11 نتیجه برای سله
رحیم هنرنژاد، مرداویج شعاعی دیلمی، محرم مصباح،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
به منظور تجزیه و تحلیل ژنتیکی پایداری واریتههای توتون به بیماری سفیدک دروغی و برآورد ترکیبپذیری ارقام، چهار واریته توتون بل 61-10، برجراک سی، سامسون و ترامف پایدار و حساس به بیماری سفیدک دروغی، دریافتی از سازمان بینالمللی تحقیقات توتون (کورستا)، در سال 1376 به صورت طرح دیآلل یک طرفه تلاقی، و در سال 1377 والدین و نتایج آنها کشت و مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین، به منظور بررسی اثر ژنهای کنترل کننده صفت پایداری و حساسیت، و گرفتن بذور نسل E2، BC1 و BC2، نسل F1 حاصل از تلاقی چهار واریته توتون خودگشن، و با والدین مربوطه تلاقی برگشتی داده شدند. در سال 1378، کلیه ژنوتیپها به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت، و میزان پایداری و حساسیت ژنوتیپهـا در مقابل بیماری سفیدک دروغی بـا روش استانـدارد کورستـا اندازهگیری، و نتایج مربوط به والدین، نسلهای F1 و F2 به صورت یک دیآلل 4×4 تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج تجزیه واریانس تفاوت معنیداری را بین ژنوتیپها از نظر پایداری به پرونسپورا نشان داد، و تجزیه میانگین نسلها گویای پیروی خانوادههای برجراک سی × بل 61-10 و ترامف × بل 61-10 از مدل ساده افزایش - غالبیت بود. در حالی که در سایر خانوادهها آثار متقابل غیرآللی (اپیستاتیک) پدیدار گشت، و با مدل شش پارامتری متر و جینکز برای وجود آثار متقابل دوژنی برازش نشان دادند. بدین ترتیب، با توجه به وراثتپذیری خصوصی برآورد شده (34% تا 85%)، امکان گزینش موفقیتآمیز لاینهای پایدار در برابر پرونسپورا در نسلهای در حال تفکیک، برای برخی از تلاقیها وجود دارد. به سبب ترکیبپذیری عمومی معنیدار والدین برای صفت پایداری نسبت به پرونسپورا، نقش آثار افزایشی ژنها در زمینه پایداری در برابر عامل بیماری سفیدک دروغی چشمگیر بود. در مجموع، وراثتپذیری خصوصی برای ژنوتیپهای مورد بررسی به میزان 72% تا 75% برای این صفت برآورد شد.
عباس همت، اردشیر اسدی خشویی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
به منظور گسترش کشت مکانیزه پنبه در مناطق با آب آبیاری شور و خاکهای حساس به سله در استان اصفهان، ارزیابی عملکرد ماشینهای کاشت با، یا بدون سلهشکن در روش کشت مسطح ضروری است. از این رو، آزمایشی برای مقایسه فراسنجههای عملکردی چند نوع ماشین کاشت پنبه در یک خاک با بافت لوم رسی، در ایستگاه تحقیقاتی کبوترآباد مرکز تحقیقات کشاورزی اصفهان انجام شد. چهار تیمار ماشینهای کاشت با استفاده از ردیفکارهای بذرسازان در دو وضعیت، و جاندیر و خطیکار دانمارکی با سه روش سلهشکنی، به ترتیب سلهشکنی با سلهشکن ستارههای غلتان و استوانهای دندانهدار و بدون سلهشکنی، با به کارگیری آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار ارزیابی شدند. عملکرد ماشینهای کاشت با اندازهگیری تعداد و فاصله میان بوتهها در هر تیمار، و تعیین میانگین و انحراف معیار فاصلههای میان بوتههای سبز شده، و تعیین شاخصهای کاشت چندتایی، نقاط بدون بوته، کیفیت تغذیه موزع، دقت و کپهکاری، ارزیابی گردیدند.
