جستجو در مقالات منتشر شده


49 نتیجه برای سد

محمدرضا یزدانی، سیدفرهاد موسوی،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده

آب مورد نیاز اراضی شالیکاری استان گیلان توسط یک شبکه وسیع آبیاری شامل سد مخزنی سپیدرود، سد انحرافی تاریک، شبکه فومنات، سد انحرافی سنگر و کانال‌های سمت چپ و راست سد سنگر تأمین می‌شود. به دلیل جمع شدن رسوبات در مخزن سد سپیدرود، حجم آن به شدت کاهش یافته است. برای حل این مسئله، عملیات رسوب‌زدایی در نیمه دوم هر سال،‌ در مخزن آن انجام می‌شود. رسوبات حاصل از فرسایش در حوزه سد سپیدرود که با سیلابهای بهاره وارد مخزن سد شده و بخشی از آنها خارج می‌شوند و همچنین رسوبات ته‌نشین شده در رودخانه در اثر عملیات رسوب‌زدایی، شبکه آبیاری را مورد تهدید قرار می‌دهد. در این تحقیق با هدف بررسی چگونگی تأثیر رسوب در شبکه آبیاری سپیدرود، اطلاعات ایستگاه رسوب سنجی سد سپیدرود تجزیه و تحلیل شده و از سدهای انحرافی تاریک و سنگر، ابتدا و انتهای حوضچه‌های رسوبگیر سد سنگر، مسیر کانال‌های BP4 و SP3 تا کانال‌های مزرعه و زهکشهای آنها نمونه‌برداری رسوب توسط نمونه‌بردار دستی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در دبی‌های کم رودخانه سپیدرود، رسوب در رودخانه و مخزن سد تاریک تجمع می‌یابد اما در دبی‌های زیاد فرسایش‌پذیر می‌باشد. متوسط بازده حوضچه‌های رسوبگیر سمت چپ و راست سد سنگر 3/15 و 2/11 درصد به دست آمد. زیر شبکه فومنات نیاز به تأسیسات رسوبگیری دارد. تأسیسات موجود در شبکه در معرض تهدید رسوب قرار داشته و کانال‌های درجه 1 و 2 وضع بهتری (از لحاظ رسوب) نسبت به کانال‌های درجه 3 و 4 دارند.


سیدفرهاد موسوی، محمد نکویی مهر، محمد مهدوی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده

با توجه به اهمیت هیدروگراف واحد در پیش‌بینی سیلاب رودخانه‌ها و به دلیل آن که استخراج هیدروگراف واحد در یک حوضه مستلزم داشتن هیدروگراف سیلاب و هیتوگراف ریزش باران همزمان آن می‌باشد، متخصصین هیدرولوژی برای مناطقی که فاقد چنین داده‌های هیدروکلیماتولوژی هستند استفاده از روشهای هیدروگراف واحد مصنوعی را معقول دانسته‌اند. از این رو تحقیقاتی در حوضه آبخیز سد زاینده‌رود (زیر حوضه پلاسجان) انجام گرفت تا قابلیت کارایی هیدروگراف‌های واحد مصنوعی (اشنایدر، SCS و مثلثی) در ارزیابیهای هیدرولوژیک آزمون گردد. برای این منظور، هیدروگراف‌های واحد طبیعی و مصنوعی فوق‌الذکر با استفاده از مجموعه داده‌های مورفولوژیکی، باران سنجی و هیدرومتری حوضه و توسل به تجزیه و تحلیل هیدرولوژیک تعیین شد و سه روش ساخت هیدروگراف واحد مصنوعی نسبت به هیدروگراف‌های واحد طبیعی (مشاهده‌ای) حوضه مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که روشهای مثلثی و SCS تطابق بهتری نسبت به روش اشنایدر در ساخت شکل هیدروگراف واحد و تبعیت از آهنگ تغییرات هیدروگراف واحد معرف حوضه دارند،‌ لیکن در اکثر موارد میزان حداکثر دبی لحظه‌ای را نسبت به مقدار مشاهده شده بیشتر نشان می‌دهند. لذا توصیه می‌شود در این حوضه آبخیز مقدار عدد ثابت در فرمول برآورد حداکثر دبی لحظه‌ای در این روشها از 083/2 به 74/1 کاهش یابد. اگرچه روش اشنایدر در برآورد دبی حداکثر لحظه‌ای نسبت به روشهای SCS و مثلثی از نوسان بیشتری برخوردار می‌باشد، اما دارای دبی اوج محاسبه شده نزدیک‌تر به مقادیر مشاهده شده است. به طور کلی پس از اصلاح فرمول برآورد حداکثر دبی لحظه‌ای در روشهای SCS و مثلثی، می‌توان گفت که برای ساخت هیدروگراف واحد مصنوعی در این حوضه، روشهای مثلثی، SCS و اشنایدر از اولویت اول تا سوم برخوردارند.
سیدشهرام میراجاق، احمد ارزانی،
جلد 3، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

