12 نتیجه برای هدایت هیدرولیکی
مجید افیونی، محمدرضا مصدقی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
اثر روشهای خاکورزی مرسوم (CT) و بدون خاکورزی (NT) بر ویژگیهای فیزیکی خاک و حرکت برومید، در دو مزرعه در ایالت کارولینای شمالی (مزرعه اول با خاک لوم شنی تیپیک پیل یودالتز؛ مزرعه دوم با خاک لوم رسی شنی تیپیک کانهاپل یودالتز) بررسی گردید. گیاه کاشته شده، سویا (واریته آسگرو 6297) بود. در سه موقعیت مکانی شامل ردیف گیاه (R)، ردیف رفت و آمد (T) و ردیف بدون رفت و آمد (N)، جرم مخصوص ظاهری (BD)، تخلخل کل (TP)، تخلخل درشت (MP) و هدایت هیدرولیکی اشباع (KS) خاک قبل از کاشت گیاه اندازهگیری شد. برای بررسی آبشویی املاح، از برومید پتاسیم (KBr) استفاده گردید. به وسیله دستگاه بارانساز، باران مصنوعی با شدت 27/1 و 08/5 سانتیمتر در ساعت به مدت نیم ساعت روی کرتهای (1m2) تیمار شده با KBr باریده شد. برای تعیین میزان آبشویی Br در خاک، دو روز پس از اولین و دومین باران مصنوعی با فاصله زمانی یک هفته، و در پایان فصل نمونههای خاک از اعماق مختلف گرفته شد.
روش خاکورزی و موقعیت مکانی در هر دو مزرعه، بر ویژگیهای فیزیکی خاک تأثیر معنیداری گذاشت. BD در روش NT بیش از روش CT، و در دریف T بیشتر از ردیف R و N بود. در هر دو مزرعه، TP در روش NT کمتر از روش CT بود. افزایش معنیدار MP در روش NT نسبت به روش CT در مزرعه اول، بیانگر اثر مفید روش NT در بهبود ساختمان خاکهای سبک است، ولی در مزرعه دوم (خاک سنگین) روند برعکس بود. هر چند روند تغییرات KS مانند MP بود، ولی به دلیل ضریب تغییرات زیاد KS، میان دو روش خاکورزی در مورد این ویژگی فیزیکی، اختلاف آماری مشاهده نشد. بیشترین اثر تیمارها بر حرکت برومید، در عمق 0-25 سانتیمتر دیده شد. در هر دو مزرعه، در اولین و دومین نمونهبرداری، غلظت برومید در عمقهای بالایی خاک، در روش CT بیشتر از NT بود، که بیانگر جابهجایی بیشتر Br در روش NT به اعماق پایین خاک میباشد. شدت بارندگی اثر معنیداری بر جابهجایی Br در خاک داشت، و در بارندگی با شدت 08/5 سانتیمتر در ساعت، نسبت به 27/1 سانتیمتر در ساعت، مقادیر بیشتری Br به عمق خاک انتقال یافت. در پایان فصل رشد، تفاوت معنیدار در جابهجایی Br بین دو روش وجود نداشت، ولی کاهش Br در تمام عمقها نسبت به گذشته، گویای انتقال Br به عمقهای پایینتر خاک (120cm) است. در مزرعه اول، به علت بافت سبک و هدایت هیدرولیکی بیشتر خاک، Br به عمقهای پایینتر خاک انتقال یافت.