اگرچه در این آزمایش، به جای اندازهگیری فاصله میان بذرهای کاشته شده، فاصله میان بوتههای سبز شده اندازهگیری شد، ولی معیارهای استفاده شده در این پژوهش ویژگیهای ماشینهای کاشت را به خوبی نشان داد. میانگین و انحراف معیار فاصلههای میان بوتهای، به تنهایی تفاوت میان عملکرد ماشینهای کاشت را در تمام روشهای سلهشکنی به خوبی نشان نداد. شاخص کپهکاری پیشنهادی بهتر از شاخص کاشت چندتایی، مشخصه کپهریزی را در بذرکارها، جدا از روش سلهشکنی مشخص نمود. در حالت بدون سلهشکنی، تمایل به کپهریزی در ردیفکار بذرسازان، سبب کاهش میانگین و انحراف معیار فاصلههای میان بوتهای گردید. سلهشکنی موجب کاهش فاصلههای میان بوتهای در کلیه ماشینهای کاشت، به ویژه در خطیکار که تمایل به کپهریزی در آن بسیار ناچیز بود، شد. بر پایه نتایج حاصله، در ردیفکارهای بذرسازان و جاندیر، نوع موزع حجمی، و نه تکدانهکار بود.
فاضل امیری، مهدی بصیری، مجید ایروانی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
با توجه به سطح وسیع مراتع کشور و تنوع جوامع و تیپهای گیاهی آن، شناخت روشهای صحیح، دقیق، کم هزینه و سریع جهت ارزیابی میزان بهرهبردای از گونههای مرغوب مرتعی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در این پژوهش، کارآیی روشهای متداول ارزیابی میزان بهرهبرداری از گونه E. ceratoides در قرق حنا، واقع در شهرستان سمیرم مورد بررسی قرارگرفت. در این پژوهش میانگینهای بهرهبرداری به دست آمده از روشهای مختلف با میانگین بهرهبرداری به دست آمده از روش قفسهای زوجی (شاهد) با استفاده از آزمون دانکن مقایسه گردید. همچنین صحت، هزینه و سرعت روشهای مطالعه شده نیز به کمک شاخص نسبت صحت به هزینه و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) ارزیابی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین به دست آمده از روشهای واحد مرجع، طول سرشاخه، شاخص تولید، شمارش گیاه و شمارش ساقه دارای اختلاف معنیداری با میانگین روش شاهد بود، ولی روش شمارش ساقه در بین روشهای مذکور سریعترین و کم هزینهترین روش میباشد ( آزمون دانکن، 05/0>P). میانگین بهرهبرداری به دست آمده از روش قبل و بعد از چرا و تخمین چشمی ( به صورت نمونه برداری مضاعف) در بین روشهای مورد بررسی کمترین اختلاف را با میانگین روش شاهد داشت( آزمون دانکن، 05/0 >P) ولی نسبت به روشهای دیگر پر هزینه و زمانبر میباشند. میانگین به دست آمده از روش ارتفاع - وزن علاوه بر آنکه فاقد اختلاف معنیدار با میانگین روش شاهد بود، از لحاظ زمان و هزینه نیز در بین روشهای مورد بررسی که از صحت قابل قبولی برخوردار بودهاند، سریعترین و کم هزینهترین روش بود ( آزمون دانکن، 05/0>P).
احسان عبدی، باریس مجنونیان، علی اصغر درویش صفت،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
عملیات جادهسازی در جنگل با اختصاص حجم بالایی از سرمایه به خود یکی از مهمترین فاکتورهای هزینه، در مدیریت جنگل میباشد بنابراین ارزیابی گزینههای مختلف شبکه جاده جنگلی و تعیین مناسبترین گزینه میتواند کمک مؤثری در کاهش هزینههای جاده سازی باشد. تحقیق حاضر تلاشی در این جهت بوده که با استفاده از روش ارزیابی چند معیاری، به ارزیابی گزینههای شبکه جاده با در نظر گرفتن هزینه ساخت پرداخته است. روش کار به این صورت است که ابتدا برای تهیه نقشه شایستگی و مقایسه هزینه، مشخصههای شیب عرضی دامنه، جهت جغرافیایی و نوع خاک منطقه انتخاب شدند. پس از وارد کردن نظرهای متخصصین در فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزن هر یک از مشخصهها بهدست آمد. سپس نقشههای مشخصهها با توجه به اهمیتشان به روش ارزیابی چند معیاری تلفیق و نقشه شایستگی تهیه گردید. با استخراج مجموع ارزشهای هر شبکه جاده از نقشه شایستگی، هزینه واحد طول هر گزینه شبکه جاده بهدست آمد و در نهایت با مقایسه هزینهها مناسبترین گزینه مشخص گردید. نتایج وزن دهی مشخصهها نشان داد که شیب عرضی دامنه دارای بیشترین وزن بوده و قابلیت نفوذپذیری خاک و جهت جغرافیایی دامنه به ترتیب در ردههای بعدی قرار گرفتند. همچنین در بین گزینههای مورد مطالعه گزینه هفت با کمترین ارزش دارای بیشترین مطلوبیت و گزینه هشت با بیشترین ارزش دارای کمترین مطلوبیت بودند. بهطور کلی از نتایج این تحقیق میتوان استنتاج کرد که وزن دهی مشخصهها بر اساس روش AHP و امکان در نظر گرفتن معیارهای کمـّی و کیفی متعدد، روش مناسبی بهنظر میرسد. همچنین از آنجایی که امکان ترکیب و تلفیق مشخصههای مختلف با استفاده از روند ارزیابی چند معیاری در محیط GIS نسبت به انجام این کار بهصورت دستی، علاوه بر صرف هزینه و زمان کمتر، دقت بیشتری دارد بنابراین پیشنهاد میشود برای انجام چنین مطالعاتی از این روش استفاده شود.
آرش ملکیان، حمید علی پور، میرمسعود خیرخواه زرکش، سعید قره چلو،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1393 )
چکیده
تعیین مکانهای مناسب با دقت و سرعت مورد نیاز جهت پخش سیلاب از اهمیت بسیاری برخوردار است. هدف اصلی این تحقیق تهیه، استفاده و ارزیابی سامانه پشتیبان تصمیمگیری برمبنای تکنیکهای GIS و RS بهمنظور شناسایی و اولویت بندی نواحی مناسب پخش سیلاب، در منطقه مورد مطالعه میباشد. در این مطالعه منطقه مناسب برای پخش سیلاب براساس چهار معیار اصلی، هشت زیر معیار و بیست و چهار شاخص انتخاب گردید در نهایت 5 سناریو تهیه و ارزیابی گردید (یک سناریو براساس ارزش نسبی برابر برای 4 معیار، و چهار سناریو براساس تفاوت آشکار یکی از معیارهای اصلی). مقایسه میانگین مطلوبیت در بین پنج سناریو نشان دهنده آن است که زیرحوزه 1 در 3 سناریو(ارجحیت نفوذ، ارجحیت کاربرد آب و برابری تمامی معیارهای اصلی) دارای میانگین مطلوبیت بالاتری بوده لذا در میان 2 زیرحوزه در این سناریوها دارای ارجحیت بیشتری نسبت به دیگر زیرحوزه میباشد. از بین 2 زیرحوزه منطقه ایور، با توجه به میانگین مطلوبیت آنها، زیرحوزه 1 و از بین سناریوهای اجرا شده، سناریوی 1 (ارجحیت معیار اصلی نفوذ) بهعنوان اولویت اول انتخاب گردیدند. اولویت دوم برای مکانیابی پخش سیلاب متعلق به زیرحوزه 2 و با سناریوی 1 میباشد.
مصطفی گودرزی، جهانگیر عابدی کوپایی، منوچهر حیدرپور، حمیدرضا صفوی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
با توجه بهتغییرات زیاد وقایع هیدرولوژیکی نسبت به زمان و مکان در مناطق خشک و نیمهخشک اندازهگیری تغذیه در این مناطق بسیار دشوار میباشد. طی سالها هنوز هم روش ثابت و مشخصی برای اندازهگیری تغذیه آبهای زیرزمینی وجود ندارد و تا کنون روشهای مختلفی برای محاسبه نرخ تغذیه توسعه یافته است. هدف از این تحقیق ارزیابی و ایجاد یک روش هیبریدی برای محاسبه تغذیه آبهای زیرزمینی میباشد. در این تحقیق با استفاده از یک روش هیبریدی اثرات پارامترهای مختلف بر تغذیه آبهای زیرزمینی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهمترین پارامترهای م&zwjؤثر بر تغذیه بافت خاک، بارش، کاربری اراضی، ضخامت ناحیه غیراشباع، شیب زمین، میزان نیاز آبیاری و آبدهی ویژه، میباشد که در این بین بارش و بافت خاک بیشترین تأثیر را دارا میباشند. نتایج ارزیابیها نشان داد که بهطور کلی تغییراتاند که بارش و دما اثرات قابل توجهی بر تغذیه میگذارند بهطوری که با تغییر 10 درصدی بارش میزان تغذیه بین 16 تا 77 درصد تغییر میکند، همچنین با تغییر 1 در جهای دما، میزان تغذیه بین 6 تا 42 درصد تغییر مییابد. براساس نتایج بهدست آمده حساسیت خاکهای ریز بافت بهاین تغییرات خیلی بیشتر از خاکهای درشت بافت میباشد. همچنین نتایج نشان داد که تغییرات بارش و تبخیر و تعرق در چهار ماه شامل آذر، دی، بهمن و اسفند اثر قابل ملاحظهای در مقدار نرخ تغذیه سالانه دارا میباشند. با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان مناطق آسیبپذیر دشت، مکانهای مناسب و نیز زمان مناسب برای تغذیه مصنوعی در سطح دشت را مشخص نمود. بهطور کلی نتایج بهدست آمده ازاین تحقیق میتواند در جنبههای مختلف مدیریت آبهای زیرزمینی بسیار مفید باشد.
زهرا فیضی، امیررضا کشتکار، آرش ملکیان، هدی قاسمیه،
جلد 20، شماره 76 - ( 5-1395 )
چکیده
کمبود بارندگی و همچنین نزول بارشهایی با شدت نسبتاً زیاد در مدت کوتاه از ویژگیهای مناطق خشک دنیا ازجمله ایران است که به وقوع سیلابهای عظیم و مخرب که هرساله موجب بروز خسارات جانی و مالی فراوان میباشد، منجر میگردد. مشکل کمبود آب در مناطق خشک و نیمهخشک دنیا باعث شکننده شدن شرایط زیستی در این مناطق شده است. باتوجه به کاهش مداوم میزان سرانه آب و اهمیت تأمین غذایی افراد جامعه، ضروری است که آبهای سطحی بهکمک روشهایی از جمله سد سازی و یا روشهای تغذیه مصنوعی مهار گردند. در این تحقیق، هفت عامل شیب، نفوذپذیری سطحی، قابلیت انتقال آب در آبرفت، کیفیت آبرفت، کاربری اراضی، حجم رواناب و ضخامت لایه هوادار بهعنوان عوامل مؤثر در مکانیابی مناطق مستعد پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی جنوب دشت کاشان درنظر گرفته شدند. پس از تهیه لایههای رقومی موردنظر، با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن هرکدام از معیارها تعیین گردید. در نهایت نقشههای وزندار حاصل و با یکدیگر ادغام و نتایج آن نشان داد که پارامتر کاربری اراضی با وزنی معادل 22% بیشترین وزن را به خود اختصاص داده و بهعنوان اولویتهای اول در مکانیابی پخش سیلاب مطرح گردید. پارامترهای حجم رواناب، نفوذپذیری، شیب، عمق لایه هوادار، ضریب انتقال و کیفیت آبرفت بهترتیب اولویت های دوم تا هفتم را به خود اختصاص دادند.
