18 نتیجه برای معیار
محمد رضا وهابی، مهدی بصیری، سیدحمال الدین خواجه الدین،
جلد 1، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
تغییرات کوتاه مدت (5 سال) پوشش تاجی، ترکیب گونههای گیاهی و تولید علوفه منطقه فریدن اصفهان تحت شرایط قرق و چرای دام بر روی نوزده تیپ گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه شاخصهای تراکم، پوشش تاجی و تولید گونههای گیاهی در داخل قرقهای مطالعاتی با کوادراتهای دائم و در خارج قرقها با کوادراتهای تصادفی، در سالهای 1362 و 1367 اندازهگیری و مقایسه گردید. نتایج مطالعات انجام گرفته نشان داد که تنوع گونهای در مراتع منطقه در حد بالا و بالغ بر 212 گونه بوده و سهم کلاسهای خوشخوراکی II، I و III از این تعداد به ترتیب 16، 5/8 و 5/75 درصد میباشد. پس از گذشت 5 سال، تراکم گیاهان کلاسهای خوشخوراکی II، I و III در مراتع حفاظت شده به ترتیب 8/138، 8/120 و 5/51 درصد نسبت به مراتع چرا شده افزایش یافته و تراکم کل گیاهان 62 درصد افزایش داشته است. آمار مربوط به درصد ترکیب پوشش گیاهی، برای تشکیل سه دندروگرام، جهت نمایش تشابه تیپهای مختلف گیاهی مورد استفاده قرار گرفت. با در نظر گرفتن 32 درصد سطح تشابه به عنوان معیار آستانه، 19 محل مطالعه شده در سال 1362 دارای 10 تیپ گیاهی بوده است. این تیپها در سال 1367 در داخل قرقها به 8 تیپ کاهش یافته و در خارج از آنها در اثر چرا به 11 تیپ افزایش یافته است. معدل تولید علوفه در وضعیت قرق تقریباً 2 برابر تولید در وضعیت چرا بوده است (600 در برابر 315 کیلوگرم در هکتار). به منظور احیاء و بهبود پوشش گیاهی از طریق قرق نوزده تیپ گیاهی در سه گروه زمانی دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدت(5 سال)طبقه بندی گردیدند. این مطالعه با انتخاب پوششهای گیاهی متنوع از نظر ترکیب گیاهی و میزان تخریب، در شرایط اقلیمی نسبتاً مشابه انجام گرفت. همچنین گونههای گیاهی این مناطق، از نظر مقاومت به چرا و خوشخوراکی بررسی شده و نیز گونههای کمشونده، زیاد شونده و مهاجم در عرصههای مطالعه شده مورد شناسائی قرار گرفتند.
هادی رفیعی دارانی، محمد بخشوده، منصور زیبایی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
هدف اصلی این مطالعه، تعیین بهترین سیستم آبیاری و رتبهبندی کل سیستمهای آبیاری قابل کارکرد در استان اصفهان است. آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 262 زارع دو شهرستانهای فریدن و سمیرم در استان اصفهان بهدست آمد. رتبهبندی و مقایسه سیستمها از طریق روشهای ماتریس معیارها و کارایی کیفی گزینهها و برنامهریزی توافقی انجام شد. در این مطالعه، سیستمهای بارانی خطی، دورانی، تفنگی، چرخدار، کلاسیک ثابت و کلاسیک متحرک مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که آبیاری بارانی کلاسیک ثابت و بعد از آن کلاسیک متحرک، و در مواردی نیز فقط کلاسیک متحرک، بهعنوان بهترین سیستم است. نتایج حاصل نشان دهنده تفاوت اندک بین انتخاب کشاورزان دارای آبیاری بارانی و سیستم مناسب منطقه است. همچنین مقایسه نتایج سیستم مناسب منطقه با کشاورزان دارای آبیاری سنتی نشان دهنده تفاوت نسبتاً زیاد بین سیستم مورد استفاده کشاورزان با سیستم بهینه میباشد.
