15 نتیجه برای عناصر سنگین
احمد قنبری، جهانگیر عابدی کوپایی، جواد طایی سمیرمی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر آبیاری با فاضلاب روی عملکرد، کیفیت گندم و برخی ویژگیهای خاک انجام گرفته است، همچنین با توجه به SAR و شوری فاضلاب(3
عباس جلالی، محمد گلوی، احمد قنبری، محمود رمرودی، مصطفی یوسف الهی،
جلد 14، شماره 52 - ( 4-1389 )
چکیده
یکی از مزایای استفاده از پساب تصفیه شده شهری در کشاورزی افزایش عملکرد و از موانع آن، تجمع عناصر سنگین در گیاه است. این پژوهش به منظور بررسی میزان عملکرد و اجزای عملکرد علوفه و نیز تجمع عناصر سنگین در برگ و ساقه سورگوم تحت تأثیر شیوه های مختلف آبیاری با پساب تصفیه شده انجام شد. آزمایش در سال زراعی87-1386 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. تیمارها شامل: 1- آبیاری با آب معمولی (شاهد)، 2- آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK، 3- آبیاری با پساب در نیمه اول دوره رشد، 4- آبیاری با پساب در نیمه دوم دوره رشد، 5- آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان در طول دوره رشد و 6- آبیاری با پساب در کل دوره رشد بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد علوفه از تیمار آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان و آبیاری با پساب در کل دوره رشد به دست آمد، آبیاری با پساب در کل دوره رشد و پس از آن در تیمار یک در میان باعث تجمع بیشترین میزان عناصر سنگین در اندام های گیاه گردید. میزان تجمع عناصر مس، سرب و آهن در برگ بیش از ساقه و تجمع روی و نیکل در ساقه بیش از برگ بود. تفاوت میزان تجمع مولیبدن و کروم در این اندامها معنی دار نبود. عملکرد علوفه تحت تأثیر آبیاری با پساب در کل دوره رشد و آبیاری با آب معمولی به صورت یک در میان در مقایسه با آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK به ترتیب 96/38 و 95/51 درصد افزایش یافت. در تمام شیوه های آبیاری با پساب، غلظت عناصر سنگین در برگ و ساقه پایینتر از حد آستانه سمیت بود. براساس نتایج حاصل، به منظور استفاده از پساب تولیدی در زراعت سورگوم، شیوه آبیاری با پساب به صورت یک در میان با آب معمولی قابل توصیه میباشد.
صفر معروفی، نصرالدین پارسافر، قاسم رحیمی، فرشاد دشتی،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
این تحقیق در شرایط گلخانهای و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و چهار که تیمار شامل فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده، ترکیب فاضلاب تصفیه شده و آب چاه به نسبت 50 درصد و ترکیب فاضلاب خام و آب چاه به نسبت 50 درصد بودند، در درون لایسیمتر انجام گردید. لایسیمترها در مهر ماه 1388ساخته شدند و با یک خاک دو لایه پر گردیدند. لایه بالایی (0-30 سانتیمتر) و لایه پایینی
(30-70 سانتیمتر) بهترتیب لوم شنی و لوم رسی شنی بودند. آبیاری لایسیمترها پنج ماه بدون کشت گیاه صورت گرفت تا خاک به شرایط مطلوب برسد. در مجموع هشت آبیاری، با دوره یازده روزه صورت گرفت. پس از هر بار آبیاری نمونههای زه آب و فاضلاب ورودی جهت تعیین درصد انتقال عناصر سنگین (آهن، روی، مس، منگنز، سرب، نیکل و کادمیم) جمعآوری گردیدند. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری بر درصد انتقال عناصر سنگین معنیدار بوده و کمترین میانگین در فاضلاب خام مشاهده گردید. همچنین بیشترین درصد انتقال عناصر آهن، مس، روی، سرب و نیکل در تیمار ترکیب فاضلاب خام و آب مشاهده گردید. روند تغییرات درصد انتقال عناصر سنگین با گذشت زمان در بیشتر موارد افزایشی مشاهده گردید.
