7 نتیجه برای زمین آمار
شمس اله ایوبی، فرهاد خرمالی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
اهمیت و وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک فعلی از علل و منابع تغییرات کامل نیست. بررسی تغییرپذیری خاک در سطح مزرعه توسط آمار کلاسیک و زمین آمار قابل بررسی میباشد. این تحقیق بهمنظور تعیین عوامل کنترل کننده تغییرات مکانی عناصر غذایی پرمصرف و کممصرف بهوسیله تلفیق آنالیز مؤلفههای اصلی بهعنوان یک روش کلاسیک و روش زمین آمار در مزارع روستای آپایپولی ایالت آندراپرادش هند صورت گرفته است. در مطالعات صحرایی در 110 نقطه از عمق 30-0 سانتیمتری نمونهبرداری شده و نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم،کلسیم، سدیم، منیزیوم، سولفات، بور، منگنز، روی و آهن قابل استفاده اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیلهای آمار کلاسیک و زمین آمار روی دادهها صورت گرفت. نتایج آنالیز مؤلفههای اصلی نشان داد که چهار مؤلفه اول دارای ارزش ویژه بیش از یک بودهاند و جمعاً 64/71 درصد کل تغییرات را توجیه کردهاند. نتایج آنالیزهای زمین آماری روی سه مؤلفه اول نشان داد که هر سه مؤلفه بر اساس تغییرنمای سطحی ، همسانگرد بودهاند. مدلهای برازش داده شده به هر سه مؤلفه از نوع کروی میباشند. مقدار دامنه تأثیر برای مؤلفههای اول و سوم نزدیک به هم بوده و به ترتیب معادل 288 و 393 متر میباشد. بهنظر میرسدکه مهمترین عناصر غذایی در این مؤلفهها دارای دامنه تأثیر 400-300 متر هستند. در مقابل مؤلفه دوم که دارای دامنه تأثیر حدود 877 متر میباشد، احتمالاً عناصر غذایی مهم در آن مانند آهن، منگنز و روی دارای دامنه تأثیر مشابهی در حدود 900-700 متر در مقیاس مطالعه هستند. مقایسه الگوی مکانی مؤلفهها نشان میدهد که الگوی پراکنش مؤلفه اول و سوم که در آن مهمترین عناصر غذایی نیتروژن کل، منیزیوم ،پتاسیم، مس، کلسیم و فسفر قابل استفاده هستند با الگوی کشت و ابعاد مزارع مطابقت دارد. این امر نشان دهنده آن است که تغییرپذیری عناصر مزبور عمدتاً تحت مدیریت زارعین قرار گرفته است. جهت رعایت بهینه مصرف عناصر غذایی بایستی میزان کوددهی توسط زارعین مورد بازنگری قرار گیرد. الگوی مؤلفه دوم با شکل قطعهبندی مزارع همخوانی ندارد ولی با الگوی مکانی اسیدیته خاک در منطقه تطابق بسیار زیادی نشان میدهد. با توجه به اینکه مؤلفه دوم ترکیب خطی از عناصر مهم روی، آهن و منگنز میباشد لذا میتوان نتیجه گرفت که توزیع مکانی عناصر مزبور عمدتاً توسط اسیدیته خاک کنترل شده است و مدیریت موضعی زارعین کمرنگتر بوده است. در عین حال توزیع این عناصر نیز باید در نقاط بحرانی و کمتر از حد قابل قبول، مورد توجه قرار گیرد.