تحمل به شوری 28 رقم بومی و خارجی گندم دوروم در محیط کشت موراشیک و اسکوگ حاوی نمک طعام مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین ترتیب که کالوس‌های حاصل از اسکوتلوم جنینهای نارس در ارقام مورد مطالعه تحت تأثیر 8 سطح تیمار شوری صفر، 3/0، 6/0، 9/0، 2/1، 5/1، 8/1 و 1/2 درصد (وزن به حجم) کلرور سدیم قرار داده شدند. گیاهان دهنده جنین نارس در یک سیستم هیدروپونیک با جریان چرخشی و در گلدانهایی در گلخانه و نیز در مزرعه کشت شدند. یادداشت برداری از کالوس‌ها در زمانهای صفر، 8 و 16 روز پس از کشت در محیط شور انجام شد. ارزیابی تحمل به شوری ارقام از طریق سنجش معیارهای سرعت رشد نسبی و درصد کلروز کالوس در محیطهای کشت حاوی سطوح مختلف کلرور سدیم، به صورت آزمایش فاکتوریل 28 × 8 در قالب طرح کاملاً تصادفی، با نمونه‌برداری در 3 تکرار و با 3 نمونه صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که از میان پارامترهای مورد استفاده در ارزیابی تحمل به شوری کالوس، معیار رشد نسبی از اهمیت و اعتبار بیشتری برخوردار است، لیکن سرعت رشد کالوس، به لحاظ این که یک صفت کاملاً کمی نمی‌باشد و تا حد زیادی مبتنی بر مشاهدات و احتمالاً همراه با خطای مشاهده‌ای است، اهمیت کمتری دارد. حاصل این بررسی معرفی رقم “پی. آی 40100” و رقم “دیپر – 6” به عنوان ژنوتیپ‌های برتر متحمل شوری در شرایط ویترو می‌باشد. این ارقام به لحاظ این که رشد نسبی کالوس بالا و درصد کلروز کالوس پایینی را در مقام مقایسه با سایرین داشته‌اند، در شرایط این آزمایش احتمالاً از ظرفیت ژنتیکی برتری برخوردار می‌باشند.
علیرضا صادقی ماهونک، فخری شهیدی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

اثر ضد قارچی دی استات سدیم در جلوگیری از رشد برخی از کپک‌های عامل فساد نان، ابتدا در محیط کشت، و سپس در نان مسطح بررسی شد. دریک آزمایش مقدماتی اثر غلظت‌های مختلف دی استات سدیم در سطح صفر، 1000، 2000، 3000، 4000 و 5000 قسمت در میلیون، در جلوگیری از رشد کپک‌های .Aspergillus niger، Aspergillus sp.، Rhizopus sp و .Penicillium sp در محیط کشت مطالعه گردید. معلوم شد هرچه غلظت دی استات سدیم افزایش یابد رشد کپک‌ها کندتر می‌شود، به طوری که در غلظت 5000 قسمت در میلیون، پس از گذشت پنج روز رشد کپک‌ها بسیار محدود می‌گردد. با توجه به نتایج حاصل از این بخش، اثر ضد کپکی غلظت‌های مختلف دی استات سدیم در نان مسطح نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بخش از پژوهش .Aspergillus sp به عنوان کپک شاخص انتخاب شد.

 نتایج نشان داد که چنانچه میزان 3000 قسمت در میلیون دی استات سدیم به نان افزوده شود، نه تنها رشد کپک را به تاخیر می‌اندازد، از بیات شدن نان نیز تا حد زیادی می‌کاهد. این غلظت دی استات سدیم هیچ گونه اثر منفی بر بافت نان نداشت، و زمان ماندگاری نان را به چهار روز رساند. غلظت‌های بیشتر، رشد کپک را کندتر می‌کند اما بر بافت و طعم نان تاثیر منفی دارد. لذا غلظت 3000 قسمت در میلیون دی استات سدیم برای افزایش زمان ماندگاری نان مسطح پیشنهاد می‌گردد.


محمدجواد آروین، نسرین کاظمی ‌پور،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

آثار شوری و خشکی بر رشد و ترکیب شیمیایی و بیوشیمیایی چهار رقم پیاز خوراکی دسکس، تگزارس ارلی گرانو (تگزاس)، دهیدراتور و پی‌اکس 492 در یک آزمایش گلخانه‌ای در گلدان بررسی گردید. تیمارهای تنش شوری عبارت بود از شاهد، 45 میلی‌مول کلرور سدیم و 45 میلی‌مول کلرور سدیم + 5 میلی‌مول کلرور کلسیم و تیمارهای خشکی عبارت بود از شاهد (نگهداری رطوبت گلدان‌ها در حد ظرفیت مزرعه) و خودداری از آبیاری تا زمانی که 50 درصد آب قابل استفاده مصرف شد، و سپس آبیاری تا حد ظرفیت مزرعه. گیاهان پس از چهار هفته از اعمال تیمارها برداشت شدند و وزن خشک اندام هوایی و ریشه، و سدیم، پتاسیم، کلسیم، پروتئین کل، قند و پرولین در اندام هوایی و ریشه اندازه‌گیری گردید.

نتایج نشان داد که تیمارهای کلرور سدیم و خشکی به طور معنی‌داری باعث کاهش وزن خشک اندام هوایی و ریشه شدند. از میان ارقام، رقم تگزاس بیشترین و رقم دسکس کمترین مقدار وزن خشک اندام هوایی را تولید کرد. کلرور سدیم به گونه معنی‌داری باعث افزایش سدیم و کاهش پتاسیم در اندام‌های هوایی و ریشه، و کاهش کلسیم در ریشه گردید. تیمار کلرور سدیم توأم با کلرور کلسیم آثار سوء ناشی از کلرور سدیم را خنثی نمود؛ بدین صورت که به طور معنی‌داری باعث افزایش وزن خشک اندام هوایی در دو رقم، و افزایش وزن خشک و پتاسیم ریشه و کاهش سدیم و قند در اندام‌های هوایی و ریشه همه ارقام گردید. کلیه تنش‌ها مقدار پروتئین کل اندام هوایی را در رقم تگزاس به گونه‌ای معنی‌دار افزایش دادند، در ارقام دیگر یا بی‌تأثیر بودند و یا باعث کاهش معنی‌دار آن گردیدند. مقدار پروتئین ریشه در کلیه ارقام، در اثر تیمارهای کلرور سدیم و کلرور سدیم توأم با کلرور کلسیم افزایش معنی‌دار پیدا کرد، ولی تنش خشکی تأثیری بر مقدار آن نداشت. افزایش و یا کاهش مقادیر قند و پرولین در اندام هوایی و ریشه تحت تأثیر تنش‌ها، از الگوی خاصی پیروی نکرد. از میان ترکیبات بیوشیمیایی اندازه‌گیری شده، مقدار پروتئین موجود در اندام هوایی گیاهان، تحت تنش‌های شوری و خشکی، هم‌بستگی مثبت بسیار زیادی با وزن خشک اندام هوایی نشان داد، که احتمالاً می‌توان از آن برای ارزیابی ارقام پیاز به این تنش‌ها استفاده نمود.


