10 نتیجه برای سناریو
علیرضا مساح بوانی، سعید مرید،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
تحقیق حاضر آثار ناشی از تغییر اقلیم روی دما، بارندگی و رواناب در حوضه آبریز رودخانه زایندهرود اصفهان را تحت دو سناریوی اقلیمی و برای دو دوره سیساله 2039-2010 و 2099-2070 میلادی، تجزیه و تحلیل مینماید. اطلاعات مورد نیاز از مدل گردش عمومی GCM) HadCM3) شامل مقادیر بارندگی و درجه حرارت (متوسط، حداقل و حداکثر) ماهانه در دورههای آتی، تحت دو سناریوی A2 و B2 از سناریوهای تولید گازهای گلخانهای SRES تأمین شده است. در سناریوی A2 به دلیل تأکید بر رشد صنایع و توجه کمتر به محیط زیست افزایش بیشتری در گازهای گلخانهای نسبت به سناریوی B2 که توجه بیشتری به محیط زیست دارد، فرض شده است. نتایج در مجموع نشان از کاهش بارندگی و افزایش درجه حرارت در هر دو دوره و به خصوص در دوره دوم را داشته، به طوریکه در طی این دورهها میزان کاهش بارندگی 10 و 16 درصد و افزایش درجه حرارت به میزان 6/4 و 2/3 درجه سانتیگراد بهترتیب در سناریوهای A2 وB2 پیشبینی میشود. جهت بررسی تأثیر این تغییرات بر جریان ورودی به سد چادگان با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network, ANN) و با بررسی ورودیها و معماریهای مختلف، شبیهسازی بارش - رواناب در حوضه انجام شده که خروجیهای مدل، کاهش جریان تا 8/5 درصد و افزایش ضریب تغییرات جریان تا 3 برابر را برای دورههای آتی نشان میدهد. مقایسه سناریوهای A2 و B2 نشان از وضعیت بحرانیتر سناریوی A2 در این حوضه دارد.
حسین خالدیان، داود نیک کامی،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
بهره برداری مناسب از اراضی کشاورزی و منابع طبیعی موجب کاهش فرسایش خاک و افزایش تولید در حوزه های آبخیز میشود. از طرفی، الگوی کاربری اراضی بهواسطه افزایش فعالیت های انسان در زمین به منظور برآورد نیازهای مختلف، در حال تغییر است. یکی از روش های مدیریتی برای رسیدن به پایداری تولید و کاهش فرسایش خاک، بهینه سازی کاربری اراضی است. در این تحقیق با استفاده از مدل برنامهریزی خطی(سیمپلکس) و سامانه اطلاعات جغرافیایی، به بررسی نتایج حاصل از بهینهسازی کاربری اراضی در حوضه چهلگزی سنندج در سه سناریو شامل وضعیت موجود، وضعیت اعمال مدیریت و وضعیت استاندارد اراضی پرداخته شد. پتانسیل فرسایش با استفاده از مدل MPSIAC در اراضی آبی65/1، اراضی دیم 31/3، مرتع 64/3، باغ 49/1 و متوسط حوضه 58/3 تن در هکتار در سال برآورد شد. نتایج تحلیل حساسیت سناریوها نشان داد که در صورت بهینه سازی کاربری اراضی، پتانسیل فرسایش در وضعیت فعلی85/0 درصد افزایش مییابد؛ ولی در وضعیت اعمال مدیریت اراضی92/16درصد و در وضعیت استاندارد 32 درصد کاهش مییابد. نتایج تحلیل حساسیت در هر سه گزینه نشان داد که تغییر در مساحت اراضی مرتعی بیشترین تأثیر را در تغییرات پتانسیل فرسایش حوضه دارد.
شاپور کوهستانی، سعید اسلامیان، علی اصغر بسالت پور،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف از این مطالعه، آنالیز تغییرات درجه حرارت حداقل و حداکثر طی دوره آتی (2015 الی 2100) در حوضه آبریز زایندهرود اصفهان میباشد. 14 مدل GCM مربوط به پنجمین گزارش ارزیابی تغییر اقلیم جهت استخراج خروجی مدلهای تغییر اقلیم انتخاب شدند. این خروجیها تحت سه سناریوی انتشار RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 استخراج شدند. برای پیشبینی اثر سناریوهای مختلف تغییر اقلیم بر درجه حرارت در سالها و دورههای آتی در مقیاسهای محلی یک فرایند آماری ریز مقیاس نمایی جدید با استفاده از روشهای یادگیری ماشین بردار پشتیبان به کار برده شد. نتایج وزندهی مدلهای GCM مختلف نیز نشان داد که این مدلها، دارای دقت متفاوتی در برآورد میزان دمای حداکثر و حداقل در آینده بودند. مدل MIROC5 بیشترین دقت را در برآورد درجه حرارت حداکثر و مدل CCSM4 بیشترین دقت را در برآورد درجه حرارت حداقل دارا بود. بیشترین مقدار افزایش دما برای هر دو دمای حداقل و حداکثر در فصل زمستان مشاهده شد. تغییرات سالانه درجه حرارت حداکثر نیز نشاندهنده افزایش دمای بین 18/0 تا 76/0 در سناریوهای انتشار مختلف برای دوره دراز مدت و 25/0 تا 67/1 درجه سانتیگراد در دوره آینده دور میباشد. تغییرات سالانه دمای حداقل نیز نشاندهنده افزایش دمای بین 28/0 تا 82/0 درجه سانتیگراد در حالت میانگین درازمدت و 24/0 تا 56/1 درجه سانتیگراد در حالت آینده دور تحت سناریوهای انتشار مختلف میباشد. در حالت کلی تغییرات درجه حرارت حداکثر اندکی بیشتر از تغییرات درجه حرارت حداقل در آینده میباشد.
عبدالحسین بوعلی، حسین بشری، رضا جعفری، محسن سلیمانی،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
برای ارزیابی صحیح پتانسیل بیابانزایی در اکوسیستمهای مختلف باید از شاخصها و روشهای مناسب استفاده نمود. در این تحقیق بیابانزایی منطقه سگزی واقع در شرق اصفهان با استفاده از فاکتورهای مؤثر در معیار خاک مدل مدالوس ارزیابی و با استفاده از شبکههای باور بیزین (BBN) یک مدل علت و معلولی برای بررسی بیابانزایی این منطقه استفاده شد. برخی ویژگیهای خاک از جمله بافت، میزان سدیم و کلر محلول در خاک، مواد آلی، نسبت جذبی سدیم (SAR)، هدایت الکتریکی (EC) و میزان گچ مربوط به 17 پروفیل خاک در منطقه استفاده شد. با انجام تجزیه و تحلیلهای سناریوهای مختلف و حساسیت سنجی در مدل شبکه باور بیزین، تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت خاک منطقه بر روند بیابانی شدن منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که روش تلفیقی حاضر میتواند عدم اطمینان ناشی از تأثیر ویژگیهای مختلف خاک بر روند بیابانی شدن را نشان دهد. براساس نتایج مدل مدالوس 28/28 درصد از منطقه دارای کیفیت نامناسب و 72/71 درصد از منطقه دارای وضعیت متوسط از لحاظ کیفیت خاک بودند. آنالیز حساسیت در هر دو مدل نشان داد که مواد آلی، SAR و EC مؤثرترین عوامل ادافیکی مؤثر در بیابانی شدن منطقه میباشند. ارزیابی اثرات روشهای مختلف مدیریتی بر این متغیرها میتواند مدیران را کمک کند که استراتژیهای مناسب مدیریتی برای کنترل فرآیند بیابانی شدن اتخاذ نمایند.
سمیرا اخوان، نسرین دلاور، عبدالمحمد محنتکش،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر پدیده تغییر اقلیم بر برخی شاخصهای مؤثر در رشد گندم دیم مانند بارش مؤثر، تاریخ کاشت و طول دوره رشد در چهار ایستگاه واقع در استان چهارمحال و بختیاری میباشد. ابتدا میبایست شرایط اقلیمی دوره آتی (2065-2046) پیشبینی گردد. بدینمنظور از خروجی مدل گردش عمومی جو HADCM3 تحت سه سناریوی A1B، A2 و B1 استفاده گردید. ریزمقیاسنمایی دادهها، توسط مدل LARS-WG صورت گرفت. پس از شبیهسازی پارامترهای اقلیمی دوره مذکور میزان بارش مؤثر در طول دوره رشد گندم به روش فائو و همچنین تاریخ کاشت مناسب با توجه به تاریخ وقوع اولین بارش پاییزه حداقل 10 میلیمتر به شرط تداوم یافتن در روزهای بعد، تعیین شد. مراحل رشد گندم هم با محاسبه GDD (درجه روز رشد) بهدست آمد. نتایج حاکی از افزایش دما در هر چهار ایستگاه میباشد. بهطور متوسط افزایش 8/1 درجه سانتیگرادی دمای سالانه استان نسبت به دوره پایه (2010-1990) قابل انتظار است. مجموع بارش سالانه ایستگاههای شهرکرد، کوهرنگ و بروجن بهترتیب 2/2، 8/7 و 6/3 درصد کاهش و ایستگاه لردگان 7/2 درصد افزایش خواهد داشت. همچنین نتایج نشان داد در سه ایستگاه شهرکرد، کوهرنگ و بروجن مقدار بارش مؤثر در آبان ماه نسبت به دوره پایه افزایش، اما در لردگان با کاهش مواجه خواهد شد. بدینترتیب در سه ایستگاه اول، تاریخ کاشت در اغلب سالها زودتر و در لردگان دیرتر از دوره پایه بهدست آمد. طول دوره رشد نیز در ایستگاههای شهرکرد، بروجن و لردگان بهطور متوسط 12 روز و در کوهرنگ 13 روز کاهش خواهد یافت.
