10 نتیجه برای مؤلفههای اصلی
سید محمد جعفر ناظمالسادات، بهزاد بیگی، سیفالله امین،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
آگاهی از توزیع جغرافیایی الگوهای بارش، به دلیل استفاده گسترده آن در کشاورزی، منابع آب، صنعت، توریسم، بهرهبرداری از سدها و نیز دانش آبیاری، حائز اهمیت است. با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA)، که یک روش بهینه ریاضی است، منطقهبندی بارندگی زمستانه در ناحیه جنوب مرکزی ایران (استانهای فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد) بررسی گردید. با میانگینگیری از دادههای بارندگی در ماههای دی، بهمن و اسفند، سری زمانی فصلی بارندگی برای هر ایستگاه محاسبه، و سپس ماتریس همبستگی بین دادههای نرمال شده تشکیل گردید. در مرحله بعد اندازه مقادیر ویژه، بردارهای ویژه، سری زمانی مؤلفههای اصلی و عوامل بارگذاری نیز تعیین شد. با استفاده از روش آزمون Screet مؤلفههای اصلی و شمار آنها مشـخص گردید. مؤلفههای اول و دوم، که مجموعاً 1/68% از کل واریانس دادههای اولیه را توجیه مینمودند، به عنوان مؤلفههای اصلی در نظر گرفته شد و برای پهنهبندی بارندگی از آنها استفاده گردید. روش دوران داده شده عوامل بارگذاری به عنوان راه حل مناسب در تعیین گستره جغرافیایی مربوط به این مؤلفهها مورد آزمون و تأیید قرار گرفت.
نتایج نشان داد که عوامل بارگذاری دوران داده شده متناظر با مؤلفه اول، در سطح گستردهای از منطقه مورد بررسی دارای مقادیر بسیار زیادی است. بنابراین، سری زمانی PC1، که 4/60% از کل واریانس دادههای خام را توجیه میکند، میتواند به عنوان نماینده دادههای بارندگی بخش وسیعی از استانهای فارس، بوشهر، و کهگیلویه و بویراحمد به کار رود. بردارهای بارگذاری متناظر با دومین مؤلفه اصلی (PC2) مقادیر بسیار زیادی را برای منطقه بوانات در شمال استان فارس نشان داد، و این ناحیه به عنوان منطقه مستقل متناظر با دومین مؤلفه در نظر گرفته شد. بارندگی این منطقه از استان فارس همبستگی ضعیفی با بارندگی مناطق مجاور داشت. به نظر میرسد بارندگی ناحیه بوانات عموماً از تودههای بارانزای مدیترانهای ناشی میشود که از شمال و غرب وارد این ناحیه میگردند. برای دیگر ایستگاههای مورد بررسی، علاوه بر سیستمهای مدیترانهای، تودههای بارانزای ناشی از جریان سودانی نقش بسیار اساسی در تولید بارش زمستانه ایفا میکنند.
رحیم هنرنژاد، مرداویج شعاعی دیلمی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
نتایج تجزیه واریانس دی آلل متشکل از 7 والد و 21 نتایج نسل F2 توتونهای تیپ بارلی که در مرکز تحقیقات توتون گیلان ـ رشت در سال 1381 بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار کشت گردیده بود، حاکی از تفاوتهای ژنتیکی بین ژنونیپها و ترکیبپذیری عمومی (GCA) و خصوصی (SCA) معنیدار اکثر صفات مورد ارزیابی بود. بدین ترتیب وجود آثار افزایشی و غیرافزایشی (غالبیت) ژنها در شکلگیری صفاتی مانند زمان شروع گلدهی، تعداد برگ در بوته، ارتفاع بوته، عملکرد برگ خشک، کیفیت ظاهری برگها و
عکس العمل به پرونسپورا مشخص گردید. تحلیل گرافیکی نتاج تلاقیهای دی آلل در مورد درصد نیکوتین برگها نشان از وجود غالبیت جزئی در شکلگیری این صفت داشت. پراکنش والدین در امتداد خط رگرسیـون خاکـی از بیشـترین ژنها غالـب در واریتـههـای B.CDL 28 ، B.BANKET و B.21 همچنین بیشترین ژنهای مغلوب در واریتههای B.14 و B. TN 86 برای کنترل مقدار نیکوتین برگها بود. در ضمن مشخص شد که صفت نیکوتین کم برگها توسط ژنهای غالب و نیکوتین زیاد توسط ژنهای مغلوب کنترل میشود. همبستگیهای ساده (فنوتیپی) معنیدار بین عملکرد برگ خشک توتون و اجزای آن نظیر شاخص سطح برگ (**482/0 =r )، زمان شروع گلدهی (*440/0 =r )، کیفیت ظاهری برگها (** 648/0=r ) و درصد ماده خشک برگها (** 656/0=r ) بهدست آمد. تجزیه علیت انجام شده روی این همبستگیها نشان داد که درصد ماده خشک، کیفیت ظاهری برگها (ارزش ریالی یک کیلو توتون) و هم چنین شاخص سطح برگ دارای آثار مستقیم زیادی بر عملکرد برگ خشک توتون بوده و میتوانند به عنوان صفات مناسب انتخاب برای افزایش عملکرد توتون در نظر گرفته شوند، در حالیکه صفاتی مانند تعداد برگ در بوته، ارتفاع بوته و زمان شروع گلدهی آثار مستقیم چندانی بر عملکرد برگ خشک توتون ندارند. بههرحال این اجزای عملکرد در مجموع 82% از تغییرات عملکرد برگ خشک توتون را توجیه می نمایند.
نتایج تجزیه به عاملها حاکی از این بود که صفات تعداد برگ در بوته، شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته با بیشترین بار عاملی مثبت و معنیدار به عنوان عامل مورفولوژیکی تا 44% از تغییرات کل دادهها را توجیه می نمایند و در عامل دوم صفاتی مانند زمان شروع گلدهی، کیفیت ظاهری برگها و درصد ماده خشک برگها بیشترین بار عاملی مثبت و معنیدار را داشته و این دو عامل در مجموع 65% از تغییرات عملکرد برگ خشک توتون را توجیه مینمایند.
سید محمد جعفر ناظمالسادات، امین شیروانی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
با توجه به آن که نوسانات دمای سطح آب خلیج فارس (PGSST) (Persian Gulf Sea Surface Temperature) تأثیر قابل ملاحظهای بر بارش زمستانه، منابع آب و تولیدات کشاورزی نواحی جنوب غربی کشور دارد، امکان پیش بینی دمای زمستانه دمای سطح آب این گستره آبی با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه مورد ارزیابی قرار گرفت. سریهای زمانی PGSST برای کلیه فصول در دوره 1992-1947 به عنوان پیشگوکننده و سری زمانی این متغیر برای دوره 1993-1948 به عنوان پیشگو شونده در نظر گرفته شدند. تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) (Principal Component Analysis) به منظور استخراج مؤلفههای اصلی و کاهش حجم دادهها به کار برده شد. چهار سری زمانی جدید (PC1، PC2 ، PC3 و PC4) که 5/73% از واریانس کل را شرح دادند به عنوان مؤلفههای اصلی انتخاب شده و بقیه به عنوان اختلال در نظر گرفته شد. دوران واریماکس به منظور یافتن وابستگی هر مؤلفه اصلی با سریهای زمانی اولیه PGSST استفاده شد. این دوران نشان داد که PC1، PC2 ، PC3 و PC4 به ترتیب معرف تغییرات دما در فصل زمستان، پاییز، بهار و تابستان میباشند. در مدل رگرسیونی، مؤلفههای اول، دوم و چهارم در سطح 5% معنیدار شدند و مؤلفه سوم معنیدار نگردید. نتایج نشان داد که متغیرهای معنیدار، 5/33% از واریانس PGSST زمستانه را شرح میدهند. روشن شد که جهت پیش بینی دمای زمستانه سطح آب خلیج فارس، دمای سطح آب این گستره آبی در زمستان سال قبل از اهمیت ویژهای برخوردار است. در مرحله بعدی دمای پاییزه و تابستانه برای پیشبینی دمای زمستانه نقش دارند.
