جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای لار

رضا فتوحی قزوینی، یوسف حمیداوغلی، یونس ابراهیمی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

برای تهیه گیاهان عاری از بیماری ویروسی تریستزا، از ارقام نارنگی ساتسوما (ایشی‌کاوا، سوجی‌یاما و میوگاوا)، تخمک‌های نابارور از گیاهان مشکوک به بیماری، از باغ مهدشت ساری، روی چهار محیط غذایی مختلف کشت شد. جنین‌زایی از بافت نوسلوس تخمک‌ها از دو رقم ایشی‌کاوا و سوجی‌یاما، روی محیط کشت MS به ترتیب برابر 31% و 25%، و روی محیط کشت MT از رقم ایشی‌کاوا 5/40 % بود. تخمک‌های بارور نشده رقم میوگاوا روی محیط‌های کشت به کار رفته جنین‌زایی نداشتند. نمو جنین‌های نوسلار ایشی‌کاوا و سوجی‌یاما روی محیط کشت ME+GA3+MT به ترتیب 83% و 95% بود. در محیط کشت ME+ADE+GA3+MT، تمایز جنین‌ها، تولید برگ و تشکیل گیاهچه دیده شد. رشد گیاهچه‌ها از مرحله دو برگی، در شدت نور 1500 لوکس دو برابر رشد آن در شدت 800 لوکس بود. با آزمون پیوند جوانه‌های ارقام سوجی‌یاما و ایشی‌کاوا روی نهال‌های حساس و عاری از ویروس کی‌لایم، علایمی دال بر آلودگی به بیماری تریستزا در گیاهان پیوندی مشاهده نگردید.
محمد حاجیان شهری، مسعود عباسی،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده

به منظور بررسی تغییرات جمعیت، تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه و شناسایی نوع هم‌زیستی میکوریزی همراه ریشه و ریزوسفر درختان پسته جنگلی Pistacia vera ، دو ایستگاه در جنگل‌های طبیعی پسته مناطق کلات (چهچهه) و سرخس (شورلق) انتخاب شد. نمونه‌برداری از خاک و ریشه درختان مزبور در فواصل زمانی حداکثر هر ماه یک بار در محدوده سایه انداز آنها و از عمق 30 سانتی‌متری به عمل آمد. برای استخراج و جداسازی اسپورها از روش غربال تر استفاده شد. پس از رنگ آمیزی ریشه‌ها، میزان کلونیزاسیون ریشه‌ها و جمعیت اسپور این قارچ‌ها اندازه‌گیری شد. در همین ارتباط میزان تأثیر برخی خصوصیات خاک شامل pH، میزان رطوبت، ماده آلی و مقدار فسفر قابل جذب خاک نیز بر جمعیت اسپور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که نوع هم‌زیستی میکوریزی درختان پسته از نوع میکوریز وزیکولار – آربوسکولار (Vesicular Arbuscular Mycorrhiza) می‌باشد. متوسـط میزان کلونیزاسـیون ریشه‌ها در ایستگاه کلات 13% و در ایستگاه شورلق 11% و متوسط تعداد اسپور در منطقه کلات 12 و در منطقه سرخس 10 عدد در هرگرم خاک خشک بود. محاسبه هم‌بستگی بین تغییرات جمعیت اسپور با میزان رطوبت،‌ ماده آلی، فسفر قابل جذب، pH خاک و میزان کلونیزاسیون ریشه نشان داد که جمعیت اسپور با میزان کلونیزاسیون ریشه هم‌بستگی مثبت و با میزان رطوبت خاک،‌ ماده آلی، فسفر قابل جذب و pH خاک هم‌بستگی منفی دارند.
حسین ارزانی، محمد جنگجو، حسین شمس، سعید محتشم‌نیا، مجید آقامحسنی فشمی، حسن احمدی، محمد جعفری، علی اصغر درویش صفت، احسان شهریاری،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

شایستگی مرتع و از طرفی قابلیت چرایی مرتع از موارد مهم در امر آنالیز و ارزیابی مراتع بوده و شناخت عوامل مؤثر بر آن، خود از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجایی که تقریباً همه اجزای اکوسیستم مرتعی روی تعیین شایستگی مرتع تأثیر می‌گذارند، بنابراین از بین عوامل فیزیکی و پوشش گیاهی سه عامل تولید علوفه، منابع آب و حساسیت به فرسایش انتخاب شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تناسب مراتع لار، دشت بکان، سیاهرود و اردستان و ارائه مدلی برای چرای گوسفند می‌باشد. این تحقیق در 4 منطقه به ترتیب 2 منطقه سیاهرود و لار در رشته‌کوه‌های البرز، اردستان در منطقه مرکزی و دشت بکان در منطقه زاگرس انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مناطق مورد مطالعه از بین عوامل فیزیکی شیب، دوری از منابع آب و فرسایش بیشتر از عوامل گیاهی در تعیین قابلیت چرایی نقش داشتند. به طور کلی در منطقه سیاهرود، فراوانی گیاهان سمی، شیب تند، موقتی بودن منابع آب سازندهای حساس به فرسایش عوامل محدودکننده بودند. شیب زیاد، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش و نحوه بهره‌برداری از اراضی در منطقه لار قابلیت آن را کاهش می‌داد. در منطقه اردستان تولید کم، وجود گیاهان مهاجم، دوری از منابع آب، نحوه بهره‌برداری از اراضی و فرسایش‌های فعلی باعث کاهش شایستگی آن می‌شوند. در منطقه دشت بکان شیب، نحوه پراکنش منابع آب و عدم وجود منابع دائمی آب، ایجاد محدودیت می‌کنند. به طور کلی هر نوع بهره برداری از زمین نیازمندی‌های مشخص و هر واحد اراضی کیفیت معینی دارد و در خصوص بهره‌برداری از مراتع برای چرای گوسفند، رعایت ظرفیت چرا، توجه به آمادگی مرتع و به کاربردن برنامه‌های اصلاحی در مراتع مورد مطالعه می‌تواند در افزایش قابلیت مراتع برای چرای گوسفند کمک کند.
مازیار یحیوی، قباد آذری تاکامی، غلامحسین وثوقی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

تست‌های استرس به طور معمول در هچری‌های میگو جهت ارزیابی کیفیت پست لاروها ( PL ) در طی پرورش مورد استفاده قرار می‌گیرند . در این تحقیق لاروهای میگوی سفید هندی با ناپلی تازه تخم گشائی شده آرتمیا (تیمار شاهد) ؛ روتیفرهای پرورش یافته روی جلبک کلرلا (تیمار 1)، روتیفرهای غنی شده با امولسیون روغن کبد ماهی کاد (تیمار 2) و روتیفرهای غنی شده با امولسیون روغن کبد ماهی کاد و ویتامین C (تیمار 3) تغذیه گردیدند . به‌طوری‌که درمرحلهPL1 در تست‌های استرس شوری(10و20 قسمت درهزار) بیشترین میزان بقا در تیمار3 (به ترتیب 667/56 و00/90 درصد) مشاهده شد . بعد ازآن تیمار 2 (333/43 و667/76 درصد) قرار داشته که با تیمار3 تفاوت معنی دار(05/0> P) داشت . اختلاف این دو تیمار با تیمارهای 1 و شاهد نیز معنی دار بود. درتست فرمالین (100 قسمت در میلیون) در این مرحله تفاوت معنی‌داری بین دو تیمار3(667/86 درصد) و2(00/80 درصد) که بالاترین میزان بقا را نشان دادند مشاهده نگردید، اما اختلاف آنها با تیمارهای 1 (00/60 درصد) و شاهد (333/53 درصد) معنی‌دار بود . در مرحله PL5 نیز در تست‌های استرس شوری (10 و20 قسمت درهزار) بالاترین میزان بقا در تیمار3 (667/56 و333/83 درصد) مشاهده گردید و بعد از آن تیمار 2 (00/40 و00/70 درصد) قرار داشته که تفاوت آنها معنی‌دار (05/0> P) بود . دراین مرحله میزان بقا در تیمار شاهد (00/60 و 667/86 درصد) با تیمار3 تفاوت معنی‌دار نداشته و با تیمارهای 1 و2 دارای تفاوت معنی‌دار (05/0> P) بود. کمترین میزان بقا در تیمار1 (667/26و667/56 درصد) مشاهده شد. در تست استرس فرمالین(100قسمت درمیلیون) دراین مرحله بیشترین میزان بقا به ترتیب در تیمارهای شاهد‌، 3 و 2 (667/76 ، 333/73 و00/70 درصد) مشاهده گردید که تفاوت معنی داری ما بین آنها دیده نشد . درصورتی که اختلاف این سه تیمار با تیمار1 (333/53 درصد) معنی‌دار بود .
کریم سلیمانی، رضا تمرتاش، فاطمه علوی، صدیقه لطفی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده

داده‌های ماهواره‌ای به منظور گسترش و مدیریت منابع مرتعی همواره قادر است در تأمین اطلاعات لازم در جنبه‌های مختلف جوامع گیاهی من‌جمله بیوماس نقش مهمی را ایفا نماید. منطقه مورد مطالعه در زیر حوضه سفیدآب، از حوضه آبخیز سد لار، قسمت مرکزی رشته‌کوه‌های البرز در شمال کشور با اقلیم نیمه مرطوب معتدل واقع شده است. به منظور بررسی قابلیت داده‌های ماهواره‌ای در برآورد تولید از داده‌های سنجنده TM باتوجه به تعدد باندها دراین سنجنده که امکان محاسبه شاخص‌های بیشتری را فراهم می‌ساخت، استفاده گردید. در این تحقیق داده‌های میدانی باروش نمونه‌برداری تصادفی – سیستماتیک متعلق به 20 واحد نمونه‌برداری در 200 پلات جمع‌آوری گردید. برای تشخیص مختصات جغرافیایی واحدهای نمونه‌برداری و پیکسل‌های مربوط در داده‌های رقومی از دستگاه تعیین موقعیت همراه با Benchmarc نزدیک به منطقه استفاده شد. برای محاسبه شاخص‌های گیاهی و برای این‌که تعین محل نمونه برداری بر روی پیکسل‌های مربوطه در روی تصویر ماهواره‌ای به درستی و با خطای کمتری انجام شود، میانگین رقومی 9 پیکسل مربوط به واحدهای نمونه‌برداری از تصاویر تصحیح ‌شده استخراج گردید. سپس هم‌بستگی بین داده‌های زمینی و شاخص‌های گیاهی حاصل از ترکیب باندهای مختلف ارزیابی و پس از آن، شاخص‌های گیاهی مناسب تشخیص داده شدند. در نهایت محاسبات و بررسی‌های آماری برای معرفی مدل مناسب ارائه گردید که پس از آزمایش مدل‌ها نتایج به دست‌ آمده حاکی از آن است که بین شاخص‌های گیاهی مناسب و داده‌های میدانی هم‌بستگی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. بنابراین امکان تخمین دقیق تولید مراتع از طریق استفاده از اطلاعات لندست تی ام به همراه نقاط کنترل زمینی وجود دارد.
ملیحه خسروی، رحیم عبادی، حسین سیدالاسلامی، بیژن حاتمی، خلیل طالبی جهرمی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده

در این بررسی لاروهای جوان و لاروهای سن آخر شب‌پره موم‌خوار بزرگ.Galleria mellonella L در معرض موم‌های آغشته به غلظت‌های 4/0 میلی‌گرم ماده مؤثره بر لیتر پایریپروکسی‌فن (شبه هورمون جوانی) و 25 میلی‌گرم ماده مؤثره بر لیتر دیفلوبنزورون (ممانعت کننده سنتز کیتین) در دماهای 25 ،30 و 35 درجه سانتی‌گراد، رطوبت نسبی 5±65 درصد و تاریکی مطلق قرار گرفتند. آزمایش‌ها نشان داد که این دو ترکیب باعث بروز تلفات لاروی در مقایسه با تیمار شاهد می‌گردند. بیشترین تلفات در مجموع دو سن لاروی مربوط به دیفلوبنزورون با 9/33 درصد و بعد پایریپروکسی‌فن با 1/24 درصد بود. این دو ترکیب بیشترین تلفات را روی لاروهای جوان به ترتیب با میانگین 8/57 و 5/31 درصد ایجاد کردند. درصد تشکیل شفیره و درصد خروج حشرات کامل در تیمار دیفلوبنزورون با تیمار شاهد تفاوتی نداشت، اما پایریپروکسی‌فن باعث کاهش تشکیل شفیره تا 4/48 درصد و کاهش درصد خروج حشرات کامل تا 8/44 درصد گردید. هم‌چنین این ترکیب باعث بروز ناهنجاری‌هایی به میزان 1/55 درصد در شفیره‌های تشکیل شده گردید. تأثیر شبه هورمون جوانی از نظر موارد فوق روی لاروهای سن آخر بیشتر از لاروهای جوان بود. کاربرد این ترکیب در دمای 25 و 30 درجه سانتی‌گراد باعث بروز بیشترین اختلالات شفیرگی به ترتیب تا 1/62 و 78 درصد گردید و در دمای 35 درجه سانتی‌گراد بروز شفیره‌های ناسالم تا 7/19 درصد کاهش یافت. در مجموع تیمار لاروهای سن آخر با تنظیم کننده‌های رشد در دمای 35 درجه سانتی‌گراد باعث افزایش درصد خروج حشرات کامل غیر طبیعی به میزان 4/49 درصد گردید. این ترکیبات روی کاهش میزان تخم‌ریزی و کاهش درصد تفریخ تخم حشرات به‌طور یکسان عمل کردند و90-70 درصد باعث کاهش ظهور نتاج نسل بعدی گردیدند. از این‌رو تأثیر چشم‌گیری در کاهش جمعیت آفت دارند. با توجه به اثر ترکیبات تنظیم کننده رشد بر برخی ویژگی‌های بیولوژیک لاروها، امکان استفاده از آنها به تنهایی یا همراه با دیگر ترکیبات شیمیایی (حشره‌کش‌های تدخینی) در کنترل تلفیقی این‌گونه آفات انباری میسر است.
امیرهوشنگ بحری، قباد آذری تاکامی، امین کیوان، غلامحسین وثوقی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده

محرک های ایمنی یکی از ر اه های مهم برای جلوگیری از بیماری به شمار می روند. ترکیب واکسیناسیون و مواد محرک سیستم ایمنی، می تواند توانایی واکسن ها را در رابطه با پیشگیری از ابتلا به بیماری ها و شاخص های رشد و بقا در میگو، افزایش دهد . در این تحقیق آثار مجزا و توام ارگوسان و واکسن وی بروماکس روی فاکتورهای رشد مانند طول کل ، افزایش وزن خشک و میزان بقا در سه مرحله پست بررسی شد. خوراندن واکسن به میگوها از طریق غن یسازی ناپلی (Fenneropenaeus indicus) میگوی سفید هندی PL و 15 PL5 ،PL لاروی 1 صورت پذیرفت. اثر ارگوسان (تیمار ١) و واکسن ویبرو ماکس (تیمار ٢) هرکدام در یک تیمار به صورت (Artemia franciscana) آرتمیا مجزا و در تیمار دیگر، به صورت توام (تیمار ٣) به علاوه یک تیمار شاهد، جهت مقایسه مورد آزمایش قرار گرفت . با در نظر گرفتن ٤ تیمار و ٣ تکرار برای هر یک از آنها ، ١٢ سطل یکسان استفاده شد که به مقدار ١٠ لیتر آبگیری و با تراکم ١٠٠ لارو مرحله زوای یک در لیتر ذخیره سازی گردید . لاروهای مورد آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به مدت ٢٥ روز ، تغذیه شدند . دوره آزمایش از مرحله زوای ١٦ و ٢٥ جهت زیس ت سنجی و تعیین میزان بقا برر سی شدند . نتایج نشان دادکه بیشترین مقدار طول ، بودکه در پایان روز ١٢ PL یک تا 15 ١٨ ) و با اختلاف اندکی از آن، در تیمار ١ به ترتیب / ٦ و ٤١ /٤٥ ،٥/ در تیمار ٣ به ترتیب برابر( ٢٦ PL و 15 PL5 ،PL کل به میل یمتر در مراحل 1 دارای تفاوت معن ی داری بوده و تیمار P <٠/ ١٧ ) در سطح ٠٥ / ٦ و ٣٦ /٠٩ ،٤/ ١٧ ) بود که نسبت به تیمار شاهد ( ٩١ / ٦ و ٩٤ /٣٢ ،٥/ برابر( ٢٨ بیشترین مقدار وزن خشک پست لاروها در روزهای .(P > ٠/ ١٧ ) و تیمار شاهد دارای تفاوت معن یداری نبودند( ٠٥ / ٦ و ٤٤ /٠٧ ،٥/١١)٢ ٢) دارای / ٠ و ٨٨٥ /٦٤٠ ،٠/ ٢ میلی گرم) بوده که در مقایسه با تیمار شاهد ( ٢١٦ / ٠ و ٩٤٠ /٨٩٠ ،٠/ ١٦ و ٢٥ در تیمار ٣ به ترتیب ( ٢٩٦ ، ١٢ ٨٠ ) محاسبه گردید که نسبت به / ٧٦ و ٦٧ /٣٣، ٧٧/٣٣) بیشترین مقدار بقا به درصد نیز در تیمار ٣ .(P< ٠/ تفاوت معنی داری بودند ( ٠٥ ٥٩ ) تفاوت معن ی داری داشتند . به هرحال استفاده از این دو فراورده در یک برنامه غذایی م طلوب از مرحله / ٥٧ و ٦٧ /٣٣، تیمار شاهد ( ٥٧ توانست با بالابردن مقاومت و ایمنی در پست لاروها و به دنبال آن افزایش بقا و رشد میگوها ، منجر به تولید پست PL زوای یک تا 12 لاروهای مناسب جهت معرفی به استخرهای پرورشی گردد.
هانیه اسدی، حمیدرضا مرادی، عبدالرسول تلوری، سید حمیدرضا صادقی،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده

روش کلارک یکی از روش های کاربردی تهیه آب نمود واحد لحظه ای در حوزه های آبخیز می-باشد که کارآیی آن به دقت تخمین پارامتر ضریب ذخیره آن بستگی دارد. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین میزان کارآیی آب نمود به دست آمده بر اساس روش کلارک و مقایسه پارامتر ضریب ذخیره در معادله ماسکینگام از روش های ترسیمی، کلارک، لینزلی، میشل، جانستن- کراس و ایتن در حوزه آبخیز کسیلیان در استان مازندران انجام پذیرفت. در این تحقیق، ابتدا نمودار زمان- مساحت منطقه تهیه و اطلاعات مربوط به ایستگاه های هواشناسی سنگده و هیدرومتری ولیک بن برای تهیه آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز استفاده شد. سپس کارآیی آب نمودهای واحد لحظه ای حاصل از روش کلارک با توجه به ضریب ذخیره معادله ماسکینگام و حاصل از شش روش مذکور، از طریق تبدیل آن به آب نمود واحد 3 ساعته و مقایسه آنها با آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز بر اساس شاخص های آماری ارزیابی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که روش ترسیمی مورد استفاده در تهیه آب نمود واحد لحظه ای کلارک با خطای تخمین و ضریب کارآیی به ترتیب 33/33 و 83 درصد از دقت مناسب برای شبیه سازی مؤلفه های آب نمود سیلاب واحد مشاهده ای حوزه آبخیز مورد مطالعه برخوردار بوده است.
مهدی زارعی، ناهید صالح راستین، غلامرضا ثواقبی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده

در یک آزمایش گلخانه‌ای نقش سه گونه از قارچ‌های میکوریز آربوسکولار بومی منشا گرفته از یک خاک آلوده در گیاه‌پالایی خاک‌های آلوده به روی با استفاده از گیاه میزبان ذرت، بررسی شد. این تحقیق به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با فاکتورهای قارچ شامل 4 سطح (شاهد، گلوموس موسه‌ای ، گلوموس اینترارادیسز و گلوموس ورسیفورم) و روی در 5 سطح (0، 10، 50، 100 و 500 میلی‌گرم روی در کیلوگرم) در یک خاک غیر استریل با بافت لوم شنی و در سه تکرار انجام شد. گیاهان ذرت مایه‌زنی شده با قارچ‌های میکوریز آربوسکولار، در مقایسه با گیاهان شاهد مایه‌زنی نشده، جذب روی و فسفر و نیز عملکرد بیولوژیک بیشتری داشته و علائم سمیت روی در آنها دیده نشده است. کارایی جذب، انتقال و استخراج گیاهی در گیاهان مایه‌زنی شده با گلوموس اینترارادیسز تا سطح 100 میلی‌گرم روی در کیلوگرم از سایر تیمارها بیشتر ولی در سطح 500 میلی‌گرم روی در کیلوگرم، این مقادیر در گیاهان مایه‌زنی شده با گلوموس موسه‌ای بالاتر بوده است. بالاترین کارایی هر سه گونه قارچی در افزایش جذب روی اندام هوایی و ریشه گیاه در پایین‌ترین سطح روی دیده شد و در بالاترین سطح روی گونه گلوموس اینترارادیسز و گلوموس موسه‌ای به ترتیب کارایی قابل توجهی در افزایش جذب روی ریشه و اندام هوایی گیاه داشته‌اند. گونه گلوموس ورسیفورم در اکثر موارد نسبت به دو گونه قارچی دیگر حالت بینابینی داشته است
مهدی قورچیانی، غلامعباس اکبری، حسینعلی علیخانی، مهدی زارعی، ایرج اله دادی،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده

به منظور بررسی اثر قارچ میکوریز آربسکولار و باکتری سودوموناس فلورسنس روی کارایی مصرف کودهای فسفر، وابستگی میکوریزایی، عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه ذرت در شرایط تنش کم آبی آزمایشی به‌صورت کرت‌های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار طی سال 1388 و در دولت آباد کرج اجرا شد. تیمارها عبارت از آبیاری (آبیاری نرمال و تنش ملایم بر مبنای تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A)؛ ترکیبات سطوح مختلف مایه‌زنی بذر با قارچ میکوریز آربسکولار و باکتری سودوموناس فلورسنس و تیمار کود شیمیایی فسفره (عدم مصرف کود شیمیایی فسفره، مصرف 50% کود سوپر فسفات تریپل مورد نیاز و مصرف خاک فسفات براساس کمیت فسفر مصرفی از منبع سوپر فسفات تریپل) بودند. نتایج نشان داد که اثر آبیاری، سطوح مایه‌زنی بذر با قارچ میکوریز آربسکولار و باکتری سودوموناس فلورسنس و کود شیمیایی فسفر روی عملکرد، اجزای عملکرد، عملکرد ماده خشک، بازده زراعی نسبی و کلنیزاسیون ریشه معنی‌دار است. تیمار تنش ملایم نسبت به تیمار آبیاری نرمال باعث کاهش معنی‌دار عملکرد دانه، بازده زراعی نسبی و بازده زراعی کود شد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش ملایم عملکرد دانه و عملکرد ماده خشک با کلنیزاسیون ریشه هم‌بستگی بالایی دارند. هم‌چنین بیشترین وابستگی میکوریزایی از تیمار تنش ملایم به‌دست آمد. حداکثر بازده زراعی نسبی، بازده زراعی کود و عملکرد دانه مربوط به تیمار مایه‌زنی توأم بذر با میکوریز آربسکولار و سودوموناس فلورسنس بود. مصرف کود سوپرفسفات تریپل نسبت به خاک فسفات همراه با ریزموجودات حل‌کننده فسفات باعث افزایش عملکرد دانه ذرت گردید، با این‌حال حداکثرکلنیزاسیون ریشه و وابستگی میکوریزایی از تیمار عدم مصرف کود شیمیایی به‌دست آمد.
وجیهه درستکار، مجید افیونی ، امیرحسین خوشگفتارمنش ، محمدرضا مصدقی ، فرهاد رجالی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده

قارچ‌های میکوریز آربسکولار یکی از مهم‌ترین فاکتورهای مؤثر بر کیفیت خاک هستند و از طریق ترشحات خود بر بسیاری از ویژگی‌های خاک تأثیرمی‌گذارد. این پژوهش گلخانه‌ای در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار قارچ میکوریز آربسکولار شامل سه گونه‌ی غیربومی (Funneliformis mosseae، Claroideoglomus claroideum و Rhizophagus irregularis)، ترکیبی از سه گونه غیر‌بومی، ترکیبی از سه گونه به‌صورت بومی و یک تیمار خاک استریل در چهار سطح شوری 1، 5، 10 و 15 دسی‌زیمنس بر متر در حضور گیاه گندم انجام شد. حضور قارچ‌های میکوریز، باعث افزایش غلظت گلومالین آزاد و کل و همچنین غلظت کربوهیدرات قابل عصاره‌گیری با آب داغ و اسید رقیق در مقایسه با تیمار شاهد (فاقد قارچ) در همه سطوح شوری شده است. تأثیر مخلوطی از قارچ‌های بومی بر پارامترهای اندازه‌گیری شده در سطوح شوری 10 و 15 دسی‌زیمنس بر متر، بیش‌تر از مخلوطی از سه گونه قارچ غیر‌بومی بود. غلظت گلومالین آزاد و کل در همه سطوح شوری در تیمار حاوی مخلوطی از سه گونه غیر‌بومی بیشتر از هریک از گونه‌های غیر‌بومی مورد مطالعه بوده است. بیشترین تأثیر در افزایش غلظت گلومالین در خاک در سطح شوری 1، 5 و 15 دسی‌زیمنس بر متر مربوط به گونه F. mosseae و در سطح شوری 10 دسی‌زیمنس بر متر مربوط به گونه C. claroideum بوده است. براساس نتایج این پژوهش بین گونه‌های مختلف بومی و غیر‌بومی قارچ‌های میکوریز و شوری اثرات متقابلی از نظر تولید گلومالین و اثر بر غلظت کربوهیدرات‌ها در خاک وجود دارد.


میرحسن رسولی صدقیانی، حبیب خداوردیلو، محسن برین، سولماز کاظم علیلو،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

استفاده از گیاهان و میکروب‌های خاک  روشی نوید بخش برای پالایش سبز خاک‌های آلوده به فلزات سنگین است. این مطالعه به‌‌منظور ارزیابی پتانسیل میکروبی خاک با سطوح غلظت­ کادمیم (صفر،  10، 30 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم) و تیمار میکروبی شامل تلقیح قارچ ریشه ­های آربوسکولار (AMF) ترکیبی از گونه­ هایFunneliformis mosseae ، Rhizophagus irregularis و Rhizophagus fasciculatus و باکتری­ های محرک رشد گیاه (PGPR) ترکیبی از گونه­ های Pseudomonas  شامل برخی سویه­ هایP. fluorescens ، P.putida و
 
P. aeruginosa در حضور گیاه گل گندم انجام شد. خاک مورد استفاده  با نمک نیترات کادمیم به ­طور یکنواختی برای ایجاد غلظت­ های مختلف کادمیم آلوده شد. خاک آلوده شده استریل و سپس با AMF و PGPR مایه ­زنی شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم در خاک، درصد کلنیزاسیون، فراوانی باکتری­ های ریزوسفری، عملکرد و عملکرد نسبی شاخساره­ به‌طور معنی‌داری (05/0P≤) کاهش یافت، درحالیکه مقدار پرولین، غلظت کادمیم در شاخساره و ریشه به ­طور معنی‌داری (05/0P≤) افزایش یافت. میانگین کادمیم استخراج شده در تیمارهای ­PGPR و AMF به ­ترتیب بیش از 8/1 و 8/2  و فاکتور انتقال کادمیم به ­ترتیب بیش از 2/1 و 5/1 برابر تیمارهای مشابه شاهد بود. چنین استنباط شود که مایه‌زنی میکروبی علاوه‌ بر افزایش زیست‌توده گیاه، در افزایش کارآیی پالایش ­سبز کادمیم توسط گیاه نقش مهمی ایفا می­کند.

ریحانه السادات موسوی زاده مجرد، سید حسن طباطبائی، نگار نورمهناد،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

زاویه تماس آب- خاک معیار کمی تمایز خاک آبدوست و آبگریز است. اهداف این پژوهش شامل: 1) بررسی روش­های اندازه‌گیری زاویه تماس شامل روش مولاریته الکل، صعود موئینگی، شاخص جذب‌پذیری و روش قطره چسبان و 2) تعیین مناسب‌ترین روش در یک نمونه خاک با بافت لوم شنی است. در این پژوهش سطوح مختلف آبگریزی به‌طور مصنوعی با استفاده از اسید استئاریک و با آزمون نفوذ قطره آب تهیه شد. زاویه تماس خاک آبدوست در روش­های مولاریته الکل، صعود موئینگی، شاخص جذب‌پذیری (دو شیوه محاسبه) و قطره چسبان به‌ترتیب 89/9، 75/41، (57/81) 56/28 و 58/91 درجه محاسبه شده است. روش قطره چسبان با استفاده از دستگاه اندازه‌گیری زاویه تماس بررسی شد. با این روش زاویه تماس در پنج سطح آبگریزی به‌ترتیب 58/91، 104/92، 120/48، 129/96 و 173/07 درجه تعیین شد. روش قطره چسبان به‌دلیل عدم محدودیت کاربرد در خاک‌های آبگریز و دقت ناشی از ترکیب توأم مشاهده عینی برخورد قطره آب به خاک و نرم‌افزار در تعیین زاویه تماس، مناسب­ترین روش اندازه‌گیری زاویه تماس در خاک‌های آبگریز است. ارتباط زاویه تماس به‌عنوان شاخص کمی آبگریزی و زمان نفوذ قطره به‌عنوان شاخص کیفی، بررسی شد و همبستگی مثبت (R2=0.975) ارزیابی شد.

فاطمه زهرا اسدی، رامین فضل اولی، علیرضا عمادی،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

بررسی و شناخت مسائل مربوط به تغییرات رودخانه¬ها یکی از عوامل مهم در علوم هیدرولیک رسوب و مهندسی رودخانه است. این مطالعات می‌تواند به کمک مدل¬های فیزیکی، ریاضی و یا هردو انجام گیرد، ولی به‌دلیل محدویت¬های مالی و زمانی، مدل¬های ریاضی عمومی¬تر بوده و اغلب مورد استفاده قرار می¬گیرند. در پژوهش حاضر از مدل ریاضی GSTARS به‌منظور مطالعه فرسایش و رسوبگذاری و انتخاب مناسب‌ترین تابع در بازه¬ای به طول 12/5 کیلومتر از رودخانه تالار در استان مازندران استفاده شد. شبیه¬سازی مدل بر اساس داده¬های هندسی 55 مقطع عرضی سال 1385، دبی روزانه ایستگاه هیدرومتری شیرگاه واقع در ابتدای بازه و مشخصات رسوب انجام شد. صحت¬سنجی مدل با استفاده از مقاطع عرضی نقشه¬برداری شده در سال 1390 نشان داد معادله انتقال رسوب یانگ، بیشترین تطابق را با واقعیت داشته و می¬تواند برای پیش¬بینی روند تغییرات بستر رودخانه مورد استفاده قرار گیرد. میزان رسوب خارج شده از بازه با استفاده از رابطه یانگ، معادل 8590 تن در سال برآورد شد. همچنین بررسی پروفیل طولی رودخانه با توابع انتقال رسوب مختلف نشان داد بازه مطالعاتی در محدوده انتهایی دارای روند فرسایشی بوده و قابلیت برداشت شن و ماسه را ندارد.

رستم صادقی تالارپشتی، کیومرث ابراهیمی، عبدالحسین هورفر،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

صیانت از کیفیت آب رودخانه¬ها ‌به‌عنوان در دسترس¬ترین منبع تأمین آب همواره مورد توجه بوده است. در مقاله حاضر توان خودپالایی و تغییرات فصلی ضرایب زوال آلودگی رودخانه تالار بر اساس اندازه¬گیری¬های میدانی پارامترهای DO، BOD، pH، EC، نیترات، فسفر و درجه حرارت در چهار فصل از سال 1397 به همراه شبیه¬سازی و واسنجی آن با کاربرد مدل QUAL2Kw و روش استریتر فلپس مورد مطالعه قرار گرفته است. درضمن، علاوه بر نتایج شبیه¬سازی¬ها و ارائه مقادیر فصلی ضرایب زوال آلودگی، مقادیر داده¬های اندازه¬گیری¬های میدانی نمونه-های آب رودخانه نیز ارائه شده است. بر اساس نتایج، مقدار تغییرات میانگین DO از 5/15 در فصل تابستان تا 7/47 میلی¬گرم در لیتر در فصل بهار و تغییرات میانگین BOD از 1/88 در فصل پاییز تا 7/9 میلی¬گرم در لیتر در فصل تابستان ثبت شد. همچنین، در روش استریتر فلپس کمترین مقدار ضریب زوال از 1/57 یک بر روز در فصل بهار تا 9/63 یک بر روز در فصل پاییز متغیر بوده است. مقادیر ضریب زوال رودخانه تالار با استفاده از مدل QUAL2Kw نیز از 2 در فصل پاییز تا 7/7 یک بر روز در فصل تابستان به ثبت رسید.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb