13 نتیجه برای نفت
محمدجواد مقبلی هنزایی، عنایت الله تفضلی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
یکی از عوامل محدود کننده تولید مرکبات تناوب میوهدهی یا سالآوری میباشد. از مؤثرترین روشهای کنترل این پدیده استفاده از مواد شیمیایی است. در این پژوهش تأثیر کاربرد اسید جیبرلیک (GA3) و تنک کنندههای شیمیایی (اسید نفتالین استیک، اتفن و اوره) بر کنترل تناوب باردهی در نارنگی رقم کینو (Citrus reticulata Blanco) در دو آزمایش جداگانه بررسی گردید. طی آزمایش اول، در اواخر پاییز و اوایل زمستان سال 1372 (اواخر یک سال کمبار)، درختان نارنگی با اسید جیبرلیک (صفر، 25، 50، 75 و 100 میلیگرم در لیتر)، در یکی از سه زمان آذرماه، دیماه و بهمنماه 1372 به فاصله 20 روز محلولپاشی شدند. کاربرد اسید جیبرلیک (غلظت 100 میلیگرم در لیتر) در آذرماه و یا دیماه موجب بیشترین کاهش جوانههای تشکیل شده در بهار پس از تیمار (به ترتیب 65/88 و 13/79 درصد)، و افزایش جوانههای گل در سال دوم پس از تیمار گردید (به ترتیب 4/7 و 23 برابر). بهترین نتایج کاهش جوانههای گل در بهار پس از تیمار، و افزایش جوانه گل در سال دوم پس از تیمار، از دومین تاریخ محلولپاشی (دیماه) با غلظتهای 50، 75 و 100 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک به دست آمد. در آزمایش دوم، از تنک کنندههای شیمیایی اسید نفتالین استیک (صفر، 200، 300 و 400 میلیگرم در لیتر)، اتفن (صفر، 100، 200 و 300 میلیگرم در لیتر) و اوره (صفر، 4، 8 و 12 درصد) در مرحله ریزش طبیعی میوه (75/0-1 سانتیمتر قطر میوه) در سال پربار استفاده شد. نتایج نشان داد کاربرد اوره بر میزان تنک شدن میوه تأثیر معنیداری نداشته، ولی اتفن و اسید نفتالین استیک در تنک کردن میوه و تنظیم میوهدهی درختان نارنگی مؤثر بودهاند. برای تنک کردن میوه و تنظیم میوهدهی درختان نارنگی، غلظتهای 200 و 300 میلیگرم در لیتر اتفن و 400 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید بهترین تیمارها بودند. آثار هر یک از تیمارهای به کار رفته بر تغییرات طول، قطر، متوسط وزن و کیفیت آب میوه معنیدار نبود.
علی اصغر بسالتپور، محمدعلی حاجعباسی، امیرحسین خوشگفتارمنش، مجید افیونی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک، میتواند سبب بروز سمیت برای انسانها و سایر موجودات زنده شده و موجبات آلودگی آبهای زیرزمینی را نیز فراهم آورد. در روش گیاهپالایی جهت دستیابی به حداکثر کاهش غلظت این آلایندهها در خاک، انجام مطالعات اولیه به منظور انتخاب گیاه مناسب الزامی است. در این پژوهش، قابلیت جوانهزنی و رشد هفت گونه گیاهی مختلف در دو خاک آلوده به هیدروکربنهای نفتی ناشی از رهاسازی پسماندها و ضایعات نفتی پالایشگاه تهران (به ترتیب تیمار C1 و C2) در مقایسه با خاک غیر آلوده (تیمار Co)، جهت شناسایی گیاهان با درصد جوانهزنی بالا، رشد و عملکرد مناسبتر، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور درصد و سرعت جوانهزنی بذر هر گیاه طی یک دوره 14 روزه، چگونگی رشد با ثبت تغییرات ارتفاعی هر یک از گیاهان طی دوره 8 هفته و نهایتاً عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای این دوره تعیین گردید. تجزیه آماری دادهها با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، اگروپایرون و شبدر بیاثر بود اما موجب تأخیر2 و3 روزه به ترتیب در تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co در شروع جوانهزنی بذر گیاه کلزا و همچنین تأخیر 4 روزه و کاهش 52 درصدی جوانهزنی بذر گیاه