234 نتیجه برای مدل
سیدفرهاد موسوی، احمد محمدزاده، احمد جلالیان، حسین صمدی بروجنی،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده
یکی از مشکلات اساسی ذخیره و بهرهبرداری از آبهای سطحی برای مصارف شرب، کنترل سیل، برقابی و کشاورزی، مسئله رسوبگذاری در مخازن سدها و سر آمدن عمر مفید آنهاست. عمر مفید یک سد معادل مدت زمانی است که حدود 80 درصد حجم اولیه مخزن آن از رسوب پر شود. عمر مفید تابعی از مقدار رسوبات وارده، وزن مخصوص مواد رسوبی و بازده (راندمان) تلهاندازی مخزن سد میباشد. بازده تلهاندازی رسوب به خصوصیات ذرات رسوب، عمر مفید مخزن، شکل مخزن، روش بهرهبرداری از مخزن و نسبت ظرفیت ذخیره به میزان جریان ورودی بستگی دارد. هدف از این تحقیق، محاسبه بازده تلهاندازی رسوب در تعدادی از سدهای خاکی کوچک و تعیین روابط حاکم بر عناصر مؤثر در آن در منطقه استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بدین منظور، تعداد 14 سد خاکی کوچک در اطراف شهرکرد و بروجن، با ارتفاع کمتر از 15 متر و ظرفیت کمتر از یک میلیون متر مکعب انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. چون هیچگونه اندازهگیری میزان رسوب وارده به این مخازن وجود نداشت، برای برآورد مقدار رسوب وارده به سدها از مدل تجربی MPSIAC استفاده شد. این مدل، 9 عامل مؤثر در فرسایش و رسوبدهی حوزهها شامل زمینشناسی سطحی، خاک، آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، کاربری زمین، فرسایش سطحی و فرسایش رودخانهای را در نظر میگیرد. عوامل نهگانه در حوزه بالا دست سدها بررسی شده و میزان رسوب وارده به مخازن در طی یک سال تخمین زده شده است. با نقشهبرداری از مخازن سدها و مقایسه نقشههای حجم – ارتفاع اولیه و ثانویه، مقدار رسوب تهنشین شده در طی کل دوران بهرهبرداری از سدها به دست آمد. بازده تلهاندازی رسوب در هر مخزن محاسبه شد. نتایج حاصل نشان میدهد بازده تلهاندازی رسوب در سدهای مورد مطالعه از 4/10 تا 9/68 درصد متغیر است. منحنیهای جدیدی برای پیشبینی تلهاندازی رسوب در سدهای کوچک رسم شده است.
داور خلیلی، ابوالقاسم یوسفی،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
کاربرد روش تحلیل منطقهای، در برآورد دبی جریان به شکل تابعی از خصوصیات آماری حوضه آبخیز در طراحی سازههای آبی و یا مدیریت منابع آب، همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بدین منظور، در این تحقیق مناسبترین مدل تخمین دبیهای میانگین و حداکثر روزانه با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافیک، برای حوضه آبخیز اترک بررسی و ارائه گردیده است. این پارامترها شامل مساحت حوضه، طول آبراهه اصلی، ارتفاع میانگین حوضه، شیب حوضه و شیب آبراهه اصلی میباشند. پس از بررسی همبستگی بین پارامترها و تأثیر آنها در تولید دبی حداکثر روزانه، سه مدل تخمین دبی حداکثر روزانه به صورت توابعی از پارامترهای فیزیوگرافیک انتخاب گردید. مدل شماره 1 دبی حداکثر روزانه را به صورت تابعی از مساحت حوضه و مدل شماره 2 به صورت تابعی از مساحت حوضه و ارتفاع حوضه و مدل شماره 3 به صورت تابعی از مساحت حوضه، شیب متوسط آبراهه اصلی مشخص نمود. آزمونهای انجام گرفته بیانگر قابلیت خوب هر سه مدل در تخمین دبی حداکثر روزانه بود. البته این نتیجهگیری فقط بیانگر آن است که هر سه مدل در محدوده قابل قبولی از عهده آزمونهای آماری برمیآیند. این خود میتواند سبب ایجاد خطا در برآورد دبی جریانهای میانگین و حداکثر روزانه باشد. به منظور حداقل کردن خطای محاسباتی، در یک آزمون دیگر هر سه مدل مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. انتخاب بهترین مدل، بر اساس مقایسه دبی میانگین روزانه حاصله از مدلها با دبی میانگین روزانه مشاهده شده صورت گرفت. در نتیجه مدل شماره 1 انتخاب گردید. توصیههای لازم جهت بهکارگیری این مدل در حوضههای مشابه فاقد آمار انجام گردید. دستاورد اصلی این تحقیق در بهکارگیری روش تحلیل منطقهای آن بوده که صرفاً به نتایج خوب آزمون آماری در تناسب همبستگی دادهها بسنده نکرده است. انتخاب نهایی مدل منوط به قابلیت آن در تخمین آمار مشاهدهای است.
منصور زیبایی، غلامرضا سلطانی، احمدعلی کیخا،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده
میزان سطح زیر کشت و تولید ذرت در کشور و استان فارس با نرخ فزایندهای در حال افزایش است. در این بررسی پیامد این افزایش بر الگوی کشت و درآمد کشاورزان، از طریق بهکارگیری یک مدل برنامهریزی ریسکی (موتاد) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان داد که برای تمام سطوح درآمد، الگوهای بهینه با ذرت نسبت به الگوهای بهینه بدون ذرت دارای واریانس کمتری میباشند. همچنین نتایج نشان داد که با وارد شدن ذرت به الگوی کشت، هر چند میزان مصرف آب و سطح زیر کشت بهرهبرداران نمونه هر دو افزایش یافته، اما به دلیل تغییر الگوی کشت، درصد افزایش مصرف آب کمتر از درصد افزایش سطح زیر کشت بوده است. از طریق تعیین ضریب ریسک گریزی برای کشاورزان مورد مطالعه، به تحلیل حساسیت الگوی کشت بهرهبرداران نماینده نسبت به تغییرات قیمت ذرت اقدام گردید. نتایج نشان داد که ذرت با گندم رابطه مکملی و با چغندر قند، پنبه، محصولات جالیزی، حبوبات و جو رابطه رقابتی دارد.
جهانگرد محمدی،
جلد 3، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
تجزیه و تحلیل دادههای شوری نشان داد که پراکنش مکانی نمونههای شوری در اعماق مختلف نیمرخ خاک به هم وابسته میباشند. در چنین حالتی دادههای مزبور را میتوان هم بسته مکانی دانست. این بدان معنی است که مقادیر شوری در یک عمق به خصوص حاوی اطلاعات مفیدی درباره وضعیت شوری در دیگر اعماق نیمرخ خاک بوده و میتوان از این اطلاعات به منظور بهبود تخمین شوری در هر کدام از اعماق نیمرخ خاک استفاده نمود. هدف از این مطالعه بررسی اثرات استفاده از اطلاعات مربوط به شوری، در دو عمق نیمرخ خاک جهت تخمین این مشخصه در عمق سوم میباشد. بدین منظور از روش کوکریجینگ استفاده شده است. به منظور ارزیابی نتایج حاصل از کوکریجینگ به عنوان وسیلهای جهت تهیه نقشه شوری، این روش با استفاده از دادههای معیار با نتایج کریجینگ معمولی مقایسه گردید. نتایج نشان میدهد که کوکریجینگ علیرغم مبانی تئوریک روشن و قطعی، برتری اندکی نسبت به کریجینگ معمولی دارد. این امر را میتوان ناشی از عدم تفاوت بین متغیر اولیه و متغیرهای کمکی از نظر تعداد نمونهها و همچنین یکسانی تمامی واریوگرامهای شوری در اعماق مختلف دانست. با در نظر گرفتن پیچیدگی روش کوکریجینگ و مشکل بودن برازش واریوگرامهای محاسبه شده توسط مدل LMC، نتیجهگیری میشود که در چنین شرایطی کاربرد روش کریجینگ معمولی از ارجحیت برخوردار میباشد.
عباس عبدشاهی، غلامرضا سلطانی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
درجه موفقیت طرحهای اقتصادی - اجتماعی، به سطح آگاهی برنامهریزان از نحوه برخورد افراد با ریسک بستگی دارد. چون کشاورزی فعالیتی ریسکی است، بنابراین آگاهی از رفتار ریسکی کشاورزان در هر منطقه امری ضروری است. این مطالعه به بررسی رفتار ریسکگریزی زارعین در منطقه همایجان، از توابع شهرستان سپیدان در استان فارس، پرداخته است. آمار و اطلاعات مقطعی مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان، و اطلاعات سری زمانی از سازمان کشاورزی استان فارس جمعآوری شده است. برای بررسی رفتار ریسکی زارعین در منطقه مورد مطالعه، از سه روش قاعده “اول اطمینان”، تابع تولید تصادفی یافته و مدل برنامهریزی ریسکی تارگت موتاد استفاده شده است.
نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که کشاورزان منطقه مورد مطالعه، در تولید محصول ریسکگریزند، اما در مصرف نهادههای نوین دارای ریسکگریزی پایین هستند. علایم متغیرهای تابع تولید تصادفی تعمیم یافته، نشان داد که مصرف نهادههای نوین باعث کاهش ریسک میشود. مدل برنامهریزی ریسکی تارگت موتاد نیز ریسکگریزی زارعین در تولید محصول را تأیید کرد، به طوری که با افزایش ریسک، محصولاتی مثل گندم، که از ثبات نسبی قیمت یا عملکرد برخوردار است، وارد الگو شده، و محصولاتی مثل پیاز، که نوسان قیمت و عملکرد بالایی دارند، از الگو حذف میگردند.
کورش محمدی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
در این مقاله یک مدل عددی برای حل جریان یک بعدی آب در محیط غیراشباع معرفی گردیده است. جریان آب در لایههای غیراشباع خاک تابع یک معادله غیرخطی است، که حل تحلیلی آن بجز در موارد معدود و ساده امکانپذیر نیست. در این تحقیق معادلات دیفرانسیلی حرکت آب در خاک، با استفاده از یک روش تفاضل محدود جدید موسوم به روش عملگرهای مرجع حل گردید. روش عملگرهای مرجع برای جایگزین کردن معادلات دیفرانسیل جزیی با یک رشته معادلات تقریبی انتخاب گردیده که قابل حل کردن با روشهای عددی هستند. بسیاری از روشهای استاندارد تفاضلهای محدود، حالت خاصی از این روشاند. ولی بر خلاف آنها، با استفاده از این روش میتوان محیطهای با مرز نامنظم را هم مدل نمود. یک مدل یک بعدی برای پیشبینی مکش آب خاک (بار فشار منفی) و مقدار رطوبت در خاک غیرهمگن، که دارای لایهبندی متفاوت است، با استفاده از روش عملگرهای مرجع ساخته شده، و با تعدادی حل تحلیلی و نتایج آزمایشگاهی مقایسه گردید. نتایج نشاندهنده دقت خوب و قابل قبول مدل در شبیهسازی حرکت آب در خاک مییاشد
محمدعلی ایزدبخش، سید سعید اسلامیان، سید فرهاد موسوی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
سیل از جمله پدیدههایی است که همواره مورد توجه پژوهشگران هیدرولوژی قرار دارد. در این بررسی، مدل برآورد یکی از شاخصهای مهم بیانکننده سیلاب، یعنی حداکثر دبی میانگین روزانه در چند حوزه آبریز غرب ایران تعیین گردید. زیرحوزههای مورد بررسی عبارتند از گاماسیاب، قرهسو، سیمره، کشکان (حوزه آبریز کرخه)، سزار (حوزه آبریز دز) و آبشینه (حوزه آبریز قره چای). پس از تهیه آمار دبیهای میانگین روزانه ایستگاههای هیدرومتری، از سالهای آماری موجود 30 سال دوره مشترک آماری انتخاب شد، و با کمک نرمافزارهای HYFA و TR تحلیل فراوانی روی دادههای سیلاب انجام گرفت، و بهترین توزیع آماری توسط آزمونهای نیکویی برازش برگزیده شد. سپس دبی یا دورههای بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100، 500 و 1000 ساله برآورد گردید. مدلسازی توسط تحلیل منطقهای و به کمک روش رگرسیون چندگانه میان دبی و ویژگیهای فیزیوگرافیک حوزهها انجام شد. معیار اصلی گزینش مدل، ضریب تبیین اصلاح شده بود، و سطح معنیدار بودن، خطای استاندارد و نمودارهای دبی مشاهده شده و محاسبه شده، درستی مدل را کنترل نمودند. بدین ترتیب، مدلهایی با شکلها و پارامترهای گوناگون از میان مدلهای توانی، نمایی، خطی و لگاریتمی انتخاب شد، ولی مدل توانی بیشتر از دیگر مدلها برای منطقه به کار رفت. بر پایه نتایج این پژوهش، پارامترهای طول آبراهه اصلی، تراکم زهکشی، و زمان تمرکز بیشترین تأثیر را در تولید دبی داشتند. از تحلیل خطا چنین برآمد که هر چه دوره بازگشت افزایش پیدا کند میزان خطای برآورد مدلها نیز افزایش مییابد، به گونهای که در دوره بازگشت 1000 ساله مقدار خطا به 2/32 درصد رسید.
محمد رضا خواجه پور، فرامرز سیدی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو سه رقم آفتابگردان از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعهای، و مدلسازی سرعت نمو آنها در دورههای مختلف نمو، آزمایشی با بهرهگیری از طرح کرتهای یک بار خرد شده، در چارچوب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه پژوهش کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال 1375 انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریخ کاشت (7 و 22 اردیبهشت، 6 و 22 خرداد و 8 تیر) و تیمار فرعی شامل سه رقم آزاد گردهافشان آفتابگردان به نامهای رکورد، ونیمیک 8931 و آرماویرس بود.
شمار روز از کاشت تا رؤیت طبق، و کاشت تا آغاز گردهافشانی، به گونه معنیداری با تأخیر در کاشت و در نتیجه افزایش دما در دورههای یاد شده کاهش یافت. شمار روز از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک نیز با تأخیر در کاشت به گونه معنیداری کم شد. ولی تفسیر نتایج با بهرهگیری از روند تغییرات دما و طول روز در این دوره امکانپذیر نگردید. شمار روز از رؤیت طبق تا آغاز گردهافشانی، در هماهنگی با ثبات نسبی دماهای حداکثر و میانگین شبانهروزی در دوره یاد شده، از تاریخ کاشت تأثیر نپذیرفت. شمار روز از آغاز گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک، تنها در تاریخ کاشت آخر با دیگر تاریخهای کاشت تفاوت معنیدار داشت. این تفاوت به دوام اثر دماهای حداکثر بسیار زیاد و پایدار در دوران رؤیت طبق، تا آغاز گردهافشانی در تاریخ کاشت آخر ارتباط داده شد. رقم آرماویرس به گونه معنیداری از لحاظ شمار روز از کاشت تا رؤیت طبق و کاشت تا آغاز گردهافشانی، زودرستر از ارقام رکورد و ونیمیک 8931 بود. در دورههای آغاز گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک و کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، تفاوتهای میان هر سه رقم آشکارا نمایان گردید. آرماویرس زودرسترین، و رکورد دیررسترین رقم بود. بر پایه نتایج آزمایش، ارقام مورد بررسی از لحاظ واکنش به طول روز بیتفاوت میباشند. سرعت نمو رقم آرماویرس به گونه خطی، و ارقام رکورد و ونیمیک 8931 به گونه غیرخطی، به افزایش متغیرهای دمایی در دورههای کاشت تا رؤیت طبق و کاشت تا آغاز گردهافشانی واکنش نشان داد. شتاب نمو ونیمیک 8931 در اثر دماهای بسیار زیاد بیش از رکورد بود. سرعت نمو ارقام مورد آزمایش در دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، به گونه معنیدار و خطی با افزایش طول روز کاهش یافت. پیوستگی میان سرعت نمو و طول روز را میتوان به عنوان یک مدل کاربردی برای برآورد طول دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک این سه رقم آفتابگردان به کار برد.
سیف اله امین، عبدالمجید غفوری روز بهانی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
پیشبینی رفتار هیدرولوژی حوزههای آبخیز و تخمین دبی و حجم سیلاب، برای طراحی و ارزیابی بیشتر پروژههای آبی، جلوگیری از فرسایش خاک و حفاظت منابع آب مورد نیاز است. برای تعیین واکنش حوزههای آبخیز در شرایط مختلف آب و هوایی، معمولاً از روشهای هیدرولوژی و نیز مدلهای مختلف ریاضی استفاده میشود که شبیهسازی رگبارهای منفرد و یا دادههای پیوسته سالهای متوالی را انجام میدهند . در این پژوهش از مدل پیوسته استانفورد (SWM- IV) برای شبیهسازی دبی متوسط روزانه، حجم سیلاب ماهیانه و سالیانه و تبخیرتعرق سالیانه در حوزه معرف رود زرد با وسعت 896 کیلومتر مربع، واقع در جنوب غربی ایران استفاده شده است. به منظور کنترل دقت شبیهسازی مدل، تحلیل حساسیت پارامترهای ورودی نیز بررسی گردید. برای واسنجی مدل از اطلاعات هیدرولوژی موجود سال آبی 56-1355 (همراه با ویژگیهای فیزیکی حوزه)، و برای ارزیابی مدل از دادههای سالهای 75-1360 استفاده شد. نتایج شبیهسازی نشان داد که حجم سیلابهای ماهیانه و سالیانه، حجم آب زیرزمینی، جریان زیر سطحی، تبخیرتعرق واقعی و ضریب رواناب حوزه آبخیز مورد بررسی با درستی بسیاری شبیهسازی میشود. رگرسیون بین مقادیر شبیهسازی شده و مشاهده شده حداکثر دبی متوسط روزانه ضریب تبیین 44/0 تا 81/0 را به دست داد. بنابراین، با توجه به نتایج، مدل استانفورد-4 برای بررسی پیشبینی رفتار هیدرولوژی سیلاب و تبخیرتعرق حوزههای آبخیز با مساحتهای مختلف در ایران توصیه میگردد.
محمود شعبانپور شهرستانی، مجید افیونی، سیدفرهاد موسوی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
انتقال برماید (به عنوان ردیاب) در مزرعه زیر سه کشت ذرت، گندم و یونجه، با یک شاهد در سه تکرار و با طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال پی در پی بررسی گردید. مقدار 300 کیلوگرم در هکتار برماید خالص به صورت برماید پتاسیم در آب حل و به صورت یکنواخت همراه با 15 میلیمتر آبیاری بارانی به سطح کرتهای آزمایشی افزوده شد. آبشویی در سال اول در هشت مرحله، و در هر مرحله با 85 میلیمتر آب به صورت غرقابی انجام گرفت. در سال دوم ردیاب مانند سال اول به خاک افزوده شد، و آبشویی در 9 مرحله و در هر مرحله با 100 میلیمتر آب انجام گرفت. نمونهبرداری به وسیله آگر از عمقهای 0-30، 30-60، 60-90 و 90-120 سانتیمتر، چند روز پس از هر مرحله آبشویی انجام شد. غلظت برماید در نمونههای خاک به وسیله الکترود انتخابگر اندازهگیری شد. تغییرات رطوبت خاک با استفاده از نوترونمتر اندازهگیری، و پس از محاسبه تبخیر واقعی از سطح خاک در هر مرحله آبشویی، مقدار آب خالص افزوده شده به کرتها در هر مرحله نمونهبرداری محاسبه گردید. از برنامه CXTFIT و مدل انتقال منطقهای (RSM) برای مدلسازی حرکت برماید استفاده شد.
نتایج نشان داد که تأثیر پراکنشپذیری در فرایند حرکت نسبت به سرعت جریان بسیار کمتر است، و غالباً میتوان از تأثیر آن در حرکت چشمپوشی کرد. سرعت جریان در تیمارهای ذرت، گندم و یونجه در سال دوم به ترتیب 54/1، 86/1 و 21/2 برابر تیمارهای شاهد بود. پراکنشپذیری نیز در تیمارهای یونجه و ذرت در سال دوم به ترتیب 3/4 و 3/5 برابر تیمارهای شاهد بود. افزایش سرعت جریان و پراکنشپذیری گویای افزایش جریانهای ترجیحی در تیمارهای زیر کشت در سال دوم است، که میتواند در اثر ریشههای عمیق و پیوسته گیاهان و تأثیر ریشههای پوسیده گیاهان سال اول باشد. برماید آبشویی شده از لایه 50 سانتیمتری خاک، پس از افزودن 25 سانتیمتر آب خالص در بیشتر تیمارها، در حدود 30 درصد بود. در تیمارهای گندم، ذرت و یونجه در سال دوم، این مقدار به ترتیب 47، 67 و 70 درصد بود، که نشان دهنده حرکت سریعتر برماید به عمق خاک در اثر افزایش سرعت جریان و جریانهای ترجیحی میباشد.
مسعود نوشادی، سیفالله امین، نوروز ملکی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
استفاده روزافزون از علفکشهایی مانند آترازین، نگرانیهایی را در خصوص آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی ایجاد کرده است. پژوهش حاضر در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز روی خاک سری دانشکده صورت گرفته و تغییرات غلظت و حرکت آترازین را در عمقهای مختلف خاک، و در زمانهای متفاوت در طول دوره رشد بررسی نموده است. همچنین، پتانسیل آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی در اثر آترازین بررسی، و مدل PRZM-2 برای شبیهسازی غلظت آترازین ارزیابی شده است. آزمایش در یک مزرعه ذرت با سه پلات به ابعاد 1119 متر (209 متر مربع) انجام شده و در هر پلات آترازین به مقدار 5/3 کیلوگرم آ. آی.در هکتار به کار رفته است. برای اندازهگیری غلظت آترازین در خاک در طول فصل رشد، نمونههای خاک از عمقهای 0-100 سانتیمتر در لایههای 10 سانتیمتری، در هفت زمان مختلف جمعآوری گردید. دادههای به دست آمده نشان داد که غلظت آترازین با گذشت زمان در پروفیل خاک کاهش می یابد، به طوری که حداکثر عمقی که آترازین در آن ردیابی گردید 50 سانتیمتر بود. پارامترهای آماری شامل ME، EMSE، EF و CRM، برای مقایسه دادههای مشاهده شده و پیشبینی شده توسط مدل PRZM-2 استفاده گردید، که برای کلیه دادهها در همه زمانها و عمقهای خاک به ترتیب 78/2 ، 12/73 ، 0/49 ،0/25 میلیگرم در کیلوگرم خاک است. نتایج شبیهسازی دارای همخوانی نسبتا"خوبی با دادههای مشاهده شده میباشد. بنابراین، میتوان از مدل PRZM-2 برای شبیهسازی حرکت آترازین در خاک و آلودگی آبهای زیرزمینی استفاده کرد.
نصرت اله داداشی، محمدرضا خواجهپور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
برای ارزیابی تأثیرپذیری طول مراحل مختلف نمو چهار ژنوتیپ گلرنگ از تغییرات طول روز و دما در شرایط مزرعهای، و مدلسازی سرعت نمو در دورههای مختلف نمو، آزمایشی با بهرهگیری از طرح کرتهای یک بار خرد شده، در چارچوب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال زراعی 79-1378 انجام شد. تیمار اصلی شامل پنج تاریـخ کاشت (21 اسفند 1378، 23 فروردین، 20 اردیبهشت، 18 خرداد و 21 تیر 1379) و تیمار فرعی شامل چهار ژنوتیپ گلرنگ به نامهای اراک 2811، توده محلی کوسه، نبراسکا 10 و ورامین 295 بود.
شمار روز از کاشت تا سبز شدن، طول دوره شروع رشد طولی ساقه تا رویت طبق و رویت طبق تا شروع گلدهی به گونه معنیداری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش دما کاهش یافت. شمار روز از سبزشدن تا شروع رشد طولی ساقه، طول دوره گلدهی و اتمام گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنیداری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و با افزایش طول روز کاهش پیدا کرد. شمار روز از کاشت تا 50 درصد گلدهی و تا رسیدگی فیزیولوژیک به گونه معنیداری تحت تأثیر تاریخ کاشت قرارگرفت و در اثر افزایش دما و طول روز کاهش یافت. همروندی وسیع طول روز با دما گویای بخشی از نقش طول روز در تفسیر تنوعات در طول دورههای فوق است. رقم ورامین 295 از لحاظ طول دوره کاشت تا رویت طبق و بهخصوص برای طول دوران روزت از سایر ژنوتیپها بسیار دیررستر بود. همچنین سرعت نمو آن در هیچ مرحلهای از نمو توسط متغیرهای دمایی و طول روز قابل تفسیر نبود. در بین سایر ژنوتیپها، توده محلی کوسه با 125 روز طول دوره رشد دیررسترین، و رقم نبراسکا 10 با طول دوره رشد 118 روز، زودرسترین بود. توده محلی کوسه، ظاهراً به دلیل حساسیت نسبی به طول روز، روند عکسالعمل متفاوتی از لحاظ طول مراحل مختلف نمو نسبت به ارقام اراک 2811 و نبراسکا 10 در تاریخهای مختلف کاشت نشان داد. سرعت نمو توده محلی کوسه، اراک 2811 و نبراسکا 10 طی دوران کاشت تا 50 درصد گلدهی با یک رابطه خطی و سرعت نمو توده محلی کوسه طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک با یک رابطه درجه 2 توسط حاصلضرب طول روز با دما تفسیر گردید. سرعت نمو ارقام اراک 2811 و نبراسکا 10 طی دوران کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک توسط حداقل دما تفسیر شد. احتمال میرود که حساسیت نسبی توده محلی کوسه به طول روز نقش موثری در سازگاری این واریته به شرایط جوی موجود در کشت تابستانه تحت شرایط اقلیمی اصفهان داشته باشد.
