مقوله پایداری جایگاه اصلی خود را به گونهای فزاینده در طرحهای توسعه پیدا کرده است. با وجود استفاده نابجا و گاه نادرست از واژه پایداری، دستیابی به آن در توسعه کشاورزی همواره از نکات مورد توجه میباشد. هدف این مقاله:
1) ترسیم و توصیف زیربنای اعتقادی و ارزشی دو جهانبینی از کشاورزی، یعنی دیدگاه کشاورزی متعارف و دیدگاه کشاورزی پایدار،
2) تشریح ابزاری برای سنجش اعتقادات و ارزشهای مطرح در این دو دیدگاه،
3) سنجش گرایش کارکنان ترویج (کارشناسان و مروجین) و محققین وزارت کشاورزی نسبت به توسعه پایدار و
4) مقایسه گرایش کارکنان وزارت کشاورزی ایران با طرفداران کشاورزی پایدار و متعارف در کشور آمریکا میباشد. ابزار تهیه شده در این مطالعه در طی یک پیمایش ملی مورد استفاده قرار گرفته است. یک نمونهگیری تصادفی دو مرحلهای انجام شد که در اولین مرحله آن یازده استان به طور تصادفی انتخاب گردید و سپس در هر یک از استانهای انتخابی یک نمونه ساده تصادفی از مروجین، کارشناسان ترویج و محققین کشاورزی برای مطالعه انتخاب شد. یافتهها حاکی از این است که از نظر گرایش به توسعه پایدار، بین کارشناسان ترویج، مروجین و محققین کشاورزی، اختلاف معنیداری وجود ندارد. اطلاعات مربوط به مطالعهای مشابه از کشور آمریکا، به منظور مقایسه در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. گروه طرفداران کشاورزی پایدار با بالاترین میانگین امتیاز و گروه فروشندگان سموم کشاورزی در کشور آمریکا با پائینترین میانگین امتیاز در دو کرانه بالا و پائین این مقایسه قرار گرفتند. میانگین گرایش نسبت به توسعه پایدار در سه گروه کارکنان وزارت کشاورزی به طور قابل توجهی پائینتر از گروه طرفداران کشاورزی پایدار در کشور آمریکا بود. عدم وجود اختلاف معنیدار بین امتیازات گروههای کارکنان وزارت کشاورزی با گروه فروشندگان سموم کشاورزی در آمریکا نشان دهنده پائین بودن گرایش کارکنان نسبت به توسعه پایدار میباشد. با توجه به چالشی که کشاورزان ایرانی در دهه آینده جهت تأمین غذای کشور با آن مواجه هستند و همچنین با توجه به اهمیت نقش کارکنان وزارت کشاورزی در دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی، ایجاد تغییرات مطلوب در دانش، ایستارها و مهارتهای کارکنان بخش ترویج و تحقیقات این وزارتخانه، از پیشنهادهای مؤکد این پژوهش است.