فسکیو و کاهش 32 و 56 درصدی جوانهزنی بذر گیاه پوکسنلیا به ترتیب برای تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co گردید. گیاهان شبدر و کلزا، نسبت به وجود این آلایندهها در خاک پایداری کمتری داشته، خشک گردیده و در نتیجه فاقد عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای دوره آزمایشی بودند. میزان کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی برای گیاهان گلرنگ و آفتابگردان در تیمار C2 بیشتر از تیمار C1 بود ولی این کاهش رشد برای فسکیو و اگروپایرون، فقط در تیمار C2 نسبت به تیمار Co مشاهده شد و برای تیمار C1 نسبتاً ناچیز بود. برای گیاه پوکسنلیا نیز اختلاف معنیداری مبنی بر کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی در هیچ یک از سطوح آلودگی C1 و C2 دیده نشد. بنابراین بهنظر میرسد که اگرچه وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک نتوانسته بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، شبدر و کلزا اثر گذار باشد ولی این گیاهان فاقد رشد و عملکرد مناسب بوده و لذا جهت استفاده در مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده به نفت منطقه مورد مطالعه قابل توجه نیستند. این درحالیاست که گیاهان فسکیو، اگروپایرون و پوکسنلیا بهسبب دوام و عملکرد ماده خشک گیاهی نسبتاً مناسب، جهت مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده منطقه پیشنهاد میگردند.
علی اصغر بسالت پور، محمد علی حاجعباسی، وجیهه درستکار، غزال ترابی،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده
حضور ترکیبات نفتی در خاک می تواند سبب بروز سمیت برای انسان و سایر موجودات زنده و نیز آلودگی آب های زیرزمینی شود، بنابراین حذف این ترکیبات از محیط زیست، امری الزامی است. در این پژوهش ابتدا امکان پالایش دو خاک آلوده به ترکیبات نفتی مناطق اطراف پالایشگاه تهران (لندفیل پالایشگاه و اراضی کشاورزی) به روش زمین پالایی طی یک دوره 4 ماهه بررسی شد. سپس میزان کاهش غلظت کل هیدروکربن های نفتی (TPHs) در خاک هایی که پیش از آن تحت فرآیند زمین پالایی قرار گرفته بودند در ریزوسفر دو گیاه آگروپایرون و فسکیو بررسی شد (مطالعه گیاه پالایی). نتایج نشان داد که اعمال تیمار زمین پالایی موجب افزایش فعالیت و تنفس ریزجانداران هر دو خاک شد. فعالیت آنزیم اوره آز در تیمار زمین پالایی در خاک کشاورزی به ترتیب در انتهای ماه های اول تا چهارم حدود 21، 45، 26 و 23 درصد بیشتر از تیمار شاهد بود و برای خاک لندفیل نیز تنها در ماه چهارم تفاوت معنی داری بین تیمار زمین پالایی و تیمار شاهد دیده نشد. همچنین حدود 50 و 57 درصد کاهش در غلظت TPHs در انتهای دوره پژوهش به ترتیب در دو خاک لندفیل و کشاورزی در تیمار زمین پالایی نسبت به تیمار شاهد حاصل شد. در مطالعه گیاه پالایی، حضور آلایندههای نفتی در هر دو تیمار زمین پالایی و شاهد موجب کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهان مورد مطالعه شد. تنفس میکروبی در ریزوسفر آگروپایرون و فسکیو در خاک لندفیل در هر دو تیمار زمین پالایی و شاهد بیشتر از خاک آلوده بدون گیاه بود. همچنین فعالیت آنزیم اوره آز در ریزوسفر فسکیو و آگروپایرون، بیشتر از خاک آلوده بدون گیاه بود. در تیمار زمین پالایی در خاک لندفیل و در حضور فسکیو و آگروپایرون به ترتیب بیش از حدود 20 و 40 درصد از غلظت کل هیدروکربن های نفتی نسبت به خاک بدون گیاه کاسته شد و در خاک کشاورزی نیز آگروپایرون نسبت به فسکیو نقش مؤثرتری بر کاهش غلظت TPHs در این تیمار داشت.