محمدمهدی قاسمی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
وسعت مراتع و همچنین راهکارهایی که برای توسعه کشاورزی استان خوزستان بهصورت افزایش سطح زیر کشت دیم و آبی پیشنهاد شده همگی به میزان بارندگی بستگی دارد، بنابراین وجود مدلهایی به منظور پیش بینی بارندگی برای تصمیم گیری های مدیریتی لازم به نظر میرسد. بنابراین در این پژوهش با استفاده از آمار دراز مدت بارندگی روزانه 15 ایستگاه در منطقه مورد مطالعه ارتباط بین زمان وقوع رگبارهای زودرس پاییزه با بارندگی سالانه بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که این ارتباط معکوس بوده و هرچه شروع بارندگیها به تأخیر بیفتد در نتیجه مقدار بارندگی سالانه کاهش مییابد. برای افزایش ضریب تعیین مــدلها از متغیرهای اقلیمی مانند میانگین دراز مدت بارندگی، دمای سطح آب خلیج فارس و مشخصههای جغرافیایی ایستگاهها استفاده گردید که بهجز میانگین دراز مدت بارندگی و ارتفاع ایستگاهها، دیگر متغیرها ضریب تعیین مدلهای ارائه شده را به طور معنی داری افزایـش ندادند. مدل ساده نهایی چنیـن میباشد: Pa=184.787-1.891t42.5+0.855Pm و R2=0.704 که در این رابطه، Pa کل بارندگی سالانه(میلیمتر)، t42.5 زمان وقوع 5/42 میلیمتر باران از ابتدای پاییز(روز)، Pm میانگین دراز مدت بارندگی ایستگاه (میلیمتر) می باشد.
مهدی سرگلزایی، محمدعلی ادریس،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
در این پژوهش از تعداد 14322 رکورد مربوط به صفات رشد 2387 رأس گوسفند پرورش یافته در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند بختیاری در طی سالهای 1368 تا 1376 برای برآورد روند تغییرات فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی بر اساس مدل دام برای برهها، قوچها و میشها استفاده شد. روند ژنتیکی وزن تولد، وزن شیرگیری، وزن شش ماهگی، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، از شیرگیری تا شش ماهگی و از تولد تا شش ماهگی به ترتیب برای میشها به عنوان نشاندهنده سطح ژنتیکی گله (9/2 ±) 2/12، (5/±5) 6/19، (±7/8) 7/28، (±0/04) 15/0، (±0/05) 06/0 و (04/0±) 14/0 گرم در سال برآورد گردید. بنابراین بیشترین میزان پیشرفت ژنتیکی گله مربوط به صفت وزن 6 ماهگی (7/28 گرم در سال) و بعد از آن مربوط به وزن شیرگیری (6/19 گرم در سال) بود. همچنین نتایج در مورد میانگین میزان تغییرات ژنتیکی سالیانه مربوط به قوچها و برهها نیز نشان داد که همین صفات به همین ترتیب بیشترین پیشرفت را داشته است. پیشرفت در این صفات را میتوان مربوط به انتخاب مستقیم آنها توسط اندیس انتخاب در طی سالهای تحقیق دانست. میانگین روند فنوتیپی و محیطی منفی دارای نوسان بود که میتواند مربوط به بدتر شدن وضعیت و شرایط محیطی به خصوص تغذیه گوسفندان به دلیل شرایط آب و هوایی نامساعد (خشکسالی) در طی سالها پژوهش باشد. همچنین نتایج نشان میدهد که تغییر شرایط محیطی میتواند ارزشیابی ژنتیکی گله را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
حسین رضائی، محمدرضا نیشابوری، علیرضا سپاسخواه،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
در برآورد مقدار و شدت جریان آبهای زیر زمینی و انتقال مواد آلاینده در محیطهای متخلخل، ضرایب هیدرولیکی (هدایت هیدرولیکی،(K(θ و پخشیدگی هیدرولیکی،(D(θ) نقش اصلی را ایفا میکنند. دقت این بررسی در محیط متخلخل منوط به تعیین دقیق مقادیر این ضرایب میباشد. اندازهگیری این ضرایب در شرایطی که خاک اشباع نباشد مشکل بوده و هزینه و وقت زیادی نیاز دارد. همچنین بهطور عمده اندازهگیری در نزدیکی رطوبت اشباع صورت میگیرد. بنابراین این امر، محققین را به استفاده از مدلها سوق داده است. یکی از روشهای ارزیابی ضرایب (K(θ و (D(θ ، کاربرد مدلهای نظری بر اساس اطلاعات اندازهگیری شده منحنی مشخصه آب خاک است. در این پژوهش، منحنیهای مشخصه آب خاک در 9 بافت مختلف خاک با استفاده از دستگاه صفحات فشاری اندازهگیری شد. در فشارهای اعمال شده بر نمونه دست نخورده خاک (1/0 تا 5/1 مگاپاسکال)، حجم آب خروجی از دستگاه نسبت به زمان اندازهگیری شده و دبی خروجی در لحظه اتمام آزمایش محاسبه گردید. مقادیر (K(θ و (D(θ با استفاده از دبی اندازهگیری شده و با بهکارگیری معادله ساده شده ریچاردز محاسبه و بهعنوان روش مناسب پیشنهاد شده است. نتایج کاربرد مدلهای معلم، وان گنوختن و همکاران، بوردین، گرین و کوری و گاردنر، در برآورد مقادیر (K(θ و (D(θ در 9 سری بافت خاک آزمایشی دارای اختلاف و پراکندگی زیادی بوده است. بهطوریکه، شبیهسازی هدایت هیدرولیکی از این مدلها برای بافتهای مختلف خاک با دقت کافی امکان پذیر نیست. اگر کمترین و بیشترین مقادیر شبیهسازی شده توسط مدلها در رطوبتهای متناظر بهعنوان محدوده مجاز در نظر گرفته شود، در اینصورت نتایج برآورد ضرایب هیدرولیکی با روش پیشنهادی در پژوهش حاضر با نتایج دیگر مدلها انطباق نشان میدهد. از اینرو، روش پیشنهادی برای تعیین (K(θ و (D(θ امکان انتخاب بهترین مدل شبیه ساز را در برآورد مقادیر ضرایب هیدرولیکی فراهم میسازد.
سید رضا حسن بیگی بیدگلی، برات قبادیان، پروین نصیری، نصرا… کمالیان،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
در ایران علاوه بر به کارگیری تراکتورهای دوچرخ در انجام عملیات مزرعهای، از آنها برای حمل و نقل بار و مسافر در جادههای آسفالت روستایی نیز استفاده میشود. علیرغم مشکلات ناشی از سروصدای این ماشینها و آثار سوء همه جانبه آن بر کاربران و اطرافیان، تاکنون تحقیقات جامعی از نظر ارایه مدلهای پیشگویی صدا روی آنها انجام نگرفته است. بررسیهای اولیه در پژوهش حاضر بیانگر آن بود که تراز سروصدای تراکتور دوچرخ با توان 13 اسب بخار در سرعت موتور 2200 دور بر دقیقه به dB(A) 92 میرسد که در مقایسه با حد استاندارد dB(A) 85 نگران کننده است. از اینرو، مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که روی تراکتور دوچرخ با توان 13 اسب بخار صورت گرفت، مکان آزمون براساس استانداردهای بین المللی مهیا گردید و سیگنالهای سروصدای ساطع شده از دستگاه اندازهگیری شده و سپس در حوزه زمان و فرکانس در محدوده شنوایی انسان (20 تا 20000 هرتز) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که شدت صدا در موقعیت گوش راننده در مقایسه با موقعیت اطرافیان dB(A) 7/74 تا dB(A) 10/75 بیشتر است و سرعت موتور نقش تعیین کنندهای در تولید سروصدا دارد که باید در کاربریهای مختلف تراکتور دوچرخ مورد توجه قرار گیرد، زیرا تغییرات آن تا dB(A) 8/5 در افزایش سروصدا تأثیر دارد. در نهایت مدلهای پیشگویی تراز فشار صدای تراکتور دوچرخ در موقعیت گوش راننده و اطرافیان با استفاده از دادههای آزمایش تعیین گردیده است.
محمد رضا بحرینی بهزادی، فریدون افتخاری شاهرودی، دیل ون ولک،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
در این پژوهش تعداد 1182، 1099 و 1099 رکورد مربوط به صفات وزن تولد، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری برههای گوسفند کرمانی استفاده شد. این اطلاعات در طی 5 سال ( 1372 تا 1376) در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کرمانی شهر بابک جمع آوری شده بود. اثر سال تولد، سن مادر و جنس بره بر کلیه صفات معنی دار بود. نوع تولد تأثیر معنیداری بر وزن تولد برهها نداشت ولی اثر آن بر دو صفت دیگر معنیدار بود. برای برآورد مؤلفههای (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی از مدل دام یک متغیره و دو متغیره و روش حداکثر درستنمایی محدود شده استفاده شد. براساس مناسبترین مدل دام برازش یافته، وراثتپذیری مستقیم وزن تولد، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری به ترتیب 06/0 ± 10/0 ، 08/0± 21/0 و 09/0 ± 22/0 و وراثتپذیری مادری برای سه صفت فوق به ترتیب 04/0± 27/0، 05/0 ± 15/0 و 05/0 ± 19/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی مستقیم و فنوتیپی بین وزن تولد- افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، وزن تولد- وزن شیرگیری و افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری- وزن شیرگیری به ترتیب 85/0 و 41/0، 82/0 و 48/0 و 99/0 و 99/0 برآورد شد. عدم حضور اثر مادری در مدل دام سبب برآورد بیش از حد وراثتپذیری مستقیم شد. بنابراین اثر مادری یک منبع مهم تنوع برای صفات رشد اولیه در گوسفند کرمانی است و در صورتی که از آن صرف نظر شود، باعث ارزیابی ژنتیکی ناصحیح برهها میشود.
کیوان اصغری، جبار سوری نژاد، عبدالرحیم ذوالانوار،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
در این پژوهش، شبیهسازی آبخوان دشت برخوار واقع در شمال شرق اصفهان، برای تخمین ضرایب هیدرودینامیک و تهیه مدل پیشبینی و مدیریتی آبخوان به منظور بررسی وضعیت سطح آب سفره در سالهای آینده مورد بررسی قرار گرفته است. با بررسی وضعیت زمینشناسی دشت و لوگ چاههای موجود در دشت، مشخص شد که دشت برخوار شامل دو آبخوان تحت فشار و آزاد میباشد. با توجه به اطلاعات موجود که مربوط به آبخوان آزاد میشد، محدودهای از این آبخوان برای مدلسازی ریاضی انتخاب گردید. با تقسیم منطقه به 4 واحد ژئوهیدروژئولوژیک و استفاده از PEST، از اجزای مدل MODFLOW، واسنجی مدل برای تخمین ضرایب K و Sy صورت گرفت. با استفاده از مدل واسنجی شده، وضعیت تراز آب سفره در سالهای 1390-1380 با توجه به گزینههای مختلف مدیریتی بررسی شد. بررسی گزینه تأثیر روند بهرهبرداری کنونی بر روی سطح آب آبخوان در سالهای آتی، بیانگر حداکثر افتی برابر با 48 متر میباشد. به منظور ارائه یک راهکار عملی برای بهبود وضعیت آبخوان، گزینه کنترل بهرهبرداری آبخوان با اعمال کاهش 30 درصد دبی تخلیه چاههای بهرهبرداری بررسی گردید. از مهمترین نتایج اجرایی این راهکار میتوان به کاهش افت 26 درصد اشاره نمود. با توسعه یک مدل بهینهسازی و اعمال محدودیتهای لازم در نقاط بحرانی منطقه و همچنین انتقال آب از دیگر نقاط منطقه روند افت آب در حد قابل قبولی (کمتر از 10 متر تا سال 1390) قابل کنترل به نظر میرسد. با به کارگیری مدل بهینهسازی روند افت در هر کدام از نقاط ماکزیمم افت منطقه مشخص کننده تغییر روند افزایشی افت و بهبود وضعیت آبخوان است.
علیرضا مساح بوانی، سعید مرید،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
تحقیق حاضر آثار ناشی از تغییر اقلیم روی دما، بارندگی و رواناب در حوضه آبریز رودخانه زایندهرود اصفهان را تحت دو سناریوی اقلیمی و برای دو دوره سیساله 2039-2010 و 2099-2070 میلادی، تجزیه و تحلیل مینماید. اطلاعات مورد نیاز از مدل گردش عمومی GCM) HadCM3) شامل مقادیر بارندگی و درجه حرارت (متوسط، حداقل و حداکثر) ماهانه در دورههای آتی، تحت دو سناریوی A2 و B2 از سناریوهای تولید گازهای گلخانهای SRES تأمین شده است. در سناریوی A2 به دلیل تأکید بر رشد صنایع و توجه کمتر به محیط زیست افزایش بیشتری در گازهای گلخانهای نسبت به سناریوی B2 که توجه بیشتری به محیط زیست دارد، فرض شده است. نتایج در مجموع نشان از کاهش بارندگی و افزایش درجه حرارت در هر دو دوره و به خصوص در دوره دوم را داشته، به طوریکه در طی این دورهها میزان کاهش بارندگی 10 و 16 درصد و افزایش درجه حرارت به میزان 6/4 و 2/3 درجه سانتیگراد بهترتیب در سناریوهای A2 وB2 پیشبینی میشود. جهت بررسی تأثیر این تغییرات بر جریان ورودی به سد چادگان با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network, ANN) و با بررسی ورودیها و معماریهای مختلف، شبیهسازی بارش - رواناب در حوضه انجام شده که خروجیهای مدل، کاهش جریان تا 8/5 درصد و افزایش ضریب تغییرات جریان تا 3 برابر را برای دورههای آتی نشان میدهد. مقایسه سناریوهای A2 و B2 نشان از وضعیت بحرانیتر سناریوی A2 در این حوضه دارد.
عزتاله کرمی، کورش رضائیمقدم، حمیدرضا ابراهیمی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
از آنجا که افزایش راندمان آبیاری مزارع از طریق ترویج روشهای آبیاری بارانی و در نهایت دستیابی به افزایش تولید، از برنامههای عمده وزارت جهاد کشاورزی طی چند سال گذشته بوده و سرمایهگذاریهای گستردهای در این خصوص انجام گرفته است، بنابراین واکاوی این تلاشها و بررسی مدلهای پیشبینی کننده رفتار پذیرش کشاورزان، هدف این پژوهش بوده و در این راستا مدلهای نشر، تنگناهای اقتصادی (ساختار مزرعه) و چندبعدی واکاوی شدهاند. مطالعه به روش تحقیق پیمایشی در 4 استان فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده انجام گرفته و برای این منظور با 124 نفر پذیرنده سیستم آبیاری بارانی و 298 نفر نپذیرندگان این سیستم یعنی مجموعاً با 422 نفر کشاورز مصاحبه حضوری به عمل آمده است. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی است که تابع ممیزی حاصل از زیربنای نظری مدل "چندبعدی" میتواند با دقتی بیشتر از مدلهای نشر و ساختار مزرعه و با مطلوبیتی قابل ملاحظه، کشاورزان استفاده کننده از آبیاری بارانی و آبیاری سطحی را طبقهبندی نماید. کاربرد این مدل در نشر آبیاری بارانی میتواند بسیار قابل ملاحظه باشد. به طوری که با جمعآوری اطلاعات مربوط به کشاورزان هدف میتوان با استفاده از تابع ممیزی به دست آمده برای این مدل، درصد احتمال پذیرش هر فرد را محاسبه نموده و در نتیجه به مروجان و کارشناسان ترویج آبیاری بارانی، کشاورزانی را معرفی نمود که احتمال پذیرش آنان بالا میباشد و به این ترتیب پذیرش و استفاده از آبیاری بارانی را میتوان سرعت بخشید.