لقمان خدا کرمی، علیرضا سفیانیان، نوراله میرغفاری، مجید افیونی، امین گلشاهی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
در میان آلایندههای محیطی، فلزات سنگین به دلیل غیرقابل تجزیه بودن و اثرات فیزیولوژیکی که بر موجودات زنده در غلظتهای کم دارند، از اهمیت خاصی برخوردارند. این عناصر به دلیل تحرک کم به مرور در خاک انباشته میشوند. انباشت این عناصر در خاک در نهایت باعث ورود آنها به چرخه غذایی و تهدید سلامت انسان و سایر موجودات میشود. لذا بررسی توزیع غلظت عناصر سنگین جهت پایش آلودگی خاک و حفظ کیفیت محیط زیست ضروری است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربری اراضی کشاورزی و زمینشناسی بر میزان غلظت فلزات سنگین و نقشه پهنهبندی آلودگی خاک با استفاده از دادههای جمعآوری شده، سیستم اطلاعات جغرافیایی و زمین آمار انجام گرفت. با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک تصادفی طبقهبندی شده، تعداد 135 نمونه خاک سطحی (20- 0 سانتیمتری) از منطقهای به وسعت7262 کیلومتر مربع جمعآوری و غلظت کل عناصر نیکل،کروم وکبالت و خصوصیات خاک شامل pH، ماده آلی و بافت آنها اندازهگیری شد. میانگین غلظت عناصر 7/22 ± 9/88Cr:، 5/3±6/17Co:، 7/17 ± 1/63Ni: میلیگرم بر کیلوگرم بهدست آمد و میانگین اسیدیته 8/7 میباشد که نشاندهنده قلیایی بودن خاک منطقه مورد مطالعه است. برای پهنهبندی غلظت فلزات سنگین از روشهای زمین آمار استفاده شد و با کمک آنالیز همبستگی مکانی، مناسبترین روش پهنهبندی با استفاده از توابع قدرمطلق میانگین خطا و میانگین اریبی خطا انتخاب گردید. نقشه پهنهبندی غلظت فلزات سنگین کروم، کبالت و نیکل با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل نمایی تهیه شد. تجزیه و تحلیل نقشه پهنهبندی فلزات سنگین با کمک نقشههای زمینشناسی و کاربری اراضی نشان داد که پراکنش عناصر کروم، کبالت و نیکل با طبقات زمینشناسی مطابقت دارد. اما با الگوی کشاورزی مطابقت نداشت. از سوی دیگر با بررسی غلظت نمونههای واقع در مناطق بکر و دور از دسترس انسان به تفکیک طبقات سنگ بستر، مشخص شد در سنگ بسترهای شیل، ماسه سنگ، سنگ دگرگونی و سنگ آهک بهطور طبیعی غلظت این عناصر بالا میباشد. یافتههای این تحقیق اطلاعات مناسبی را در مورد توزیع غلظت فلزات سنگین کروم، کبالت و نیکل در منطقه مورد مطالعه ارائه میکند که میتواند به فرآیندهای پایش و ارزیابی آلودگی فلزات سنگین در اراضی کشاورزی منطقه مورد بررسی کمک کند.
رضا جعفری، لیلا بخشنده مهر،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
کاهش مداوم کیفیت آب زیرزمینی برای فعالیتهای مختلف کشاورزی در مناطق پهناور خشک و نیمهخشک به یک نگرانی اساسی مبدل شده است. بنابراین پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی در یک مقیاس کلان در مدیریت اراضی امری ضروری میباشد. هدف مطالعه حاضر پهنهبندی توزیع مکانی دو شاخص مهم کیفیت آب زیرزمینی شامل EC و SAR با استفاده از تکنیکهای زمین آمار در استان اصفهان میباشد. تکنیکهای زمین آمار مختلف مانند کریجینگ، IDW و RBF بر دادههای 540 حلقه چاه اعمال و نقشه پیوسته EC و SAR در محیط نرم افزار ArcGIS 9.3 تهیه گردید. مطابق نتایج، از میان روشهای مختلف، روش کریجینگ با مدل واریوگرامی دایرهای بهترین عملکرد و کمترین خطا را نشان داد. بنابراین، نقشههای تولید شده این روش براساس روش تقسیمبندی کیفیت آب ویل کاکس مورد طبقه بندی قرار گرفت. نتایج نشان داد که EC بین 2/392 میکروموس بر سانتیمتر در غرب استان تا 6/17917 در مناطق شمال و شرق منطقه مطالعاتی متغیر است. حداکثر و حداقل شاخص SAR نیز برای شهرستانهای خور و بیابانک و سمیرم بهترتیب بین 9/38 تا 13/0 تخمین زده شد. مطابق روش ویل کاکس، 13/12 % از آبهای زیرزمینی استان بهعنوان کلاس خوب، 16% متوسط، 5/17% نامناسب و 35/54% بهعنوان کلاس غیرقابل استفاده طبقهبندی گردید. بهطور کلی، کیفیت آب زیرزمینی استان اصفهان از لحاظ کشاورزی، از جنوب به شمال و همچنین از غرب به شرق مخصوصاً در پلایا (اراضی فاقد کشاورزی) که کلاس کیفیت آب غیرقابل استفاده غالب است کاهش مییابد.
میترا امینی، اکبر فرقانی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
هرگونه تغییر در ویژگیهای هوا، خاک، آب و مواد غذایی که اثر نامطلوبی بر سلامت محیطزیست، فعالیتهای بشر و سایر جانداران داشته باشد، آلودگی نامیده میشود. جذب فلزات سنگین از خاک توسط گیاهان بستگی به نوع و غلظت فلزات موجود در خاک، دستیابی زیستی عناصر و نوع گونه گیاهی دارد. زمینآمار از جمله روشهای سریع و کمهزینه برای تعیین میزان آلودگی و تهیه نقشههای مربوطه است. این تحقیق با هدف تعیین وضعیت آلودگی خاکها و برگ درختان چنار، تخمین و پهنهبندی فلزات سرب و کادمیوم در سطح شهر رشت بهکمک روش زمین آمار انجام شد. برای نیل به این هدف 126 نمونه مرکب از خاک سطحی (صفر تا 30 سانتیمتری) و 76 نمونه برگ از درختان چنار از خیابانهای شهر جمع آوری شدو پس از آماده سازی نمونهها، غلظت کل عناصر سرب و کادمیوم در خاکها و برگها توسط دستگاه جذب اتمی تعیین و درصد ذرات رس، سیلت و شن، درصد ماده آلی و pH خاکها اندازهگیری شد. میانگین غلظتهای بهدست آمده برای عناصر مورد مطالعه برحسب میلیگرم بر کیلوگرم برای سرب خاک، کادمیوم خاک و سرب گیاه بهترتیب 62/86، 6/0 و 99/8 میباشد. نتایج نشان داد که 3/33 درصد از دادههای سرب خاک بالاتر از حد سمیت و در مورد سرب گیاه نیز اکثر دادهها بهجز دو مورد از حد سمیت تجاوز کرده بودند و همچنین مقادیر کادمیوم خاک پایین تر از حد سمیت میباشند.تغییر نمای تجربی با استفاده از مدل کروی مدلسازی شدند. برای سرب، کادمیوم خاک، سربگیاه و pH مدل کروی بهروش سعی و خطا در نرمافزار 5.1GS+برازش داده شد. سپس با توجه به ساختار مکانی آن، از تخمینگر کریجینگ و IDW جهت درونیابی استفادهشد و نقشه تخمین توسط نرمافزارهای Arc GIS 9.2 ترسیمشد.
روحالله میرزایی ، کامران رحیمی ، هادی قربانی ، ناصر حافظی مقدس،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
تعیین توزیع مکانی آلایندههای مختلف در خاک، شالوده ارزیابی آلودگی و کنترل خطر است. روشهای درونیابی گوناگونی بهطور گسترده بهمنظور برآورد غلظت فلزات سنگین در مناطق نمونهبرداری نشده استفاده شدهاند. در این مطالعه، کارایی روشهای درونیابی (وزندهی معکوس فاصله، چندجملهای محلی، کریجینگ معمولی و توابع پایه شعاعی) برای برآورد آلودگی خاک سطحی به مس و نیکل در استان گلستان ارزیابی شدند. به این منظور، 216 نمونه خاک سطحی از استان گلستان جمعآوری شد و غلظت نیکل و مس در نمونهها تعیین گردید. سپس با استفاده از روشهای درونیابی گوناگون، میزان آلودگی خاک مشخص شد. ارزیابی متقابل بهمنظور مقایسه روشها با یکدیگر و برآورد میزان صحت آنها استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام روشهای درونیابی صحت قابل قبولی در پیشبینی غلظت میانگین عناصر مذکور داشتند. روشهای RBF-IMQ و IDW1 کمترین RMSE را برای هر دو عنصر داشتند؛ درحالی که روش RBF-TPS بیشترین RMSE را داشت و مساحت بیشتری از مناطق آلوده را برای هر دو عنصر برآورد کرد. با افزایش توان وزندهی در روشهای IDW مناطق آلوده وسیعتری برآورد شد. روشهای درونیابی در قیاس با روش نسبت نمونهها، مناطق آلوده به مس و نیکل را بهترتیب 38/8 و 93/ 6 درصد کمتر برآورد کردند.
عبدالله طاهری تیزرو، حامد نوذری، هادی علیخانی،
جلد 20، شماره 76 - ( 5-1395 )
چکیده
برای آگاهی از وضع نوسانات سطح آب زیرزمینی در مناطق خشک و نیمهخشک، لازم است پیشبینی دقیقی از نوسانات انجام شود. سریهای زمانی بهعنوان مدل خطی جهت تولید دادههای سطح آب مصنوعی و پیشبینی آینده سطح ایستابی آبخوان کاربرد دارد. به کمک نرمافزار 17 MINITAB و با استفاده از دادههای ماهانه بهمدت20 سال (1390-1370) عمق سطح آب زیرزمینی 25 حلقه چاه مشاهدهای، مدلهای سری زمانی هریک از چاهها انتخاب گردید و پیشبینی زمانی 5 ساله صورت گرفت. دادههای پیشبینی شده عمق سطح آب زیرزمینی به دادههای تراز سطح آب زیرزمینی تبدیل شدند و با استفاده از نرمافزارهای ARCGIS10 و GS+5.1.1، تحلیل و سپس روش کریجینگ معمولی با واریوگرام کروی جهت درونیابی تراز سطح آب زیرزمینی انتخاب گردید. پیشبینی مکانی 5 ساله انجام گرفت و نقشههای پیشبینی مکانی و پیشبینی افت تراز سطح آب زیرزمینی ترسیم شدند. نتایج به دست آمده از پیشبینی تراز سطح آب زیرزمینی دشت برای 5 سال آینده، نشان داد که مساحت تحت پوشش دو بازه تراز سطح آب زیرزمینی 1140-1100 متر و 1180-1140متر، روند افزایشی و مساحت تحت پوشش سه بازه 1220-1180 متر، 1260-1220 متر و 1300-1260 متر، روند کاهشی خواهد داشت. هچنین با توجه به نقشه پیشبینی افت 5 ساله تراز سطح آب زیرزمینی دشت، بیشترین رقوم افت تراز سطح آب زیرزمینی به میزان 16 متر برای نواحی قاسمآباد بزرگ واقع در شمال شرق و مرکز دشت و کمترین رقوم افت تراز سطح آب زیرزمینی بهمیزان تقریباً 5/0 متر برای اراضی محمدآباد افخمالدوله واقع در قسمت پایاب دشت پیشبینی گردید.
مژگان ایوبی، رضا سکوتی، محمدجعفر ملکوتی،
جلد 20، شماره 76 - ( 5-1395 )
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تغییرات مکانی عناصر غذایی پرمصرف خاک شامل فسفر و پتاسیم و ماده آلی با استفاده از روشهای مختلف زمین آماری در برآورد مقادیر این عناصر در تهیه نقشههای پراکنش مکانی آنها برای توزیع مناسب کود در دشت ارومیه میباشد. وجود تغییرات مکانی در عناصر غذایی خاک امری طبیعی است، که شناخت این تغییرات دراراضی کشاورزی جهت برنامهریزی دقیق و مدیریت اجتنابناپذیر میباشد و آگاهی از این امر برای افزایش سودآوری و مدیریت در کشاورزی پایدار ضروری است. لذا برای برآورد تغییرات این عناصر در نقاط نمونهبرداری نشده، از روشهای کریجینگ، فازی کریجینگ، کوکریجینگ و میانگین متحرک وزندار در محیط GS+ استفاده شد. در این تحقیق برای فازیسازی دادهها از نرمافزار MATLAB و برای تهیه نقشههای نهایی از نرمافزار GIS استفاده شد. برای مقایسه این روشها معیارهای MAE ،MBE وRMSE بهکار گرفته شد که نتایج بهدست آمده نشان داد روش تلفیقی منطق فازی با مقادیر میانگین خطای کمتر برای عناصر فسفر، پتاسیم و ماده آلی که بهترتیب برابر با 17/0، 18/0 و 18/0 بهدست آمد، بهعنوان روش برتر میباشد که براساس این روش نقشههای پهنهبندی برای فسفر، پتاسیم و کربنآلی در محیط GIS تهیه گردید.