جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای نور

احمد آریاوند، حسین فتح پور،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

پناهگاه حیات وحش موته با مساحت حدود 220000 هکتار در 95 کیلومتری شمال شهر اصفهان قرار دارد. در این پناهگاه، تعداد 511 گونه گیاه آوندی متعلق به 284 جنس و 59 تیره و 118 گونه جانور مهره‌دار متعلق به 85 جنس و 38 تیره یافت می‌شود. گونه‌های گیاهی نادر منطقه، بر پایه‌ی آخرین طبقه‌بندی IUCN و با توجه به معیارهای مهم در دو رسته گونه‌های در معرض خطر انقراض، شامل:

 Astragalus chaetopodus Bunge., Astragalus eirostomus Bornm., Astragalus indistinctus Podl. And Maassoumi, Cousinia phyllocephala Bornm. And Gauba, Cousinia rhaphiocephala Rech, f., Cousinia straussii Hausskn. And C. Winkl., Ferula kashanica, Rech. f., Onobrychis psoraleifolia Boiss. Var. psoraleifolia and var. pleiophylla Bornm.

و هم‌چنین گونه‌های آسیب‌پذیر، شامل:

Bunium caroides (Boiss.) Hausskn. ex Bornm., Dielsiocharis kotschyi (Boiss.) O. E. Schultz, Dionysia caespitosa (Duby) Boiss., Dorema ammoniacum D. Don., Dorema aucheri Boiss., Dracocephalum kotschyi Boiss., Echinophora platyloba DC., Hymenocrater bituminosus Fisch. and C. A. Mey., Pimpinella deverroides (Boiss.) Boiss., Prangos cheilanthifolia Boiss., Thymus daenensis Celak subsp. Daenensis

شناسایی شده‌اند.

از سوی دیگر، گونه‌های جانوری نادر منطقه نیز در چهار رسته گونه‌ای به دشت در خطر انقراض، شامل:

Jaculus blanfordi Murray، Felis silvestris Schreber، F. caracal Schreber (از پستان‌داران)؛ Gypaetus barbatus، Falco pelegrinoides، F. cherrug، F. peregrinus (از پرندگان)؛ در معرض خطر انقراض، شامل: Vulpes cana Blanford، Ochotona rufescens Gray (از پستان‌داران)؛ Falco naumanni، F. columbarius، Chlamydotis undulata (از پرندگان)؛ Varanus griseus (از خزندگان)؛ آسیب‌پذیر، شامل: Gazella subgutturosa Gulensteadt، Canis lupus Linnaeus، Meles meles Linnaeus، Hyaena hyaena Linnaeus (از پستان داران)؛ Aquila chrysaetos (از پرندگان)؛ و سرانجام گونه‌های وابسته به حفاظت، شامل: Ovis orientalis Linnaeus، Capra aegagrus Elxeben، Panthera pardus Linnaeus (از پستان‌داران)؛ و Ammoperdix grseogularis (از پرندگان) می‌باشند.

در پایان، نتایج حاصل از این بررسی با نتایج بررسی‌های انجام شده در برخی از مناطق حفاظت شده کشور مقایسه شده است.


علی عباس پور، محمود کلباسی، حسین شریعتمداری،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

امکان استفاده از لجن کنورتور، یک محصول فرعی صنایع فولاد، به عنوان کود آهن بررسی شد. حدود 64 درصد وزن این ماده را اکسیدهای دو و سه ظرفیتی آهن و بقیه را به‌طور عمده عناصری مانند کلسیم، سیلیسیم، منگنز، پتاسیم و فسفر تشکیل داده است. این پژوهش به صورت یک آزمایش انکوباسیون در سه خاک آهکی و با نمونه‌های 400 گرمی در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای اتاق به مدت دو ماه انجام شد. تیمارها شامل سطوح مختلف لجن کنورتور(0، 4و8 درصد)، لجن همراه با گوگرد عنصری وتیوباسیلوس و لجن اسیدی شده بودند. نمونه برداری از تیمارها در زمان‌های 1، 10، 30و 60 روز پس از شروع آزمایش صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد لجن کنورتور باعث افزایش مختصری در pH خاک شد ولی در عین حال قابلیت جذب آهن خاک را افزایش داد. مقدار افزایش به‌طور عمده متناسب با مقدار لجن مصرفی بود. اسیدی کردن لجن کنورتور باعث افزایش چشم‌گیری در قابلیت جذب آهن خاک شد ولی مقدار قابل جذب این عنصر عموماً با گذشت زمان کاهش یافت. استفاده از لجن کنورتور همراه با گوگرد عنصری قابلیت جذب آهن ومنگنز خاک‌ها را در مقایسه با تیمار‌های لجن به تنهایی افزایش داد. هم‌چنین استفاده از لجن کنورتور به تنهایی و همراه باگوگرد عنصری واسیدسولفوریک باعث افزایش مختصری در قابلیت جذب فسفر خاک‌ها شد. با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان دریافت که لجن کنورتور فولادسازی پتانسیل کاربرد به‌عنوان کود آهن در خاک‌های آهکی را داراست هرچند که انجام پژوهش‌های بیشتر گلخانه‌ای ومزرعه‌ای به‌منظور بررسی این موضوع مورد نیاز است.
علی محمدی ترکاشوند، محمود کلباسی، حسین شریعتمداری،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده

سرباره کنورتور LD یک فرآورده جنبی صنایع آهن و فولاد است که به مقدار زیاد در اصفهان تولید می‌شود. سرباره به کاررفته به ترتیب حاوی 8/52 و 2/2 درصد CaO و MgO است. برای تعیین اثر سرباره LD برخصوصیات شیمیایی خاک، یک آزمایش انکوباسیون با استفاده از سه خاک اسیدی از گیلان انجام گرفت. نمونه‌های خاک از عمق 30-0 سانتی‌متری سطح مزارع برنج و توتون و باغ چای گرفته شدند. تیمارها شامل 0 ، 5/0 ، 1 ، 2 ، 4 ، 8 و 16 درصد سرباره کنورتور در هر کیلوگرم خاک بود که به طور کامل با 5/0 کیلوگرم از هر خاک مخلوط شد. رطوبت خاک‌ها‌ در ظرفیت مزرعه‌ای برای مدت دو ماه ثابت نگه‌داشته شد، و در زمان‌های 1 ، 10 ، 30 و 60 روز پس از شروع آزمایش از نمونه‌ها، نمونه‌های فرعی برای یررسی تغییراتpH ،EC و غلظتFe ، Mn ، P و K قابل استخراج با AB-DTPA گرفته شد. نتایج نشان داد pH خاک با افزایش نسبت سرباره به کاررفته افزایش پیدا کرد. سرباره مقدارP و Mn قابل استخراج با AB-DTPA را متناسب با مقـدار به کار رفته افزایش داد. ولی تأثیر سرباره بر مقـدارFe بسته به pH اولـیه خاک متفـاوت بـود، به طـوری که با افزایش pH خاک به محدوده 5/8-4/7 از غلظت آهن کاسته شد و بعد از آن با افزایش pH خاک مقدار آهن دوباره افزایش یافت. سرباره، پتاسیم قابل استخراج با AB-DTPA را به ویژه در خاک‌ها‌ی شدیداً اسیدی کاهش داد. pH خاک در طول زمان کاهش یافت ولی قابل ملاحظه نبود. مقدار آهن قابل جذب غالباً در طول زمان کاهش یافت. اثر زمان انکوباسیون بر فسفر و منگنز متفاوت بود. اثر زمان برEC قابل ملاحظه نبود. در کل، خصوصیات شیمیایی خاک‌ها‌ بیشتر تحت تأثیر تیمارها بود تا زمان. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می‌رسد سرباره کنورتور برای اصلاح خاک‌ها‌ی اسیدی مناسب باشد. پیشنهاد می‌شود که اثر سرباره کنورتور LD بر خصوصیات شیمیایی خاک‌ها‌ی اسیدی طی آزمایش‌های مزرعه‌ای بررسی شود.
شکرا... مشهدی اصغری، ناصر علی اصغرزاده،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده

معروف‌ترین و رایج‌ترین ماده حامل باکتری‌های ریزوبیومی, پیت می‌باشد که متأسفانه معادن وسیع قابل بهره‌برداری در ایران ندارد. به همین دلیل این پژوهش با هدف جایگزینی پیت با مواد ارزان قیمت داخلی برای تولید مایه تلقیح یونجه صورت گرفت. در این بررسی, چندین ماده از نظـر خصوصـیات فیزیکـی و شیـمیایی مـطلوب برای یک مـاده حامـل مورد مقـایـسه قرار گرفتنـد و توان مـاندگـاری Sinorhizobium meliloti روی مـواد و مخلـوط‌های انتـخاب شده که عبـارت بودند از : 1- پیت(شاهد) 2- ورمی کمپوست 3- ماده زائد بیولوژیکی (BFW) و 4- ورمیکولیت+ ورمی کمپوست (1:1) 5- ورمیکولیت + (BFW (1:1 در مدت شش ماه نگه‌داری در دمای ºC 4مورد بررسی قرار گرفت. هم‌چنین به منظور بررسی اثر رطوبت حامل بر روی ماندگاری باکتری, دو سطح پتانسیل ماتریک شامل 10- و 30- کیلو پاسکال در حامل‌ها اعمال گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، حامل ورمیکولیت + (BFW (1:1 نسبت به سایر حامل‌ها، بهترین پاسخ را نشان داد و توانست توان گره‌زایی باکتری روی ریشه یونجه را نیز تا پایان ماه ششم در خود حفظ نماید. حامل BFW گرچه توانست در طی شش ماه, تعداد باکتری را در در سطح بالاتری نسبت به حامل مخلوط نگه‌داری کند ولی به علت اثر منفی بر روی رشد گیاه میزبان، نمی‌تواند به‌عنوان یک حامل مناسب معرفی گردد. در این بررسی تعداد باکتری نگه‌داری شده روی اکثر حامل‌ها در پتانسیل ماتریک30- بیشتر از 10- کیلوپاسکال بود.
مژگان سپهری، ناهید صالح راستین، هادی اسدی رحمانی، حسینعلی علیخانی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

فلزات سنگین به دلیل آثار بازدارنده‎ای که بر رشد و فعالیت باکتری‌های ریزوبیوم و گیاهان لگوم میزبان آنها دارند، گره‎بندی و تثبیت نیتروژن سیستم‌های همزیستی را تحت تأثیر قرار می‎دهند. این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر تحمل سویه‎های ریزوبیوم به کادمـیوم در کاهش آثار سوء این فلز بر همزیسـتی سینوریزوبیوم ملیلوتی یونجه انجام شده است. بدین منظور، آزمایش گلخانه‌ای در قالب طرح بلوک‎های کامل تصادفی برنامه‎ریزی شد. تیمارهای این آزمون شامل 5 سطح کادمیوم (0، 2، 5، 10 و 20 میلی‎گرم در کیلوگرم خاک ) و شش تیمار مایه‎زنی با سویه‎های مختلف ریزوبیومی (حساس، نسبتاً متحمل و متحمل به کادمیوم) همراه با یک تیمار شاهد تلقیح نشده با باکتری بودند. در سطوح مختلف کادمیوم، آثار تلقیح گیاه یونجه با سویه‌های انتخابی بر تعداد گره‌های ریشه‎ای و مقدار کل نیتروژن اندام هوایی مورد مقایسه قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که آلودگی خاک به کادمیوم حتٰی در سطح 2 میلی‎گرم بر کیلوگرم تأثیر قابل توجهی بر شاخص‌های همزیستی باکتری‌های سینوریزوبیوم ملیلوتی داشت و میزان این تأثیر بسته به میزان تحمل به کادمیوم سویه‎های مختلف، متفاوت بود. تأثیر کاهنده غلظت کادمیوم بر تعداد گره‎های ریشه‎ای و غلظت نیتروژن اندام هوایی گیاهان تلقیح شده با سویه‎های حساس به کادمیوم در مقایسه با سویه‎های مقاوم به ترتیب به حدود 41 و 29 درصد رسید. در این آزمون سویه R95m از نظر توان گره‎زایی و جذب نیتروژن در سطوح مختلف کادمیوم به عنوان برترین سویه شناخته شد.
ریحانه عموآقایی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده

گیاه کما یکی از گونه‌های مرتعی اصفهان و چهار محال و بختیاری است که هم اکنون گستره‌های طبیعی آن در معرض نابودی قرار گرفته است. یافتن پاره‌ای اطلاعات در زمینه خواب اولیه و فاکتورهای مؤثر در شکست خواب و شرایط بهینه جوانه‌زنی دانه برای بازسازی عرصه‌های این گیاه ضروری است. بنابراین در این پژوهش دو آزمایش فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی به اجرا در آمد. اولین آزمایش با 6 تکرار برای ارزیابی فاکتورهای سن بذر، نور و طول مدت سرمادهی بردرصد جوانه‌زنی بذرهای کما اجرا شد. در دومین آزمایش، اثر مدت زمان سرمادهی و سن بذر بر T50 بذرها در 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که یکسال ذخیره سازی بذرها، درصد جوانه‌زنی آنها را کاهش داده است. ولی این کاهش از نظر آماری معنی‌دار نبود. دانه‌های یک‌ساله نسبت به دانه‌های تازه برداشت شده T50 بزرگ‌تری داشتند که کاهش بنیه و سرعت جوانه‌زنی را نشان می‌داد. آنالیز داده‌ها نشان داد که اثر نور در سطح 1% معنی‌دار بود. میزان جوانه زنی در برابر نور 6/45 درصد بیش از تاریکی مطلق بود. بنابراین بذرهای کما فتوبلاستیک مثبت بوده وجوانه زنی آنها وابسته به نور است. هم‌چنین شرایط سرد و مرطوب، تأثیر معنی‌داری بر جوانه زنی بذرهای کما داشت. پیش سرمای مرطوب 9-7 هفته بهترین تیمار برای شکست خواب بذرهای کما بود. این مدت زمان سرمادهی بنیه بذرها را بهبود بخشید و سرعت جوانه زنی را تقویت کرد اما نتوانست جایگزین اثر نور شود. در هر شرایطی نور در طی آزمون برای حصول نتایج بهینه لازم بود. نیاز به نور و سرما ممکن است در راستای سازگاری به شرایط اکولوژیک زیستگاه این گیاه در چهارمحال و بختیاری باشد.
فرید شریعتمداری، امیر عطا مقدمیان،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی تأثیر محدودیت غذایی در اوایل دوران پرورش و برنامه نوری بر عملکرد و سیستم‌های تنفسی و گردش خون جوجه‌های گوشتی به اجرا درآمد. برای انجام این پژوهش از آزمایش فاکتوریل با دو عامل، رژیم غذایی با سه سطح و برنامه نوری در دوسطح استفاده شد. آزمایش در دو سالن مجزا اما کاملا یکسان صورت گرفت، در هر دو سالن 3 سطح رژیم غذایی شامل، تغذیه آزاد (شاهد)، 90% تغذیه آزاد و 80% تغذیه آزاد، هر کدام در 4 تکرار 20 قطعه جوجه نر آمیخته هوبارد از سن 3 تا 12 روزگی، اعمال شد. اعمال برنامه نوری متناوب در سالن مربوطه، بلافاصله بعد از اتمام دوره محدودیت (12 روزگی) شروع شده و تا آخر دوره پرورش(42 روزگی) ادامه یافت. در یکی از سالن‌ها برنامه نوری مستمر (23 ساعت روشنایی و 1 ساعت تاریکی) و در دیگری برنامه نوری متناوب به‌صورت 3 ساعت تاریکی و 1 ساعت روشنایی، از 8 شب تا 8 صبح (بقیه ساعات نور مداوم) اجرا شد. نتایج حاصله نشان داد که مقادیر خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد (12 تا 42 روزگی) در پرندگانی که تحت برنامه نوری متناوب بودند، کمتر از پرندگانی بود که تحت برنامه نوری مستمر قرار گرفته بودند (01/0>P). هم‌چنین اثر اعمال برنامه نوری بر وزن بدن در انتهای دوره و افزایش وزن از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. سرعت نسبی رشد و شاخص تولید در گروه‌هایی که دارای نوردهی متناوب بودند، در مقایسه با گروه‌های دارای نوردهی مستمر بالاتر بود (01/0> P). مقایسه عملکرد گروه‌های محدودیت با گروه شاهد (تغذیه آزاد) نشان داد که مقدار خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در تمام دوره رشد در گروه‌های 90% و 80% تغذیه آزاد پایین تر از گروه شاهد بود (01/0> P). هم‌چنین وزن بدن در انتهای دوره پرورش در گروه 80% تغذیه آزاد به طور معنی‌داری، پایین تر از گروه 90% تغذیه آزاد و شاهد بود (01/0>P). در تیمارهای 80% و 90% تغذیه آزاد، شاخص تولید و سرعت رشد به‌طور معنی‌داری بالاتر از گروه شاهد بود (01/0>P). محدودیت غذایی و برنامه نوری متناوب شبانه، اثر معنی‌داری بر ترکیب شیمیایی لاشه (پروتئین، چربی، خاکستر و ماده خشک)، درصد قطعات لاشه ( به جز ران)، درصد چربی حفره بطنی، وزن شش‌ها، وزن قلب (به جز هفته چهارم)، وزن بطن راست و چپ و درصد هماتوکریت خون نداشت. بین برنامه نوری و رژیم غذایی به جز سرعت نسبی رشد، تأثیر متقابلی مشاهده نشد. سرعت نسبی رشد در گروه‌های محدودیت با برنامه نوری متناوب، بالاتر از گروه‌های محدودیت با برنامه نوری مستمر بود. به طور کلی برنامه نوری متناوب همراه با محدودیت غذایی به طور نامحسوسی اثر همکوشی داشته و بر بهبود ضریب تبدیل غذایی و افزایش وزن بدن، تأثیر مثبت داشتند.
احمد رضا مللی، حسین شریعتمداری،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

استفاده از سرباره ولجن کنورتور، از محصولات فرعی صنایع فولاد، جهت افزایش کیفیت دو نوع کود آلی و اثر آنها بر تغذیه گیاه ذرت بررسی شد. این آزمایش به صورت انکوباسیون دو کود آلی، کود گاوی و ورمی کمپوست کود گاوی در نمونه‌های 3 کیلوگرمی در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای اتاق به مدت سه ماه انجام شد. تیمارهای غنی‌سازی شامل سطوح مختلف 0، 5 و 10 درصد آهن خالص از سرباره و لجن کنورتور کارخانه ذوب آهن و سولفات آهن تجاری بودند که در ابتدای انکوباسیون به کودهای فوق الذکر اضافه شدند. سپس نمونه‌برداری از تیمارها در زمان‌های0، 10، 25، 45، 65 و 90 روز پس از شروع آزمایش صورت گرفت. سپس کودهای غنی شده به میزان 17 گرم بر کیلوگرم (50 تن در هکتار) در گلدان‌های3 کیلوگرمی با خاک مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان مخلوط گردید. در هر گلدان دو گیاه ذرت رقم سینگل کراس 704 کشت گردید و پس از 70 روز عملکرد و غلظت آهن، منگنز، روی و مس اندام هوایی گیاه تعیین گردید. نتایج نشان داد که استفاده از سولفات آهن تجاری باعث افزایش آهن و منگنز قابل استخراج کود با DTPA شد. در غنی‌سازی به وسیله لجن کنورتور بهترین نتیجه در تیمار 10 درصد آهن مخلوط با ورمی کمپوست کود گاوی و در زمان حدود 60 روز به‌دست آمد. تیمار 5 درصد آهن خالص سرباره در کود گاوی باعث افزایش آهن و منگنز قابل استخراج باDTPA با گذشت زمان شد، ولی تیمار 10 درصد تأثیر چندانی در افزایش آهن و منگنز قابل استخراج با DTPA نداشت. بیشترین مقدار کل آهن گیاه در تیمار های غنی شده با سولفات آهن وجود داشت. بعد از تیمار سولفات آهن مقدار آهن کل گیاه در تیمار 10 درصد لجن کنورتور نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. از طرف دیگر بیشترین میزان کل منگنز گیاه مربوط به تیمار 5 درصد لجن کنورتور مخلوط با ورمی کمپوست کود گاوی بود. در مجموع با توجه به تأثیر تیمار لجن کنورتور در افزایش جذب عناصر غذایی کم مصرف؛ آهن، منگنز، روی و مس گیاه؛ به نظر می‌رسد تیمار 10 درصد آهن خالص از لجن کنورتور مطلوب‌ترین نتیجه را در غنی‌سازی کود دامی داشته است.
امیر تائبی، کهربا جیرانی، آقافخر میرلوحی، علیرضا زاده بافقی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

برخی فرایندهای صنعتی، همچون آبکاری و استخراج طلا،‌ سیانور مصرف می‌کنند که متعاقباً ‌به فاضلاب این صنایع وارد می شود. چون ترکیبات سیانور سمی هستند، باید فاضلاب‌های حاوی سیانور قبل از تخلیه به محیط زیست، تصفیه شوند. چندین روش برای حذف یا سمیت‌زدایی سیانور وجود دارد که از متداول‌ترین آنها در عمل، ‌زوال طبیعی سیانور، کلریناسیون قلیایی و اکسیداسیون با پراکسید هیدروژن هستند. با توجه به مشکلات فنی و اقتصادی مرتبط با این روش‌های تصفیه، اخیراً فرایندهای تصفیه بیولوژیکی مورد توجه قرار گرفته‌اند. در گیاه پالایی، از قابلیت گیاهان برای حذف آلاینده‌ها استفاده می‌شود. هدف عمده این تحقیق امکان سنجی و بررسی پتانسیل گیاه پالایی توسط گیاهان غیر چوبی در امر پاک‌سازی خاک آلوده به سیانور است. آزمایش‌های این تحقیق در قالب طرح فاکتوریل کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. سه گیاه غیر چوبی سورگوم (به عنوان گیاه سیانوژنیک)، فستوکا با اندوفایت و فستوکا بدون اندوفایت (به عنوان گیاهان علفی) برای تصفیه خاک آلوده به سیانور استفاده شدند. آنالیز واریانس داده های مربوط به کاهش سیانور خاک و نیز تجمع سیانور در گیاه نشان داد که گیاه پالایی روش مناسبی برای پالایش خاک های آلوده به سیانور با غلظت کم، می باشد. در ضمن مشاهده شد که گیاه سیانوژنیک سورگوم در حذف سیانور خاک از راندمان بهتری نسبت به گیاهان علفی فستوکا برخوردار است، لیکن بخش قابل توجهی از سیانور خاک در بافت های سورگوم تجمع می یابد.
مسعود قنبری ، محمد شاهدی ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

پخت نان قطعاً یکی از مهم‌ترین مراحل تهیه نان است. شرایط مختلف تنور مانند دما و زمان پخت تأثیر بسیار زیادی در کیفیت و نگه‌داری نان خواهد داشت. هدف از این تحقیق بررسی اثر تغییر دما و زمان پخت بر کیفیت و نگه‌داری نان است. در این تحقیق تأثیر سه سطح زمان و دمای پخت برکیفیت و نگه‌داری نان تافتون مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارهای حرارتی عبارت‌اند از :‌ 1- دمای زیر و روی نان به ترتیب 300oC  و 280oCو زمان سه دقیقه و بیست ثانیه، 2- دمای زیر و روی نان به ترتیب 300oC  و350oC و زمان دو دقیقه و سی ثانیه، 3- دمای زیر و روی نان به تــرتیب 350oC  و 380oC و زمان 2 دقیقه. روی تمامی نمونه‌ها آزمایش‌های تعیین رطوبت، میزان نشاسته محلول و بیاتی انجام شد. نتایج حاصل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت مقایسه میانگین‌ها از آزمون دانکن در سطح آماری پنج درصد (05/0 = α) استفاده شد. نتایج نشان می‌دهد نان‌هایی که در شرایط مختلف حرارتی پخت شدند، دارای تفاوت معنی‌داری در مقدار رطوبت هستند. نان‌هایی که در زمان طولانی و دمای کمتر پخت شدند دارای کمترین مقدار رطوبت هستند. نتایج ارزیابی مقدار نشاسته محلول در نان‌ها نشان می‌دهد با افزایش مدت زمان و کاهش دمای پخت میزان نشاسته محلول در نان افزایش می‌یابد‌. نتایج آزمون بیاتی نشان می‌دهد که میزان بیاتی در نان‌هایی که در شرایط مختلف تنور پخت شدند، تفاوت معنی‌داری با هم دارند. میزان بیاتی در نان‌هایی که در زمان کم و دمای بالا پخت شدند کمتر از نمونه‌های دیگر است .


کورش ناظم، یوسف روزبهان، سید عباس شجاع‌الساداتی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

  در این بررسی ارزش غذایی تفال ه‌های لیمو و پرتقـال عمـل ‌ آوری شده با قـارچ نوروسپورا سیتوفیلا از طریق تجزیه شیمیایی، ضرایب هضمی ماده خشک و ماده آلی به روش in vitro ، تجزیه ‎ پذیری ماده خشک و پروتئین خام به روش in sacco مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بدست آمده بوسیله آزمون t مقایسه شدن د . مقادیر پروتئین خام، خاکستر خام ،‌ ماده آلی، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز برای تفاله لیموی عمل‌آوری نشده به ترتیب 3/6، 2/6، 8/93، 3/21 و 9/17، تفاله لیموی عمل‌آوری شده 1/25، 6/10، 4/89، 7/12 و 8/6، تفاله پرتقال عمل‌آوری نشده 8/6، 5/6، 5/94، 1/26 و 3/20 و تفاله پرتقال عمل‌آوری شده 2/23، 1/8، 9/91، 5/18 و 15 درصد بود. تفاوت تجزیه شیمیایی انجام شده بین نمونه‌های عمل‌آوری نشده وشده هر دو نوع تفاله در سطح (01/0>P  ) معنی‌دار بود. ضرایب هضمی ماده خشک و آلی و ماده آلی قابل هضم در ماده خشک برای تفاله لیموی عمل‌آوری نشده به ترتیب 3/79، 5/80 و 5/75، تفاله لیموی عمل‌آوری شده 4/91، 5/93 و 5/83 (01/0>P  )، تفاله پرتقال عمل‌آوری نشده 5/81، 8/82 و 2/78 و تفاله پرتقال عمل‌آوری شده 2/91، 5/94 و 9/86 درصد (01/0>P  ) گردید. تفاوت در ضرایب هضمی انجام شده بین نمونه‌های عمل‌آوری نشده وشده هر دو نوع تفاله در سطح (01/0>P  ) معنی‌دار بود. تجزیه‌پذیری ماده خشک (با سرعت عبور 05/0) تفاله لیموی عمل‌آوری نشده 3/66، تفاله لیموی عمل‌آوری شده 2/75، تفاله پرتقال عمل‌آوری نشده 7/68 و تفاله پرتقال عمل‌آوری شده 5/75 درصد بود. تفاوت در تجزیه‌پذیری ماده خشک انجام شده بین نمونه‌های عمل‌آوری نشده وشده هر دو نوع تفاله در سطح (01/0>P ) معنی‌دار بود. میزان تجزیه‌پذیری مؤثر پروتئین (با سرعت عبور 05/0) برای تفاله لیموی عمل‌آوری نشده و عمل‌آوری شده به ترتیب 1/12 و 7/73 و برای تفاله پرتقال عمل‌آوری نشده و عمل‌آوری شده 8/14 و 8/77 درصد گردید . تفاوت در تجزیه‌پذیری مؤثر پروتئین انجام شده بین نمونه‌های عمل‌آوری نشده وشده هر دو نوع تفاله در سطح ( 01/0>P ) معنی‌دار بود. به‌طور کلی، عمل‌آوری تفاله‌ مرکبات با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا باعث بهبود غلظت پروتئین، افزایش ضرایب هضمی و تجزیه‌پذیری مؤثر پروتئین گردید.


علیرضا کاظمی، حسین شریعتمداری، محمود کلباسی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده

از میان عناصر مورد نیاز گیاهان کمبود آهن به عنوان عنصر کم مصرف بیشترین محدودیت را برای محصولات کشاورزی سرتا سر جهان دارد. متخصصین امروزه برای حل مشکل کمبود آهن در گیاهان از روش‌های بسیار پر هزینه مانند کاربرد نمک‌ها وکلات‌های آهن، تعدیل مصنوعی پ- هاش خاک و جایگزینی گونه‌های گیاهی که توانایی زیاد برای جذب آهن دارند، استفاده نموده‌اند. استفاده از مواد جامد زاید کارخانجات فولادسازی و ذوب‌آهن مانند سرباره و لجن کنورتور به عنوان مواد اصلاحی خاک در تغذیه آهن می‌توانند مفید باشند. این ترکیبات حاوی درصد قابل توجهی آهن هستند و سالانه به مقدار خیلی زیاد تولید و انباشته می‌شوند. قابلیت دسترسی زیستی و تحرک عناصر وابسته به شکل‌های شیمیایی آنها درخاک است. این تحقیق با هدف مطالعه اثر کاربرد سه ساله لجن کنورتور و سرباره کارخانه ذوب‌آهن اصفهان بر 1) مقدار آهن قابل جذب، 2) شکل‌های شیمیایی آهن و 3) چگونگی توزیع این شکل‌ها در خاک سطحی و عمقی سه خاک آهکی در قالب طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تیمار، در سه تکرار و در دو عمق طی سه سال متوالی اجرا شد. کاربرد سرباره و لجن کنورتور برای یک، دو و سه سال متوالی سبب شد بیش از 99% آهن در فرم‌های باقی‌مانده، متصل به اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، آمورف و آزاد و کمتر از 1% آهن در سایر فرم‌های شیمیایی قرار گیرد. نتایج نشان داد کاربرد سرباره و لجن کنورتور طی سه سال متوالی باعث افزایش معنی دار شکل‌های شیمیایی آهن و آهن قابل جذب در خاک هر سه مزرعه شد.
مرضیه بهاری، علی شاه‌نظری،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده

حمل مصالح قرضه برای زیرسازی مناسب کانال‌های انتقال آب به‌منظور تحمل‌پذیری بیشتر بار حاصل از سازه از جمله موارد مهم در طرح‌های عمرانی می‌باشد که مشکلات زیادی از نظر اجرایی به بار می‌آورد. لذا در این تحقیق ماده‌ی نانوکامپوزیت رس با نسبت وزنی یک درصد با خاک منطقه ترکیب گردید. نمونه خاک مورد آزمایش از بستر کانال 25C (انشعابی از بند انحرافی گنج افروز در محدوده‌ی پروژه البرز) در فواصل مختلف و عمق یک متر برداشت شد. با انجام آزمایش مقاومت فشاری تک‌محوری و تحکیم روی خاک ملاحظه شد که با افزودن نانورس به خاک میزان مقاومت برشی، خاصیت چسبندگی و تراکم‌پذیری خاک به‌ترتیب برابر با 13/14، 13/14 و 76/82 درصد افزایش یافته و زاویه شکست و نسبت تخلخل نهایی نیز کاهش یافته است. در نتیجه با ترکیب ماده‌ی نانورس به خاک پایداری و استحکام خاک بیشتر شده و مشکلات ناشی از فرسایش بستر و همچنین حمل مصالح قرضه برای زیرسازی کانال وجود نخواهد داشت.
حامد ادب،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده

تعداد محدودی از ایستگاه‌های هواشناسی کشاورزی در کشور به ‌اندازه‌گیری رطوبت سطح خاک می‌پردازند همچنین ممکن است در مناطق فاقد ایستگاه نیاز اساسی به اطلاعات رطوبت سطح خاک باشد. هدف پژوهش حاضر، استفاده از داده‌های ماهواره لندست 8 جهت برآورد رطوبت سطح خاک در منطقه فاقد ایستگاه هواشناسی کشاورزی است. رطوبت وزنی 14 نمونه خاک در فصل سرد از عمق صفر تا 10 ‌سانتی‌متری همزمان با عبور لندست 8 از مراتع طبیعی فقیر شمال شهر سبزوار محاسبه گردید. ‌براساس تحلیل مؤلفه اصلی، چهار مؤلفه اول از هفت شاخص پوشش گیاهی و بیو- فیزیکی مؤثر بر رطوبت سطح خاک از داده‌های لندست 8 استخراج شد. سپس رطوبت سطح خاک در لحظه عبور ماهواره با استفاده از چهار مؤلفه اول با روش‌های رگرسیون خطی چند متغیره و شبکه عصبی برآورد شد. نتایج برآورد رطوبت لحظه‌ای سطح خاک ‌نشان داد که متوسط درصد خطای مطلق با روش شبکه عصبی 30 درصد خطا و در روش رگرسیون کلاسیک با 40 درصد خطا همراه بود. نتایج تحقیق در دوره مورد مطالعه نشان می‌دهد که مدل کردن رطوبت لحظه‌ای خاک با استفاده از اندازه‌گیری‌های زمینی و داده‌های ماهواره لندست 8 در مناطق فاقد ایستگاه هواشناسی کشاورزی قابل انجام است.
 

آرش فرجاد، نادر عباسی،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده

برای مقابله با تأثیرات مخرب خاک‌های تورم پذیر، روش‌های مختلفی توسط محققان ارائه شده است. تثبیت شیمیایی خاک‌های متورم شونده یکی از روش‌های مؤثر می‌باشد که به لحاظ اقتصادی و فنی، کم هزینه و کارآمد می‌باشد. اخیراً با پیشرفت علم نانو در زمینه تهیه و کاربرد نانومواد، استفاده از این نوع مواد در علوم مختلف به‌ویژه مهندسی ژئوتکنیک مورد توجه خاصی قرار گرفته است. در این پژوهش، اثر افزودن مقادیر مختلف نانورس برروی اصلاح خصوصیات تورمی دو نوع خاک رسی با خاصیت خمیری کم و زیاد مورد بررسی قرار گرفته است. بدین‌منظور، ابتدا آزمایش‌های شناسایی برروی دو نوع خاک رس و نانورس و سپس آزمایش‌های پتانسیل تورم برروی نمونه‌های خاک با مقادیر مختلفی نانورس (شامل 0، 25/0، 5/0، 1 و 2 درصد وزنی) با در نظر گرفتن سنین عمل آوری 3 و 10 روز انجام گردید. نتایج آزمایش‌های انجام شده نشان دادند که تأثیر افزودن نانورس بر پتانسیل تورم خاک رسی با خمیرایی زیاد (CH) بیشتر از خاک با خمیرایی کم (CL) است. به‌طوری که با افزودن حدود 25/0 تا 5/0 درصد وزنی از نانو رس، پتانسیل تورم در خاک‌های رسی با خمیرایی زیاد حدود 67 درصد و در خاک رسی با خمیرایی کم نزدیک به 30 درصد پتانسیل تورم خاک کاهش می‌یابد. همچنین مشخص گردید بیشترین تأثیر نانو رس بر پتانسیل خاک با افزودن نانورس به میزان تا 5/0 درصد حاصل می‌شود و با افزایش مقدار نانورس از این مقدار، از میزان تأثیر در پتانسیل تورمی خاک کاسته می‌شود.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb