4 نتیجه برای زاینده رود
سیدفرهاد موسوی، محمد نکویی مهر، محمد مهدوی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده
با توجه به اهمیت هیدروگراف واحد در پیشبینی سیلاب رودخانهها و به دلیل آن که استخراج هیدروگراف واحد در یک حوضه مستلزم داشتن هیدروگراف سیلاب و هیتوگراف ریزش باران همزمان آن میباشد، متخصصین هیدرولوژی برای مناطقی که فاقد چنین دادههای هیدروکلیماتولوژی هستند استفاده از روشهای هیدروگراف واحد مصنوعی را معقول دانستهاند. از این رو تحقیقاتی در حوضه آبخیز سد زایندهرود (زیر حوضه پلاسجان) انجام گرفت تا قابلیت کارایی هیدروگرافهای واحد مصنوعی (اشنایدر، SCS و مثلثی) در ارزیابیهای هیدرولوژیک آزمون گردد. برای این منظور، هیدروگرافهای واحد طبیعی و مصنوعی فوقالذکر با استفاده از مجموعه دادههای مورفولوژیکی، باران سنجی و هیدرومتری حوضه و توسل به تجزیه و تحلیل هیدرولوژیک تعیین شد و سه روش ساخت هیدروگراف واحد مصنوعی نسبت به هیدروگرافهای واحد طبیعی (مشاهدهای) حوضه مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که روشهای مثلثی و SCS تطابق بهتری نسبت به روش اشنایدر در ساخت شکل هیدروگراف واحد و تبعیت از آهنگ تغییرات هیدروگراف واحد معرف حوضه دارند، لیکن در اکثر موارد میزان حداکثر دبی لحظهای را نسبت به مقدار مشاهده شده بیشتر نشان میدهند. لذا توصیه میشود در این حوضه آبخیز مقدار عدد ثابت در فرمول برآورد حداکثر دبی لحظهای در این روشها از 083/2 به 74/1 کاهش یابد. اگرچه روش اشنایدر در برآورد دبی حداکثر لحظهای نسبت به روشهای SCS و مثلثی از نوسان بیشتری برخوردار میباشد، اما دارای دبی اوج محاسبه شده نزدیکتر به مقادیر مشاهده شده است. به طور کلی پس از اصلاح فرمول برآورد حداکثر دبی لحظهای در روشهای SCS و مثلثی، میتوان گفت که برای ساخت هیدروگراف واحد مصنوعی در این حوضه، روشهای مثلثی، SCS و اشنایدر از اولویت اول تا سوم برخوردارند.
علیرضا مساح بوانی، سعید مرید،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
تحقیق حاضر آثار ناشی از تغییر اقلیم روی دما، بارندگی و رواناب در حوضه آبریز رودخانه زایندهرود اصفهان را تحت دو سناریوی اقلیمی و برای دو دوره سیساله 2039-2010 و 2099-2070 میلادی، تجزیه و تحلیل مینماید. اطلاعات مورد نیاز از مدل گردش عمومی GCM) HadCM3) شامل مقادیر بارندگی و درجه حرارت (متوسط، حداقل و حداکثر) ماهانه در دورههای آتی، تحت دو سناریوی A2 و B2 از سناریوهای تولید گازهای گلخانهای SRES تأمین شده است. در سناریوی A2 به دلیل تأکید بر رشد صنایع و توجه کمتر به محیط زیست افزایش بیشتری در گازهای گلخانهای نسبت به سناریوی B2 که توجه بیشتری به محیط زیست دارد، فرض شده است. نتایج در مجموع نشان از کاهش بارندگی و افزایش درجه حرارت در هر دو دوره و به خصوص در دوره دوم را داشته، به طوریکه در طی این دورهها میزان کاهش بارندگی 10 و 16 درصد و افزایش درجه حرارت به میزان 6/4 و 2/3 درجه سانتیگراد بهترتیب در سناریوهای A2 وB2 پیشبینی میشود. جهت بررسی تأثیر این تغییرات بر جریان ورودی به سد چادگان با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network, ANN) و با بررسی ورودیها و معماریهای مختلف، شبیهسازی بارش - رواناب در حوضه انجام شده که خروجیهای مدل، کاهش جریان تا 8/5 درصد و افزایش ضریب تغییرات جریان تا 3 برابر را برای دورههای آتی نشان میدهد. مقایسه سناریوهای A2 و B2 نشان از وضعیت بحرانیتر سناریوی A2 در این حوضه دارد.