هومن لطیفی، جعفر اولادی، سعید ساروئی، حمید جلیلوند،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
به منظور ارزیابی قابلیت دادههای ماهوارهای سنجنده +ETM جهت تهیه طبقات پوششی جنگل- اراضی درختچهای و مرتع در حدود فوقانی جنگل، این دادهها در بخشی از اراضی جنگلی و مرتعی در ارتفاعات حوزه نکا- ظالم رود مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت تصحیح هندسی تصویر از روش تصحیح هندسی ارتو با بهکارگیری مدل رقومی ارتفاعی استفاده شد که میزان خطای ریشه میانگین مربعات معادل 68/0 پیکسل در راستای محور Xها و 69/0 پیکسل در راستای محور Yها را به دست آورد. از تکنیک PANSHARP جهت ترکیب وضوح باندهای اصلی و باند پانکروماتیک استفاده شد. به منظور تهیه نقشه واقعیت زمینی از روش نمونه برداری تصادفی منظم با قطعات نمونه یک هکتاری استفاده شد. از فرم رویشی درختی، درختچهای و مرتعی بهعنوان معیار تفکیک طبقات استفاده گردید. مجموعهای از کانالها شامل باندهای اصلی، شاخصهای گیاهی NDVI و (NIR(IR/R و مولفههای اول حاصل از تجزیه مولفههای اصلی جهت طبقه بندی دادهها مورد استفاده قرار گرفت. از روش خودکار انتخاب کانالها جهت انتخاب ترکیب بهینه باندی استفاده شده و نمونههای تعلیمی با استفاده از شاخصهای تفکیک پذیری طبقات ارزیابی شدند. طبقه بندی تصویر با الگوریتم حداکثر احتمال و با استفاده از دو مجموعه داده اصلی و ترکیبی انجام گرفت که حداکثر صحت کلی را با میزان 67 % و شاخص کاپا 43/0 را در مجموعه داده اصلی حاصل نمود. با توجه به میزان به دست آمده معیارهای بیان صحت طبقه بندی، دادههای اصلی سنجنده +ETM جهت نمایش طبقات پوشش سه گانه بر مبنای فرم رویشی و در منطقه مورد مطالعه دارای قابلیت متوسط ارزیابی گردید. لذا میتوان با این معیار اقدام به تفکیک طبقات پوشش در منطقه نمود. همچنین اعمال روشهای تکمیلی بهمنظور کاهش تداخل طیفی بازتاب زمینه دراین گونه مناطق پیشنهاد میشود.
احسان عبدی، باریس مجنونیان، علی اصغر درویش صفت،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
عملیات جادهسازی در جنگل با اختصاص حجم بالایی از سرمایه به خود یکی از مهمترین فاکتورهای هزینه، در مدیریت جنگل میباشد بنابراین ارزیابی گزینههای مختلف شبکه جاده جنگلی و تعیین مناسبترین گزینه میتواند کمک مؤثری در کاهش هزینههای جاده سازی باشد. تحقیق حاضر تلاشی در این جهت بوده که با استفاده از روش ارزیابی چند معیاری، به ارزیابی گزینههای شبکه جاده با در نظر گرفتن هزینه ساخت پرداخته است. روش کار به این صورت است که ابتدا برای تهیه نقشه شایستگی و مقایسه هزینه، مشخصههای شیب عرضی دامنه، جهت جغرافیایی و نوع خاک منطقه انتخاب شدند. پس از وارد کردن نظرهای متخصصین در فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزن هر یک از مشخصهها بهدست آمد. سپس نقشههای مشخصهها با توجه به اهمیتشان به روش ارزیابی چند معیاری تلفیق و نقشه شایستگی تهیه گردید. با استخراج مجموع ارزشهای هر شبکه جاده از نقشه شایستگی، هزینه واحد طول هر گزینه شبکه جاده بهدست آمد و در نهایت با مقایسه هزینهها مناسبترین گزینه مشخص گردید. نتایج وزن دهی مشخصهها نشان داد که شیب عرضی دامنه دارای بیشترین وزن بوده و قابلیت نفوذپذیری خاک و جهت جغرافیایی دامنه به ترتیب در ردههای بعدی قرار گرفتند. همچنین در بین گزینههای مورد مطالعه گزینه هفت با کمترین ارزش دارای بیشترین مطلوبیت و گزینه هشت با بیشترین ارزش دارای کمترین مطلوبیت بودند. بهطور کلی از نتایج این تحقیق میتوان استنتاج کرد که وزن دهی مشخصهها بر اساس روش AHP و امکان در نظر گرفتن معیارهای کمـّی و کیفی متعدد، روش مناسبی بهنظر میرسد. همچنین از آنجایی که امکان ترکیب و تلفیق مشخصههای مختلف با استفاده از روند ارزیابی چند معیاری در محیط GIS نسبت به انجام این کار بهصورت دستی، علاوه بر صرف هزینه و زمان کمتر، دقت بیشتری دارد بنابراین پیشنهاد میشود برای انجام چنین مطالعاتی از این روش استفاده شود.
جواد ترکمانی، شاهرخ شجری،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
هدف اصلی این مقاله تجزیه و تحلیل اثر سیاست قیمتگذاری آب آبیاری بر میزان تقاضای بهره برداران آبهای سطحی است. بدین منظور، از روش برنامهریزی ریاضی مطلوبیت چند معیاری و همچنین تکنیک شبیهسازی استفاده گردید. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت اسنادی و پیمایشی در استان فارس جمعآوری شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که گروههای همگن کشاورزان الگوی رفتاری متفاوتی نسبت به آب آبیاری نشان میدهند. در این رابطه، مصرف آب کشاورزان ریسکگریزتر بهطور قابل ملاحظهای کمتر از میزان آبی است که به آن دسترسی دارند. همچنین، این کشاورزان در نرخهای بالاتر آببها با تغییر الگوی کشت و گرایش به سمت تولید محصولات با روشهای کم آبیاری و همچنین محصولات دیم میزان کل تقاضای آب و همچنین متوسط مصرف آب در هکتار را بهطور قابل ملاحظهای کاهش میدهند. لذا، کشش قیمتی تفاضای آب در سطوح بالای آببها برای این کشاورزان، نسبت به دیگر کشاورزان، بیشتر میباشد.
محسن الوانچی، محمود صبوحی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
در فعالیتهای زراعی وجود اهداف متعدد مسأله تخصیص بهینه نهاده ها را دشوار میسازد. برای این منظور استفاده از روشهایی که بتوان چندین هدف را همزمان به نقطه مطلوب نزدیک کرد، ضروری میباشد. افزون بر آن، عدم توجه به ترجیحات زارعین در فرایند برنامهریزی زراعی پذیرش برنامه زراعی را از طرف زارعین با مشکل مواجه میسازد. لذا، با استفاده از مدل تصمیمگیری چند معیاره تعاملی در برنامه زراعی مزارع استان فارس تلاش شد به این امر توجه گردد. حداکثر کردن بازده ناخالص، حداقل کردن آب آبیاری و ریسک بهعنوان اهداف برنامه انتخاب شد. نتایج نشان داد که الگوی کشت روش تعاملی نسبت به توافقی نزدیکی بیشتری به الگوی کشت فعلی زارعین دارد. در الگوی کشت روش تعاملی مقدار ریسک نسبت به الگوی کشت توافقی و فعلی کاهش یافت که نشاندهنده تمایل به کاهش ریسک در زارعین منطقه مورد مطالعه بود. افزون بر آن، نتایج نشان داد که مدلهای تعاملی بهدلیل مورد توجه قرار دادن ترجیحات زارعین در برنامهریزی زراعی نسبت به مدل برنامهریزی توافقی دارای نتایج بهتری میباشند. با توجه به یافته ها میتوان گفت امکان بهبود ارزش سه هدف حداکثر کردن بازده ناخالص، حداقل کردن ریسک و حداقل کردن آب آبیاری نسبت به الگوی کشت موجود بهطور همزمان وجود دارد.
علی خنامانی، حمیدرضا کریمزاده، رضا جعفری،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده
یکی از مهمترین عواملی که بر پدیده بیابانزایی تأثیر میگذارد، شرایط خاک میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی خصوصیات خاک بهعنوان معیاری جهت ارزیابی بیابانزایی است. بدین منظور، مهمترین شاخصهای خاک منطقه که بر بیابانزایی مؤثر میباشند، انتخاب شدند. نمونهبرداریها در منطقه سگزی واقع در شرق اصفهان و به وسعت 112167 هکتار صورت گرفت و شاخصهای: بافت خاک، میزان گچ، بیکربنات، هدایت الکتریکی (EC)، pH، مواد آلی، سدیم، کلر و نسبت جذب سدیم تعیین گردید و در مجموع 34 نقطه نمونهبرداری سطحی صورت گرفت. به منظور تهیه نقشه وضعیت خاک، دادهها پس از آنالیزهای آماری و تعیین نرمال بودن با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف در محیط SPSS 15، وارد محیط Arc GIS 9.3 گردید. برای تهیه نقشه هر یک از شاخصهای خاک، از روشهای معکوس فاصله وزنی و کریجینگ معمولی و گسسته استفاده شد. بدین منظور، از روشی که بالاترین دقت را داشت، استفاده گردید. در ادامه نقشهها براساس روش مدالوس امتیازدهی شده و از میانگین هندسی شاخصهای خاک، نقشه نهایی وضعیت خاک تهیه گردید. نتایج نشان داد که بیشترین مساحت منطقه مربوط به کلاس متوسط بیابانزایی و برابر با 66000 هکتار میباشد. مساحت کلاسهاس شدید و خیلی شدید بیابانزایی نیز بهترتیب برابر است با 45650 و 517 هکتار. نتایج همچنین نشان داد که شاخصهای درصد مواد آلی، درصد گچ، هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم، مهمترین شاخصهای مؤثر در پدیده بیابان-زایی در منطقه سگزی اصفهان هستند.
