18 نتیجه برای عصارهگیر
علیرضا حسینپور،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
اسـتان هـمدان از عـمده ترین مناطق تولـید سیر(Allium sativum) در ایران است، ولی با این وجـود بررسیهای اندکـی در مورد وضعیت پتاسیم در مزارع سیر صورت گرفته است و تاکنون عصارهگیر مناسبی برای استخراج پتاسیم قابل استفاده سیر، معرفی نگردیده است. این پژوهش با هدف تعیین عصارهگیر یا عصارهگیرهای مناسب برای تعیین پتاسیم قابل استفاده خاک و سطح بحرانی پتاسیم در 10 نمونه از خاکهای استان همدان انجام شد.این آزمایش در قالب طرح کاملا ًتصادفی و به صورت فاکتوریل با دو سطح صفر و 200 میلی گرم پتاسیم در کیلوگرم خاک در سه تکرار و عصارهگیری پتاسیم قابل استفاده به وسیله 14 عصارهگیر انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد کود پتاسیم باعث افزایش عملکرد، غلظت و جذب پتاسیم به وسیله سیر شد. بر اساس مقدار پتاسیم استخراج شده عصارهگیرها در چهار گروه قرار گرفتند به نحوی که همبستگی عصارهگیرها در هر گروه بسیار بالا بود. بررسی روابط همبستگی نشان داد که عصارهگیرهای استات آمونیوم، دی تی پی ای و اسید نیتریک مولار جوشان نمیتوانند به عنوان عصارهگیر پتاسیم قابل استفاده، استفاده شوند. به دلیل همبستگی بالا بین سایر عصارهگیرها با شاخصهای عملکرد نسبی و پاسخ گیاه بقیه عصارهگیرها را میتوان به عنوان عصارهگیری مناسب دانست. سطح بحرانی پتاسیم به روش نموداری کیت ـ نلسون تعیین شد. سطح بحرانی پتاسیم برای 90 در صد عملکرد نسبی با روش مهلیخ 1، کلرید استرانسیم 002/0 مولار،کلرید کلسیم 0/01 مولار،کلرید باریم 1/0 مولار، کلرید استرانسیم + اسید سیتریک، استات سدیم، اسید کلریدریک 1/0 مولار، اسید کلریدریک05/0 مولار، اسید سولفوریک 025/0 مولار و آب مقطر به ترتیب 131 ، 50 ، 46 ، 186 ،163 ، 203 ،202،41 ،50 و 31 میلی گرم در کیلوگرم بود.
عادل ریحانی تبار، نجفعلی کریمیان، محمد معزاردلان، غلامرضا ثواقبی، محمدرضا قنادها،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
شناخت شکلهای مختلف روی در خاک، اطلاعات مفیدی برای ارزیابی وضعیت روی و نیز حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه در اختیار میگذارد. به منظور کسب چنین اطلاعاتی، روی کل و توزیع آن در شکلهای مختلف در 20 نمونه خاک استان تهران به روش عصارهگیری دنبالهای تعیین و رابطه این شکلها با یکدیگر و با ویژگیهای خاک مطالعه شد. میزان روی کل 70 تا 9/169 میلیگرم بر کیلوگرم خاک بهدست آمد. به طور متوسط روی متصل به مواد آلی کمتر از 1/0، محلول + تبادلی 1/0، متصل به اکسیدهای منگنز 9/0، متصل به کربناتها 6/1، متصل به اکسیدهای آهن متبلور 8/3، متصل به اکسیدهای آهن بی شکل 2/4، و روی تتمه 3/89 درصد مجموع شکلهای اندازهگیری شده را تشکیل میداد. ضریب همبستگی pH با تمام شکلهای روی (به استثنای شکل متصل به مواد آلی) منفی و معنیدار بود. درصد رس و سیلت با روی کل، تتمه، و متصل به اکسیدهای آهن متبلور همبستگی مثبت معنیدار نشان داد. رابطه ظرفیت تبادل کاتیونی خاک فقط با روی کل معنیدار بود. همبستگی درصد کربنات کلسیم معادل تنها با شکلهای محلول+ تبادلی، متصل به اکسیدهای منگنز و اکسیدهای آهن بی شکل معنیدار بهدست آمد. روی عصارهگیری شده با DTPA با شکلهای محلول+ تبادلی، کربناتی و متصل به اکسیدهای آهن بیشکل و متبلور همبستگی معنیدار نشان داد. شکلهای مختلف روی بین خود دارای همبستگی معنیداری بودند که احتمالاً بیانگر وجود یک رابطه پویا بین آنها در خاک میباشد.
علیرضا حسین پور، حسین شریعتمداری،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
استان همدان از عمده ترین مناطق تولید یونجه در سطح کشور است. با این وجود مطالعات اندکی در مورد وضعیت فسفرخاکهای این منطقه صورت گرفته و تاکنون عصارهگیر مناسبی برای استخراج فسفر قابل استفاده این خاکها معرفی نگردیده است. بنابراین این پژوهش با هدف ارزیابی 9 روش عصارهگیری به منظور تعیین عصارهگیر یا عصارهگیرهای مناسب جهت تعیین فسفر قابل استفاده در تعدادی از خاکهای استان همدان اجرا شد. این پژوهش در قالب بلوکهای کامل تصادفی و به صورت فاکتوریل شامل 15 نمونه خاک و دو سطح صفر و 200 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک انجام و گیاهان یونجه در سه چین برداشت شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که مقدار فسفر عصارهگیری شده توسط روشهای استفاده شده به ترتیب زیر بود: کلرید کلسیم 01/0 مولار < مهلیچ 2 < مهلیچ 1 < دی تی پی ای< اولسن< بری 1< اسید کلریدریک < بری 2 < نوارهای کاغذی< کالول. مقدار فسفر استخراج شده با کلیه روشها به جز کلرید کلسیم 01/0 مولار هم بستگی معنی داری داشتند. نتایج مطالعات هم بستگی نشان داد که در چین اول روش کالول، در چین دوم روشهای بیکربنات آمونیوم- دی تی پی ای، کالول، بری 1 و مهلیچ 2 و درچین سوم بیکربنات آمونیوم - دی تی پی ای، اولسن، کالول، بری 1، و مهلیچ 2 میتوانند جهت تعیین فسفر قابل استفاده به کار روند.
اسماعیل خدیوی بروجنی، فرشید نوربخش، مجید افیونی، حسین شریعتمداری،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
کاربرد لجن فاضلاب در کشاورزی اخیراً به عنوان منبعی جهت تأمین نیاز غذایی محصولات زراعی مورد توجه قرار گرفته است، از طرف دیگر وجود عناصر سمی مثل سرب، نیکل و کادمیم در این کود مدیریت صحیح اراضی تیمار شده را ضروری مینماید. عصارهگیری دنبالهای عناصر سنگین میتواند به پی بردن قابلیت جذب زیستی عناصر مذکور توسط گیاه کمک کند. هدف از این تحقیق بررسی آثار تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب بر شکلهای شیمیایی و فاکتور تحرک سرب، نیکل و کادمیم در خاک است. در این مطالعه که به صورت طرح کرت خرد شده با سه تکرار صورت گرفت سطوح مختلف کودی لجن فاضلاب شامل 0، 25، 50 و 100 مگا گرم بر هکتار به عنوان کرتهای اصلی و سالهای متوالی کوددهی شامل 1، 2 و 3 سال کوددهی به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. در سال سوم از عمق 25-0 سانتی متری تمام کرتها نمونه برداری انجام شد. در نمونههای خاک شکلهای مختلف عناصر سرب، نیکل و کادمیم اندازهگیری شد. نتایج نشان داد با افزایش مقدار و دفعات کودهی با لجن فاضلاب غلظت عناصر کادمیم و نیکل در فرم محلول (SOL) افزایش و در مورد سرب کاهش یافت. فرم تبادلی (EXC)، کربناتی (CAR) و آلی (ORG) هر سه عنصر افزایش یافت. فرم حبس شده (OCC) سرب و نیکل کاهش و کادمیم افزایش یافت. فرم باقیمانده (RES) سرب افزایش و نیکل و کادمیم کاهش یافت. قابلیت جذب این عناصر افزایش یافت. توزیع نسبی فرمهای مختلف عناصر سه گانه مذکور به صورت زیر بود: سرب: OCC>RES>ORG>CAR>EXC>SOL، نیکل: RES>ORG>OCC>CAR>EXC>SOL و کادمیم: OCC>CAR>RES>ORG>EXC>SOL فاکتور تحرک عناصر مذکور به ترتیب زیر بود: Cd>>Pb>>Ni ترتیب این عناصر در فرمهای مختلف به صورت زیر بود: محلول:Ni>>Pb>>Cd ، تبادلی، کربناتی و حبس شده (Occluded) Pb>Ni>Cd ، آلی و باقیمانده : Ni>Pb>Cd با توجه به افزایش قابلیت جذب این عناصر، کوددهی مداوم لجن فاضلاب حتی در چنین خاکهای آهکی نیز باعث افزایش مقادیر قابل جذب این عناصر گردیده است. شکل آلی هر سه عنصر مورد مطالعه با مقادیر قابل جذب آنها بستگی نشان داد.
مجید رجائی، نجفعلی کریمیان،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
در میان فلزات سنگین آلوده کننده خاک، کادمیم از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا به راحتی به وسیله ریشه گیاه جذب میشود و سمیت آن تا 20 برابر بیشتر از سایر فلزات سنگین است. بنابراین درک عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده این فلز و تغییر و تبدیل آن در خاک از اهمیت فراوانی برخوردار است. گرچه در سالهای اخیر عصارهگیری دنبالهای به عنوان روشی مناسب در تعیین شکلهای شیمیایی و قابلیت استفاده بالقوه فلزات در خاکهای ایران به کار رفته است، اما ظرفیت اجزای مختلف خاک برای نگهداری کادمیم و تغییر و تبدیل شکلهای شیمیایی آن با زمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات زمانی شکلهای شیمیایی کادمیم و تعیین ظرفیت اجزای مختلف خاک برای نگهداری این فلز به یک خاک لوم رسی آهکی Fine, mixed (calcareous), mesic Typic Calcixerepts شن خالص کوارتزی افزوده شد و بافت لوم شنی حاصل به همراه خاک اولیه با مقادیر 0، 5، 15، 30، و 60 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک تیمار شدند. نمونههای خاک به مدت 0، 1، 2، 4، 8، و 16 هفته در رطوبت حدود ظرفیت مزرعه خوابانده شد. در پایان هر زمان با برداشت زیر نمونه شکلهای شیمیایی کادمیم به روش عصارهگیری دنبالهای تعیین شد. نتایج نشان داد که به ترتیب در بافتهای لوم رسی و لوم شنی 82 و 87 درصد از کادمیم به کار رفته به شکلهای محلول + تبادلی، کربناتی و آلی در میآید. در بافت لوم شنی مقدار بیشتری از کادمیم به کار رفته در مقایسه با بافت لوم رسی به شکل محلول + تبادلی و کربناتی در آمد. برای سایر شکلها (به جز شکل اکسید آهن متبلور که در تمامی تیمارها کمتر از حد تشخیص دستگاه جذب اتمی بود) عکس این مطلب درست بود. با افزایش سطوح کادمیم کاربردی تمامی شکلهای کادمیم در خاک افزایش یافتند اما درصد این افزایشها به ظرفیت اجزای مختلف خاک برای نگهداری این فلز بستگی داشت. بیشترین ظرفیت نگهداری کادمیم مربوط به بخش کربناتی بود. تأثیر زمان بر تغییر شکلهای کادمیم معنیدار بود، اما در اکثر تیمارها بلافاصله پس از افزودن کادمیم به خاک بیش از 80 درصد این فلز وارد شکلهای کربناتی و آلی گردید و تا پایان آزمایش این نسبت تقریباً حفظ شد.
سیدعلی غفارینژاد، نجفعلی کریمیان،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
در یک آزمایش کشت گلخانهای به منظور بررسی شکلهای شیمیایی منگنز معدنی و ارتباط آنها با پاسخهای گیاهی تعداد 22 نمونه از خاکهای آهکی استان فارس (عمق20- 0 سانتیمتری) در گلدانهای سه کیلویی ریخته شد و گیاه سویا از رقم ویلیامز در سه تکرا به مدت هفت هفته پرورانده شد. میزان شکلهای شیمیایی منگنز در خاک گلدانها پس از برداشت، به روش عصارهگیری دنبالهای واردن و ریزوناور اندازهگیری شد. در این روش منگنز به اشکال کاملاً محلول (عصارهگیری با Ca(N03)2)، به طور ضعیف جذب شده (عصارهگیری با CaDTPA + Na2B4O7) ، کربناتی (عصارهگیری با HNO3) و اکسیدی (عصارهگیری با NH2OH . HCl) جداسازی میشود. نتایج نشان داد بیشترین میزان منگنز به ترتیب در اشکال کربناتی، اکسیدی، به طور ضعیف جذب شده و محلول وجود داشت. روابط رگرسیون بین خواص فیزیکی و شیمیایی خاکها و شکلهای شیمیایی منگنز حاکی از همبستگی کربنات کلسیم معادل خاکها و منگنز کربناتی بود. همچنین همبستگی معنیدار بین جزء کربناتی و غلظت منگنز در اندام هوایی سویا حاکی از آن نقش فعال این جزء در تغذیه گیاه میباشد.
سید جواد حسینی فرد، حسین خادمی، محمود کلباسی،
جلد 13، شماره 50 - ( 10-1388 )
چکیده
این تحقیق با هدف تعیین اثر عصاره گیرهای مختلف برای استخراج پتاسیم غیرتبادلی از سه کانی میکایی بیوتیت، فلوگوپیت و مسکوویت انجام شد.کانیها به دو اندازه کوچکتر از60 و 100-60 میکرومتر تفکیک و سطوح تبادلی آنها با کلسیم اشباع شد. عصاره گیری متوالی با استفاده از سه عصاره گیر شامل اسیدکلریدریک 01/0 مولار، استات آمونیوم 1 مولار و کلرید باریم 05/0 مولار انجام شد. غلظت تجمعی پتاسیم استخراج شده از سه کانی میکایی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که اثر عصاره-گیرهای مختلف بر هر کدام از کانیهای میکایی متفاوت بوده و انواع کانیهایی که در خاک به عنوان میکا از آنها نامبرده میشود، میتوانند مقادیر متفاوتی پتاسیم آزاد نمایند. به طورکلی برای اندازه ذرات ریزتر (کوچکتر از 60 میکرومتر) اسیدکلریدریک و برای ذرات درشتتر (100-60 میکرومتر) استات آمونیوم پتاسیم بیشتری از کانیهای میکایی استخراج نمودند. پتاسیم استخراج شده از کانی مسکوویت به وسیله عصاره گیرهای استات آمونیوم وکلریدباریم بیش از سایر کانیهای میکایی بود بنابراین به نظر می رسد مسکوویت یک منبع خنثی و بی اثر برای پتاسیم در خاک نیست. همچنین اندازه ذرات کانیها اثر بسیار مهمی بر آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از کانیهای میکایی داشت و ذرات درشتتر پتاسیم بیشتری نسبت به ذرات ریز آزاد کردند. بنابراین توزیع اندازه ذرات کانیهای میکایی مختلف در خاکها ممکن است یکی از دلایل تفاوت در مقدار آزادسازی پتاسیم در خاکها باشد.
بصیر عطاردی ، مهدی نادری خوراسگانی ،
جلد 13، شماره 50 - ( 10-1388 )
چکیده
سورگوم مهمترین گیاه علوفهای در منطقه بیرجند است لذا فسفر قابل جذب این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. هشتاد نمونه خاک از نقاط مختلف منطقه تجزیه و از بین آنها 24 نمونه با خصوصیات فیزیکوشیمیایی متفاوت انتخاب شدند. پنج عصارهگیر شامل 1) بیکربنات سدیم 5/0 نرمال (5/8 pH=) و مدت هم زدن 30 دقیقه (روش اولسن)، 2) بیکربنات سدیم 5/0 نرمال (5/8 pH=) و مدت هم زدن 16 ساعت (روش کالول)، 3) Na2-EDTA 0025/0 نرمال (7pH= ) (روش EDTA)، 4) بیکربنات آمونیم یک مولار و DTPA 005/0 مولار (6/7 pH=) (روش سلطانپور و شواب) و 5) آب مقطر (روش پاو) برای اندازهگیری فسفر قابل جذب استفاده شدند. آزمایش گلخانهای با دو تیمار صفر و 90 میلیگرم فسفر بر کیلوگرم خاک با سه تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد که کلیه عصارهگیرهای فوق برای اندازهگیری فسفر قابل جذب سورگوم قابل استفادهاند ولی از میان آنها روشهای اولسن و پاو مناسبترند. حد بحرانی فسفر قابل جذب گیاه سورگوم برای پنج عصارهگیر فوق به ترتیب برابر 17، 24، 14، 7 و 5/2 میلیگرم بر کیلوگرم خاک است. آزمون رگرسیون گام به گام نشان داد که واکنش خاک، میزان کربن آلی و درصد رس بر میزان فسفر قابل جذب خاک مؤثرند.
جابر فلاح زاده ، محمد علی حاج عباسی،
جلد 14، شماره 51 - ( 1-1389 )
چکیده
برای مطالعه کربوهیدراتهای خاک ابتدا میبایست آنها را استخراج کرد که بدین منظور روشهای مختلفی پیشنهاد شده است. سه روش و پنج محلول عصارهگیر جهت استخراج کربوهیدراتها از سه نوع خاک جنگلی، رسی و شور مورد استفاده قرار گرفت. روشهای عصارهگیری شامل تکان دادن نمونهها به مدت 16 ساعت، حرارت دادن نمونهها در حمام بخار به مدت 5/2 ساعت و حرارات دادن نمونهها در آون به مدت 24 ساعت و محلولهای عصارهگیر شامل اسیدکلریدریک 5/0 مولار، اسیدسولفوریک 25/0 مولار، اسیدسولفوریک 5/0 مولار، سولفاتپتاسیم 5/0 مولار و آب مقطر بود. غلظت کربوهیدراتها با روش فنل- اسیدسولفوریک تعیین گردید. نتایج نشان داد که در اثر اضافهکردن فنل به عصاره استخراجشده با اسیدکلریدریک، رسوب شیریرنگی تشکیل شد، به همین علت در روش فنل- اسیدسولفوریک نمیتوان از این عصارهگیر جهت استخراج کربوهیدراتهای خاک استفاده نمود. در همه خاکها روش تکان دادن مقادیر کمتری کربوهیدرات نسبت به روشهای آون و حمام بخار عصارهگیری کرد و در خاکهای جنگلی و شور تفاوتی در میزان کربوهیدرات عصارهگیری شده با روشهای آون و حمام بخار دیده نشد. در خاک رسی، روش آون مقدار کربوهیدرات بیشتری نسبت به روش حمام بخار عصارهگیری کرد. در تمام خاکها، اسیدسولفوریک 5/0 مولار بیشترین مقدار کربوهیدرات را عصارهگیری نمود و در خاکهای جنگلی و شور آب مقطر کمترین مقدار کربوهیدرات را عصارهگیری کرد. در مجموع استفاده از روش حمام بخار (در خاکهای جنگلی و شور) و روش آون (در خاک رسی) با محلول اسیدسولفوریک 5/0 مولار بیشترین مقدار کربوهیدرات را عصارهگیری نمود.
علیرضا حسین پور، حمیدرضا متقیان، طاهره رئیسی گهرویی،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
اطلاعات درباره سرعت آزادشدن پتاسیم در خاکهای استان چهارمحال و بختیاری محدود است. در این تحقیق سرعت آزادشدن پتاسیم در 15 خاک آهکی مطالعه شد. نمونههای خاک به روش عصارهگیری متوالی و با استفاده از کلرید کلسیم و اسید سیتریک 01/0 مولار در دمای 1± 25 درجه سانتیگراد بهمدت 2 تا 2017 ساعت عصارهگیری شدند. همچنین پتاسیم خاکها با استفاده از 6 روش شیمیایی تعیین شد. نتایج نشان دادند که مقدار پتاسیم آزادشده پس از 2017 ساعت در دامنه 111 تا 411 میلیگرم در کیلوگرم در عصارهگیر کلرید کلسیم و در دامنه 177 تا 1199 میلیگرم در کیلوگرم در عصارهگیر اسید سیتریک بود. همچنین مقدار پتاسیم عصارهگیری شده با هر عصارهگیر شیمیایی در خاکها تفاوت داشت. نتایج مطالعه سینتیکی و عصارهگیرها نشاندهنده تفاوت خاکها در تأمین پتاسیم است. شیب نمودارهای مقدار تجمعی پتاسیم آزادشده در زمان 168 ساعت متفاوت بود. بنابراین بر مقدار تجمعی پتاسیم آزادشده در زمانهای 2 تا 168 ساعت و 168 تا 2017 ساعت معادلههای سینتیکی برازش داده شد. نتایج نشان داد که سینتیک آزادشدن پتاسیم در هر دو بخش و هر دو عصارهگیر با معادلههای انتشار پارابولیکی، تابع توانی و الوویچ ساده توصیف میشود. نتایج نشان داد که پتاسیم آزادشده با عصارهگیرهای کلرید کلسیم و اسید سیتریک 01/0 مولار با پتاسیم عصارهگیریشده با روشهای شیمیایی همبستگی معنیداری دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که مطالعات سینتیکی و آزمون خاک میتوانند در ارزیابی وضعیت حاصلخیزی خاکهای مطالعه شده استفاده شوند.
حمیدرضا متقیان، علیرضا حسینپور، فایز رئیسی ، جهانگرد محمدی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
ریزوسفر ناحیهای کوچک با خصوصیات شیمیایی، بیولوژیکی و فیزیکی متفاوت از توده خاک است. در این تحقیق به بررسی روی قابل استفاده و شکلهای آن در خاک ریزوسفر گندم و توده خاک با استفاده از ریزوباکس در شرایط گلخانهای پرداخته شد. کربن آلی، کربن آلی محلول، کربن بیوماس میکروبی، روی قابل استفاده (با استفاده از 7 روش عصارهگیری شیمیایی) و شکلهای روی در خاکهای ریزوسفری و توده تعیین شد. نتایج نشان داد که کربن آلی، کربن آلی محلول و کربن بیوماس میکروبی در خاکهای ریزوسفری افزایش معنیداری (01/0P <) داشتند. مقدار روی عصارهگیری شده با استفاده از عصارهگیرهای شیمیایی (به جز کلرید کلسیم 01/0 مولار) در خاکهای ریزوسفری بیشتر از خاکهای توده بود. همچنین شکلهای روی (به جز روی پیوندشده با کربناتها) در خاکهای ریزوسفری با خاکهای توده تفاوت معنیداری (01/0P <) داشتند. نتایج نشان داد که همبستگی بین شاخص جذب و روی عصارهگیری شده با روشهای DTPA-TEA و مهلیچ 3 معنیدار (05/0P <) بود. همچنین شاخص جذب با روی تبادلی و روی پیوند شده با اکسیدهای آهن و منگنز در خاکهای ریزوسفری و توده همبستگی معنیداری (05/0P <) داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که قابلیت استفاده و شکلهای روی در خاکهای ریزوسفری متفاوت از خاکهای توده است. بنابراین در بررسی این خصوصیات پس از رشد گیاه استفاده از خاک ریزوسفری توصیه میشود.
اکبر حسنی نکو، علیرضا کریمی، غلامحسین حقنیا، محمدحسین محمودی قرایی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مواد مادری و فرآیندهای خاکسازی بر توزیع عناصر سرب، روی، مس و نیکل در خاکهای درجای تشکیلشده در پهنه بینالود، واقع در غرب مشهد، بود. بدینمنظور، دو خاکرخ در موقعیت قله شیب هر یک از سنگهای گرانیتی، آذرین فوقبازی و دگرگونی حفر و از افقهای ژنتیکی آنها نمونهبرداری شد. مقدار شبهکل عناصر سنگین با استفاده از تیزاب سلطانی و اجزای مختلف عناصر سنگین بهروش عصارهگیری متوالی تعیین گردیدند. مقدار 7/419-1/178 میلیگرم بر کیلوگرم نیکل در خاکرخ فوقبازی در برابر 5/27-7/0 میلیگرم بر کیلوگرم در خاکرخ گرانیتی، باعث وضعیت ویژهای برای نیکل در خاکهای مورد مطالعه شده است. مس در خاکرخهای فوقبازی و دگرگونی بهترتیب با مقدار متوسط 60 و 3/56 میلیگرم بر کیلوگرم نسبت به خاکرخ گرانیتی با مقدار 1/12 میلیگرم بر کیلوگرم، تفاوت قابل توجهی دارد. مقدار روی در خاکرخ گرانیتی با مقدار متوسط 55 میلیگرم بر کیلوگرم، اندکی از خاکرخهای دیگر بیشتر است. سرب فقط در لایههای سطحی قابل تشخیص بود و مقدار آن حداکثر به 6 میلیگرم بر کیلوگرم میرسد. بخش باقیمانده، به جز عناصر نیکل و مس در خاکرخ گرانیتی، بخش اصلی عناصر سنگین را تشکیل میدهد که با توجه به هوادیدگی کم خاکها دور از انتظار نیست. غلظت عناصر سنگین مورد مطالعه در افقهای سطحی تحت تأثیر ورود گچ و آهک به صورت مواد بادرفتی نیز قرار میگیرد. بهطور کلی، مقدار عناصر سنگین مورد مطالعه بهشدت تحت تأثیر مواد مادری هستند و از نظر اهمیت، رسوبات بادرفتی در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
طاهره رئیسی، علیرضا حسینپور،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
توانایی آزمونهای خاک در پیشبینی قابلیت استفاده فسفر برای گیاه در خاکهای تیمارشده با لجن فاضلاب شهری حائز اهمیت است. هدف از اینپژوهش ارزیابی چند عصارهگیر شیمیایی در برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در 10 خاک آهکی تیمارشده با لجن فاضلاب از استان چهارمحال و بختیاری در گلخانه بود. بدینمنظور نمونههای خاک یکماه با لجن فاضلاب شهری در نرخی معادل با 39 تن در هکتار خوابانیده شدند. سپس فسفر قابل استفاده این خاکها توسط عصارهگیرهای اولسن، کالول، بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای، کلرید کلسیم 01/0 مولار، بری І، ІІ و مهلیچ І و ІІ تعیین شدند. بهمنظور بررسی شاخصهای گیاه لوبیا یک کشت گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی بهمدت 8 هفته اجرا شد. نتایج این آزمایش نشانداد که مقدار فسفر استخراجی توسط روشهای عصارهگیری ذکرشده بهصورت زیر کاهش یافت کالول> بری ІІ> مهلیچІІ> اولسن> بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای> مهلیچ І> بری І> کلریدکلسیم 01/0 مولار. همچنین، فسفر عصارهگیریشده با روشهای کلریدکلسیم رقیق، مهلیچІІ، І، اولسن و کالول همبستگی معنیداری با غلظت فسفر در بخش هوایی و مقدار فسفر جذبشده توسط بخش هوایی لوبیا داشته و میتوانند برای برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در خاکهای تیمارشده با لجن فاضلاب استفاده شوند.
