5 نتیجه برای محیط کشت
رسول جلیلی مرندی،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده
در این بررسی اثر شش محیط کشت مختلف (ماسه بادی، پرلایت، ورمیکولایت، ماسه بادی + پرلایت، ماسه بادی + ورمیکولایت و ورمیکولایت + پرلایت) بر ریشهزائی هفت رقم انگور به نامهای ریش بابا، حسینی، داش قره، قزل ازوم، تبرزه، بیدانه سفید و صاحبی مورد مطالعه قرار گرفت. ریشهزائی قلمههای تک جوانهای که از گرههای پنجم شاخههای یکساله این ارقام تهیه شده بود، بررسی گردید. نتیجه محاسبات آماری نشان داد که ریشهزائی قلمههای ارقام مختلف، محیطهای مختلف کشت و اثر متقابل رقم در محیط کشت از لحاظ درصد ریشهزائی، طول ریشه، وزن تر ریشهها و نسبت وزن خشک به وزن تر ریشه دارای تفاوت معنیدار بودند. بین ارقام مورد آزمایش، حداکثر ریشهزائی، از لحاظ درصد ریشههای تشکیل شده، طول ریشه، وزن تر ریشهها و نسبت وزن خشک به وزن تر ریشه در رقم حسینی و حداقل ریشهزائی در رقم تبرزه مشاهده گردید. در محیط کشتهای ورمیکولایت و پرلایت + ورمیکولایت، حداکثر ریشهزائی به دست آمد. از لحاظ اثر متقابل رقم در محیط کشت، حداکثر ریشهزائی در ارقام حسینی، داش قره و قزل ازوم در محیط کشت ورمیکولایت و حداکثر ریشهزائی در ارقام ریش بابا، تبرزه، بیدانه سفید و صاحبی در محیط کشت پرلایت + ورمیکولایت مشاهده گردید.
علی اکبر احسان پور، مایکل جونز،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
اصلاح ژنتیکی سیبزمینی با روشهای سنتی بسیار مشکل و گاهی غیرممکن است. بیوتکنولوزی و کشت بافت گیاهی یک متد مطلوب برای انتقال ژن به گیاهان، یا استفاده از ناقل اگروباکتریوم میباشد. در این مطالعه روشهایی به منظور القای شاخساره و اندامزایی و باززایی گیاه کامل، از قطعات ساقه سیبزمینی رقم دلوار، به صورت یک، دو و سه مرحلهای مورد ارزیابی قرارگرفت.
در بین روشهای مورد آزمایش، تنها روش یک مرحلهای با استفاده از TDZ، که یک سیتوکنین مصنوعی است، بهترین پاسخ را در باززایی گیاه نشان داد. در این محیط کشت چندین شاخساره از هر قطعه ساقه به وجود آمد. در حالی که در سایر روشها وقتی محیط کشت با هورمونهای BAP، NAA، Zeatin، 2ip و IAA استفاده شد تنها کالوس سفید و یا کالوس سبز ایجاد شد. بررسی ریختشناسی و شمارش کروموزومی گیاهان باززایی شده شباهت بین گیاهان باززایی شده و گیاهان والد را نشان داد. نتایج حاکی از این است که سیستم باززایی به دست آمده برای رقم دلوار مناسب بوده و شرایط کشت از ایجاد تنوع ژنتیکی در گیاهان باززایی جلوگیری مینماید.
قدرتاله ریاضی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
جوانهزنی بذرهای توت فرنگی ( Fragaria × ananassa Duch) حاصل از خودگشنی و دگرگشنی 4 رقم تجارتی، در محیط کشت گلخانه و درون شیشه در سالهای 1373 و 1374 در دانشگاه مک گیل کانادا بررسی شد. عـملیات خود گرده افشانی (چمبـلی × چمبلی و ردکُت × ردکُت) و دگر گرده افشانی (اُکا× چمبلی و بالعکس، ردکُت × ویستار و بالعکس) انجام و پس از برداشت میوه، بذرهای آنها استخراج و خصوصیات مختلف وزن، اندازه و رطوبت موجود در بذر تعیین شد. نمونهای از بذرها در محیط کشت مهپاش و همچنین بر روی محیط کشت موراشیگ و اسکوگ بدون ویتامین و تنظیم کنندههای رشد به دو صورت بذر کامل و بذرهای نصف شده کاشته شدند. شاخص جوانهزنی (سرعت و میزان جوانهزنی) ملاک تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که بذرهای کامل در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ تا پایان دوره آزمایش (40 روز) هیچگونه نشانهای از جوانهزنی را از خود بروز ندادند. این در حالی است که بذرهای نصف شده (حاوی گیاهچه) تنها پس از دو روز کاشت بر روی محیط کشت مشابه، شروع به جوانهزنی نموده و در مدت یک هفته تا 90 در صد جوانه زده بودند. جوانهزنی بذرهای کامل در تحت شرایط مهپاش تقریباً 15 روز پس از کاشت شروع و تا پایان آزمایش (تقریباً 60 روز) از حداقل 55 تا حداکثر 87 در صد در بین ژنوتیپها متفاوت بود. شاخص جوانهزنی در این محیط کشت از 35/15 تا 06/26 متفاوت بود. مقایسه شاخص جوانهزنی کشت بذرها در محیطهای درون شیشه و مهپاش، نشان دهنده در صد کمتر جوانهزنی و سرعت پایینتر آن در سیستم کشت مهپاش و در ژنوتیپهای متفاوت میباشد. انجام این بررسی همچنین نشان داد که میزان جوانهزنی در بذر توت فرنگی از صفر تا 100 در صد بسته به ژنوتیپ و نوع تیمار، متفاوت است و بهترین تیمار از نظر یکنواختی و سرعت جوانهزنی استفاده از بذرهای نصف شده بر روی محیط کشت موراشیگ و اسکوگ میباشد.
خدیجه علی زاده یلوجه، محمود سلوکی، ابوبکر جوهرعلی، علی اکبر عبادی، آذرخش ترابی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
در این تحقیق پاسخ به کشت بساک سه هیبرید برنج ایندیکا × ایندیکای هتروتیک (بهار1، IR75221H و IR69688H) روی چهار محیط کشت کالوسزا (N6، N6 تغییریافته، Chu و Chu تغییریافته) در مؤسسه تحقیقات برنج کشور بررسی شد. هیبریدهای مورد مطالعه از طریق تعیین درصد کالوسهای ایجاد شده از بساکهای مرحله اواسط تک هستهای تا اوایل مرحله دو هستهای و تعداد گیاهچههای باززایی شده از کالوسها در محیطهای کشت فوق، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ، ترکیب محیط کشت و اثر متقابل آنها روی درصد کالوسزایی، باززایی گیاه سبز، باززایی گیاه آلبینو و باززایی کل بهطور معنیداری اثر داشتند. مقایسه میانگینها نشان داد که بهترین هیبرید از نظر عکسالعمل به تولید کالوس، هیبرید IR75221H (64/1%) و به باززایی کل (24/12%) و گیاه سبز(43/3%)، هیبرید بهار1 بودند. بیشترین گیاه آلبینو را هیبرید IR75221H (66/10%) و کمترین آن را هیبرید IR69688H (45/6%) تولید نمودند. بهترین محیط کشت کالوسزایی برای تولید کالوس محیط کشت N6 تغییریافته (2%) و برای باززایی کل (82/21%)، تولید گیاه سبز (6/5%) و آلبینو (22/16%) محیط کشت Chuتغییریافته بودند. هر چند ژنوتیپها در محیطهای کشت مختلف نتایج گوناگونی نشان دادند و پاسخ به کشت بساک آنها کم بود ولی با تغییر در محیطهای کشت میتوان پاسخ به کشت بساک را افزایش داد.
غزاله سادات ذریه، ابراهیم ادهمی، رضا نقیها ، حمیدرضا اولیایی، رضا مستوفی زاده قلمفرسا،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
این مطالعه برای جداسازی و شناسایی گونههای قارچی حل کننده فسفر و ارزیابی توانایی آنها بهصورت کیفی و کمی آنها انجام شد. آزمایش بر 5 نمونه خاکهای جنگلی اطراف کوه سپیدلار استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد و توانایی قارچهای جداسازی شده در دو محیط کشت PVK و مایع بررسی گردید. آزمون کمی با تیمارهای قارچی شاهد، چهار جدایه و آسپرجیلوس نیجر با سه تکرار انجام شد. جدایههای برتر این دو محیط کشت توسط روش ITS-PCR شناسایی شد. از میان قارچها، 4 قارچ هاله بسیار بزرگ و روشن روی محیط کشت پیکواسکای ایجاد کردند. نتایج نشان داد که ترتیب مقدار فسفر محلول در قارچهای مورد مطالعهبهصورت شاهد< قارچ 4> قارچ 3> قارچ 2< آسپرجیلوس نیجر> قارچ 1 بود. جدایههای برتر 1 و 2 بهترتیب قارچ کلادوسپوریوم کلادوسپوریودس و ایوپنیسیلیوم روبیدوروم شناسایی شدند. این اولین گزارش از توانایی این قارچها در سطح گونه برای انحلال فسفر است.