هدی بصیری دهکردی، مهدی نادری خوراسگانی، جهانگرد محمدی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینلغزش به عنوان یک فاجعه جهانی مسبب خسارات مالی و جانی بزرگی میباشد. شناسایی عوامل زمینلغزش و محل وقوع آن به کنترل ناپایداریها و مکانیابی پروژههای عمرانی کمک میکند. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر پدیده زمین لغزش و مشخص کردن مناطق ناپایدار در شهرستان اردل (استان چهارمحال و بختیاری) به روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. نقشه پراکنش زمین لغزشهای موجود با استفاده از بازدیدهای میدانی و تفسیر تصاویر ماهوارهای و نقشههای زمینشناسی تهیه شد. با استفاده از نقشههای مدل رقومی ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمینشناسی، خاک، فاصله از گسل، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی و پوشش گیاهی و دانش تخصصی ماتریس مقایسات زوجی طراحی گردید. وزن کلیه نقشههای موضوعی مورد استفاده محاسبه و با تلفیق نقشههای موضوعی مناطق حساس به زمینلغزش پهنهبندی شدند. نقشه خطر زمینلغزش نشان داد که بیش از 77 درصد از زمین لغزشهای موجود در کلاسهای با خطر زیاد و بسیار زیاد قرار گرفتهاند. مقایسه نقشه خطر زمینلغزش و عوامل مؤثر بر لغزش مشخص میکند که فاصله از جاده و شیب بیشترین تأثیر و فاصله از گسل و جهت شیب کمترین تأثیر را بر زمین لغزش دارند.
مریم ممبنی، عبدالعلی کرمشاهی، پرویز گرایی، فرزاد آزادنیا، حسن خسروی،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل گریبانگیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه میباشد و مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زاییده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان بر میگردد. تحقیق حاضر بهمنظور بررسی پتانسیل بیابانزایی دشت عباس استان ایلام به وسعت 8/18028 هکتار با تکیه بر معیار آب، اقلیم و خاک با استفاده از مدل IMDPA صورت گرفت. با استفاده از این مدل میانگین هندسی هر یک از شاخصهای نوسانات سطح سفره، EC آب، SAR و نوع سیستم آبیاری، بارش سالانه، شاخص خشکی و شاخص تداوم خشکسالی، بافت خاک، ضخامت خاک و EC خاک با کمک نرمافزار ArcGIS 9.3، بهدست آمده و نقشه مربوط به وضعیت هرکدام از معیارها تهیه شد. نتایج بهدست آمده حاصل از بررسی معیار اقلیم نشان دهنده این است که 100 درصد از مساحت منطقه در طبقه شدید قرار گرفته است. نقشه شدت بیابانزایی براساس معیار خاک نشان میدهد که بالغ بر 4843 هکتار از منطقه که برابر با 8/28 درصد است در طبقه کم و 13185 هکتار که معادل 13/73 درصد از منطقه است در طبقه متوسط قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از میانگین هندسی شاخصهای معیار آب حاکی از این است که 4/10861 هکتار (2/60 درصد) از مساحت دشت در طبقه کم و 6/7166 هکتار (75/39 درصد) از مساحت منطقه در طبقه متوسط جای دارد. نتایج حاصل از ارزشدهی معیارهای مورد بررسی بیان کننده این است که معیار اقلیم با ارزش 61/2 مؤثرترین معیار در افزایش شدت بیابانزایی دشت عباس است. بر این اساس مشاهده میشود که ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه در طبقه متوسط قرار گرفته است.