حمیدرضا متقیان، علیرضا حسینپور، جهانگرد محمدی، فایز رئیسی،
جلد 20، شماره 75 - ( 2-1395 )
چکیده
روی یکی از عناصر غذایی کمنیاز گیاه محسوب میشود و اغلب کمبود آن در خاکهای آهکی گزارش میشود. با این حال، عصارهگیر مناسب روی در خاکهای آهکی تیمار شده با لجن فاضلاب معرفی نشده است. هدف این پژوهش ارزیابی چند روش شیمیایی (7 روش) در برآورد روی قابل استفاده در خاکهای آهکی تیمار شده (1٪ وزنی- وزنی) و تیمار نشده با لجن فاضلاب بود. نتایج نشان دادند که در خاکهای تیمار شده و تیمار نشده با لجن فاضلاب، بیشترین مقدار روی با استفاده از روش مهلیچ 3 و کمترین مقدار آن با استفاده از روش مهلیچ 1 عصارهگیری شد. بر اثر افزودن لجن فاضلاب به خاک، شاخصهای گیاه گندم (عملکرد، غلظت روی و میزان جذب) افزایش یافت. همچنین نتایج نشان دادند که در خاکهای تیمارنشده روی عصارهگیری شده با عصارهگیرهای DTPA-AB، DTPA-TEA و مهلیچ 3 با شاخصهای گیاه همبستگی معنیداری (**91/0 -* 65/0r=) داشت. درحالیکه در خاکهای تیمار شده با لجن فاضلاب، فقط بین روی عصارهگیری شده با روش مهلیچ 2 و غلظت همبستگی معنیدار (**83/0r=) وجود داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که عصارهگیر مناسب روی قابل استفاده در خاکهای تیمارشده با لجن فاضلاب با خاکهای تیمارنشده تفاوت دارد.
عادل ریحانی تبار، کمال خلخال، ندا پاشاپور،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
در این تحقیق آهن قابل جذب خاک در 21 نمونه خاک آهکی سطحی (0-30 سانتیمتر) از استان آذربایجان شرقی با پنج روش مختلف شامل DTPA، AB-DTPA، AC-EDTA، هیدروکسیل آمین، اگزالات آمونیوم مرجع و اگزالات آمونیوم سریع اندازهگیری شد. شکلهای شیمیایی آهن نیز با روش اصلاح شده سینگ و همکاران تعیین شد. بر طبق نتایج حاصله بیشترین مقدار آهن استخراج شده با روش اگزالات آمونیوم سریع (mg kg-1 03/856) و کمترین آن با روش AC-EDTA (mg kg-146/4) حاصل گردید. روش عصارهگیری با اگزالات آمونیوم سریع علاوه بر اکسیدهای آهن بیشکل (Fe-AFeox) دیگر شکلهای آهن مانند شکلهای تبادلی (Fe-Ex)، آلی (Fe-Om)، پیوسته به اکسیدهای بلورین (Fe-CFeox) و باقیمانده (Fe-Res) را نیز عصارهگیری کرد. عصارهگیر هیدروکسیل آمین در مقایسه با سایر عصارهگیرها آهن را بیشتر از منبع اکسیدهای بیشکل استخراج کرد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که شکلهای Fe-Ex، Fe-AFeox و Fe-Res بیشترین و شکلهای کربناتی (Fe-Car) و پیوسته به اکسیدهای منگنز (Fe-Mnox) کمترین سهم را در آهن عصاره گیری شده با عصارهگیرهای AB-DTPA و DTPA در خاکهای مورد مطالعه داشتند. با توجه به روابط آماری احتمالا شکل کربناتی آهن، منبع بالقوهای برای آهن قابلجذب در خاکهای آهکی نیست. ظاهراً محتوای کربن آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی مؤثرترین ویژگیهای خاک هستند که فراهمی آهن قابلجذب گیاه در خاکهای مطالعه شده را پیشبینی میکنند.
مرتضی شیرمحمدی، علیرضا حسین پور، شهرام کیانی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
شناخت توزیع شکل های مختلف فسفر در خاکدانه ها به منظور ارزیابی خطر هدرروی فسفر از طریق رواناب و آبشویی از زمین های کشاورزی دارای اهمیت است. در این مطالعه اثر اندازه خاکدانه بر قابلیت استفاده و اجزاء فسفر در 10 نمونه خاک آهکی تعیین شد. بدین منظور با استفاده از روش الک خشک خاکدانه های ریز (کوچکتر از 25/0 میلیمتر) و خاکدانه های درشت (بزرگتر از 25/0 میلیمتر) جدا شدند. فسفر قابل استفاده به روش اولسن، فسفر کل، فسفر آلی و اجزاء فسفر معدنی در خاکدانههای ریز، درشت و خاک ها تعیین شدند. اجزاء فسفر معدنی بهصورت عصاره گیری متوالی به شش شکل شامل: دیکلسیم فسفات، اکتاکلسیم فسفات، آپاتایت، فسفر پیوند شده با آلومینیوم، فسفر پیوند شده با آهن و فسفر حبس شده در درون اکسیدهای آهن تفکیک شد. نتایج نشان داد مقادیر فسفر قابل استفاده، دیکلسیم فسفات، اکتا کلسیم فسفات، آپاتایت، فسفر آلی، فسفر پیوند شده با آلومینیوم، فسفر پیوند شده با آهن، فسفر حبس شده درون اکسیدهای آهن و فسفر کل بهترتیب در70، 60، 40، 40، 60، 70، 60، 50 و 70 درصد خاک ها، در خاکدانه های ریز بهصورت معنیدار بیشتر از خاکدانه های درشت بود. در نهایت می توان گفت، با افزایش مقدار فسفر، بهویژه در خاکدانه هایریز امکان از دست رفتن فسفر از طریق فرسایش افزایش مییابد.
حمیدرضا متقیان، مرتضی شیرمحمدی، علیرضا حسینپور،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
آهن عنصر کممصرف ضروری برای گیاهان است و معمولاً کمبود آن در خاکهای آهکی گزارش میشود. انتخاب عصارهگیر مناسب برای تعیین مقدار آهن قابل استفاده و حد بحرانی آن در خاکهای آهکی به نوع گیاه و خاک بستگی دارد. هدف این پژوهش، ارزیابی چند عصارهگیر شیمیایی در برآورد آهن قابل استفاده ذرت و حد بحرانی آن در خاکهای آهکی استان چهارمحال و بختیاری بود. مقدار آهن قابل استفاده با روشهای DTPA-TEA، AB-DTPA، کلرید کلسیم 0/01 مولار، مهلیچ 2 و مهلیچ 3 تعیین شد. در پایان دوره کشت، ذرت برداشت و وزن خشک، غلظت آهن در گیاه و مقدار جذب آهن توسط ذرت تعیین شد. آهن عصارهگیری شده با همه عصارهگیرهای مورد استفاده با شاخصهای ذرت همبستگی معنیداری داشتند. بیشترین ضریب همبستگی بین شاخصهای ذرت و مقدار آهن عصارهگیری شده با روشهای DTPA-TEA (0/94 - 0/32) و AB-DTPA (0/96 - 0/43) بهدست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که روشهای DTPA-TEA و AB-DTPA مناسبترین عصارهگیرهای برآورد کننده آهن قابل استفاده خاک برای ذرت در این خاکهای آهکی بودند و حد بحرانی آهن با استفاده از این دو عصارهگیر بهترتیب 2/81 و 3/67 میلیگرم بر کیلوگرم بهدست آمد.
سمانه فلاحتی، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
با توجه به اهمیت نیکل و اثرات افزودنیهای معمول به خاک در توزیع شکلهای نیکل، این پژوهش برای ارزیابی اثر بافت خاک، زئولیت و ورمیکمپوست بر تغییرات شکلهای نیکل در طی زمان انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل شامل دو سطح ورمیکمپوست (صفر و 2% وزنی)، سه سطح زئولیت (صفر، 4% وزنی زئولیت فیروزکوه و 4% وزنی زئولیت سمنان) و دو بافت خاک (رسی و لومشنی) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها با سطوح 50 و 100 میلیگرم نیکل در کیلوگرم خاک آلوده شدند. در زمانهای 20 و 60 روز شکلهای نیکل عصارهگیری و اندازهگیری شدند. در خاکهای اولیه نیکل کربناتی در خاک لوم شنی بیشتر از خاک رسی بود درحالی که شکلهای نیکل همراه با اکسیدهای منگنز- آهن، همراه با ماده آلی و باقیمانده در خاک رسی بیشتر بود. در خاک لومشنی مقدار بیشتری از نیکل در شکلهای تبادلی و کربناتی بازیابی شد درحالی که بازیابی نیکل در شکلهای همراه با اکسیدهای منگنز- آهن، آلی و باقیمانده در خاک رسی بیشتر بود. مصرف زئولیت سبب کاهش معنیدار نیکل تبادلی و کربناتی در خاک رسی در روز 60 و سطح 100 نیکل شد. نیکل تبادلی در اثر مصرف ورمیکمپوست در روز 20 در هر دو سطح نیکل کاهش یافت. مصرف ورمیکمپوست سبب کاهش نیکل همراه با اکسیدهای آهن و منگنز در هر دو خاک و زمان مورد مطالعه شد و شکل آلی نیکل در هر دو خاک و سطوح نیکل با کاربرد ورمیکمپوست افزایش یافت. گذشت زمان بهصورت کلی سبب کاهش نیکل تبادلی شد ولی اثر زمان بر شکل کربناتی نیکل بستگی به بافت خاک داشت. گذشت زمان اثری بر نیکل همراه با اکسیدهای منگنز- آهن و نیکل باقیمانده نداشت، ولی نیکل همراه با ماده آلی را در خاک رسی افزایش داد.