مهدی غلام زاده، سعید مرید، مجید دلاور،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
برای مدیریت خشکسالی در مناطق خشک که اتکای بیشتری به سدها و ذخیرهسازی آبهای سطحی دارند، استفاده از سیستمهای هشدار سریع خشکسالی(DEWS) راهبردی مفید میباشد. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا چنین سیستمی طراحی شود که از سه بخش اصلی شامل: 1) پایش خشکسالی 2) پیشبینی ورودیهای رودخانه و مصرف آب و 3) محاسبه یک شاخص هشدار برای مدیریت خشکسالی تشکیل میشود. این سیستم برای سد زاینده رود ارائه شده است. بدین منظور، ابتدا جریان ورودی به سد و مصارف با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی در یک دوره 6 ماهه با در نظر گرفتن عدم قطیعت مربوط، در سطوح احتمالاتی مختلف پیشبینی گردید.
همچنین بر اساس اطلاعات تاریخی ذخیره آب مخزن و روش نگاشت خود سامان یافته (SOFM)، شدت خشکسالی در 5 دسته (بدون خشکسالی ، خشکسالی ضعیف، خشکسالی با شدت کم، خشکسالی شدید و خشکسالی خیلی شدید) تعیین شد. سپس یک شاخص هشدار خشکسالی (DAI) با توجه به شرایط جاری مخزن سد، ورودیها و مصرف آتی آب محاسبه گردید. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از شاخص محاسبه شده، سطوح مختلف هشدار از وضعیت نرمال تا شرایط کم آبی شدید مشخص شد. نتایج نشان داد که استفاده از سیستم هشدار سریع طراحی شده میتواند نقش مؤثری در مدیریت مخزن سد زاینده رود، تعیین سیاستهای جیره-بندی و همچنین کاهش خسارات خشکسالی داشته باشد.
سودابه خلیلیان، مهدی سرائی تبریزی، حسین بابازاده، علی صارمی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
در پژوهش حاضر، توسعۀ مدل هیدرولوژیکی SWAT در بالادست سد زایندهرود برای ارزیابی جریان ورودی به این سد شده است. بر این اساس پس از وارد کردن اطلاعات هواشناسی و هیدرومتری منطقه، شبیهسازی رواناب انجام گرفت. ایستگاههای هیدرومتری قلعهشاهرخ با توجه به حجم بالای ورودی به سد زایندهرود بهعنوان ایستگاه مبنا برای واسنجی و اعتبارسنجی در طول دوره آماری 1990 تا 2015 انتخاب شد. پس از شبیهسازی هیدرولوژیکی و صحت نتایج، پیشبینی وضعیت اقلیمی با استفاده از مدل پنجم تغییر اقلیم برای سناریوهای RCP انجام گرفت. طبق پیشبینی انجام گرفته با استفاده از مدلهای تغییر اقلیم، در همه مدلها میزان دما افزایش داشته و بیشترین میزان افزایش تحت سناریوی اقلیمی RCP 8.5 اتفاق خواهد افتاد. پس از ارزیابی تغییر اقلیم در سناریوهای مختلف انتشار، شبیهسازی میزان رواناب حوضه در مدل SWAT انجام گرفت. نتایج شبیهسازی میزان رواناب در حوضه آبریز نشان داد که اگر چه میزان بارش در منطقه افزایش داشته اما افزایش میزان دما اثر بیشتری داشته و باعث کاهش میزان رواناب در حوزه شده است. بر این اساس با استفاده از نتایج تغییر اقلیم شبیهسازی هیدرولوژیکی با استفاده از مدل SWAT انجام گرفت. نتایج تغییر اقلیم نشان داد که اثر سناریوهای انتشار در منطقه متفاوت بوده و باعث افزایش دما و بارش میشوند. بیشترین میزان افزایش در سناریوی RCP8.5 مشاهده شد که با ذات این سناریوی انتشار که بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای و دیاکسیدکربن است نیز مطابقت داشت. سپس ارزیابی مدل هیدرولوژیکی انجام و نتایج نشان داد که اگرچه میزان بارش در منطقه افزایش داشته است اما افزایش دما در این حوضه اثر و کارایی بیشتری در کاهش میزان رواناب داشته است.