جستجو در مقالات منتشر شده


37 نتیجه برای سرعت

احمد ثباتی، ابوالحسن هاشمی دزفولی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده

رشد و عملکرد دانه ارقام جو آبی (والفجر، بینام و ریحانه) در 4 تاریخ کاشت (14 و 30 مهر و 23 و 29 آبان) در منطقه کرج مطالعه شد. تأثیر تاریخ کاشت، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنی‌دار بود. کاشتهای زود و دیر باعث افزایش خسارت سرما شد، اما در کاشتهای دیر خسارت شدیدتر بود. برآورد گردید که مناسب‌ترین زمان کاشت، در حدود 50 روز (600 درجه روز) پیش از یخبندان می‌باشد و بیشترین خسارت سرما در صورتی رخ می‌دهد که کاشت تا حدود 22 روز (230 درجه روز) قبل از یخبندان به تاخیر افتاده باشد و با تاخیر بیش از این در کاشت، از شدت خسارت کاسته می‌شود. بالاترین عملکرد دانه، در تاریخ کاشت دوم و در رقم ریحانه حاصل شد. رقم بینام عملکرد پایدار و نسبتاً بالایی به ویژه در تاریخ کاشتهای نامساعد داشت. در دو تاریخ کاشت نسبتاً مساعد (14 و 30 مهر)، وزن دانه با سرعت رشد خطی دانه و میزان ذخیره سازی و انتقال ذخیره‌ها همبستگی مثبت نشان داد. شاخص سطح برگ، نسبت سطح برگ، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول و دوام سطح برگ هر رقم در تاریخ کاشت دوم بالاتر بود. نسبت رشد پس از گلدهی به حداکثر ماده خشک کل همبستگی بالایی با شاخص برداشت داشت. رقم ریحانه از نظر مقاومت به خوابیدگی، شاخص برداشت، ذخیره سازی و انتقال مجدد و سرعت رشد خطی دانه، بالاترین رقم بود. به نظر می‌رسد در تاریخ کاشتهای مساعد، ارقام والفجر و بینام با محدودیت منبع یا اختلال در انتقال و رقم ریحانه با محدودیت مخزن روبرو بوده است.
محمد رضا خواجه پور، فرامرز سیدی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو سه رقم آفتاب‌گردان از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعه‌ای، و مدل‌سازی سرعت نمو آنها در دوره‌های مختلف نمو، آزمایشی با بهره‌گیری از طرح کرت‌های یک بار خرد شده، در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه پژوهش کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال 1375 انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریخ کاشت (7 و 22 اردیبهشت، 6 و 22 خرداد و 8 تیر) و تیمار فرعی شامل سه رقم آزاد گرده‌افشان آفتاب‌گردان به نام‌های رکورد، ونیمیک 8931 و آرماویرس بود.

 شمار روز از کاشت تا رؤیت طبق، و کاشت تا آغاز گرده‌افشانی، به گونه معنی‌داری با تأخیر در کاشت و در نتیجه افزایش دما در دوره‌های یاد شده کاهش یافت. شمار روز از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک نیز با تأخیر در کاشت به گونه معنی‌داری کم شد. ولی تفسیر نتایج با بهره‌گیری از روند تغییرات دما و طول روز در این دوره امکان‌پذیر نگردید. شمار روز از رؤیت طبق تا آغاز گرده‌افشانی، در هماهنگی با ثبات نسبی دماهای حداکثر و میانگین شبانه‌روزی در دوره یاد شده، از تاریخ کاشت تأثیر نپذیرفت. شمار روز از آغاز گرده‌افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک، تنها در تاریخ کاشت آخر با دیگر تاریخ‌های کاشت تفاوت معنی‌دار داشت. این تفاوت به دوام اثر دماهای حداکثر بسیار زیاد و پایدار در دوران رؤیت طبق، تا آغاز گرده‌افشانی در تاریخ کاشت آخر ارتباط داده شد. رقم آرماویرس به گونه معنی‌داری از لحاظ شمار روز از کاشت تا رؤیت طبق و کاشت تا آغاز گرده‌افشانی، زودرس‌تر از ارقام رکورد و ونیمیک 8931 بود. در دوره‌های آغاز گرده‌افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک و کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، تفاوت‌های میان هر سه رقم آشکارا نمایان گردید. آرماویرس زودرس‌ترین، و رکورد دیررس‌ترین رقم بود. بر پایه نتایج آزمایش، ارقام مورد بررسی از لحاظ واکنش به طول روز بی‌تفاوت می‌باشند. سرعت نمو رقم آرماویرس به گونه خطی، و ارقام رکورد و ونیمیک 8931 به گونه غیرخطی، به افزایش متغیرهای دمایی در دوره‌های کاشت تا رؤیت طبق و کاشت تا آغاز گرده‌افشانی واکنش نشان داد. شتاب نمو ونیمیک 8931 در اثر دماهای بسیار زیاد بیش از رکورد بود. سرعت نمو ارقام مورد آزمایش در دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، به گونه معنی‌دار و خطی با افزایش طول روز کاهش یافت. پیوستگی میان سرعت نمو و طول روز را می‌توان به عنوان یک مدل کاربردی برای برآورد طول دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک این سه رقم آفتاب‌گردان به کار برد.