کاظم هاشمی مجد، شهزاد جماعتی ثمرین،
جلد 17، شماره 65 - ( 9-1392 )
چکیده
خصوصیات نامطلوب لجن فاضلاب از قبیل بوی نامطلوب، غلظت بالای عناصر سنگین و وجود عوامل بیماریزا استفاده از لجن را در کشاورزی محدود کرده است. کمپوست کردن و استفاده از کرمهای خاکی در این فرآیند یکی از روشهای مناسب برای پایدار کردن لجن فاضلاب و حذف خصوصیات نامطلوب آن میباشد. به منظور بررسی تأثیر نوع و درصد اختلاط مواد حجمدهنده و مرحله تجزیه لجن بر خصوصیات کیفی ورمیکمپوست، آزمایشی در در قالب طرح اسپلیت فاکتوریل در سه تکرار انجام شد که در آن زمان تجزیه لجن (لجن خام، لجن هضم شده در هاضم، لجن آبگیری شده در لاگنها و لجن خشک نهایی)، فاکتور اصلی و نوع مواد حجمدهنده (تراشه چوب، برگ درختان و کاه گندم) و درصد اختلاط 0، 15، 30 و 45 درصد مواد حجمدهنده و لجن فاضلاب) فاکتورهای فرعی بودند. بعد از پنج ماه خواباندن گلدانها در شرایط کنترل شده رطوبتی و حرارتی در حضور کرمهای خاکی، محتویات گلدانها برداشت و غلظت عناصر غذایی و سنگین در ورمیکمپوستهای تولید شده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که ورمیکمپوستهای تولید شده دارای pH اسیدی بوده از شوری نسبتاَ کمی برخوردار بوده و غلظت عناصر غذایی مانند نیتروژن، فسفر، آهن و روی در آنها بسیار بالا بود که نشاندهنده خصوصیات مناسب این نوع ورمیکمپوست از نظر اصلاح خصوصیات خاک و ارزش بالای کودی آن میباشد. غلظت عناصر سنگین نیز به استثنای روی در ورمیکمپوستها کمتر از استاندارد توصیه شده توسط EPA بود. با وجود عدم تفاوت معنیدار بین انواع مواد حجمدهنده، افزودن این مواد به لجن فاضلاب باعث کاهش pH، نیتروژن و سرب در نمونههای ورمیکمپوست گردید. نسبت مناسب اختلاط مواد حجمدهنده و لجن فاضلاب 30 درصد حجمی/حجمی توصیه میشود.
مریم نصریفرد، غلامعباس صیاد، علیرضا جعفرنژادی، مجید افیونی،
جلد 17، شماره 65 - ( 9-1392 )
چکیده
آلودگی محیط زیست به عناصر سنگین مانند سرب مشکلی جدی و روزافزون است. با توجه به نقش مهم گندم در تغذیه انسان، این پژوهش بهمنظور بررسی غلظت سرب در خاک و بذر گندم مزارع استان خوزستان انجام گرفت. بر این اساس، در سال زراعی 87-1386 از تعداد 100 مزرعه به روش وزنی، نمونههای خاک و بذر گندم جمعآوری شدند. برخی از ویژگیهای خاک شامل بافت خاک، درصد کربنات کلسیم معادل، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربن آلی، پ-هاش و هدایت الکتریکی خاک و همچنین غلظت سرب کل خاک، سرب قابل جذب و سرب موجود در بذر گندم در نمونهها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در هیچ یک از مناطق مطالعاتی، غلظت سرب خاک و بذر گندم، بالاتر از حد مجاز آلودگی (بهترتیب 50 و 300-30 میلیگرم بر کیلوگرم) نبود. منطقه ایذه با میانگین 01/0 میکروگرم بر کیلوگرم، کمترین غلظت سرب و باغملک با میانگین 190 میکروگرم بر کیلوگرم، دارای بیشترین غلظت سرب در بذر گندم بودند. میانگین غلظت سرب قابل جذب در کل منطقه مطالعاتی، 6/0 میلیگرم بر کیلوگرم بود. غلظت سرب قابل جذب در خاک ارتباط منفی و معنیداری (*2/0- =r) با قابلیت هدایت الکتریکی خاک نشان داد. همچنین غلظت سرب در بذر گندم با درصد کربنات کلسیم معادل ارتباط مثبت و معنیداری (**3/0=r) نشان داد. غلظت بالاتر سرب در بذر گندم نان نشان داد که گندم نان پتانسیل بالاتری در انباشت سرب نسبت به گندم دوروم دارد
نصرالدین پارسافر، صفر معروفی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
این تحقیق در شرایط گلخانهای و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و پنچ تیمار شامل فاضلاب خام (T1)، فاضلاب تصفیه شده (T2)، ترکیب فاضلاب خام و آب معمولی به نسبت 50 درصد (T3)، ترکیب فاضلاب تصفیه شده و آب معمولی به نسبت 50 درصد (T4) و آب معمولی (T5) انجام شد. لایسیمترها در مهر ماه 1388ساخته و با یک خاک دو لایه پر شدند. لایه بالایی (30 سانتی-متر) و لایه پایینی (40 سانتیمتر) به ترتیب لوم شنی و لوم رسی شنی بودند. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری بر ضریب انتقال عناصر سنگین از خاک به اندام هوایی (به جزء کادمیوم ) و غدههای سیبزمینی (به جزء روی و مس) در سطح یک درصد معنیدار میباشد. بیشترین و کمترین ضریب انتقال عناصر سنگین به ترتیب در تیمارهایT1 وT5 دیده شد. ضریب انتقال کادمیوم به اندامهای هوایی کمتر از غدهها بود. ضریب انتقال عناصر به غدهها در مورد روی، مس و سرب کمتر از اندامهای هوایی مشاهده گردید. همچنین بیشترین ضریب انتقال از خاک به اندام هوایی به ترتیب مربوط به کادمیوم (۳۳۱/0 تا ۴۶۳/0)، روی (۲۳۰/0 تا ۳۸۳/0)، مس (۱۷۳/0 تا ۳۸۶/0) و سرب (۰۰۳/0 تا ۰۵۷/0) بوده و در خصوص غدههای سیبزمینی بیشترین مقدار (به جزء تیمار T5) به ترتیب مربوط به کادمیوم (۴۳۹/0 تا ۵۷۲/۰)، مس (۰۸۱/0 تا ۱۳۸/0)، روی (۱۷۰/0 تا ۲۱۷/0) و سرب (۰ تا ۰۱۷/0) دیده شد. کاربرد ترکیب فاضلاب با آب در آبیاری کوتاه مدت میتواند امکانپذیر باشد اما یک برنامه پایش فلزات سنگین ضروری است.
میترا صالحی پورباورصاد، هادی قربانی، مجید افیونی، حسین خیرآبادی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
با توجه به اهمیت استفاده از سبزیجات سا لم، کنترل غلظت عناصر سنگین جهت حفظ سلامتی مصرف کننده حائز اهمیت است . لذا این
تحقیق با هدف ارزیابی پتانسیل خطر فلزات سنگین بر سلامت انسان نسبت به بیمار ی های سرطانی و غیر سرطانی از طریق مصرف
محصولات کشاورزی در استان اصفهان انجام شده است . نمونه ها شامل گندم ، برنج، هویج ، پیاز، سبزیجات برگی و سیب زمینی بودند که
برای ارزیابی (Hazard Index) و شاخص خطر (Target Hazard Quotient) به صورت تصادفی در استان جم عآوری شدند و پتانسیل خطر
برای THQ خطر سلامت بیماری های غیرسرطانی برای یک عنصر و ترکیبی از همه عناصر محاسبه شد . نتایج حاصل نشان داد که مقادیر
آرسنیک از مصرف گندم بیشتر از یک بوده و برای بقیه عناصر سنگین مورد مطالعه ناشی از مصرف یک محصول کمتر از یک می باشد. این
موضوع نشان دهنده آن است که احتمال اثرات سوء بیمار ی های غیرسرطانی برای آرسنیک از مصرف گندم وجود دارد ولی برای بقیه عناصر
۲ به دست آمد که نشان دهنده / ۲ و ۹ / در محصولات مختلف به تنهایی وجود ندارد . میزان شاخص خطرپذیری برای مردان و زنان به ترتیب ۶
اثرات سوء بیمار ی های غیرسرطانی ناشی از مصرف محصولات مورد مطالعه م ی باشد. در بین نمونه های مورد آزمایش خطرپذیری سرطانی
آرسنیک بواسطه مصرف گندم نسبت به پیاز بیشتر است و احتمال خطرپذ یری به بیماری های سرطا نی بر ای ای ن عنصر در سطح متوسط
می باشد. هم چنین این پارامتر برای عنصر سرب در هر دو گروه مورد مطالعه در سطح پایین است.
اکبر حسنی نکو، علیرضا کریمی، غلامحسین حقنیا، محمدحسین محمودی قرایی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مواد مادری و فرآیندهای خاکسازی بر توزیع عناصر سرب، روی، مس و نیکل در خاکهای درجای تشکیلشده در پهنه بینالود، واقع در غرب مشهد، بود. بدینمنظور، دو خاکرخ در موقعیت قله شیب هر یک از سنگهای گرانیتی، آذرین فوقبازی و دگرگونی حفر و از افقهای ژنتیکی آنها نمونهبرداری شد. مقدار شبهکل عناصر سنگین با استفاده از تیزاب سلطانی و اجزای مختلف عناصر سنگین بهروش عصارهگیری متوالی تعیین گردیدند. مقدار 7/419-1/178 میلیگرم بر کیلوگرم نیکل در خاکرخ فوقبازی در برابر 5/27-7/0 میلیگرم بر کیلوگرم در خاکرخ گرانیتی، باعث وضعیت ویژهای برای نیکل در خاکهای مورد مطالعه شده است. مس در خاکرخهای فوقبازی و دگرگونی بهترتیب با مقدار متوسط 60 و 3/56 میلیگرم بر کیلوگرم نسبت به خاکرخ گرانیتی با مقدار 1/12 میلیگرم بر کیلوگرم، تفاوت قابل توجهی دارد. مقدار روی در خاکرخ گرانیتی با مقدار متوسط 55 میلیگرم بر کیلوگرم، اندکی از خاکرخهای دیگر بیشتر است. سرب فقط در لایههای سطحی قابل تشخیص بود و مقدار آن حداکثر به 6 میلیگرم بر کیلوگرم میرسد. بخش باقیمانده، به جز عناصر نیکل و مس در خاکرخ گرانیتی، بخش اصلی عناصر سنگین را تشکیل میدهد که با توجه به هوادیدگی کم خاکها دور از انتظار نیست. غلظت عناصر سنگین مورد مطالعه در افقهای سطحی تحت تأثیر ورود گچ و آهک به صورت مواد بادرفتی نیز قرار میگیرد. بهطور کلی، مقدار عناصر سنگین مورد مطالعه بهشدت تحت تأثیر مواد مادری هستند و از نظر اهمیت، رسوبات بادرفتی در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
مریم آسمان رفعت، سیدحسن طباطبائی، مسعود نوشادی، حبیباله بیگی هرچگانی،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
یکی از راههای کاهش فلزات سنگین از محلولهای آبی، استفاده از زئولیت است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر کاربرد زئولیت در حذف چند فلز از محلول با غلظتهای مختلف است. این پژوهش در قالب یک طرح آزمایشی کرتهای خردشده با 45 تیمار و 3 تکرار در محل دانشگاه شیراز در تابستان 1390 انجام شد. تیمارهای پژوهش شامل 5 غلظت آلاینده و 3 اندازه مختلف زئولیت (075/0 ، 2/0 و 425/0 میلیمتر) بودهاند. برای سرب غلظتهای40، 250، 500، 1000 و 1250 میلیگرم بر لیتر و برای نیکل و کادمیم غلظت-های 4، 6، 15، 20 و 40 میلیگرم بر لیتر در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر غلظتهای مختلف، معنیدار بوده است و با افزایش غلظت آلاینده، فرآیند جذب عناصر سنگین توسط زئولیت بهصورت خطی افزایش یافته است. بیشترین مقدار جذب سرب در غلظت 1250 میلیگرم بر لیتر و برابر با 97/59 میلیگرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت بوده است و کمترین میزان جذب سرب مربوط به غلظت 40 میلیگرم بر لیتر و برابر 82/1 میلیگرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت بوده است. بیشترین مقدار جذب نیکل مربوط به غلظت 40 میلیگرم بر لیتر و برابر با 92/1 میلیگرم و کمترین میزان جذب نیکل مربوط به غلظت 4 میلیگرم بر لیتر و برابر 16/0 میلی-گرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت بوده است. بیشترین مقدار جذب کادمیم نیز مربوط به غلظت 40 میلیگرم بر لیتر و برابر با 87/1 میلیگرم و کمترین میزان جذب کادمیوم در غلظت 4 میلیگرم بر لیتر و برابر 18/0 میلیگرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت رخ داده است. همچنین، اثر اندازههای مختلف زئولیت نیز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که برای هر سه فلز سنگین سرب، نیکل و کادمیم، اثر اندازه زئولیت معنیدار نبوده است.
منصور برزین، حسین خیرآبادی، مجید افیونی،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
آلودگی خاک و انباشتگی فلزات سنگین در خاک و محصولات کشاورزی یکی از مهمترین مسایل زیستمحیطی است که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدید مینماید. این مطالعه با هدف بررسی آلودگی فلزات سنگین در خاکهای استان همدان صورت گرفت. تعداد 286 نمونه مرکب خاک سطحی از عمق صفر تا 20 سانتیمتری از کل استان جمع آوری شد. بعد از آمادهسازی نمونهها، مقدار کل روی، سرب، مس و نیکل در نمونههای خاک توسط اسید نیتریک عصارهگیری شد. غلظت کل عناصر سنگین توسط ICP اندازهگیری شد. مقادیر فاکتور آلودگی نشان داد که کلاس آلودگی متوسط دارای بیشترین مقدار فراوانی در نمونههای برداشت شده میباشد و عنصر سرب دارای کلاس آلودگی زیاد (7/0 درصد) است. نقشههای پراکندگی فاکتور آلودگی (CF) و شاخص بار آلودگی (PLI) با استفاده GIS آماده شدند. با روی هماندازی نقشههای فاکتور آلودگی و شاخص بار آلودگی با نقشههای زمینشناسی و کاربری اراضی مشخص گردید که غلظت نیکل، سرب، مس و روی تحت کنترل عوامل طبیعی مانند مواد مادری است، ولی فعالیتهای کشاورزی بهدلیل مصرف بیش از حد کودهای دامی و شیمیایی میتواند باعث افزایش هر چه بیشتر این عناصر در خاک شود.
شفق مولایی ، حسین شیرانی، محسن حمیدپور، حسین شکفته ، علی اصغر بسالت پور،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی (ورمیکمپوست، پوست پسته و پوسته میگو) بر تثبیت کادمیوم، روی و سرب در یک خاک آلوده و قابلیت دسترسی این عناصر توسط گیاه ذرت، آزمایش گلخانهای انجام شد. در این پژوهش اثر اصلاحکنندههای آلی (ورمیکمپوست، پوست پسته و پوسته میگو) در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گردید. گیاهان در شرایط گلخانه به مدت ۲ ماه رشد نمودند. پس از دو ماه، گیاهان از محل طوقه قطع و اندام هوایی گیاه جدا گردید. صفات اندازهگیری شده شامل فلورسانس متغیر به حداکثر (Fv/Fm)، شاخص کارایی دستگاه فتوسنتزی (PI)، شاخص سبزینگی، سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی گیاه و غلظت عناصر روی، کادمیوم و سرب در ریشه و اندام هوایی گیاه بود. نتایج نشان داد افزودن اصلاحکنندههای آلی به خاک موجب کاهش مقدار pH و افزایش EC خاک شد. ویژگیهای رویشی گیاه مانند شاخص سبزینگی برگ، سطح برگ، شاخص کارایی دستگاه فتوسنتزی، کلروفیل فلورسانس و وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی گیاه در تیمارهای ورمیکمپوست و پوست پسته بهطور معنیداری بیشتر از شاهد بود. درحالیکه در تیمار پوست میگو گیاهان پس از دو هفته خشک شدند. نتایج نشان داد که با افزایش ورمیکمپوست و پوست پسته غلظت کادمیوم، سرب و روی در ریشه و اندام هوایی گیاه بهطور معنیداری کاهش یافت.
کامران عسگری، سیدحسن طباطبائی، پیام نجفی، شهرام کیانی،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده
استفاده مداوم از پساب فاضلاب در آبیاری گیاهان زراعی در بلند مدت باعث انباشته شدن عناصر سنگین و آلودگی گیاهان، حیوانات و محیط زیست در ابعاد مختلف میگردد. هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیر استفاده از آبیاری قطرهای عمقی در کاهش پتانسیل تجمع عناصر سنگین در خاک و محصول و همچنین شاخص ریسک آلودگی تحت آبیاری با پساب میباشد. مزرعه مورد آزمایش در قالب طرح اسپلیت بلوک با دو تیمار اصلی شامل آب معمولی و پساب و سه تیمار فرعی شامل عمق قطره چکان صفر، 15 و 30 سانتیمتر با چهار تکرار در شهر اصفهان قرار داشت. نمونههای خاک در ابتدا و پس از برداشت گندم کشت شده در دو سال متوالی در زمین مورد آزمایش از هر پلات برداشته شدند. غلظت عناصر سنگین Cu, Zn, Cd, Pb, Cr, Ni در نمونههای خاک و دانههای گندم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شدند. شاخص افزایش آلودگی (PLI) نشان داد که افزایش میزان عناصر سنگین در خاکهای آبیاری شده تحت تیمار پساب اختلاف معنیداری با آب معمولی نشان نداد (05/0P>). غلظت عناصر Cu، Pb، Cr و Zn در دانههای گندم کمتر از میزان حداکثر مجاز استاندارد بود ولی میزان Cr بیشتر از مقدار مجاز بود و میزان Ni چندین برابر حد مجاز بود. نتایج حاصل از آزمایشات میزان شاخص ریسک آلودگی 17/5 و 57/1 را برای عناصر Cd و Cu نشان داد. همچنین مقدار این شاخص برای عناصر Cd، Cu و Cr برای کودکان نیز بیش از یک بود. براساس نتایج ارائه شده میتوان نتیجه گرفت که عمق قطره چکان تأثیر معنیداری در انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و دانه گندم ندارد.
ملیحه کارآموز، محسن حمیدپور،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
سیدروفورها مولکولهای آلی با وزن مولکولی کم هستند که در شرایط کمبود آهن، بهوسیله میکروارگانیزمهای خاک و ریشه برخی از گیاهان ترشح و با کلات کردن آهن محلول خاک قابلیت جذب آن را افزایش میدهند. این ترکیبات با برخی از فلزات سنگین نیز تشکیل کمپلکس میدهند و بر زیستفراهمی و حرکت آنها در خاک اثر میگذارند. این پژوهش بهمنظور بررسی اثر سیدروفور دسفرال (DFOB) بر جذب کادمیم توسط کانی مسکویت انجام شد. مطالعات جذب وابسته به pH در محدوده pH 4 تا 9 و در یک غلظت کادمیم و سیدروفور بهترتیب 5 میلیگرم در لیتر و 250 میکرومولار انجام شد. همچنین همدماهای جذب در محدوده غلظت کادمیم 5/1 تا 10 میلیگرم در لیتر در حضور سیدروفور (250 میکرومولار) و بدون حضور سیدروفور در دو pH 7 و 8 انجام شد. نتایج نشان داد که سیدروفور جذب کادمیم روی کانی مسکویت را در تمامی pH های مورد مطالعه کاهش داد. هم دماهای جذب کادمیم در هر دو pH مورد مطالعه، تحت تأثیر سیدروفور قرار گرفتند. سیدروفور جذب کادمیم را کاهش داد. مدلهای فروندلیخ و لانگمویر جذب کادمیم را در تمامی سیستمهای مورد مطالعه بهخوبی توصیف کردند. مقادیر ضرایب KF مدل فروندلیخ و KL مدل لانگمویر در سوسپانسیونهای حاوی سیدروفور، کمتر از سیستمهای بدون سیدروفور بود که نشاندهنده رقابت مسکویت و سیدروفور برای تشکیل کمپلکس با یون کادمیم است.
سیده پریسا موسوی، میرعلی اصغر مختاری، یونس خسروی، علی رفیعی، رضا حسین زاده،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
در مطالعه حاضر توزیع آلودگی عناصر سنگین آرسنیک، آنتیموان، نیکل، مس، کادمیم، کبالت، بیسموت، سرب و روی در محیط رسوبات آبراه های در منطقه زرشوران- آغدره با استفاده از تکنیک های آماری و تلفیق هندسی حوزه آبریز هر نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، میزان آلودگی عناصر در 154 نمونه رسوب آبراه های مورد تحلیل قرار گرفت و نقشه های مربوط به توزیع فاکتور غنیشدگی با استفاده از روش های تلفیق، روش تخمین پیکسلی، روش های آماری و زمینآماری برای عناصر تهیه شد. بررسیهای فاکتور غنیشدگی نشان داد که بیشترین غنیشدگی مربوط به فلزات آرسنیک، آنتیموان، بیسموت، کادمیم و سرب است، همچنین نتایج نشان داد که غلظت فلزهای روی، مس، سرب، آرسنیک، آنتیموان، کادمیم و بیسموت در نمونه های رسوبات آبراههای در مقایسه با میانگین جهانی بیشتر است. اعمال روش تحلیل مؤلفه های اصلی بر داده ها موجب شد تا تعداد 9 مؤلفه اصلی برای داده ها تعیین شود که پنج مؤلفه اول با مقادیر ویژه بزرگتر از یک و با درصد تجمعی بیش از 85 درصد مشخص شدند. در مؤلفه اول عناصر آرسنیک، آنتیموان، کادمیم، سرب و روی، در مؤلفه دوم کبالت، در مؤلفه سوم بیسموت، در مؤلفه چهارم مس و در مؤلفه پنجم نیکل، بیشترین مقادیر بارگذاری را بهخود اختصاص دادهاند.
نعمت الله زکوی، حبیب اله نادیان، بیژن خلیلی مقدم، عبدالامیر معزی،
جلد 28، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
قارچهای میکوریز آربسکولار در بهبود رشد گیاهان و کاهش اثرات منفی آلایندهها حائز اهمیتاند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مایهزنی قارچ میکوریز بر غلظت عناصر سنگین جعفری (Petroselinum sativum) در یک خاک آلوده به عناصر سنگین در حضور نفت سفید بود. این پژوهش بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کامل تصادفی، با چهار تکرار، در شرایط گلخانهای انجام شد. فاکتورهای آزمایشی 1- مایهزنی میکروبی در دو سطح مایهزنی با قارچ میکوریز (Rhizophagus irregularis) و شاهد (بدون مایهزنی میکویز) و 2- نفت سفید در چهار سطح صفر، 4، 8 و 12 میلی لیتر بر کیلوگرم خاک بودند. نتایج نشان داد مایهزنی میکوریز سبب افزایش معنیدار وزن خشک ریشه (61/1 تا 150/0 درصد) و اندام هوایی (9/1 تا 51/5 درصد)، غلظت فسفر، روی و مس اندام هوایی و غلظت سرب (18/7 تا 97/9 درصد) و کادمیوم (13/3 تا 98/6 درصد) ریشه شد. درحالیکه غلظت سرب (10/0 تا 29/2 درصد) و کادمیوم (19/6 تا 72/1 درصد) در اندام هوایی را بهطور معنیداری کاهش داد. مقدار فاکتور تغلیظ زیستی (BCF) در ریشه (7/74 درصد) بیشتر از اندام هوایی بوده است. مایهزنی میکوریز سبب کاهش فاکتور انتقال گیاهی (TF) سرب و کادمیم شد. فاکتور انتقال کمتر از یک نشان میدهد که قارچ میکوریزا سرب و کادمیوم را در ریشه غیر متحرک کرده و از انتقال آنها به اندام هوایی جلوگیری کرده است. ازاینرو مایهزنی میکوریز میتواند با تغلیظ زیستی (BCF) سرب و کادمیوم در ریشه و کاهش انتقال آنها به اندام هوایی جعفری در خاکهای آلوده مؤثر باشد.