محمدرحیم بهره مند، مجیدافیونی، محمدعلی حاج عباسی، یحیی رضایی نژاد،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
در این پژوهش اثر لجن فاضلاب بر ویژگیهای فیزیکی خاک، و همچنین اثر گذشت زمان پس از افزودن لجن فاضلاب به خاک بر این ویژگیها بررسی گردید. چهار سطح لجن فاضلاب (صفر، 25، 50 و 100 تن در هکتار) در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به خاک افزوده و تا عمق 20 سانتیمتری مخلوط شد. خاک مورد آزمایش جزو فامیل فاین- لومی، میکسد، ترمیک هاپل آرجید است. پس از افزودن لجن فاضلاب، گندم کشت شد و 23، 85، 148 و 221 روز بعد از افزودن لجن فاضلاب ویژگیهای فیزیکی خاک شامل پایداری خاکدانهها، جرم مخصوص ظاهری، هدایت هیدرولیکی اشباع، نفوذپذیری، درصد رطوبت در 3/1 و 15 بار و آب قابل استفاده گیاه در خاک اندازهگیری گردید. لجن فاضلاب در خاک باعث افزایش معنیدار پایداری خاکدانهها، هدایت هیدرولیکی اشباع، سرعت نفوذ نهایی، درصد رطوبت در 3/1 و 15 بار و آب قابل استفاده گیاه در خاک و کاهش معنیدار جرم مخصوص ظاهری آن گردید. برای خواص فیزیکی اندازهگیری شده، بهترین نتایج در تیمار 100 تن در هکتار مشاهده شد. گذشت زمان پس از افزودن لجن فاضلاب به خاک باعث شد که کمیت این ویژگیها در تمام تیمارها به سوی مقدار شاهد میل کند. ولی حتی 221 روز پس از افزودن لجن فاضلاب به خاک در تیمارهای 50 و 100 تن در هکتار، ویژگیهای فیزیکی تفاوت معنیدار با شاهد داشتند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که افزودن لجن فاضلاب به خاک اثر مطلوبی بر ویژگیهای فیزیکی آن دارد، و این موضوع مخصوصاً در مورد افزایش آب قابل استفاده گیاه و نفوذپذیری خاک در مناطق مرکزی ایران که با کمبود آب روبهرو هستند، بسیار اهمیت دارد.
حسین رضائی، محمدرضا نیشابوری، علیرضا سپاسخواه،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
در برآورد مقدار و شدت جریان آبهای زیر زمینی و انتقال مواد آلاینده در محیطهای متخلخل، ضرایب هیدرولیکی (هدایت هیدرولیکی،(K(θ و پخشیدگی هیدرولیکی،(D(θ) نقش اصلی را ایفا میکنند. دقت این بررسی در محیط متخلخل منوط به تعیین دقیق مقادیر این ضرایب میباشد. اندازهگیری این ضرایب در شرایطی که خاک اشباع نباشد مشکل بوده و هزینه و وقت زیادی نیاز دارد. همچنین بهطور عمده اندازهگیری در نزدیکی رطوبت اشباع صورت میگیرد. بنابراین این امر، محققین را به استفاده از مدلها سوق داده است. یکی از روشهای ارزیابی ضرایب (K(θ و (D(θ ، کاربرد مدلهای نظری بر اساس اطلاعات اندازهگیری شده منحنی مشخصه آب خاک است. در این پژوهش، منحنیهای مشخصه آب خاک در 9 بافت مختلف خاک با استفاده از دستگاه صفحات فشاری اندازهگیری شد. در فشارهای اعمال شده بر نمونه دست نخورده خاک (1/0 تا 5/1 مگاپاسکال)، حجم آب خروجی از دستگاه نسبت به زمان اندازهگیری شده و دبی خروجی در لحظه اتمام آزمایش محاسبه گردید. مقادیر (K(θ و (D(θ با استفاده از دبی اندازهگیری شده و با بهکارگیری معادله ساده شده ریچاردز محاسبه و بهعنوان روش مناسب پیشنهاد شده است. نتایج کاربرد مدلهای معلم، وان گنوختن و همکاران، بوردین، گرین و کوری و گاردنر، در برآورد مقادیر (K(θ و (D(θ در 9 سری بافت خاک آزمایشی دارای اختلاف و پراکندگی زیادی بوده است. بهطوریکه، شبیهسازی هدایت هیدرولیکی از این مدلها برای بافتهای مختلف خاک با دقت کافی امکان پذیر نیست. اگر کمترین و بیشترین مقادیر شبیهسازی شده توسط مدلها در رطوبتهای متناظر بهعنوان محدوده مجاز در نظر گرفته شود، در اینصورت نتایج برآورد ضرایب هیدرولیکی با روش پیشنهادی در پژوهش حاضر با نتایج دیگر مدلها انطباق نشان میدهد. از اینرو، روش پیشنهادی برای تعیین (K(θ و (D(θ امکان انتخاب بهترین مدل شبیه ساز را در برآورد مقادیر ضرایب هیدرولیکی فراهم میسازد.
حجت امامی، مهدی شرفا، محمدرضا نیشابوری،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
اندازهگیری مستقیم هدایت هیدرولیکی غیراشباع (K(h) یا K(θ)) بسیار دشوار و وقتگیر است و در بسیاری از مدلهای کاربردی، اغلب پیشبینی هدایت هیدرولیکی براساس اندازهگیریهای منحنی مشخصه رطوبتی خاک و هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) انجام میشود. با وجود این، استفاده از KS به عنوان یک مرجع در بسیاری از مدلهای تخمینی ممکن است باعث بیش برآورد K(θ) در ناحیه خشکی شود. بنابراین در این پژوهش از هدایت هیدرولیکی نقطه عطف منحنی مشخصه رطوبتی (Ki) و Ks به عنوان مرجع برای برآورد K(h) استفاده گردید. برای اندازهگیری K(h)، 30 نمونه خاک براساس تنوع بافت (8 کلاس بافتی از شنی تا رسی) و سایر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی از دشت کرج جمعآوری شدند. علاوه بر اندازهگیری Ks، مقادیر K(θ) در نمونههای دستنخورده با استفاده از روش جریان خروجی چند مرحلهای در مکشهای ماتریک 1/0، 2/0، 3/0، 5/0، 7/0 و 1 بار و نقطه عطف منحنی مشخصه رطوبتی به کمک ستون آب آویزان و دستگاه صفحه فشاری اندازهگیری شد. سپس مقادیر K(h) و پخشیدگی هیدرولیکی D(θ) اندازهگیری شده با مقادیر تخمینی از مدلهای وانگنوختن و بروکس و کوری (با فرضیات معلم و بردین) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در 80 درصد نمونهها مدل وانگنوختن- معلم با Ki دقیقترین و بهترین مدل برای پیشبینی K(θ) بود. یعنی استفاده از Ki به عنوان مرجع در مدل وانگنوختن– معلم، باعث برازش بهتر مدل با دادههای اندازهگیری شده گردید. همچنین در 7/6 درصد موارد (دو نمونه خاک رس شنی) مدل بروکس و کوری-معلم با Ki و در 3/13 درصد خاکها (دو نمونه رس سیلتی و دو نمونه لوم رسی سیلتی)، مدل وانگنوختن– معلم دارای برازش خوبی بر دادههای اندازهگیری شده K(h) بود. علاوه بر این، در 20 درصد موارد (چهار نمونه لوم رسی و دو نمونه لوم سیلتی) دقت و کارآیی مدلهای وانگنوختن– معلم با Ki و وانگنوختن– معلم در برآورد K(h) تقریباً یکسان بود. براساس آزمون t-Student میانگین پارامترهای RMSE و GSDER در مدل وانگنوختن-معلم با Ki در سطح آماری 1%، به طور معنی-داری کمتر از مدل وانگنوختن-معلم بود. در 90 درصد از نمونههای خاک مورد بررسی، مدلهای وانگنوختن- معلم و بروکس و کوری- بردین برازش خوبی بر دادههای اندازهگیری شده D(θ) داشتند، ولی در مواردی مدل وانگنوختن- بردین با Ki بهترین مدل برای برآورد D(θ) بود.
محمود اکبری، بیژن نظری، مسعود پارسی نژاد ، حامد ابراهیمیان،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
این مطالعه در شبکه زهکشی زیرزمینی در حال بهره برداری در منطقه بهشهر انجام شد. برای شبیهسازی سیستم زهکشی با مدل DRAINMOD از دادههای اندازهگیری شده در سال 1385 استفاده شد. ارزیابی مدل در تخمین هدایت هیدرولیکی با مقایسه مقادیر شبیهسازی شده عمق سطح ایستابی و شدت تخلیه زهکشها، با مقادیر اندازهگیری شده آنها بهازای مقادیر مختلف ضریب هدایت هیدرولیکی انجام گردید. نتایج این روش با نتایج روش زهآب خروجی (بهعنوان روش مبنا) مقایسه شد. نتایج نشان داد که استفاده از نتایج شبیهسازی عمق سطح ایستابی مدل در تخمین هدایت هیدرولیکی خطای قابل توجهی دارد. در حالی که شبیهسازی شدت تخلیه با دقت خوبی میتواند در تخمین آن مورد استفاده قرار گیرد. مقدار هدایت هیدرولیکی از روش زهآب خروجی (3/2 سانتیمتر در ساعت) با مقدار تخمینی آن با استفاده از مقادیر شبیهسازی شده شدت تخلیه (5/2 سانتیمتر در ساعت) اختلاف کمی داشت. بنابراین در تخمین هدایت هیدرولیکی به روش حل معکوس با مدل DRAINMOD ، مقایسه مقادیر شبیهسازی و اندازهگیری شده شدت تخلیه زهکشها میتواند ملاک خوبی برای تصمیمگیری باشد.
پویان باقری ، سید محمدعلی زمردیان،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده
هدایت هیدرولیکی یک پارامتر مهم مورد نیاز در طراحی سازههای ژئوتکنیکی همچون سدهای خاکی، کف سازیها، دیوارهای حایل و سازههای زیست محیطی میباشد. در خاکهای غیراشباع هدایت هیدرولیکی آب تابعی از درصد رطوبت و مکش آب خاک یعنی منحنی مشخصه رطوبتی خاک است. در این پژوهش مقادیر هدایت هیدرولیکی غیراشباع دو نوع خاک (سری رامجردی و هسته سد ملاصدرا) در 5 تراکم مختلف با روش گاردنر اندازهگیری شدند. سپس هدایت هیدرولیکی غیراشباع توسط مدلهای مختلف با استفاده از منحنی مشخصه رطوبتی تخمین زده شد و با مقادیر اندازهگیری شده مقایسه شدند. نتایج نشان داد مدل فردلاند و زینگ تخمین نسبتاً بهتری از منحنی مشخصه رطوبتی خاک را نسبت به مدل ون گنوختن ارایه میدهد. برای خاک سری رامجردی و تا رطوبت حجمی حدود 25/0 بهترتیب مدلهای ون گنوختن-معلم و فردلاند و همکاران تخمین خوبی از هدایت هیدرولیکی غیراشباع را ارایه دادند و برای خاک هسته سد ملاصدرا هیچکدام از مدلها تخمین مناسبی برای هدایت هیدرولیکی غیراشباع را ارایه نکردند.
سید محمد جواد میرزائی، سید حسن طباطبائی، منوچهر حیدرپور، پیام نجفی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
شیرابه زباله به دلیل دارا بودن مواد آلی و شیمیایی فراوان بر خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک تأثیر میگذارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شیرابه کارخانه کود آلی اصفهان روی خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک و همچنین تأثیر زئولیت بر این فرآیند است. تیمارهای تحقیق شامل دو نوع بافت خاک (لوم شنی (A) به عنوان خاک سبک و خاک لوم رسی (B) به عنوان خاک سنگین) و سه سطح زئولیت (0، 5 و 10 درصد وزنی) بودند که زئولیتها با خاک مخلوط شدند. آزمایش در مقیاس لایسیمتری انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد شیرابه سبب کاهش نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی در خاک لوم رسی گردید به طوریکه میزان هدایت هیدرولیکی در خاک لوم رسی بدون زئولیت (تیمار B0) قبل و بعد از کاربرد شیرابه به ترتیب 73/1 و 36/0 متر در روز اندازهگیری شد. در مورد خاک لوم شنی قبل و بعد از کاربرد شیرابه تغییری در نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی خاک دیده نشد و میزان هدایت هیدرولیکی در خاک لوم شنی به همراه پنج درصد زئولیت (تیمار A5) قبل و بعد از کاربرد شیرابه 17/3 متر در روز اندازهگیری شد. همچنین افزودن زئولیت به خاک تأثیر کاهنده در نفوذپذیری و همچنین هدایت هیدرولیکی خاک لوم رسی بعد از ورود شیرابه داشته است به طوریکه میزان هدایت هیدرولیکی از 44/1 به 44/0 در تیمار 10 درصد زئولیت و از 58/1 به 29/0 در تیمار 5 درصد زئولیت کاهش یافت. به-علاوه نتایج نشان داد کاربرد شیرابه سبب کاهش چگالی ظاهری هر دو نوع خاک و برای تمامی سطوح زئولیت گردید.
میلاد نوری، مهدی همایی، محمد بای بوردی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رفتار هیدرولیکی نفت خام در خاک بود. بدین منظور، منحنیهای نگهداشت خاک برای نفت خام و آب بهوسیله دستگاه ستون آویزان و هدایت هیدرولیکی اشباع خاک برای این سیالات به روش بار پایا تعیین شد. پارامترهای منحنیهای نگهداشت خاک برای آب و نفت خام براساس مدلهای ونگنوختن، بروکس-کوری و کمپبل برآورد شد. هدایت هیدرولیکی غیر اشباع بهعنوان تابعی از پتانسیل ماتریک خاک بهوسیله مدلهای معلم- ونگنوختن، معلم- بروکس- کوری، بوردین- بروکس- کوری و کمپبل تعیین شد. آنگاه، دقت مدلها بهوسیله آمارههای ME، RMSE، EF، CD و CRM بررسی شد. مقدار پارامترهای توزیع تخلخل و نقطه ورود هوا در سیستم دو فازی نفت خام- هوا نسبت به آب-هوا کاهش یافت. نتایج نشان دادند که بهدلیل رفتار غیرمعمول نفت خام و برهمکنشهای بین نفت خام و خاک که سبب باقی ماندن مقدار زیادی نفت خام در محیط متخلخل میشود، مکش بیشتری برای خارج کردن نفت خام از خاک نسبت به آب لازم است. بنابراین خاک مورد آزمایش در یک مقدار معین از فاز مایع، نگهداشت بیشتری برای نفت خام نسبت به آب دارد. بهدلیل لزوجت زیاد نفت خام، هدایت هیدرولیکی اشباع نفتخام کمتر از آب بود. لیکن، در مکشهای بیشتر از 100 سانتیمتر، هدایت هیدرولیکی نفت خام بیشتر بود.
معصومه سرمست، محمد هادی فرپور، مهدی سرچشمهپور، مصطفی کریمیان اقبال،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
پرشدگی منافذ و اتصال ذرات یک خاک شنی توسط رسوب میکروبی کلسیت در پژوهش حاضر مورد مطالعه قرار گرفت. تأثیر دو گونه باکتری (Sporosarcina pasteurii وSporosarcina ureae)، سه غلظت واکنشگر (مخلوط اوره و کلرید کلسیم در غلظتهای 5/0، 1 و 5/1 مولار) و شش زمان واکنش (12، 24، 48، 96، 192 و 288 ساعت) بر میزان هدایت هیدرولیکی اشباع و مقاومت مکانیکی، در یک خاک شنی در قالب آزمایش فاکتوریل مورد بررسی قرار گرفت. نمونه خاک از تپههای شنی منطقه جوپار در استان کرمان برداشت شد. مایه تلقیح باکتریها و محلولهای واکنشگر روزانه به ستونهای خاک اضافه شدند. نتایج نشان داد، استفاده از گونه S. pasteurii نسبت به S. ureae موجب کاهش بیشتر هدایت هیدرولیکی نمونههای تیمار شده (cm/h57/11) نسبت به شاهد (cm/h61/41) گردیده است. افزایش زمان واکنش (از 12 تا 288 ساعت) و غلظت واکنشگرها (از 5/0 تا 5/1 مولار) بهترتیب موجب کاهش 49 و 16درصدی هدایت هیدرولیکی شد. گونه S. pasteurii نسبت به S. ureae مقاومت نمونههای تیمار شده را تا فشار 6/2 مگاپاسکال افزایش داد. غلظت واکنشگرها و زمان واکنش باعث افزایش معنیدار مقاومت خاک شد (بهترتیب 13/2 و1/4 مگاپاسکال). مطالعات میکرومورفولوژی نشانگر بلورهای کلسیت بهصورت پل در بین ذرات خاک و پرکننده خلل و فرج بود.
بیژن خلیلیمقدم، مجید افیونی، احمد جلالیان، کریم عباسپور، امیراحمد دهقانی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
در سالهای اخیر با ظهور سامانه اطلاعات جغرافیایی و تکنولوژی سنجش از دور، ویژگیهای توپوگرافیکی (ارتفاع، شیب و جهت شیب) و ویژگیهای پوشش گیاهی به راحتی بهوسیله مدلهای رقومی ارتفاع و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) در مقیاسهای مختلف (حوزهای و منطقهای) قابل دسترس میباشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از ویژگیهای توپوگرافیکی و پوشش گیاهی بههمراه ویژگیهای خاک بهعنوان ویژگیهای زود یافت برای تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع خاک است. برای این کار توزیع اندازه ذرات خاک، کربن آلی، کربنات کلسیم و چگالی ظاهری در افقهای رویین و زیرین و ویژگیهای توپوگرافیکی و NDVI از افق رویین خاک اندازهگیری شدند. سه ساختار شبکه عصبی پرسپترون برای مقایسه با رگرسیون چندمتغیره خطی مورد استفاده قرار گرفتند. کارایی توابع انتقالی خاک و توابع پیشبینی مکانی خاک به وسیله ضریب همبستگی اسپیرمن (r)، میانگین مربعات خطای نرمال شده (NMSE) و میانگین خطای مطلق(MAE) بین مقادیر اندازهگیری شده و مشاهده شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ویژگیهای توپوگرافیکی و پوشش گیاهی از متغیرهای حساس در تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع خاک در مراتع زاگرس مرکزی میباشند. بهطور کلی شبکههای عصبی (87/0=r) داری کارایی بهتری از رگرسیون چندمتغیره خطی (69/0=r) در تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع خاک هستند.
تارخ احمدی، معصومه دلبری، پیمان افراسیاب،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
امروزه الگوریتمهای محاسباتی بیرکن (BESTslope و BESTsteady) بهعنوان روشهای غیرمستقیم مناسبی برای تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) و قابلیت جذب خاک (S) و پارامتر مقیاس (hg) در معادله منحنی مشخصه ونگنوختن از طریق دادههای آزمایش نفوذ بیرکن و سایر پارامترهای مورد نیاز شناخته شدهاند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو الگوریتم مذکور در تخمین Ks و S و رطوبت خاک متناظر با مکشهای 33، 300،200،100 و 1500 کیلو پاسکال است. برای این منظور تعداد 40 آزمایش نفوذ بیرکن در مزرعه پژوهشهایی سد سیستان انجام شد. از کل آزمایشها تعداد 30 آزمایش در بافتهای لوم و لومشنی که متوسط خطای نسبی (Er(t,I)) آنها کمتر از 5/5 درصد بود برای بررسی و تحلیل نتایج انتخاب شد. برای مقایسه رطوبت اندازهگیری شده و تخمین زده شده در هر یک از فشارهای مورد نظر از معیارهای جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب تعیین وزنی (ωr2) استفاده شد. نتایج نشان داد الگوریتم BESTsteady که فرایند محاسباتی بسیار سادهتری در مقایسه با الگوریتم اصلی بیرکن (BESTslope) دارد، توانایی تخمین مقدار Ks و S و همچنین مقدار رطوبت در مکشهای نزدیک به ظرفیت زراعی با دقت قابل قبولی را دارد. دقت تخمین مقدار رطوبت خاک متناظر با مکش 1500 کیلو پاسکال (رطوبت در نقطه پژمردگی) در هر دو الگوریتم ضعیف و غیرقابل قبول تشخیص داده شد. از طرفی با افزایش درصد رس خاک مقدار خطای نسبی تخمین رطوبت اندازهگیری شده ((Er(h,θ) با شیب ملایمی کاهش یافت.
بامداد ترابی فارسانی، مجید افیونی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
شیرابه کمپوست حاصل از تجزیه فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک مواد آلی است که در تبدیل زبالههای شهری به کود کمپوست تولید میشود. هدف اصلی پژوهش، بررسی اثر شیرابه بر ویژگیهای فیزیکی، هیدرولیکی و منحنی مشخصه رطوبتی خاک است. همچنین تأثیر شیرابه بر وزن تر اندام هوایی ذرت بررسی شد. شیرابه در سطوح صفر، 1/25 و 2/5 درصد جرمی به خاکهایی با بافت لوم رسی و لوم رسی شنی اضافه شد. رسم منحنی مشخصه رطوبتی و تخمین پارامترهای مدل ونگنوختن و بروکس و کوری توسط نرمافزار RETC انجام شد. شیرابه در خاک لوم رسی چگالی ظاهری را افزایش و آب قابل دسترس را کاهش داد. تنها سطح 1/25 درصد شیرابه در خاک لوم رسی شنی آب قابل دسترس را افزایش داد. دو سطح شیرابه، چگالی ظاهری خاک لوم رسی شنی را کاهش دادند. شیرابه هدایت هیدرولیکی اشباع خاک لوم رسی را کاهش و خاک لوم رسی شنی را افزایش داد. شیرابه در خاک لوم رسی شنی در افزایش وزن تر اندام هوایی ذرت موفق تر بود. بنابراین شیرابه در خاک لوم رسی شنی نسبت به لوم رسی مفیدتر بود و در این خاک تیمار 1/25 درصد بهتر بود. شیرابه آبگریزی دو خاک را افزایش داد. شیرابه در دو خاک سبب شد؛ پارامترهای مدل ونگنوختن و بروکس و کوری نسبت به شاهد افزایش پیدا کنند.