احمد رضا مللی، محمد علی حاج عباسی، مجید افیونی، امیرحسین خوشگفتارمنش،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
لجن تولید شده در پالایشگاهها از جمله مهمترین آلایندههای محیط زیست میباشد. دفن کردن و سوزاندن لجنها آثار خطرناکی بر محیط زیست و سلامت انسان میگذارد. بنابراین باید از روشهایی که سبب کاهش آثار سمی لجن حاوی مواد هیدروکربنی میشوند، استفاده نمود. به همین منظور در این پژوهش با استفاده از گیاهان، پالایش ترکیبات آلی لجن در خاک جهت کاهش یا حذف هیدروکربنهای نفتی مورد آزمون قرار گرفت. لجن آبگیری شده واحد بازیافت آب پالایشگاه اصفهان ابتدا در هوا خشک شد. سپس به نسبتهای 0، 10، 20، 30 و 40 درصد وزنی با دو خاک آهکی محمودآباد با بافت رسی (Typic Haplocalcids) و باغپرندگان با بافت لومسیلتی
(Anthropic Torrifluvents) مخلوط شدند. به منظور آزمایش گیاهپالایی 100 عدد بذر تالفسکیو(Festuca arundinacea) و اگروپایرون (Agropyron Smithii) هر یک جداگانه در گلدانهای 3 کیلوگرمی حاوی تیمارهای مختلف خاکهای آلوده به لجن در سه تکرار به مدت 5 ماه کشت شد. آبیاری به طور مرتب هر سه روز یک بار با اندازهگیری رطوبت به صورت وزنی، در حد ظرفیت مزرعه انجام شد. در پایان دوره کشت، عملکرد گیاهان و درصد کاهش کل هیدروکربنهای نفتی ریزوسفر گیاهان تعیین شد. نتایج نشان داد که با افزایش درصد لجن تا سطح 40 درصد میزان هیدروکربنهای نفتی در ریزوسفر گیاه تالفسکیو 65 درصد کاهش یافت. در حالیکه در ریزوسفر گیاه اگروپایرون با افزایش درصد لجن و در سطح 30 درصد میزان ترکیبات نفتی 55 درصد کاهش یافت. در مجموع سطح 40 درصد لجن، عملکرد ریشه و اندامهوایی کمتری نسبت به سایر سطوح لجن در اگروپایرون و تالفسکیو داشت. تجزیه هیدروکربنهای نفتی در ریزوسفر تالفسکیو و در سطح 40 درصد لجن مخلوط با خاک باغ پرندگان بیشتر از سایر سطوح بود، اما عملکرد به دست آمده در این سطح بسیار پایین بوده و به دست آوردن سطح پوشش مناسبی از گیاه مشکل است. اما در کل عملکرد این گیاه در سطح 20 درصد لجن مخلوط با خاک محمودآباد کاهش بسیار زیادی نسبت به شاهد نداشت و تجزیه هیدروکربنهای نفتی نیز در این سطح نسبتا قابل قبول بود. بنابراین گیاهپالایی به وسیله این گیاه و در خاک محمود آباد در سطح 20 درصد لجن و درخاک باغپرندگان در سطح 30 درصد لجن توصیه میشود. بیشترین مقدار تجزیه هیدروکربنهای نفتی در ریزوسفر اگروپایرون، در سطح 30 درصد لجن مخلوط با خاک باغپرندگان مشاهده شد. اما بیشترین عملکرد گیاه در سطح 20 درصد لجن دیده شد. بنابراین گیاهپالایی به وسیله این گیاه در سطح 20 و 30 درصد لجن و ترجیحا مخلوط با خاک با بافت سبکتر توصیه میشود. این مطالعه نشان داد که ریزوسفر گیاه تال فسکیو در کاهش ترکیبات نفتی بیشترین اثر را داشته است و به نظر میرسد که گیاهپالایی در خاکهای با بافت ریزتر میتواند با جذب و تثبیت ترکیبات سمی در سطوح بالاتری از ترکیبات آلاینده گیاه را در خود رشد و توسعه دهد
