41 نتیجه برای سیب
علی اکبر احسان پور، مایکل جونز،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
اصلاح ژنتیکی سیبزمینی با روشهای سنتی بسیار مشکل و گاهی غیرممکن است. بیوتکنولوزی و کشت بافت گیاهی یک متد مطلوب برای انتقال ژن به گیاهان، یا استفاده از ناقل اگروباکتریوم میباشد. در این مطالعه روشهایی به منظور القای شاخساره و اندامزایی و باززایی گیاه کامل، از قطعات ساقه سیبزمینی رقم دلوار، به صورت یک، دو و سه مرحلهای مورد ارزیابی قرارگرفت.
در بین روشهای مورد آزمایش، تنها روش یک مرحلهای با استفاده از TDZ، که یک سیتوکنین مصنوعی است، بهترین پاسخ را در باززایی گیاه نشان داد. در این محیط کشت چندین شاخساره از هر قطعه ساقه به وجود آمد. در حالی که در سایر روشها وقتی محیط کشت با هورمونهای BAP، NAA، Zeatin، 2ip و IAA استفاده شد تنها کالوس سفید و یا کالوس سبز ایجاد شد. بررسی ریختشناسی و شمارش کروموزومی گیاهان باززایی شده شباهت بین گیاهان باززایی شده و گیاهان والد را نشان داد. نتایج حاکی از این است که سیستم باززایی به دست آمده برای رقم دلوار مناسب بوده و شرایط کشت از ایجاد تنوع ژنتیکی در گیاهان باززایی جلوگیری مینماید.
شهرام دخانی، لادن ربیعی مطمئن،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی سیبزمینی (.Solanum tuberosum L) به منظور نگهداری و فناوری آن بسیار با اهمیت میباشد، که از مهمترین آنها میتوان به مقدار قندهای شیرین و اسیدهای آلی سیبزمینی، در ابتدا و طی مدت انبارداری اشاره نمود. البته باید توجه داشت که در این میان، میزان قندهای احیاکننده (گلوکز و فروکتوز) سیبزمینی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مطالعه سه رقم سیبزمینی مورن، مارفونا و آگریا تهیه، و به صورت خشک تمیز شد. میزان ماده خشک و چگالی آنها تعیین گردید. سپس غدهها در دمای چهار درجه سانتیگراد با رطوبت نسبی 85 درصد، به مدت 15 هفته انبار، و سپس به مدت چهار هفته در درجه حرارت اتاق ( 1±25 C°) نگهداری شد. طی زمان نگهداری، میزان قندهای ساکارز، گلوگز و فروکتوز نمونههای سیبزمینی به صورت هفتگی، همچنین میزان اسیدهای آلی ستیریک، دیمالیک و دیپیروگلوتامیک به صورت ماهیانه، با استفاده از کروماتوگرافی با کارایی زیاد تعیین گردید. نتایج به دست آمده از طرح کاملاً تصادفی با نمونهبرداری، و مقایسه میانگینها با تست دانکن آنالیز شد.
میزان کل قندهای احیاکننده و اسیدهای آلی غدههای سیبزمینی، طی 15 هفته انبارداری در چهار درجه سانتیگراد افزایش معنیدار، و بعد از نگهداری در درجه حرارت اتاق کاهش معنیداری نشان داد. میزان قندهای احیاکننده رقم آگریا در ابتدای انبارداری، بعد از دوران انبارداری، و پس از نگهداری در درجه حرارت اتاق کمتر از ارقام مورن و مارفونا بود. با توجه به این که رقم آگریا دارای بیشترین میزان ماده خشک و کمترین مقدار ماده قندی احیاکننده میباشد، این رقم میتواند در صنعت چیپس یا پودر سیبزمینی مورد توجه قرار گیرد.
عباس همت، اورنگ تاکی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
هر گونه نیروی مکانیکی وارده به غدههای سیبزمینی در حین برداشت میتواند موجب آسیبهای مکانیکی به غدهها گردد. از بین بردن قسمتهای هوایی بوتهها مدتی پیش از برداشت، در بهبود خواص رئولوژیک غدهها و کاهش آسیبهای مکانیکی مؤثر است. به منظور بررسی اثر ماشینهای سیبزمینیکن زنجیر نقالهای و غربال لرزشی بر افت کمی (غدهها برداشت نشده، مدفون شده، بریده شده و له شده) و کیفی (آسیبهای مکانیکی) غدههای سیبزمینی و مطالعه تأثیر از بین بردن و نبردن قسمتهای هوایی گیاه دو هفته قبل از برداشت بر کاهش آسیبهای مکانیکی، آزمایشهایی در منطقه فریدن اصفهان انجام گرفت. دو تیمار از بین بردن یا نبردن قسمتهای هوایی بوته سیبزمینی پیش از برداشت، با پنج ماشین سیبزمینیکن (به ترتیب با زنجیر نقاله بلند با تکان دهنده، با زنجیر نقاله دو قسمتی با تکان دهنده، با زنجیر نقاله یک قسمتی با تکان دهنده، با زنجیر نقاله یک قسمتی بدون تکان دهنده و سیبزمینیکن غربال لرزشی) با کارگیری طرح بلوکهای نواری در چارچوب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار ارزیابی شد. رقم مارفونا در مزرعه کاشته شده بود.
نتایج نشان داد که از میان پارامترهای مربوط به افت کمی محصول، تنها در عملکرد ماشینهای مورد آزمایش در درصد غدههای کنده نشده و مدفون شده تفاوت معنیدار وجود داشت. وجود دیسکهای کناری و یا چرخهای تثبیت عمق در سیبزمینیکن و تنظیم غلط ماشین، در ایجاد این افتهای کمی مؤثر بود. مقایسه ماشین سیبزمینیکن با غربال لرزشی، با دستگاههای سیبزمینیکن با غربال زنجیر نقالهای نشان داد که این دستگاهی است با توانایی غربالکنندگی کم، در نتیجه غدهها مدت زیادی برای غربال شدن روی آن حرکت میکنند. این امر باعث میگرد که درصد غدههای سالم در این ماشین کمترین، و درصد غدههای مدفون شده بیشترین باشد. عملیات سرزنی در کاهش آسیب به عمق کمتر از سه میلیمتر مؤثر بود. اگرچه سیبزمینیکن با زنجیر نقاله یک قسمتی بدون تکاندهنده دارای کمترین شاخص آسیب مکانیکی بود، ولی میان سیبزمینیکنهای زنجیر نقالهای آزمایش شده نیز تفاوت معنیداری در سطح پنج درصد وجود نداشت.
شهرام دخانی، جواد کرامت، شیوا روفیگری حقیقت،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
سه رقم سیبزمینی (Solanum tuberosum L)، مارفونای بهاره، کوزیما و مارفونای پاییزه از استان اصفهان تهیه، و در شرایط مختلف انبارداری شامل انبار سرد 4 درجه سانتیگراد و تاریکی، انبار سرد 12 درجه سانتیگراد و نور فلورسنت، انبار با دمای اتاق و تاریکی و انبار با دمای اتاق و نور روز نگهداری شد. در همه شرایط نگهداری، رطوبت نسبی 85 تا 90 درصد بود. اندازهگیری گلیکوآلکالویید کل، آلفاسولانین، وزن مخصوص و درصد ماده خشک در طول 30 روز برای سیبزمینی رقم مارفونای بهاره، و 90 روز برای ارقام پاییزه انجام گرفت. در آغاز، وسط و پایان انبارداری، مقدار آلفاسولانین بر حسب میلیگرم در 100 گرم ماده خشک در هر یک از ارقام سیبزمینی، به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی زیاد اندازهگیری شد. فرایند حرارتی تهیه چیپس و سیبزمینی پخته در سیبزمینیهای ارقام پاییزه کوزیما و مارفونا در ماه دوم انبارداری، که بیشترین مقدار سولانین در آنها به وجود آمده بود، انجام شد. مقدار سولانین پیش و پس از فرایند اندازهگیری گردید. طرح آزمایش، فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی بود و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که برای رقم مارفونای بهاره طی مدت 30 روز انبارداری بیشترین مقدار سولانین در پایان انبارداری در انبار سرد 12 درجه با نور فلورسنت بوده، و سه انبار دیگر از نظر مقدار ایجاد سولانین با یکدیگر تفاوتی ندارند. همچنین، برای ارقام پاییزه (کوزیما و مارفونا) بیشترین مقدار سولانین طی 90 روز نگهداری مربوط به انبار سرد 12 درجه و نور فلورسنت بوده، پس از آن انبار با دمای اتاق و نور روز بیشترین مقدار سولانین را طی مدت نگهداری ایجاد کرد، و انبار با سرما و تاریکی کمترین مقدار افزایش سولانین را طی 90 روز برای دو رقم مذکور داشت. در مورد انبار با دمای اتاق و تاریکی، به علت جوانه زدن غدهها در نیمه دوم انبارداری، مقدار سولانین در هر دو رقم کاهش یافت. بر خلاف این که پوستگیری، پیش از سرخ کردن و پس از پخت باعث کاهش مقدار سولانین در سیبزمینی در هر دو رقم شد، فرایند سرخ کردن برای تهیه چیپس و پختن در آب جوش هیچ تأثیری در مقدار سولانین نمونهها نداشت. بنابراین، بهترین روش انبارداری سیبزمینی از نظر کمترین افزایش در میزان آلفاسولانین، انبار سرد 4 درجه سانتیگراد و تاریکی است.
سیاوش دهقانیان، محمد قربانی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از دادههای حاصل از 212 تولید کننده سیب استان خراسان، کارایی تولید کنندگان بررسی شد. یافتههای پژوهش برآورد میانگین کارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی را به ترتیب 31، 28 و 9 درصد، و برای افزایش کارایی پتانسیل زیادی را نشان داد. همچنین، معلوم شد سن باغدار و تحصیلات با تأثیر مثبت، و ریسک گریزی با تأثیر منفی، بر کارایی فنی مؤثر بوده است. با توجه به یافتهها، کاهش ضایعات سیب، استفاده بهینه از نهادهها، ارائه خدمات فنی- ترویجی و بیمه سیب برای افزایش کارایی پیشنهاد شده است.
شهرام دخانی، رویا بهشتی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
تغییرات قندهای اصلی به اسیدهای آلی دو رقم سیب درختی زرد لبنانی و قرمز لبنانی پس از برداشت از باغهای سمیرم اصفهان با روش دقیق کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) در سه نوع بسته بندی چوبی، کارتونی و پلی اتیلن سوراخ دار و در حین نگهداری به مدت 8 ماه در دمای 0.5+ تا 0.5- درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 90 تا 95 درصد براورد شد. قندهای اصلی ساکارز، گلوکز، فروکتوز و اسیدهای آلی سیتریک و ال مالیک در هر دو رقم شناسایی و اندازه گیری شدند. اعداد به دست آمده با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و مقایسه میانگین آزمون چند دامنه ای دانکن تجزیه و تحلیل شدند. ارزیابی قندهای اصلی ساکارز، گلوکز و فروکتوز با دستگاه HPLC نشان داد که قند غالب در هر دو رقم فروکتوز بود و سیب زرد لبنانی ساکارز بیشتر و گلوکز کمتری نسبت به قرمز لبنانی داشت و میزان این سه قند در هر سه نوع بسته بندی و در هر دو نوع رقم با پیشرفت دوره انبارمانی کاهش یافت. ارزیابی اسیدهای آلی سیتریک و ال مالیک نشان داد که اسید آلی غالب در هر دو رقم ال مالیک است. میزان اسید سیتریک در سیب زرد لبنانی در ماه دوم و در سیب قرمز لبنانی در ماه اول در هر سه بسته بندی به حداکثر خود رسید و سپس تا ماه هشتم در هر سه بسته بندی و هر دو رقم حداقل بود. در مجموع بسته بندی پلاستیکی به دلیل تغییرات فیزیکوشیمیایی کمتر، نسبت به دو بسته بندی دیگر در ارجحیت بود و هر دو رقم تا ماه هشتم انبارمانی از لحاظ کیفیت شیمیایی و فیزیکی خوب باقی ماندند.
جابر پناهنده، سیروس مسیحا،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
سیب زمینی زراعی گونهای اتوتتراپلوئید است. برخی از گونههای آلوتتراپلوئید(دیسومیک) مانند سولانوم آکول علی رغم یکسان بودن سطح پلوئیدیشان بهدلیل عدد توازنی آندوسپرم متفاوت یا متعادل نبودن نسبت پلوئیدی مؤثر مادر به پدر در بافت آندوسپرم با سیب زمینی زراعی تلاقی پذیر نیستند. هدف از این آزمایش ارزیابی امکان بهرهگیری از گونههای دیپلوئید و گامتهای کاهش نیافته برای انتقال ژرم پلاسم گونه آلوتتراپلوئید به انواع تتراپلوئید زراعی بود. بدین منظور یک کلون از سولانوم فورا (دیپلوئید) با سولانوم آکول تلاقی داده شد. بذور بهدست آمده سال بعد کشت شدند. برای ارزیابی نر باروری و نیز گردههای کاهش نیافته، گرده هیبریدها با محلول استوکارمن گلیسرول رنگ آمیزی و آزمون گردیدند. برای شمارش کرموزومهای میتوزی نوک استولون هیبریدها تثبیت، سپس هیدرولیز و با استو آهن هماتوکسیلین رنگ آمیزی و اسلایدهای میکروسکوپی به روش اسکواش تهیه شدند. برای انجام تلاقیهای بعدی تعدادی از هیبریدها روی پایه گوجه فرنگی پیوند شدند.
بررسیهای سیتولوژیکی نشان داد که هیبریدهای حاصل تریپلوئید هستند و نر باروری هیبریدها بهطوری که از پلوئیدیهای فرد انتظار میرود پایین بود، ولی تقریباً همه آنها با فراوانی پایین دارای گردههای درشت و رنگ پذیر بودند. تلاقی هیبریدهای تریپلوئید بهصورت والد نر با گونه توبروزوم موفق نبود، ولی تلاقی معکوس تا حدی موفق بود و از 380 تلاقی 72 بذر بهدست آمد. با توجه به نظریه عدد توازنی آندوسپرم (پلوئیدی مؤثر) انتظار میرود که بذور بهدست آمده حاصل گامتهای کاهش نیافته والد تریپلوئید بوده و دارای سطح پلوئیدی پنتاپلوئید یا نزدیک به پنتاپلوئید باشند. استفاده از این هیبریدها در اصلاح سیب زمینی از طریق دستورزی پلوئیدی تشریح شده است.
مهدی نصر اصفهانی، احمد مرتضوی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
بیماری نقطه سیاه سیب زمینی یک بیماری قارچی بوده و عامل ایجاد آن Colletotrichum coccodes (syn. C. atramentarium) است که با تولید آسروول بهصورت نقاط سیاه رنگ روی قسمتهای زیرزمینی گیاه آلوده بالاخص ساقه زیرزمینی ظاهر میگردد. بررسیها نشان داد که بیماری معمولاً در اواسط فصل ایجاد شده و تا اواخر فصل ادامه و گسترش مییابد. برای تعیین میزان آلودگی گیاه سیبزمینی به بیماری نقطه سیاه و نیز اثر کشت سایر محصولات قبل از سیبزمینی روی این بیماری در منطقه فریدن اصفهان بازدیدهایی از مزارع مورد کشت سیب زمینی به عمل آمد. نتایج مشخص نمود که میانگین آلودگی گیاهان سیبزمینی مورد کشت در این منطقه 86/39 درصد است. تجزیه دادههای حاصل از بررسیهای زراعی در منطقه نشان داد که آیش یک ساله از کمترین آلودگی به ترتیب در مقایسه با کشت گندم، یونجه و جو برخوردار است. بررسی مبارزه بیولوژیـکی بیماری نقـطه سیاه در قالب یک طرح بـلوکهای کامل تـصادفی با استـفاده از اسپور قارچ آنتاگـونیست Trichoderma harzianum در آغشتن غدههای بذری سیب زمینی، افزودن آن در ردیفهای کشت با سه غلظت متفاوت و نیز تلفیق آغشتن غدههای بذری و افزودن اسپور در ردیفهای کشت غدههای سیب زمینی نشان داد که قارچ آنتاگونیست موجب کاهش بیماری نقطه سیاه سیب زمینی شده است. هر چند کمترین آلودگی در تیمار تلفیقی آغشتن غدههای بذری و افزودن اسپور قارچ آنتاگونیست به خاک در مقایسه با سایر تیمارها بود. البته میزان کاهش بیماری بستگی به روش کاربرد و مقدار اسپور مورد استفاده داشته است. بررسی تعداد ساقه ، اوزان تر و خشک ، رشد طولی گیاه و میزان محصول نشان داد که این قارچ آنتاگونیست موجب ازدیاد رشد و نمو گیاه سیب زمینی و همچنین محصول آن شده است. بررسی و مقایسه حساسیت 24 رقم سیبزمینی تجاری به بیماری نقطه سیاه معلوم داشت که ارقام مورد بررسی واکنشهای متفاوت و معنی داری نسبت به بیماری از خود نشان میدهند. به طوریکه رقم دزیره کمترین آلودگی را داشته و پس از آن به ترتیب ارقام اسکورت، کیزر، کاسموس، کارلیتا و مورن با اختلاف بسیار کمی واقع شدند. بیشترین آلودگی روی رقم ماریجک دیده شد و پس از آن ارقام کوزیما و مونالیزا قرار گرفتند و بقیه ارقام در حد فاصل این دو طیف واقع شدند.
