12 نتیجه برای سیبزمینی
شهرام دخانی، جواد کرامت، شیوا روفیگری حقیقت،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
سه رقم سیبزمینی (Solanum tuberosum L)، مارفونای بهاره، کوزیما و مارفونای پاییزه از استان اصفهان تهیه، و در شرایط مختلف انبارداری شامل انبار سرد 4 درجه سانتیگراد و تاریکی، انبار سرد 12 درجه سانتیگراد و نور فلورسنت، انبار با دمای اتاق و تاریکی و انبار با دمای اتاق و نور روز نگهداری شد. در همه شرایط نگهداری، رطوبت نسبی 85 تا 90 درصد بود. اندازهگیری گلیکوآلکالویید کل، آلفاسولانین، وزن مخصوص و درصد ماده خشک در طول 30 روز برای سیبزمینی رقم مارفونای بهاره، و 90 روز برای ارقام پاییزه انجام گرفت. در آغاز، وسط و پایان انبارداری، مقدار آلفاسولانین بر حسب میلیگرم در 100 گرم ماده خشک در هر یک از ارقام سیبزمینی، به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی زیاد اندازهگیری شد. فرایند حرارتی تهیه چیپس و سیبزمینی پخته در سیبزمینیهای ارقام پاییزه کوزیما و مارفونا در ماه دوم انبارداری، که بیشترین مقدار سولانین در آنها به وجود آمده بود، انجام شد. مقدار سولانین پیش و پس از فرایند اندازهگیری گردید. طرح آزمایش، فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی بود و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که برای رقم مارفونای بهاره طی مدت 30 روز انبارداری بیشترین مقدار سولانین در پایان انبارداری در انبار سرد 12 درجه با نور فلورسنت بوده، و سه انبار دیگر از نظر مقدار ایجاد سولانین با یکدیگر تفاوتی ندارند. همچنین، برای ارقام پاییزه (کوزیما و مارفونا) بیشترین مقدار سولانین طی 90 روز نگهداری مربوط به انبار سرد 12 درجه و نور فلورسنت بوده، پس از آن انبار با دمای اتاق و نور روز بیشترین مقدار سولانین را طی مدت نگهداری ایجاد کرد، و انبار با سرما و تاریکی کمترین مقدار افزایش سولانین را طی 90 روز برای دو رقم مذکور داشت. در مورد انبار با دمای اتاق و تاریکی، به علت جوانه زدن غدهها در نیمه دوم انبارداری، مقدار سولانین در هر دو رقم کاهش یافت. بر خلاف این که پوستگیری، پیش از سرخ کردن و پس از پخت باعث کاهش مقدار سولانین در سیبزمینی در هر دو رقم شد، فرایند سرخ کردن برای تهیه چیپس و پختن در آب جوش هیچ تأثیری در مقدار سولانین نمونهها نداشت. بنابراین، بهترین روش انبارداری سیبزمینی از نظر کمترین افزایش در میزان آلفاسولانین، انبار سرد 4 درجه سانتیگراد و تاریکی است.
محمد شاهدی، شهرام دخانی، غلامحسین کبیر، نفیسه زمیندار،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
به منظور تولید برگه فرموله شده خشک سیبزمینی، دو رقم سیبزمینی اگریاومارفونا از منطقه داران اصفهان تهیه و در سردخانه 9ºC با رطوبت نسبی 85 درصد نگهداری شدند. مقدار کل ماده خشک، وزن مخصوص و میزان قندهای احیای سیبزمینی در ابتدای انبارداری تعیین گردید. پودر گرانول از هر دو رقم سیبزمینی به روش Add-back تهیه شد. برای تهیه خمیر با قوام و خصوصیات شکل گیری مطلوب از پودر گرانول با مش 80، پوره سیبزمینی پخته، آرد ذرت با مش 60، امولسیفایر، آب، روغن قنادی، نشاسته، نمک و آرد گندم استفاده شد. پس از دست یافتن به فرمول مناسب برای تهیه خمیر با خصوصیات رئولوژیکی مطلوب برای شکل گرفتن، ورقهای از خمیر با ضخامت 1 تا 2 میلیمتر ایجاد و از آن پولکهایی به قطر 3 سانتیمتر جدا شد. چهار تیمار تنوری کردن، خشک کردن در آون خلا، سرخ کردن در روغن و ترکیب پیش خشک کردن و سرخ کردن در روغن برای تبدیل خمیر به برگههای خشک در نظر گرفته شد. با توجه به نتایج آزمون چشایی تیمار تنوری کردن برگزیده شد و شرایط بهینه زمان و دما برای آن 30 دقیقه در 125ºC تعیین گردید و برای بهبود طعم نیز ازطعم دهندههای مختلف شامل پودر سیر، فلفل،آویشن ، لاکتیک اسید، پودر پیاز، نمک و شکر استفاده شد، اثر این طعم دهندهها به وسیله مقایسه چندتایی و آزمون مثلثی مورد بررسی قرار گرفت و تیمارهای حاوی نمک، فلفل و پودر سیر به عنوان بهترین تیمارها ارزیابی گردید.