منوچهر حیدر پور، حسین افضلی مهر، اقبال خرمی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

سرریز، که از قدیمی‌ترین سازه‌های هیدرولیکی ساخته بشر است، از جمله وسایلی است که برای اندازه‌گیری و تنظیم جریان آب به کار می‌رود. متداو‌‌ل‌ترین نوع سرریزها، سرریز لبه پهن، سرریز لبه تیز، سرریز استوانه‌ای و تاج‌دایره‌ای و سرریز اوجی شکل است. برتری سرریزهای استوانه‌ای و تاج‌دایره‌ای نسبت به بیشتر سازه‌های اندازه‌گیری و کنترل جریان آب، سادگی طراحی، زیاد بودن ضریب جریان، جریان پایدار و از همه مهم‌تر و در مقیاس بزرگ، هزینه کمتر آن می‌باشد. در این پژوهش، با به کارگیری تابع جریان در اطراف یک استوانه، توزیع سرعت روی تاج تعیین، و یک مدل ریاضی برای تعیین ضریب جریان در سرریزهای تاج‌دایره‌ای گسترش داده شده است. نیم‌رخ توزیع سرعت و مدل ریاضی ضریب جریان، با استفاده از داده‌های آزمایشگاهی به دست آمده از مدل فیزیکی سرریزهای استوانه‌ای، نیم‌استوانه‌ای و نیم‌استوانه‌ای با ارتفاعات مختلف، و هم‌چنین تئوری درسلر ارزیابی گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که هم‌خوانی خیلی خوبی بین نیم‌رخ سرعت به دست آمده از مدل پیشنهادی، و نیم‌رخ حاصل از اندازه‌گیری‌های آزمایشگاهی وجود دارد. هم‌چنین، نیم‌رخ به دست آمده از طریق تئوری درسلر همواره مقادیر کمتری را نسبت به مدل پیشنهادی و اندازه‌گیری‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد. نتایج هم‌چنین نشان داد که بین مقادیر اندازه‌گیری مستقیم ضریب دبی (جریان) و مدل پیشنهادی هم‌خوانی خوبی وجود دارد. در این حالت، ضریب جریان برای مدل استوانه‌ای با هفت درصد خطا، و برای مدل نیم استوانه‌ای و نیم استوانه‌ای با ارتفاعات مختلف با پنج درصد خطا قابل پیش‌بینی است.
پرویز احسان‌زاده، عباس زارعیان بغدادآبادی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

به منظور بررسی اثر رقم و تراکم بر مراحل رشد، عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگی‌های رشد گیاه گلرنگ آزمایشی به صورت فاکتوریل و در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال 1378، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان به اجرا درآمد. ارقام اراک 2811 و کوسه گلرنگ در چهار تراکم 6/16، 2/22، 3/33 و 50 بوته در متر مربع (فواصل روی ردیف 12، 9، 6 و 4 سانتی‌متر) با فواصل ردیف یکسان 50 سانتی‌متر کشت شد. در میان مراحل مختلف رشد، تراکم بوته تنها بر مرحله آغاز تکمه‌دهی اثر معنی‌داری داشت. هم‌چنین، اثر رقم بر مراحلی نظیر سبز شدن، تکمه‌دهی، آغاز گل‌دهی و 50 درصد گل‌دهی معنی‌دار بود و بر بقیه مراحل نمو تأثیر معنی‌داری نداشت. رقم کوسه دیررس‌تر از رقم اراک 2811 بود. شمار شاخه فرعی در بوته، شمار طبق در شاخه فرعی، شمار دانه در طبق و شاخص برداشت به طور معنی‌داری با افزایش تراکم بوته کاهش یافتند. اثر کاهش‌های ذکر شده، به وسیله افزایش شمار بوته در واحد سطح جبران شد، به طوری که عملکرد دانه دو ژنوتیپ گلرنگ با تغییر تراکم گیاهی تغییر معنی‌داری پیدا نکرد. به رغم این که رقم اراک 2811 برتری معنی‌داری در صفاتی همچون شمار طبق در شاخه فرعی و وزن هزار دانه و برتری نسبی غیر معنی‌داری در صفات دیگر داشت، ولی عملکرد دانه دو رقم از نظر آماری تفاوت معنی‌داری نداشت. اثر تراکم بوته و رقم بر شاخص‌های رشد مانند شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ و سرعت رشد محصول معنی‌دار نبود. بر پایه نتایج به دست آمده در این آزمایش، می‌توان گفت که دو رقم یاد شده در تراکم‌های اول و دوم، در شرایط آب و هوایی اصفهان قابل کشت و تولید می‌باشند.
حسین حکم‌آبادی، کاظم ارزانی، یحیی دهقانی شورکی، بهمن پناهی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

