35 نتیجه برای روند
منوچهر مفتون، حسن حقیقت نیا، نجف علی کریمیان،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
از آنجا که بازیابی ظاهری روی در خاکهای معدنی (غرقابی و غیر غرقابی) ناچیز میباشد، بررسی دقیق فرایندهایی که باعث ابقای روی در خاک میشود اهمیت ویژهای دارد. لذا در یک مطالعه آزمایشگاهی، ویژگیهای جذب سطحی روی در هشت خاک آهکی زیر کشت برنج، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت مورد بررسی قرار گرفت و برازش دادههای جذب توسط هم دماهای فروندلیچ و لانگ مویر ارزیابی شد. در این آزمایش دو گرم خاک برای 24 ساعت با 40 میلیلیتر محلول 01/0 مولار کلسیم کلرید محتوی 5-500 میلیگرم روی در لیتر، به حالت تعادل رسانده شد. تفاوت میان غلظتهای اولیه و نهایی روی در محلول تعادل، به عنوان روی جذب شده منظور گردید. جذب سطحی روی با شکل خطی معادله فروندلیچ قابل توجیه بود. علاوه بر آن، از برازش دادههای جذب این عنصر با هم دماهای لانگ مویر، دو قسمت خطی متقاطع به دست آمد، که احتمالاً بیانگر دو محل جذبی با میل ترکیبی متفاوت برای روی میباشد. ضریب متناسب با انرژی پیوندی بخش اول (K1)، یعنی در غلظتهای کم محلول تعادل، بیشتر و حداکثر جذب (b1) کمتر از بخش دوم (غلظتهای زیاد محلول تعادل) بود. بنابراین، به نظر میرسد که در بخش اول، محلهای جذبی به علت انرژی پیوندی بیشتر و در بخش دوم، به واسطه ظرفیت جذبی زیادتر، از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. حداکثر ظرفیت جذب سطحی روی در بخش دوم حاصل از هم دماهای لانگمویر (b2)، با مقدار رس، کربنات کلسیم معادل و غلظت فسفر بومی قابل استفاده همبستگی مثبت و با ظرفیت تبادل کاتیونی همبستگی منفی نشان داد.
احمد رضوانفر، هادی ویسی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
افزایش تولیدات دامی و مدرنیزه کردن دامپروری در ایران، نیازمند انتقال آخرین اطلاعات و دانش پرورش دام و شیوههای نوین مدیریتی در میان کشاورزان از طریق کانالهای ارتباطی و منابع مختلف است. فرموله کردن یک راهکار ارتباطی مؤثر با هدف پیشرفت و توسعه دامپروری، نیازمند شناخت کامل رفتار ارتباطی کشاورزان است. استان آذربایجان شرقی به منظور بررسی رفتار ارتباطی کشاورزان انتخاب شد. در پژوهش حاضر، این که کشاورزان به چه مقدار و با استفاده از چه کانالها و منابعی اطلاعات در باره فناوریهای دامپروری را دریافت میدارند و به چه میزان و با استفاده از چه کانالها و منابعی با عاملین انتقال فناوری (مروجین) به منظور کسب اطلاعات در خصوص فناوریهای دامپروری ارتباط برقرار میکنند، بررسی گردید. برای مطالعه رفتار ارتباطی کشاورزان، یک نمونه 154 نفری از کشاورزان هشت روستا (چهار روستا از مناطق دشتهای مرتفع و چهار روستا از مناطق دشتهای پست) با بهرهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی دو مرحلهای انتخاب شد. گردآوری دادهها با کمک پرسشنامه از پیش آزمون شده انجام گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل آماری، معیارهایی همچون فراوانیها بر حسب تعداد و درصد، و نیز میانگین و ضرایب همبستگی به کار رفت و تجزیه رگرسیون چندگانه انجام شد.
طبق یافتههای این پژوهش، بیشتر کشاورزان (98%) از نظر مقدار اطلاعات کسب شده (درونداد اطلاعات) در سطح پایین طبقهبندی شدند. مقدار اطلاعات به دست آمده (درونداد اطلاعات) به طور معنیداری در سطح احتمال یک درصد دارای همبستگی مثبت با متغیرهای ارتباطی شامل میزان اطلاعات دامپروری و پذیرش فناوریها (برونداد اطلاعات)، ارتباط درون سیستمی کشاورزان، ارتباط کشاورز-پژوهنده، ارتباط کشاورز-مروج و دیگر متغیرهای اجتماعی-اقتصادی نظیر سطح تحصیلات، وضعیت تحصیلی خانواده و قابلیت دسترسی به امکانات تولیدی بود.
مهدی سرگلزایی، محمدعلی ادریس،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
در این پژوهش از تعداد 14322 رکورد مربوط به صفات رشد 2387 رأس گوسفند پرورش یافته در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند بختیاری در طی سالهای 1368 تا 1376 برای برآورد روند تغییرات فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی بر اساس مدل دام برای برهها، قوچها و میشها استفاده شد. روند ژنتیکی وزن تولد، وزن شیرگیری، وزن شش ماهگی، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، از شیرگیری تا شش ماهگی و از تولد تا شش ماهگی به ترتیب برای میشها به عنوان نشاندهنده سطح ژنتیکی گله (9/2 ±) 2/12، (5/±5) 6/19، (±7/8) 7/28، (±0/04) 15/0، (±0/05) 06/0 و (04/0±) 14/0 گرم در سال برآورد گردید. بنابراین بیشترین میزان پیشرفت ژنتیکی گله مربوط به صفت وزن 6 ماهگی (7/28 گرم در سال) و بعد از آن مربوط به وزن شیرگیری (6/19 گرم در سال) بود. همچنین نتایج در مورد میانگین میزان تغییرات ژنتیکی سالیانه مربوط به قوچها و برهها نیز نشان داد که همین صفات به همین ترتیب بیشترین پیشرفت را داشته است. پیشرفت در این صفات را میتوان مربوط به انتخاب مستقیم آنها توسط اندیس انتخاب در طی سالهای تحقیق دانست. میانگین روند فنوتیپی و محیطی منفی دارای نوسان بود که میتواند مربوط به بدتر شدن وضعیت و شرایط محیطی به خصوص تغذیه گوسفندان به دلیل شرایط آب و هوایی نامساعد (خشکسالی) در طی سالها پژوهش باشد. همچنین نتایج نشان میدهد که تغییر شرایط محیطی میتواند ارزشیابی ژنتیکی گله را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
هادی شیر غلامی، بیژن قهرمان،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
پژوهشهای انجام شده در سطح جهان به طور عمده بیانگر افزایش تدریجی در دمای متوسط است. با این وجود گزارشهایی مبنی بر کاهش درجه حرارت نیز وجود دارد. در این پژوهش روند تغییرات دراز مدت دمای متوسط سالانه در 34 ایستگاه سینوپتیک ایران (2 ایستگاه در اقلیم سرد و مرطوب، 14 ایستگاه در اقلیم معتدل و مرطوب، 11 ایستگاه در اقلیم استپی و 7 ایستگاه در اقلیم بیابانی- بر اساس اقلیمبندی کوپن) با دوره آماربرداری حداقل 30 ساله، به روش کمترین مربعات خطا و روش من- کندال مورد بررسی قرار گرفت (روش والد - وولفوویتز منجر به نتایج متفاوتی شد).
نتایج نشان داد که در 59% ایستگاهها تغییرات دما دارای روند مثبت و در 41% ایستگاهها دارای روند منفی میباشد. با درنظر گرفتن سطح معنیداری، سه ناحیه روند مثبت، منفی و بدون روند در ایران تشخیص داده شد. به نظر نمیرسد که توزیع جغرافیایی این ایستگاهها از یک الگوی مشخص تبعیت کنند. نتایج بررسی در دوره مشترک آماری (1968-1998) نشان داد که در 68% ایستگاهها روند مثبت و در32% روند منفی حاکم است. توزیع جغرافیایی ایستگاهها در این حالت با حالت قبل بعضاً تفاوتهایی را نشان میدهد و در این حالت نیز نمیتوان الگوی جغرافیایی خاصی را بر آنها مترتب نمود. در این حالت و در سطح معنیداری 5 درصد، 44، 15 و 41 درصد از ایستگاهها به ترتیب روند مثبت، منفی و بدون روند را از خود نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که بیشتر مناطق در سالهای آتی با افزایش دما روبهرو خواهد بود. هرچند شیب خط روند دراز مدت دمای متوسط سالانه در برخی از ایستگاههای به لحاظ آماری معنیدار نشده است، ولی مثبت بودن این شیب بیانگر افزایش دماست.
منوچهر امینی، مجید افیونی، حسین خادمی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
عناصر سنگین از جمله کادمیوم و سرب از مسیرهای مختلف و عمدتاً تحت تأثیر فعالیتهای انسان وارد زمینهای کشاورزی شده و به دلیل تحرک کم در طول زمان در خاک انباشته میشوند. انباشت کادمیوم و سرب در خاک در نهایت باعث ورود آنها به چرخه غذایی و تهدید سلامت انسان و سایر حیوانات میشود. بنابراین بررسی روند انباشت عناصر سنگین برای پیشگیری از آلودگی خاک و حفظ کیفیت محیط زیست ضروری بوده و باید مد نظر محققین و برنامه ریزان در سطوح مختلف مدیریتی قرار گیرد. این مطالعه به منظور مدلسازی روند انباشت کادمیوم و سرب در زمینهای زراعی شهرستانهای اصفهان، برخوار، خمینی شهر، لنجان، فلاورجان، مبارکه و نجف آباد صورت گرفت. روند انباشت عناصر در زمینهای زراعی منطقه به کمک روش تصادفی مبتنی بر توازن جرمی و با استفاده از ترکیب روش لاتین هایپر کیوب و شبیه سازی مونت کارلو محاسبه گردید. به این منظور از اطلاعات زراعی (نوع، سطح زیر کشت و عملکرد محصولات)، اطلاعات مرتبط با احشام (انواع و تعداد)، آمار مربوط به میزان مصرف کودهای شیمیایی، کمپوست و لجن فاضلاب و همینطور اطلاعات مرتبط با غلظت عناصر در گیاهان و مواد اصلاح کننده خاک استفاده شد. نتایج حاکی از انباشت مقادیر قابل توجهی از عناصر کادمیوم و سرب در زمینهای کشاورزی شهرستانهای مورد مطالعه میباشد. بیشترین نرخ انباشت کادمیوم و سرب به ترتیب،(18g ha-1yr-1 ) و (260g ha-1yr-1) در شهرستان اصفهان و کمترین نرخ انباشت کادمیوم و سرب به ترتیب، (3g ha-1yr-1 ) و (10g ha-1yr-1) در شهرستان لنجان و مبارکه دیده شد. صرفنظر از ریزشهای جوی، مهمترین مسیر ورود کادمیوم به زمینهای کشاورزی در مقیاس شهرستان کودهای فسفره است. در صورتیکه در مورد سرب کودهای حیوانی نقش مهمتری را در شهرستانهای مورد مطالعه به جز اصفهان دارند. ورود سرب از طریق کودهای حیوانی به طور عمده ناشی از ریزش جوی سرب روی سطح گیاهان و انتقال آن به زنجیره غذایی حیوانات میباشد. در شهرستان اصفهان کمپوست مهمترین مسیر ورود سرب به زمینهای کشاورزی است زیرا بیشترین مقدار کمپوست در این شهرستان استفاده میشود.
مهرو مجتبایی زمانی، مسعود اصفهانی، رحیم هنرنژاد، مهرزاد اله قلی پور،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به منظور تعیین روابط همبستگی بین سرعت و دوره پر شدن دانه با سایر صفات فیزیولوژیک و اجزای عملکرد و پی بردن به آثار مستقیم و غیر مستقیم صفات مختلف بر سرعت پر شدن دانه، تعداد 93 رقم برنج در سال زراعی 1380 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت در یک آزمایش بدون طرح آماری مورد ارزیابی قرارگرفتند. خوشههای مربوط به ساقههای اصلی علامت گذاری شده و 10 روز بعد از گردهافشانی در فواصل 3 روزه برداشت شدند. دادههای وزن خشک دانه در یک مدل چند جملهایی درجه 3 برازش شد (میانگین 2 R برای کلیه ارقام 98/0)، و به کمک آن سرعت و دوره پر شدن دانه برای همه ارقام ارزیابی گردید. در این بررسی سرعت پر شدن دانه با صفات وابسته به ظرفیت مخزن یعنی وزن دانه، اندازه دانه و تعداد دانه در خوشه همبستگی نشان داد، ولی با صفات وابسته به مبدأبه جزمقدار کلروفیل برگ پرچم و برگ دوم همبستگی معنیداری نداشت. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که وزن نهایی تک دانه، دوره پر شدن دانه و زاویه برگ پرچم سه صفت سهیم در سرعت پر شدن دانه هستند ،ولی نتایج تجزیه علیت مشخص کرد که فقط دو صفت از سه صفت یاد شده (وزن نهایی تک دانه و دوره پر شدن دانه) بیشترین تأثیر را بر سرعت پرشدن دانه دارند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام بدون در نظرگرفتن وزن نهایی تک دانه نشان داد که مقدار کلروفیل برگ پرچم، عرض دانه، دوره پر شدن دانه و طول دانه در سرعت پر شدن دانه سهیم هستند. چنین به نظر میرسد که پس از وزن نهایی دانه که بیشترین اثر مستقیم و مثبت، و دوره پر شدن دانه که بیشترین اثر مستقیم منفی را بر سرعت پر شدن دارند، اندازه دانه نیز بر سرعت پر شدن دانه تأثیر گذار است.
محمود وطن خواه، محمد علی طالبی، محمد علی ادریس،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
در این مطالعه از 5025 رکورد صفات اقتصادی میشهای گله ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لری بختیاری جهت تخمین روندهای فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی طی سالهای 1368 تا 1383 استفاده شد. با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده عاری از مشتق (DFREML) و مدل حیوانی یک صفتی و چند صفتی، بهترین پیش بینی خطی بدون تمایل ویژه (BLUP) از ارزشهای اصلاحی صفات بهدست آمد. روندها به صورت تابعیت میانگین مقادیر فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی از سال تولد میش محاسبه شد. روند فنوتیپی صفات به صورت 1223/0- کیلوگرم برای وزن بدن میش، 0415/0- کیلوگرم برای وزن بیده پشم سالانه، 6639/0 درصد برای میزان آبستنی، 0003/0 برای تعداد بره متولد شده در هر زایش میش، 0094/0 برای تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش میش،0380/0 کیلوگرم برای کل وزن تولد به ازای هر میش مورد آمیزش و 4227/0 کیلوگرم برای کل وزن شیرگیری به ازای هر میش مورد آمیزش برآورد گردید. روند ژنتیکی صفات به ترتیب 0603/0 کیلوگرم، 0004/0- کیلوگرم، 0183/0 درصد، 0012/0- رأس، 0007/0- رأس، 0030/0 کیلوگرم و 0211/0 کیلوگرم حاصل از تجزیه یک صفتی و 0549/0 کیلوگرم، 0006/0- کیلوگرم، 0089/0 درصد، 0008/0- رأس، 0008/0- رأس، 0030/0 کیلوگرم و 0230/0 کیلوگرم حاصل از تجزیه چند صفتی بود. برای اغلب صفات روندهای فنوتیپی و محیطی معنیدار ولی روند ژنتیکی معنیدار نبود (05/0>P).
حمیدرضا مرادی، مهدی وفاخواه ، علی اکبری باویل،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
روندیابی جریان به عنوان یک فرایند ریاضی برای پیش بینی تغییرات بزرگی، سرعت و شکل موج سیل به صورت تابعی از زمان در یک یا چند نقطه در طول آبراهه، کانال یا مخزن میباشد. برای انجام روندیابی سیل از دو روش هیدرولیکی و هیدرولوژیکی استفاده میشود. روش هیدرولوژیکی گرچه دقت روش هیدرولیکی را ندارد ولی بسیار سادهتر از آن بوده و در طراحی سازهها و کنترل سیل با اطمینان قابل قبولی به کار میرود. تحقیق حاضر در بازهای از رودخانه لیقوان (حد فاصل ایستگاههای هیدرومتری لیقوان و هروی) در استان آذربایجان شرقی به طول 12 کیلومتر انجام گرفت. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات ثبت شده در ایستگاههای لیقوان و هروی، دبی سیل برای دورههای بازگشت 2، 10، 20، 50 و100 ساله محاسبه شد. سپس روندیابی هر یک از دبیهای سیلها با دورههای بازگشت مختلف با دو روش ماسکینگام و ماسکینگام- کانژ انجام گرفت. نتایج نشان داد که دبیهای روندیابی شده با این دو روش با مقادیر دبی مربوط به آن دوره باز گشت در ایستگاه هروی (ایستگاه پایین دست) دارای اختلاف زیادی میباشد. دلایل به وجود آورنده این اختلاف، میتواند متعدد باشد که از آن جمله میتوان به کوهستانی بودن منطقه و وجود شاخه فرعی در بین دو ایستگاه اشاره نمود.
راضیه صبوحی، سعید سلطانی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
با توجه به اهمیتی که تغییر اقلیم بر ساختار محیط کره زمین و ساکنین آن داشته و خواهد داشت تلاش در جهت شناخت هر چه بیشتر چگونگی رخدادهای تغییر اقلیم امری مسلم است. در این مطالعه تحلیل روند آماری عوامل اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی و باد در مقیاس زمانی ماهانه و سالانه به منظورمطالعه تغییرات اقلیمی در شهرهای صنعتی و همچنین تغییر پذیری عوامل مذکور در 13 ایستگاه سینوپتیک ایران با استفاده از آزمون ناپارامتریک من-کندال انجام گرفت. نتایج تحلیل روند مقدار باران ماهانه نشان داد بیشتر ایستگاه ها در بیشتر ماههای فصل زمستان و بهار دارای روند مثبت و منفی معنیدار میباشند. 23 درصد از ایستگاهها در مطالعات سالانه روند منفی معنیدار و 7/1 درصد روند مثبت معنیدار دارند. بررسی تعداد روزهای بارانی نشان داد که بیشترین تعداد روندهای معنیدار در فصل بهار وجود دارند. در فصل پاییز (سپتامبر، اکتبر و نوامبر) همانند فصل تابستان اکثر نقاط بدون روند میباشند و در مقیاس سالانه 4 ایستگاه روند مثبت معنیدار و 2 ایستگاه روند منفی معنیدار نشان میدهند. روند حداکثر باران 24 ساعته در تمام ماههای سال کم بوده به طوریکه در فصل زمستان (دسامبر، ژانویه، فوریه) روند معنیداری دیده نشد. بررسی سالانه نیز تأییدی بر بررسیهای فصلی میباشد. بیشترین تعداد روند معنیدار در میانگین دمای حداکثر ماهانه در فصل تابستان وجود دارد اما در فصل زمستان و همچنین در ماه مارس هیچ روند معنیداری دیده نشد. روند میانگین دمای حداقل ماهانه تقریباً در تمام فصول زیاد میباشد و بیشترین تعداد روندهای معنیدار به ترتیب در فصلهای تابستان و پاییز و سپس در فصل بهار و نهایتاً در فصل زمستان دیده شدند. در بررسی سالانه اکثر ایستگاهها روند مثبت نشان میدهند و تنها ایستگاه ارومیه روند منفی دارد. روند میانگین دما نیز در تمام فصول به جز زمستان زیاد میباشد. اکثر ایستگاههای سینوپتیک در این عامل اقلیمی روند صعودی نشان میدهند که نشاندهنده روند افزایشی این عامل میباشد. بررسی سالانه نیز تأییدی بر روند افزایشی میباشد و تقریباً 62 درصد ایستگاهها روند مثبت معنیدار دارند.
اسماعیل دودانگه، سعید سلطانی، علی سرحدی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
این مطالعه به بررسی روند متغیرهای اقلیمی و تأثیر احتمالی آنها بر تغییرپذیری منابع آبی میپردازد. برای این منظور آزمونهای ناپارامتریک من- کندال و اسپیرمن جهت بررسی روند بارش سالانه، بارش حداکثر 24 ساعته، سیل و جریان حداقل مربوط به 23 ایستگاه منتخب هیدرومتری و 18 ایستگاه سینوپتیک واقع در حوضه سد سفیدرود به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که روند مجموع بارش سالانه و بارش حداکثر 24 ساعته در تعداد کمی از ایستگاهها معنیدار است درحالیکه در مورد جریانهای حداقل و سیل این تعداد بالاتر است. با استفاده از آزمون توالی من- کندال (SQMK ) نیز نقطه شروع روند پارامترهای اقلیمی، از جمله مجموع بارش سالانه مربوط به سالهای 1965-1970، و نقطه شروع روند متغیرهای هیدرولوژیک، از جمله سیلاب مربوط به دهه 1970 – 1980، مشخص شد. نتایج نشان میدهد تغییرپذیری پارامترهای اقلیمی احتمالاً متأثر از تغییرات اقلیمی است. از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی ممکن است یکی از عوامل مؤثر بر روند کاهشی جریانهای حدی در دهههای گذشته باشد. بنابراین میتوان گفت تغییرات اقلیمی و فعالیتهای بشر باعث روند کاهشی متغیرهای هیدرولوژیک میباشند.
رسول قبادیان، محمد زارع، سید محمود کاشفیپور،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1391 )
چکیده
توسعه روشهای ساده و دقیق شبیهسازی سیلاب باعث کاهش خسارات مالی و تلفات جانی برجای مانده از سیلاب شده است. بدین منظور مدلها و روشهای گوناگون شبیهسازی سیلاب ارائه شده که اساس و پایه اکثر آنها حل معادلات جریان غیرماندگار در حالت تکبعدی( معادلات سنت- ونانت) است. با توجه به سادهسازیهای صورت گرفته در حل آنها انواع روشهای تقریبی، تحلیلی و عددی ارائه شده است. در این تحقیق برای روندیابی سیلاب روشی جدید که بر مبنای مفهوم بهینهسازی و استفاده از روش برنامهریزی غیرخطی (NLP) است، ارائه شده است. بدین منظور از روش تابع جریمه که ایده اساسی آن تبدیل مسایل برنامهریزی غیرخطی مقید به یک رشته از مسایل بهینهسازی نامقید میباشد، استفاده شد. جهت تعیین و به تبع آن صحتسنجی مقادیر متغیرهای تصمیمگیری تابع هدف NLP از هیدروگراف سیلاب 25 ساله و 60 مقطع رودخانه قره سو استفاده شد. بعد از صحتسنجی مدل، هیدروگرافهای 50 و 100 ساله در بازه مورد مطالعه به طول 18 کیلومتر روندیابی شد و با هیدروگرافهای به دست آمده از روش روندیابی هیدرولیکی و روش هیدرولوژی ماسکینگام مقایسه آماری شدند. نتایج نشان داد که روش NLP به خوبی هیدروگراف روندیابی شده به طریق هیدرولیکی را شبیهسازی مینماید، به گونهای که ضریب نکویی برازش دبیهای محاسبه شده به روش هیدرولیکی و NLP برای سیلاب 25، 50 و 100 ساله به ترتیب 984/0 ، 99/0 و989/0 میباشد. همچنین دقت روش NLP از روش ماسکینگام به خصوص در پیشبینی دبی اوج لحظهای سیلاب بالاتر است.
مهین کرمی، مجید افیونی، امیرحسین خوشگفتارمنش، محمدعلی حاج عباسی، حسین خادمی، علی عبدی،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
هدف اصلی در کشاورزی پایدار، افزایش کمی و کیفی تولید محصولات غذایی به شرط عدم افزایش میزان آلودگی در اکوسیستم زراعی از حدود مجاز میباشد. مقدار ورود و خروج عناصر به زمینهای کشاورزی یکی از شاخصهای پایداری به شمار میرود. این پژوهش به منظور مدلسازی روند انباشت روی در خاکهای کشاورزی سه استان منطقه خشک و نیمهخشک ایران (فارس، اصفهان و قم) به کمک مقایسه توازن جرمی ورودیها و خروجیها و بررسی عدم قطعیت (Uncertainty) آن انجام گرفت. مدلسازی روند انباشت روی در خاکهای زراعی با استفاده از مدل (MFA) Mass Flux Assessment و با روش تصادفی مبتنی بر توازن جرمی و از ترکیب روش لاتین هایپرکیوب و شبیهسازی مونت کارلو انجام گرفت. به این منظور از اطلاعات زراعی شامل نوع محصول، سطح زیر کشت، عملکرد، نوع و تعداد دامها، میزان مصرف کودهای شیمیایی، کمپوست و لجن فاضلاب و همچنین اطلاعات مرتبط با غلظت روی در گیاهان و انواع کودها استفاده شد. نتایج بیانگر انباشت مقادیری چشمگیر از روی در زمینهای کشاورزی شهرستانهای مورد مطالعه و بهویژه نجفآباد
(g ha-1yr-1 3009) بود. کودهای حیوانی و شیمیایی مهمترین مسیرهای ورود روی به زمینهای کشاورزی، و کودهای حیوانی مهمترین مسیر مؤثر بر عدم قطعیت نرخ انباشت روی در این مطالعه شناخته شدند.
عباس صمدی، ابراهیم سپهر،
جلد 17، شماره 65 - ( 9-1392 )
چکیده
به منظور تعیین غلظت بهینه فسفر محلول تعادلی با استفاده از هم دماهای جذب فسفر و یافتن مدل یا مدلهایی که بتواند با تلفیق غلظت فسفر محلول خاک، خصوصیات فیزیکوشیمیای خاک و آزمون خاک (فسفر قابل استفاده) مقدار فسفر لازم برای رسیدن به حداکثر عملکرد (حد کفایت) را پیشبینی و برآورد کند، مطالعات آزمایشگاهی بر روی 36 نمونه خاک متعلق به 15سری خاک و گلخانهای بر روی 14 نمونه خاک انجام گرفت. نتایج نشان داد مقدار فسفر جذب شده در سریهای مختلف خاک تفاوت معنیداری داشت. غلظت فسفر محلول تعادلی خاکها (EPC) در مقایسه با غلظت 2/0 میلیگرم فسفر بر لیتر که بهعنوان حد کفایت برای اکثر گیاهان در نظرگرفته میشود، کمتر بود. مقدار فسفر جذب شده توسط خاکها در EPC 2/0 میلیگرم در لیتر از 5 تا 114 میلیگرم در کیلوگرم خاک متغیر بود. دادههای جذب فسفر بهخوبی با معادلات جذب فرندلیچ (96/0 R2 =) و لانگمیر (88/0 R2 =) قابل توصیف بودند. حداکثر جذب فسفر (Xm) بین 127 تا 238 و ضریب تجربی aF فروندلیچ (مقدار جذب سطحی) بین 43 تا 211 میلیگرم در کیلوگرم خاک متغیر بود. غلظت مناسب فسفر محلول (EPC) برای نیل به حداکثر عملکرد ماده خشک گیاهی گندم، 4/0 میلیگرم بر لیتر بهدست آمد. علیرغم بالا بودن فسفر قابل استفاده (Olsen-P) در برخی از خاکهای مورد مطالعه، گیاه گندم به مصرف فسفر که از روش هم دماهای جذب برآورد شده بود، پاسخ نشان داد. مقدار رس خاک رابطه معنیداری با شاخصهای جذب فسفر از قبیل P0.4 (فسفر جذب شده در غلظت تعادلی 4/0 میلیگرم در لیتر، 01/0P<، 40/0r =)، PBC (ظرفیت بافری فسفر، 001/0P< ، 54/0 r =)، Xm (001/0P< ، 40/0 r =) و ضریب تجربی aF فرندلیچ (01/0P< ، 48/0r =) نشان داد. CaCO3 کل و CaCO3 فعال تأثیری کمتری در جذب فسفر داشتند. با استفاده از تجزیه رگرسیونی چند متغیره گام به گام، مدل رگرسیونی مفیدی از ترکیب Olsen-P و مقدار رس برای پیشبینی نیاز کودی فسفر (P0.4) بهدست آمد.
علی محمدی، مصطفی چرم، نادر حسینی زارع، هادی عامریخواه، امیر رمضانپور اصفهانی،
جلد 17، شماره 65 - ( 9-1392 )
چکیده
این مطالعه به بررسی معادلات جذب سطحی لانگ مویر و فرندلیچ در رسوبات سه ایستگاه (پل پنجم اهواز، دارخوین و خرمشهر) در دو فصل کمآبی و پرآبی رودخانه کارون پرداخته است. برازش دادهای حاصل از آزمایشهای جذب سطحی کادمیوم روی رسوبات با معادله لانگمویر و فرندلیچ سازگار هستند. براساس آزمایشات انجام شده بین ضریب b معادله لانگ مویر با درصد مواد آلی و درصد رس در دو فصل کمآبی و پرآبی اختلافی معنیداری در سطح 01/0 وجود دارد. ولی در مورد ضریب K این معادله در دو فصل کم-آبی و پرآبی اختلاف معنیداری با درصد مواد آلی یا درصد رس وجود ندارد. همچنین بین ضریب Kf معادله فروندلیچ با درصد ماده آلی در سطح 05/0 و برای رس در سطح 01/0 رابطه معنیدار برقرار است. آزمون مقایسه میانگینها برای مقایسه دو فصل کمآبی و پر-آبی نشان میدهد که رابطه معنیداری بین ضرایب معادله لانگ مویر در دو فصل کمآبی و پرآبی بهدست نیامده است اما در معادله فروندلیج، بین ضرایب (kf) در دو فصل کمآبی و پرآبی اختلاف معنیداری در سطح 01/0 وجود دارد. در مجموع سه ایستگاه، مقدار جذب سطحی کادمیوم بهوسیله رسوبات در فصل کمآبی بیش از فصل پرآبی میباشد و رسوبات مربوط به پل پنجم اهواز بهدلیل بافت شنی دارای شدت جذب پایین و ظرفیت کم بوده و توانایی خیلی کمتری نسبت به رسوبات دارخوین و خرمشهر در جذب و نگهداری عناصر سنگین کادمیوم دارا میباشند.
علی خنامانی، اسماعیل دودانگه، فرشاد سلیمانی ، حمیدرضا کریمزاده، سعید سلطانی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
منابع آب زیرزمینی به عنوان مهمترین منبع آب شیرین به حساب میآیند. نیاز فزاینده به منابع آب در ایران، موجب بهرهبرداری بیرویه و سبب برهم زدن تعادل طبیعی منابع آب زیرزمینی شده است، بطوریکه تراز سفرههای آبدار در بسیاری از مناطق کشور منفی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات برخی از خصوصیات آبهای زیرزمینی دشت سگزی اصفهان طی دورهی آماری 1374 تا 1387 میباشد. بدین منظور، دادههای مورد نیاز از سازمان آب منطقهای اصفهان تهیه و آزمون همگنی با آزمون تام (ران- تست) در سطح اطمینان 95 درصد بر روی دادهها انجام گردید. جهت بررسی استقلال دادهها نیز از توابع خودهمبستگی مربوط به سریهای زمانی (ACF) استفاده شد، بدین صورت که میزان خودهمبستگی دادهها در تاخیرهای زمانی مختلف محاسبه و در نهایت از آزمون من-کندال جهت ارزیابی روند سریهای زمانی تغییرات خصوصیات آبهای زیرزمینی استفاده شد. نتایج آزمون ران- تست نشان داد تمامی سری های مورد استفاده در این تحقیق همگن میباشند (Pvalue > 0.05). نتایج آزمون تحلیل روند برای چاههای منطقه، نشان دهنده روند معنیدار افزایش میزان کلر در منابع آب زیرزمینی منطقه میباشد (P value > 0.05). همچنین میزان کلسیم نیز 3 واحد افزایش نشان میدهد. نتایج همچنین نشان داد که تمامی سری های مورد استفاده در این تحقیق تصادفی هستند و آزمون تحلیل روند من- کندال میتواند شاخص مناسبی برای ارزیابی روند موجود در دادهها باشد. به دلیل بهرهبرداری بیرویهای که از منابع آب زیرزمینی صورت میگیرد، با افزایش عمق سطح آب، بر میزان املاح مختلف شوری مانند کلر و سدیم افزوده میگردد که این موضوع بر شدت تخریب منابع سطحی زمین مانند خاک و پوشش گیاهی میافزاید که این وضعیت بیشتر در چاههای محدوده اراضی کشاورزی مشاهده میگردد.
الهام چاوشی، مجید افیونی، محمدعلی حاج عباسی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
مطالعه جذب و واجذب فلورید در توصیف حرکت آن در خاک ضروری است. این پژوهش در خاک مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان (دو عمق صفر تا30 و 30 تا 60 سانتیمتری) انجام شد. برای تعیین میزان جذب فلوراید از غلظتهای صفر، 5/2، 5، 10، 25، 50 و 100 میلیگرم فلورید بر لیتر (با استفاده از نمک فلورید سدیم) استفاده شد. برای اندازهگیری مقدار واجذب فلوراید نیز از محلول کلرید سدیم 03/0 مولار استفاده شد. براساس معیارهای 2R و SEE، مدلهای لانگمویر و فروندلیچ جذب فلورید را در خاک بهخوبی توصیف کردند. ضریب n مدل فروندلیچ برای دو عمق بهترتیب 57/0 و 55/0 و ثابت KF بهترتیب )1 (mg(1-n) Ln g- 026/0و 025/0 بهدست آمد. بیشینه ظرفیت جذب خاک (qmax) برای فلورید براساس مدل لانگمویر1mg g- 4/0 و 35/0 بهترتیب در عمق اول و دوم تعیین شد. مدل فروندلیچ، واجذب فلورید از خاک را نیز بهخوبی توصیف نمود. مقادیر ثابت KF و n همدماهای واجذب برای هر دو عمق خاک بیشتر از مقادیر متناظر همدماهای جذب بودند. همچنینKsorb کوچکتر از Kdesorb بود که نشانه پسماند مثبت بود. میانگین فلورید واجذب شده از خاک بعد از دو مرحله واجذب در غلظتهای مختلف حدود 28 درصد بود. با توجه به نتایج بهدست آمده جذب فلورید توسط خاک مورد مطالعه برگشتپذیر بود.
رضا سجادیفر، جواد احدیان،
جلد 20، شماره 75 - ( 2-1395 )
چکیده
این پژوهش به بررسی آزمایشگاهی تخلیه سیال چگال، تحت جت سطحی در محیط پذیرنده کم عمق میپردازد. پارامترهای مورد بررسی شامل، عمق محیط پذیرنده، دبی و غلظت جت سطحی میباشد. برای بررسی و چگونگی ارتباط بین این پارامترها، آزمایشها دریک مدل فیزیکی در آزمایشگاه هیدرولیک دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گردید. نتایج آزمایشها نشان داد که طول پیشرونده هسته جت، با عدد فرود سیال چگال نسبت مستقیم و با غلظت سیال چگال نسبت عکس دارد. همچنین با افزایش عمق محیط پذیرنده طول پیشرونده هسته جت افزایش مییابد. این افزایش طول بهدلیل کاهش کشش سطحی در سطح آب میباشد. بهطور میانگین با دو برابر شدن عمق محیط پذیرنده، طول پیشرونده 38 درصد و با سه برابر شدن عمق محیط پذیرنده نسبت به حالت اولیه، طول پیشرونده هسته جت، 62 درصد افزایش مییابد، همچنین در رابطه بهدست آمده برای طول پیشرونده هسته جت 2R برابر 941/0 میباشد.
سیدهادی صادقی، علی آلبوعلی، رضا قضاوی،
جلد 20، شماره 76 - ( 5-1395 )
چکیده
امروزه با افزایش جمعیت و نیاز آبی در بخشهای مختلف کشاورزی، صنعت، شرب و بهداشت فشار زیادی به منابع آب زیرزمینی وارد شده است. تغییر کیفیت آبهای زیرزمینی و شور شدن منابع آب در حال حاضر خطر بزرگی در راه توسعه، بهخصوص در اراضی خشک و فراخشک میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی روند تغییرات کیفی آبهای زیرزمینی دشت کاشان طی یک دوره 12 ساله (1392-1381) با بهرهگیری از روشهای زمینآمار و طبقهبندی دیاگرام شولر و ویلکوکس میباشد. بدینمنظور با استفاده از نرمافزار Export Choice هر یک از پارامترهای مؤثر براساس تأثیرشان بر تغییرات کیفیت آب وزندهی شدند. سپس، از میانگین وزنی پارامترها برای پهنهبندی کیفیت آب شرب و کشاورزی استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین روشهای زمینآماری استفاده شد، روش کریجینگ دایرهای عملکرد قابل قبولتری براساس ضریب همبستگی دارد. در بررسی روند تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب بهروش دیاگرام شولر و ویلکوکس نتایج حاکی از روند کاهشی کیفیت آب شرب و کشاورزی در منطقه مورد مطالعه است. بهطوری که سالانه 75/1 کیلومترمربع از آب شرب با کیفیت خوب طی سالهای 1392-1381 کاسته شده و با آب با کیفیت متوسط یا نامناسب جایگزین شده، همچنین این کاهش در بخش کشاورزی چشمگیرتر بوده به گونهای که بین سال های 1388-1381سالانه 06/11 کیلومتر از آبهای با کیفیت مناسب کم شده و در پایان سال 88 میزان این آب در منطقه به صفر رسیده است.
نرگس ظهرابی، علیرضا مساح بوانی، الهه گودرزی، محمد حیدرنژاد،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده
از آنجا که پدیده تغییر اقلیم بهعنوان تهدیدی بزرگ برای قسمتهای مختلف چرخه حیات بهشمار میرود، تفکیک عوامل مؤثر بر تشدید این پدیده، ضروری بهنظر میرسد. این پژوهش روند تغییرات دما و بارش با استفاده از آزمون روند چندگانه در بالادست حوضه آبریز کرخه واقع در بخش غربی کشور ایران را مورد بررسی قرار داده است. بهاینمنظور، نمودارهای دوبعدی آنومالی دما و بارش دادههای ۱۰۰۰ ساله مدل ۳ CGCMبرای منطقه مورد مطالعه ترسیم شد. سپس نسبتدهی تغییرات رخ داده در متغیرهای اقلیمی ناشی از نوسانات درونی اقلیم و یا افزایش گازهای گلخانهای تحت تأثیر عوامل انسانی مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافتههای این پژوهش به احتمال ۹۵ درصد مقادیر آنومالی نوسانات درونی توأم دما - بارندگی در محدوده مورد مطالعه بهترتیب بین ۴/۱± درجه سانتیگراد و ۷۶ ± درصد میباشد. نتایج بهترتیب نشاندهنده افزایش و کاهش در روند تغییرات دما و بارش سالانه مشاهده شده در اکثر ایستگاههای مورد مطالعه بود. همچنین متغیرهای دما و بارش تحت تأثیر تغییر اقلیم قرار گرفته و هر چه از سالهای گذشته به سمت سالهای انتهایی پیش میرویم بهخصوص در بخشهای غربی و میانی حوضه، تأثیر افزایش گازهای گلخانهای در افزایش متغیر دما و کاهش متغیر بارش نمایانتر است.
عباسعلی ولی، فاطمه روستایی،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
فرسایش بادی مهمترین فرایند ژئومورفیک و عامل اصلی تغییر چشمانداز در مناطق خشک و نیمهخشک شناخته شده است. در این پژوهش با استفاده از شاخص طوفان گرد و غبار بهعنوان روشی مناسب برای پایش طولانی مدت فرسایش بادی با استفاده از دادههای اقلیمی در ایران مرکزی پرداخته شد، در همین راستا تحلیل روند فرسایش بادی با استفاده از مقادیر استاندارد شده شاخص طوفان گرد و غبار و مؤلفههای آن شامل طوفان گرد و غبار شدید، طوفان گرد و غبار متوسط و طوفان محلی و با بهرهگیری از آزمون آماری ناپارامتریک من کندال در ایران مرکزی طی سالهای 1965 تا 2014 صورت گرفت. نتایج بهدست آمده حاکی از تشدید فرسایش بادی در سالهای اخیر میباشد، بهطوری که روند شاخص طوفان گرد و غبار در ۳۰ سال اخیر (۱۹۸۵ تا ۲۰۱۴) بیش از سه برابر نسبت به ۲۰ سال ماقبل آن (۱۹۶۵ تا ۱۹۸۵) افزایش داشته است. بخشهای مرکزی و جنوبی ایران مرکزی بیشترین شدت فرسایش بادی را نشان میدهند و با نزدیک شدن به شمال حوزه از شدت فرسایش بادی کاسته میشود. بنابراین با توجه به حساسیت این مناطق علاوه بر درنظر گرفتن در برنامههای پیشگیری، بایستی در برنامههای احیا و کنترل نیز مد نظر قرار گیرند.