میلاد نوری، مهدی همایی، محمد بای بوردی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رفتار هیدرولیکی نفت خام در خاک بود. بدین منظور، منحنیهای نگهداشت خاک برای نفت خام و آب بهوسیله دستگاه ستون آویزان و هدایت هیدرولیکی اشباع خاک برای این سیالات به روش بار پایا تعیین شد. پارامترهای منحنیهای نگهداشت خاک برای آب و نفت خام براساس مدلهای ونگنوختن، بروکس-کوری و کمپبل برآورد شد. هدایت هیدرولیکی غیر اشباع بهعنوان تابعی از پتانسیل ماتریک خاک بهوسیله مدلهای معلم- ونگنوختن، معلم- بروکس- کوری، بوردین- بروکس- کوری و کمپبل تعیین شد. آنگاه، دقت مدلها بهوسیله آمارههای ME، RMSE، EF، CD و CRM بررسی شد. مقدار پارامترهای توزیع تخلخل و نقطه ورود هوا در سیستم دو فازی نفت خام- هوا نسبت به آب-هوا کاهش یافت. نتایج نشان دادند که بهدلیل رفتار غیرمعمول نفت خام و برهمکنشهای بین نفت خام و خاک که سبب باقی ماندن مقدار زیادی نفت خام در محیط متخلخل میشود، مکش بیشتری برای خارج کردن نفت خام از خاک نسبت به آب لازم است. بنابراین خاک مورد آزمایش در یک مقدار معین از فاز مایع، نگهداشت بیشتری برای نفت خام نسبت به آب دارد. بهدلیل لزوجت زیاد نفت خام، هدایت هیدرولیکی اشباع نفتخام کمتر از آب بود. لیکن، در مکشهای بیشتر از 100 سانتیمتر، هدایت هیدرولیکی نفت خام بیشتر بود.
مهدیه کرمانپور، محمدرضا مصدقی ، مجید افیونی، محمدعلی حاجعباسی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
آلودگی نفتی یکی از بحرانهای مهم زیست محیطی است که کشورهای دارای صنعت نفت با آن مواجه میباشند. بهمنظور بررسی اثر آلودگی نفتی بر آبگریزی خاک و ارتباط آن با پایداری ساختمان خاک، این پژوهش در منطقه بختیاردشت اصفهان و در قطعه زمینی آلوده به ترکیبات نفتی در فضای سبز اطراف پالایشگاه نفت اصفهان انجام شد. پس از تعیین مکانهای آلوده و شاهد، آزمایش آبگریزی خاک بهروش زمان نفوذ قطره آب (WDPT) در مکانهای آلوده انجام شد و نمونههای خاک با حداقل بههمخوردگی برداشت شده و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها اندازهگیری شد. برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک، از روشهای الک تر و رس قابل پراکنش مکانیکی (MDC) استفاده شد و شاخصهای میانگین وزنی قطر (MWD) و میانگین هندسی قطر (GMD) خاکدانهها و MDC محاسبه شدند. نتایج نشان داد اثر افزایشی آلودگی نفتی بر MWD و GMD و اثر کاهشی آن بر MDC از دیدگاه آماری معنیدار شد. با افزایش غلظت کل پلیهیدروکربنها (TPHs)، آبگریزی خاک افزایش یافت. همبستگی مثبت معنیداری بین آبگریزی و GMD در خاکها بهدست آمد. ولی غلظتهای TPHs بیشتر از 4/6 درصد در خاک، سبب کاهش MWD و GMD شد که میتواند بهدلیل افزایش دافعه آنیونی بین ذرات رس و گروههای عاملی هیدروکربنها باشد. اگرچه آبگریزی سبب افزایش پایداری ساختمان خاک در مکانهای آلوده به نفت نسبت به مکانهای شاهد شد ولی کاهش شدید نگهداشت آب خاک در اثر آلودگی نفتی شرایط نامساعدی را برای فضای سبز منطقه ایجاد نموده است.
پری اسدی الاسوند، احمد حیدری،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده
تکنوسولها خاکهای تغییر یافته تحت تأثیر فعالیتهای انسانی میباشند. این مطالعه تشکیل، طبقهبندی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکهای تکنوسول تشکیل شده بر روی مواد زائد نفتی را در چهار خاکرخ آلوده به نفت و دو خاکرخ غیرآلوده مورد بررسی قرار داد. مطالعات کانیشناسی وجود کانی اسمکتایت را بهعنوان کانی غالب بههمراه سایر کانیهای رسی به اثبات رساند. این کانیها ترکیبات نفتی را در فضای بین لایهای خود جذب کرده و از تحرک و تجزیه آنها در خاک جلوگیری میکنند. عوارض میکرومورفولوژیکی مختلفی از ترکیبات نفتی شامل مناطق تخلیه شده، انواع پوشش (معمولی، در امتداد سطوح (کوازی کوتینگ) و زیرسطحی (هایپوکوتینگ) و همچنین عوارض ناشی از انتشار افقی و عمودی ترکیبات نفتی درون خاک موید پویایی مواد نفتی در خاک و تأثیر بر فرآیندهای خاکسازی میباشند. کاهشpH و افزایش کربن آلی و آهن آمورف خاک تحت تأثیر مواد نفتی در مقایسه با خاکهای غیرآلوده به اثبات رسید. باتوجه به وجود مقادیر بالای گچ و آهک در خاکهای مورد مطالعه، این خاکها براساس سیستم ردهبندی آمریکایی،Typic Calcigypsids نامگذاری شدند ولی در سیستم ردهبندی جهانی، بهعلت وجود لایههای نفوذناپذیر و ژئوممبران (Geomembrane) در00 1 سانتیمتری بالای خاک در واحد Linic Technosols طبقهبندی شدند که توجه بیشتر سیستم ردهبندی جهانی به طبقهبندی این خاکها را نشان میدهد.
زهرا سرخه، بیژن خلیلی مقدم،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی مزرعه ای اثر کاربرد نفت سفید بر جذب عناصر سنگین در برخی از سبزیها در استان خوزستان است. بدینمنظور آزمایشی در پاییز و زمستان سال 1392، بهصورت آشیان های در قالب طرح کاملاً تصادفی با عامل های شهرستان (شوش، دزفول و باوی)، گیاه (جعفری، شوید، گشنیز و هویج)، نوع مدیریت مزرعه (شاهد، مزرعه آلوده به نفت سفید یک و مزرعه آلوده به نفت سفید دو) در سه تکرار انجام شد. میزان غلظت برخی از عناصر سنگین قابل جذب خاک و نیز غلظت این عناصر در نمونه های گیاهی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد در همه شهرستان ها، میانگین غلظت عناصر سنگین در خاک و گیاه مزارع آلوده به نفت سفید نسبت به نمونه شاهد بیشتر بود. همچنین بیشترین و کمترین میزان غلظت عناصر سنگین کادمیم و سرب خاک و گیاه بهترتیب در شهرستان باوی (29/ 14 و 46/40 میلیگرم بر کیلوگرم و 99/11 میلیگرم بر کیلوگرم در شوید و 53/35 در گیاه گشنیز) و شوش (33/9 و 36/30 میلیگرم بر کیلوگرم و 01/8 و 54/23 میلیگرم برکیلوگرم در هویج) حاصل شد. ولی بیشترین و کمترین میزان عناصر روی و مس در خاک و گیاه بهترتیب در شهرستان دزفول (08/109 و 71/47 میلیگرم بر کیلوگرم و 33/86 و 57/38 میلیگرم برکیلوگرم در شوید) و باوی (75/34 و 30/22 میلی گرم بر کیلوگرم و 44/28 و 96/16 میلیگرم برکیلوگرم در هویج) بهدست آمد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کاربرد نفت سفید در مزارع سبزی باعث افزایش جذب کادمیم، سرب و مس بیش از حد مجاز در سبزیها شده است و خطر انتقال آلاینده های مذکور به زنجیره غذایی را در پی دارد.
علی فیوجی شهرضایی، محمدعلی حاج عباسی،
جلد 23، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
محیط زیست سالم بر بهبود کیفیت زندگی و رفاه جامعه بشری تأثیر بسزایی دارد. در دهههای اخیر استفاده از سوختهای فسیلی به قدری افزایش یافته که آلودگیهای زیستمحیطی و خاک را باعث شده است. خاکهای آلوده به ترکیبات نفتی، برای کاربردهای کشاورزی، مسکونی و تفریحی مناسب نبوده و باعث خسارتهای اقتصادی، اکولوژیکی و کشاورزی میشود. برای مقابله با این چالش، استفاده از افزودنیهایی مانند نانولولههای کربنی به خاک گسترش یافته ولی کاربرد این عناصر نگرانیهایی را درباره خطرشان بر فرایندها و سیستمهای زیستی مانند اثرگذاری بر فیزیولوژی و رشدونمو گیاهان به همراه دارد که مطالعات چندانی روی این موضوع نشده است. بهمنظور بررسی اثر متقابل آلودگی نفتی خاک و نانولولههای کربنی بر برخی ویژگیهای گیاه نظیر جرم مرطوب، جرم خشک و طول گیاه، در ابتدا بذر و نشا ذرت بهطور جداگانه با سطوح 0، 10، 20 و 40 میلیگرم بر لیتر نانولولههای کربنی تیمار و درون گلدانهای حاوی خاک با سه سطح آلودگی نفتی 2/43، 2/76 و 4/16 درصد با سه تکرار کشت شدند و از طرح آماری کاملاً تصادفی در قالب آزمایشهای فاکتوریل استفاده شد. جرم مرطوب، جرم خشک و طول اندام هوایی و ریشه گیاهان مشخص شد. نتایج نشان داد که آلودگی نفتی بر ویژگیهای رشدی مذکور تأثیر منفی گذاشته است، همچنین مشاهده شد که اعمال تیمار نانولولههای کربنی به گیاه ذرت (چه به بذر و چه به نشا) بسته به غلظت این مواد، میتواند بر پارامترهای رشد گیاه اثرات متفاوتی داشته باشد.
مرضیه میرجانی، محسن سلیمانی، وحید سالاری،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
نگرانیهای فزاینده نسبت به آلودگی آب و اثرات مضر بالقوه آن بر انسان، تلاشهای جدی را برای توسعه روشهای پایش زیستی قابل اعتماد برانگیخته است. آنالیز بیولومینسنت یکی از نویدبخشترین روشهای سریع برای پایش زیستی محیط زیست است، زیرا سیستم لومینسنت حتی به مقدار کم آلایندهها شدیداً حساس است. هدف پژوهش حاضر، سنجش سمیت ترکیبات نفتی با استفاده از باکتری ویبریو فیشری (Vibrio fischeri) است. الگوی رشد باکتری در محیط کشت فتوباکتریوم براث با اندازهگیری تراکم سلولی در طول موج 600 نانومتر تعیین و مشخص شد که زمان بهینه رشد باکتری حدوداً 18-16 ساعت پس از تلقیح بود. همچنین تأثیر پارامترهای محیطی مانند دما، pH و غلظتهای مختلف نفت بر رشد و مقدار لومینسانس باکتری ویبریو فیشری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شرایط بهینه رشد باکتری بعد از 16 ساعت شامل دمای 25 درجه سانتیگراد و 7 pH= بود. همچنین رشد و شدت لومینسانس باکتری ویبریو فیشری تابعی از غلظت کل هیدروکربنهای نفتی در محیط بود که در غلظتهای نفت بیش از چهار درصد حجمی بهمیزان قابل توجهی کاهش یافت؛ بنابراین باکتری ویبریو فیشری پتانسیل استفاده برای پایش آلایندههای نفتی در محیطهای آبی را داراست.