کرامت ربیعی، محمود خدامباشی، عبدالمجید رضائی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تجزیه مؤلفهها و تحلیل عاملی، کاربرد وسیعی در علوم مختلف به خصوص در علوم کشاورزی دارند. جهت بررسی مؤثرترین صفات و نیز عوامل پنهانی دخالت کننده در ایجاد تنوع بین ارقام سیبزمینی، دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط بدون تنش و همراه با تنش خشکی در سال 1381 به اجرا گذاشته شد. انجام رگرسیون مرحلهای برای کلیه صفات اهمیت و نقش تعیین کننده صفات طول ساقه، تعداد ساقه و عرض برگچه را بر عملکرد ژنوتیپها در محیط بدون تنش نشان میدهد. در محیط تنش نیز صفات طول ساقه، تعداد برگ و طول برگچه وارد مدل رگرسیونی شدند. صفت طول ساقه در هر دو مدل قرار گرفت که بیانگر اهمیت این صفت در انتخاب برای عملکرد بالا در ارقام سیب زمینی میباشد. در اثر تجزیه مؤلفههای اصلی در هر دو محیط آزمایشی صفات تعداد ساقه، طول برگچه و عرض برگچه به عنوان مؤثرترین صفات در ایجاد تنوع بین ارقام شناسایی شدند. با توجه به اینکه در هر دو محیط تعداد ساقه در مؤلفههای اول دارای ضریب بزرگتری میباشد و با توجه به اهمیت آن در افزایش عملکرد، به عنوان یک صفت مؤثر در عملکرد ارقام سیبزمینی معرفی میشود و بایستی در برنامههای اصلاحی نسبت به سایر صفات مورد توجه قرار گیرد. با انجام تجزیه و تحلیل عاملها در هر دو محیط، دو عامل مهم شناسایی شدند که در محیط بدون تنش عامل اول «سطح برگ» و عامل دوم «وضعیت ساختاری» معرفی گردید. در محیط تنش نیز عامل اول «سطح فتوسنتزی» و عامل دوم «وضعیت ساختاری» تعیین گردید. بنابراین با توجه به دو عامل اول، در انتخاب گیاهان مناسب برای شرایط تنش میبایست به صفات مربوط به سطح فتوسنتز کننده توجه نمود و عامل ساختاری در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
محمد حسین نوری قیداری،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
در برداشتهای صحرائی مثل نمونهبرداری از عمق آب در چاهها، تعیین نقاط مهم جهت نمونهبرداری به لحاظ کاهش حجم نمونهها و صرفهجویی در هزینه و زمان بسیار مهم است. آنالیز مؤلفههای اصلی یکی از تکنیکهای کاهش داده میباشد که اساس آن شناسایی مؤلفههای توصیفکننده واریانس سیستم میباشد. در این مقاله از آنالیز مؤلفههای اصلی جهت تعیین چاههای مؤثر برای تعیین تراز سطح ایستابی سفره آب زیرزمینی دشت قیدار واقع در استان زنجان و حذف چاههای کم اهمیت استفاده شده است. در منطقه مورد مطالعه با وسعت 920 کیلومترمربع 48 چاه مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آنالیز مؤلفههای اصلی اهمیت نسبی هر چاه بین 0 (برای چاه کاملاً غیر مؤثر) تا 1 (برای چاه کاملاً مؤثر) محاسبه گردید. بررسی به عمل آمده نشان داد با حذف چاههایی که اهمیت نسبی آنها کمتر از 5/0 که تعداد آنها نصف کل چاهها میباشد، ضریب تغییرات سطح آب زیرزمینی نسبت به حالتی که از تمامی چاهها استفاده میگردید افزایش چندانی نمیکند و خطای تعیین تراز سطح آب زیرزمینی کمتر از 13 درصد خواهد بود.
لیلا کاشی زنوزی، شهرام بانج شفیعی، علیاشرف جعفری،
جلد 20، شماره 76 - ( 5-1395 )
چکیده
در این تحقیق تأثیر درجه حرارت، تبخیر و تعرق، بارندگی، جهت دامنه و طبقات ارتفاعی، بافت و اسیدیته خاک بر درصد کربن آلی در دو عمق 15 و 45 سانتیمتری خاک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون t جفتی نشان داد اختلاف معنیداری بین مقادیر اندازهگیری شده در دوعمق خاک وجود دارد. پس از تهیه دادههای مورد نیاز و پردازش آنها و حذف دادههای پرت، نقشههای پایه مربوط به هریک از لایههای اطلاعاتی، توسط نرمافزار Arc GIS9.3 بهدست آمدند و سپس با رویهمگذاری نقشهها اطلاعات مربوط به یکدیگر جفت شدند. ضرایب همبستگی پیرسون بین عوامل مورد نظر نشان دادند که در عمق 15 سانتیمتری خاک ، مقادیر کربن آلی با دو عامل محیطی شامل دما و ارتفاع در سطح 01/0 همبستگی دارد. همچنین نتایج آنالیز آماری حاصل از انجام تجزیه مؤلفههای اصلی (PCA) نشان دادند که عوامل درجه حرارت، تبخیر، درسطح یک درصد و میزان لای و رس خاک، در سطح پنج درصد بر مقدار کربن آلی خاک تأثیرگذار هستند. محورهای اول، دوم و سوم با مقادیر ویژه 98/4، 78/3 و 92/1 بهترتیب 33/0، 25/0 و 13/0 درصد از تغییرات همبستگی بین مقادیر کربن آلی و دادههای محیطی را توجیه نمودند.
سیده پریسا موسوی، میرعلی اصغر مختاری، یونس خسروی، علی رفیعی، رضا حسین زاده،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
در مطالعه حاضر توزیع آلودگی عناصر سنگین آرسنیک، آنتیموان، نیکل، مس، کادمیم، کبالت، بیسموت، سرب و روی در محیط رسوبات آبراه های در منطقه زرشوران- آغدره با استفاده از تکنیک های آماری و تلفیق هندسی حوزه آبریز هر نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، میزان آلودگی عناصر در 154 نمونه رسوب آبراه های مورد تحلیل قرار گرفت و نقشه های مربوط به توزیع فاکتور غنیشدگی با استفاده از روش های تلفیق، روش تخمین پیکسلی، روش های آماری و زمینآماری برای عناصر تهیه شد. بررسیهای فاکتور غنیشدگی نشان داد که بیشترین غنیشدگی مربوط به فلزات آرسنیک، آنتیموان، بیسموت، کادمیم و سرب است، همچنین نتایج نشان داد که غلظت فلزهای روی، مس، سرب، آرسنیک، آنتیموان، کادمیم و بیسموت در نمونه های رسوبات آبراههای در مقایسه با میانگین جهانی بیشتر است. اعمال روش تحلیل مؤلفه های اصلی بر داده ها موجب شد تا تعداد 9 مؤلفه اصلی برای داده ها تعیین شود که پنج مؤلفه اول با مقادیر ویژه بزرگتر از یک و با درصد تجمعی بیش از 85 درصد مشخص شدند. در مؤلفه اول عناصر آرسنیک، آنتیموان، کادمیم، سرب و روی، در مؤلفه دوم کبالت، در مؤلفه سوم بیسموت، در مؤلفه چهارم مس و در مؤلفه پنجم نیکل، بیشترین مقادیر بارگذاری را بهخود اختصاص دادهاند.
زهره دهقان، سید سعید اسلامیان، رضا مدرس،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
ناحیهبندی یکی از ابزارهای مفید برای انجام تحلیلهای مؤثر در مناطق فاقد داده، یا دارای دادههای ناقص است. یکی از روشهای ناحیهبندی که در مطالعات هیدرولوژیک بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، خوشهبندی است. یکی از عوامل تأثیرگذار بر خوشهبندی، درجه اهمیت و میزان مشارکتی است که هر یک از این ویژگیها میتوانند داشته باشند. در این پژوهش، سعی شد از یک مجموعه گستردهای از ویژگیها برای مقایسه عملکرد آنها در ناحیهبندی استفاده شود. سپس، با توجه به درجه اهمیت و نقشی که هر ویژگی در ناحیهبندی دارد، وزن مناسب برای هر یک از گروه ویژگیها با استفاده از خروجی روش تحلیل مؤلفههای اصلی تعیین و تأثیر وزندهی در تشکیل ناحیههای همگن با استفاده از روش خوشهبندی وارد بررسی شد. بدینمنظور، در این پژوهش از دادههای حداکثر بارش 24 ساعته 63 ایستگاه بارانسنجی واقع در حوضه دریاچه ارومیه که دارای طول دوره آماری 30 سال (1387-1358) هستند، استفاده شد. علاوه بر این، هفت دسته ویژگی بهمنظور ناحیهبندی بارش تعریف شدند. نتایج نشان داد که با درنظر گرفتن ویژگیهای مختلف و ترکیب آنها با یکدیگر، ناحیهبندی متفاوتی در تعداد نواحی تشکیل شده است و نیز تعداد ایستگاههای متفاوتی در هر ناحیه وجود خواهد داشت. از میان هفت گروه ویژگی مشخص شد که دسته ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی- جغرافیایی خوشهبندی مناسبتری را در سطح حوضه نشان دادهاند. همچنین، وزن دادن به ویژگیها در بیشتر موارد میتواند تأثیر مثبتی در بهبود اندازه همگنی و تشکیل نواحی مستقل از لحاظ پراکندگی ایستگاهها و چگونگی قرارگیری آنها در سطح حوضه داشته باشد.
شهلا احمدی قلیدرق، آیدا عباسی کلو، اباذر اسمعلی- عوری،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
خاک، یکی از مهمترین منابع طبیعی کشورهاست که فرسایش موجب اتلاف آن میشود. در این پژوهش تأثیر ویژگیهای خاک بر میزان فرسایش در سطح زیررده بررسی میشود. بدینمنظور 77 نمونه خاک (30-0 سانتیمتر) تهیه و پارامترها در آزمایشگاه اندازهگیری شد. نیمتغییرنمای پارامترها با +GS و نقشه توزیع مکانی آنها یا سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه شد. منطقه با تلفیق نقشههای تیپ اراضی و زمینشناسی به اجزای واحد اراضی تفکیک و فرسایش آبی در هر واحد اراضی بهروش EPM براورد شد. با حفر پروفیل در نقاط مختلف منطقه، زیرردههای خاک بهروش جامع آمریکایی تعیین و مقدار متوسط پارامترها در هر زیررده براورد شد. برای تحلیل دادهها از آنالیز مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد از میان پارامترها، سه ویژگی سیلت، کربن آلی و هدایت الکتریکی بهعنوان مؤلفه اصلی اول 30/384 درصد؛ رس، شن و پوشش گیاهی بهعنوان مؤلفه اصلی دوم 18/091 درصد و شیب و ارتفاع بهعنوان مؤلفه اصلی سوم 15/330 درصد و در مجموع 63/805 درصد از میزان تغییرات فرسایش را توجیه میکند. کمترین و بیشترین میزان فرسایش (بهترتیب 69/12 و 343/57 مترمکعب در کیلومترمربع در سال) در زیرردههای Xeralfs و Fluvents براورد شد. کلاس شدت فرسایش زیرردههای منطقه مطالعاتی، کم و متوسط تعیین شد.
سعیده جلالی، کاظم نصرتی، زینب فتحی،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
ویژگیهای ژئومورفیک حوضههای آبخیز دارای روابط متقابل و همبستگی بوده و مقیاس زمانی و مکانی در قالب فصل و زیرحوضهها بر غلظت رسوب معلق تأثیرگذار است. از اهداف این مطالعه بررسی ارتباط بین غلظت رسوب معلق و ویژگیهای آبخیز رودخانه کن با استفاده از رگرسیون مؤلفههای اصلی و شناخت تأثیر فصل و زیرحوضهها بر غلظت رسوب معلق بود. بدینمنظور غلظت رسوب معلق در طی چهار رخداد بارشی در سه فصل و در زیرحوضهها اندازهگیری و محاســبه شــد. شانزده ویژگی فیزیوگرافی و کاربری اراضی در زیرحوضهها تعیین شد و با استفاده از تجزیه مؤلفه های اصلی (PCA)، عامل یا فاکتورهای اصلی شناسایی و امتیاز هر یک از فاکتورها برای هر ویژگی محاسبه شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که غلظت رسوب معلق از نظر مقیاس مکانی معنادار بوده و فصل بهار بیشترین میزان رسوبزایی را داشته است. آنالیز مازاد داده (Redundancy analysis) و تحلیل کانونیک توابع تشخیص (Discriminant function canonical analysis) بر خصوصیاتی که در عامل اول (PC1) مشارکت دارند، نشان داد که بهترتیب خصوصیات درصد سازند فرسایشپذیر، سازند بهنسبت فرسایشپذیر، درصد فعالیت احداث آزاد راه (تسطیح دامنه ها) و طول آبراهه مهمترین ویژگیهای زیرحوضهها در تولید و غلظت رسوب معلق منطقه مطالعاتی هستند.