4 نتیجه برای همدما
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
منحنیهای همدما در کنترل رطوبت بذر و رطوبت نسبی محیط اطراف آن طی دوره نگهداری و همچنین کنترل فرایند خشکشدن و طراحی خشککن حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این منحنیها، پژوهشی در قالب دو آزمایش فاکتوریل با 3 فاکتور: هیبرید (شامل هیبریدهای 647 و 704)، دما (در 6 سطح در دامنه 5 الی 55 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی (در دامنه 10 تا 90 درصد) به طور مستقل برای پدیدههای جذب و دفع رطوبت انجام گرفت. برای فراهم ساختن رطوبت نسبی در دامنه مورد نظر از محلول گلیسرول استفاده شد. آزمایشها نشان داد که محلول این ماده میتواند شرایط مورد نظر را تأمین کند. البته رابطه میان غلظت و رطوبت نسبی، رابطهای غیر خطی و به میزان کم وابسته به دما بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها نشان داد که عوامل درجه حرارت، رطوبت نسبی و هیبرید، هرسه بر رطوبت تعادلی جذب و دفع در سطح 1% دارای اثر معنیدار هستند که البته در این میان رطوبت نسبی از اهمیت و تأثیر بیشتر برخوردار است. مقایسه هیبریدها نشان داد که در شرایط محیطی یکسان، هیبرید 704 رطوبت تعادلی بالاتری نسبت به هیبرید 647 دارد که این مسأله بیانگر بالاتر بودن قابلیت نگهداری و فعالیت آبی کمتر هیبرید 704 است. انطباق مشاهدات بر مدلهای ریاضی غیرخطی هندرسن، چانگ- فاست و اسوین پس از تعیین ضرایب منتج به این نتیجه شد که مدل اسوین برای منحنیهای جذب و دفع هیبرید 704 و جذب 647 و مدل چانگ- فاست برای منحنی دفع هیبرید 647 مدلهای دقیقتر و مناسبتری است.
فرزانه پولادی، محسن حمیدپور،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
بهدلیل اینکه بور در محیطهای آبی (آب و محلول خاک) بهصورت گونهی بدون بار B(OH)3 و گونهی باردار منفی 𝐵(𝑂𝐻)4− میباشد، حذف آن از آب بسیار مشکل است. امروزه، بهمنظور اصلاح و افزایش ظرفیت جذب کانیها از لیگاندهای مختلف استفاده میشود. این تحقیق بهمنظور بررسی اثر زئولیت اصلاحشده با هگزادسیتریمتیلآمونیوم (HDTMA) بر جذب بور از محلولهای آبی در محدودهی pH بین 6 تا 5/9، و در دو سطح غلظت 5 و 15 میلیگرم بر لیتر بور انجام شد. همچنین اثر قدرت یونی و نوع کاتیون (06/0، 03/0 مولار نیترات کلسیم یا نیترات منیزیم) بر جذب بور در غلظت پنج میلیگرم بر لیتر مورد بررسی قرار گرفت. تمامی آزمایشهای همدمای جذب در pH، 1/0±5/9، در الکترولیت زمینهی نیترات کلسیم و در شش سطح غلظت بور (1 تا 15 میلیگرم بر لیتر) انجام گرفت. نتایج آزمایشات جذب وابسته به pH نشان داد که با افزایش pH، میزان جذب بور به وسیلهی کانی زئولیت اصلاحشده افزایش یافت و بیشترین جذب بور در pH، 5/9 صورت گرفت. میزان جذب بور در حضور کاتیون کلسیم نسبت به منیزیم بیشتر بود. نتایج همدماهای جذب نشان داد که مدلهای فروندلیچ و لانگمویر جذب بور را بهخوبی توصیف کردند، ولی مدل فروندلیچ با بیشترین مقدار ضریب تبیین (99/0R2=) و کمترین خطا (47/0SEE=) بهترین برازش را بر دادههای جذب زئولیت داشت. حداکثر ظرفیت جذب (qmax)، بهوسیلهی مدل لانگمویر برای کانی زئولیت اصلاحشده 120 میلیمول بر کیلوگرم تعیین شد.
جواد بیاض زاده، ابراهیم سپهر، حمیدرضا ممتاز،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
بهمنظور بررسی رفتار جذب فسفر در خاکهای منطقه خوی و تأثیر درازمدت کشت همراه با مصرف کود مرغی بر پارامترهای جذب فسفر، آزمایشهای جذب بهصورت پیمانهای با 16 نمونه خاک (هشت نمونه خاک زراعی و هشت نمونه خاک غیر زراعی) در سری غلظتی فسفر
mg L-1) 30-0) با محلول زمینه 01/0 مولار CaCl2 انجام گرفت و پس از تعادل، مقدار فسفر باقیمانده در محلول اندازهگیری و دادههای آزمایشی با مدلهای لانگمویر و فروندلیچ برازش داده شدند. بر اساس ضریب تبیین (R2) و خطای استاندارد براورد (SE)، هر دو مدل لانگمویر (99/0-93/0=R2) و فروندلیچ (99/0-87/0=R2) برازش نسبتاً خوبی با دادههای آزمایشی نشان دادند و میزان حداکثر جذب تکلایهای لانگمویر (qmax) در خاکهای زراعی و غیر زراعی بهترتیب بین 233 تا 486 و 340 تا 540 میلیگرم در کیلوگرم، پارامتر انرژی جذب لانگمویر (KL) در خاکهای زراعی و غیر زراعی بهترتیب بین 12/0 تا 5/0 و 22/0 تا 71/0 قرار گرفت. پارامترهای ظرفیت (KF) و شدت جذب (n) فروندلیچ در خاکهای زراعی و غیر زراعی بهترتیب در محدوده 123-4/36 و 2/145–3/59 و 50/1-18/1 و 85/1-47/1 قرار گرفتند. در نتیجه با توجه به روند کاهشی پارامترهای جذب و شاخصهای بافری خاک در خاکهای زراعی نسبت به خاکهای غیر زراعی میتوان گفت ادامه این روند مدیریت کشت در این منطقه همراه با مصرف کود مرغی موجب کاهش جذب فسفر توسط خاک و افزایش فراهمی فسفر شده، لذا مقدار کود فسفاته کمتری برای حفظ مقدار بهینه فسفر در محلول خاک بهمنظور رشد مطلوب گیاهان مورد نیاز است.
حدیثه شعبانی، محمد امیر دلاور، سعید تقوی فردود،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
امروزه بهمنظور کاهش خطرات ناشی از آلایندهها، تکنیکهای جدید پاکسازی آلایندهها بر دوستدار محیط زیست و مقرون بهصرفه بودن متمرکز شده است. بیوچار با توجه به فراوانی دسترسی، ارزانقیمت بودن و داشتن خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مطلوب پتانسیل بالایی برای پاکسازی آلایندهها در محیطهای آبی دارد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی بیوچار مهندسی شده با کیتوسان (Bc-Ch)، بیوچار باگاس (Bg-Bc) و باگاس نیشکر (Bg) در حذف کادمیوم از محلول آبی است. بدین منظور اثر زمان تماس، مقدار جاذب، پهاش محلول بر درصد حذف کادمیوم و نیز همدماهای جذب و مدلهای سینتیکی جذب مطالعه شد. نتایج نشان داد همدمای لانگمویر و مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر دادههای جذبی داشتند. حداکثر مقدار جذب با توجه به مدل لانگمویر برای Bc-Ch، Bg-Bc و Bg بهترتیب 78/32، 57/11 و 23/2 میلیگرم بر گرم بهدست آمد. برای هر سه جاذب مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر دادههای تجربی جذب نشان داد. این مطالعه نشان داد که بیوچار مهندسی شده با کیتوسان میتواند بهعنوان جاذبی مؤثر، مقرون بهصرفه و دوستدار محیط زیست برای پاکسازی آلایندههای فلزی در محیطهای آبی مورد استفاده قرار گیرد.