محمد جمالی جزه، محمد شایان نژاد، سید مهدی حجازی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
منابع آبی در بسیاری از مناطق جهان محدود است و گاهی همین منابع محدود نیز با سهلانگاری روبه آلودگی و زوال میرود. یکی از عوامل آلوده کننده آب، نفت و مشتقات آن است. جذب نفت با استفاده از منسوجات یکی از راههای رایج برای جداسازی نفت از آب است. در این پژوهش یک فیلتر جداکننده، بهوسیله سه نوع از انواع منسوجات فنی با خواص گوناگون برای آزمایشها ساخته شد. آزمایشها با استفاده از سه غلظت متفاوت 10، 20 و 30 درصد وزنی نفت انجام شد. سه نوع منسوج BC (Bicomponent)، PET (Polyethylene Terephthalate) و PP (Polypropylene) در حضور زهکشهای افقی و عمودی مورد بررسی قرار گرفت. منسوج PET و PP بهترتیب از الیافی از جنس پلیاستر و پلیپروپیلن تهیه شدهاند و منسوج BC یک منسوج دوجزئی از هر دو لیف پلیاستر و پلیپروپیلن است، که برای اولین بار استفاده شد. جریان از میان منسوجات یک جریان آشفته بود. که با استفاده از روابط جریان غیردارسی و روش بهینهسازی، ضرایب مربوط به جریان محاسبه شد. در این پژوهش ارتباط میان این ضرایب و درصد جذب نفت توسط منسوج بررسی شد. نتایج نشان داد که در غلظتهای کم نفت، جذب نفت با مقدار تخلخل منسوجات و ضرایب جریان آشفته نسبت معکوس داشت، اما در غلظتهای بیشتر اثر این عوامل کمتر شده و بهجای آن، اثر میزان غلظت نفت و توانایی ذاتی الیاف منسوج در جذب بیشتر است. منسوج PP و PET با حضور زهکش افقی با مقدار جذب بهترتیب 95 و 91 درصدی بهترین عملکرد را داشتند.
جهانگیر عابدی کوپایی، زهرا ایروانی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
امروزه، آلودگی آب با مواد نفتی یکی از مشکلات زیستمحیطی کشورهای نفتخیز از جمله ایران است. با توجه به اهمیت موضوع، تصفیه آلاینده نفتی بنزن بهوسیله زیستجاذبها در طی سالیان اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بنزن یک ترکیب شیمیایی آلی با فرمول مولکولی C6H6 است که جزئی از نفت خام و یکی از مهمترین مواد پتروشیمی است. حد مجاز سازمان بهداشت جهانی (WHO) برای بنزن در آب آشامیدنی10 میکروگرم بر لیتر است. در سالهای اخیر، مواد زائد کشاورزی به علت هزینه کم، سازگاری با محیط زیست، قابل دسترس بودن بهطور طبیعی از میان انواع دیگر جاذب ها که برای درمان فاضلاب به کار گرفته می شوند ترجیح داده میشود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی حذف بنزن توسط تکنیک ناپیوسته (پیمانه¬ای) و پیوسته (ستونی) و پارامترهای مؤثر بر آن است. در این پژوهش، خاکستر مخروط کاج برای حذف بنزن از محلولهای آبی استفاده شد و قابلیت این ماده بهعنوان جاذب با تغییرات غلظت اولیه بنزن، مقدار جاذب، زمان تماس، تغییر دما و pH محلول مورد بررسی قرار گرفت. مدلهای همدمای جذب لانگمویر و فروندلیچ بر دادههای جذب بنزن برازش داده شد. مدلهای سینتیکی شبه مرتبه اول، شبه مرتبه دوم، پخشیدگی درون ذرهای و تابع توانی برای توصیف دادههای سینتیک جذب بنزن مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد جذب بهینه بنزن در 7=pH و جرم بهینه جاذب برابر100 گرم در لیتر ( 0/1 گرم در 10 میلی لیتر) بدست آمد. زمان تعادل 10 دقیقه و حداکثر ظرفیت جذب 366 میلی گرم بر گرم جاذب در غلظت بنزن 2000 میلی گرم بر لیتر بهدست آمد. از بین مدلهای همدمای جذب، مدل لانگمویر بهترین برازش را بر دادهها نشان داد. همچنین، در مطالعات سینتیکی، مدل شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر دادههای جذب بنزن داشت. برای تکمیل بررسیها روی جاذب معرفی شده، آزمایشهای ستونی با ورود پیوسته محلول بنزن به ستون جاذب، تا زمان رسیدن جاذب به حد اشباع انجام شد. آزمایشهای ستونی با قطر 3 سانتیمتر، 3 گرم جاذب، غلظت ورودی 1000 میلیگرم در لیتر و دبی 100 میلیلیتر بر ساعت با ورود پیوسته محلول بنزن، نشان دادند که حداکثر ظرفیت جذب ستون برای حذف بنزن، در برابر 295 میلیگرم بر گرم جاذب بهدست میآید. با توجه به نتایج بهدست آمده در این آزمایش، مشخص شد که خاکستر مخروط کاج قابلیت بالایی در حذف بنزن از محیطهای آبی دارا است.
سمیه جالینوسی، عزت الله جودکی، عبدالرضا مقدسی، مجید مهدیه،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
در این پژوهش کاربرد روش نوین جلبکپالایی در حذف آمونیاک از آبهای آلوده به هیدروکربنهای نفتی که دارای محتوای آمونیوم و ترکیبات قلیایی بالایی هستند، در راستای ارتقای سیستم تصفیه بیولوژیکی یکی از پیچیدهترین پالایشگاههای کشور بررسی شد. هدف این پژوهش، یافتن روشهای کاربردی و مقرونبهصرفه، بهمنظور صیانت و حفظ منابع آبی کشور است. در نخستین مرحله پس از بررسی توزیع جلبکی واحد بازیافت و خالصسازی نمونهها، کلرلاولگاریس بهعنوان جلبک مقاوم در مقابل شوکهای آمونیاکی برگزیده شد، سپس یک فتوبیوراکتور هواراند و یک سیستم کشت آزمایشگاهی، شامل یک ظرف پیرکس 10 لیتری و ملزومات آن بهمنظور کنترل میزان تولید زیستتوده ساخته شد. آزمایشها در مدت 20 روز انجام شده و بیشینه تولید زیستتوده در 16 الی 17 روز اول اتفاق افتاد. در غلظتهای کمتر از 50mg/L ، آمونیاک در هر دو روش بهصورت کامل حذف شد و جلبک عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد. در غلظت 10mg/L ، کل آمونیاک در هر دو روش در هفته اول به اتمام رسید. در غلظتهای 50mg/L تا 100mg/L ، حدود 94 درصد آمونیاک در ظرف شیشهای و حدود 95 درصد در راکتور حذف شد. با افزایش میزان آمونیاک و سمیت آن کاهش تکثیر سلولی و قدرت جذب جلبک اتفاق افتاد و این امر در غلظت 500mg/L کاملاً مشهود بود. جلوگیری از تبخیر آب و تهنشین شدن زیستتوده، کنترل بهتر برخی پارامترهای حیاتی از جمله pH، دما، شدت نور و انرژی، غلظت دیاکسیدکربن و انتقال جرم و گرمای کارآمد، سبب راندمان بیشتر فتوبیوراکتور هواراند شد. نکته قابلتأمل در نتایج این پژوهش، عملکرد فوقالعاده کلرلاولگاریس در حذف آلایندههای سمی مانند آمونیاک و امکان استفاده از آن در سیستمهای بیولوژیکی تصفیهخانهها، پالایشگاهها و پتروشیمیها است.