حسین حکم‌آبادی، کاظم ارزانی، یحیی دهقانی شورکی، بهمن پناهی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

به‌منظور بررسی آثار شوری و زیادی بْر در آب آبیاری بر سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، نسبت وزن برگ و ویژگی‌های فیزیولوژیکی پایه‌های درختان پسته، سه پایه بادامی زرند، سرخس و قزوینی که از پایه‌های عمده بهره‌گیری شده در باغ‌های پسته‌اند، انتخاب و در گلدان‌های 8 لیتری در خاک کاشته شدند. تیمارهای شوری در غلظت‌های 0، 75، 150 و 225 میلی‌مول سدیم کلراید و بْر به‌صورت اسید بوریک و در غلظت‌های 0، 20 و 40 میلی‌گرم در لیتر تهیه و به‌جای آبیاری روی نهال‌های یک‌ساله اعمال شد. قبل از شروع تیمارها و بعد از 30 و 60 روز از شروع تیمارها، از هر واحد آزمایش نهال‌ها برداشت شدند و صفات مختلف از جمله شمار کل برگ، سطح برگ، ارتفاع ساقه و ریشه، وزن تر و وزن خشک ساقه، ریشه و برگ، میزان تجمع پرولین در برگ، میزان کلروفیل کل و میزان نسبی آب برگ روی گیاهان برداشت شده اندازه‌گیری شد، هم‌چنین در طول آزمایش هر 14 روز یک‌بار پتانسیل آب برگ و میزان کلروفیل فلورسانس و ارتفاع بوته، شمار برگ و قطر ساقه مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان سرعت رشد نسبی با افزایش سطح شوری و زمان شروع تیمار کاهش یافت. هم‌چنین تیمار شوری مخصوصاً در غلظت‌های بالا میزان سرعت فتوسنتز خالص را نیز کاهش داد‌، ولی در ارتباط با نسبت وزن برگی اختلافات معنی‌دار نبود. در تمام پایه‌ها سرعت فتوسنتز خالص با سرعت رشد نسبی هم‌بستگی بالایی داشت ولی این هم‌بستگی با نسبت وزن برگی کمتر بود که نشان‌دهنده این است که سرعت فتوسنتز خالص عامل اولیه و مهم در تیمار شوری بوده و نسبت وزن برگی به‌عنوان عامل ثانویه، از اهمیت کمتری برخودار است. هم‌چنین مشخص شد که شوری اثری روی پتانسیل آب برگ، میزان کلروفیل و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، ولی با افـزایش میزان غلـظت سـدیم کلراید و زمان تـیمار، میـزان انباشت‌پرولین در برگ‌ها افزایش یافت. از پایه‌های مورد بررسی، پایه قزوینی نسبت به پایه‌های دیگر، پرولین بیشتری در برگ‌ها انباشت کرد، به‌همین دلیل نسبت به پایه بادامی زرند و سرخس نسبت به شوری مقاومت بیشتری نشان داد. در ارتباط با بْر مشخص شد که تا غلظت 40 میلی‌گرم در لیتر هیچ تأثیری در سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، میزان تجمع پرولین و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، چرا که اختلاف معنی‌داری بین صفات اندازه‌گیری شده در نهال‌های تیمار شده و شاهد دیده نشد.
مختار حیدری، عنایت‌ا... تفضلی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده

یکی از عوامل مهم در تعیین مقاومت به کلرید سدیم، کارایی غشاهای سلولی در شرایط تنش می‌باشد. پراکسیداسیون چربی‌ها ناشی از فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز و یا رادیکال‌های آزاد اکسیژن، از عوامل مهم تخریب غشاهای سلولی در شرایط تنش کلرید سدیم است. در پژوهش حاضر آثار تیمارهای صفر، 75 و 150 میلی مول کلرید سدیم طی یک دوره چهارده روزه بر فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز، میزان پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدهید ( پراکسیداسیون چربی) در برگ دانهال‌های بنه (Pistacia mutica F.& M)، پسته قزوینی و پسته وحشی سرخس (P. vera L) بررسی گردید. نتایج نشان داد کلرید سدیم موجب افزایش فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز در برگ دانهال‌های هر سه پایه پسته گردید و این فعالیت در روز هفتم پس از کاربرد تیمارهای کلرید سدیم به حداکثر رسید و در روز چهاردهم کاهش یافت. در دانهال‌های بنه بیشترین میزان فعالیت آنزیم دیده شد و در روز چهاردهم کاهش کمتری نسبت به دانهال‌های سرخس و قزوینی نشان داد. میزان پراکسید هیدروژن، در برگ دانهال‌های هر سه پایه افزایش یافت و بیشترین میزان آن به ترتیب در دانهال‌های بنه و سرخس پس از کاربرد تیمار کلرید سدیم 150میلی‌مول در روز چهاردهم مشاهده گردید. در دانهال‌های هر سه پایه، میزان بالای مالون دی آلدهید (شاخص پراکسیداسیون چربی) در روزهای هفتم و چهاردهم دیده شد. نتایج هم چنین نشان داد امکان استفاده از شاخص پراکسیداسیون چربی و فعالیت‌های مربوط به آن مانند آنزیم لیپوکسی ژناز در گزینش گیاهان مقاوم به کلرید سدیم در پسته وجود دارد و لازم است در مورد تغییرات بیوشیمیایی و آنزیمی در پسته در پاسخ به تنش کلرید سدیم بررسی‌های بیشتری صورت گیرد.
میرخلیل پیروزی‌فرد،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

به ‏منظور بررسی اثر غلظت محلول متابی سولفیت سدیم ( 2، 4، 6، 8 و 10 درصد)، مدت زمان غوطه‌ور سازی در محلول (5/2، 5، 5/7 و 10 دقیقه)، هم‌زدن محلول شامل: هم‌زدن مداوم، 5/2 دقیقه یک‌بار، 5 دقیقه یک‌بار و هم نزدن (I , II , III , IV) و pH محلول (62/4، 62/3، 42/3) بر میزان جذب 2 SO توسط گوجه‏فرنگی‌های رقم ریوگراند خشک شده به ‏روش آفتابی، آزمایشی در چارچوب طرح آماری کرت‌های کاملاً تصادفی به‏ترتیب با 5، 4، 4 و 3 تیمار با چهار تکرار انجام شد. نتیجه بررسی‌ها نشان داد که افزایش غلظت محلول، افزایش مدت زمان غوطه‏ورسازی در محلول، اجرای عمل هم‌زدن مداوم و کاهش pH، مقدار جذب 2 SO را افزایش می‌دهد. چگونگی افزایش 2 SO در گوجه‏فرنگی‌ها، تحت تأثیر هر یک از عوامل فوق از طریق جدول و منحنی ارائه شده است. مدل‌های رابطه بین میزان جذب 2 SO و غلظت محلول متابی سولفیت سدیم، مدت زمان غوطه‌ور سازی و اثر pH ارائه شد. آزمون معنی‌دار بودن تفاوت میانگین‌ها به روش دانکن نشان داد که این افزایش‌ها در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار است.
علی اسماعیلی‌نامقی، علی مراد حسن‌لی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

یکی از روش‌های ساده برای کنترل فرسایش، ‌مهار سیلاب و کاهش خسارات سیل در آبراهه‌‌ها‌ی حوضه‌های آبخیز، احداث سد‌های اصلاحی خشکه‌چین است. برای بررسی عملکرد این نوع سد‌ها در ترسیب رسوبات ریزدانه در آبراهه‌ها، تعدادی آبراهه در حوضه سد درودزن که دارای سد‌های اصلاحی خشکه‌چین تثبیت شده با عمر بیش از 27 سال بودند، بررسی شدند. در هر آبراهه سه سد اصلاحی مشابه ( از نظر اندازه و نوع سنگچین) به ترتیب در بالادست آبراهه (شماره 1)، میانه آبراهه (شماره 2) و پایین دست آبراهه (شماره 3) انتخاب شدند. از رسوبات ترسیب شده پشت این سد‌ها و هم‌چنین خاک طبیعی کنار آنها، نمونه‌‌هایی از عمق صفر تا 50 سانتی‌متری، به صورت مخلوط تهیه و با آزمایش‏های هیدرومتری و دانه بندی، تعیین بافت گردیدند. بر اساس نتایج، غالب خاک مناطق حاشیه آبراهه‌ها نسبت به رسوبات پشت سدهای مربوطه ریز بافت تر به دست آمد. مقایسه منحنی‌های دانه بندی رسوبات پشت سدها نشان داد که در بیشتر آبراهه‌ها سد‌های شماره 3 (انتهایی) از عملکرد نسبی بهتری برخوردار هستند و سدهای شماره 2 و 1 ( میانی و ابتدایی) به ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار دارند. هم‌چنین مقایسه درصد ماسه، سیلت و رس سدهای هر آبراهه نشان داد که در غالب آبراهه‌ها درصد رس و سیلت در سد‌های انتهایی بیشتر از میانی و در سد‌های میانی بیشتر از سدهای ابتدایی می‌باشد. درصد ماسه در سد‌های ابتدایی بیشترین و در سد‌های انتهایی کمترین مقدار است. به طور کلی نتایج بیانگر آن است که خاک منطقه برای غالب آبراهه‌ها نسبت به رسوبات ریز‌بافت‌تر است که نشانگر عملکرد نه چندان خوب این نوع سد‌ها در ترسیب رسوبات ریزدانه است. مقایسه منحنی‌های دانه‌بندی رسوبات پشت سد‌های هر آبراهه نیز نشان داد در غالب آبراهه‌ها سد‌های واقع در پایین‌دست آبراهه‌ها از عملکرد بهتری در ترسیب رسوبات ریزدانه برخوردار بوده و سد‌های شماره 2 و 1 که در موقعیت میانی و ابتدایی آبراهه‌ها قرار دارند به ترتیب در رتبه‌های بعدی می‌باشند. این بررسی‌ها و نتایج نشان می‌دهند وقتی هدف اصلی از احداث این گونه سازه‌ها ترسیب رسوبات ریزدانه باشد بهتر است حتی‌الامکان در پایین دست آبراهه‌ها احداث شوند.
کریم سلیمانی، رضا تمرتاش، فاطمه علوی، صدیقه لطفی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده

داده‌های ماهواره‌ای به منظور گسترش و مدیریت منابع مرتعی همواره قادر است در تأمین اطلاعات لازم در جنبه‌های مختلف جوامع گیاهی من‌جمله بیوماس نقش مهمی را ایفا نماید. منطقه مورد مطالعه در زیر حوضه سفیدآب، از حوضه آبخیز سد لار، قسمت مرکزی رشته‌کوه‌های البرز در شمال کشور با اقلیم نیمه مرطوب معتدل واقع شده است. به منظور بررسی قابلیت داده‌های ماهواره‌ای در برآورد تولید از داده‌های سنجنده TM باتوجه به تعدد باندها دراین سنجنده که امکان محاسبه شاخص‌های بیشتری را فراهم می‌ساخت، استفاده گردید. در این تحقیق داده‌های میدانی باروش نمونه‌برداری تصادفی – سیستماتیک متعلق به 20 واحد نمونه‌برداری در 200 پلات جمع‌آوری گردید. برای تشخیص مختصات جغرافیایی واحدهای نمونه‌برداری و پیکسل‌های مربوط در داده‌های رقومی از دستگاه تعیین موقعیت همراه با Benchmarc نزدیک به منطقه استفاده شد. برای محاسبه شاخص‌های گیاهی و برای این‌که تعین محل نمونه برداری بر روی پیکسل‌های مربوطه در روی تصویر ماهواره‌ای به درستی و با خطای کمتری انجام شود، میانگین رقومی 9 پیکسل مربوط به واحدهای نمونه‌برداری از تصاویر تصحیح ‌شده استخراج گردید. سپس هم‌بستگی بین داده‌های زمینی و شاخص‌های گیاهی حاصل از ترکیب باندهای مختلف ارزیابی و پس از آن، شاخص‌های گیاهی مناسب تشخیص داده شدند. در نهایت محاسبات و بررسی‌های آماری برای معرفی مدل مناسب ارائه گردید که پس از آزمایش مدل‌ها نتایج به دست‌ آمده حاکی از آن است که بین شاخص‌های گیاهی مناسب و داده‌های میدانی هم‌بستگی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. بنابراین امکان تخمین دقیق تولید مراتع از طریق استفاده از اطلاعات لندست تی ام به همراه نقاط کنترل زمینی وجود دارد.
مهدی سلطانی حویزه، سیدعلی‌محمد میرمحمدی میبدی ، احمد ارزانی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  گیاه نیشکر یکی از گیاهان مهم قندی در جهان محسوب می‌شود. با توجه به شرایط اقلیمی نیمه خشک و نسبتاً شور در مناطق تحت کشت نیشکر در کشور، افزایش مقاومت به شوری در این گیاه حائز اهمیت می‌باشد. برای نیل به این هدف شناخت ژنوتیپ‌های متحمل به شوری و درک مکانیزم‌های تحمل به شوری در گیاه نیشکر ضروری است. در این مطالعه 8 رقم تجاری و امیدبخش نیشکر در محیط‌‌ کشت هیدروپونیک، حاوی نمک طعام ( NaCl ) با غلظت‌های صفر، 25/0، 5/0 و 75/0 درصد مورد مطالعه قرار گرفتند. آثار شوری بر جذب، انتقال و تجمع یون‌های + Cl- , K+ , Na و +Ca2 در برگ و ریشه بررسی شد. با افزایش سطوح شوری محتوای کلر در برگ و ریشه ارقام مورد آزمایش افزایش یافت. نتایج حاصل از اندازه‌گیری میزان سدیم و پتاسیم نشان داد که تجمع سدیم درون گیاه ناشی از شوری، نسبت به پتاسیم بیشتر بوده است. با افزایش سطوح شوری میزان جذب سدیم و میزان انتقال آن به اندام‌های هوایی به سرعت افزایش یافت که منجر به کاهش رشد و عملکرد وزن خشک گردید. محتوای کلر در برگ و ریشه رقم NCO-310 با افزایش سطوح شوری از متوسط به زیاد ثابت ماند، که نشان دهنده توانایی ژنتیکی این رقم برای جلوگیری از ورود یون سمی کلر به درون گیاه است. رقم CP82-1592 با داشتن کمترین نسبت کلر برگ به ریشه دارای انتقال کمتر یون سمی کلر به قسمت‌های هوایی گیاه بود. هم‌چنین این رقم دارای محتوای کلسیم بالا در برگ و نسبت سدیم به کلسیم پایین در تمام سطوح شوری بود. رقم CP48-103 با داشتن کمترین میزان یون سدیم در برگ و میزان نسبتاً پایین در ریشه احتمالاً دارای پتانسیل ژنتیکی در جلوگیری از ورود یون سدیم به گیاه می‌باشد. رقم‌های CP72-2086 و CP82-1592 از مکانیزم توزیع یون‌های مضر کلر و سدیم به برگ‌های پیر و پنجه‌ها برخوردار بوده‌اند. بنابراین، جلوگیری از جذب، ممانعت از انتقال و توزیع عناصر مضر کلر و سدیم را می‌توان به عنوان مکانیزم‌های مهم در تحمل به شوری گیاه نیشکر مورد استفاده قرار داد.


فرنوش طهماسبی، علیرضا حسین پور،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

ویژگی‌های خاک نقش مهمی در جذب فسفر دارد. اطلاعات درباره جذب فسفر در خاک‌های همدان محدود است. هدف از این پژوهش بررسی سرعت جذب فسفر در تعدادی از خاک‌های همدان به وسیله دو نوع عصارهگیر بیکربنات سدیم 5/0 نرمال (روش اولسن) و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای در مدت 2520 ساعت و انتخاب بهترین معادله سینتیکی جهت توصیف جذب فسفر و بررسی هم‌بستگی خصوصیات جذب فسفر با ویژگی‌‌های خاک بود. به این منظور 200 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک به صورتKH2PO4 به نمونه‌های خاک اضافه شد. خاک‌های کود داده شده با رطوبت ثابت 20 درصد وزنی به مدت 2520 ساعت در انکوباتور در دمای 1±25درجه سانتی‌گراد نگه‌داری و در زمان‌های 1، 2 ، 4، 8 ، 24، 48، 72، 96، 120، 144، 168، 240 ، 336 ،504 ،672،840، 1008، 1176 ، 1344، 1512، 1680، 1848، 2016، 2186، 2352 و 2520 ساعت پس از اضافه کردن کود فسفره به خاک‌ها، عمل نمونهبرداری و عصاره‌گیری فسفر توسط عصارهگیر اولسن و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای انجام و معادله‌های سینتیکی مرتبه صفر، مرتبه اول، پخشیدگی پارابولیکی، تابع نمایی و الوویچ ساده شده بر داده‌ها برازش داده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سرعت جذب فسفر در ابتدا سریع بوده، سپس کاهش یافت و به مقدار ثابتی رسید. مقدار فسفری که پس از 2520 ساعت خوابانیدن جذب شد در روش اولسن و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای به ترتیب در دامنه 8/253-6/162 و 1/253-3/193 میلیگرم در کیلوگرم بود. با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد معادله‌های سینتیکی، دو معادله الوویچ ساده شده و تابع نمایی بهتر از معادله‌های دیگر جذب فسفر را تشریح نمودند. دامنه تغییرات ضرایب سرعت در معادله الوویچ ساده شده و تابع نمایی توسط عصاره‌گیر اولسن به ترتیب 49/0-036/0 و 304/0-157/0 میلی‌گرم در کیلوگرم در ساعت و در روش بی کربنات آمونیوم-دیتیپیای به ترتیب 76/0-074/0 و 382/0-184/0 میلی‌گرم در کیلوگرم در ساعت بود. نمودار معادله‌ها در 336 ساعت دارای شکستگی بود. بنابراین دو معادله بر دادهها برازش شد(صفر تا 336 و 336 تا 2520ساعت) . در بخش اول نیز با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد معادله‌های سینتیکی الوویچ، تابع نمایی و پخشیدگی پارابولیکی بهتر از معادله‌های دیگر جذب فسفر را تشریح نمودند. ضرایب سرعت تعیین شده در این معادله‌ها در خاک‌ها تغییرات زیادی داشت. در بخش دوم معادله‌های سینتیکی قادر به توصیف جذب فسفر نبودند. نتایج این مطالعه نشان داد که سرعت جذب فسفر در خاک‌ها متفاوت بود و تحت تأثیر مقدار کربنات کلسیم، آهن و آلومینیوم بلوری و بی‌شکل می‌باشد.
نفیسه یغمائیان مهابادی، جواد گیوی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

کانی گچ موجود در خاک بر بسیاری از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیکی خاک و در نتیجه جنبه های مدیریتی، طبقه بندی و ارزیابی اراضی تأثیر می گذارد. بنابراین دانستن مقدار دقیق آن برای اهداف مدیریتی، مهندسی، اصلاح اراضی و طبقه بندی خاک‌ها ضرروی می باشد. در اغلب آزمایشگاه های خاک‌شناسی ایران، روش استون علی رغم محدودیت های زیاد به عنوان روش استاندارد اندازه گیری گچ به‌کار می رود. هدف از این تحقیق مقایسه روش های مختلف اندازه گیری گچ و انتخاب مناسب‌ترین روش می باشد. مناطق مورد مطالعه، شامل جعفرآباد برخوار و سپاهان شهر می‌باشند. نمونه گیری از اعماق مختلف شش پروفیل خاک انجام و از بین نمونه ها، تعدادی با دامنه وسیعی از مقدار گچ کم تا زیاد انتخاب شدند. مقدار گچ خاک ها توسط هشت روش استون، کربنات سدیم، رزین، تفاضل کلسیم و منیزیم، سولفات عصاره رقیق شده، کربنات آمونیوم، سیترات سدیم و اسید کلریدریک اندازه‌گیری شد. به منظور محاسبه درصد همپوشانی روش ها، پس از اضافه شدن مقدار معین گچ با درصد خلوص مشخص به خاک ها، مجدداً مقدار گچ آنها توسط هشت روش مذکور اندازه گیری گردید. برای مقایسه دقت روش ها از دو شاخص ضریب تغییرات و درصد بازیابی و هم‌چنین نزدیک بودن خطوط رگرسیونی به خط 1:1 استفاده شد. نتایج به‌دست آمده نشان دادند، از بین هشت روش مورد بررسی روش کربنات سدیم، دقیق ترین روش اندازه گیری گچ می‌باشد. پس از آن روش رزین می تواند به عنوان روش دقیق اندازه گیری میزان گچ در خاک‌های غیر شور استفاده گردد. روش های سیترات سدیم و اسیدکلریدریک برای مقادیر مختلف گچ و روش کربنات آمونیوم برای خاک هایی تا حدود 30% گچ، از نظر دقت در اولویت سوم قرار دارند. روش های استون، تفاضل کلسیم و منیزیم و روش سولفات عصاره رقیق شده از دقت کافی برخوردار نبوده، زیرا عصاره‌گیر آب که در این روش ها مورد استفاده قرار می گیرد، قادر به استخراج کامل گچ نمی‌باشد. نتایج حاصل مؤید این مطلب است که عامل اصلی تفاوت در دقت روش ها، نوع عصاره گیر گچ بوده و از بین عصاره گیر های مورد بررسی، کربنات سدیم کارایی بالاتری دارد.
همایون فقیه، مجید خلقی، صلاح کوچک زاده،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

سرریزشدن سیلاب از تاج سد یکی از عوامل اصلی شکست انواع سدها به‌شمار می‌آید. به‌منظور اجتناب‌ از سرریز آب از روی بدنه ‌سد، سد با یک یا چند سرریز مجهز می‌شود تا آب نگه‌داشته شده در مخزن را خارج نماید. تعداد و اندازه این سرریز‌ها براساس مقدار سیلاب طراحی تعیین می‌شوند. تعیین سیلاب طراحی سرریز سد را می‌توان به‌عنوان یک مسأله ریسک چندمنظوره فرموله ‌کرد و چنین مسأله‌ای را می‌توان با استفاده از روش‌های تحلیل کمی ریسک حل نمود. در اینجا چهار روش طراحی اقتصادی مبتنی بر تحلیل ریسک شامل انجمن ‌تحقیقات ‌ملی ‌آمریکا، مهندسین عمران آمریکا، منحنی‌واحد و تقسیم‌بندی ریسک چندمنظوره مورد بررسی قرارگرفت، و به‌منظور مقایسه این روش ها تحلیل ریسک برای تعیین مجدد سیلاب طراحی سرریز سد پیشین احداث شده روی رودخانه سرباز انجام ‌شد. برای حل روابط تعیین خسارت مورد انتظار در دو روش مهندسین عمران و تقسیم‌بندی ریسک که به صورت تحلیلی قابل حل نیستند، از روش انتگرال گیری عددی رامبرگ، و برای انجام محاسبات مربوط به انتگرال گیری عددی و ترسیم نمودارها از نرم افزار Excel استفاده شد. هم‌چنین تجزیه و تحلیل سیلاب ها جهت انتخاب توزیع مناسب با استفاده از نرم افزار Smada انجام گردید. نتایج نشان داد که سیلاب طراحی برآورد شده توسط سه روش مهندسین عمران، انجمن ‌تحقیقات ‌ملی آمریکا‌ و منحنی ‌واحد تقریباً مساوی، و مقدار آن کمتر از سیلاب ده‌هزارساله می‌باشد. در صورتی که سیلاب طراحی توسط روش تقسیم‌بندی ریسک چندمنظوره بزرگ‌تر از سیلاب ده‌هزار ساله برآورد ‌گردید.
مرضیه گرجی، مرتضی زاهدی، امیرحسین خوشگفتارمنش،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده

به منظور بررسی اثر افزایش غلظت پتاسیم و کلسیم در محیط آبکشت بر پاسخ گلرنگ به شوری آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. در این آزمایش چهار تیمار آزمایشی شامل محلول غذایی جانسون شور (حاوی ١٠٠ میلیمولار کلرید سدیم)، محلول جانسون شور + ١٠ میلیمولار پتاسیم، محلول جانسون شور + ٥ میلیمولار کلسیم و محلول جانسون شور + ٥ میلیمولار کلسیم + ١٠ میلیمولار پتاسیم در نظر گرفته شدند. همچنین یک تیمار حاوی محلول غذایی جانسون کامل بدون اضافه کردن نمک به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. شوری باعث کاهش سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، غلظت پتاسیم و کلسیم و افزایش غلظت سدیم در اندام هوایی گلرنگ شد. افزایش غلظت کلسیم در محلول غذایی باعث کاهش آثار منفی شوری بر رشد گیاه شد به طوری که با افزایش غلظت کلسیم محلول غذایی شور میزان کاهش سطح برگ و وزن خشک اندام هوایی گیاه در مقایسه با سایر تیمارها کمتر بود. افزایش غلظت پتاسیم در محلول غذائی نتوانست موجب بهبود رشد گیاه در شرایط تنش شوری شود. افزایش توأم غلظت پتاسیم و کلسیم در محلول غذایی باعث کاهش بیشتر وزن خشک گیاه در محیط شور شد. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که افزایش غلظت کلسیم در محلول غذایی میتواند تا حدودی آثار مخرب شوری بر رشد گیاه را تعدیل نماید.
ابراهیم ولیزادگان، محمود شفاعی بجستان، حسین محمد ولی سامانی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده

رسوب‌گذاری در مخازن سدها امری اجتناب ناپذیر است. این پدیده آثار نامطلوب زیادی در مخازن دارد، مانند کاهش حجم مفید مخزن، کاهش پایداری سد، عملکرد نامناسب دریچه‌های بهره‌برداری و پنستاک‌ها و کاهش حجم کنترل سیلاب. کمینه‌سازی رسوب‌گذاری در مخازن یک مسئله بهینه‌سازی غیرخطی مقید است. قیدهای این مسئله شامل محدودیت‌های دبی خروجی از تخلیه کننده‌های تحتانی، محدودیت‌های سطح آب در مخزن در هر دوره زمانی و محدودیت سطح آب در انتهای دوره بهره‌برداری است. در این تحقیق پس از واسنجی نرم‌افزار GSTARS3 (یکی از جدیدترین مدل‌های ریاضی پیش‌بینی رسوب‌گذاری در رودخانه‌ها و مخازن که توسط USBR توسعه داده شده) برای منطقه سد وشمگیر، نتایج حاصل از اجرای این نرم‌افزار به عنوان بخشی از داده‌های ورودی توسط یک برنامه کامپیوتری واسط به برنامه بهینه‌سازی منتقل شد. پس از اجرای برنامه بهینه‌سازی نتایج به دست آمده توسط یک برنامه کامپیوتری واسط دیگر به عنوان بخشی از فایل ورودی وارد نرم‌‌افزار GSTARS3 می‌شود. سپس این نرم‌افزار مجدداً اجرا شده و نتایج به برنامه بهینه‌سازی منتقل می‌شود. این فرایند، زمانی خاتمه می‌یابد که دقت مورد نظر به دست آید. به عبارت دیگر شرایط بهینه زمانی به‌دست می‌آید که اجرای این حلقه بسته خاتمه یابد. مسئله بهینه‌سازی مقید با استفاده از روش تابع جریمه به حالت نامقید تبدیل و برای حل مسئله بهینه‌سازی نامقید به‌دست آمده، روش پاول که یکی از روش‌های جستجوی مستقیم می‌باشد، مورد استفاده قرار گرفته است. قابلیت‌های مدل حاصله با اجرای آن برای مخزن سد وشمگیر گرگان به اثبات رسیده و سیاست بهره‌برداری بهینه با هدف کمینه‌سازی رسوب‌گذاری در مخزن سد برای یک دوره 12 ماهه به‌دست آمد.
مهدی غلام زاده، سعید مرید، مجید دلاور،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده

برای مدیریت خشک‌سالی در مناطق خشک که اتکای بیشتری به سدها و ذخیره‌سازی آب‌های سطحی دارند، استفاده از سیستم‌های هشدار سریع خشک‌سالی(DEWS) راهبردی مفید می‌باشد. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا چنین سیستمی طراحی شود که از سه بخش اصلی شامل: 1) پایش خشک‌سالی 2) پیش‌بینی ورودی‌های رودخانه و مصرف آب و 3) محاسبه یک شاخص هشدار برای مدیریت خشک‌سالی تشکیل می‌شود. این سیستم برای سد زاینده رود ارائه شده است. بدین منظور، ابتدا جریان ورودی به سد و مصارف با استفاده از شبکه‌های عصبی مصنوعی در یک دوره 6 ماهه با در نظر گرفتن عدم قطیعت مربوط، در سطوح احتمالاتی مختلف پیش‌بینی گردید. هم‌چنین بر اساس اطلاعات تاریخی ذخیره آب مخزن و روش نگاشت خود سامان یافته (SOFM)، شدت خشک‌سالی در 5 دسته (بدون خشک‌سالی ، خشک‌سالی ضعیف، خشک‌سالی با شدت کم، خشک‌سالی شدید و خشک‌سالی خیلی شدید) تعیین شد. سپس یک شاخص هشدار خشک‌سالی (DAI) با توجه به شرایط جاری مخزن سد، ورودی‌ها و مصرف آتی آب محاسبه گردید. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از شاخص محاسبه شده، سطوح مختلف هشدار از وضعیت نرمال تا شرایط کم آبی شدید مشخص شد. نتایج نشان داد که استفاده از سیستم هشدار سریع طراحی شده می‌تواند نقش مؤثری در مدیریت مخزن سد زاینده رود، تعیین سیاست‌های جیره-بندی و هم‌چنین کاهش خسارات خشک‌سالی داشته باشد.
اسماعیل دودانگه، سعید سلطانی، علی سرحدی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده

این مطالعه به بررسی روند متغیرهای اقلیمی و تأثیر احتمالی آنها بر تغییرپذیری منابع آبی می‌پردازد. برای این منظور آزمون‌های ناپارامتریک من- کندال و اسپیرمن جهت بررسی روند بارش سالانه، بارش حداکثر 24 ساعته، سیل و جریان حداقل مربوط به 23 ایستگاه منتخب هیدرومتری و 18 ایستگاه سینوپتیک واقع در حوضه سد سفیدرود به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که روند مجموع بارش سالانه و بارش حداکثر 24 ساعته در تعداد کمی از ایستگاه‌ها معنی‌دار است در‌حالی‌که در مورد جریان‌های حداقل و سیل این تعداد بالاتر است. با استفاده از آزمون توالی من- کندال (SQMK ) نیز نقطه شروع روند پارامترهای اقلیمی، از جمله مجموع بارش سالانه مربوط به سال‌های 1965-1970، و نقطه شروع روند متغیرهای هیدرولوژیک، از جمله سیلاب مربوط به دهه 1970 – 1980، مشخص شد. نتایج نشان می‌دهد تغییر‌پذیری پارامترهای اقلیمی احتمالاً متأثر از تغییرات اقلیمی است. از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی ممکن است یکی از عوامل مؤثر بر روند کاهشی جریان‌های حدی در دهه‌های گذشته باشد. بنابراین می‌توان گفت تغییرات اقلیمی و فعالیت‌های بشر باعث روند کاهشی متغیرهای هیدرولوژیک می‌باشند.
فرید کوتی، سیدمحمود کاشفی‌پور، مهدی قمشی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده

در مقاله حاضر به بررسی و تجزیه و تحلیل پروفیل‌های سرعت در جریان غلیظ تحت شرایط متغیری از شیب کف، دبی و غلظت جریان غلیظ و کشش سیال پیرامون پرداخته شده است. آزمایش‌ها در فلومی شیب‌پذیر با استفاده از محلول آب و نمک به عنوان جریان غلیظ صورت گرفت. نتایج نشان داد که اعمال هر یک از شرایط فوق تأثیر بسزایی بر مشخصه‌های مهم پروفیل‌های سرعت دارد. در ادامه نیز پروفیل‌های بدون بعد جهت بررسی و مقایسه آنها در رژیم‌های زیربحرانی، بحرانی و فوق بحرانی استخراج شدند که نتایج نشان داد در حالت فوق بحرانی ضخامت پروفیل‌ها عموماً بیشتر است که به دلیل کشش بیشتر سیال پیرامون می‌باشد. هم‌چنین ضرایب روابط پروفیل‌های سرعت در نواحی جت و دیواره استخراج شدند که تطابق خوبی با اندازه‌گیری‌های آزمایشگاهی را نشان دادند. نسبت مشخصه‌های پروفیل‌های سرعت به یکدیگر نیز جهت درک بهتر ساختار پروفیل‌ها در جریان غلیظ محاسبه شدند
مهدی مردیان، علی نجفی‌نژاد، جواد وروانی، واحدبردی شیخ،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده

یکی از بخش‌های مهم مدیریتی اکوسیستم‌ها، بررسی وضعیت رسوبدهی آبخیزها و تغییرات مربوط به آن است. با توجه به این‌که میزان رسوبدهی وابسته به میزان رواناب می‌باشد و رواناب بهترین شاخص منفرد برای برآورد بار رسوب است در این تحقیق به ارزیابی دو حالت تغییر شکل‌یافته مدل MUSLE برای 9 رویداد سیلابی در دو زیرحوضه اصلی سد کمال‌صالح استان مرکزی پرداخته شد. برای انجام کار، پس از این‌که پارامترهای مدل مذکور شامل رواناب، ضریب فرسایش‌پذیری، توپوگرافی، مدیریت پوشش و عملیات حفاظت خاک با استفاده از روابط مربوطه محاسبه شد، توان عامل رواناب به دو روش اصلاح گردید. نتایج شاخص‌های ارزیابی نشان داد که در روش ضریب تصحیح نسبت m با ارائه یک رابطه به جای عدد 56/0 توان عامل رواناب، اختلاف مقادیر رسوب مشاهده‌ای و برآوردی وقایع سیلابی کوچک و بزرگ در مقایسه با روش ضریب تصحیح میانگین به طور قابل‌توجهی کاهش می‌یابد. به گونه‌ای که کاربرد این روش اصلاحی باعث افزایش صحت مدل MUSLE شده و درصد انحراف معیار را کاهش داده است. هم‌چنین آزمون اعتبارسنجی مدل در این روش اصلاحی انجام شد که بر این اساس ضریب کارایی برای ایستگاه حسن‌آباد (زیرحوضه رودخانه بزرگ) 997/0 و برای ایستگاه قلعه‌نو (زیرحوضه آشورآباد) 811/0 به دست آمد و کارایی مدل اصلاحی به روش ضریب تصحیح نسبت m را تأیید کرد. با این حال پیشنهاد می‌شود با داشتن تعداد بیشتری هیدروگراف منفرد و رسوبگراف متناظرشان، کارایی این روش اصلاحی در سایر آبخیزها نیز ارزیابی شود.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb