5 نتیجه برای سلولز
ابراهیم روغنی حقیقی فرد،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
به منظور بررسی سطوح مختلف باکتری Cellulomonas uda بر روند تخمیر و ترکیب شیمیایی، گیاه کامل ذرت به مدت 60 روز در سیلوهای کوچک 70 گرمی سیلو گردید. در یک طرح کاملاً تصادفی، سه عدد سیلو از گروه تیمار 1 (بدون باکتری) و تیمارهای 2 و 3 (به ترتیب 105×2/1 و 105×4/2 واحد تشکیل کلنی یا CFU، به ازای هر گرم گیاه تازه) در سومین و شصتمین روز بعد از سیلو کردن باز شدند. معیارهای مورد اندازهگیری عبارت بود از: ماده خشک، اسیدیته، ماده آلی، کربوهیدراتهای محلول در آب، پروتئین خام، دیواره سلولی (NDF)، دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF)، همیسلولز و ازت آمونیاکی. افزودن باکتری در هر دو سطح باعث افزایش معنی دار اسیدیته سیلاژها در روز سوم گردید (05/0>P). اسیدیته نهایی علوفه سیلوشده با بیشترین غلظت باکتری، به طور معنیداری (05/0>P) بیشتر بود، که احتمالاً نشاندهنده افزایش شدت تخمیر کربوهیدراتهای ناشی از تجزیه سلولز در این سیلوهاست. با افزودن باکتری، میزان قندهای محلول در آب باقی مانده نهایی، به طور غیرمعنیداری افزایش یافت. میزان ازت آمونیاکی نهایی همه سیلاژها کمتر از 8 درصد ازت کل، و در تیمارهای 2 و 3 از این هم کمتر بود. افزودن باکتری باعث کاهش میزان دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF) به میزان 9/11 و 8/1 درصد، به ترتیب در تیمارهای 2 و 3 گردید. میزان دیواره سلولی در تیمارهای 1 و 3 افزایش، و در تیمار 2 حدود 6/3 گرم در هر کیلوگرم ماده خشک کاهش نشان داد. میزان همیسلولز در همه تیمارها افزایش داشت، اما میزان سلولز در تیمارهای 1، 2 و 3 به ترتیب 38/9، 37/17 و 49/12 درصد کاهش یافت. به طور خلاصه، افزودن باکتری Cellulomonas uda در سطح 105×2/1 CFU به ازای هر گرم گیاه تازه در افزایش قندهای محلول در آب باقی مانده، کاهش دیواره سلولی و هیدرولیز سلولز از گیاه کامل ذرت موثر است.
تقی قورچی، شعبان رحیمی، محمد رضائیان، غلامرضا قربانی،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
برای بررسی توان قارچهای بیهوازی شکمبه در تجزیه ماده خشک و الیاف، از یونجه، سبوس گندم، کنجاله پنبهدانه، باگاس و سیلوی ذرت برای کشت قارچهای بیهوازی جدا شده از شکمبه گوسفند نژاد شال استفاده شد. قارچها به مدت صفر، 3، 6 و 9 روز روی مواد خوراکی مذکور کشت داده شدند، و تغییرات تجزیه ماده خشک، pH ، دیواره سلولی (NDF)، دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF )، سلولز، همیسلولز و لیگنین (ADL) اندازهگیری شد.
در مدت 9 روز کشت، کاهش ماده خشک از 6/10% تا 4/29% و دیواره سلولی از 7/11% تا 7/48% متغیر بود، که به ترتیب کمترین مقدار در باگاس و بیشترین مقدار در یونجه به دست آمد. بیشترین مقدار تجزیه دیواره سلولی بدون همیسلولز، همیسلولز و سلولز در یونجه و به ترتیب 39%، 6/65% و 6/55% بود. دادهها و اطلاعات حاصله بیانگر توانایی قارچهای شکمبه گوسفند در تجزیه و کاهش ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همیسلولز و سلولز در انواع خوراکهای مورد استفاده است.
محسن برجی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
اخیراً، کاربرد میکروارگانیسمها برای تبدیل بیوماس گیاهی به بسیاری از فراوردههای با ارزش تجاری مورد بررسی قرار گرفته است. تعدادی از نمونههای خاک، مواد گیاهی در حال پوسیدگی و کودهای دامی پوسیده شده از بخشهای مختلف استان مرکزی به منظور جداسازی و تعیین هویت باکتریهای هوازی که قادر به استفاده از نمونههای لیگنین به عنوان تنها منبع کربن بودند، جمع آوری شدند. باکتریها با استفاده از سه نمونه لیگنین، کلش گندم و خاک اره عصارهگیری شده با آب داغ جداسازی شدند. دو باکتری جداسازی شده که از جنسهای استرپتومایسز (.Streptomyces sp) و سودوموناس (.Pseudomonades sp) شناسایی شدند، قادر به تجزیه لیگنین و پلیساکاریدهای کلش گندم و خاک اره بودند. میزان رشد استرپتومایسز و سودوموناس در محیط دارای کلش گندم بیشتر از محیط حاوی خاک اره بود. نتایج دیگر نشان داد که فراوری باکتریایی مواد لیگنوسلولزی و استفاده از مکمل ازت در محیط کشت، آثار قابل توجهی بر ترکیب شیمیایی کلش و خاک اره داشته است. هر دو جنس باکتری موجب افزایش پروتئین خام، لیگنین پلیمری قابل رسوب در اسید، لیگنین محلول و کاهش کربوهیدراتها و لیگنین نامحلول کلش گندم و خاک اره در مقایسه با شاهد بدون باکتری شدند (01/0 >P). استرپتومایسز به خصوص در محیط کشت دارای کلش توان تجزیهای بیشتری نسبت به سودوموناس نشان داد. استفاده از عصاره مخمر (به عنوان منبع ازت) توان تجزیهای باکتریها را بهبود بخشید. نتیجه این پژوهش نشان داد که این باکتریها میتوانند برای بهینه سازی بیولوژیکی بازماندههای کشاورزی به منظور تغذیه دام، مورد استفاده قرار گیرند.
سکینه عبدی، مهدی تاج بخش، بابک عبدالهی مندولکانی، میر حسن رسولی صدقیانی،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
برگرداندن بقایای گیاهی به خاک بهویژه در مناطق خشک و نیمه خشک از ارکان مهم پایداری اکوسیستمهای کشاورزی است. تحقیق حاضر در سالهای 1388 و 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا گذاشته شد. در این آزمایش گیاهان شبدر سفید، اسپرس، ارزن مرواریدی، سورگوم علوفهای و منداب بهعنوان کود سبز در نظر گرفته شد و فرآیند تغییرات کربن آلی خاک، نیتروژن و معدنی شدن آن طی دورههای بعد از افزودن گیاهان به خاک بررسی گردید. واحدهای آزمایشی در 50 درصد آب ظرفیت زراعی آبیاری شدند. در هر دو سال اجرای تحقیق، نیتروژن کل و آمونیومی خاک تحت تاثیر نوع کود سبز قرار گرفتند. همچنین لیگنین و سلولز بقایا، عوامل اصلی کنترلکننده معدنی شدن نیتروژن و میزان تجزیه بقایا بودند. در هر دو سال اجرای تحقیق بیشترین مقدار کربن آلی خاک در اثر تجزیه بقایای ارزن مرواریدی حاصل شد. نسبت C/N خاک در ماههای اول، سوم و پنجم بعد از اختلاط بقایای گیاهان اسپرس و شبدر سفید با خاک، کاهش معنیداری از خود نشان داد. نیتروژن نیتراتی نیز بیشترین مقدار را بعد از افزودن بقایای اسپرس و شبدر سفید داشت. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق گیاهان شبدر سفید و اسپرس بهدلیل افزایش نیتروژن کل و معدنی قابل استفاده برای گیاه بعدی، میتواند بهعنوان بهترین کود سبز در بین گیاهان مورد مطالعه معرفی گردد.
زهرا فیضی، ابوالفضل رنجبر فردوئی، علیرضا شاکری،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
حفظ ساختار خاک و ثبات آن، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک که خاک دارای ثبات ساختاری ضعیف بوده، ضروری است. تخریب خاک و سلههای آن میتواند باعث فرسایش بادی و بیابانزایی شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر استفاده از مالچ نانوکامپوزیتی هیدروژلی در تثبیت سطوح ماسهای است. بهمنظور بررسی میزان فرسایش پذیری نمونههای تیمار شده با مقادیر مختلف نانوکامپوزیت هیدروژلی از آزمایش تونل بادی استفاده شد. مقاومت فشاری نمونهها از طریق نفوذسنج دستی اندازهگیری شد. نانوکامپوزیتهای تهیه شده با استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM)، طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) و پراش پرتو ایکس(XRD) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تونل بادی نشان داد که اضافهکردن نانوکامپوزیت هیدروژلی به نمونهها باعث بهبود 100 درصدی نرخ فرسایشپذیری خاک در برابر باد با سرعت 15m/s در مقایسه با نمونه شاهد شد. ایجاد اتصال در بین ذرات ماسه از طریق پاشش نانوکامپوزیت هیدروژلی عامل بهبود خاصیت فرسایشپذیری ماسه است. اندازهگیری مقاومت مکانیکی نمونههای تیمار شده بعد از 30 روز نشان داد که میزان مقاومت سلههای تشکیل شده با افزایش مقدار نانوذره سلولزی در کامپوزیت افزایش پیدا کرد که میتوان آن را بهدلیل افزایش سطح بالای نانوذره و امکان اتصالات بیشتر بستر پلیمری نانوکامپوزیت با ذرات ماسه بیان کرد. درحالی که قطر سله تشکیل شده با افزایش غلظت تغییر چندانی از خود نشان نداده و نمونه تیمار شده با نانوکامپوزیتهای حاوی 3 درصد نانوذره در قیاس با نمونههای دیگر ضخامت و مقاومت بیشتری داشت.