فاطمه شهریاری، غلام خداکرمیان، اصغر حیدری،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
به منظور ارزیابی تأثیرات آنتاگونیستی بیووارهای باکتری Pseudomonas fluorescens علیه Pectobacterium carotovorum subsp. atrosepticum عامل بیماری ساق سیاه سیب زمینی، استرینهایی متعلق به بیووارهای IV , III وV باکتری P. fluorescens بررسی شدند. در ارزیابی اثر آنتاگونیستی علیه عامل بیماری ساق سیاه باکتریایی سیب زمینی روی محیط کشت PDA،60 درصد استرینها هاله بازدارنده ایجاد کردند که قطر هاله بازدارنده در استرینهای مختلف از 5/1 تا 5/5 سانتیمتر متغیر بود. استرینهایی از این باکتری با دو تراکم 107 تا 109 و 1110 تا 1012 واحد تشکیل دهنده پرگنه برای کنترل این پاتوژن در شرایط گلخانه نیز بررسی شدند. در آزمایشهای گلخانهای تعداد گیاهان سالم در گلدانهای تیمار شده با استرینهای باکتری آنتاگونیست 29 تا 54 درصد بیشتر از گیاهان شاهد بود. تفاوت معنیداری بین استرینها و تراکمهای به کار رفته وجود نداشت و هیچ استرینی نتوانست به طور کامل بیماری ساق سیاه سیب زمینی را کنترل کند. همچنین اکثر این استرینها وزن تر کل گیاه در هر گلدان را نیز به میزان دو تا سه برابر افزایش دادند. تمام استرینهای بررسی شده در گلخانه، روی محیط کشت قادر به تولید آنتی بیوتیک و سیدروفور بودند که به احتمال قوی توانایی آنها در جلوگیری از رشد این پاتوژن به دلیل اثر این متابولیتهای ثانویه است.
مهدی شریفی، محمد علی حاج عباسی، محمود کلباسی، مصطفی مبلی،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
سیب زمینی (Solanum tuberosum L) گیاهی است با سیستم ریشه ای که نیاز بالای آن به نیتروژن از جنبه های اقتصادی و زیست محیطی حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف تعیین و مقایسه ویژگی های مرفولوژیکی ریشه و جذب نیتروژن در 8 رقم رایج و جدید سیب زمینی تحت کشت در ایران انجام شد. برای این منظور رقم های سیب زمینی آریندا، اگریا، پریمیر، دیامانت، کنکورد، مارفونا، مارودانا و نویتا در یک آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد مقایسه قرار گرفتند. غده های عاری از ویروس پس از کشت در گلدان و رشد در شرایط مناسب، در زمان گلدهی برداشت شدند. ویژگی های ریشه شامل طول، متوسط قطر و سطح ریشه با استفاده از دستگاه دلتا-ت اسکن ایمیج آنالیز، همچنین تراکم طول ریشه و نسبت ریشه به اندام هوایی تعیین شد. وزن خشک و تجمع نیتروژن (کل نیتروژن جذب شده) در گیاه اندازه گیری شد. غلظت نیتروژن معدنی خاک نیز قبل از کاشت و بعد از برداشت تعیین شد. نتایج بیانگر تفاوت معنی دار رقم ها از نظر تمام ویژگی های مورد بررسی به جز متوسط قطر ریشه بود. تفاوت زیاد بین رقم ها برای بیشتر صفات، حاکی از تنوع ژنتیکی بالا بین رقم ها بود. رقم های مارفونا و نویتا به ترتیب دارای بالاترین و پائیترین مقادیر ویژگی های مرفولوژیکی ریشه، تجمع ماده خشک و نیتروژن بودند. تجزیه کلاستر بر اساس صفات طول ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی، تجمع ماده خشک و تجمع نیتروژن رقم های فوق را به چهار گروه کلی زیر تقسیم نمود. به طور کلی رقم مارفونا که در یک گروه جداگانه قرار گرفت در بین 8 رقم مورد مطالعه از نظر ویژگی های ریشه، تجمع ماده خشک و جذب نیتروژن به عنوان مناسب ترین رقم شناخته شد در حالی که رقم های نویتا، اگریا، مارودانا و آریندا رقم های ضعیف تری بودند. تنوع دیده شده در ویژگی های مورفولوژیکی ریشه و جذب نیتروژن امکان شناسایی و استفاده از رقم هایی با سیستم ریشه ای قوی تر و قابلیت جذب بالاتر نیتروژن را به وسیله متخصصان اصلاح نبات فراهم می سازد.
محمد شاهدی، شهرام دخانی، غلامحسین کبیر، نفیسه زمیندار،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
به منظور تولید برگه فرموله شده خشک سیبزمینی، دو رقم سیبزمینی اگریاومارفونا از منطقه داران اصفهان تهیه و در سردخانه 9ºC با رطوبت نسبی 85 درصد نگهداری شدند. مقدار کل ماده خشک، وزن مخصوص و میزان قندهای احیای سیبزمینی در ابتدای انبارداری تعیین گردید. پودر گرانول از هر دو رقم سیبزمینی به روش Add-back تهیه شد. برای تهیه خمیر با قوام و خصوصیات شکل گیری مطلوب از پودر گرانول با مش 80، پوره سیبزمینی پخته، آرد ذرت با مش 60، امولسیفایر، آب، روغن قنادی، نشاسته، نمک و آرد گندم استفاده شد. پس از دست یافتن به فرمول مناسب برای تهیه خمیر با خصوصیات رئولوژیکی مطلوب برای شکل گرفتن، ورقهای از خمیر با ضخامت 1 تا 2 میلیمتر ایجاد و از آن پولکهایی به قطر 3 سانتیمتر جدا شد. چهار تیمار تنوری کردن، خشک کردن در آون خلا، سرخ کردن در روغن و ترکیب پیش خشک کردن و سرخ کردن در روغن برای تبدیل خمیر به برگههای خشک در نظر گرفته شد. با توجه به نتایج آزمون چشایی تیمار تنوری کردن برگزیده شد و شرایط بهینه زمان و دما برای آن 30 دقیقه در 125ºC تعیین گردید و برای بهبود طعم نیز ازطعم دهندههای مختلف شامل پودر سیر، فلفل،آویشن ، لاکتیک اسید، پودر پیاز، نمک و شکر استفاده شد، اثر این طعم دهندهها به وسیله مقایسه چندتایی و آزمون مثلثی مورد بررسی قرار گرفت و تیمارهای حاوی نمک، فلفل و پودر سیر به عنوان بهترین تیمارها ارزیابی گردید.
غلامرضا مصباحی، جلال جمالیان،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
ایران از کشورهای عمده تولید کننده سیب به حساب میآید. محصولات صنعتی متنوعی را میتوان از سیب تهیه کرد. در برخی از کشورهای پیشرفته بیش از یک چهارم سیب تولیدی در تهیه سس سیب استفاده میشود. در کشور ما تولید این محصول معمول نیست. به نظر میرسد که چنانچه نوعی سس سیب تهیه شود که با ذائقه و تمایل مصرف کنندگان ایرانی سازگاری داشته باشد، این محصول میتواند جایگاه قابل ملاحظهای را در تولیدات کارخانههای کنسروی و بازار مصرف به دست آورد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از سیب زرد (گلدن دلیشس)، نسبت به تولید سس سیب با شش فرمولاسیون مختلف اقدام شد. در مرحله بعد، شش فرمولاسیون مذکور توســط آزمون کنندگان نسبتاً با تجربه به عنوان یک چاشنی غذایی مورد ارزیابی حسی قرار گرفت و با استفاده از آزمــون، رتبه بندی فرمولاسیون برتر، از نظر چشایی مشخص گردید. در قسمتی دیگر از ارزیابی حسی، سس سیب برگزیده تـــوسط مصرف کنندگان عادی در چند سالن غذاخوری عمومی مورد آزمون قرار گرفت که اکثریت آنها سس مذکور را از نظر عطر و طعم، مناسب ارزیابی کردند. در بخش دیگری از پژوهش سسهای سیب تولیدی از نظر خصوصیات شیمیایی، فیزیکی و میکروبی، مورد آزمایش و مقایسه قرار گرفتند. آنگاه سس سیب با فرمولاسیون برگزیده به مقدار مناسب تهیه و برای ارزیابی وضعیت ماندگاری آن در دو محدوده دمایی 25oC±2 و 4oC±1 نگهداری شد. نمونههای سس مذکور در فواصل دو ماهه تا ده ماه از نظر خصوصیات شیمیایی، فیزیکی و میکروبی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که سس سیب مذکور تا بیش از ده ماه در شرایط دمایی معمولی قابل نگهداری است، بدون آن که تغییرات قابل ملاحظهای که موجب کاهش کیفیت شود، در آن بروز کند.
محمد بخشوده، حسین شفیعی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
ارزیابی سیاستهای حمایتی دولت از نقطه نظرات متفاوت اقتصادی مثل اثرات جانبی و رفاهی آنها همواره مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی آثار سیاست خرید تضمینی پنبه، سیب زمینی و پیاز بر روی سطح زیر کشت و عملکرد این محصولات دراستان فارس میباشد. برای این منظور با بهکارگیری دادههای دوره زمانی 1381- 1351و انجام آزمون ایستایی متغیرهای مربوطه از مدل تعدیل جزیی نرلاو برای برآورد توابع سطح زیر کشت و عملکرد استفاده شد. از جمله ویژگی الگوی مقاله حاضر آن است که نرخ حمایت مؤثر به عنوان متغیر توضیحی مؤثر وارد مدل شده است. گرچه نتایج به دست آمده برای تمام محصولات یکسان نبود ولی بهنظر میرسد سیاست مورد نظر، تأثیر معنیداری بر روی سطح زیر کشت و عملکرد محصولات مورد مطالعه نداشته است. از آنجا که سیاست خرید تضمینی درسالهای اخیر در استان فارس اعمال شده و اثر بخشی این سیاستها مستلزم گذشت زمان است، شاید بتوان در افقی طولانیتر انتظار آثار متفاوتی داشت.
مسعود بهار، حمید رضا محمدی، سیروس قبادی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به دلیل افزایش تعداد ارقام سیب زمینی و اهمیت تولید غدههای بذری با خلوص ژنتیکی بالا، شناسایی دقیق و نیز ارزیابی ژنتیکی ارقام از فعالیتهای مستمر در تحقیقات مربوط به اصلاح سیب زمینی محسوب میشود. برای دستیابی به یک روش قابل اعتماد جهت شناسایی 28 رقم سیب زمینی، کارایی 10 نشانگر ریزماهوارهای که در مطالعات سایر محققین چند شکلی مناسبی نشان داده بودند، بررسی شد. جفت آغازگرهای ریزماهواره مورد استفاده از 3 تا 10 آلل در بین 28 رقم سیب زمینی و در مجموع 57 آلل تکثیر کردند که متوسط تعداد آللها به ازای هر جفت آغازگر 7/5 بود. تعداد ارقام هتروزیگوت (افرادی که بیش از یک آلل تکثیر کردند) از 6 تا 28 رقم متغیر بود و تعداد متوسط آنها به ازای هر جفت آغازگر 18 رقم برآورد شد. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با ضریب جاکارد، 28 رقم سیب زمینی را در دو گروه مجزا گروهبندی کرد. بر اساس دندروگرام ترسیم شده ارقام آمریکایی کنبک، فلوریدا و آتلانتیک در یک گروه قرار گرفتند و رقم استانبولی که یک رقم ناشناخته در ایران محسوب میشود. در گروه ارقام اروپایی دسته بندی شد. احتمال داده میشود که این رقم بههمراه سایر ارقام ناشناخته که در مناطق مختلف کشور کاشته میشوند از اروپا به ایران وارد شده میباشد. نتایج بهدست آمده در این تحقیق نشان داد که استفاده از ریزماهوارهها برای تعیین رابطه ژنتیکی ارقام سیب زمینی و ارزیابی خلوص بذری مناسب میباشد.
شهرام دخانی، سارا جعفریان، غلامحسین کبیر، احمد مرتضویبک،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر فرایند حرارتی مقدماتی بر کیفیت فرنچ فرایز یا خلال نیمه سرخ شده (سولانوم توبروزوم –ال )، چهار رقم سیبزمینی به نامهای آگریا، مارفونا، آئولا وآئوزونیا از منطقه فریدن اصفهان خریداری و به سردخانه دانشکده کشاورزی با دمای 5 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی90-85 درصد منتقل گردیدند. در ابتدا آزمونهای فیزیکوشیمیایی اندازهگیری وزن مخصوص و درصد ماده خشک به روش A.O.A.C و درصد قندهای احیا کننده به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) روی ارقام سیبزمینی انجام گرفت. نمونه برداری به صورت کاملاً تصادفی بود. خلالهای سیبزمینی در ابعاد 8/0×8/0×5 سانتیمتر درآب با شرایط حرارتی مختلف 70 درجه –4 دقیقه، 70درجه –10 دقیقه و95 درجه –2 دقیقه تیمار شده و سپس به طور عمقی در روغن 175درجه سلسیوس به مدت 2 دقیقه سرخ شدند. خصوصیات کیفی مورد بررسی در محصول نهایی عبارت بودند از: بافت، رنگ و درصد جذب روغن. نتایج تحقیق در طرح آماری کاملاً تصادفی با آزمون فاکتوریل و مقایسه میانگین چند دامنهای دانکن تجزیه و تحلیل شدند (01/0 >p) نتایج نشان داد تیمار 70 –10 دقیقه شاخصهای کیفی محصول را به طور محسوسی بهبود میبخشد. تیمار 95 - 2 دقیقه از نظر فاکتورهای رنگ هانترلب، تفاوت معنی داری با تیمار 70 –10 دقیقه نداشت ولی بافت خلالها افت قابل توجهی نشان داد. جذب روغن در تیمارهای غیر از 70 –10 دقیقه افزایش یافت. تیمار 70 –4 تغییر محسوسی درکیفیت محصول ایجاد نکرد. همچنین ملاحظه گردید که درمیان ارقام مورد بررسی در این تحقیق، ارقام آگریا وآئولا برای فرایند تولید فرنچ فرایز مطلوب تر از دو رقم دیگر هستند.