شهرام دخانی، سارا جعفریان، غلامحسین کبیر، احمد مرتضویبک،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر فرایند حرارتی مقدماتی بر کیفیت فرنچ فرایز یا خلال نیمه سرخ شده (سولانوم توبروزوم –ال )، چهار رقم سیبزمینی به نامهای آگریا، مارفونا، آئولا وآئوزونیا از منطقه فریدن اصفهان خریداری و به سردخانه دانشکده کشاورزی با دمای 5 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی90-85 درصد منتقل گردیدند. در ابتدا آزمونهای فیزیکوشیمیایی اندازهگیری وزن مخصوص و درصد ماده خشک به روش A.O.A.C و درصد قندهای احیا کننده به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) روی ارقام سیبزمینی انجام گرفت. نمونه برداری به صورت کاملاً تصادفی بود. خلالهای سیبزمینی در ابعاد 8/0×8/0×5 سانتیمتر درآب با شرایط حرارتی مختلف 70 درجه –4 دقیقه، 70درجه –10 دقیقه و95 درجه –2 دقیقه تیمار شده و سپس به طور عمقی در روغن 175درجه سلسیوس به مدت 2 دقیقه سرخ شدند. خصوصیات کیفی مورد بررسی در محصول نهایی عبارت بودند از: بافت، رنگ و درصد جذب روغن. نتایج تحقیق در طرح آماری کاملاً تصادفی با آزمون فاکتوریل و مقایسه میانگین چند دامنهای دانکن تجزیه و تحلیل شدند (01/0 >p) نتایج نشان داد تیمار 70 –10 دقیقه شاخصهای کیفی محصول را به طور محسوسی بهبود میبخشد. تیمار 95 - 2 دقیقه از نظر فاکتورهای رنگ هانترلب، تفاوت معنی داری با تیمار 70 –10 دقیقه نداشت ولی بافت خلالها افت قابل توجهی نشان داد. جذب روغن در تیمارهای غیر از 70 –10 دقیقه افزایش یافت. تیمار 70 –4 تغییر محسوسی درکیفیت محصول ایجاد نکرد. همچنین ملاحظه گردید که درمیان ارقام مورد بررسی در این تحقیق، ارقام آگریا وآئولا برای فرایند تولید فرنچ فرایز مطلوب تر از دو رقم دیگر هستند.
