59 نتیجه برای عناصر
یحیی رضایی نژاد، مجید افیونی،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
با توجه به تولید روزافزون مواد آلی، به ویژه لجن فاضلاب و کمپوست، از نظر زیست محیطی احتمالاً مطمئنترین راه پیشگیری از انباشته شدن این مواد، افزودن آنها به زمینهای کشاورزی است. معذالک خطرات احتمالی ناشی از اضافه کردن مواد آلی به زمینهای کشاورزی، باید قبل از ارزش کودی و اقتصادی آن مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر مواد آلی بر خواص شیمایی خاک، جذب عناصر غذایی و فلزات سنگین به وسیله ذرت و عملکرد آن میباشد. این آزمایش به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و چهار تیمار کودی، شامل کود گاوی، لجن فاضلاب، کمپوست زباله شهری و کود شیمیایی انجام گرفت. کودهای آلی به مقدار 50 تن در هکتار و کود شیمیایی به مقدار 250 کیلوگرم فسفات دی آمونیوم و 250 کیلوگرم اوره (به صورت سرک) در هکتار به کرتها اضافه شد.
کودهای آلی باعث افزایش معنیدار ماده آلی، مقدار قابل استخراج روی، مس، سرب و آهن به وسیله EDTA، فسفر و پتاسیم قابل جذب، و درصد کل ازت در خاک گردید. غلظت و جذب عناصر غذایی در اندام هوایی و دانه ذرت تیمارهای مختلف دارای تفاوت معنیدار بود، در صورتی که غلظت سرب و کادمیوم در این اندامها تفاوت معنیداری را نشان نداد. عملکرد علوفه و دانه ذرت در بین تیمارها دارای تفاوت معنیداری بود، به طوری که کود گاوی و لجن فاضلاب دارای بیشترین، و کمپوست دارای کمترین تاثیر بر عملکرد بودند. بنابراین، میتوان نتیجهگیری کرد که کود گاوی و لجن فاضلاب از پتانسیل زیادی برخوردار میباشند، و میتوان از آنها برای باروری خاک استفاده کرد. غلظت فلزات سنگین در ذرت، و انباشت آنها در خاک، به مراتب کمتر از استانداردهای تعیین شده بود.
مصطفی چُرُم، سیروس جعفری،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
آلودگی یکی از گرفتاریهای بشر کنونی است، و از منابع مهم آن، ضایعات رادیواکتیو و فلزات سنگین میباشد. خاک مهمترین مکان برای دفع ضایعات هستهای است، و در میان اجزای خاک، رس بیشترین نقش را در نگهداری این ضایعات دارد. عمر پایداری ساختمان رسها نسبت به نیمه عمر اغلب عناصر رادیواکتیو بیشتر است. بنابراین، با تثبیت این عناصر در رسها میتوان از انتشار آنها در محیط جلوگیری کرد. گزارشها نشان میدهد که رسها میتوانند انباره بسیار مناسبی برای تثبیت عناصر آلوده کننده باشند، ولی در مورد نقش نوع رس در تثبیت عناصر زاید و ساز و کار این تثبیت در رسها اطلاعات کافی و شواهد آزمایشی مستدلی در دسترس نیست. از این رو، هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان تثبیت عناصر سنگین کبالت و کادمیم در دو نوع خاک رسی اهواز و داراب فارس به کمک انرژی حرارتی بوده است. پس از خالصسازی، رسها با کادمیم و کبالت اشباع و برای شش ساعت در دمای 25، 200 و 400 درجه سانتیگراد حرارت داده شدند. مقدار کاتیون قابل تبادل با منیزیم عصارهگیری شد. در رسهای اشباع شده با کبالت، با افزایش دما از 25 تا 400 درجه سانتیگراد، کاهش در بار الکتریکی آشکارا دیده شد، به طوری که ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) به ترتیب برای خاک اهواز و داراب از 6/35 و 1/50 به 8/28 و 5/14 cmolc+/kg کاهش یافت. در رسهای اشباع شده با کادمیم این کاهش بار الکتریکی خفیفتر بود، و پس از حرارت دادن در °400 درجه سانتی گراد، CEC به ترتیب از 3/34 و 2/51 به 5/32 و 7/47 cmolc+/kg کاهش پیدا کرد. بنابراین، میتوان تغییرات ایجاد شده را به انتقال کبالت به داخل ساختمان رس نسبت داد. در صورتی که عنصر کادمیم با شعاع یونی بزرگتر (Å 0/97)، نمیتواند به ساختمان رس داخل شود. کمی تغییر در بار الکتریکی و فضاهای بین لایهای دلیلی بر این مدعاست. از این نتایج میتوان برای دفع ایمن و بدون خطر ضایعات رادیواکتیو استفاده کرد.
سکینه واثقی، مجید افیونی، حسین شریعتمداری، مصطفی مبلی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
افزودن لجن فاضلاب به مقدار زیاد به خاک باعث انباشته شدن عناصر سمّی در خاک میشود. هدف این پژوهش گلخانهای بررسی تأثیر لجن فاضلاب بر قابلیت جذب عناصر کممصرف و فلزات سنگین در خاکهای با pH متفاوت بود. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل لجن فاضلاب در مقادیر صفر، 50، 100 و 200 تن در هکتار، و خاک، شامل خاکهای رشت (8/6= pH) ، لنگرود (8/4= pH)، لاهیجان (7/5= pH) و اصفهان (9/7= pH) بود که زیر کشت گیاه ذرت (Zea mayz) قرار گرفتند. لجن فاضلاب باعث افزایش معنیدار مقدار قابل استخراج (به روش DTPA) آهن، روی، مس، سرب، کادمیم و نیکل در هر چهار خاک شد. این افزایش متناسب با افزایش مقدار لجن بود. مقدار عناصر فوق در خاک لنگرود به دلیل اسیدی بودن بیشترین، و در خاک اصفهان به دلیل قلیایی بودن کمترین بود. افزودن لجن فاضلاب به خاک باعث افزایش رشد گیاه و نیز افزایش مقدار جذب فلزات در اندام هوایی ذرت گردید، که متناسب با کاهش pH خاک بود. با توجه به این که استفاده از لجن فاضلاب به عنوان کود آلی در خاک، به ویژه خاکهای اسیدی، ممکن است باعث افزایش قابلیت جذب فلزات سنگین حتی تا حد سمّیت گردد، بنابراین مقدار افزودن لجن فاضلاب به خاک باید بر اساس مقدار افزایش میزان قابل جذب این فلزات در خاک ارزیابی گردد.
رقیه حاجیبلند، ناصر اصغرزاده، زهرا مهرفر،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
اطلاعات نسبتاً کاملی در مورد نقش ازتوباکتر کروکوکوم - یک تثبیت کننده آزاد ازت - در خاکهای کشاورزی وجود دارد, با اینحال آگاهی ما درمورد اهمیت اکولوژیک این باکتریها در مناطق مرتعی بهویژه در ایران ناچیز است. این بررسی به منظور بررسی ارتباط بین عوامل اکولوژیک و عوامل مربوط به خاک با جمعیت باکتریها انجام گرفته است. نمونههای خاک از دو منطقه مرتعی میشوداغ و خواجه که از نظر اکولوژیکی, نوع خاک و پوشش گیاهی از یکدیگرکاملاً متفاوت بودند، انتخاب شدند. نتایج بهدست آمده نشان داد که جمعیت ازتوباکتر با مقدار کربن آلی و pH خاک بهترتیب همبستگی معنیدار مثبت و منفی دارد. پوشش گیاهی نیز روی جمعیت باکتریها بهشدت موثر بوده و علاوه بر کاهش جمعیت در خاکهای فاقد پوشش, ریزوسفر گیاهان تیره گندم بیشترین جمعیت و ریزوسفر گیاهان تیره نخود کمترین جمعیت ازتوباکترها را داشت. همچنین اثر تلقیح باکتریهای جدا شده از خاکهای مورد مطالعه, روی رشد و تغذیه معدنی در گندم به عنوان گیاه مدل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رشد اندام هوایی و ریشه به ترتیب از تیمار کود ازتی (N+) به سمت تیمار تلقیح با ازتوباکتر (A+) و تیمار توأم (A+N+) نسبت به شاهد (A-N-) افزایش یافت. تیمارهای سهگانه فوق همچنین باعث افزایش جذب و انتقال پتاسیم به اندام هوایی شدند, با اینحال تأثیر تیمار A+ بر روی این پارامترها بیش از تأثیر تیمارهای A+N+ و N+ بوده است. این موضوع در مورد جذب ازت نیز صادق بود. بالاتر بودن مقدار جذب و خصوصا انتقال پتاسیم در تیمار تلقیح با ازتوباکتر به اثر احتمالی ترکیبات آلی تولید شده در ریشه که پتاسیم را با خود به اندام هوایی انتقال میدهند نسبت داده شد. نتایج نشان داد که ازتوباکترها نه تنها روی افزایش رشد و مقدار کلروفیل در گندم موثرند, بلکه بهطور اختصاصی روی جذب و خصوصاً انتقال عناصر نیز تأثیر مثبتی دارند. به نظر میرسد این اثر اختصاصی نبوده و میتواند برای عناصر کم مصرف نیز از اهمیت برخوردار باشد.
عبدالحسین ابوطالبی، عنایتاله تفضلی، بهمن خلدبرین، نجفعلی کریمیان،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
تأثیر سطوح مختلف کلرید سدیم بر غلظت عناصر کم مصرف در شاخساره دانهالهای پنج گونه مرکبات شامل بکرایی (Citrus riteculata×C. limetta)، لیموی ولکامریانا (C. volkameriana)، نارنج (C. aurantium)، لیمو شیرین (C. limetta) و لیموی آب (C. aurantifolia) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. دانهالهای یکساله گونههای مورد مطالعه در گلدانهای حاوی خاک آهکی ( 2/8 =pH) کشت شد و آبیاری آنها با آب آبیاری حاوی غلظتهای صفر، 20، 40 و 60 میلیمول در لیتر کلرید سدیم صورت گرفت. پس از انقضای مدت آزمایش، غلظت عناصر کم مصرف شامل آهن، روی، منگنز، مس، کلر و بْر در شاخساره اندازهگیری شد. در تیمار شاهد، بین گونههای مورد آزمایش از نظر غلظت عناصر کم مصرف اختلاف معنیدار وجود داشت. شوری آثار متفاوتی بر غلظت عناصر کم مصرف گذاشت. تحت تأثیر شوری، غلظت آهن در شاخساره همه گونهها به جز بکرایی و لیموشیرین افزایش و غلظت روی در شاخساره همه گونهها به جز بکرایی کاهش یافت. بر اثر شوری، غلظت منگنز در شاخساره همه گونهها به جز نارنج کاهش و غلظت مس تنها در شاخساره ولکامریانا کاهش یافت. شوری، غلظت کلر را در شاخساره همه گونهها افزایش داد. در سطح شوری کم، غلظت بْر در شاخساره همه گونهها به جز نارنج، افزایش و با افزایش شوری کاهش یافت و در نارنج با افزایش سطح شوری، غلظت بْر در شاخساره کاهش یافت.
مهدی آخوندی، عباس صفرنژاد، مهرداد لاهوتی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
خشکی از جمله تنشهای محیطی مهم است که بر رشد و نمو گیاهان اثر میگذارد. برای شناسایی مکانیزمهای مقاومت به تنش خشکی در یونجه آزمایشی در محیط هیدروپونیک با 4 سطح مختلف پتانسیلهای اسمزی حاصل از PEG شامل صفر، 4- ، 8- و 12- بار انجام شد. از ژنوتیپهای یونجه یزدی، نیکشهری و رنجر، که بر اساس شاخصهای مورفولوژی به ترتیب به عنوان مقاوم، نیمه مقاوم و حساس دستهبندی شده بودند، در این مطالعه استفاده شدند. پس از چهار هفته از گیاهان کشت شده در محیط هیدروپونیک نمونه برداری و میزان پرولین و عناصر کلسیم، پتاسیم و سدیم آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش خشکی بر میزان تجمع پرولین در اندامهای مختلف افزوده میشود، ولی میزان آن در ژنوتیپها و اندامهای مختلف یونجه، متفاوت بود. تنش اسمزی موجب افزایش میزان تجمع پرولین در برگ نسبت به سایر اندامهای گیاه و افزایش معنیدار غلظت عناصر پتاسیم، سدیم و کلسیم در اندامهای گیاه شد. در حالی که نسبت پتاسیم به سدیم در اندامهای هوایی و ریشه، با افزایش تنش خشکی کاهش یافت. بر اساس نتایج مرفولوژی و بیوشیمیایی از این آزمایش یونجه یزدی به عنوان ژنوتیپ مقاوم به تنش اسمزی در مقایسه با سایر ژنوتیپها مشخص شد
احمد قنبری، جهانگیر عابدی کوپایی، جواد طایی سمیرمی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر آبیاری با فاضلاب روی عملکرد، کیفیت گندم و برخی ویژگیهای خاک انجام گرفته است، همچنین با توجه به SAR و شوری فاضلاب(3
قدرتاله سعیدی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
آفتابگردان (.Helianthus annuus L) نقش مهمی در تأمین روغن نباتی مورد نیاز کشور دارد و تأمین عناصر غذایی گیاه در خاک جهت حصول عملکرد بالا و کیفیت مطلوب دانه آن ضروری میباشد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر تیمارهای کودی عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف بر عملکرد دانه و سایر صفات زراعی آفتابگردان انجام شد. در این آزمایش تأثیر سیزده تیمار کودی به عنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم هیبرید آفتابگردان شامل هایسان 33 و اروفلور به عنوان فاکتور فرعی در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر متقابل معنیداری بین تیمارهای کودی و ارقام وجود داشت و تأثیر تیمارهای کودی وابسته به رقم بود. به طور کلی تمام تیمارهای کودی دارای عناصر غذایی Fe ,K, P, N Mn , Zn, موجب کاهش معنیدار یا غیر معنیدار میانگینهای قطر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح در رقم اروفلور گردید. در رقم هایسان 33 افزودن عناصر غذایی N ، P و K تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه نداشت. تأثیر کودهای شیمیایی دارای Zn یا Mn به صورت مخلوط با خاک و یا محلولپاشی بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد در رقم های سان 33 معنیدار نبود. اضافه کردن کود آهن دار (سکسترون) به خاک موجب افزایش معنیدار عملکرد دانه در رقم هایسان33 شد، ولی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه آن نداشت، به طوری که در این رقم تیمارهای شاهد، NPK و NPK + Fe به ترتیب دارای عملکرد دانه برابر 4946 ، 5155 و 7090 کیلوگرم در هکتار و مقدار روغن دانه برابر 72/40، 10/43 و 07/43 درصد بودند. تأثیر تیمارهای کودی بر درصد روغن دانه معنیدار نبود، بنابراین تغییرات عملکرد روغن در تیمارهای مختلف ناشی از تغییرات عملکرد دانه آنها میباشد. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر و به ترتیب اهمیت ناشی از تغییرات وزن دانه و قطر طبق بود. به طور کلی به نظر میرسد در خاک مورد آزمایش اضافه کردن کود آهن دار به خاک از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت باشد و میتواند موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در رقم هایسان 33 شود.
مصطفی حیدری، حبیب ا... نادیان، عبدالمهدی بخشنده، خلیل عالمی سعید، قدرت ا... فتحی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف شوری و نیتروژن بر جذب عناصر غذایی پر مصرف در ساقه و دانه گندم (رقم چمران) و نیز تجمع پرولین و کربو هیدرات در دو مرحله گلدهی و شیری شدن دانهها در برگ پرچم، آزمایشی در شرایط آب و هوایی خوزستان (اهواز)، در مزرعه به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 83-1382 و84-1383 اجرا گردید. در این آزمایش پنج سطح شوری آب آبیاری 5/1 (شاهد)، 5، 10، 15 و20 دسی زیمنس بر متر به عنوان فاکتور اصلی و سه سطح نیتروژن 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از کود نیترات آمونیم به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. سطوح شوری به همراه آب آبیاری و با استفاده از نمکهای CaCl2 و NaCl و به نسبت 5 قسمت کلرید سدیم و 1 قسمت کلرید کلسیم تهیه و به خاک با بافت رسی- لومی اضافه شدند. نتایج نشان داد که به استثنا منیزیم در دانه، شوری سبب افزایش میزان جذب و تجمع عناصر نیتروژن، کلسیم و منیزیم در ساقه و دانه گندم چمران در هر دو سال آزمایش گردید. از مقدار پتاسیم در هر دو بخش گیاه در هر دو سال با افزایش سطح شوری کاسته شد. در بین عناصر غذایی اندازهگیری شده در هر دو سال آزمایش، بیشترین غلظت در شوری 20 دسی زیمنس بر متر مربوط به عنصر سدیم در ساقه بود که از افزایشی معادل 17 و22 برابر به ترتیب در سالهای اول و دوم نسبت به تیمار شاهد برخودار بود. کود نیتروژن (به جز پتاسیم و منیزیم در دانه) بر تجمع عناصر نیتروژن، کلسیم، پتاسیم و منیزیم در هر دو بحش ساقه و دانه گندم رقم چمران افزود. در بالاترین سطح کودی (150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار)، نیتروژن با ممانعت از جذب بیشتر سدیم بر غلظت این عناصر در هر دو بخش گندم افزود. در دو سال آزمایش، با افرایش میزان شوری بر مقدار تجمع کربوهیدرات و پرولین در هر دو مرحله گلدهی و شیری شدن دانهها، در برگ پرچم افزوده شد. تیمارکود نیتروژن بر تجمع این دو ترکیب در مرحله گلدهی افزود اما در مرحله شیری شدن دانهها با افزایش سطح نیتروژن بر مقدار پرولین افزوده و از مقدار کربوهیدرات برگ پرچم کاسته شد.
سعیده رجایی، حسینعلی علیخانی، فایز رئیسی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی اثر برخی از پتانسیلهای محرک رشد شناخته شده در تعدادی از سویههای برتر Azotobacter chroococcum روی رشد، عملکرد و جذب عناصر غذایی در گندم (.Triticum aestivum L) در شرایط گلخانهای به اجرا در آمد. تعدادی از سویههای ازتوباکتر کروکوکوم برتر از نظر تولید IAA، سیدوفور، هیدروژن سیانید و تثبیت کننده نیتروژن ملکولی انتخاب و بذر گندم رقم پیشتاز در قالب یک طرح کاملاً تصادفی توسط این سویهها تلقیح و برخی از شاخصهای رشد، عملکرد و جذب عناصر غذایی اندازهگیری شد که اثر تلقیح باکتری بر روی شاخصهای عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین دانه، وزن هزار دانه، شاخص سطح برگ و به ویژه جذب عناصر N، P، Fe و Zn مثبت و معنیدار گردید. بیشترین آثار معنیدار در افزایش شاخصهای مذکور در تیمارهای سویههای ازتوباکتر کروکوکوم تولید کننده فیتوهورمون (IAA) و سویههای تثبیت کننده نیتروژن ملکولی مشاهده گردید. به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه میتوان گفت بعضی سویههای ازتوباکترکروکوکوم بومی استان چهار محال و بختیاری که در زمره ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) قرار گرفته بودند تأثیر مثبتی روی رشد و عملکرد گندم شامل عملکرد بیولوژیک و کیفیت دانه (درصد پروتئین دانه) تحت شرایط گلخانهای داشتهاند. همچنین از این سویهها میتوان در جهت بهبود تغذیه گندم از نظر عناصر غذایی کم مصرف مانند آهن و روی استفاده نمود.
قدرتاله سعیدی، آزاده صدقی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر جداگانه و توأم عناصر غذایی Zn، Fe، K، P، Nو Mn بر عملکرد دانه و دیگر صفات زراعی کلزا (.Brassica napus L)، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1385 اجرا گردید. در این آزمایش که بهصورت کرتهای خرد شده انجام شد، تأثیر یازده تیمار کودی بهعنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم کلزا شامل اکاپی و زرفام بهعنوان فاکتور فرعی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان داد که هیچکدام از تیمارهای کودی تأثیر معنیداری را بر تعداد روز تا رسیدگی نداشتند. استفاده از Fe + NPK بهطور معنیداری موجب افزایش ارتفاع بوته درهر دو رقم گردید. اثر تیمارهای کودی بر تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف معنیدار نبود. تیمارهای کودی NP، K، P، Nو NK بهطور معنیدار موجب افزایش وزن هزار دانه در رقم اکاپی شد، ولی NPK + Fe موجب کاهش معنیدار این صفت و افزایش غیر معنیدار تعداد دانه در غلاف در رقم زرفام گردید. تیمارهای کودی NPK، Nو NPK + Fe نیز بهترتیب موجب افزایش 13، 7 و43 درصد عملکرد دانه گردید. براساس متوسط دو رقم، استفاده از نیتروژن موجب افزایش معنیدار درصد روغن دانه شد ولی اثر متقابل معنیدار بین ارقام و تیمارهای کودی نشان داد که استفاده از K و NP موجب کاهش معنیدار درصد روغن در رقم زرفام گردید.تیمارهای کودی NPK، NوNPK + Fe تأثیر بیشتری را بر درصد روغن دانه و عملکرد روغن داشتند، بهطوریکه میانگین درصد روغن دانه و عملکرد روغن در تیمارهای شاهدNPK، N و NPK + Fe بهترتیب برابر 7/ 39، 7/41، 4/39 و 8/39 درصد و 1/681، 4/816، 2/730 و 3/983 کیلوگرم در هکتار بود که نشان میدهد استفاده از N و Fe موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در هر دو رقم شده است. استفاده از کودهای دارای Zn و Mn نیز اثر معنیداری را بر عملکرد و میزان روغن دانه نداشت. در این مطالعه تغییرات عملکرد دانه و روغن اساساً و بهترتیب ناشی از تغییرات تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه بود. بهطور کلی بهنظر میرسد استفاده از N و Fe در شرایط اقلیمی و خاکی مشابه با این منطقه میتواند از لحاظ اقتصادی دارای اهمیت و موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در کلزا شود.
قدرتاله سعیدی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی تأثیر سیزده تیمار کودی ( به عنوان فاکتور اصلی) بر صفات زراعی دو رقم کنجد ( به عنوان فاکتور فرعی) در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اصفهان انجام شد. نتایج نشان داد که هیچ یک از تیمارهای کودی دارای عناصر غذاییMn،Zn ،Fe ،K،P ،N , تأثیر معنیداری بر اجزای عملکرد، عملکرد دانه و روغن نداشتند، ولی مصرف هم زمان همه عناصر نسبت به تیمار شاهد موجب کاهش معنیدار تعداد روز تا رسیدگی شد. اثر متقابل معنیدار بین رقم و تیمارهای کودی برای درصد روغن دانه نیز نشان داد که مصرف عناصر غذایی NPK، P،Nو NPK+Fe+Zn در توده مبارکه و مصرف عناصر غذایی N+K در توده اردستان موجب کاهش معنیدار درصد روغن دانه آنها گردید و بقیه تیمارهای کودهی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه نداشتند. توده مبارکه نیز بهطور معنیداری نسبت به توده اردستان از ارتفاع بوته بیشتر، تعداد دانه در کپسول بیشتر، وزن هزار دانه کمتر،عملکرد دانه در بوته و در هکتار بیشتر، درصد روغن در دانه کمتر و عملکرد روغن بیشتری برخوردار بود. عملکرد دانه در توده مبارکه و اردستان به ترتیب 1646 و 1169 کیلوگرم در هکتار و درصد روغن دانه آنها به ترتیب برابر 88/52 و 81/53 بود. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر ناشی از تغییرات تعداد کپسول در بوته و تعداد دانه در کپسول بود و این دو صفت از اجزای اصلی عملکرد دانه در کنجد بودند. عملکرد روغن نیز همبستگی بسیار بالایی را با عملکرد دانه نشان داد (**99/0= r)، ولی ضریب همبستگی آن با درصد روغن دانه بسیار کم و غیر معنیدار بود (10/0- = r)، بنابراین این طور استنباط می شود که عملکرد دانه عامل اصلی تعیین کننده عملکرد روغن بوده است.
محمودرضا تدین،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر پساب کارخانه قند بر درصد عناصر اندام هوایی (شاخساره)، عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت دانه دو رقم گندم، پژوهشی مزرعهای در دو سال زراعی 1385 و 1386 در محدوده کارخانه قند اقلید به اجرا در آمد. تیمارها شامل دو رقم گندم الموت و زرین و دو سطح آبیاری با آب چشمه (شاهد) و آبیاری پساب کارخانه قند بود. پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که آبیاری با پساب کارخانه قند منجر به افزایش درصد نیتروژن، فسفر و کلسیم اندام هوایی و کاهش غلظت عناصر آهن، منگنز، روی، مس و بور شد ولی تأثیر معنیداری بر درصد عناصر پتاسیم، منیزیم و گوگرد نداشت. نتایج نشان داد که درصد نیتروژن در تیمار شاهد در هر دو رقم الموت و زرین به ترتیب 41/2 و 54/2 درصد و در تیمار پساب 28/3 و 41/3 درصد، درصد فسفر در تیمار شاهد 42/ و 47/ درصد و در تیمار پساب 46/ و 51/ درصد و کلسیم در تیمار شاهد 29/ و 32/ درصد و در تیمار پساب به 47/ و 48/ درصد افزایش یافت. در هر دو سال آزمایش و در هر دو رقم گندم کمترین تعداد پنجه، تعداد سنبله بارور، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت از تیمار آبیاری با پساب بهدست آمد هر چند که این میزان کاهش در رقم الموت بیشتر از رقم زرین بود. در هر دو رقم الموت و زرین کمترین تعداد پنجه به ترتیب با 33/2 و 56/2 ، تعداد سنبله با 83/1 و 92/1، تعداد دانه در سنبله با 67/31 و 51/32 عدد ، عملکرد دانه با 5233 و 5532 کیلوگرم در هکتار، شاخص برداشت با 03/32 و 53/33 درصد و بهره وری آب با 72/ و 75/ کیلوگرم بر متر مربع از تیمار پساب در مقایسه با شاهد به دست آمد. نتایج نشان داد که استفاده از پساب کارخانه میتواند منجر به کاهش درصد عناصر غذایی موجود در دانه و عملکرد دانه گندم شود.
شمس اله ایوبی، فرهاد خرمالی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
اهمیت و وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک فعلی از علل و منابع تغییرات کامل نیست. بررسی تغییرپذیری خاک در سطح مزرعه توسط آمار کلاسیک و زمین آمار قابل بررسی میباشد. این تحقیق بهمنظور تعیین عوامل کنترل کننده تغییرات مکانی عناصر غذایی پرمصرف و کممصرف بهوسیله تلفیق آنالیز مؤلفههای اصلی بهعنوان یک روش کلاسیک و روش زمین آمار در مزارع روستای آپایپولی ایالت آندراپرادش هند صورت گرفته است. در مطالعات صحرایی در 110 نقطه از عمق 30-0 سانتیمتری نمونهبرداری شده و نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم،کلسیم، سدیم، منیزیوم، سولفات، بور، منگنز، روی و آهن قابل استفاده اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیلهای آمار کلاسیک و زمین آمار روی دادهها صورت گرفت. نتایج آنالیز مؤلفههای اصلی نشان داد که چهار مؤلفه اول دارای ارزش ویژه بیش از یک بودهاند و جمعاً 64/71 درصد کل تغییرات را توجیه کردهاند. نتایج آنالیزهای زمین آماری روی سه مؤلفه اول نشان داد که هر سه مؤلفه بر اساس تغییرنمای سطحی ، همسانگرد بودهاند. مدلهای برازش داده شده به هر سه مؤلفه از نوع کروی میباشند. مقدار دامنه تأثیر برای مؤلفههای اول و سوم نزدیک به هم بوده و به ترتیب معادل 288 و 393 متر میباشد. بهنظر میرسدکه مهمترین عناصر غذایی در این مؤلفهها دارای دامنه تأثیر 400-300 متر هستند. در مقابل مؤلفه دوم که دارای دامنه تأثیر حدود 877 متر میباشد، احتمالاً عناصر غذایی مهم در آن مانند آهن، منگنز و روی دارای دامنه تأثیر مشابهی در حدود 900-700 متر در مقیاس مطالعه هستند. مقایسه الگوی مکانی مؤلفهها نشان میدهد که الگوی پراکنش مؤلفه اول و سوم که در آن مهمترین عناصر غذایی نیتروژن کل، منیزیوم ،پتاسیم، مس، کلسیم و فسفر قابل استفاده هستند با الگوی کشت و ابعاد مزارع مطابقت دارد. این امر نشان دهنده آن است که تغییرپذیری عناصر مزبور عمدتاً تحت مدیریت زارعین قرار گرفته است. جهت رعایت بهینه مصرف عناصر غذایی بایستی میزان کوددهی توسط زارعین مورد بازنگری قرار گیرد. الگوی مؤلفه دوم با شکل قطعهبندی مزارع همخوانی ندارد ولی با الگوی مکانی اسیدیته خاک در منطقه تطابق بسیار زیادی نشان میدهد. با توجه به اینکه مؤلفه دوم ترکیب خطی از عناصر مهم روی، آهن و منگنز میباشد لذا میتوان نتیجه گرفت که توزیع مکانی عناصر مزبور عمدتاً توسط اسیدیته خاک کنترل شده است و مدیریت موضعی زارعین کمرنگتر بوده است. در عین حال توزیع این عناصر نیز باید در نقاط بحرانی و کمتر از حد قابل قبول، مورد توجه قرار گیرد.
فاطمه رسولی، منوچهر مفتون،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
ماده آلی و نیتروژن کل در اکثر خاکهای آهکی ایران کم است و مصرف مدام کودهای نیتروژندار سبب آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی و اثرات زیانبار محیطی دیگر میشود و لذا مصرف توأم نیتروژن و ماده آلی به منظور تأمین بخشی از نیاز نیتروژنی گیاه، بهبود خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک و حفاظت محیط زیست از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور مطالعه تأثیر مصرف دو ماده آلی با یا بدون نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج و خصوصیات شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در گلدان انجام گردید. تیمارها شامل دو منبع ماده آلی (کمپوست زباله شهری و کود دامی)، چهار سطح ماده آلی (0، 1، 2 و 4 درصد) و سه سطح نیتروژن (N) (0، 75 و150 میلیگرم در کیلوگرم)، در برنج بود. مصرف کمپوست و کود دامی سبب افزایش وزن خشک برنج گردید. بیشترین وزن خشک با مصرف 4 درصد کمپوست و 150 میلیگرم نیتروژن حاصل شد. رشد برنج با مصرف کود دامی تا سطح 2 درصد افزایش و با مصرف بیشترکود دامی، احتمالاً به دلیل افزایش املاح محلول خاک کاهش یافت. اثر افزایشی نیتروژن بر رشد برنج تنها در سطح یک درصد کود دامی مشاهده شد و در سطوح بالاتر، اثر نیتروژن در تشدید اثر شوری یا سمیت آمونیم سبب کاهش رشد برنج گردید. میانگین غلظت نیتروژن با افزایش کود دامی افزایش و با کمپوست کاهش یافت. افزودن نیتروژن، غلظت نیتروژن، آهن و منگنز برنج را افزایش داد. تجمع فسفر، پتاسیم، نیتروژن، آهن، منگنز، کلراید و سدیم در بوتههای برنج غنی شده با هر یک از دو ماده آلی بیشتر از تیمار شاهد بود. نتایج نمونههای خاک پس از برداشت گیاه نشان میدهد که ترکیبات آلی همه ویژگیهای شیمیایی خاک را بهبود بخشیده است. به علاوه خاک تیمار شده با کود دامی حاوی مقادیر بیشتری از املاح محلول، کلر، پتاسیم، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، آهن و منگنز قابل استفاده و مقادیر کمتری از عناصر روی، مس ، سرب، کادمیم و نسبت جذبی سدیم بود.
مهدی بابائیان، مصطفی حیدری، احمد قنبری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر محلول پاشی عناصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز و حالات ترکیبی آنها در سه مرحله تنش خشکی بر دو تنظیم کننده کربوهیدرات و پرولین، عملکرد و اجزای عملکرد دانه آفتابگردان (رقم آلستر)، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل انجام گرفت. تیمار خشکی به صورت قطع آبیاری در سه مرحله ظهور طبق، گلدهی و پر شدن دانه به عنوان عامل اصلی و محلولپاشی عناصر ریز مغذی به صورتهای مصرف آهن، روی، منگنز، آهن+ روی، آهن+ منگنز، روی+ منگنز و آهن+ روی + منگنز به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اعمال تیمار خشکی در هر سه مرحله رشدی اثر معنیداری بر عملکرد و کلیه اجزای عملکرد دانه آفتابگردان (رقم آلستر) داشته است. بیشترین مقدار این اثر مربوط به مرحله پر شدن دانهها بود که سبب کاهش معنیداری در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، قطر طبق و وزن طبق گردید. استفاده از عناصر ریزمغذی هر چند سبب افزایش عملکرد دانه گردید ولی این اثر از لحاظ آماری معنیدار نبود. در بین عناصر ریزمغذی، عنصر منگنز در طی اعمال تنش خشکی در مرحله ظهور طبق بیشترین تأثیر مثبت بر اجزای عملکرد دانه داشت و منجر به افزایش معنیداری در عملکرد دانه گردید. اعمال تنش خشکی در هر سه مرحله رشد بر مقدار دو تنظیم کننده اسمزی کربوهیدرات و پرولین افزود. در این بین بیشترین مقدار افزایش مربوط به مرحله گلدهی بود. عناصر ریزمغذی نیز در طی بروز تنش خشکی بر مقدار سنتز و تجمع این دو ترکیب در بافت سبز برگها افزودند.
محسن نائل، احمد جلالیان، حسین خادمی، محمود کلباسی، فرزاد ستوهیان، راینر شولین،
جلد 14، شماره 51 - ( 1-1389 )
چکیده
عوامل زمین شناختی و خاک شناختی نقش بسیار مهمی بر رفتار عناصر در خاک های بکر دارند. به منظور تعیین نقش این عوامل بر غلظت و توزیع برخی عناصر اصلی و کمیاب در خاک، شش ماده مادری مختلف، شامل فیلیت، تونالیت، پریدوتیت، دولریت، شیل و سنگ آهک در منطقه فومن- ماسوله شناسایی و نحوه تشکیل و تکامل خاک های درجا در این مواد مادری مطالعه گردید. غلظت کل Si، Al، Ca، Mg، Fe، Ti، Mn، Ni، Co، Cr، Cu، Pb، V و Zn در کلیه افق های پدوژنیک و ژئوژنیک مورد مقایسه قرار گرفت و نقش ترکیب ژئوشیمیایی مواد مادری بر غلظت کل عناصر مذکور در خاک بررسی شد. بهعلاوه، الگوهای غنیشدن- تهیشدن عناصر کمیاب با استفاده از عنصر مرجع Ti بررسی شد. به طور کلی، عناصر Cr، Ni، Co و V در خاک-های پریدوتیتی (به ترتیب 984، 285، 53 و 204 میلی گرم در کیلوگرم) و دولریتی (به ترتیب 1023، 176، 39 و 185 میلی گرم در کیلوگرم) حداکثر هستند. همچنین روند تغییرات Si و Al تا حد زیادی تحت تأثیر نوع ماده مادری است به طوری که کمترین مقادیر این عناصر در خاک های پریدوتیتی، دولریتی و آهکی ملاحظه شد. حداکثر مقادیر Pb و Zn (به ترتیب 27 و 106 میلی گرم در کیلوگرم) در خاک های شیلی دیده شد. عناصر مختلف الگوهای غنیشدن- تهیشدن متفاوتی در یک خاک مشخص نشان دادند؛ بهعلاوه، یک عنصر مشخص نیز الگوهای متفاوتی را در خاک های با مواد مادری مختلف، و حتی در برخی موارد، در نیمرخهای مختلف با یک نوع ماده مادری خاص، نشان داد. سرب، Zn، Cu و Mn عموماً و در اکثر خاکرخها، به استثنای خاکهای اسیدی و شدیداً آبشوییشده، غنی شدهاند. در مقابل، Co، Cr، Fe، Ni و V، به ویژه در خاکهای دیستریودپتز و یوتریودپتز، روند تهیشدن نشان میدهند. با این حال، عناصر مذکور در خاکهای هپلیودآلفز و آرجییوداولز، به موازات تشکیل افقهای ایلوویال، روند غنیشدن نشان میدهند.
عباس جلالی، محمد گلوی، احمد قنبری، محمود رمرودی، مصطفی یوسف الهی،
جلد 14، شماره 52 - ( 4-1389 )
چکیده
یکی از مزایای استفاده از پساب تصفیه شده شهری در کشاورزی افزایش عملکرد و از موانع آن، تجمع عناصر سنگین در گیاه است. این پژوهش به منظور بررسی میزان عملکرد و اجزای عملکرد علوفه و نیز تجمع عناصر سنگین در برگ و ساقه سورگوم تحت تأثیر شیوه های مختلف آبیاری با پساب تصفیه شده انجام شد. آزمایش در سال زراعی87-1386 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. تیمارها شامل: 1- آبیاری با آب معمولی (شاهد)، 2- آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK، 3- آبیاری با پساب در نیمه اول دوره رشد، 4- آبیاری با پساب در نیمه دوم دوره رشد، 5- آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان در طول دوره رشد و 6- آبیاری با پساب در کل دوره رشد بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد علوفه از تیمار آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان و آبیاری با پساب در کل دوره رشد به دست آمد، آبیاری با پساب در کل دوره رشد و پس از آن در تیمار یک در میان باعث تجمع بیشترین میزان عناصر سنگین در اندام های گیاه گردید. میزان تجمع عناصر مس، سرب و آهن در برگ بیش از ساقه و تجمع روی و نیکل در ساقه بیش از برگ بود. تفاوت میزان تجمع مولیبدن و کروم در این اندامها معنی دار نبود. عملکرد علوفه تحت تأثیر آبیاری با پساب در کل دوره رشد و آبیاری با آب معمولی به صورت یک در میان در مقایسه با آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK به ترتیب 96/38 و 95/51 درصد افزایش یافت. در تمام شیوه های آبیاری با پساب، غلظت عناصر سنگین در برگ و ساقه پایینتر از حد آستانه سمیت بود. براساس نتایج حاصل، به منظور استفاده از پساب تولیدی در زراعت سورگوم، شیوه آبیاری با پساب به صورت یک در میان با آب معمولی قابل توصیه میباشد.
آزاده سنایی استوار، امیرحسین خوشگفتارمنش، محمد هادی میرزاپور،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تغذیهای و برخی جنبههای کیفی خیار گلخانهای در استان قم انجام شد. بعد از انتخاب 20 واحد گلخانه در استان، غلظت عناصر غذایی کم مصرف و پر مصرف به همراه سرب و کادمیم در خاک و گیاه اندازهگیری شد. همچنین برخی شاخصهای کیفیت میوه تعیین شد. غلظت فسفر و پتاسیم در خاک گلخانهها بسیار بالاتر از حد بحرانی آنها بود. میانگین غلظت آهن، مس و منگنز قابل عصارهگیری با DTPA خاک به ترتیب برابر با 0/12، 98/1 و 50/14 میلیگرم در کیلوگرم بود. میانگین غلظت کلسیم در برگ خیار بیشتر و در میوه کمتر از آستانه کفایت بود. بیشتر نمونههای میوه دچار کمبود پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز بودند. میانگین غلظت نیترات (336 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) و سرب بخش خوراکی خیار (34/0 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) بالاتر از حد مجاز بود. غلظت اسید آسکوربیک میوه با غلظت آهن ارتباط مثبت و معنیداری داشت. همچنین بین غلظت منیزیم میوه با میزان کل مواد جامد محلول همبستگی مثبت و با درصد رطوبت میوهها همبستگی منفی دیده شد. نتایج نشان داد که مدیریت تغذیهای نامطلوب در گلخانههای خیار علاوه بر کمبود عناصر غذایی کم مصرف، افزایش غلظت نیترات و سرب را در پی داشته که از جهت سلامت مصرف کنندگان دارای اهمیت است.
محسن نائل، احمد جلالیان، حسین خادمی ، محمود کلباسی، فرزاد ستوهیان، راینر شولین،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
عوامل زمینشناختی و پدولوژی نقش بسیار مهمی بر توزیع عناصر در خاکهای بکر دارند. به منظور تعیین نقش این عوامل بر غلظت و توزیع عناصر اصلی در خاک، شش ماده مادری مختلف، شامل فیلیت (Ph)، تونالیت (To)، پریدوتیت (Pe)، دولریت (Do)، شیل (Sh) و سنگ آهک (Li) در منطقه فومن- ماسوله شناسایی و نحوه تشکیل و تکامل خاکهای درجا در این مواد مادری مطالعه شد. غلظت کل عناصر Si، Al، Ca، Mg، Fe، Mn، K، Na، Ti و P در کلیه افقهای پدوژنیک و ژئوژنیک تعیین و نقش ترکیب ژئوشیمیایی و کانیشناسی مواد مادری، همچنین تأثیر فرآیندهای خاکسازی، بر غلظت کل عناصر مذکور در خاک بررسی شد. حداکثر غلظت Fe2O3 و MgO در خاکهای با منشأ Pe و Do مشاهده شد، این خاکها دارای غلظتهای پایینی از SiO2 و Al2O3 هستند. این روند با ترکیب ژئوشیمیایی سنگهای مادری همآهنگ است. از طرف دیگر، مقدار FeCBD در این خاکها حداقل بود، این امر بیانگر توسعه کم این خاکها و، به همین دلیل، تأثیر عامل وراثت بر فراوانی آهن است. در مقابل، مقایسه Fe کل و FeCBD در خاکرخهای Li1، Sh2 و To2 نشان داد که تحول نسبی این خاکها بیشتر از سایر خاکرخهاست. شدت تهی شدن Si در خاکرخهای Ph1، To2 و Sh2 نسبت به سنگبستر، بیشتر از خاکهای Pe و Do است؛ این عنصر در خاکهای آهکی غنی شده است. فراوانی MnO در خاکهای Pe و Do تحت کنترل مواد مادری بوده، حالآنکه در خاکهای شیلی، تأثیر عوامل خاکساز، به ویژه شرایط اکسیداسیون و احیا، بر رفتار این عنصر بیشتر است. اشکال تبادلی Ca و Na بیشتر تحت تأثیر خصوصیات خاک بوده و کمتر تحت کنترل نوع ماده مادری میباشد. با وجود توزیع مجدد کلیه عناصر اصلی در اثر فرآیندهای خاکسازی، نقش عامل وراثت بر غلظت عناصر Si، Al، Mg، Fe، K و Ti بیشتر از عوامل خاکساز است.