مینا موسوی، محمد چیذری،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
سیبزمینی از نظر تغذیهای سومین محصول مهم کشور میباشد، اما وجود نوسان در تولید این محصول سبب عدم تعادل در عرضه و تقاضای آن شده است. نبود برنامهریزی برای تولید و بازاریابی از یکسو، و دانش کم کشاورزان درباره بازاریابی از سویی دیگر، باعث بیثباتی بازار سیبزمینی گشته است. برای رقابت موفقیتآمیز در بازارها، کسب دانش فنی و اطلاعات در مورد بازار ضروری است که این امر از طریق برنامههای آموزش بازاریابی میسر میشود. هدف عمده این برنامهها، کمک به تولیدکنندگان برای تنظیم تولید و فعالیت بازاریابی میباشد. گام اول در طرحریزی برنامههای بازاریابی، فهم نیازهای آموزشی کشاورزان است. بنابراین ارزیابی این نیازها، قبل از برنامهریزی و اجرای برنامهها ضروری است. بر این اساس، این تحقیق به بررسی نیازهای آموزشی سیبزمینیکاران در زمینه بازاریابی میپردازد و به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق سیبزمینیکاران شهرستان عجبشیر هستند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای تعداد 110 نفر از میان آنها برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان دانش فنی پاسخگویان در موارد قیمتگذاری و شناخت بازار در کمترین حد میباشد و موارد شناخت بازار و فعالیتهای قبل از برداشت مهمترین نیازهای آموزشی پاسخگویان بودند. بین متغیرهای سن، میزان سواد، میزان عملکرد، سابقه کاشت سیبزمینی و سطح زیر کشت و نیاز آموزشی در زمینه کلی بازاریابی رابطه معنیداری مشاهده نگردید. بر اساس نظر پاسخگویان، حضور مروج در مزرعه و برگزاری کلاسهای ترویجی به عنوان مؤثرترین روشهای آموزشی شناخته شدند.
حجت ایراندوست، غلامرضا نیکنام، ابوالقاسم قاسمی، سید محسن تقوی، اسماعیل ترابی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
طی تابستان سال 1383 نمونههایی از غده و ساقه سیبزمینی دارای علایم پوسیدگی و پژمردگی از مزارع مختلف استانهای آذربایجانشرقی، فارس و کرج جمعآوری شدند. تعداد 39 جدایه باکتریایی جداسازی گردید و بر اساس مشخصات مرفولوژیکی، بیوشیمیایی و خصوصیات بیماریزایی به دو گروه مشخص تقسیم شدند. تمام جدایههای استان آذربایجان شرقی و کرج به عنوان نژاد 3 / بیووار
2A
باکتری Ralstonia solanacearum معرفی شدند و جدایههای فارس در نژاد 3 / بیووار N2 گروهبندی گردید. تفاوتهای مشخصی بین جدایههای دو بیووار نسبت به توانایی در استفاده از کربن (دی-ترهالوز، دی-رایبوز و تارترات)، فعالیت تیروزیناز و نقوش پروتئینی در SDS-PAGE مشاهده گردید. تعداد هشت جدایه
2A
بر اساس آزمونهای فنوتیپی انتخاب و پلاسمید آنها پس از استخراج در ژل آگارز 7/0 درصد الکتروفورز گردید. تمام جدایهها دارای تنها یک پلاسمید با اندازه یکسان بوده و هیچ اختلافی بین آنها وجود ندارد. بر اساس منابع موجود این اولین گزارش از وجود بیووار R. solanacearum N2 در ایران است
سید مظفر منصوری، رحیم عبادی، مصطفی مبلی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
تریپس پیاز(Thrips tabaci Lind) یکی از مهمترین عوامل بازدارنده رشد پیاز (.Allium cepa L) در رسیدن به عملکردهای مطلوب میباشد. بنابراین دستیابی به ارقام متحمل پیاز به تریپس از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه برای بررسی تراکم جمعیت و میزان آسیب تریپس پیاز از بذور حاصل از خودگشنی و پلیکراس 9 ژنوتیپ پیاز انتخابی استفاده شد. برای تهیه بذر به روش پلیکراس، غدههای 9 ژنوتیپ پیاز، با توجه به پژوهشهای قبلی در اصفهان انتخاب، و در سـال اول به شکل طرح لاتیس متعادل 9 تیمـاری کشـت گردیدند و اجازه داده شد تلاقی آزاد بین آنها صورت گیرد. پس از برداشت بذرهـای پلیکراس حاصل از تلاقـیهای آزاد بیـن ژنوتیپها و بذور خودگشن شده 9 ژنوتیپ اولیه (جمعا 18 ژنوتیپ)، در سال دوم در دو آزمایش جداگانه (سمپاشی شده و سمپاشی نشده) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرارکاشته شدند و عملیات زراعی معمول صورت گرفت. سمپاشی یک هفته در میان در قطعه مربوط به تیمار سمپاشی با استفاده از حشرهکش دی متوات به میزان 1 در هزار انجام شد. از اوایل مرداد تا اواخر مهر ماه هر دو هفته یک بار، نمونه برداری برای اندازهگیری تعداد تریپس و میزان آسیب در بوته انجام شد. نتایج نشـان داد که در بین ژنوتیـپهای خودگشن شده، ژنوتیپ قرمـز آذرشهر دارای بیشـترین تراکم آفت (24/22) و بالاترین مـیزان آسیب بود، ولی ژنوتیپهای خودگشن شده سفید قم وسفید ابرکوه دارای کمترین تراکم (به ترتیب 65/2 و 68/5) و حساسیت نسبت به جمعیت تریپس پیاز در مقایسه با سایر ژنوتیپهای مورد آزمایش بودند. بین ژنوتیپهای پلیکراس شده، ژنوتیپهای سفید قم و سفید کاشان کمترین تراکم آفت (به ترتیب 3/4 و 24/4) و میزان آسیب را داشتند و برعکس ژنوتیپهای قرمز آذر شهر و محلی طارم بیشترین تراکم (به ترتیب 66/20 و 84/19) و میزان آسیب آفت را دارا بودند. در مجموع عمـل پلیکراس باعث کاهش معنیدار جمعیت تریپس و میزان آسیب تریپس در برابر ژنوتیپهای خودگشن شده گردید.
مجید مدارای مشهود، جعفر اصغری، عبدا... حاتم زاده، مسلم محمدشریفی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی توان دگرآسیبی برخی ارقام برنج استان گیلان و مقایسه آن با ارقام برنج شناخته شده دارای توان دگرآسیبی، یک طرح فاکتوریل ( 2×7 ) در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1384 در دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان به اجرا گذاشته شد. فاکتور اول شامل 7 رقم برنج (ارقام بومی هاشمی، علی کاظمی و طارم، ارقام اصلاح شده خزر و درفک و دو رقم دارای توان دگرآسیبی دلار و IR64 از IRRI) و فاکتور دوم در دو سطح شامل کشت خالص این ارقام و کشت مخلوط هر رقم با سوروف بود. به علاوه، 3 کرت به عنوان شاهد، برای کشت خالص سوروف منظور گردید. سرعت رشد و شاخص سطح برگ علف هرز سوروف در پایان هفتههای دوم، چهارم، ششم و هشتم پس از نشاء برنج در کرتهای مخلوط و شاهد اندازهگیری شد. در پایان هفتههای سوم، ششم و نهم پس از نشاکاری تعداد و انواع علفهای هرز در واحد سطح در کرتها شمارش شدند. با نمونهبرداری از بوتههای برنج در هفتههای دوم، چهارم، ششم و هشتم پس از نشاء و عصارهگیری از اندامهای گیاهی (برگ، ساقه و ریشه) در آزمایشگاه، تأثیر غلظتهای مختلف (50 و 100 درصد) آنها بر جوانهزنی بذرهای سوروف و تاج خروس آزمون گردید. نتایج بررسی صفات فیزیولوژیک نشان داد که رقم دلار در کشت مخلوط با سوروف در مقایسه با سایر ارقام باعث کاهش شاخص سطح برگ، کاهش سرعت رشد و تقلیل تعداد بوته در واحد سطح و نقصان عملکرد سوروف گردید و در مقایسه کشت مخلوط نسبت به کشت خالص، رقم دلار توان دگرآسیبی بالاتری نسبت به سایر ارقام از خود نشان داد. همچنین، رقم دلار بیشترین توان بازدارندگی جوانهزنی روی بذرهای علفهای هرز مذکور را داشته که در هفتههای دوم و ششم پس از نشا، تأثیر آن شدیدتر بود. با آغاز مرحله زایشی، گیاه برنج از توان دگرآسیبی آن کاسته شد. از بین اندامها، برگها دارای پتانسیل بالاتری بوده و هر چه غلظت عصارهها از 50% تا 100% افزایش یافت بر میزان قدرت بازدارندگی آن نیز افزوده شد. به عبارتی دیگر عصاره خالص برگهای رقم دلار در هفتههای دوم و ششم پس از نشاء، بالاترین توان دگرآسیبی را بین تیمارها نشان داد.
کرامت ربیعی، محمود خدامباشی، عبدالمجید رضائی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تجزیه مؤلفهها و تحلیل عاملی، کاربرد وسیعی در علوم مختلف به خصوص در علوم کشاورزی دارند. جهت بررسی مؤثرترین صفات و نیز عوامل پنهانی دخالت کننده در ایجاد تنوع بین ارقام سیبزمینی، دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط بدون تنش و همراه با تنش خشکی در سال 1381 به اجرا گذاشته شد. انجام رگرسیون مرحلهای برای کلیه صفات اهمیت و نقش تعیین کننده صفات طول ساقه، تعداد ساقه و عرض برگچه را بر عملکرد ژنوتیپها در محیط بدون تنش نشان میدهد. در محیط تنش نیز صفات طول ساقه، تعداد برگ و طول برگچه وارد مدل رگرسیونی شدند. صفت طول ساقه در هر دو مدل قرار گرفت که بیانگر اهمیت این صفت در انتخاب برای عملکرد بالا در ارقام سیب زمینی میباشد. در اثر تجزیه مؤلفههای اصلی در هر دو محیط آزمایشی صفات تعداد ساقه، طول برگچه و عرض برگچه به عنوان مؤثرترین صفات در ایجاد تنوع بین ارقام شناسایی شدند. با توجه به اینکه در هر دو محیط تعداد ساقه در مؤلفههای اول دارای ضریب بزرگتری میباشد و با توجه به اهمیت آن در افزایش عملکرد، به عنوان یک صفت مؤثر در عملکرد ارقام سیبزمینی معرفی میشود و بایستی در برنامههای اصلاحی نسبت به سایر صفات مورد توجه قرار گیرد. با انجام تجزیه و تحلیل عاملها در هر دو محیط، دو عامل مهم شناسایی شدند که در محیط بدون تنش عامل اول «سطح برگ» و عامل دوم «وضعیت ساختاری» معرفی گردید. در محیط تنش نیز عامل اول «سطح فتوسنتزی» و عامل دوم «وضعیت ساختاری» تعیین گردید. بنابراین با توجه به دو عامل اول، در انتخاب گیاهان مناسب برای شرایط تنش میبایست به صفات مربوط به سطح فتوسنتز کننده توجه نمود و عامل ساختاری در درجه دوم اهمیت قرار دارد.