به‌منظور بررسی آثار شوری و زیادی بْر در آب آبیاری بر سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، نسبت وزن برگ و ویژگی‌های فیزیولوژیکی پایه‌های درختان پسته، سه پایه بادامی زرند، سرخس و قزوینی که از پایه‌های عمده بهره‌گیری شده در باغ‌های پسته‌اند، انتخاب و در گلدان‌های 8 لیتری در خاک کاشته شدند. تیمارهای شوری در غلظت‌های 0، 75، 150 و 225 میلی‌مول سدیم کلراید و بْر به‌صورت اسید بوریک و در غلظت‌های 0، 20 و 40 میلی‌گرم در لیتر تهیه و به‌جای آبیاری روی نهال‌های یک‌ساله اعمال شد. قبل از شروع تیمارها و بعد از 30 و 60 روز از شروع تیمارها، از هر واحد آزمایش نهال‌ها برداشت شدند و صفات مختلف از جمله شمار کل برگ، سطح برگ، ارتفاع ساقه و ریشه، وزن تر و وزن خشک ساقه، ریشه و برگ، میزان تجمع پرولین در برگ، میزان کلروفیل کل و میزان نسبی آب برگ روی گیاهان برداشت شده اندازه‌گیری شد، هم‌چنین در طول آزمایش هر 14 روز یک‌بار پتانسیل آب برگ و میزان کلروفیل فلورسانس و ارتفاع بوته، شمار برگ و قطر ساقه مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان سرعت رشد نسبی با افزایش سطح شوری و زمان شروع تیمار کاهش یافت. هم‌چنین تیمار شوری مخصوصاً در غلظت‌های بالا میزان سرعت فتوسنتز خالص را نیز کاهش داد‌، ولی در ارتباط با نسبت وزن برگی اختلافات معنی‌دار نبود. در تمام پایه‌ها سرعت فتوسنتز خالص با سرعت رشد نسبی هم‌بستگی بالایی داشت ولی این هم‌بستگی با نسبت وزن برگی کمتر بود که نشان‌دهنده این است که سرعت فتوسنتز خالص عامل اولیه و مهم در تیمار شوری بوده و نسبت وزن برگی به‌عنوان عامل ثانویه، از اهمیت کمتری برخودار است. هم‌چنین مشخص شد که شوری اثری روی پتانسیل آب برگ، میزان کلروفیل و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، ولی با افـزایش میزان غلـظت سـدیم کلراید و زمان تـیمار، میـزان انباشت‌پرولین در برگ‌ها افزایش یافت. از پایه‌های مورد بررسی، پایه قزوینی نسبت به پایه‌های دیگر، پرولین بیشتری در برگ‌ها انباشت کرد، به‌همین دلیل نسبت به پایه بادامی زرند و سرخس نسبت به شوری مقاومت بیشتری نشان داد. در ارتباط با بْر مشخص شد که تا غلظت 40 میلی‌گرم در لیتر هیچ تأثیری در سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، میزان تجمع پرولین و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، چرا که اختلاف معنی‌داری بین صفات اندازه‌گیری شده در نهال‌های تیمار شده و شاهد دیده نشد.
نصرت اله داداشی، محمدرضا خواجه‌پور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو چهار ژنوتیپ گلرنگ از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعه‌ای، و مدل‌سازی سرعت نمو در دوره‌های مختلف نمو، آزمایشی با بهره‌گیری از طرح کرت‌های یک بار خرد شده، در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال زراعی 79-1378 انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریـخ کاشت (21 اسفند 1378، 23 فروردین، 20 اردیبهشت، 18 خرداد و 21 تیر 1379) و تیمار فرعی شامل چهار ژنوتیپ گلرنگ به نام‌های اراک 2811، توده محلی کوسه، نبراسکا 10 و ورامین 295 بود. شمار روز از کاشت تا سبز شدن، طول دوره شروع رشد طولی ساقه تا رویت طبق و رویت طبق تا شروع گلدهی به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش دما کاهش یافت. شمار روز از سبزشدن تا شروع رشد طولی ساقه، طول دوره گلدهی و اتمام گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش طول روز کاهش پیدا کرد. شمار روز از کاشت تا 50 درصد گلدهی و تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنی‌داری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرارگرفت و در اثر افزایش دما و طول روز کاهش یافت. هم‌روندی وسیع طول روز با دما گویای بخشی از نقش طول روز در تفسیر تنوعات در طول دوره‌های فوق است. رقم ورامین 295 از لحاظ طول دوره کاشت تا رویت طبق و به‌خصوص برای طول دوران روزت از سایر ژنوتیپ‌ها بسیار دیررس‌تر بود. هم‌چنین سرعت نمو آن در هیچ مرحله‌ای از نمو توسط متغیرهای دمایی و طول روز قابل تفسیر نبود. در بین سایر ژنوتیپ‌ها، توده‌ محلی کوسه با 125 روز طول دوره رشد دیررسترین، و رقم نبراسکا 10 با طول دوره رشد 118 روز، زودرس‌ترین بود. توده محلی کوسه، ظاهراً به دلیل حساسیت نسبی به طول روز، روند عکس‌العمل متفاوتی از لحاظ طول مراحل مختلف نمو نسبت به ارقام اراک 2811 و نبراسکا 10 در تاریخ‌های مختلف کاشت نشان داد. سرعت نمو توده محلی کوسه، اراک 2811 و نبراسکا 10 طی دوران کاشت تا 50 درصد گلدهی با یک رابطه خطی و سرعت نمو توده محلی کوسه طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک با یک رابطه درجه 2 توسط حاصل‌ضرب طول روز با دما تفسیر گردید. سرعت نمو ارقام اراک 2811 و نبراسکا 10 طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک توسط حداقل دما تفسیر شد. احتمال می‌رود که حساسیت نسبی توده محلی کوسه به طول روز نقش موثری در سازگاری این واریته به شرایط جوی موجود در کشت تابستانه تحت شرایط اقلیمی اصفهان داشته باشد.
مهران ترکی، جواد آرشامی، داگلاس کورور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

به منظور بررسی اثر سرعت‌ رشد و مصرف‌ خوراک‌ بر پاسخ‌ التهابی‌ در جوجه‌های‌ گوشتی‌، 275 قطعه جوجه یک‌ روزه‌ از دو سویه‌ 2000 و 1957 با جیره‌ تجارتی‌ تغذیه‌ شدند که در مورد نیمی‌ از آنها محدودیت‌ غذایی‌ اعمال‌ شد. دوازده قطعه جوجه در روزهای‌ صفر، 7، 14 و 28 پرورش‌، از هر سویه‌ جدا، وزن‌کشی‌ و پس‌ از انتقال‌ به‌ قفس‌های‌ انفرادی‌، دوباره باهمان‌ برنامه‌ غذایی‌ قبل‌ تغذیه‌ شدند. سپس به شش جوجه از هر گروه در روزهای‌ 6، 13، 27 و 41 محلول لیپوپلی‌ساکارید سالمونلا تیفی‌موریوم (3 -100µg/ml)‌ (mm 1) تزریق‌ شد و بقیه به‌عنوان‌ شاهد در نظر گرفته‌ شدند. در روزهای‌ پس‌ از تزریق، دوباره همه‌ جوجه‌ها وزن‌کشی و کبد، ماهیچه سینه، طحال، حفره گوارشی و غده بورسای آنها جدا و توزین‌ شد. تیموس‌ جوجه‌های‌ گروه‌ شاهد برای‌ برآورد‌ میزان‌ تکثیر تیموسیت‌ها استفاده‌ شد‌. سویه 1957 در مقایسه‌ با 2000 به‌طور شدیدتری‌ تحت‌ تأثیر چالش‌ التهابی قرار گرفت‌ و تقریباً از خوراک‌ افتاد و اضافه‌ وزن‌ در سویه 2000، در روز پس‌ از تزریق‌ شدیداً کاهش‌ یافت‌. تیموسیت‌های‌ جوجه‌ها با مصرف خوراک آزاد در مقایسه با گروه تحت محدودیت غذایی، حساسیـت‌ بیشتری‌ به‌اینترلوکین -1 ( IL-1) در هفتـه‌ چهـارم‌ نشان‌ دادند (0/056 =P). هم‌چنین‌ قـدرت تحریک IL-1 برای تکثیر تیموسیت‌های‌ جوجه‌های‌ سویه 2000، در مقایسه‌ با سویه 1957 بیشتر بود. با توجه‌ به‌ نتایج‌ این‌ بررسی، پاسخ‌ التهابی‌ و آثار‌ آن‌ در جوجه‌های‌ گوشتی،‌ تحت‌ تأثیر‌ مصرف‌ خوراک‌ و سرعت‌ رشد قرار گرفت‌.
احمد زارع شحنه، حسن صادقی‌پناه،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده

به منظور بررسی آثار سرعت رشد جنین بر غلظت‌های گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، کل پروتئین و اوره پلاسما، 16 رأس میش سالم و آبستن ورامینی در یک طرح آزمایشی کاملاً تصادفی به 4 گروه 4 رأسی تقسیم شدند که در فصل جفت‌گیری به ترتیب با قوچ نژاد ورامینی ( گروه اول )، قوچ نژاد مغانی( گروه دوم )، قوچ نژاد افشاری (گروه سوم) و قوچ نژاد شال ( گروه چهارم ) جفت‌گیری کرده بودند. بنابراین انتظار می‌رفت با توجه به ظرفیت ژنتیکی متفاوت پایه پدری، سرعت رشد جنین در هر کدام از گروه‌ها متفاوت باشد. با توجه به یکسان بودن جیره برای هر 4 گروه انتظار می‌رفت که تفاوت در سرعت رشد جنین بر بسیج ذخائر چربی و پروتئین بدن میش‌ها اثر متفاوت گذاشته و غلظت متابولیت‌های خون مادر را تغییر دهد. بنابراین با نمونه‌گیری خون از سیاهرگ وداج میش‌ها طی دو ماه آخر آبستنی (هفته‌ای یک‌بار پیش از وعده غذای صبح و در هفته آخر یک روز در میان) و یک هفته پس از زایمان (یک روز در میان ) غلظت متابولیت‌های خون مادر اندازه‌گیری شد. میزان گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما در بین 4 گروه تفاوت نداشت. میزان کل پروتئین پلاسما در میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند (پایه پدری شال) کمتر و در میش‌هایی که جنین‌های سبک‌تر داشتند (پایه پدری ورامینی) به طور معنی‌داری بیشتر بود (05/0>p). برعکس ، غلظت اوره پلاسما در میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند (پایه پدری شال) بیشتر و در میش‌هایی که جنین‌های سبک‌تر داشتند (پایه پدری ورامینی) کمتر بود. به نظر می‌رسد میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند، توانسته‌اند گلوکز مورد نیاز را تأمین کنند که بخشی از آن با هزینه کردن امینواسیدها انجام شده است.
حسین صبوری، عبدالمجید رضائی، سید علی‌محمد میر‌محمدی‌میبدی، مسعود اصفهانی،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

این آزمایش به منظور مطالعه هم‌بستگی بین صفات و تعیین آثار مستقیم و غیر مستقیم صفات مختلف بر عملکرد برنج در موسسه تحقیقات برنج کشور و درسال زراعی 1380 اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل 9 × 2 در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در3 تکرار پیاده شد. فاکتورهای مورد بررسی را 9 رقم برنج به نام‌های: هاشمی، بی‌نام، علی‌کاظمی، سپیدرود، نعمت، خزر، تایچونگ، کانتو، یوسن و دو آرایش کاشت (15×15 و30×30 سانتی‌متر) تشکیل دادند. نتایج حاکی از معنی‌دار بودن تفاوت بین ژنوتیپ‌ها و بین آرایش‌های کاشت و اثر متقابل آنها بود (01/P<0). اثر مستقیم تعداد خوشه در متر مربع بر عملکرد دانه در هر آرایش کاشت و در مجموع دو آرایش کاشت مثبت و معنی‌دار بود (01/P<0). تعداد روز تا خوشه‌دهی اثر مستقیم و مثبتی را در هر آرایش کاشت و در مجموع دو آرایش کاشت بر تعداد خوشه در متر مربع اعمال نمود. هم‌بستگی زیست توده در مرحله خوشه‌دهی با تعداد خوشه در متر مربع تنها در آرایش کاشت 30 × 30 سانتی‌متر مثبت بود (59/0 = r). وزن دانه در بوته در هر سه حالت مورد بررسی، اثر مستقیم مثبتی بر وزن خوشه داشت. در کلیه حالات مورد بررسی مساحت برگ پرچم اثر مستقیم مثبت و معنی‌داری را بر وزن دانه در بوته و تعداد دانه پر داشت. در آرایش کاشت 30 × 30 سانتی‌متر، سرعت پرشدن دانه و طول دوره مؤثر پرشدن دانه افزایش یافت. طول دوره خفتگی در ارقام بومی بیشتر بود. سرعت پرشدن دانه و طول دوره مؤثر پرشدن دانه اثر مستقیم مثبتی را بر عملکرد دانه در هر آرایش کاشت و در مجموع دو آرایش اعمال نمودند. بنابر نتایج به دست آمده با افزایش تعداد خوشه در متر مربع، سرعت پرشدن دانه و طول دوره مؤثر پرشدن دانه می‌توان به افزایش عملکرد دست یافت. هم‌چنین انتخاب برای تعداد روز تا خوشه‌دهی، وزن دانه و مساحت برگ پرچم به طور غیر مستقیم و از طریق سایر صفات منجر به افزایش عملکرد خواهد شد.
غلامرضا محمدی، کاظم قاسمی گلعذانی، عزیز جوانشیر، محمد مقدم،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر رژیم‌های مختلف آبیاری بر برخی از شاخص‌های زراعی و فیزیولوژیک، سه رقم نخود (جم، 301 و پیروز)، آزمایشی در سال 1377 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن رژیم‌های آبیاری، شامل آبیاری کامل و آبیاری محدود (یک نوبت آبیاری در یکی از مراحل فنولوژیک شاخه دهی‌، گل‌دهی یا تشکیل نیام) در کرت‌های اصلی و ارقام نخود در کرت‌های فرعی گنجانده شدند. در شرایط آبیاری محدود بین رژیم‌های آبیاری، اختلاف معنی‌داری از نظر درصد پوشش سبز و تعداد نیام در بوته وجود نداشت، در صورتی که سرعت، طول دوره پر شدن دانه، وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله تشکیل نیام به طور معنی‌داری بیشتر از رژیم‌های آبیاری در مرحله شاخه دهی یا گل‌دهی بود. میانگین کلیه صفات، به استثنای تعداد دانه در نیام در شرایط آبیاری کامل به طور معنی‌داری بیشتر از آبیاری‌های محدود بود. سرعت پر شدن، حداکثر وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله گل‌دهی به طور معنی‌داری بیشتر از شرایط آبیاری در مرحله شاخه دهی بود ولی از نظر سایر صفات در بین این دو رژیم آبیاری، اختلاف معنی‌داری دیده نشد. اگرچه درصد پوشش سبز و تعداد دانه در نیام در رقم 301 بیشتر از رقم جم بود ولی در سایر موارد واکنش این دو رقم به محدودیت آب، تقریباً مشابه بود. کلیه صفات به استثنای تعداد نیام در بوته در رقم پیروز به طور معنی‌داری کمتر از ارقام جم و 301 بود. درصد پوشش سبز، بالاترین هم‌بستگی را با عملکرد دانه نشان داد. این بررسی مشخص کرد که در بین مراحل فنولوژیک گیاه نخود، مرحله تشکیل و پرشدن دانه‌ها حساس‌ترین مرحله به کمبود آب است و در شرایط محدودیت آب، با انجام آبیاری در این مرحله می‌توان عملکرد نخود را به طور قابل توجهی افزایش داد.
داوود لطفی، عباس همت، محمد رضا اخوان صراف،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

برای اندازه‌گیری مقاومت کششی و توان مالبندی مورد نیاز ادوات سوار، به ابزار دقیقی همچون دینامومتر اتصال سه نقطه‌ و ابزار اندازه‌گیر سرعت پیشروی تراکتور نیاز می‌باشد. در این تحقیق یک نوع دینامومتر نوع قابی ساخته و ارزیابی شد. نیروهای وارده به دینامومتر از طریق استفاده از سه مبدل نیرو (که هرکدام یک تیر یکسرگیر به شکل U وارونه می‌باشد) که بر روی قابی با قابلیت نصب به اتصال سه نقطه‌ تراکتور قرار داده شده‌اند، اندازه‌گیری می‌شوند. هر مبدل نیرو، نیرو را با استفاده از یک مدار پلی که بر اساس استفاده از کرنش‌سنج‌ها طراحی شده‌اند، اندازه‌گیری می‌نماید. هر مبدل نیروی دینامومتر با اعمال مقدار بار معین به آن و اندازه‌گیری ولتاژ خروجی آن واسنجی شد. سپس واسنجی دینامومتر با اعمال مقدار بار مشخص به آن و اندازه‌گیری ولتاژ خروجی مدارهای پلی مبدل‌های نیرو ‌‌انجام گرفت. واسنجی‌های استاتیکی انجام گرفته نشان داد که یک رابطه خطی با ضریب تبین بالایی (999/0=2R (بین نیروهای اعمال شده و خروجی پل‌ها وجود دارد. اثر پس ماند (هیسترزیس) بین بارگذاری و بار برداری بسیار کوچک بود. اثر نقطه بارگذاری نسبت به محور عمودی دینامومتر بر مقدار نیروی اندازه‌گیری ناچیز بود. برای اندازه‌گیری سرعت پیشروی واقعی تراکتور، یک چرخ پنجم با استفاده از یک محور چرخشی انکودر ساخته شد. واسنجی‌های انجام گرفته روی سطوح آسفالته و خاکی نشان داد که یک رابطه خطی با ضریب تبین بالا (994/0=2R (بین سرعت پیشروی اندازه‌گیری شده و خروجی محور چرخش انکودر وجود داشت. خطای اندازه‌گیری در سرعت‌های کم در مزرعه و در سرعت‌های زیاد ( تا 5/12 کیلومتر در ساعت) روی سطح آسفالته به ترتیب حدود 3 و 8 درصد بود. واحد جمع کننده داده‌ها، علاوه بر نمایش نیرو و سرعت پیشروی، به صورت لحظه‌ای می‌تواند نمودارهای نیرو بر حسب زمان و مسافت را روی صفحه نمایش رایانه دستگاه نمایش دهد.
محسن سعیدی، علی احمدی، کاظم پوستینی، محمدرضا جهانسوز،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

رطوبت خاک یکی از عوامل محدود کننده جوانه‌زنی، سبزشدن و استقرار گیاهان زراعی خصوصاً در شرایط دیم و در نهایت شکل‌گیری عملکرد در مناطق خشک و نیمه خشک (مانند ایران) است. در چنین مناطقی انتخاب ارقامی که علاوه بر مقاومت به خشکی در مرحله جوانه‌زنی و سبزشدن، پتانسیل عملکرد بالایی نیز داشته باشند از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار هستند. این بررسی در همین راستا و در سه سطح مزرعه‌ای، گلخانه‌ای و آزمایشگاهی و بر روی ژنوتیپ‌های مختلف گندم با سوابق اصلاحی متفاوت شامل: ارقام اصلاح شده داخلی در اثر عمل انتخاب (امید، سرداری، روشن)، ارقام اصلاح شده داخلی- خارجی در اثر عمل هیبریداسیون (آزادی، فلات، قدس) و چهار لاین(3-2/5593، 3-5806، 6-6452،6-2/7007) انجام شد. براساس نتایج به دست آمده با کاهش پتانسیل اسمزی برخلاف درصد و سرعت جوانه‌زنی، بنیه جوانه‌زنی با سرعت و شیب زیاد در ژنوتیپ‌های مختلف شروع به کاهش نمود. در این شرایط و در پتانسیل اسمزی 8/0- مگاپاسکال ژنوتیپ‌های امید، آزادی و 3-2/5593 بالاترین و ژنوتیپ‌های سرداری، 3-5806 و فلات کمترین بنیه جوانه‌زنی را از خود نشان دادند. در پتانسیل اسمزی 6/1- مگاپاسکال بنیه جوانه‌زنی همه ژنوتیپ‌های مورد بررسی به‌شدت کاهش یافت و در این سطح پتانسیل اسمزی تفاوت معنی‌داری بین ژنوتیپ‌های مختلف از نظر بنیه جوانه‌زنی دیده نشد. در بین صفات مورد مطالعه بنیه جوانه‌زنی بیشترین ضریب هم‌بستگی را با درصد سبزشدن از سطح مزرعه دارا بود و بین سایر خصوصیات جوانه‌زنی با عملکرد در سطح مزرعه ضریب هم‌بستگی معنی‌داری به دست نیامد. نتایج حاصل از مقایسه‌های گروهی نشان دادند که گروه ژنوتیپ‌های اصلاح شده داخلی دارای بنیه جوانه‌زنی بالاتری نسبت به دو گروه دیگر بود ولی تفاوت معنی‌داری بین آنها از نظر سرعت و درصد جوانه‌زنی دیده نشد.
جواد نوری اظهر، پرویز احسان‌زاده،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده

تبیین رابطه احتمالی بین شاخص‌های فیزیولوژیک رشد و عملکرد گیاه زراعی، در مدیریت تولید گیاهان زراعی حائز اهمیت می‌باشد. بدین منظور پژوهشی در سال 1383، با پنج هیبرید ذرت شامل سینگل‌کراس‌های 704، 700، 647، 604 و 301 به صورت دو آزمایش جداگانه، هر کدام در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار، یکی در محیط بدون تنش (آبیاری پس از70 میلی‌متر تبخیر) و دیگری در محیط تحت تنش خشکی (آبیاری پس از 105 میلی‌متر تبخیر) در اصفهان به اجرا در آمد. تراکم 95000 بوته در هکتار (فاصله روی ردیف 15 و بین ردیف 70 سانتی‌متر) استفاده شد. تنش خشکی اثر معنی‌داری بر صفات حداکثر شاخص سطح برگ (LAImax)، دوام سطح برگ (LAD)، دوام سطح برگ در مرحله خطی رشد (LADLinear)، دوام سطح برگ از گرده‌افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک (LADs-m) و روز تا کاکل‌دهی به جای گذاشت. نتایج به‌دست نشان داد که هم‌بستگی مثبت و معنی‌داری بین سرعت رشد محصول طی مرحله خطی (CGRLinear) با LAImax، LAD، LADLinear و LADs-m وجود داشت. عملکرد بیولوژیک هم‌بستگی مثبت معنی‌داری با LAImax و LADs-m نشان داد. هم‌بستگی مثبت و بسیار معنی‌داری بین عملکرد و اجزای عملکرد شامل تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در متر مربع و هم‌چنین شاخص برداشت به دست آمد که در این بین، تعداد دانه در متر مربع بیش‌ترین هم‌بستگی را با عملکرد دانه نشان داد. CGRLinear و LAImax هم‌بستگی مثبت و معنی‌داری با عملکرد دانه نشان دادند. در نهایت می‌توان نتیجه گرفت که اگرچه افزایش LAImax منجر به افزایش CGRLinear و در نتیجه افزایش تولید ماده خشک می‌گردد، اما با عنایت به آن‌که هم‌بستگی معنی‌داری بین تولید ماده خشک و شاخص برداشت وجود نداشت، ظاهراً در ژنوتیپ‌های مورد مطالعه و در شرایط مطالعه حاضر، تسهیم زیست توده به بخش اقتصادی عملکرد کل، ضرورتاً با وضعیت LAI این ژنوتیپ‌ها هم‌روند نمی‌باشد.
یزدان لطفی، فرشید نوربخش، مجید افیونی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  در سال‌های اخیر، استفاده از پسماندهای آلی و فراورده‌های جانبی کار خانه‌ها به عنوان کود آلی و اصلاح کننده‌های خاک برای تولید محصولات کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. در کشور ما به‌دلیل فقر مواد آلی خاک‌های کشور از یک‌سو و تولید تجاری کود‌های آلی از سوی دیگر، تمایل به استفاده از این کودهاافزایش یافته است. هدف از انجام این مطالعه بررسی و تفکیک اثر نوع کود، سطوح مختلف کودی و تعداد سال کوددهی بر پتانسیل معدنی‌شدن نیتروژن در یک خاک آهکی (فاین، ‌لومی، میکسد، ترمیک، تیپیک هاپل آرجید) در منطقه اصفهان بود. آزمایش در قالب طرح کرت‌های خرد شده و در سه تکرار انجام گردید. هر کرت اصلی به سه کرت خرد شده تقسیم گردید و اعمال تیمارها در سه سال متوالی به گونه‌ای بود که بخشی از کرت تنها در سال اول، بخشی دیگر در دو سال پیاپی و بخش سوم در سه سال متوالی تیمار کودی (کود گاوی یا لجن فاضلاب) مشابه (25،0 و 100 مگاگرم بر هکتار) دریافت کردند. نمونه‌برداری مرکب از خاک، ‌6‌ ماه پس از کوددهی سوم از عمق 0 تا 15 سانتی‌متری انجام ‌شد. پتانسیل معدنی‌شدن نیتروژن با استفاده از روش انکوباسیون بلند مدت-‌ آبشویی اندازه‌گیری شد. در پایان فصل کشت نیز بخش هوایی ذرت برداشت گردید. نتایج نشان داد پتانسیل معدنی‌شدن نیتروژن در تیمارهایی که کود گاوی و لجن فاضلاب دریافت کرده بودند، تفاوت معنی‌داری نداشتند ولی هر دو این تیمارها نسبت به شاهد اختلاف معنی‌داری را نشان دادند. اضافه کردن 100 مگاگرم بر هکتار کود گاوی و لجن فاضلاب به خاک، پتانسیل معدنی‌شدن نیتروژن را نسبت به تیمار شاهد 4 برابر و نسبت به تیمار 25 مگاگرم در هکتار 7/1 برابر افزایش داد. هم‌چنین پتانسیل معدنی‌‌شدن نیتروژن در تیماری که سه سال پیاپی کود آلی دریافت کرده بود نسبت به تیمارهای دو سال کود دریافت کرده، یک سال کود دریافت کرده و شاهد، به ترتیب 1/2، 5/2 و 5 برابر افزایش را نشان داد. بین پتانسیل معدنی‌شدن نیتروژن با پاسخ‌های گیاه ذرت مانند عملکرد ( ** 531/0= r )وجذب نیتروژن ( *** 568/0= r ) روابط معنی‌داری مشاهده شد. حاصل‌ضرب پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در ثابت سرعت معدنی شدن نیز با پاسخ‌های گیاه، مانند عملکرد ( *** 710/0= r ) و جذب نیتروژن ذرت ( *** 734/0= r ) روابط معنی‌داری را نشان داد. نتایج بیانگر آن است که الگوی تأثیرپذیری نیتروژن کل در تیمار‌های مورد مطالعه، متفاوت از الگوی تغییرات پتانسیل معدنی‌ شدن نیتروژن است.


یعقوب راعی، محمد صدقی، رئوف سید شریفی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

برای ارزیابی آثار تلقیح باکتری برادی ریزوبیوم، اوره و وجین علف هرز روی کارکرد سویا در مزرعه، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار پیاده گردید. فاکتورها شامل تلقیح و عدم تلقیح، سطوح صفر، 150 و 300 کیلوگرم در هکتار اوره و کنترل و آلودگی به علف هرز بود. نتایج نشان داد که کنترل علف هرز، تلقیح و کاربرد اوره عملکرد دانه و بیولوژیک را افزایش داد. کنترل علف هرز بیشترین تأثیر را بر عملکرد داشت و به دنبال آن تلقیح و کاربرد اوره قرار داشتند. تلقیح، وجین علف‌های هرز و مصرف 300 کیلوگرم در هکتار اوره درصد پروتئین دانه سویا را افزایش داد. در این مورد، تلقیح بیشترین تأثیر را بر درصد پروتئین دارا بود و به دنبال آن کاربرد اوره و کنترل علف هرز قرار گرفتند. در مقابل، تنها کنترل علف هرز به‌طور معنی‌داری درصد روغن دانه را افزایش داد. سرعت پر شدن دانه در نتیجه عمل تلقیح افزایش نشان داد ، اما دوره پر شدن دانه تحت تأثیر تلقیح قرار نگرفت. کنترل علف هرز سرعت و دوره پر شدن دانه را افزایش داد. کاربرد اوره نیز، دوره پر شدن دانه را افزایش داد، اما بر سرعت پر شدن دانه تأثیری نداشت.
عزت‌اله عسکری اصلی ارده، صمد صبوری، محمدرضا علیزاده،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

بخش اعظمی از تلفات و ضایعات محصول برنج ممکن است در مرحله کوبش اتفاق بیافتد. یکی از عوامل مؤثر بر میزان تلفات و ضایعات واحد‌های کوبش خرمنکوب‌ها و ماشین‌های برداشت، سرعت خطی کوبنده می‌باشد. در این طرح اثر سه عامل که عبارت‌اند از: سرعت خطی کوبنده (در 5 سطح) و میزان رطوبت محصول (در2 سطح) و ارقام متداول برنج (4 رقم) بر تلفات و ضایعات کوبش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. برای انجام عمل کوبش از واحد کوبش (T25) که کوبنده آن دارای دندانه‌های از نوع قلابی می‌باشد، استفاده شد. عوامل وابسته شامل در صد دانه‌های کوبیده نشده(تلفات کوبش) و دانه‌های آسیب دیده (ضایعات کوبش) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست آمده از طرح آزمایش کرت‌های خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی و برای مقایسه میانگین‌ها از آزمون چند دامنه‌ای دانکن استفاده شد. نتایج آزمایش‌ها نشان داد که اثرات رقم و سرعت خطی کوبنده بر درصد تلفات کوبش و اثرات رقم، سطح میزان رطوبت و سرعت خطی کوبنده بر درصد دانه‌های آسیب دیده معنی‌دار (سطح احتمال 1 درصد) بوده است. مناسب‌ترین سرعت خطی کوبنده معادل 14m/s می‌باشد و رقم هاشمی دارای بیشترین مقدار درصد تلفات کوبش و رقم بینام دارای کمترین درصد تلفات کوبش بوده است. از بین ارقام مورد آزمایش، رقم بینام از میانگین درصد دانه‌های صدمه دیده بیشتری برخوردار بوده است. به‌طور کلی، کاهش رطوبت محصول باعث افزایش میانگین درصد دانه‌های صدمه دیده در آزمایش‌ها شده است.
الهام ایزدی نیا، منوچهر حیدرپور، عبدالرضا کبیری سامانی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

در این تحقیق با استفاده از اندازه‌گیری ناحیه جدایی جریان، نیمرخ سطح آب و پروفیل سرعت در مدل سرریز جانبی تاج دایره ای، خصوصیات جریان روی این سازه ها بررسی شده است. با استفاده از آنالیز ابعادی، تحلیل آماری و ایجاد رگرسیون، معادله ای برای ناحیه جدایی جریان پیشنهاد شده است. نتایج نشان داد که طول ناحیه جدایی جریان به عواملی چون نسبت عمق آب در بالادست به پایین دست سرریز، عرض کانال به عمق آب در پایین دست و عدد فرود در بالادست سرریز بستگی دارد. از بررسی نیمرخ های طولی و عرضی سطح آب در محل سرریز جانبی مشخص گردید که نیمرخ سطح آب در مجاورت سرریز دارای تغییرات شدید بوده که علت آن وجود ناحیه جدایی جریان می‌باشد. بنابراین مناسب ترین محل برای اندازه‌گیری مشخصات جریان در راستای محور کانال پیشنهاد می گردد. هم‌چنین با بررسی پروفیل های سرعت مشخص شد که سرعت بیشینه در سرریز جانبی تاج دایره ای در زیر سطح آب اتفاق می افتد که علت آن وجود جریان های ثانویه روی سرریز می‌باشد. با فاصله گرفتن از سرریز جانبی در جهت طولی و عرضی کانال از تأثیر جریان های ثانویه کاسته شده و پروفیل های سرعت یکنواخت تری حاصل می گردد.
عسگر فرحناکی، غلامرضا مصباحی، حامد عسکری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

خرما محصولی بسیار ارزشمند و مغذی است که در صورت فرآوری مناسب می‌تواند جزء اصلی‌ترین اقلام صادراتی ایران قرار گیرد. در این پژوهش با هدف بهبود و تسریع فرایند تبدیل رطب به خرما از یک خشک‌کن لایه نازک برای خشک کردن رطب واریته کبکاب استفاده شد. نمونه‌های رطب تحت تأثیر جریان هوای گرم در 5 سطح دمایی (56 ،66 ،76، 86، ˚C 96) خشک شدند و در طول زمان خشک کردن تغییرات در فاکتورهایی مانند میزان رطوبت، وزن، pH، رنگ، بافت و چگالی محصول مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در محدوده‌های دمایی پایین (56 و ˚C 66)، سرعت خشک کردن پایین و زمان خشک کردن طولانی و غیر اقتصادی است و در محدوده‌های دمایی بالا (86 و ˚C 96) گرچه سرعت خشک کردن بالاست، اما فاکتورهای کیفی محصول به ویژه رنگ و بافت نامناسب‌تر هستند. لذا دمای (˚C 76) برای خشک کردن رطب قابل توصیه می‌باشد. بررسی روند خشک کردن در دماهای مورد بررسی نشان داد که محدوده رطوبت 27-24 درصد (برپایه خشک) را می‌توان به عنوان رطوبت بحرانی خشک کردن این نوع رطب به حساب آورد. از طرف دیگر با بررسی بافت نمونه‌ها حین خشک کردن این نتیجه‌گیری حاصل شد که در رطوبت‌های بالای 30% (بر پایه خشک)، بافت محصول چندان تحت تأثیر تغییرات رطوبت نیست در حالی که در رطوبت‌های کمتر از حد مذکور حتی کاهش اندک در میزان رطوبت، سفتی نامطلوب را در محصول سبب می‌شود.
مهناز علیمحمدی، عبدالمجید رضایی، سیدعلی محمد میرمحمدی میبدی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده

این پژوهش به منظور ارزیابی صفات زراعی و فیزیولوژیک و پت انسیل عملکرد ١٠ رقم گندم به صورت طرح کرت های یک بار خرد شده با ٣ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. عامل اصلی را تیمارهای رطوبتی معمول و تنش (به و عامل فرعی را ارقام گندم تشکیل دادند. تنش رطوبتی (A ١٣٠ میل یمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس ± ٧٠ و ٣ ± ترتیب آبیاری پس از ٣ تأثیر معن ی داری را بر تمام صفات به جز وزن هزار دانه ، شاخص برداشت ، وزن ویژه برگ ، سهم توزیع مجدد ، تفاوت وزن پدانکل در دو برای سایر b به a و نسبت کلروفیل b مرحله گرده افشانی و رسیدگی داشت. تفاوت بین ارقام در شرایط تنش رطوبتی به جز برای کلروفیل شاخص برداشت و سهم توزیع ،b به a نسبت کلروفیل ، b صفات معن ی دار بود . تفاوت بین ارقام در شرایط معمول به جز برای کلروفیل مجدد از نظر سایر صفات معنی دار بود . ضرایب هم بستگی فنوتیپی و ژنتیکی بین عملکرد دانه با شاخص برداشت ، تعداد د انه درسنبله ، در هر دو شرایط مثبت و معن ی دار و با سرعت از دست دادن آب منفی و b و a و مجموع کلروفیل های a محتوای نسبی آب ، کلروفیل معن یدار بود . در شرایط تنش ه مبستگی مثبت و معن یداری بین وزن پدانکل در مرحله ظهور سنبله دهی و تفاوت وزن پدانکل در مراحل سنبله ده ی و رسیدگی فیزیولوژیک با عملکرد دانه و محتوای نسبی آب دیده شد . بر مبنای رگرسیون مرحل ه ای در شرایط تنش رطوبتی سرعت از دست دادن آب ، شاخص برداشت و محتوای نسبی آب در مجموع ٩٥ درصد از تغییرات عملکرد دانه را تبیین نمودند. طبق نتایج ارتفاع بوته و محتوای نسبی آب بیش از ٩٠ درصد از تغییرات عملکرد دانه را تبیین ،a رگرسیون مرحله ای در شرایط معمو ل کلروفیل نمودند. نتایج حاصل از تجزیه ضرایب مسیر حاصل از ضرایب هم بستگی فنوتیپی بین صفات عملکرد دانه با صفات موجود در مدل بالاترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد داشتند. a رگرسیون نشان داد که در شرایط تنش شاخص برداشت و در شرایط معمول کلروفیل
مهدی بحرینی طوحان، اسماعیل دردی پور ، سید علیرضا موحدی نایینی،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده

مطالعه سرعت رها سازی پتاسیم غیر تبادلی، در جهت مدیریت و استفاده صحیح از منابع خاکی و هم‌چنین در فراهمی و قدرت تأمین پتاسیم به ویژه در خاک‌های حاوی کانی‌های پتاسیم، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. اطلاعات درباره سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در خاک‌های استان گلستان محدود است. هدف این تحقیق مطالعه سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در دوازده سری غالب خاک‌های زراعی استان گلستان، با استفاده از دو عصاره گیر اسید سیتریک و کلرید کلسیم با غلظت 01/0 مولار در مدت زمان های 2 تا 1844 ساعت بود. خاک‌های مختلف رهاسازی متفاوتی به عصاره‌گیری پی در پی توسط عصاره‌گیرها از خود نشان دادند. میزان پتاسیم رها شده در خاک‌های مختلف توسط کلرید کلسیم کمتراز اسید سیتریک بود. رهاسازی پتاسیم در تمام خاک‌ها در مراحل اولیه سریع بود و در مراحل بعدی با سرعت کمتری تا پایان آزمایش ادامه یافت. با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد، سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی توسط اسید سیتریک، با معادلات الوویچ و پخشیدگی و کلرید کلسیم با معادلات توانی، مرتبه اول و الوویچ به خوبی توصیف شدند. بنابراین سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی به وسیله پخشیدگی از سطح هوادیده کانی‌های خاک کنترل می‌شود.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb