاوت معنیدار بین تاثیر دو سطح 50 و 100 تن در هکتار بر BD دیده شد، ولی در مورد CI این تفاوت معنیدار نبود. مواد آلی در رطوبتهای زیاد سبب کاهش و در رطوبتهای پایین سبب افزایش نشست خاک شد. همچنین کود دامی سبب کاهش BD و CI خاک تحتالارضی گردید. در رطوبت (0/6PL) افزایش معنیدار در درجه تراکم خاک ایجاد نشد. بنابراین در تیمار بدون کود، رطوبت (0/6PL) مناسب ترددپذیری شناخته شد. در حالی که در تیمارهای کودی این حد به 0/8PL رسید. عبور مجدد ( 2 P ) سبب افزایش معنیدار درجه تراکم خاک شد. مطالعه حاضر نشان داد اضافه نمودن کود دامی در مقادیر حدود 50 تن در هکتار سبب کاهش قابل توجه تراکمپذیری و افزایش دامنه رطوبتی ترددپذیری این خاک میگردد.
نادر ساکنیان دهکردی، برات قبادیان، سعید مینایی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
دستگاهی که بتواند مالچ را در داخل خاک تزریق کند و ظرفیت نگهداری رطوبت خاک را بهبود بخشد مورد نیاز است. هدف از این پژوهش، طراحی و ساخت یک دستگاه زیرشکن با تیغه و مکانیزمی است که بتواند سبوس برنج را در خاک تزریق کند. پارامترهای مورد نظر در عملیات زیرشکن مورد توجه قرار گرفته و شیوه ارائه شده میتواند به عنوان روشی خاص برای تزریق سبوس مطرح گردد. دستگاه پس از طراحی و ساخت به آسانی به وسیله تراکتور به کار گرفته شد. عملیات زیرشکنی و تزریق سبوس در عمقها و مقادیر مختلف در زیر خاک به خوبی انجام گرفت. این شیوه به عنوان روشی تلفیقی به نمودارهای حفاظتی، که توسط مورگان ارایه شده است، اضافه میگردد.
بیرامعلی عزیزی و آق قلعه،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
تأثیر سه نوع ماده آلی بر حداکثر چگالی ظاهری خشک خاک (MDBD) و گنجایش رطوبت بحرانی (CMC) دو خاک بررسی گردید. خاکهای مورد آزمایش (Coarse Loamy, Mesic, Typic Xerofluvents and Fine Mixed, Calcixerollic, Xerochrepts) از عمق 0-25 سانتیمتری نمونهبرداری شده و درصد ماده آلی و بافت آنها تعیین گردید. سه نوع ماده آلی شامل خاک برگ، کود دامی و تفاله ضایعات سیب با خاکهای مورد آزمایش به نسبتهای صفر، 4، 8 و 12 درصد مخلوط شد. مخلوطهای خاک و ماده آلی تا مقادیر متفاوتی مرطوب، و سپس با کمک یک پراکتورمتر چکشدار در سه سطح 10، 20 و 30 ضربه، فشرده شدند. آزمایش با استفاده از طرح فاکتوریل در چارچوب بلوکهای کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد.
نتایج آزمایش گویای کاهش چگالی مخصوص ظاهری (MDBD) از 53/1 تا g.cm-3 28/1 و افزایش میانگین گنجایش رطوبت بحرانی (CMC) از 32/23 تا 28/33 درصد وزنی، در اثر کاربرد مقادیر مختلف ماده آلی (از صفر تا 12 درصد) است. در تمامی نتایج کاهش گنجایش رطوبتی خاکها با افزایش فشردگی همراه بود. همچنین، کاهش MDBD در اثر اختلاط خاک با ماده آلی به ترتیب در خاکبرگ، کود دامی و تفاله سیب مشاهده شد. در این آزمایش، خاک لوم رسی دارای چگالی ظاهری خشک کمتر، ولی در عین حال گنجایش رطوبتی بیشتری نسبت به خاک لوم شنی بود. اثر همبستگی خاک با سه نوع ماده آلی در آزمایش فشردگی و عوامل مورد بررسی معنیدار بود، و معادلهای از رابطه MDBD و CMC، برای ترکیبی از خاک و سه نوع ماده آلی پیشنهاد گردید.
جواد پوررضا، مهدی محمد علیپور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی اثر مصرف آبپنیر از طریق آب آشامیدنی بر عملکرد جوجههای گوشتی انجام گرفت. در قالب طرح کاملاً تصادفی آبپنیر در شش سطح (صفر، 10، 20، 40، 80 و 100 درصد) آب آشامیدنی به مدت 47 روز بهکار برده شد. شمار 720 قطعه جوجه گوشتی یک روزه راس به 24 گروه 30 جوجهای تقسیم شدند و هر یک از شش تیمار آزمایشی از سن هفت تا 54 روزگی به چهار گروه از جوجهها داده شد. آبپنیر روزانه از یک کارخانه تهیه پنیر تهیه و مصرف میشد. در طول آزمایش جوجهها به آب و غذا دسترسی آزاد داشتند. جوجهها تا سن هفت روزگی با جیره آغازین تغذیه و سپس توزین و به تیمارهای آزمایشی اختصاص یافتند. تمام جوجهها از سه جیره آغازین، رشد و پایانی استفاده کردند. جوجههای هر تکرار که در قفسهای دستهجمعی زمینی نگهداری میشدند، در سنین 21، 42 و 54 روزگی توزین و مصرف غذایی گروه محاسبه شد و در پایان دوره از هر تکرار دو مرغ و دو خروس انتخاب، ذبح و درصد لاشه، چربی محوطه بطنی، وزن لوزالمعده، کبد و ایلئوم اندازهگیری شد. محتویات ایلئوم هر دو خروس و مرغ جمعآوری، مخلوط و برای شمارش باکتریها در 20oC- منجمد شدند. در سنین 21 و 42 روزگی نمونه بستر هر تکرار جمعآوری و رطوبت آنها تعیین گردید. وزن بدن، اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل غذا و رطوبت بستر تحت تأثیر معنیدار (01/0 >P ) سطوح آبپنیر قرار گرفتند. معیارهای مذکور با مصرف بیش از چهل درصد آبپنیر کاهش و ضریب تبدیل غذا افزایش نشان دادند. درصد لاشه با مصرف 80 و 100 درصد آبپنیر به طور معنیدار (01/0> p ) کاهش یافت. درصد چربی حفره بطنی، کبد و لوزالمعده تحت تأثیر منفی سطوح آبپنیر قرار نگرفتند. درصد ایلئوم در سطوح بیشتر از ده درصد آبپنیر اختلاف معنیدار (01/0 > p ) با گروه شاهد داشت و افزایش نشان داد. معادلات رگرسیون وزن و اضافه وزن بدن، ضریب تبدیل غذا و رطوبت بستر در تمام سنین همگی از نوع درجه دوم (غیرخطی) و معنیدار (01/0 > p ) بودند و نشان دادند مصرف بیش از 40 درصد آبپنیر باعث کاهش عملکرد جوجههای گوشتی شد. اختلاف معنیداری در شمار لاکتوباسیلها و انتروباکتریهای ایلئوم در اثر سطوح مختلف آبپنیر دیده نشد ولی کل باکتریهای ایلئوم با افزایش سطح آبپنیر افزایش معنیدار (01/0 > P ) نشان داد.
هرمزد نقوی، محمد علی حاج عباسی، مجید افیونی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثر ماده آلی (کود گاوی) بر برخی از ویژگیهای فیزیکی، خصوصیات و ضرایب هیدرولیکی و انتقال ردیاب برماید در خاک بوده است. برای این منظور خاک سطحی (30-0 سانتیمتری) از یک مزرعه لوم شنی انتخاب و 3 سطح کود دامی
0 (صفر)، 30 و 60 تن در هکتار به آن اضافه و در تمام پلاتها ذرت کاشته شد. این آزمایش در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. سه ماه بعد از اضافه کردن کود آلی بقایای ذرت حذف و محلول KBr به صورت یکنواخت روی سطح کرتها پاشیده شد. جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در 18 مقدار پتانسیل ماتریک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. پس از اضافه کردن ردیاب، سه مرحله آبیاری به مقدار 100، 200 و 400 میلیمتر انجام گردید. بعد از هر مرحله آبیاری نمونههای خاک از هفت عمق، با ضخامتهای مساوی 15 سانتیمتری تا 105 سانتیمتر برداشته شد و غلظت باقیمانده Br در نمونهها تعیین گردید. برای هر زمان نمونهبرداری مرکز جرم توزیع غلظت ردیاب در اعماق ذکر شده در تمام تیمارها نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد که افزودن کود دامی باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری، افزایش تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در بیشتر پتانسیلهای ماتریک شده است. هم چنین افزودن کود دامی باعث تغییر ضرایب هیدرولیکی خاک گردید. مقدار Br در نیمرخ پلاتهایی که کود دامی دریافت کرده بودند، کمتر انتقال پیدا کرد. مشابه همین نتایج از بررسی مرکز جرم ردیاب در زمانهای نمونهبرداری به دست آمد.
مژگان السادات عظیمی، منصور مصداقی، مهدی فرحپور،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
بر اثر تغدیه حشره مولد گزانگبین (Cyamophila dicora ) بر روی گون گزی (Astragalus adscendens)، به طور انحصاری در استان اصفهان نوعی مان به نام گزانگبین به دست میآید که برداشت آن از عرصههای طبیعی سابقهای بس طولانی دارد. در این پژوهش ضمن تعیین مکانهای پراکنش این گیاه در سه منطقه کلوسه، لاشخم و دره سیب از توابع شهرستان فریدون شهر، از طریق نمونهگیری تصادفی- سیستماتیک با استفاده از ترانسکت خطی، معیارهای بیولوژیکی شامل شدت تراکم حشره مولد گزانگبین، سطح تاج پوشش به مترمربع، درصد پوشش تاجی و درصد رطوبت موجود در اندامهای گون گزی و معیار فیزیکی رطوبت خاک اندازهگیری شد و با استفاده از طرح آماری آشیانهای و مدل رگرسیون خطی چندگانه روابط بین تراکم حشره با معیارهای بیولوژیکی و فیزیکی تجزیه و تحلیل گردید. براساس نتایج این پژوهش، تراکم حشره وابسته به سن، سطح پوشش تاجی و رطوبت سرشاخه گیاه است که در سنین بالاتر گون تراکم حشره افزایش مییابد. تحلیل رگرسیونی نشان داد که در مناطق کلوسه و لاشخم، سن گیاه ولی در منطقه دره سیب، درصد رطوبت سرشاخه و درصد رطوبت خاک مهمتر هستند. به عبارت دیگر هنگامی که رطوبت کافی باشد (مناطق کلوسه و لاشخم)، سن گیاه همراه با سطح پوشش تاجی در تراکم حشره و بالنتیجه تولید گزانگبین نقش مؤثری دارند ولی هنگامی که منطقه با خشکی مواجه شود (منطقه دره سیب)، عوامل رطوبت گیاه و رطوبت خاک نقش تعیین کنندهای در تولید گزانگبین خواهند داشت.
مهدی جمشیدمقدم، سید سعید پورداد،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
به منظور بررسی جوانهزنی و رشد گیاهچههای گلرنگ در تنش رطوبتی، تعداد 15 ژنوتیپ در چهار سطح پتانسیل آب شامل صفر (شاهد)، 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال به وسیله محلول پلیاتیلنگلایکول 6000 مورد آزمون جوانهزنی قرار گرفتند. حداکثر درصد جوانهزنی (G max)، شاخص سرعت جوانهزنی (GRI)، مدت زمان تا رسیدن به 50 درصد جوانهزنی (T50)، طول ریشهچه (RL) و ساقهچه (SL) به عنوان پارامترهای جوانهزنی بررسی شد. تأثیر سطوح پتانسیل و ژنوتیپها برای کلیه صفات اندازهگیری شده معنیدار بود. کمترین پتانسیل آب، جهت جوانهزنی در دامنه 18/1- مگاپاسکال در ژنوتیپ گوشخانی تا 59/1- مگاپاسکال در ژنوتیپ LRV-51-51 برآورد شد. در پاسخ به تنش رطوبتی در مورد صفت طول ریشهچه در ژنوتیپها واکنش متفاوتی مشاهده شد. در سطوح پتانسیل پایینتر، گیاهچهها از ریشهچههای نازک، ضعیف و طویلتری نسبت به شاهد برخوردار بودند و با افزایش تنش به 2/1- مگاپاسکال، کاهش شدیدی در طول ریشهچه مشاهده شد. پتانسیلهای پایینتر از شاهد باعث کاهش سرعت جوانهزنی و طول ساقهچه شدند. در حالیکه پتانسیلهای آب کمتر از 4/0- مگاپاسکال باعث کاهش حداکثر درصد جوانهزنی گردید. افزایش تنش از سطح شاهد، به 8/0- مگاپاسکال بیش از 3 برابر، مرحله T50را به تأخیر انداخت. اکثر ژنوتیپهای خارجی از میانگین T50 بیشتری نسبت به ژنوتیپهای گلرنگ ایرانی برخوردار بودند. بالاترین مقدار GRI به ژنوتیپهای ایرانی LRV-51-51، ورامین 295 و محلی اصفهان و کمترین آن به ژنوتیپ خارجی CW-74 تعلق داشت. همچنین عملکرد دانه، عملکرد روغن و درصد روغن دانه تعدادی از ژنوتیپهای فوق طی سال زراعی 83-1382 در آزمایشهای مزرعهای تحت شرایط دیم ارزیابی شد. بیشترین متوسط عملکرد روغن به ژنوتیپهای خارجی (4/326 کیلوگرم در هکتار) PI-537598 و (9/313 کیلوگرم در هکتار) Lesaf و کمترین آن به ژنوتیپ ایرانی زرقان279 (2/133 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. در سطوح پتانسیل شاهد و 8/0 مگاپاسکال ارتباط منفی و معنیداری بین درصد روغن بذر با سرعت جوانهزنی حاصل شد. نتایج نشان داد که تنوع ژنتیکی کافی برای پارامترهای جوانهزنی وجود دارد و میتوان از تنوع ژنتیکی موجود در جهت بهبود بنیه اولیه بذر ژنوتیپهای گلرنگ استفاده نمود.
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
منحنیهای همدما در کنترل رطوبت بذر و رطوبت نسبی محیط اطراف آن طی دوره نگهداری و همچنین کنترل فرایند خشکشدن و طراحی خشککن حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این منحنیها، پژوهشی در قالب دو آزمایش فاکتوریل با 3 فاکتور: هیبرید (شامل هیبریدهای 647 و 704)، دما (در 6 سطح در دامنه 5 الی 55 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی (در دامنه 10 تا 90 درصد) به طور مستقل برای پدیدههای جذب و دفع رطوبت انجام گرفت. برای فراهم ساختن رطوبت نسبی در دامنه مورد نظر از محلول گلیسرول استفاده شد. آزمایشها نشان داد که محلول این ماده میتواند شرایط مورد نظر را تأمین کند. البته رابطه میان غلظت و رطوبت نسبی، رابطهای غیر خطی و به میزان کم وابسته به دما بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها نشان داد که عوامل درجه حرارت، رطوبت نسبی و هیبرید، هرسه بر رطوبت تعادلی جذب و دفع در سطح 1% دارای اثر معنیدار هستند که البته در این میان رطوبت نسبی از اهمیت و تأثیر بیشتر برخوردار است. مقایسه هیبریدها نشان داد که در شرایط محیطی یکسان، هیبرید 704 رطوبت تعادلی بالاتری نسبت به هیبرید 647 دارد که این مسأله بیانگر بالاتر بودن قابلیت نگهداری و فعالیت آبی کمتر هیبرید 704 است. انطباق مشاهدات بر مدلهای ریاضی غیرخطی هندرسن، چانگ- فاست و اسوین پس از تعیین ضرایب منتج به این نتیجه شد که مدل اسوین برای منحنیهای جذب و دفع هیبرید 704 و جذب 647 و مدل چانگ- فاست برای منحنی دفع هیبرید 647 مدلهای دقیقتر و مناسبتری است.
شاهین رفیعی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
خشک کردن سریع میتواند ترکهای داخلی در دانه ایجاد کند که این ترکها زمینه را برای شکسته شدن دانه در طول عملیات تبدیل مساعد میکند. فرایند خشک کردن باید کنترل شده باشد. این مسأله نیاز به شرح دقیق مکانیزم خشک کردن دارد. رطوبت تعادلی توده یکی از خصوصیاتی است که به طور مستقیم بر پدیده خشک شدن محصول دخالت دارد. اصلاح مقدار رطوبت تعادلی (Equilibrium moisture content) با افزایش دقت مدلسازی، منجر به بهینهسازی عملیات خشک کردن محصولات میگردد. حالت فوق به ویژه برای سیستمهایی که به کمک کامپیوتر به طور خودکار کنترل میشوند، حائز اهمیت میباشد. در این مقاله معادلات انتقال حرارت و جرم به صورت هم زمان با فرض متقارن بودن دانه، به روش اجزای محدود برای رطوبتهای تعادلی مختلف (از 5/7 تا 12/0 درصد برپایه خشک)، رطوبت اولیه توده 23/17 درصد (بر پایه خشک) و دمای هوای 69 C ° حل شدهاند. برای تأیید صحت مدلهای استخراج شده، توده بستر نازک شلتوک برنج سپیدرود به وسیله خشک کن آزمایشگاهی خشک شد. در طول مدت خشک کردن، وزن توده شلتوک در زمانهای مختلف اندازه گرفته شد و با دادههای حاصل شده، رطوبت شلتوک محاسبه گردید. مقدار مجذور میانگین مربعات خطای برای رطوبت تعادلی 5/7 و 5/11 درصد (بر پایه خشک) به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار خطا را داشته که برابر با 1025/0 و 0091/0 و مقدار مدول میانگین انحراف نسبی به ترتیب برابر با 129/5 و 394/1 بود. با توجه به مقدار خطای مدلها نسبت به دادههای آزمایشگاهی رطوبت تعادلی توده برای 5/11 درصد (بر پایه خشک) بهترین نتیجه را به دست داد.
محمدرضا جزائری نوشآبادی، عبدالمجید رضائی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی روابط بین صفات فنولوژیک، مرفولوژیک و فیزیولوژیک و تأثیر آنها بر عملکرد دانه 20 ژنوتیپ یولاف، تحت دو تیمار آبیاری بر مبنای 3±70 و 3±130 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال زراعی 82-1381 انجام شد. در هر دو رژیم رطوبتی عملکرد دانه با شاخص برداشت و میزان آب نسبی برگ (RWC) همبستگی مثبت و معنیدار و با تعداد روز تا خوشهدهی همبستگی منفی و معنیداری داشت. ضمن اینکه همبستگی آن با ارتفاع بوته در مرحله رسیدگی در شرایط بدون تنش رطوبتی مثبت و معنیدار شد. تجزیه به عاملها در هر دو محیط سه عامل را معرفی نمود که عاملهای عملکرد، فنولوژیک و مخزن نامگذاری شدند. تجزیه رگرسیون مرحلهای برای عملکرد دانه در هر دو شرایط رطوبتی شاخص برداشت را به عنوان اولین متغیر شناسایی کرد. در مرحله دوم در محیط بدون تنش ارتفاع بوته و در شرایط تنش میزان آب نسبی برگ وارد مدل شدند و به همراه شاخص برداشت جمعاً 64% و 66% از تغییرات عملکرد دانه را توجیه نمودند. نتایج حاصل از تجزیه ضرایب مسیر بر اساس ضرایب همبستگی ژنتیکی بین عملکرد دانه با شاخص برداشت و اجزای عملکرد (تعداد خوشه در متر مربع، تعداد دانه در خوشه و وزن دانه) نشان داد که در هر دو رژیم رطوبتی شاخص برداشت بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد دانه داشت. بالاترین اثر غیر مستقیم منفی در شرایط بدون تنش و تنش رطوبتی به ترتیب مربوط به تعداد خوشه در واحد سطح و شاخص برداشت از طریق تعداد دانه در خوشه بود.
ابوالفضل مجنونی هریس، شاهرخ زندپارسا، علیرضا سپاسخواه، علی اکبر کامگار حقیقی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
برای استفاده بهینه از آب در مزرعه، لازم است تا نیاز آبی گیاه پیش بینی شود. در این پژوهش ابتدا با استفاده از دادههای حاصله از کشت ذرت دانهای در سالهای 1382 و 1383 در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز(باجگاه)، زیر برنامه تبخیر- تعرق و جریان آب خاک مدل MSM (تهیه شده در بخش آبیاری دانشگاه شیراز) ارزیابی و سنجش اعتبار گردید. مقایسه مقادیر پیشبینی شده رطوبت خاک توسط مدل و مقادیر اندازهگیری شده آن در اعماق مختلف خاک توأم با مقادیر مختلف آب آبیاری نشان دادند که در این قسمت، مدل MSM نیاز به واسنجی ندارد و اعتبار آن در پیشبینی تبخیر- تعرق ذرت تأیید گردید. در مرحله بعدی، تبخیر - تعرق گیاه ذرت با استفاده از رابطه پنمن- مانتیث با اعمال ضرایب گیاهی منفرد (Single crop coefficient) و دوگانه (Dual crop coefficient) برای دو سال آزمایش، بهصورت روزانه محاسبه شدند. نتایج نشان داد که مدل MSM مقادیر فصلی تبخیر- تعرق و تعرق بالقوه گیاه و تبخیر از سطح خاک را بهترتیب برای سال اول برابر 863 ، 536 و 329 میلیمتر و برای سال دوم برابر 832، 518 و 314 میلیمتر تخمین زد. مقادیر تبخیر- تعرق و تعرق بالقوه گیاه ذرت و تبخیر از سطح خاک با استفاده از روش ضریب گیاهی دوگانه بهترتیب در سال اول برابر693، 489 و 205 میلیمتر و در سال دوم برابر 700، 487 و 213 میلیمتر تخمین زده شدند. قابل ذکر است که مقدار تبخیر - تعرق بالقوه فصلی ذرت در این منطقه براساس روش پنمن- مانتیث نشریه فائو56 با اعمال ضریب گیاهی منفرد برای سال اول و دوم بهترتیب برابر 615 و 632 میلیمتر بهدست آمد. با توجه به مقادیر آب آبیاری لازم بر اساس تأمین رطوبت خاک تا حد ظرفیت زراعی در این آزمایش و مقادیر پیشبینی شده تبخیر- تعرق و مقایسه آن با سایر مقادیر گزارش شده در مناطق دیگر، میتوان نتیجه گرفت که روش توصیه شده پنمن- مانتیث در نشریه فائو 56 با اعمال ضریب گیاهی منفرد و دوگانه، مقدار تبخیر- تعرق بالقوه فصلی گیاه ذرت را در منطقه پژوهش، بهترتیب 26 و 18 درصد کم برآورد میکنند.
مهدی نادری خوراسگانی، احمد کریمی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی تأثیر رابطه خصوصیات ژئومورفولوژیک کفهرسی (claypan) بر کاربری اراضی و تنزل اراضی انجام گرفته است. بانک اطلاعات با جمع آوری نقشهها و گزارشهای مربوط به منطقه تشکیل شد و مدل تغییرات رقومی (Digital Terrain Model) کفهرسی فراهم گردید. با استفاده از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه شبکههای مسیر جریانهای آب زیرزمینی (Drainage network)، شاخص انتقال رسوب (Sediment Transport Index) و شاخص رطوبتی خاک (Wetness Index) تعیین گردید. در کفهرسی گودالهایی عمدتاً پر شده از مواد رسوبی جدیدتر وجود دارد و هر گودال دارای یک حوضه آبخیز است. شوری و کاربری اراضی تابع موقعیت این گودالهاست. در صورتی که این چالهها به طریقی طبیعی یا مصنوعی زهکشی شوند آن حوضهها باز میباشند و اراضی قرار گرفته بر روی آنها غیر شور یا با شوری متوسط خواهند بود در غیر این صورت مناطقی باتلاقی (Marshland) یا آبگرفته (Waterlogged) را تشکیل میدهند یا پوستههای نمکی (Salt crust) در اثر تبخیر سطحی در سطح خاک آن مناطق توسعه مییابد. رابطه شوری خاک سطحی و عمق کفه رسی نشان میدهد با در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر زهکشی اراضی با داشتن هدایت الکتریکی و در نظر گرفتن باز یا بسته بودن گودالها میتوان عمق کفهرسی را تخمین زد.
جمال عباس پلنگی، علی محمد آخوند علی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
در هنگام طراحی یک سیستم آبیاری قطره ای لازم است الگوی خیس شدن نیمرخ خاک که اصطلاحاً به آن پیاز رطوبتی گفته می شود برای هر زمینی که قرار است با روش قطره ای آبیاری شود، از قبل مشخص گردد. شکل الگوی رطوبتی از پارامترهای مهم و تأثیرگذار در انتخاب قطره چکان می باشد و روی حجم آب آبیاری مؤثر است. فاصله قطره چکانها نیز براساس شکل الگوی رطوبتی و مساحتی که هر قطره چکان اشغال می کند انتخاب می شود. ابعاد پیاز رطوبتی تحت تأثیر پارامترهای مهمی همچون خصوصیات هیدرولیکی خاک، دبی خروجی قطرهچکان و زمان آبیاری می باشد. بهمنظور تخمین شکل جبهه رطوبتی ناشی از یک منبع نقطه ای این پژوهش در منطقه الباجی واقع در 25 کیلومتری جاده اهواز- اندیمشک و خاکی با بافت شنی صورت گرفته است. بدین منظور ابتدا قطره چکانها برای تأمین دبیهای 5، 10، 20، 30 و 40 لیتر در ساعت کالیبره شدند. سپس آزمایشهای مزرعه ای برای تعیین حداکثر قطر و عمق پیاز رطوبتی در زمانهای مختلف پس از شروع آبیاری به ازای هر دبی انجام گرفت. در نهایت روابطی نیمه تجربی با تأثیر عوامل فیزیکی حاکم بر پیشروی آب در خاک در آبیاری قطره ای، تحت منبع نقطه ای و قضیه π باکینگهام و آنالیز ابعادی بهدست آمد. این روابط با استفاده از الگوهای رطوبتی بهدست آمده واسنجی شده و بهمنظور صحت سنجی آن، روابط علمی- تجربی بهدست آمده مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به مطالعه انجام شده و حداکثر خطای نسبی 3/14 درصد و حداکثر جذر میانگین مربعات خطای 8/3 سانتیمتر در پیش بینی قطر و عمق جبهه رطوبتی، معادلات بهدست آمده که مبتنی بر نتایج آزمایشهای میدانی نیز می باشند، با دقت بالایی ابعاد هندسی پیاز رطوبتی را برآورد می کنند و می توان از آنها در طراحی و مدیریت بهینه سیستم آبیاری قطره ای برای شرایط مورد مطالعه استفاده کرد.
عبدالمجید رضائی، معصومه یوسفیآذر،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
برای بهبود صفت پیچیدهای مانند عملکرد که توارثپذیری پایینی دارد، از انتخاب غیرمستقیم توسط صفات دیگر و نیز شاخص مناسبی براساس چند صفت مؤثر بر عملکرد استفاده میشود. این مطالعه با هدف ارزیابی کارآیی روشهای مختلف انتخاب در 23 لاین F2 : 4 گندم حاصل از تلاقی دو رقم ویرمارین (حساس به خشکی) و سرداری (متحمل به خشکی) انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و دو تیمار آبیاری پس از 3±70 و 3±120 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A به ترتیب برای شرایط غیرتنش و تنش در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. برای هر یک از این شرایط شـاخصهای انتخاب با استفاده از چهار صفت تعداد سنبله در متر مربع، تعداد روز تا سنبله دهی، تعداد دانه در سنبلـه و وزن دانـه و همچنین پاسخهای مستقیم و همبسته این صفات به همراه عملکـرد، محاسبه شدند. نتایج پاسخهای مستقیم و همبسته صفات به انتخاب نشان داد که برای شرایط مشابه با این بررسی ژنوتیپهای زودرس با تعداد سنبله زیاد، تعداد دانه کم و وزن دانه بالا از پتانسیل عملکرد بالاتری برخوردار هستند. تعداد سنبله در متر مربع و وزن هزاردانه پاسخ مثبتی به انتخاب در اکثر شاخصها و در هر دو شرایط داشتند، ولی پاسخ روز تا سنبله دهی و تعداد دانه در سنبله در شاخصها منفی بود. بنابراین انتخاب براساس این شاخصها نیز باعث گزینش ارقام زودرس با تعداد سنبله بالا و تعداد دانه کم و وزن دانه بالا میشود که از پتانسیل عملکرد بیشتری برخوردار هستند. در این بررسی شاخصهای اسمیت - هیزل و پایه بریم - ویلیامز کارآیی انتخاب بالاتری داشتند.
مجید مجیدیان، امیر قلاوند، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثرهای تنش رطوبت، کود شیمیایی نیتروژنه، کود دامی و تلفیقی از کود نیتروژن و کود دامی بر عملکرد، اجزای عملکرد و راندمان استفاده از آب ذرت سینگل کراس 704 (دیررس- تک بلال و دندان اسبی)، آزمایشی مزرعه ای در سال 1384 در مرکز تحقیقات دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل مورد مطالعه شامل مقادیر و ترکیبات مختلف کود نیتروژن {شیمیایی (صفر، 92، 184 و 276 کیلوگرم در هکتار نیتروژن)، تلفیقی شیمیایی و دامی (46 کیلوگرم نیتروژن + 5/2 تن کود دامی، 92 کیلوگرم نیتروژن + 5 تن کود دامی و 138 کیلوگرم نیتروژن + 5/7 تن درهکتار کود دامی) و دامی (5، 10 و 15 تن در هکتار کود دامی) } و سه سطح آبیاری (آبیاری معادل نیاز آبی گیاه (شاهد)، آبیاری معادل 75 % نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل50% نیاز آبی گیاه) در نظر گرفته شد. بیشترین عملکرد دانه ذرت در تیمار 92 کیلوگرم نیتروژن + 5 تن کود دامی به میزان 7976 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. بیشترین عملکرد دانه ذرت در آبیاری شاهد به میزان 7041 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. تنش رطوبت در آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه عملکرد دانه را به ترتیب 33 و 12 درصد کاهش داد. بیشترین عملکرد در برهمکنش تنش رطوبت و تیمارهای کود نیتروژن در تیمار 5 تن کود دامی در هکتار و آبیاری معادل نیاز آبی گیاه به دست آمد. هم چنین بیشترین راندمان استفاده از آب در بین تیمارهای آبیاری در آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه بود. بیشترین راندمان استفاده از آب در برهمکنش تنش رطوبت و تیمارهای کود نیتروژن در تیمار 92 کیلوگرم کود نیتروژن + 5 تن کود دامی در هکتار و آبیاری معادل 50% نیاز آبی گیاه به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که کود نیتروژن کافی به صورت شیمیایی عملکرد دانه ذرت را تحت شرایط تنش رطوبتی به مقدار کم افزایش و کود نیتروژن به صورت تلفیقی (شیمیایی و دامی) عملکرد دانه را تحت شرایط تنش رطوبتی افزایش میدهد. ولی با آبیاری کامل عملکرد دانه ذرت را به مقدار زیاد افزایش میدهد. هم چنین زمانی که تنش رطوبتی شدید است کود نیتروژن به ویژه به صورت تلفیقی عملکرد را افزایش میدهد. با کاربرد توام کودهای شیمیایی و دامی، علاوه بر کاهش میزان مصرف کودهای شیمیایی و بهبود خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، عملکرد دانه بهتری حاصل شد.
عسگر فرحناکی، غلامرضا مصباحی، حامد عسکری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
خرما محصولی بسیار ارزشمند و مغذی است که در صورت فرآوری مناسب میتواند جزء اصلیترین اقلام صادراتی ایران قرار گیرد. در این پژوهش با هدف بهبود و تسریع فرایند تبدیل رطب به خرما از یک خشککن لایه نازک برای خشک کردن رطب واریته کبکاب استفاده شد. نمونههای رطب تحت تأثیر جریان هوای گرم در 5 سطح دمایی (56 ،66 ،76، 86، ˚C 96) خشک شدند و در طول زمان خشک کردن تغییرات در فاکتورهایی مانند میزان رطوبت، وزن، pH، رنگ، بافت و چگالی محصول مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در محدودههای دمایی پایین (56 و ˚C 66)، سرعت خشک کردن پایین و زمان خشک کردن طولانی و غیر اقتصادی است و در محدودههای دمایی بالا (86 و ˚C 96) گرچه سرعت خشک کردن بالاست، اما فاکتورهای کیفی محصول به ویژه رنگ و بافت نامناسبتر هستند. لذا دمای (˚C 76) برای خشک کردن رطب قابل توصیه میباشد. بررسی روند خشک کردن در دماهای مورد بررسی نشان داد که محدوده رطوبت 27-24 درصد (برپایه خشک) را میتوان به عنوان رطوبت بحرانی خشک کردن این نوع رطب به حساب آورد. از طرف دیگر با بررسی بافت نمونهها حین خشک کردن این نتیجهگیری حاصل شد که در رطوبتهای بالای 30% (بر پایه خشک)، بافت محصول چندان تحت تأثیر تغییرات رطوبت نیست در حالی که در رطوبتهای کمتر از حد مذکور حتی کاهش اندک در میزان رطوبت، سفتی نامطلوب را در محصول سبب میشود.
صنم صفایی چایی کار، حبیب الله سمیع زاده، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
برای مطالعه هم بستگی صفات زراعی، مرفولوژیک و فیزیولوژیک و تأثیر آنها بر عملکرد شلتوک ژنوتیپهای برنج در دو شرایط آبیاری مطلوب و تنش رطوبتی، ۴۹ ژنوتیپ برنج در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با ۳ تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. به غیر از آبیاری که در شرایط تنش رطوبتی، ۴۰ روز پس ا ز نشاکاری (حدود مرحله پنجه زنی ارقام ) به طور کامل قطع شد، سایر شرایط آزمایش در دو محیط کاملاً یکسان بود . مقایسه میانگین ژنوتیپ ها، اختلاف معنی داری بین آنها در هر دو شرایط محیطی نشان داد . هم چنین تفاوت عملکرد و اجزای عملکرد هر ژنوتیپ در دو محیط معنی دار بو د. نتایج ضرایب هم بستگی فنوتیپی نشان داد که بیشترین ۰) و در محیط تنش متعلق به / هم بستگی مثبت و معنی دار با عملکرد شلتوک در محیط آبیاری مطلوب متعلق به تعداد خوشه در بوته ( ۹۵ ۰) بود. تجزیه رگرسیون گام به گام در شرایط آبیاری مطلوب، صف ات تعداد خوشه در بوته، میزان آب نسبی / تعداد دانه پر در خوشه ( ۹۲ طول برگ پرچم و تعداد خوشه چه در خوشه را به ترتیب به عنوان صفات م ؤثر بر عملکرد شناسایی نمود، در حالی که در ،(RWC) برگ شرایط تنش، به ترتیب صفات تعداد دانه پر در خوشه، تعداد خوشه در بوته و میزان آب نسبی برگ، صفات موثر بر ع ملکرد بودند . نتایج حاصل از تجزیه علیت نشان داد که در هر دو شرایط محیطی، تعداد خوشه در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد شلتوک داشت . تجزیه به عامل ها، چهار عامل اصلی در هر دو شرایط محیطی معرفی نمود که عامل عملکرد و تولید محصول، عامل فنولوژیک، عامل شاخص برداشت و شکل بوته و عامل کیفیت ظاهری دانه ها نام گذاری شدند . بنابراین، برای گزینش ژنوتیپ های با عملکرد دانه بالا و متحمل به تنش رطوبتی در برنج، می توان صفات تعداد دانه پر در خوشه، تعداد خوشه در بوته و میزان آب نسبی برگ را مورد توجه قرار داد و از طریق ب رآورد شاخص های گزینشی مناسب، گزینش های هم زمانی برای صفات مذکور انجام داد . علاوه بر آن، صفاتی مانند طول خوشه، تعداد خوشه چه در خوشه و طول و عرض برگ پرچم که ه م بستگی معنیداری با عملکرد شلتوک در شرایط تنش رطوبتی نشان دادند، در مرحله بعدی اهمیت قرار میگیرند.
مهناز علیمحمدی، عبدالمجید رضایی، سیدعلی محمد میرمحمدی میبدی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
این پژوهش به منظور ارزیابی صفات زراعی و فیزیولوژیک و پت انسیل عملکرد ١٠ رقم گندم به صورت طرح کرت های یک بار خرد شده با ٣ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. عامل اصلی را تیمارهای رطوبتی معمول و تنش (به و عامل فرعی را ارقام گندم تشکیل دادند. تنش رطوبتی (A ١٣٠ میل یمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس ± ٧٠ و ٣ ± ترتیب آبیاری پس از ٣ تأثیر معن ی داری را بر تمام صفات به جز وزن هزار دانه ، شاخص برداشت ، وزن ویژه برگ ، سهم توزیع مجدد ، تفاوت وزن پدانکل در دو برای سایر b به a و نسبت کلروفیل b مرحله گرده افشانی و رسیدگی داشت. تفاوت بین ارقام در شرایط تنش رطوبتی به جز برای کلروفیل شاخص برداشت و سهم توزیع ،b به a نسبت کلروفیل ، b صفات معن ی دار بود . تفاوت بین ارقام در شرایط معمول به جز برای کلروفیل مجدد از نظر سایر صفات معنی دار بود . ضرایب هم بستگی فنوتیپی و ژنتیکی بین عملکرد دانه با شاخص برداشت ، تعداد د انه درسنبله ، در هر دو شرایط مثبت و معن ی دار و با سرعت از دست دادن آب منفی و b و a و مجموع کلروفیل های a محتوای نسبی آب ، کلروفیل معن یدار بود . در شرایط تنش ه مبستگی مثبت و معن یداری بین وزن پدانکل در مرحله ظهور سنبله دهی و تفاوت وزن پدانکل در مراحل سنبله ده ی و رسیدگی فیزیولوژیک با عملکرد دانه و محتوای نسبی آب دیده شد . بر مبنای رگرسیون مرحل ه ای در شرایط تنش رطوبتی سرعت از دست دادن آب ، شاخص برداشت و محتوای نسبی آب در مجموع ٩٥ درصد از تغییرات عملکرد دانه را تبیین نمودند. طبق نتایج ارتفاع بوته و محتوای نسبی آب بیش از ٩٠ درصد از تغییرات عملکرد دانه را تبیین ،a رگرسیون مرحله ای در شرایط معمو ل کلروفیل نمودند. نتایج حاصل از تجزیه ضرایب مسیر حاصل از ضرایب هم بستگی فنوتیپی بین صفات عملکرد دانه با صفات موجود در مدل بالاترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد داشتند. a رگرسیون نشان داد که در شرایط تنش شاخص برداشت و در شرایط معمول کلروفیل