احسان زاهدی، فرشید جهانبخشی، علی طالبی،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده
پخش سیلاب بر آبخوان، روشی ارزان جهت استفاده بهینه از سیلابها برای تغذیه مصنوعی است که کاهش خسارات ناشی از سیلاب را نیز به همراه دارد. در این تحقیق، برای مکانیابی و اولویتبندی مناطق مستعد پخش سیلاب در دشت مشهد، از ده معیار کاربری اراضی، شیب، ضخامت آبرفت، فاصله از چاه، فاصله از قنات، فاصله از روستا، افت سطح ایستابی، ضریب هدایت هیدرولیکی، هدایت الکتریکی و تراکم زهکشی استفاده گردید. عملیات وزندهی معیارها با استفاده از فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) و منطق فازی انجام شد. بعد از آمادهسازی نقشه کلیه معیارهای مربوط به مکانیابی عرصههای مناسب پخش سیلاب و وزندهی نقشهها براساس منطق فازی و مدل فرآیند تحلیل شبکهای، نقشه نهایی مربوط به اولویتبندی مناطق مستعد پخش سیلاب آماده گردید. سپس با اعمال لایه محدود کننده که از تلفیق سه معیار کاربری اراضی، شیب و ژئومورفولوژی آماده گردید، نقشه نهایی مناطق مستعد پخش سیلاب آماده و اولویتبندی شد. از بین ده عامل مؤثر بر پخش سیلاب، معیار ضخامت آبرفت با وزن 27/0 بهعنوان مؤثرترین لایه در بحث مکانیابی مناطق مستعد پخش سیلاب شناخته شد. از لحاظ شیب، بیشتر مناطق مناسب در شیبهای کمتر از 3% قرار گرفت که نشاندهنده تأثیر بهسزای این عامل در اجرای پخش سیلاب است. استعداد دشت مشهد در پخش سیلاب، پس از حذف مناطق مستثنیات (8/40 درصد از کل اراضی)، در چهار کلاس نامناسب، نسبتاً مناسب، مناسب و کاملاً مناسب تعریف شد که بهترتیب 7/2، 9/25، 5/26 و 1/5 درصد از مساحت دشت را شامل میشود.
امیررضا کشتکار، حسین شریعتمداری، حمیدرضا ناصری، مهدی تازه،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
امروزه کاربری نامناسب اراضی و تخریب منابع طبیعی باعث افزایش سیل، فرسایش خاک و غیره شده است .در چنین شرایطی باید با برنامهریزی منسجم در منابع طبیعی با هدف کنترل، احیاء و حفاظت از این منابع اقدام نمود، که مدیریت منابع جامع حوزه آبخیز چنین اهدافی را برآورده خواهد کرد. مدیریت جامع آبخیز، مدیریتی هماهنگ و موزون بر سیستمهای فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی و اقتصادی بوده و شرایطی فراهم میسازد که ضمن تأمین منافع جامعه، تأثیر منفی بر منابع به حداقل میرسد. در این تحقیق در راستای اهداف مدیریت منابع به بررسی و ارزیابی آثار معیارهای فیزیکی، اقتصادی و اکولوژیکی برروی تغییرات وضعیت پوشش گیاهی با تأکید بر رفع مشکلات سیل و فرسایش در حوزه آبخیز نهرین طبس به مساحت 8/18 هزار هکتار توسط چهار فعالیت مدیریتی (مدیریت چرایی، بوتهکاری، بذرکاری و کپهکاری) پرداخته شده است. در این پژوهش بهمنظور ارزیابی پیامدهای اقتصادی، اکولوژیک و فیزیکی بهترتیب از شاخصهای هزینه و درآمد ناخالص، شاخص پوشش گیاهی وزندهی شده و میزان حجم رواناب و سیل، استفاده و سپس براساس نظرات کارشناسی اقدام به ارزیابی گزینهها از طریق ماتریس مقایسه زوجی گردید و درنهایت اولویتبندی سناریوها با بهکارگیری تکنیک تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. نتایج نشان داد که معیار اقتصادی بهعنوان مهمترین معیار و فعالیت مدیریتی کپهکاری و سناریو شماره 16 که شامل کلیه فعالیتهای مدیریتی بود بهعنوان گزینه بهینه و برتر تعیین گردیدند.
افشین یوسف گمرکچی، عاطفه پرورش ریزی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
امروزه وابستگی بین مصارف آب و انرژی، با توجه به توسعه سامانههای آبیاری تحت فشار، بیش از پیش اهمیت یافته است، بهطوریکه همراستا با مسائل و مشکلات کمبود آب، رویکرد به صرفهجویی انرژی در بخش کشاورزی نیز یکی از چالشهای مهم در بخش کشاورزی قلمداد شده است. در این تحقیق با توجه به قابلیتهای سامانههای پمپاژ دورمتغیر در تطبیق با شرایط مختلف بهرهبرداری، رویکرد به استفاده از پمپهای دورمتغیر در یک کشت و صنعت 85 هکتاری زیتون واقع در استان قزوین، مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا مصارف انرژی در طول دوره بهرهبرداری دهساله سامانه، با استفاده از نرمافزار MATLAB/SIMULINK در پنج سناریو بهرهبرداری، تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشاندهنده آن است که میزان انرژی الکتریکی مصرفی با بهکارگیری پمپ دورمتغیر، در مقایسه با روش بهرهبرداری، با پمپ دورثابت تا 18 درصد کاهش یافته است. نتایج ارزیابی انرژی مصرفی نیز بیانگر آن است که در وضعیت موجود بهرهبرداری 60 درصد تلفات انرژی بیشتری نسبت به سایر روشهای بهرهبرداری وجود داشته و متوسط بازده انرژی مصرفی، 52 درصد (78 درصد معیار نبراسکا) بوده است.
علیرضا علیپور، سید حبیبالله موسوی، امین ارجمندی،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
تقویت جایگاه بهرهوری و حفاظت از منابع محدود آب در زمینه تولیدات بخش کشاورزی بهویژه در زیربخشهای زراعی وابستگی تنگاتنگی با تجدید نظر در رویکردهای سنتی نظام تولیدی در بخش کشاورزی کشورهای در حال توسعه دارد. این مطالعه با هدف تدوین ترکیب بهینه تولید محصولات زراعی در مجتمع کشاورزی و دامپروری ورامین بهعنوان یکی از واحدهای کشاورزی پیشتاز در بخش کشاورزی شهرستان ورامین با تأکید بر افزایش کارایی مصرف آب طراحی و اجرا شد. به این منظور، از آمار و اطلاعات دفتری این مجتمع کشاورزی در سال زراعی 95-1394 در قالب تدوین الگوی برنامهریزی ریاضی چندمعیاره استفاده شد. نتایج نشان داد که در شرایط بهینه تولید محصولات زراعی در این واحد، آرمانهای حداکثر خالص انرژی تولیدی و افزایش سود سالیانه بهعنوان آرمانهای اقتصادی تا حد قابل توجهی با آرمان افزایش کارایی مصرف آب قابل جمع خواهد بود. بر این اساس، در شرایط بهینه خالص انرژی تولیدی بهمیزان 10 درصد، سود ناخالص بهمیزان 4 درصد و کارایی مصرف آب بهمیزان 15 درصد افزایش مییابد. لذا، با توجه به نتایج بهدست آمده پیشنهاد شد که بهمنظور دستیابی به آرمانهای اقتصادی در مزارع مجتمع کشاورزی و دامپروری ورامین همزمان با تأکید بر افزایش کارایی مصرف آب، محصولات گندم، یونجه، قصیل جو و ذرت علوفهای بر اساس مقادیر بهینه محاسبه شده در این مطالعه ترکیب اصلی الگوی کشت محصولات زراعی این واحد کشاورزی را تشکیل دهند.
داود صالحی، مصطفی گودرزی، حسین منتصری،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش ارائه یک حالت پایدار بهمنظور تخصیص منابع آب حوضه آبریز زایندهرود است بهنحویکه ذینفعان کمترین مناقشه و تنش قابلتوجهی را بر سر برداشت از منابع آب داشته باشند. بههمین منظور در این پژوهش با استفاده از نظریه بازیها از جمله مدل گراف حل مناقشه (GMCR)، به بررسی مناقشات موجود بین چهار تصمیمگیرنده اصلی حوضه که شامل شرکت آب منطقهای، سازمان جهاد کشاورزی و اداره حفاظت از محیط زیست استان اصفهان و درنتیجه استان چهارمحال و بختیاری هستند، پرداخته شد و براساس هفت سیاست اتخاذ شده، 128 حالت در مدل GMCR ایجاد شد که با توجه به نتایج رویکرد GMCR، شش سناریو بهعنوان سناریوهای پایدار برای اعمال تخصیص منابع آب در حوضه ارائه شد. سپس نتایج این بخش برای انتخاب بهترین حالت، بهصورت سناریو در مدل WEAP توسعه داده شد و نتایج حاصل از اجرای مدل WEAP با استفاده از معیارهای عملکرد سیستم و شاخص پایداری مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و سناریوی 2 شامل اجرای طرح ایجادکننده حقابهبر جدید در حوضه، تأکید بر حقابه زیستمحیطی و طرحهای تعادلبخشی آبخوانها بههمراه مدیریت توأمان تأمین و تقاضا، با شاخص پایداری 81/4 بهعنوان برترین سناریو شناخته شد.
علیرضا دنیایی، امیرپویا صراف، حسن احمدی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
بهینهسازی استفاده از منابع آب بهویژه در بخش کشاورزی که بیشترین سهم را در استحصال منابع آب دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش ضمن معرفی الگوریتم بهینهسازی گرگ خاکستری، جستجوی کلاغ و نهنگ، عملکرد آنها در بهرهبرداری بهینه از سیستم تکمخزنه سد گلستان با هدف تأمین نیاز آبی اراضی پاییندست، بر اساس شاخصهای اطمینانپذیری، برگشتپذیری و آسیبپذیری مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا تابع هدف بهصورت کمینهسازی کل کمبود طی دوره بهرهبرداری تعریف و محدودیتهای معادله پیوستگی، حجم سرریز، حجم ذخیره و حجم رهاسازی از مخزن بر تابع هدف مسئله اعمال شد. سپس نتایج با پاسخ بهینه مطلق بر اساس روش برنامهریزی غیرخطی حاصل از نرمافزار GAMS مقایسه شد و درنهایت بر اساس توسعه مدل تصمیمگیری چندمعیاره رتبهبندی الگوریتمها از لحاظ عملکرد صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که الگوریتم گرگ خاکستری در بهینهسازی تابع هدف بهتر از سایر الگوریتمها عمل میکند بهگونهای که میانگین پاسخها در الگوریتمهای گرگ خاکستری، جستجوی کلاغ و نهنگ بهترتیب 92، 84 و 67 درصد پاسخ بهینه مطلق است بهعلاوه، الگوریتم گرگ خاکستری در کلیه شاخصها از عملکرد مناسبتری نسبت به الگوریتمهای جستجوی کلاغ و نهنگ برخوردار است. همچنین ضریب تغییرات پاسخهای بهدست آمده توسط الگوریتم گرگ خاکستری نسبت به الگوریتمهای جستجوی کلاغ و نهنگ بهترتیب به میزان 2 و 1/43 برابر کوچکتر است. درنهایت نتایج حاصل از مدل تصمیمگیری چندمعیاره مشخص کرد که الگوریتم گرگ خاکستری دارای رتبه نخست نسبت به دو الگوریتم دیگر مورد بررسی در حل مسئله بهرهبرداری بهینه از مخزن سد گلستان است.
محمد حسن صادقی روش،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
انتخاب راهبردهای بهینه عامل مؤثری در افزایش کارایی طرحهای احیای اراضی است، از سوی دیگر روند بیابانی¬شدن اراضی، در طی فرآیند تخریب محیط زیست حاصل عملکرد و برهم¬کنش میان عوامل متعددی است که انتخاب راهکارهای مناسب را با اشکال مواجه میکند. بنابراین، این پژوهش با هدف ارائه راهبردهای بهینه به صورت نظام¬مند و در قالب یک روش تصمیمگیری گروهی در دشت یزد– خضرآباد انجام گرفت. به این منظور در ابتدا، راهبردهای مهم از روش دلفی رتبهبندی شد. سپس با در نظرگرفتن رأی تصمیمگیرندگان در رابطه با اولویتبندی راهبردها، رتبهبندی اولیه از راهبردها در قالب روش کوک و سیفورد (Cook-Seiford's Method)، شکل گرفت. در ادامه با برآورد فاصله خطی هر راهبرد و شکلگیری ماتریس فواصل، اولویت نهایی راهبردها از حل مسئله تخصیص حاصل شده مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته¬های پژوهش نشان داد که، راهبردهای جلوگیری از تغییر نامناسب کاربری اراضی (18A) و توسعه و احیاء پوشش گیاهی (23A) بهترتیب در رتبه اول و دوم باValue=1 وReduced Cost=0 ، بهعنوان مهمترین راهبردهای مقابله با بیابانزایی، هستند. نتایج این پژوهش به مدیران مناطق بیابانی این امکان را می¬دهد که امکانات محدود را به شیوه¬های صحیح به کارگیرند تا از هدر رفتن سرمایه¬های ملی جلوگیری کنند.
روح الله دبیری، هیراد عبقری، اردوان قربانی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مدیریت آبخیزها و توسعهپایدار امروزه نیازمند مناسبترین و سریعترین روش تهیه و تلفیق اطلاعات برای مدیریت بهینه و برنامهریزی هست. یکی از چالشهای آبخیزداری در مرحله تهیه طرح و اجرای عملیات اصلاحی و احیایی، انتخاب محل مناسب و صحیح آن است تا حداکثر بهرهوری و اثربخشی لازم را داشته باشند که بهدلیل هزینه زیاد عملیات مکانیکی و کمبود منابع مالی، انتخاب محل مناسب احداث بندهای اصلاحی مکانیکی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، هدف از این پژوهش مکانیابی عملیات مکانیکی آبخیزداری با رویکرد چند معیاره و با استفاده از روشهای پشتیبان تصمیمگیری AHP و ANP و مقایسه دو روش با هم در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی در سطح حوزه آبخیز سقزچی بوده است. معیارها و زیر معیارهای پژوهش 14 متغیر شامل: خاک (عمق و بافت)، اقلیم (نوع اقلیم و میزان بارش)، کاربری اراضی و پوشش سطحی (NDVI)، عوامل هیدرولوژیک و حفاظت خاک (تجمع جریان، میزان رسوبدهی و شماره منحنی)، پستی و بلندی (ارتفاع و شیب) و اقتصادی و اجتماعی (فاصله از روستا، فاصله از منابع قرضه و فاصله از جاده) بوده است. قضاوتهای کارشناسی برای وزندهی، از طریق پرسشنامه و به روش میدانی با جامعه آماری 29 نفر از متخصصان و اساتید دانشگاه جمعآوری شد. نتایج این پژوهش نشان داد، در اولویتبندی مکانی عملیات سنگی ملاتی طبق آزمون همبستگی پیرسون، روشANP در سطح 95 درصد و با شدت 0/839، همبستگی معنیداری با روش AHP دارد و با مقایسه اولویتبندی دو روش با سازههای سنگی ملاتی اجرا شده در حوزه آبخیز سقزچی چای مشخص شد، روش ANP بهدلیل شبکهای بودن و افزایش دامنه تغییرات، با صحت و قدرت تفکیک بیشتری به اولویتبندی پرداخته است.
اعظم السادات حسینی خضرآباد، عباسعلی ولی، امیرحسین حلبیان، محمدحسین مختاری،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
بیابانزایی، از جدیترین معضلات زیستمحیطی در مناطق خشک به شمار میآید. ارزیابی کمی فرایند بیابانزایی برای پیشگیری و کنترل بیابانزایی ضروری است. در این پژوهش، بهمنظور ارزیابی وضعیت کمی و کیفی بیابانزایی شمالغرب یزد از مدل IMDPA استفاده شد. در این مدل سه معیار خاک، پوشش گیاهی و فرسایش بادی در نظر گرفته شد. برای هر معیار چندین شاخص با وزن 0 (کم) تا 4 (خیلی شدید) تعریف شد. از میانگین هندسی هر یک از سه معیار برای تهیه نقشه مناطق حساس به بیابانزایی در ArcGIS استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، بیش از 92 درصد منطقه پژوهشی در کلاس شدید بیابانزایی قرار دارد و تنها واحدکاری تپههای ماسهای در کلاس خیلی شدید قرار دارد. در نهایت کل منطقه پژوهشی با امتیاز نهایی 3/04، در کلاس شدید شدت بیابانزایی قرار گرفت. همچنین معیار خاک با بالاترین امتیاز وزنی 3/26، بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه شمالغرب یزد ایفا کرده است؛ بنابراین با گسترش پدیده بیابانزایی و تأثیرگذاری زیاد معیار خاک، اجرای عملیات اصلاحی و احیایی در منطقه ضروری است. نتایج پژوهش نهتنها شدت بیابانزایی بلکه پتانسیل و حساسیت منطقه را نسبت به پدیده بیابانزایی نشان میدهد و میتواند بهعنوان خروج از کارکرد طبیعی سیستم اطلاق شود.