مینا موسوی، محمد چیذری،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
سیبزمینی از نظر تغذیهای سومین محصول مهم کشور میباشد، اما وجود نوسان در تولید این محصول سبب عدم تعادل در عرضه و تقاضای آن شده است. نبود برنامهریزی برای تولید و بازاریابی از یکسو، و دانش کم کشاورزان درباره بازاریابی از سویی دیگر، باعث بیثباتی بازار سیبزمینی گشته است. برای رقابت موفقیتآمیز در بازارها، کسب دانش فنی و اطلاعات در مورد بازار ضروری است که این امر از طریق برنامههای آموزش بازاریابی میسر میشود. هدف عمده این برنامهها، کمک به تولیدکنندگان برای تنظیم تولید و فعالیت بازاریابی میباشد. گام اول در طرحریزی برنامههای بازاریابی، فهم نیازهای آموزشی کشاورزان است. بنابراین ارزیابی این نیازها، قبل از برنامهریزی و اجرای برنامهها ضروری است. بر این اساس، این تحقیق به بررسی نیازهای آموزشی سیبزمینیکاران در زمینه بازاریابی میپردازد و به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق سیبزمینیکاران شهرستان عجبشیر هستند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای تعداد 110 نفر از میان آنها برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان دانش فنی پاسخگویان در موارد قیمتگذاری و شناخت بازار در کمترین حد میباشد و موارد شناخت بازار و فعالیتهای قبل از برداشت مهمترین نیازهای آموزشی پاسخگویان بودند. بین متغیرهای سن، میزان سواد، میزان عملکرد، سابقه کاشت سیبزمینی و سطح زیر کشت و نیاز آموزشی در زمینه کلی بازاریابی رابطه معنیداری مشاهده نگردید. بر اساس نظر پاسخگویان، حضور مروج در مزرعه و برگزاری کلاسهای ترویجی به عنوان مؤثرترین روشهای آموزشی شناخته شدند.
کرامت ربیعی، محمود خدامباشی، عبدالمجید رضائی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تجزیه مؤلفهها و تحلیل عاملی، کاربرد وسیعی در علوم مختلف به خصوص در علوم کشاورزی دارند. جهت بررسی مؤثرترین صفات و نیز عوامل پنهانی دخالت کننده در ایجاد تنوع بین ارقام سیبزمینی، دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط بدون تنش و همراه با تنش خشکی در سال 1381 به اجرا گذاشته شد. انجام رگرسیون مرحلهای برای کلیه صفات اهمیت و نقش تعیین کننده صفات طول ساقه، تعداد ساقه و عرض برگچه را بر عملکرد ژنوتیپها در محیط بدون تنش نشان میدهد. در محیط تنش نیز صفات طول ساقه، تعداد برگ و طول برگچه وارد مدل رگرسیونی شدند. صفت طول ساقه در هر دو مدل قرار گرفت که بیانگر اهمیت این صفت در انتخاب برای عملکرد بالا در ارقام سیب زمینی میباشد. در اثر تجزیه مؤلفههای اصلی در هر دو محیط آزمایشی صفات تعداد ساقه، طول برگچه و عرض برگچه به عنوان مؤثرترین صفات در ایجاد تنوع بین ارقام شناسایی شدند. با توجه به اینکه در هر دو محیط تعداد ساقه در مؤلفههای اول دارای ضریب بزرگتری میباشد و با توجه به اهمیت آن در افزایش عملکرد، به عنوان یک صفت مؤثر در عملکرد ارقام سیبزمینی معرفی میشود و بایستی در برنامههای اصلاحی نسبت به سایر صفات مورد توجه قرار گیرد. با انجام تجزیه و تحلیل عاملها در هر دو محیط، دو عامل مهم شناسایی شدند که در محیط بدون تنش عامل اول «سطح برگ» و عامل دوم «وضعیت ساختاری» معرفی گردید. در محیط تنش نیز عامل اول «سطح فتوسنتزی» و عامل دوم «وضعیت ساختاری» تعیین گردید. بنابراین با توجه به دو عامل اول، در انتخاب گیاهان مناسب برای شرایط تنش میبایست به صفات مربوط به سطح فتوسنتز کننده توجه نمود و عامل ساختاری در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
زلیخا امیری، جعفر اصغری، خدابخش پناهی کرداغری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای آبیاری و ترکیبهای کودی مختلف بر دو رقم سیبزمینی، آزمایشی به صورت کرتهای دوبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی فریدن اصفهان در سال زراعی 83-1382 اجرا شد. در این مطالعه دو رقم آریندا و نویتا در کرتهای اصلی، آبیاری پس از تبخیر 70، 140 و 210 میلیمتر آب از سطح تشتک )به ترتیب آبیاری مطلوب، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید)، در کرتهای فرعی و ترکیبهای کودی به ترتیب شامل 1- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات روی، 2- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات منگنز،3- سولفات روی و سولفات منگنز هر کدام 40 کیلوگرم در هکتار و 4- 20 تن کود دامی پوسیده در هکتار در کرتهای فرعی فرعی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد غده در متر مربع، متوسط وزن غده و تعداد کل غدهها در رقم آریندا بیشتر از رقم نویتا است. با کاهش آبیاری میزان عملکرد غده در متر مربع و متوسط وزن غده کاهش یافت. بیشترین تعداد غده بذری (با قطر 35 تا 55 میلیمتر) و بازاری (مجموعه غدههای درشت و بذری) و کمترین تعداد غده ریز (قطرکمتر از 35 میلیمتر) تحت تنش خشکی متوسط حاصل گردید. تیمارهای مصرف Zn + Mn و کود دامی، عملکرد و متوسط وزن غده بیشتری نسبت به بقیه تیمارها تولید کردند. هیچ یک از اثرات متقابل معنیدار نگردید. رقم آریندا، آبیاری مطلوب و مصرف کود دامی به همراه کودهای کم مصرف روی و منگنز بیشترین عملکرد غده را تولید کرد. در صورتی که هدف تولید محصول بذری باشد رقم آریندا در شرایط تنش خشکی متوسط میتواند تولید تعداد غدههای بذری بیشتری کند.
هاجر عروجی، احمد گلچین،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
سیبزمینی یکی از مهمترین محصولات غدهای است که دستیابی به حداکثر عملکرد در آن علاوه بر استفاده از رقم مناسب، مستلزم وجود مقدار کافی و متعادل عناصر غذایی در خاک است. به منظور مطالعه تأثیر روی، منگنز و مس بر عملکرد و غلظت فسفر و آهن در برگ و غده سیبزمینی رقم آگریا، آزمایشی گلخانهای با 32 تیمار و سه تکرار بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل چهار سطح روی(14/1، 5، 10 و 15 میلیگرم در کیلوگرم خاک)، چهار سطح منگنز(4/1، 5، 10 و 20 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و دو سطح مس(22/0 و 2 میلیگرم در کیلوگرم خاک) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح روی، منگنز و مس قابل جذب خاک تا حد معینی، عملکرد سیبزمینی بهطور معنیداری افزایش مییابد. کاربرد روی و منگنز سبب کاهش معنیدار غلظت فسفر و آهن در برگ و غده سیبزمینی شد. کاربرد مس غلظت آهن برگ را بهطور معنیداری نسبت به شاهد کاهش داد. بیشترین عملکرد سیبزمینی در تیمار کودی بهترتیب 15، 10 و 2 میلیگرم در کیلوگرم روی، منگنز و مس بهدست آمد.
نصرالدین پارسافر، صفر معروفی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
این تحقیق در شرایط گلخانهای و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و پنچ تیمار شامل فاضلاب خام (T1)، فاضلاب تصفیه شده (T2)، ترکیب فاضلاب خام و آب معمولی به نسبت 50 درصد (T3)، ترکیب فاضلاب تصفیه شده و آب معمولی به نسبت 50 درصد (T4) و آب معمولی (T5) انجام شد. لایسیمترها در مهر ماه 1388ساخته و با یک خاک دو لایه پر شدند. لایه بالایی (30 سانتی-متر) و لایه پایینی (40 سانتیمتر) به ترتیب لوم شنی و لوم رسی شنی بودند. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری بر ضریب انتقال عناصر سنگین از خاک به اندام هوایی (به جزء کادمیوم ) و غدههای سیبزمینی (به جزء روی و مس) در سطح یک درصد معنیدار میباشد. بیشترین و کمترین ضریب انتقال عناصر سنگین به ترتیب در تیمارهایT1 وT5 دیده شد. ضریب انتقال کادمیوم به اندامهای هوایی کمتر از غدهها بود. ضریب انتقال عناصر به غدهها در مورد روی، مس و سرب کمتر از اندامهای هوایی مشاهده گردید. همچنین بیشترین ضریب انتقال از خاک به اندام هوایی به ترتیب مربوط به کادمیوم (۳۳۱/0 تا ۴۶۳/0)، روی (۲۳۰/0 تا ۳۸۳/0)، مس (۱۷۳/0 تا ۳۸۶/0) و سرب (۰۰۳/0 تا ۰۵۷/0) بوده و در خصوص غدههای سیبزمینی بیشترین مقدار (به جزء تیمار T5) به ترتیب مربوط به کادمیوم (۴۳۹/0 تا ۵۷۲/۰)، مس (۰۸۱/0 تا ۱۳۸/0)، روی (۱۷۰/0 تا ۲۱۷/0) و سرب (۰ تا ۰۱۷/0) دیده شد. کاربرد ترکیب فاضلاب با آب در آبیاری کوتاه مدت میتواند امکانپذیر باشد اما یک برنامه پایش فلزات سنگین ضروری است.
عیسی اسفندیارپور بروجنی، یاسر صفری،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
مقایسهی تغییرات تناسب اراضی در واحدهای نقشهی خاک از نقطهنظر شاخصهای تفرق خاک میتواند ارزیابی خوبی از دقت نقشههای خاک باشد. پژوهش حاضر میکوشد تا معنیدار بودن یا نبودن تفرق کارکردی خاکها را با بکارگیری دو شاخص تفرق شانن و سیمپسون در دو واحد نقشهی تفصیلی خاک برای کشت آبی محصولات گندم و سیبزمینی در سطوح کلاس و زیرکلاس تناسب اراضی دشت فرادنبه بررسی کند. پس از حفر 35 مته در واحد نقشهی D و 47 مته در واحد نقشهی E و نمونهبرداری از عمقهای صفر تا 25، 25 تا 50، 50 تا 75 و 75 تا 100 سانتیمتری آنها، کلاس و زیرکلاس تناسب کیفی اراضی منطقه برای هر محصول به روش محدودیت ساده بهدست آمد. هرچند مقدار عددی هر دو شاخص تفرق از سطح کلاس به زیرکلاس افزایش یافت؛ لیکن تنها در سطح زیرکلاس، تفاوت معنیدار بین میانگین تفرق کارکردی دو واحد در سطح اعتماد 95 درصد وجود داشت. معنیدار شدن تفاوت شاخصهای تفرق در سطح زیرکلاس، بدون تأثیرپذیری از نوع کاربری اراضی و نوع شاخص تفرق محاسباتی رخ داد. بنابراین، استفاده از شاخصهای تفرق بهعنوان یک راهکار تکمیلی برای بررسی تغییرات درونواحدی نقشههای خاک، فراهمآورندهی اطلاعات مفیدی است.
حسین شکفته،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1393 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر عمقهای مختلف جایگذاری نوار تیپ در آبیاری قطرهای و زمان کوددهی در طول دوره آبیاری بر عملکرد سیب-زمینی پژوهشی در منطقه جیرفت انجام شد. این تحقیق بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام که عمق جایگذاری نوار تیپ بهعنوان کرت اصلی و زمان کوددهی به عنوان کرت فرعی منظور گردید. نتایج نشان داد که عمق جایگذاری بر عملکرد غده، ارتفاع و تعداد ساقه، قطر ساقه و وزن خشک بوته در سطح احتمال یک درصد و بر تعداد غده و وزن تر بوته و طول استولون در سطح پنج درصد معنیدار بود. زمان کوددهی بر عملکرد غده، قطر ساقه، تعداد ساقه و ارتفاع بوته در سطح یک درصد و بر وزن خشک بوته و تعداد غده در سطح پنج درصد معنیدار، و بر صفات دیگر غیرمعنیدار بود. اثرات متقابل تیمارها نیز بر عملکرد غده، قطر ساقه و ارتفاع بوته و تعداد غده در سطح یک درصد و بر وزن خشک بوته در سطح پنج درصد معنیدار و بر صفات دیگر غیرمعنیدار بود. با توجه به نتایج، بهترین عمق نوار تیپ برای سیبزمینی، 15 سانتیمتر و مناسبترین زمان کوددهی، اواسط دوره آبیاری است.
زهرا مهرابی، حمید رضا عشقی زاده، افسانه نعمت پور،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
به منظور بررسی آلودگی نیترات (آب، خاک و غده) در مزارع کوچک (کمتر از 5/0 هکتار)، متوسط (1- 5/0 هکتار) و بزرگ (بالاتر از 1 هکتار) سیبزمینی شهرستان فریدن در استان اصفهان پژوهشی به صورت میدانی در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. برای این منظور مقادیر نهادههای مصرفی و عملکرد غده سیبزمینی در هر مزرعه جمعآوری و ثبت شد. همچنین قبل از شروع کاشت و پس از برداشت محصول غلظت نیترات خاک و آب آبیاری و نیز غلظت نیترات غدههای سیبزمینی تولید شده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت نیترات خاک پیش از شروع کاشت در مزارع کوچک، متوسط و بزرگ به ترتیب 3/16، 4/17 و 9/19 و پس از برداشت محصول به ترتیب 3/10، 3/13 و 3/23 میلیگرم بر کیلوگرم خاک بود. پیش از کاشت محصول میانگین غلظت نیترات آب آبیاری در مزارع کوچک، متوسط و بزرگ، به ترتیب 3/36، 1/27 و 5/19 و پس از برداشت محصول به ترتیب 6/47، 1/ 33 و 4/16 میلیگرم در لیتر بود. پس از برداشت محصول، غلظت نیترات آب آبیاری 87 درصد از مزارع کوچک و 85 درصد از مزارع متوسط از حد بحرانی نیترات آب آبیاری (45 میلیگرم در لیتر) بیشتر بود، ولی غلظت نیترات آب آبیاری مزارع بزرگ در محدوده مجاز قرار داشت. میانگین غلظت نیترات در غدههای تولیدی مزارع بزرگ سیبزمینی نسبت به سایر مزارع کمتر بود. همچنین غلظت نیترات غدههای سیب زمینی تحت تاثیر نوع رقم قرار داشت و کمترین غلظت نیترات غده در رقم دیررس و دارای عملکرد بالای سیبزمینی (آگریا) مشاهده شد.
محمدعلی انصاری، اصلان اگدرنژاد، نیازعلی ابراهیمی پاک،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی مدل AquaCrop در شبیهسازی عملکرد وکارایی مصرف سیبزمینی تحت شرایط تنش آبی در پنج سطح (1E، 2 E، 3 E و 4E به ترتیب نشان دهنده 100، 85، 70، 50 و 30 درصد تأمین نیاز آبی) و زمان اعمال تنش در سه دوره زمانی از رشد (1T ، 2 T و3 T بهترتیب نشاندهنده 50 روز رشد اول (استقرار بذر و رشد رویشی)، دوم (مرحله میانی) و سوم (رسیدن فیزیولوژیکی گیاه) از کل دوره رشد) انجام شد. نتایج نشان داد که مدل AquaCrop در شبیهسازی عملکرد دچار خطای بیشبرآوردی و در تعیین کارایی مصرف آب دچار خطای کمبرآوردی شد. مقادیر خطای این مدل با توجه به مقادیر RMSE و NRMSE برای هر دو پارامتر عملکرد و کارایی مصرف آب قابل قبول بود. بیشینه و کمینه خطای شبیهسازی عملکرد بهترتیب برابر با 0/3 (1E3T) و 15/3 (1E2T) بود. نتایج بهدست آمده برای کارایی مصرف آب نیز نشان داد که بیشترین و کمترین خطا بهترتیب برابر با 0/53 (3E2T) و 0/03 (4E2T) بود. اختلاف مقادیر شبیهسازی و مشاهداتی برای تیمارهای 1E، 2 E، 3 E و 4 E بهترتیب برابر با 0/24، 0/25، 0/19 و 0/44 کیلوگرم بر مترمکعب و اختلاف مقادیر شبیهسازی و مشاهداتی برای تیمارهای 1T ، 2 T و3 T بهترتیب برابر با 0/19، 0/36 و 0/22 کیلوگرم بر مترمکعب بود. بنابراین با افزایش میزان تنش و همچنین در اوایل دوره رشد سیبزمینی، مدل خطای بیشتری در برآورد کارایی مصرف آب داشت.