امیررضا کشتکار، شیرین محمدخان، رقیه هوشمندی، صادق دلفاردی،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
امروزه حوزههای آبخیز بهعنوان واحدهای برنامهریزی و مدیریتی بسیاری از مسائل در جهت توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفتهاند. مدیریت منابع در حوزه آبخیز، بهعنوان یک اصل جدید برای برنامهریزی توسعه و مدیریت منابع آب، خاک و گیاه با تأکید بر شرایط اجتماعی- اقتصادی منطقه، بهمنظور معیشت پایدار و بدون آسیبپذیری برای گیاه و ساکنان یک حوضه درنظر گرفته شده است. زمانی این اهداف محقق خواهند شد که مدیریتی صحیح بر منابع حوزههای آبخیز اعمال شود و این مدیریت بایستی بتواند تمامی فرآیندهای مخرب موجود در سیستم را کاهش داده و فرآیندهای سازنده را تقویت نماید. تحقیق حاضر با هدف مدیریت بیولوژیک منابع حوزه آبخیز با رویکرد سناریوسازی، به ارزیابی و الویتبندی گزینههای مدیریت بیولوژیک در حوزه آبخیز دلیچای پرداخته است. با بررسی شرایط حوضه و لحاظ نمودن ابعاد فنی، اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیک اجرای گزینهها، چهار فعالیت مدیریت بیولوژیک تعیین و 16 سناریوی مدیریتی در منطقه تدوین گردید. سپس با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی وزن معیارها تعیین و درنهایت با استفاده از مدل تاپسیس، بهترین گزینه مدیریتی، تعیین گردید. نتایج حاصل از اجرای مدل تاپسیس حاکی از آن بود که در بین چهار معیار سنجش گزینههای مدیریتی پیشنهادی نسبت به هدف، معیارهای اجتماعی، اکولوژیک، اقتصادی و فیزیکی بهترتیب در اولویتهای اول تا چهارم و سناریو شماره 10 که شامل فعالیتهای مدیریت چرا و کپهکاری بود، بهعنوان برترین سناریو و الویت اول تعیین گردید. همچنین نتایج نشان داد، که تکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره از توانایی و قابلیت بالایی در بیان ابعاد گوناگون مسئله برخوردار بوده و ابزار مناسبی برای الویتبندی و مدیریت بهینه منابع حوزههای آبخیز میباشند.
افشین منصوری، بابک امین نژاد، حسن احمدی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
در مقاله حاضر، تغییرات جریان ورودی به سد کارون 4 تحت سناریوهای مختلف تغییر اقلیم برای دوره 2050-2021 مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از خروجیهای مدل HadCM3 تحت سناریوهای B1 (خوشبینانه) و A2 (بدبینانه) برای گزارش چهارم و خروجیهای مدل ترکیبی (ensemble)، تحت سناریوهای RCP 2/6 (خوشبینانه) و RCP 8/5 (بدبینانه) برای گزارش پنجم استفاده شد، همچنین بهمنظور براورد رواناب در دوره آتی، شبکه عصبی مصنوعی بهعنوان مدل بارش- رواناب در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که متوسط بارش سالانه در پنج ایستگاه مورد بررسی تحت سناریورهای B1 و RCP 2/6 بهترتیب 15 و 5 درصد افزایش و تحت سناریوهای A2 و RCP 8/5، بهترتیب 8 و 6 درصد کاهش را نشان میدهد، همچنین متوسط دمای سالانه در تمام سناریوها، افزایش را نشان میدهد که مقدار این افزایش حداقل 06/1 درجه سانتیگراد تحت سناریوها B1 و حداکثر 89/1 درجه سانتیگراد تحت سناریو RCP 8/5 بوده است. بررسی رواناب ورودی به سد کارون 4 نشان داد، تحت دو سناریو B1 و RCP 2/6 بهترتیب جریان سالانه ورودی 8/1 و 5/1 درصد افزایش خواهد یافت و تحت دو سناریو A2 و RCP 8/5، جریان سالانه ورودی 4/10 و 8/9 کاهش را نشان میدهد.
افشین خورسند، محمد بزانه، سینا بشارت، کامران زینال زاده،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
سیستمهای آبیاری قطرهای زیرسطحی، بیشترین تحویل آب و مواد غذایی به منطقه ریشه را در مقایسه با سیستمهای آبیاری دیگر (کرتی و جویچهای) دارا هستند. اهداف این پژوهش، ارزیابی پیشروی جبهه رطوبتی شبیهسازی شده آبیاری قطرهای زیرسطحی توسط مدل HYDRUS 2D با دادههای اندازهگیری شده در مزرعه است. در این پژوهش، آبیاری قطرهای با روش T-Tape در مزرعهای با خاک لومشنی توسط دو قطرهچکان در زمانهای مختلف انجام گرفت. برای تعیین میزان رطوبت خاک از دستگاه رطوبتسنج Wet استفاده شد. ارزیابی مقادیر شبیهسازی با مقادیر اندازهگیری شده رطوبت حجمی خاک با استفاده از ضریب تعیین و پارامترهای خطای نسبی و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده انجام گرفت. بر اساس نتایج، ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده پیشبینی رطوبت حجمی خاک برای قطرهچکانهای عمق 20 و 40 سانتیمتری بهترتیب در محدوده 10 تا 19 و 10 تا 13 درصد محاسبه شد. همچنین متوسط خطای نسبی برای قطرهچکانهای عمق 20 و 40 سانتیمتری بهترتیب در محدوده 16- تا 5- و 8 تا 11 درصد محاسبه شد. مقدار متوسط ضریب تعیین برای قطرهچکانهای عمق 20 و 40 سانتیمتری بهترتیب، 87/0 و 98/0 بهدست آمد. همچنین پنج سناریو (F1، F2، T1، T2 و S1) برای بررسی مقدار عمق آب ذخیره شده در پروفیل خاک و بیلان حجمی آب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل در پیشبینی رطوبت حجمی خاک، دارای دقت قابل قبول است.
ابراهیم مکلف سربند، سعید علیمحمدی، شهاب عراقی نژاد، کیومرث ابراهیمی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
محمدجواد زارعیان،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تغییرات دما و بارش 4 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مهم استان یزد (شامل یزد، بافق، مروست و رباط پشت بادام) صورت گرفته است. بر این اساس، ترکیبی از خروجی جدیدترین مدلهای AOGCM ارائه شده در گزارش ششم ارزیابی IPCC (CMIP6) مورد استفاده قرار گرفت. برای ترکیب این مدلها، از روش وزندهی بر اساس شاخص ترکیبی کلینگ-گوپتا (KGE) استفاده شد. پس از وزندهی مدلها، مقدار تغییرات ماهانه دما و بارش در هر ماه بر اساس سناریوهای انتشار SSP126، SSP245 و SSP585 محاسبه شده و با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG، سری زمانی روزانه دادههای دما و بارش ایستگاههای هواشناسی مختلف، استخراج شد. نتایج نشان داد که مدلهای CanESM5 و BCC-CSM2-MR، بهترتیب بیشترین توانایی را در شبیهسازی دما و بارش دوره تاریخی در تمامی ایستگاههای مختلف هواشناسی دارا هستند. همچنین نتایج نشان داد که در تمامی سناریوهای انتشار، دمای سالانه افزایش و بارندگی سالانه کاهش پیدا خواهد کرد. دمای سالانه این منطقه در ایستگاههای مختلف بین 0/2 تا 0/6 درجه سانتیگراد افزایش و بارش نیز بین 2/9 تا 13/7 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین بیشترین میزان افزایش دما و کاهش بارندگی در این منطقه، بهترتیب در فصول بهار و فصل پاییز رخ خواهند داد.