هوشنگ قمرنیا، فاطمه ساسانی، بهمن یارقلی،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
شناخت مناطق همگن خاک برای اعمال مدیریتهای مکانمحور، بهخصوص در مناطقی که دستخوش فعالیتهای مختلف بشری قرار میگیرد، حائز اهمیت است. این موضوع با استفاده از روشهای تحلیل چندمتغیره شامل تحلیل عامل، تحلیل خوشهبندی سلسله مراتبی و تحلیل k متوسط در اراضی کشاورزی تحت آبیاری بلندمدت (بیش از 40 سال) با پساب شهری در منطقه شهر ری در جنوب تهران مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از مدل تحلیل عامل، هشت عامل بهعنوان هشت گروه زمینشیمیایی برای توصیف حدود 60 درصد از کل واریانس مربوط به 37 پارامتر فیزیکی و شیمیایی خاک استخراج شد. اهم این گروهها، شامل عناصر غذایی خاک (OC، OM و N)، عناصر کممصرف معدنی (Mn و B)، قدرت جذب خاک (Clay، Silt، Sand و CEC)، شوری و فشار اسمزی (EC، OP و TDS) و سدیمی شدن خاک (SAR و Na) هستند. مقادیر حداکثر ضرایب Cophenet و Silhouette، بهترتیب معادل 77/0 و 83/0، انتخاب روش اتصال متوسط را در تحلیل خوشهبندی سلسلهمراتبی و تعداد سه خوشه در جمعیتهای 19، 18 و 34 واحد نقشهای را در روش k متوسط دیکته کرد. روش پلیگون تیسن در GIS، برای تفکیک گروههای زمینشیمیایی در قالب واحدهای نقشهای به کار گرفته شد. این خروجی که در واقع ترکیب مدلهای تحلیل چندمتغیره و نمایش بصری آن در GIS تحت واحدهای نقشهای تفکیک شده از منطقه مورد مطالعه است، میتواند فعالیتهای مدیریتی مناسب را برای مناطق تحت هر خوشه ارائه دهد.
وحید سروی، حمید رضا متین فر،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
افزایش سریع جمعیت کشور، نیاز به تولید بیشتر مواد غذایی را میطلبد، یکی از روشها برای نیل به این مهم افزایش تولید در واحد سطح است. در کشاورزی مدرن امروزه، تهیه نقشه حاصلخیزی خاک برای برنامهریزی بهتر بهمنظور استفاده از کودهای شیمیایی و بهرهبرداری از خاک ضروری است. هدف از این تحقیق ارزیابی حاصلخیزی خاک بر اساس ویژگیهای شیمیایی در دشت مغان با 191 نقطه مطالعاتی است. بدینمنظور در محیط نرمافزار ArcGIS درونیابی با مدل کریجینگ بین نقاط صورت گرفت و پس از تهیه نقشه اولیه پارامترها شامل نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کربن آلی، منگنز، روی، آهن و شوری خاک تهیه و طبقهبندی شد. سپس از تکنیک سلسله مراتبی (AHP) برای وزندهی پارامترها استفاده شد و با استفاده از ترکیب نقشه عناصر بهعنوان لایهها نقشه حاصلخیزی منطقه تهیه شد. بر اساس نتایج نقشه حاصلخیزی مشخص شد که 7/23 درصد اراضی زراعی دارای وضعیت حاصلخیزی ضعیف، 3/28 درصد اراضی دارای وضعیت حاصلخیزی متوسط، 4/25 درصد اراضی وضعیت حاصلخیزی خوب و 6/22 اراضی وضعیت حاصلخیزی خیلی خوب هستند.
مجتبی قندالی، کامران شایسته، محمد سعدی مسگری،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
تعیین کیفیت آب در مدیریت منابع آب از اهمیت خاصی برخوردار بوده و پایش و پهنهبندی آن بهعنوان یک اصل مهم در برنامهریزیها باید مد نظر قرار گیرد. در این تحقیق بهمنظور بررسی کیفیت منابع آب زیرزمینی (شامل چشمه، چاه و قنات) در حوضه آبخیز سمنان، ابتدا شاخص کیفیت آب برای مصارف شرب و کشاورزی با استفاده از پارامترهای سولفات، کلر و سدیم، منیزیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم، کل جامدات محلول مورد اندازه گیری در 55 منبع آب زیرزمینی بهدست آمد. وزن پارامترها در محاسبه شاخص کیفیت آب از روش تحلیل سلسله مراتب فازی با تحلیل توسعهای چانگ بهدست آمد. در این پژوهش با توجه به کمبود تعداد منابع مورد سنجش کیفیت آب برای پهنهبندی کل منطقه و وجود اطلاعات هدایت الکتریکی از بیشتر منابع آب زیرزمینی مورد استفاده در این حوضه (354 منبع) و همچنین همبستگی بالا میان شاخصهای کیفیت آب با هدایت الکتریکی (ضریب تعیین تعدیل شده 98/0)، شاخصهای مذکور با استفاده از رابطه رگرسیون بر اساس هدایت الکتریکی برای سایر منابع آب بهدست آمد. برای تحلیل توزیع مکانی و پهنهبندی کیفیت آب از نرمافزار ArcGIS 10.3 و روش درونیابی زمینآمار کریجینگ ساده و معمولی و روشهای معین مانند وزندهی عکس فاصله، تابع پایه شعاعی استفاده شد. ارزیابی نتایج درونیابی مکانی براساس معیارهای میانگین خطای مطلق (MAE)، ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE)، %RMSE و ضریب تعیین (R2) نشان داد که روش کریجینگ معمولی و تابع پایه شعاعی مناسبترین برآورد را برای منطقه مورد مطالعه دارند.
زهرا فیضی، ابوالفضل رنجبر فردوئی، علیرضا شاکری،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
حفظ ساختار خاک و ثبات آن، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک که خاک دارای ثبات ساختاری ضعیف بوده، ضروری است. تخریب خاک و سلههای آن میتواند باعث فرسایش بادی و بیابانزایی شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر استفاده از مالچ نانوکامپوزیتی هیدروژلی در تثبیت سطوح ماسهای است. بهمنظور بررسی میزان فرسایش پذیری نمونههای تیمار شده با مقادیر مختلف نانوکامپوزیت هیدروژلی از آزمایش تونل بادی استفاده شد. مقاومت فشاری نمونهها از طریق نفوذسنج دستی اندازهگیری شد. نانوکامپوزیتهای تهیه شده با استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM)، طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) و پراش پرتو ایکس(XRD) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تونل بادی نشان داد که اضافهکردن نانوکامپوزیت هیدروژلی به نمونهها باعث بهبود 100 درصدی نرخ فرسایشپذیری خاک در برابر باد با سرعت 15m/s در مقایسه با نمونه شاهد شد. ایجاد اتصال در بین ذرات ماسه از طریق پاشش نانوکامپوزیت هیدروژلی عامل بهبود خاصیت فرسایشپذیری ماسه است. اندازهگیری مقاومت مکانیکی نمونههای تیمار شده بعد از 30 روز نشان داد که میزان مقاومت سلههای تشکیل شده با افزایش مقدار نانوذره سلولزی در کامپوزیت افزایش پیدا کرد که میتوان آن را بهدلیل افزایش سطح بالای نانوذره و امکان اتصالات بیشتر بستر پلیمری نانوکامپوزیت با ذرات ماسه بیان کرد. درحالی که قطر سله تشکیل شده با افزایش غلظت تغییر چندانی از خود نشان نداده و نمونه تیمار شده با نانوکامپوزیتهای حاوی 3 درصد نانوذره در قیاس با نمونههای دیگر ضخامت و مقاومت بیشتری داشت.